سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) به مدت سه شب باسخنرانی حجت الاسلام کشکولی و مداحی مداحان اهلبیت برگزار میگردد

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

هیئت سیدالشهداء(ع)


1

دیگر صفحات

حجت الاسلام سروری

شوق وصال

آرشیو مطالب

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

پایگاه شهدای دستگردقداده

شهدای دستگرد قداده

سیره پیشوایان در رفتار با همسر

نویسنده:عسکری اسلام‌پور کریمی


مقدّمه 

خداوند متعال، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله 1 و اهل‌بیت علیهم‌السلام او را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگی ـ اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و غیره ـ به آنان اقتدا نمایند. 

یکی از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم علیهم‌السلام نحوه رفتار آنان با همسران‌شان است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعی، حجم شواهد و مواردِ بر جای مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.


احترام به همسر 

احترام به همسر از عواملی است که در تربیت فرزندان، تأثیر فراوانی دارد. مادری که در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد، با روحی سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. به عکس اگر همسر در خانه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش فرزندان تحقیر شود، بدیهی است که از روان سالمی برخوردار نخواهد بود و در نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانیِ او در فرزندان نیز تأثیر خواهد گذاشت. 

انسان در دوران زندگی با حوادث و مسائلی رو به رو می‌شود که او را نگران و متأثر می‌سازد. فردی که احساس کند از طرف دیگران مورد ستم واقع شده، اگر برای رسیدن به حقّ خود تلاش کند و نتواند به آن برسد، دچار نگرانی خواهد شد. حال اگر برای زن یا شوهر چنین مشکلی پیش آید و با حالت تأثر وارد خانه شود، ممکن است گلایه کرده و از همسر انتظار داشته باشد که در این شرایط به او کمک کند و از او دفاع نماید. و در نتیجه، هر گونه تصوّرِ کوتاهی را در این رابطه دور از انتظار می‌داند. 

همسر در این حالت‌های ویژه، باید سعی کند با مهربانی، احترام و دلجویی چنان رفتار کند که از اندوه و تأثر او بکاهد. در چنین شرایطی، سخنان منطقی و محترمانه همسر می‌تواند اثبات نماید که: من در دفاع از حقّ تو کوتاهی نکرده‌ام و آنچه مصلحت بوده و توان داشتم، در این رابطه انجام داده‌ام. 

حضرت زهرا علیهاالسلام پس از رحلت رسول مکرّم اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وقتی «فدک» را به ناحق از او گرفتند، برای دفاع از حقّ خویش و بازگرداندن حقّش نزد خلیفه وقت رفت؛ اما با ارائه استدلال‌های منطقی، موفّق نشد حقّ خود را بستاند، بنابراین با ناراحتی و تأثر شدید وارد منزل شد و اظهار ناراحتی نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام شوهرش علی علیه‌السلام را مورد خطاب قرار داد و گفت:

«... هیچ‌کس از من دفاع نکرد و از ظلم آنها جلوگیری ننمود، خشمگین از خانه بیرون رفتم و پریشان و با شکست و افسردگی بازگشتم، و تو این‌گونه پریشان نشسته‌ای! تو همان بودی که گرگان عرب را صید می‌کردی و اکنون زمین‌گیر شده‌ای! یا علی! نه گویندگان را مانع هستی و نه یاوه‌گویان را دافع! اختیار از کفم رفته،... از اینکه با تو این‌گونه سخن می‌گویم نزد خدا عذر می‌خواهم، خواه مرا یاری کنی، یا واگذاری! ای وای بر من در هر پگاه که تکیه‌گاهم از کف بیرون رفت و بازویم بی‌رمق گشت.» 

علی علیه‌السلام با لحنی محترمانه همسر مهربانش را دلداری داد و فرمود: 

«ویل و وای بر تو مباد؛ بلکه وای بر دشمنان تو باد! ای دختر برگزیده خدا و یادگار نبوّت، از اندوه و غصّه دست بردار. به خدا سوگند! من در انجام وظیفه سستی نکردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم.» 

حضرت علی علیه‌السلام آن‌چنان با خونسردی، متانت، دلجویی و احترام در برابر ناراحتی و شکوِه حضرت زهرا علیهاالسلام برخورد می‌نماید، که حضرت فاطمه علیهاالسلام آرام می‌گیرد و می‌فرماید:

«خداوند مرا کفایت می‌کند.»

و بدین‌گونه کار آنها را به خدا وامی‌گذارد و ساکت می‌شود.2

علی علیه‌السلام همواره مواظب بود که از حزن و اندوه زهرا علیهاالسلام که بعد از پدر بزرگوارش بسیار زیاد شده بود، بکاهد. زهرا علیهاالسلام به پدرش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله علاقه زیادی داشت. حضرت می‌فرمود: «پیراهن پدرم را به من بدهید.» و چون پیراهن را می‌گرفت، آنقدر آن را می‌بویید تا بیهوش می‌شد. علی علیه‌السلام می‌فرماید: 

«پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را در پیراهنش غسل دادم و چون وضع زهرا علیهاالسلام را مشاهده کردم که با بوییدن آن پیراهن بیهوش می‌شود، آن را پنهان نمودم.»3

حضرت علی علیه‌السلام خود درباره چگونگی برخورد با همسرش می‌فرماید: 

«به خدا سوگند! هرگز کاری نکردم که فاطمه خشمگین شود و او را به هیچ کاری مجبور نکردم... او نیز هرگز مرا خشمگین نکرد و برخلاف میل باطنی من، قدمی برنداشت.»4

برای به تصویر کشیدن بالاترین حدّ تکریمِ امام حسین علیه‌السلام به فرزند و همسرش نیز اشعار آن حضرت بهترین شاهد است. آن حضرت در روز عاشورا در مورد همسرش «رباب» و دخترش «سکینه» می‌فرماید:

لَعَمْرُکَ اِنَّنی لَاُحِبُّ داراً تَکُونُ بِها سَکینَةٌ و الرُّبابُ 

اُحِبُّهُما وَ أبذُلُ جُلَّ مالی و لیس لِعاتِبٍ عندی عتابٌ 

به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشند. من آنها را دوست دارم و عمده اموالم را می‌بخشم به آنان و کسی را شایسته نیست مرا سرزنش کند.5


یاریِ همسر 

از مسایلی که در زندگی مشترک زن و شوهر مطرح و در سعادت و خوشبختی و نشاط خانواده تأثیر به سزایی دارد، انجام کارهای مربوط به زندگی و تأمینِ نیازها و انجام کارهای خانه است. این مسئله اگر به صورت عادلانه و صحیح حلّ شود و هریک از زن و شوهر وظیفه خود را به خوبی انجام دهند، بسیاری از مشکلات پیش نخواهد آمد و صفا و صمیمیت در محیط خانواده حاکم خواهد شد. حضرت علی و حضرت زهرا علیهماالسلام در آغاز زندگی مشترک برای تعیین مسئولیتشان در کانون خانواده، خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله رسیدند و از آن حضرت درخواست داوری نمودند. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله کارهای درون خانه را برعهده حضرت فاطمه علیهاالسلام گذاشت و کارهای بیرون خانه را به حضرت علی علیه‌السلام سپرد. فاطمه علیهاالسلام می‌فرماید: 

«جز خدا کسی نمی‌داند که من چه اندازه خوشحال شدم از اینکه کارهای درون خانه به من واگذار شد و از کارهای بیرون خانه و معاشرت و تماس با مردان معاف شدم.»6

در همین زمینه در سخنی از امام باقر علیه‌السلام آمده است: 

«فاطمه علیهاالسلام در خانه علی علیه‌السلام کارِ خانه؛ خمیر کردن، نان پختن و نظافت را به عهده گرفت. علی علیه‌السلام نیز کارهای بیرون خانه را، مانند: آوردن هیزم و تهیه مواد خوراکی به عهده داشت.»7 

علی علیه‌السلام به کارهای بیرون خانه اکتفا نمی‌کرد بلکه در کارهای خانه نیز شرکت می‌جست. آن حضرت با علاقه‌ای که به زهرا علیهاالسلام داشت، به او کمک می‌کرد. حضرت، عدس پاک می‌نمود، خانه را جارو می‌کرد و در دستاس کردن، همسرش را یاری می‌نمود. 

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: 

«علی علیه‌السلام هیزم می‌آورد، آب مورد نیاز خانه را تأمین می‌کرد و خانه را جارو می‌نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز آرد می‌کرد، خمیر آماده می‌نمود و نان می‌پخت.»8 

از برخی روایات استفاده می‌شود که حضرت علی علیه‌السلام بعضی اوقات در کارهایی مانند تهیه آرد و آسیاب کردن نیز به کمک همسرش حضرت زهرا علیهاالسلام می‌شتافت. 

روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به خانه علی علیه‌السلام وارد شد، ناگاه مشاهده کرد دختر و دامادش با محبّت بی‌نظیر در کنار هم نشسته، و با همکاری به آرد کردن «جو» مشغولند. 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خطاب به آنان فرمود: 

اَیُّکُما اَعیی؛ کدام یک از شما خسته‌تر هستید، تا من به جای او نشسته، کارش را انجام دهم؟

علی علیه‌السلام فرمود: ای رسول خدا! دخترت فاطمه، خسته‌تر است. 

آن حضرت کنار دامادش نشست و با هم به دستاس کردن مشغول شدند.9


پرستاری از همسر 

هنگامی که حضرت زهرا علیهاالسلام به سبب ستم و ضرب و شتمِ دشمنان، زمان ارتحالش فرا رسید، در رابطه با تشییع بدن مطهّر، محلّ دفن و چگونگی غسلش سفارش‌هایی به شوهرش علی علیه‌السلام کرد. آن حضرت نیز به همان وصیّت عمل نمود. به علاوه علی علیه‌السلام در هنگام بیماری همسرش، مانند پرستاری دلسوز از او مراقبت می‌نمود. امام سجّاد علیه‌السلام از پدرش امام حسین علیه‌السلام نقل می‌کند: 

وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام بیمار شد، به علی علیه‌السلام سفارش کرد جریان کسالت او را به کسی خبر ندهد. علی علیه‌السلام نیز چنین کرد و کسی را در جریان کسالت زهرای اطهر علیهاالسلام قرار نداد و خود آن حضرت پرستاری و مراقبت از همسرش را به عهده گرفت و اسماء نیز به او کمک می‌کرد. چون هنگام ارتحال فرا رسید حضرت زهرا علیهاالسلام به شوهرش سفارش کرد که او عهده‌دار مراسم تجهیز و دفنش شود؛ شبانه او را دفن نماید و محلّ دفن را پنهان نگه دارد. علی علیه‌السلام نیز چنین کرد؛ اما پس از دفن آن حضرت، حزن و اندوه فراوان او را فراگرفت و اشک‌های مبارکش بر گونه‌هایش جاری گردید. رو به مرقد مبارک پیامبر نمود و فرمود: 

«السّلام علیک یا رسول‌اللّه، عنّی و عن ابنتکَ النّازلَةِ فی جوارک، و السّریعةِ اللحاق بِکَ، قل یا رسول‌اللّه عن صفیّتِکَ صبری! وَ رَقَّ عنها تجلُّدی... فَلَقَدْ اُسْتُرْجِعتِ الودیعَةُ، وَ اُخِذَتِ الرَّهینَةُ، اَمّا حُزنی فسَرْمَدٌ وَ امّا لَیلی فَمُسَهَّدٌ...10؛ سلام و درود من بر تو ای رسول خدا! و از دختر عزیزی که پس از رحلت به سرعت به تو پیوست! ای پیامبر عزیز! در اثر مفارقت زهرا توانم، به ناتوانی و صبرم، به کم‌صبری تبدیل گشت! ای نجات دهنده عالم هستی! امانت از من گرفته شد! امّا بدان که بعد از این، دیگر حزن و اندوه من همیشگی است، و شب‌ها از فراق فاطمه خواب به چشمم نخواهد رفت!» 

علی علیه‌السلام بعد از سلام دادن و درد دل با رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله طبق وصیّت همسرش، او را شبانه دفن کرد و قبر او را پنهان نمود و برای عملی شدن وصیّتِ زهرا علیهاالسلام و اینکه قبر وی پنهان بماند، با کسانی که می‌خواستند با نبش قبر، محلّ دفن آن حضرت را پیدا نمایند، با سرسختی برخورد نمود. علی علیه‌السلام وقتی متوجّه نیّت دشمنانِ اهل‌بیت شد، در حالی که لباسِ مخصوص زمان جنگ بر تن داشت، خشمگین به سوی قبرستان «بقیع» حرکت کرد و به شمشیرش «ذوالفقار»، تکیه زد و فرمود: 

«من، علیّ بن ابی‌طالب هستم؛ مشاهده می‌کنید که با چه وضعی به اینجا آمده‌ام. به خدا سوگند! اگر دست به سنگ یکی از این قبرها بزنید، با شمشیر با همه شما نبرد خواهم نمود.»11


توجّه به خواستِ همسر 

امام حسین علیه‌السلام به خواست، علاقه و حسّ زیبایی دوستی همسرش، توجّه خاصّی می‌نمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود رو به رو می‌شد؛ ولی به خواستِ طبیعی و مشروع همسر خویش احترام می‌گذاشت. 

جابر از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کند: 

عدّه‌ای بر امام حسین علیه‌السلام وارد شدند؛ ناگاه فرش‌های گران‌قیمت و پشتی‌های فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده می‌کنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمی‌دانیم.)! حضرت فرمود: اِنّا نتزوِّج النّساءَ فنُعطیهنّ مهورهنَّ فیشترین ما شئنَ لَیس لَنا منه شی‌ءٌ؛ ما بعد از ازدواج، مهریّه همسران‌مان را پرداخت می‌کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری می‌کنند. هیچ‌یک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست.»12

در روایت دیگر نقل شده که از امام صادق علیه‌السلام سؤال شد: آیا خرید جواهرات برای زینت بچّه‌ها درست است؟ حضرت فرمود: «علیّ بن الحسین علیه‌السلام برای بچّه‌ها و همسرانش زیورآلات از نوع طلا و نقره تهیه می‌کرد و آنها را با آن زیورها می‌آراست.»13

از این روایات و نظایر آن، به خوبی استفاده می‌شود که امام سجّاد علیه‌السلام به حسّ زیبایی دوستی همسر خود احترام می‌گذاشت و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان، برای آنها فراهم می‌نمود. 


آراستن خویش برای همسر 

اسلام، دین فطرت است و به احساسات و عواطف افراد جامعه توجّه دارد. در سرشت هر مرد و زنی، زیبایی خواهی و آراسته‌گری نهفته است؛ لذا در اسلام بر آراستن خویش، پوشیدن لباس زیبا و استفاده از عطر و بوی خوش، تأکید زیادی شده است. سفارش شده که زن و شوهر خود را برای یکدیگر بیارایند و ظاهر خود را جذّاب و دوست داشتنی و زیبا نمایند. این عمل علاوه بر اینکه به خواست و علاقه طرف دیگر است، عفّت و پاکدامنی را در جامعه تقویت می‌کند. پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرماید: 

«لباس‌های خود را تمیز کنید، موهای خود را اصلاح نمایید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید که بنی‌اسرائیل چنین نکردند و زنانشان بدکار شدند.»14

امامان علیهم‌السلام نیز به این مطلب توجّه خاصّی داشتند. این بزرگواران خود را برای همسرانشان آراسته و مرتّب می‌کردند، لباس مناسب می‌پوشیدند و موهای خود را رنگ می‌زدند. 

حسن بن جهم ـ از دوستان امام کاظم علیه‌السلام ـ گوید: 

آن حضرت را دیدم که موهای خود را خضاب کرده است، گفتم: فدایت شوم، شما هم خضاب می‌کنید؟! 

حضرت فرمود: آری، اصلاح و مرتّب بودن وضع، بر عفّت زنان می‌افزاید. زنانی بودند که پاکدامنی را رها کردند به این دلیل که شوهرانشان اصلاح و مرتّب بودن خود را رها کردند. 

سپس فرمود: دوست داری همسرت را در حالی همانند حال خودت که خود را آراسته ننموده‌ای، ببینی؟ 

گفتم: نه! 

فرمود: او نیز چنین است. 

آنگاه فرمود: نظافت و استعمال بوی خوش و اصلاح مو، از اخلاق پیامبران است.15

یکی از دوستان امام باقر علیه‌السلام به نام حکم بن عتیبه می‌گوید: 

در خانه‌ای زیبا و آراسته خدمت آن حضرت رسیدم، لباس زیبا و رنگینی پوشیده بود که آثار رنگ لباس بر دوش حضرت دیده می‌شد. خیلی شگفت‌زده شدم. گاهی، به خانه نگاه می‌کردم، گاهی به وضع لباس آن حضرت! 

حضرت علیه‌السلام فرمود: این حالت، چطور است؟ 

عرض کردم: چه بگویم از این لباسی که به تن کرده‌اید؟ این لباس، مربوط به افراد نوجوان است. 

حضرت فرمود: ای حکم! چه کسی زینت‌ها و چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای بندگانش آفریده است، حرام کرده؟ اینها از چیزهایی است که خداوند برای بندگانش آفریده است؛ اما این خانه که مشاهده می‌کنی مربوط به همسر من است و من تازه ازدواج کرده‌ام.16 لباسی که مشاهده می‌کنی و همچنین حضور من در این خانه، به خاطر همین موضوع است. 

حسن زیّاتِ بصری نقل می‌کند: 

با یکی از دوستانم خدمت امام باقر علیه‌السلام رسیدیم. او را در خانه‌ای زیبا، با لباس زیبا در حالی که سرمه کشیده بود، دیدیم. سپس سؤالاتی از آن حضرت نمودیم، ایشان متوجّه شد که ما از وضع لباس و خانه آن حضرت شگفت‌زده شده‌ایم. حضرت فرمود: فردا با دوستت نزد من بیا. همان‌طور که حضرت فرموده بود، روز بعد در منزلی که او بیشتر وقت‌ها آنجا تشریف داشت، رفتیم. مشاهده کردیم که در خانه، جز حصیر، چیزی نیست و حضرت لباس زبر و خشن به تن دارد. 

حضرت فرمود: دیروز شما پیش من آمدید، در حالی که من در خانه‌ای بودم که مربوط به همسرم بود و آن وسایل موجود در خانه، متعلّق به اوست. او خود را آرایش کرده بود که من هم خود را برای او آراسته و مزیّن نمایم. 

سپس به من فرمود: شبهه‌ای در ذهنت ایجاد نشود. 

گفتم: به خدا سوگند! برایم شبهه‌ای ایجاد شد؛ ولی الآن متوجّه شدم حقیقت آن است که شما فرمودید و خداوند، شبهه را از قلبم بیرون نمود.17

با دقّت در روایات مذکور، روشن می‌شود که امامان معصوم علیهم‌السلام چه اندازه به آرایش و زینت خود برای رعایت حال همسرانشان توجّه داشتند؛ تا جایی که گاهی اوقات دوستان و اصحاب آنها به شدّت شگفت‌زده شده و نسبت به وضع لباس و خانه آنها پرسش می‌کردند. شاید آن بزرگواران با چنین رفتاری می‌خواستند با آداب و رسوم غلط و بی‌توجّهی به همسر مبارزه کنند و منطق صحیح اسلامی را برای شیعیانشان ترسیم نمایند. 


گذشت از لغزش‌های همسر 

برای افرادی که مدّت‌ها با هم زندگی کرده‌اند و در امور زیادی منافع واحدی دارند، سر زدن لغزش و اشتباه و خطا، امری عادی و متعارف است؛ بنابراین، لازم است با بردباری از خطاها و اشتباهات یکدیگر چشم پوشی نمایند. زن و شوهر در برابر کلمات تند و خشنی که برخی وقت‌ها به خاطر شرایط خاص، از طرف مقابل می‌شنوند، باید متانت و سعه صدر داشته باشند. آنان می‌توانند با خونسردی و گفتن چند کلمه محبّت‌آمیز، طرف مقابل را از حالت ناراحتی خارج نمایند. 

سیره معصومان علیهم‌السلام چنین بوده است که اشتباه و خطای شناختی و رفتاری همسران را نادیده می‌گرفتند.

اسحاق بن عمّار می‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: حقّ زن بر مرد چیست که با انجام آنها انسان، «نیکوکار» محسوب شود؟ 

امام علیه‌السلام فرمود: خوراک و پوشاک او را فراهم نماید و اگر خطایی از او سر زد، از او بگذرد. 

سپس فرمود: پدرم امام باقر علیه‌السلام همسری داشت که به او آزار می‌رساند؛ ولی پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار می‌داد.18

پی نوشت ها

1. احزاب، 21. 

2. احتجاج، طبرسی، ج 1، ص 281 و 282. 

3. بحارالانوار، ج 43، ص 157، ح 6.

4. کشف الغمّه، ج 1، ص 363. 

5. بحارالانوار، ج 45، ص 47. 

6. وسائل الشّیعه، ج 14، ص 123. 

7. مستدرک‌الوسائل، ج 2، ص 551؛ بحارالانوار، ج 43، ص 31، ح 38. 

8 . کافی، ج 5، ص 86، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 169، ح 3640، باب 2؛ امالی، طوسی، ج 2، ص 274؛ بحارالانوار، ج 43، ص 151، ح 7. 

9. بحارالانوار، ج 43، ص 50 و 51، ح 47. 

10. نهج البلاغه، خ 193، ص 651. 

11. بحارالانوار، ج 43، ص 171. 

12. کافی، ج 6، ص 476، ح 1. 

13. همان، ص 475، ح 1. 

14. نهج‌الفصاحه، ص 72، ش 377. 

15. وسایل الشّیعه، ج 14، ص 183؛ کافی، ج 5، ص 567، ح 50. 

16. کافی، ج 6، ص 446، ح 1. 

17. همان، ص 448 و 449، ح 13.

18. همان، ص 510، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، 


 

منبع:حوزه


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|دوشنبه 94/6/23 | نظر

روشن ترین تلاقی آب و آیینه - ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه علیهما السلام

روشن ترین تلاقی آب و آیینه - سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه (ع)

برخی موضوعات ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه علیهما السلام

«جهت ورود بر روی موضوعات کلید کنید»


چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها)

 شهر مدینه از آرامش نسبی برخوردار بود

 و مهاجران وا نصار می‌توانستند در پرتو

 این آرامش، به زندگی روزانه خود بپردازند.

 هر چند، گاهی...

 


یک پیوند آسمانی

 هر سه می‏آیند و می‏گویند: تو از همه با تقواتری;

 از همه زودتر مسلمان شده‏ای; هر خوبی که

 بگویی، داری; دختر پیامبر (صلی الله علیه واله)....

 

 


درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (علیه السلام)

 از ماجرای ازدواج حضرت علی‌ علیه‌السلام

 و حضرت فاطمه‌ علیهماالسلام نکات بسیار

 جالبی را می‌آموزیم که...

 

 


ازدواج حضرت زهرا(ع) الگوی جوان امروز

 ازدواج، استحکام و قوام شخصیتی زن و مرد

 و در عین حال، ارتقای روحی، معنوی

 و آرامش روانی فرد را به دنبال دارد.

 همچنین موجب بهداشت ر...

 


سیره پیشوایان در رفتار با همسر

 خداوند متعال، رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله

 و اهل‏بیت علیهم‏السلام او را برای اهل

 عالم، به ویژه پیروانشان، به ...

 

 

 


 

حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(علیهالسلام) دستگردقداده


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|دوشنبه 94/6/23 | نظر

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:


در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى:

 

وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ

 

و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش (با او)

 

أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ

 

چهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را) اصلاح کن

 

وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ.

 

و از روش مفسدان پیروى منما.

 

اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.(1)

 

روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.(2)

 

ابوحمزه ثمالى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب این دعا را مى خواند:

 

اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها، وَ قَدْ بَلَّغْتَنیها بِمَنِّکَ

 

خدایا این روزهایى است که برترى و شرافتش دادى بر سایر روزها و به لطف و

 

وَرَحْمَتِکَ، فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فیها مِنْ نَعْمآئِکَ،

 

رحمتت مرا بدانها رساندى پس برکات خودت را بر ما فرو بار و از نعمتهاى خود در این روزها بر ما وسعت ده

 

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهْدِیَنا فیها

 

خدایا من از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و نیز خواهم که ما را دراین روزها به

 

لِسَبیلِ الْهُدى، وَالْعَفافِ وَالْغِنى، وَالْعَمَلِ فیها بِما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّهُمَّ

 

راه هدایت و پاکدامنى و بى نیازى راهنمایى فرمایى و موفقمان دارى به انجام آنچه دوست دارى و موجب خشنودى تواست خدایا

 

اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوى، وَیا سامِعَ کُلِّ نَجْوى، وَیا شاهِدَ کُلِّ

 

از تو خواهم اى جایگاه هر شکایت و اى شنواى هر سخن سِرّى و راز و اى حاضر در هر

 

مَلاَ، وَیا عالِمَ کُلِّ خَفِیَّة، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اَنْ تَکْشِفَ

 

جمع و اى داناى هر نهان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و بگشایى

 

عَنّا فیهَا الْبَلاءَ، وَ تَسْتَجیبَ لَنا فیهَا الدُّعآءَ، وَ تُقَوِّیَنا فیها وَ تُعینَنا،

 

در این روزها از ما بلا و گرفتارى را و مستجاب گردانى در آنها دعاى ما را و نیرو دهى به ما در این روزها و کمکمان دهى

 

وَتُوَفِّقَنا فیها لِما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى، وَعَلى مَا افْتَرَضْتَ عَلَیْنا مِنْ

 

و موفقمان دارى پروردگارا بدانچه دوست دارى و خشنود گردى و بر آنچه واجب کرده اى بر ما از اطاعت خودت

 

طاعَتِکَ، وَطـاعَةِ رَسُولِکَ وَاَهْلِ وِلایَتِکَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا اَرْحَمَ

 

و اطاعت پیامبرت و اهل ولایتت خدایا از تو خواهم اى مهربانترین

 

الرّاحِمینَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهَبَ لَنا فیهَا الرِّضا،

 

مهربانان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و در این ایام خشنودى خویش را به من ببخش

 

اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ، وَلا تَحْرِمْنا خَیْرَ ما تُنْزِلُ فیها مِنَ السَّمآءِ، وَطَهِّرْنا

 

که براستى تو شنواى دعایى و محروم مکن ما را از خیرى که در این روزها از آسمان فرو بارى و پاکمان کن

 

مِنَ الذُّنُوبِ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ، وَاَوْجِبْ لَنا فیها دارَ الْخُلُودِ، اَللّهُمَّ صَلِّ

 

از گناهان اى داناى بر نادیدنیها و واجب گردان در این ایّام براى ما خانه جاویدان را خدایا درود فرست

 

عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَلا تَتْرُکْ لَنا فیها ذَنْباً اِلاَّ غَفَرْتَهُ، وَلا هَمّاً اِلاَّ

 

بر محمّد و آل محمّد و هیچ گناهى براى ما باقى مگذار جز آن که بیامرزى و نه اندوهى جز

 

فَرَّجْتَهُ، وَلا دَیْناً اِلاَّ قَضَیْتَهُ، وَلا غائِباً اِلاَّ اَدَّیْتَهُ، وَلا حاجَةً مِنْ حَوائِجِ

 

آن که بگشایى و نه بِدهى جز آن که بپردازى و نه غایبى جز آن که به ما برسانى و نه حاجتى از حاجات

 

الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اِلاَّ سَهَّلْتَها وَیَسَّرْتَها، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، اَللّـهُمَّ یا

 

دنیا و آخرت جز آن که آسان و هموارش گردانى که براستى تو بر هر چیز توانایى خدایا اى

 

عالِمَ الْخَفِیّاتِ، یا راحِمَ الْعَبَراتِ، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ، یا رَبَّ الاَْرَضینَ

 

داناى اسرار پنهان اى رحم کننده بر اشک دیدگان اى اجابت کننده دعاها اى پروردگار زمینها

 

وَالسَّمواتِ، یا مَنْ لا تَتَشابَهُ عَلَیْهِ الاَْصْواتُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ

 

و آسمانها اى که صداها(ى بیشمار) بر او اشتباه نشود درود فرست بر محمّد و آل

 

مُحَمَّد، وَاجْعَلْنا فیها مِنْ عُتَقآئِکَ وَطُلَقآئِکَ مِنَ النّارِ، وَالْفائِزینَ بِجَنَّتِکَ،

 

محمّد و قرار ده ما را در این روزها ازآزادشدگان و رهایى یافتگان از آتش و نائل شوندگان به بهشتت

 

وَالنّاجینَ بِرَحْمَتِکَ، یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد

 

و نجات یافتگان بوسیله رحمتت اى مهربانترین مهربانان و درود خدا بر آقاى ما محمّد و

 

وَآلِهِ اَجْمَعینَ، وَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ تَسْلیماً.(3)


آلش همگى و سلام بر همه آنان باد.

 

4ـ آن پنج دعایى را بخواند که به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند آن را بوسیله جبرئیل براى حضرت عیسى(علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام این دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است:

 

(1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ

 

(1) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست ستایش هر چه خیر است


الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ. (2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا

 

بدست اوست و او بر هر چیز تواناست (2) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که

 

شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً. (3) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ

 

شریک ندارد یگانه بى نیازى که همسر و فرزندى براى خود نگیرد (3) گواهى دهم که معبودى

 

اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ

 

جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد یگانه بى نیازى که نزاید و نه زاییده شده و نیست برایش

 

کُفُواً اَحَدٌ. (4) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ

 

همتایى هیچ کس (4) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریکى ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست

 

الْحَمْدُ، یُحْیى وَیُمیتُ، وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ

 

ستایش زنده کند و بمیراند و اوست زنده اى که نمیرد خیر بدست اوست و او بر هر

 

شَىْء قَدیرٌ. (5) حَسْبِىَ اللهُ وَکَفى، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَرآءَ اللهِ

 

چیز تواناست (5) بس است مرا خدا و کافى است بشنود خدا صداى هر کس که دعا کند وراى خدا

 

مُنْتَهى،اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا،وَاَنَّهُ بَرىءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَاَنَّ لِلّهِ الاْخِرَةَ وَالاُْولى.(4)

 

انتهایى نیست گواهى دهم براى خدا بدانچه خوانده است و این که بیزار است از هر که از او بیزارى جسته و براى خداست آخرت و دنیا.

 

سپس حضرت عیسى(علیه السلام) پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ این پنج دعا ذکر فرمود.(5) مرحوم «علاّمه مجلسى» گفته است: اگر کسى هر روز هر یک از این پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روایت عمل کرده است. البتّه اگر هر روز هر دعایى را صد مرتبه بخواند بهتر است.(6)

5ـ در هر روز از این دهه، این تهلیلات [لا اله إلاّ اللّه ها] را که از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است:

 

لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَیالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ، لا

 

معبودى جز خدا نیست به شماره شبها و روزگاران معبودى جز خدا نیست به شماره موجهاى دریاها

 

اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَرَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ

 

معبودى جز خدا نیست و رحمت او بهتر است از آنچه مردم جمع کنند معبودى جز خدا نیست به شماره هر خار و

 

وَالشَّجَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ

 

هر درخت معبودى جز خدا نیست به شماره هر مُو و کُرک معبودى جز خدا نیست به شماره هر سنگ

 

وَالْمَدَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِى اللَّیْلِ اِذا

 

و کلوخ معبودى جز خدا نیست به شماره بهم خوردن چشمها معبودى جز خدا نیست در شب چون

 

عَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِى الْبَرارى

 

تاریک شود و در صبح چون بدمد معبودى نیست جز خدا به شماره بادها در صحراها

 

وَالصُّخُـورِ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مِـنَ الْیَـوْمِ اِلـى یَـوْمِ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ.(7)

 

و کوهها معبودى جز خدا نیست از امروز تا روز نفخ

………………………………………….

1? اقبال، صفحه 317?

2? زاد المعاد، صفحه 240?

3? مصباح المتهجّد، صفحه 672 و اقبال، صفحه 322 (با اندکى تفاوت).

4? ممکن است این دعا به زبان عربى بر حضرت مسیح(علیه السلام) نازل شده باشد و نیز ممکن است حضرت امام باقر(علیه السلام) آن را به عربى تبدیل کرده باشد.

5? اقبال، صفحه 323?

6? زادالمعاد، صفحه 245?

7? اقبال، صفحه 324?

 


منبع:http://www.beytoote.com


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|دوشنبه 94/6/23 | نظر

حرکت فرهنگی و سیاسی امام جواد (علیه السلام)

دستگردقداده

امام جواد (علیه السلام) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سیاست و فکر و فرهنگ قرار داشت .موضعگیرها و شبهه افکنی های فرقه هایی چون زیدیه ، واقفیه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشیع در برابر آنان موضعی شفاف اتخاذ کند .

امام در موضعگیری در برابر فرقه زیدیه که امامت را پس از علی بن حسین زین العابدین (علیه السلام) از آن زید می پندارند .. در تفسیر آیه " وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة " آنها را در ردیف ناصبی ها خواندند. رجال کشی ،ص 319 - مسند الامام جواد (علیه السلام)، ص 150

حضرت در برابر فرقه واقفیه که قائل به غیبت امام موسی کاظم(علیه السلام) بوده و بدین بهانه وجوهات بسیاری را مصادره کرده بودند . آنان را نیز مصداق آیه " وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة " به شمار آورده و در بیانی فرمودند : شیعیان نباید پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال کشی ،ص391 - مسند عطاردی ، ص 150 

حضرت در برابر غلات زمان خویش به رهبری ابوالخطاب که حضرت علی(علیه السلام) را تا مرز الوهیت و ربوبیت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و کسانی که درباره لعن او توقف کرده یا تردید کنند. رجال کشی ،ص 444

موضعگیری تند حضرت درباره این فرقه تا بدانجا بود که حضرت در روایتی به اسحاق انباری می فرمایند: " ابوالمهری و ابن ابی الرزقاء به هر طریقی باید کشته شوند ". مسندالامام جواد ، ص298 

حضرت در برابر فرقه مجسمه که برداشتهای غلط آنان ازآیاتی چون " یدالله فوق ایدیهم " و " ان الله علی العرش استوی " خداوند سبحان را جسم می پنداشتند، فرمودند: " شیعیان نباید پشت سر کسی که خدا را جسم می پندارد نماز گذارده و به او زکات بپردازند. تهذیب،ج3،ص283 

فرقه کلامی معتزله که پس از به قدرت رسیدن عباسیون به میدان آمد و در سده نخست خلافت عباسی به اوج خود رسید یکی دیگر از جریانهای فکری و کلامی عصر امام جواد (علیه السلام) است .موضعگیری حضرت امام جواد (علیه السلام) چون پدر بزرگوارشان در این برهه و در مقابل این جریان کلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است تا آنجا که مناظرات حضرت جواد(علیه السلام) با یحیی بن اکثم که از بزرگترین فقهای این دوره به شمار می رفت ، را می توان رویارویی تفکر ناب تشیع با منادیان معتزله به تحلیل نهاد که همواره پیروزی باامام جواد (علیه السلام) بوده است . 

امام جواد (علیه السلام) در راستای بسط و گسترش فرهنگ ناب تشیع کارگزاران و وکلایی در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسیان تعیین و یا اعزام نمود . به گونه ای که امام در مناطقی چون اهواز ، همدان ، ری ، سیستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نیز مناطق شیعه نشینی چون کوفه و قم دارای وکلایی کارآمد بود .

امام جواد (علیه السلام) در راستای نفوذ نیروهای شیعی در ساختار حکومتی بنی عباس برای یاری شیعیان در مناطق گوناگون به افرادی چون" احمد بن حمزه قمی "اجازه پذیرفتن مناصب دولتی داد، تا جایی که افرادی چون " نوح بن دراج " که چندی قاضی بغداد و سپس قاضی کوفه بود، از یاران حضرت(علیه السلام) به شمار می رفتند کسانی از بزرگان و ثقات شیعه چون محمد بن اسماعیل بن بزیع ( نیشابوری ) که از وزرای خلفای عباسی به شمار می رفت به گونه ای با حضرت در ارتباط بودند که وی از حضرت جواد (علیه السلام) پیراهنی درخواست کرد که به هنگام مرگ به جای کفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و برای وی پیراهن خویش را فرستاد .

حرکت امام جواد (علیه السلام) در چینش نیروهای فکری و سیاسی، خود حرکتی کاملاً محرمانه بود، تا جایی که وقتی به ابراهیم بن محمد نامه می نویسد به او امر می کند که تا وقتی " یحیی بن ابی عمران" ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشاید . پس از چند سال که یحیی از دنیا می رود ابراهیم بن محمد نامه را می گشاید که حضرت در آن به او خطاب کرده : مسئولیتها و کارهایی که به عهده ( یحیی بن ابی عمران ) بوده از این پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37

این نشانگر آن است که حضرت در جو اختناق حکومت بنی عباس مواظبت و عنایت داشت، تا کسی از جانشینی نمایندگان وی اطلاعی حاصل ننماید.

دوران دشوار امام جواد (علیه السلام) در نقش و تبلیغ شیعی را باید در هم عصر بودن وی با دو خلیفه عباسی نگریست خصوصا مامون عباسی که به گفته ابن ندیم "اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وکلام بوده است. " 

دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (علیه السلام) همزمان با دو خلیفه بنی عباسی مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (علیه السلام) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرایط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرایط پدر بزرگوارش بود که در مقابل زیرکترین و عالم ترین خلیفه عباسی قرار داشت .

مامون که در سال 204 هجری وارد بغداد شد امام جواد (علیه السلام) را که بنا بر برخی از روایات سن مبارکشان در این دوران10 سال بیش نبود از مدینه به بغداد فرا خواند و سیاست پیشین خویش را در محدود ساختن امام رضا (علیه السلام) در خصوص امام جواد (علیه السلام) نیز استمرار داد .

ترس از علویان و محبت اهل بیت در دل مسلمانان از یک سو و متهم بودن وی در به شهادت رساندن امام رضا (علیه السلام) در جهان اسلام از سوی دیگر، وی را بر آن داشت تا با به تزویج در آوردن دختر خویش ام الفضل، ضمن تبرئه خویش و استمرار حرکت عوامفریبانه در دوست داشتن اهل بیت، پایه های حکومت خویش را مستحکم سازد .

این حرکت مامون چون سپردن ولایتعهدی به امام رضا (علیه السلام) 9 مورد اعتراض بزرگان بنی عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درایت حضرت جواد(علیه السلام) در همان سن آنانرا به قبول این ازدواج ترغیب ساخت. امام جواد (علیه السلام) شرایط خود را همان شرایط پدر خویش دید، از اینرو با پذیرش ازدواج با ام الفضل نقشه پلید مامون در به قتل رساندن وی و شیعیان را از صفحه ذهن مامون زدود.

حضرت(علیه السلام) که به خوبی از سیاستها و نقشه های مامون در بهره برداری از جایگاه دینی و اجتماعی خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدینه بازگشت و تا سال شهادت خویش در آنجا مقیم شد .

نامه های ام الفضل به پدر خویش مبنی بر عدم توجه امام جواد (علیه السلام) به وی، بیانگر اجباری بودن ازدواج وی با ام الفضل و نداشتن فرزندی از ام الفضل از امام جواد (علیه السلام) پرده از هوشمندی امام (ع) برمی دارد؛ چون که مامون بر آن بود تا با به دنیا آمدن فرزندی از ام الفضل وی را به عنوان یکی از فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه واله) در بین شیعیان، محور حرکتهای آینده خود و بنی عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسیر حرکت به سوی جنگ تا روم درگذشت . علی رغم تمایل سپاه و سران بنی عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصیت پدر با عمویش ابو اسحاق معتصم بیعت کرد .

معتصم هشتمین خلیفه عباسی پس از ورود به بغداد، امام جواد(علیه السلام) را از مدینه به بغداد فرا خواند .

حضرت در سال 218 پس از معرفی امام هادی(علیه السلام) به جانشینی خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .

در این سفر حضرت با شخصیتی متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصیتی با روحیه نظامی گری و فاقد بینش علمی . معتصم که مایه های حیله گری و عوامفریبی های مامون را در خود نداشت ، موضعگیری متضاد با اهل بیت خود را در بین مردم آشکار ساخت .

امام علیه السلام در دو سال آخر عمر خویش تحت نظارت شدیدتر دستگاه امنیتی و نظامی معتصم قرار گرفت. 

از اینرو شرایط امام جواد به گونه ای شد که حضرت توسط معجزات و کرامات و شرکت در جلسات علمی ، امامت خود را به دیگران به اثبات می رساند .

امام جواد (علیه السلام) در طول زندگی پربار اما کوتاه خویش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتی در سخت ترین شرایط حفظ کند و با بذل و بخشش به فقرا و مساکین کرامت اهل بیت را به اثبات رساند. وی این سیره خویش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (علیه السلام) در یکی از نامه های خود به حضرت جواد (علیه السلام) می نویسد:

" به من خبر رسیده است که ملازمان تو ، هنگامی که سوار می شوی از روی بخل تو را از در کوچک بیرون می برند تا از تو خیری به کسی نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند می دهم که از درب بزرگ بیرون آیی و به همراه خود زر و سیم داشته باش تا به نیازمندان و محتاجان عطا کنی. "

و این آغاز یک حرکت مردمی ، معنوی و انسانی بود که به استحکام پایگاه مردمی حضرت منجر شد و دستگاه بنی عباس را از نام " جواد " به معنای بخشنده به هراس وا داشت .


 

منبع:کانون گفتمان قرآنی


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|یکشنبه 94/6/22 | نظر

مناظرات امام جواد (علیه السلام)

حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده

نویسنده:مهدى پیشوائى 

 

چنانکه گفته شد، از آنجا که امام جواد نخستین امامى بود که در خرد سالى به منصب امامت رسید (1) ، حضرت مناظرات و بحث و گفتگوهایى داشته است که برخى‌از آنها بسیار پر سر و صدا و هیجان انگیز و جالب بوده است. علت اصلى پیدایش این مناظرات این بود که از یک طرف، امامت او به خاطر کمى سن براى بسیارى از شیعیان کاملا ثابت نشده بود (گرچه بزرگان و دانایان شیعه بر اساس عقیده شیعه هیچ شک و تردیدى در این زمینه نداشتند) ازینرو براى اطمینان خاطر و به عنوان آزمایش، سؤالات فراوانى از آن حضرت مى‌کردند. 

از طرف دیگر، در آن مقطع زمانى، قدرت «معتزله‌» افزایش یافته بود و مکتب اعتزال به مرحله رواج و رونق گام نهاده بود و حکومت وقت در آن زمان از آنان حمایت و پشتیبانى مى‌کرد و از سلطه و نفوذ خود و دیگر امکانات مادى و معنوى حکومتى، براى استوارى و تثبیت‌خط فکرى آنان و ضربه زدن به گروههاى دیگر و تضعیف موقعیت و نفوذ آنان به هر شکلى بهره بردارى مى‌کرد. مى‌دانیم که خط فکرى اعتزال در اعتماد بر عقل محدود و خطاپذیر بشرى افراط مى‌نمود: معتزلیان دستورها و مطالب دینى را به عقل خود عرضه مى‌کردند و آنچه را که عقلشان صریحا تایید مى‌کرد مى‌پذیرفتند و بقیه را رد و انکار مى‌کردند و چون نیل به مقام امامت امت در سنین خردسالى با عقل ظاهر بین آنان قابل توجیه نبود، سؤالات دشوار و پیچیده‌اى را مطرح مى‌کردند تا به پندار خود، آن حضرت را در میدان رقابت علمى شکست‌بدهند! 

ولى در همه این بحثها و مناظرات علمى، حضرت جواد (در پرتو علم امامت) با پاسخهاى قاطع و روشنگر، هر گونه شک و تردید را در مورد پیشوایى خود از بین مى‌برد و امامت‌خود و نیز اصل امامت را تثبیت مى‌نمود. به همین دلیل بعد از او در دوران امامت‌حضرت هادى (که او نیز در سنین کودکى به امامت رسید) این موضوع مشکلى ایجاد نکرد، زیرا دیگر براى همه روشن شده بود که خردسالى تاثیرى در برخوردارى از این منصب خدایى ندارد. 

 

مناظره با یحیى بن اکثم (2) 

وقتى «مامون‌» از «طوس‌» به «بغداد» آمد، نامه‌اى براى حضرت جواد-علیه السلام-فرستاد و امام را به بغداد دعوت کرد. البته این دعوت نیز مثل دعوت امام رضا به طوس، دعوت ظاهرى و در واقع سفر اجبارى بود. 

حضرت پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مامون او را به کاخ خود دعوت کرد و پیشنهاد تزویج دختر خود «ام الفضل‌» را به ایشان کرد. 

امام در برابر پیشنهاد او سکوت کرد. (3) مامون این سکوت را نشانه رضایت‌حضرت شمرد و تصمیم گرفت مقدمات این امر را فراهم سازد. 

او در نظر داشت مجلس جشنى تشکیل دهد، ولى انتشار این خبر در بین بنى عباس انفجارى به وجود آورد: بنى عباس اجتماع کردند و با لحن اعتراض آمیزى به مامون گفتند: این چه برنامه‌اى است؟ اکنون که على بن موسى از دنیا رفته و خلافت‌به عباسیان رسیده باز مى‌خواهى خلافت را به آل على برگردانى؟ ! بدان که ما نخواهیم گذاشت این کار صورت بگیرد، آیا عداوتهاى چند ساله بین ما را فراموش کرده‌اى؟ ! مامون پرسید: حرف شما چیست؟ 

گفتند: این جوان خردسال است و از علم و دانش بهره‌اى ندارد. 

مامون گفت: شما این خاندان را نمى‌شناسید، کوچک و بزرگ اینها بهره عظیمى از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نیست او را آزمایش کنید و مرد دانشمندى را که خود قبول دارید بیاورید تا با این جوان بحث کند و صدق گفتار من روشن گردد. 

عباسیان از میان دانشمندان، «یحیى بن اکثم‌» را (به دلیل شهرت علمى وى) انتخاب کردند و مامون جلسه‌اى براى سنجش میزان علم و آگاهى امام جواد ترتیب داد. در آن مجلس یحیى رو به مامون کرد و گفت: اجازه مى‌دهى سؤالى از این جوان بنمایم؟ 

مامون گفت: از خود او اجازه بگیر. 

یحیى از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مى‌خواهى بپرس. 

یحیى گفت: درباره شخصى که محرم بوده و در آن حال حیوانى را شکار کرده است، چه مى‌گویید؟ (4) 

امام جواد-علیه السلام-فرمود: آیا این شخص، شکار را در حل (خارج از محدوده حرم) کشته است‌یا در حرم؟ عالم به حکم حرمت‌شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمدا کشته یا بخطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ براى اولین بار چنین کارى کرده یا براى چندمین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کارى ابا ندارد یا از کرده خودپشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرام عمره بوده یا احرام حج؟ ! 

یحیى بن اکثم از این همه فروع که امام براى این مسئله مطرح نمود، متحیر شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهره‌اش آشکار گردید و زبانش به لکنت افتاد به طورى که حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند. 

مامون گفت: خداى را بر این نعمت‌سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم همان شد. 

سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آیا اکنون آنچه را که نمى‌پذیرفتید دانستید؟ ! (5)

 

حکم شکار در حالات گوناگون توسط محرم 

آنگاه پس از مذاکراتى که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده گشتند و جز نزدیکان خلیفه، کسى در مجلس نماند. مامون رو به امام جواد-علیه السلام-کرد و گفت: قربانت گردم خوب است احکام هر یک از فروعى را که در مورد کشتن صید در حال احرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده کنیم. امام جواد-علیه السلام-فرمود: بلى، اگر شخص محرم در حل (خارج از حرم) شکار کند و شکار از پرندگان بزرگ باشد، کفاره‌اش یک گوسفند است و اگر در حرم بکشد کفاره‌اش دو برابر است;و اگر جوجه پرنده‌اى را در بیرون حرم بکشد کفاره‌اش یک بره است که تازه از شیر گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بکشد هم بره و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد;و اگر شکار از حیوانات وحشى باشد، چنانچه گورخر باشد کفاره‌اش یک گاو است و اگر شتر مرغ باشد کفاره‌اش یک شتر است و اگر آهو باشد کفاره آن یک گوسفند است و اگر هر یک از اینها را در حرم بکشد کفاره‌اش دو برابر مى‌شود. 

و اگر شخص محرم کارى بکند که قربانى بر او واجب شود، اگر در احرام حج‌باشد باید قربانى را در «منى‌» ذبح کند و اگر در احرام عمره باشد باید آن را در «مکه‌» قربانى کند. کفاره شکار براى عالم و جاهل به حکم، یکسان است;منتها در صورت عمد، (علاوه بر وجوب کفاره) گناه نیز کرده است، ولى در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است. کفاره شخص آزاد بر عهده خود او است و کفاره برده به عهده صاحب او است و بر صغیر کفاره نیست ولى بر کبیر واجب است و عذاب آخرت از کسى که از کرده‌اش پشیمان است‌برداشته مى‌شود، ولى آنکه پشیمان نیست کیفر خواهد شد (6( 

قاضى القضات مات مى‌شود! 

مامون گفت: احسنت اى ابا جعفر! خدا به تو نیکى کند! حال خوب است‌شما نیز از یحیى بن اکثم سؤالى بکنید همان طور که او از شما پرسید. در این هنگام ابو جعفر-علیه السلام-به یحیى فرمود: بپرسم؟ یحیى گفت: اختیار با شماست فدایت‌شوم، اگر توانستم پاسخ مى‌گویم و گرنه از شما بهره‌مند مى‌شوم. 

ابو جعفر-علیه السلام-فرمود: به من بگو در مورد مردى که در بامداد به زنى نگاه‌مى‌کند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا مى‌آید آن زن بر او حلال مى‌شود، و چون ظهر مى‌شود باز بر او حرام مى‌شود، و چون وقت عصر مى‌رسد بر او حلال مى‌گردد، و چون آفتاب غروب مى‌کند بر او حرام مى‌شود، و چون وقت عشاء مى‌شود بر او حلال مى‌گردد، و چون شب به نیمه مى‌رسد بر او حرام مى‌شود، و به هنگام طلوع فجر بر وى حلال مى‌گردد؟ این چگونه زنى است و با چه چیز حلال و حرام مى‌شود؟ 

یحیى گفت: نه، به خدا قسم من به پاسخ این پرسش راه نمى‌برم، و سبب حرام و حلال شدن آن زن را نمى‌دانم، اگر صلاح مى‌دانید از جواب آن، ما را مطلع سازید. 

ابو جعفر-علیه السلام-فرمود: این زن، کنیز مردى بوده است. در بامدادان، مرد بیگانه‌اى به او نگاه مى‌کند و آن نگاه حرام بود، چون روز بالا مى‌آید، کنیز را از صاحبش مى‌خرد و بر او حلال مى‌شود، چون ظهر مى‌شود او را آزاد مى‌کند و بر او حرام مى‌گردد، چون عصر فرا مى‌رسد او را به حباله نکاح خود در مى‌آورد و بر او حلال مى‌شود، به هنگام مغرب او را «ظهار» مى‌کند (7) و بر او حرام مى‌شود، موقع عشا کفاره ظهار مى‌دهد و مجددا بر او حلال مى‌شود چون نیمى از شب مى‌گذرد او را طلاق مى‌دهد و بر او حرام مى‌شود و هنگام طلوع فجر رجوع مى‌کند و زن بر او حلال مى‌گردد (8).

 

جلوه‌هایى از علم گسترده امام 

 

1- فتواى قضائى امام و شکست فقهاى دربارى 

امام جواد-علیه السلام-غیر از مناظراتش که دو نمونه از آن یاد شد، گاه از راههاى دیگر نیز بیمایگى فقها و قضات دربارى را روشن نموده برترى خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت مى‌کرد و از این رهگذر اعتقاد به اصل «امامت‌» را در افکار عمومى تثبیت مى‌نمود. از آن جمله فتوایى بود که امام در مورد چگونگى قطع دست دزد صادر کرد که تفصیل آن بدین قرار است: 

«زرقان‌» (9) ، که با «ابن ابى دؤاد» (10) دوستى و صمیمیت داشت، مى‌گوید: یک روز «ابن ابى دؤاد» از مجلس معتصم بازگشت، در حالى که بشدت افسرده و غمگین بود. علت را جویا شدم. گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست‌سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟ 

گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد! 

گفتم: جریان چه بود؟ 

گفت: شخصى به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجراى کیفر الهى او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن على‌» (حضرت جواد) را نیز فرا خواند و از ما پرسید: دست دزد از کجا باید قطع شود؟ 

من گفتم: از مچ دست. 

گفت: دلیل آن چیست؟ 

گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم: «فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم‌» (11) : «صورت و دستهایتان را مسح کنید» تا مچ دست است. 

گروهى از فقها در این مطلب با من موافق بودند و مى‌گفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود، ولى گروهى دیگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى المرافق‌» (12) : «صورتها و دستهایتان را تا آرنج‌بشویید» تا آرنج است. 

آنگاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) کرد و پرسید: نظر شما در این مسئله چیست؟ 

گفت: اینها نظر دادند، مرا معاف بدار. 

معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید. 

محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مى‌گویم. اینها در اشتباهند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست‌باید باقى بماند. 

معتصم گفت: به چه دلیل؟ 

گفت: زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مى‌پذیرد: صورت (پیشانى) ، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت‌بزرگ پا) . بنا بر این اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى‌ماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نیز خداى متعال مى‌فرماید: 

«و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» (13) : «سجده گاهها (هفت عضوى که‌سجده بر آنها انجام مى‌گیرد) از آن خداست، پس، هیچ کس را همراه و همسنگ با خدا مخوانید (و عبادت نکنید) » (14) و آنچه براى خداست، قطع نمى‌شود. 

«ابن ابى دؤاد» مى‌گوید: معتصم جواب محمد بن على را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند (و ما نزد حضار، بى آبرو شدیم!) و من همانجا (از فرط شرمسارى و اندوه) آرزوى مرگ کردم! (15)

 

2- حدیث‌سازان رسوا مى‌شوند! 

نقل شده است که پس از آنکه مامون دخترش را به امام جواد تزویج کرد (16) در مجلسى که مامون و امام و یحیى بن اکثم و گروه بسیارى در آن حضور داشتند، یحیى‌به امام گفت: 

روایت‌شده است که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام مى‌رساند و مى‌گوید: «من از ابوبکر راضى هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضى است؟ » . نظر شما درباره این حدیث چیست؟ (17)

امام فرمود: من منکر فضیلت ابوبکر نیستم، ولى کسى که این خبر را نقل مى‌کند باید خبر دیگرى را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد. پیامبر فرمود: «کسانى که بر من دروغ مى‌بندند، بسیار شده‌اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس بعمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثى از من براى شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید» . امام جواد افزود: این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و مى‌دانیم در دلش چه چیز مى‌گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم‌» (18)

آیا خشنودى و ناخشنودى ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟ ! این عقلا محال است. 

یحیى گفت: روایت‌شده است که: «ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند»

حضرت فرمود: درباره این حدیث نیز باید دقت‌شود، چرا که جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهى از آن دو سر نزده است‌و لحظه‌اى از دایره اطاعت‌خدا خارج نشده‌اند، ولى ابوبکر و عمر مشرک بوده‌اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده‌اند، اما اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستى سپرى کرده‌اند، بنابر این محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند. 

یحیى گفت: همچنین روایت‌شده است که: «ابو بکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند» (19) . درباره این حدیث چه مى‌گویید؟ . 

حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست‌باشد، زیرا بهشتیان همگى جوانند و پیرى در میان آنان یافت نمى‌شود (تا ابو بکر و عمر سرور آنان باشند! ) این روایت را بنى امیه، در مقابل حدیثى که از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم درباره حسن و حسین-علیهما السلام-نقل شده است که «حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند» ، جعل کرده‌اند. 

یحیى گفت: روایت‌شده است که «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است‌» . حضرت فرمود: این نیز محال است;زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد صلى الله علیه و آله و سلم و همه انبیا و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت‌با نور اینها روشن نمى‌شود ولى با نور عمر روشن مى‌گردد؟ ! 

یحیى اظهار داشت: روایت‌شده است که «سکینه‌» به زبان عمر سخن مى‌گوید (عمر هر چه گوید، از جانب ملک و فرشته مى‌گوید)

حضرت فرمود: من منکر فضیلت عمر نیستم;ولى ابوبکر، با آنکه از عمر افضل است، بالاى منبر مى‌گفت: «من شیطانى دارم که مرا منحرف مى‌کند، هرگاه‌دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست‌باز آورید»

یحیى گفت: روایت‌شده است که پیامبر فرمود: «اگر من به پیامبرى مبعوث نمى‌شدم، حتما عمر مبعوث مى‌شد» (20)

امام فرمود: کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست‌تر است، خدا در کتابش فرموده است: «به خاطر بیاور هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... » (21) . از این آیه صریحا بر مى‌آید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده‌اند، چگونه خدا کسى را به پیامبرى مبعوث مى‌کند که بیشتر عمر خود را با شرک به خدا سپرى کرده است؟ ! و نیز پیامبر فرمود: «در حالى که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم‌» 

باز یحیى گفت: روایت‌شده است که پیامبر فرمود: «هیچگاه وحى از من قطع نشد، مگر آنکه گمان بردم که به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است‌» ، یعنى نبوت از من به آنها منتقل شده است. 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوت خود شک کند، خداوند مى‌فرماید: «خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانى بر مى‌گزیند» (22) . (بنابر این، با گزینش الهى، دیگر جاى شکى براى پیامبر در باب پیامبرى خویش وجود ندارد).

یحیى گفت: روایت‌شده است که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر عذاب نازل مى‌شد، کسى جز عمر از آن نجات نمى‌یافت‌» . حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا خداوند به پیامبر اسلام فرموده است: «و مادام که تو در میان آنان هستى، خداوند آنان را عذاب نمى‌کند و نیز مادام که استغفار مى‌کنند، خدا عذابشان نمى‌کند» (23) . بدین ترتیب تا زمانى که پیامبر در میان مردم است و تا زمانى که مسلمانان استغفار مى‌کنند، خداوند آنان را عذاب نمى‌کند (24).

 

پى‌نوشتها: 

-1پس از آن حضرت، فرزندش على هادى-علیه السلام-نیز در همین سنین و بلکه کمتر از آن به امامت رسید و بعد از او امام مهدى-علیه السلام-نیز، در حالى که بیش از نج‌سال نداشت، به این منصب نائل گردید. 

-2یحیى یکى از دانشمندان نامدار زمان مامون، خلیفه عباسى، بود که شهرت علمى او در رشته‌هاى گوناگون علوم آن زمان زبانزد خاص و عام بود. او در علم فقه تبحر فوق العاده‌اى داشت و با آنکه مامون خود از نظر علمى وزنه بزرگى بود، ولى چنان شیفته مقام علمى یحیى بود که اداره امور مملکت را به عهده او گذاشت و با حفظ سمت، مقام قضاء را نیز به وى واگذار کرد. یحیى علاوه بر اینها دیوان محاسبات و رسیدگى به فقرا را نیز عهده دار بود. خلاصه آنکه تمام کارهاى کشور اسلامى پهناور آن روز زیر نظر او بود و چنان در دربار مامون تقرب یافته بود که گویى نزدیکتر از او به مامون کسى نبود. 

اما متاسفانه یحیى، با آن مقام بزرگ علمى، از شخصیت معنوى برخوردار نبود. او علم را براى رسیدن به مقام و شهرت و به منظور فخر فروشى و برترى جویى فراگرفته بود. هر دانشمندى به دیدار او مى‌رفت، آنقدر از علوم گوناگون از وى سؤال مى‌کرد تا طرف به عجز خود در مقابل وى اقرار کند! 

-3در مورد ازدواج امام جواد، در صفحات آینده توضیح خواهیم داد. 

-4یکى از اعمالى که براى اشخاص در حال احرام، در جریان اعمال حج‌یا عمره حرام است‌شکار کردن است. در میان احکام فقهى، احکام حج، پیچیدگى خاصى دارد، ازینرو افرادى مثل یحیى بن اکثم، از میان مسائل مختلف، احکام حج را مطرح مى‌کردند تا به پندار خود، امام را در بن بست علمى قرار دهند! 

-5مجلسى، بحار الانوار، الطبعة الثانیة، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه. ق، ج 50، ص 75-76-قزوینى، سید کاظم، الامام الجواد من المهد الى اللحد، الطبعة الاولى، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه. ق، ص 168-172. راوى این قضیه «ریان بن شبیب‌» -دایى معتصم-است که از یاران امام رضا-علیه السلام-و امام جواد و از محدثان مورد وثوق بوده است (قزوینى، همان کتاب، ص 168-شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتى، ص 319-321-طبرسى، الاحتجاج، نجف، المطبعة المرتضویة، 1350، ص 245-مسعودى، اثبات الوصیة، نجف، منشورات المطبعة الحیدریة، 1374 ه. ق، ص 216-شیخ مفید، الاختصاص، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة-قم المقدسة، ص 99(. 

-6مجلسى، همان کتاب، ص 77-قزوینى، همان کتاب، ص 174-شیخ مفید، الارشاد، ص 322-طبرسى، همان کتاب، ص 246-مسعودى، همان کتاب، ص 217-شیخ مفید، الاختصاص، ص 100. 

-7ظهار عبارت از این است که مردى به زن خود بگوید: پشت تو براى من یا سبت‌به من، مانند پشت مادرم یا خواهرم، یا دخترم هست، و در این صورت باید کفاره ظهار بدهد تا همسرش مجددا بر او حلال گردد. ظهار پیش از اسلام در عهد جاهلیت نوعى طلاق حساب مى‌شد و موجب حرمت ابدى مى‌گشت، ولى حکم آن در اسلام تغییر یافت و فقط موجب حرمت و کفاره (به شرحى که گفته شد) گردید. 

-8مجلسى، همان کتاب، ص 78-قزوینى، همان کتاب، ص 175-شیخ مفید، الارشاد، ص 322-طبرسى، همان کتاب، ص 247. 

-9زرقان (بر وزن عثمان) لقب ابو جعفر بوده که مردى محدث بوده است و فرزندش بنام «عمرو» استاد اصمعى محسوب مى‌شده است (مجلسى، همان کتاب، ج 50، ص 5، پاورقى(

-10ابن ابى دؤاد (بر وزن غراب) در زمان خلافت مامون، معتصم، واثق و متوکل عباسى، قاضى بغداد بوده است (مجلسى، همان کتاب، ص 5، پاورقى( 

-11سوره مائده: آیه 5. 

-12سوره مائده: آیه 5. 

-13سوره جن: آیه 18. 

-14مسجد (بکسر جیم: بر وزن مجلس، یا بفتح جیم: بر وزن مشعل، جمع آن مساجد) به معناى محل سجده است، و همان طور که مسجدها و خانه خدا و مکانى که پیشانى روى آن قرار مى‌گیرد، محل سجده هستند، خود پیشانى و شش عضو دیگر نیز که با آنها سجده مى‌کنیم محل سجده محسوب مى‌شوند و به همین اعتبار در این روایت «المساجد» به معناى هفت عضوى که با آنها سجده مى‌شود، تفسیر شده است. نیز در دو روایت دیگر از امام صادق-علیه السلام-در کتاب کافى و همچنین یک روایت در تفسیر على بن ابراهیم قمى «المساجد» به همین هفت عضو تفسیر شده است. شیخ صدوق نیز در کتاب «فقیه‌» ، «المساجد» را به هفت عضو سجده تفسیر نموده است. همین معنا را از «سعید بن جبیر» و «زجاج‌» و «فراء» نیز نقل کرده‌اند. ضمنا باید توجه داشت که اگر تفسیر «المساجد» به هفت عضو یاد شده، جاى خدشه داشت، حتما فقهائى که در مجلس معتصم حاضر و در صدد خرده‌گیرى بر کلام امام بودند، اشکال مى‌کردند. بنا بر این چون هیچ گونه اعتراضى از طرف فقهاى حاضر در مجلس ابراز نشد، معلوم مى‌شود به نظر آنان نیز «المساجد» به معناى هفت عضو سجده بوده و یا لااقل یکى از معانى آن محسوب مى‌شده است. (پیشواى نهم حضرت امام محمد تقى-علیه السلام-، مؤسسه در راه حق، ص 26-29، به نقل از: تفسیر صافى، ج 2، ص 752-تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 440-تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 372(. 

-15پیشواى نهم... ، همان صفحات-طبرسى، مجمع البیان، شرکة المعارف الاسلامیة، 1379 ه. ق، ج 10، ص 372-عیاشى، کتاب التفسیر، تصحیح و تعلیق: حاج سید هاشم رسولى محلاتى 

، قم، مطبعة علمیة، ج 1، ص 320-سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مطبوعاتی اسماعیلیان، ج 1، ص 471-مجلسى، همان کتاب، ج 50، ص 1-5-قزوینى، همان کتاب، ص 294-شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 18، ص 490 (ابواب حد السرقة، باب 4( . 

-16در مورد این ازدواج در صفحات آینده بحث‌خواهیم کرد. 

-17علامه امینى در کتاب الغدیر (ج 5، ص 321) مى‌نویسد: این حدیث دروغ و از احادیث مجعول محمد بن بابشاذ است. 

-18و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید» (سوره ق: 16( . 

-19 علامه امینى این حدیث را از برساخته‌هاى «یحیى بن عنبسة‌» شمرده و غیر قابل قبول مى‌داند، زیرا یحیى شخصى جاعل حدیث و دغلکار بوده است (الغدیر، ج 5، ص 322) . «ذهبى‌» نیز «یحیى بن عنبسه‌» را جاعل حدیث و دغلکار و دروغگو مى‌داند و او را معلوم الحال شمرده و احادیثش را مردود معرفى مى‌کند (میزان الاعتدال، الطبعة الاولى، تحقیق: على محمد البجاوى، دار احیاء الکتب العربیة، 1382 ه. ق، ج 4، ص 400( . 

-20علامه امینى ثابت کرده است که راویان این حدیث دروغگو بوده‌اند (الغدیر، ج 5، ص 312 و 316( 

-21و اذ اخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح‌» (سوره احزاب: 7( 

-22الله یصطفی من الملائکة رسلا و من الناس‌» (سوره حج: 75( 

-23و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون‌» (سوره انفال: 33( 

-24طبرسى، احتجاج، نجف، المطبعة المرتضویة، 1350 ه. ق، ج 2، ص 247-248-مجلسى، بحار الانوار، الطبعة الثانیة، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه. ق، ج 50، ص 80-83-قرشى، سید على اکبر، خاندان وحى، چاپ اول، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1368 ه. ش، ص 644-647-مقرم، سید عبد الرزاق، نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد-علیه السلام-، ترجمه دکتر پرویز لولاور، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1370 ه. ش، ص 98-100.


 

منبع:کتاب سیره پیشوایان


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|یکشنبه 94/6/22 | نظر

کانال تلگرام

کانال تلگرام حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا

عضویت درسامانه پیامکی

مطالب اخیر

برچسب‌ها

دستگردقداده (217), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء (70), هیئت سیدالشهداء (40), کانون فرهنگی قرآنی مصباح (35), حسینیه سیدالشهداء (31), فرهنگسرای دستگردقداده (25), کانون مصباح دستگردقداده (25), هیئت سیدالشهداء دستگردقداده (24), دستگرد قداده (22), سیدالشهداء (20), مصباح (18), هیئت (17), حسینیه (17), کانون (17), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداءدستگردقداده (15), دستگرد (11), فرهنگسرای سیدالشهداء (11), کانون مصباح (10), هیئت سیدالشهداءدستگردقداده (9), عیدسعیدقربان (9), دعای ندبه (9), دعای (8), میلادامام حسن مجتبی(ع) (8), ولادت امام رضا(ع) (8), ولادت امام هادی(ع) (8), ندبه (7), فرهنگسرای (7), حضرت (7), حسینیه دستگردقداده (6), امام (6), قداده (6), هیئت سیدالشهداء(ع) (6), ولادت حضرت معصومه (6), کانون فرهنگی مصباح (6), کانون فرهنگی مصباح دستگردقداده (5), ویژه نامه روزعرفه (5), ماه (5), فرهنگسرای دستگرد (5), فرهنگی (5), سیدالشهدا (5), دهه کرامت (5), رجب (4), شهادت امام محمدباقر (4), فاطمیه (4), مبعث (4), میلاد (4), رسول (4), اکرم (4), ولادت امام موسی کاظم(ع) (4), ولادت (4), کانون فرهنگی قرآنی مصباح دستگردقداده (4), کانون مصباح دستگرد (3), ولادت امام کاظم(ع) (3), ویژه نامه (3), امام حسن(ع) (3), حسینیه سیدالشهداءدستگردقداده (3), ویژه نامه ها (3), فرهنگسرای دستگرد قداده (3), علی (3), شهادت امام صادق(ع) (3), عیدقربان (3), زهرا (3), شهادت (3), شهادت امام جواد (3), سروری (2), سیزده (2), سالروز تخریب بقیع (2), شهادت امام صادق (2), فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع) (2), فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (2), فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), محرم (2), قرآن (2), قرآنی (2), نامه (2), نبوی (2), های (2), فاطمه (2), حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده (2), حسین (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (2), رمضان (2), الاسلام (2), امر به معروف و نهی از منکر (2), پیامبر (2), حجت (2), اشعار (2), اطلاعیه (2), تابلو اعلانات (2), ولادت امام رضا (2), وفرهنگسرای (2), کلیپ تکان دهنده زمان می گذرد (2), کوتاه (2), کاظم (2), کانون فرهنگی قرانی مصباح (2), هیئت سیدالشهدا (2), ویژه (2), کانون فرهنگی قرآنی (1), کانون مصیاح دستگردقداده (1), کدام (1), کرامات حضرت معصومه علیها السلام (1), کراماتی از امام رضا(علیه السلام) (1), کریمه اهلبیت(ع) (1), کسب قدرت (1), کشکولی (1), کانون مصباح دستگرد قداده (1), وفرهنگسرای سیدالشهداء (1), هیئت سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (1), هیئت سیدالشهداءدستگردقداه (1), و (1), و نهی از منکر (1), ولادت امام هادى(ع) (1), ولادت پیامبر اکرم به روایت اهل تسنن (1), ولادت حضرت فاطمه معصومه (1), ویژه نامه آثار و (1), ویژه نامه اسباب بازی (1), ویژه نامه امر به معروف و نهی از منکر (1), ولایت (1), ولایتعهدی امام رضا(ع) (1), وهابی ها چه می گویند؟ (1), وهابیت (1), وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏ (1), وهابیت و تخریب قبور متبرکه (1), ویژه نامه روزه و علم (1), ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه ع (1), ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع (1), ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام (1), ویژه نامه عید سعید فطر (1), ویژه نامه میهمانی (1), ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها (1), ویژه نامه ولادت (1), ویژه نامه ولادت امام رضا(ع) (1), ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (1), یک پیوند آسمانی (1), کارت پستال وفات حضرت خدیجه (1), کارنامه عملى وهابیت (1), تابلو اعلانات محرم (1), تاریخچه و فلسفه عید قربان -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده -کا (1), تجدید عهد با غریب طوس (1), تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر (1), تحکیم خانواده (1), تخریب بقیع (1), تخریب بقیع امتداد دشمنی با مکتب وحی (1), تخریب بهشت (1), تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت (1), تربیت (1), تغذیه در ماه خدا (1), تنهاترین سردار (1), جشن مبعث (1), جمعه (1), جنگ با خدا (1), جنگ بازی (1), جوانان (1), چرا مذهب جعفرى ؟! (1), چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) (1), چند رسانه ای (1), چند رسانه ای (1), چون صبح نورانی - ویژه نامه شب های قدر (1), حاج (1), حاج احمدشفیعی (1), حجاب (1), با موضوع رمضان (1), با کیفیت HD (پیشنهاد ویژه) (1), بازتاب انوار وحی درگفتار پیشوای هشتم (1), باشگاه نام آوران دستگردقداده (1), بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام) (1), برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه (1), بررسی (1), برکات و آداب‌ مهمانی‌ (1), برگى از فضایل امام حسن(ع)‌ (1), برکات (1), بسته 143 تابلواعلانات، هفته چهارم آذر 1395 (1), بسیار (1), بقیع (1), بقیع ؛ در گذر تاریخ (1), بوستان مهردستگردقداده (1), بوی عطـر نرگس می پیچد … (1), پاسخ به شبهات و هابیون (1), پدر (1), پذیرش (1), پسرفت (1), پوستر دعای ندبه (1), پوستر عیدغدیر (1), اعلامیه (1), اعمال روز مباهله -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), اعمال روزعرفه (1), اعمال شب و روز عرفه - حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -کانون فرهنگ (1), اعمال شب و روز عید فطر (1), اعمال شب و روز عید قربان (1), اعمال مشترک دهه اوّل ماه ذی الحجه (1), افسانه ازدواج ها (1), امام حسن؛اسوه صلابت و پایداری (1), امام حسین(ع) (1), امام رضا (ع) و تشیع ایران (1), امام رضا(ع) (1), امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی (1), امام صدق (1), امام صدق - ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق(ع) (1), امام علی(ع) (1), امام کاظم(ع) (1), امر به معروف (1), 12 ربیع الاول (1), 15 عمل درپانزدهمین شب شعبان (1), 21 خرداد ماه 1394 (1), 21 مهر - 18 ذی الحجه مصادف با عید سعید غدیر-حسینیه دستگرد قداده- (1), 28صفر (1), 46 اصل در مدیریت (1), آثار و برکات زیارت امام رضا (1), آداب عید سعید فطر (1), آداب مهمانی و ضیافت (1), آداب میهمانی (1), آستان قدس رضوی (1), آغاز هفته وحدت (1), آموزش (1), آیینه رضوی (1), ابوالفضل (1), اجتماعی (1), احادیث امام محمدباقر (1), احمد (1), اربعین حسینی (1), از (1), از بندگی (1), از خون (1), از دیدگاه (1), از دیدگاه ائمه علیهم السلام (1), از فاطمه ای که معصومه بود (1), از محراب تا معراج -ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام (1), ازدواج (1), اسبابی برای انتقال (1), است؟ (1), استخردانشگاه صنعتی اصفهان (1), حدیث (1), حدیث معراج (1), تا پاکیزگی (1), حسینیه سیدالشهدا (1), حسینیه دستگرد (1), انتظار (1), انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان (1), اول (1), ایام (1), الگو (1), المبیت (1), امام حسن (ع)؛اسوه حسن و کرامت (1), امام حسن مجتبی علیه السلام (1), حضرت زهرا(ع) (1), حضرت معصومه(س) (1), حضرت مهدی(ع) (1), حلول (1), حلول ماه مبارک رمضان (1), خانواده (1), خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام-فرهنگسرای سیدالشهداء د (1), خم (1), خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی (1), خورشید شرق ؛ نگین خراسان (1), داستانها (1), داستانهای (1), دانلود (1), دانلود فایلهای صوتی-محرم1393 حسینیه دستگرد قداده (1), در اربعین چه گذشت؟ -حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -دستگردقداده (1), در باب میزبان و میهمان (1), درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (1), درس هایی از قرآن (1), درفراق امام مهدی(عج) (1), رهنمود های تربیتی امام موسی کاظم (1), روز (1), روز پیروزى بر طاغوت نفس (1), روزه (1), ریشه‏هاى تاریخى وهّابیّت (1), زمان (1), زندگانی (1), زندگانی کریم اهل بیت(ع) (1), زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام (1), زندگینامه امام صادق (علیه السلام)(1) (1), دعای روز مباهله-حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), دعوا (1), دعوت کردن،آداب دعوت کردن (1), دل نوشته ای در غربت امام زمان (عج) (1), دهه (1), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدالشهداء (1), دستگردقداده-حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده-فرهنگسرای دستگردقداده (1), دعاهای روز های ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان(2) (1), دعاهای ماه مبارک رمضان (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (1), حسینیه وفرهنگسرای دستگردقداده (1), میلادامام علی (1), میهمان (1), ندبه امام صادق(ع) (1), نماهنگ (1), نکات تغذیه ای (1), معراج پیامبر اکرم (1), معرفت (1), مقام شفاعت حضرت معصومه (1), منزلت کریمه اهل بیت نزد علما و مراجع (1), منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام) (1),