میلاد دوازدهمین گل بوستان امامت و ولایت ، امام عصر و الزمان مبارک . . .
به امید روزی که همهی پیام های جهان این باشد:
مهدی فاطمه آمد .
صاحبالزمان، مهدی موعود(عج) میفرمایند؛
1. نفع بردن از من در زمان غیبتم مانند نفع بردن از خورشید هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم، همچنانکه ستارگان ایمنی بخش اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)
2. من ذخیره خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان او هستم. (تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 392)
3. ملعون است، ملعون است کسی که نماز مغربش را به تأخیر بیندازد، تا زمانی که ستارگان آسمان پدیدار شوند. (بحارالأنوار، ج 52، ص 15)
4. هیچ چیز مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمیمالد، پس نماز بگزار و بینی شیطان را به خاک بمال. (بحارالأنوار، ج 53، ص 182)
5. هر یک از پدرانم بیعت یکی از طاغوتهای زمان به گردنشان بود، ولی من در حالی قیام خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتی به گردنم نباشد. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)
6. من آخرین جانشین پیامبر هستم، و به وسیله من است که خداوند بلا را از خاندان و شیعیانم دور میسازد. (بحارالأنوار، ج 52، ص 30)
7. هر کس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد، خدا نیز وی را در دستیابی به حاجتش یاری میکند. (بحارالأنوار، ج 51، ص 331)
8. سنت تخلفناپذیر خداوند بر این است که حق را به فرجام برساند و باطل را نابود کند، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است. (بحارالأنوار، ج 53، ص 193)
9. برای زود فرارسیدن فرج (و ظهور ما) زیاد دعا کنید، که آن همان فرج و گشایش شماست. (کمالالدین للصدوق، ج 2، ص 485)
10. اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت میشوی، و اگر طلب کنی مییابی. (بحارالأنوار، ج 51، ص 339)
11. ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی میآورد و دشمنان شما را ریشه کن میکردند. پس از خدا بترسید و ما را پشتیبانی کنید. (بحارالأنوار، ج 53، ص 175)
12. و اما در پیشامدها و مسایل جدید به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)
13. اگر از خداوند (صاحب عزت و جلال) طلب آمرزش کنی، خداوند تو را میآمرزد. (بحارالأنوار، ج 51، ص 329)
14. همانا خدایتعالی مردم را بیهوده نیافریده و بدون تکلیف و جزا رهایشان نکرده است. (الغیبة للشیخ الطوسی، ص 174)
15. خداوندا! وعدهای را که به من داداهای، برآورده کن و امر قیام مرا تمام فرما. قدمهایم را ثابت بدار و در سایه قیام من، جهان را پر از عدل و داد کن. (بحارالأنوار، ج 51، ص 13)
16. شهادت میدهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و ملائکه آسمان و صاحبان علم نیز شهادت میدهند، آن خدایی که به عدل و داد قیام میکند، نیست خدایی جز او که مقتدر و حکیم میباشد، و همانا دین نزد خدا اسلام است. (بحارالأنوار، ج 51، ص 16)
17. ایمان خداوند عزوجل و بندگانش قرابت و خویشاوندی نیست، و هر کس که مرا انکار کند از من نیست. (الغیبة للشیخ الطوسی، ص 176)
18. شیعیان ما هنگامی به فرجام نیک و زیبای خداوند میرسند که از گناهانی که نهی شدهاند، احتراز نمایند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 177)
19. کفایت در کارها و عنایت و سرپرستی در همه امور را تنها از خدایتعالی خواهانم. (بحارالأنوار، ج 25، ص 183)
20. قلبهای ما جایگاه مشیت الهی است، پس هرگاه او بخواهد ما هم میخواهیم. (بحارالأنوار، ج 52، ص 51)
21. اگر نبود که ما دوستار صلاح شما هستیم و به شما لطف و مرحمت داریم، همانا به شما توجه و التفات نمیکردیم. (بحارالأنوار، ج 53، ص 179)
22. من مهدی هستم، منم قیام گر زمان، منم آنکه زمین را آکنده از عدل میسازد، آنچنان که از ستم پر شده بود. (بحارالأنوار، ج 52، ص 2)
23. ستمکاران پنداشتند که حجت خدا نابود شدنی است، در حالی که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده میشد، شک و تردید از میان برداشته میشد. (بحارالأنوار، ج 51، ص 4)
24. من صاحب حقم ... علامت ظهورم زیاد شدن آشوبها و فتنههاست. (بحارالأنوار، ج 51، ص 320)
25. علم و دانش ما به خبرهای شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نمیماند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 175)
26. دین از آن محمد(ص) و عدایت از آن علی امیرالمؤمنین(ع ) است، زیرا عدالت مال اوست و در نسل او میماند تا روز قیامت. (بحارالأنوار، ج 53، ص 160)
27. کسی که نسبت به ما ظلم ورزد، از جمله ستمکارانی است که مشمول لعنت خدا است، چراکه خدا فرموده است: " آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمکاران است." (بحارالأنوار، ج 53، ص 182)
28. سجده شکر از لازمترین و واجبترین مستحبات است. (بحارالأنوار، ج 53، ص 161)
29. هرگاه خداوند به ما اجازه دهند که سخن بگوییم، حق ظاهر خواهد شد و باطل سست و ضعیف شده و از میان شما خواهد رفت. (بحارالأنوار، ج 25، ص 183)
30. زمان ظهور و فرج ما با خداست، و تعیین کنندگان وقت ظهور، دروغگویانند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)
31. از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، برماست که شما را از سرچشمه سیراب برگردانیم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پی کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید و مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است به طرف ما قرار دهید. (بحارالأنوار، ج 53، ص 179)
32. ظهوری نیست مگر به اجازه خداوند متعال، و آن هم پس از زمان طولانی و قساوت دلها و فراگیر شدن زمین از جور و ستم. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 478)
33. آگاه باشید به زودی کسانی ادعای مشاهده مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از "خروج سفیانی" و شنیدن صدای آسمانی، ادعای مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است حرکت و نیرویی جز به خدای بزرگ نیست. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 478)
34. اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد - در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق میداشتند و عهد و پیمان را محترم میشمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمیافتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل میشدند. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 499)
35. فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهای مستحبی، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 487)
36. سجده بر قبر جایز نیست. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 490)
37. وجود من برای اهل زمین سبب امان و آسایش است، همچنان که ستارگان سبب امان اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج 78، ص380)
38. زمین خالی از محبت خدا نیست، یا آشکار است و یا نهان. (کمالالدین للصدوق، ج 2، ص 511)
39. هرگاه علم و نشانهای پنهان شود، علم دیگری آشکار گردد، و هر زمان که ستارهای افول کند، ستارهای دیگر طلوع نماید. (بحارالأنوار، ج 53، ص 185)
40. بار الها! توفیق بندگی و دوری از گناه و نیت پاک و شناخت حرام را به ما عطا فرما، و با هدایت و استقامت در راهت گرامیمان بدار. (المصباح للکفعمی، ص 281)
نام کتاب: سنن النبی
نویسنده:علامه سید محمد حسین طباطبائی
مترجم: محمد هادی فقهی
به کوشش: سید هادی خسروشاهی
علامه طباطبایی با تکیه بر آیه «همانا که در رسول خدا (ص) اسوه ای نیکو برای شما وجود دارد» این کتاب را به منظور آشنایی با کلیات اخلاق و طرز سیر و سلوک و رفتار و آنچه که مجموعاً «سنّت پیامبر» نامیده میشود تالیف نموده است. کتاب همچنین شامل ملحقاتی در خصوص شمایل آن حضرت است.
اصل کتاب شامل 21 باب و 411 حدیث است و ملحقات آن در 23 باب و 507 حدیث و به طور کلی شامل 918 حدیث در موضوع آداب و سنن و رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گرد آمده است.
در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).
در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانىاش بر وى تاثیر مىنهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مىبرد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مىگیرد، از من معارف فرا گرفت.
امام زین العابدین (ع) در کوران رویدادهای سیاسی که در تکوین امت اسلام و ترسیم خطوط و ویژگی های تاریخی آن نقش به سزایی داشتند، قرار گرفته بود.
در خانه امیر مومنان امام علی(ع) دیده به جهان گشوده بود. درآن هنگام امام علی (ع ) مبارزه ای تلخ با دشمنان اسلام در جمل و صفین و نهروان را آغاز کرده بود. پدر حضرت سجاد، امام حسین، درآن روزگار علاه بر همکاری با پدرش در اداره امور مسلمانان، فرماندهی سپاه اسلام را نیز بر عهده داشت.
بی گمان این رویدادهای سهمگین که تا امروز نیز پس از گذشت چهارده قرن در محیط ما تاثیر داشته، در شخصیت این مولود بزرگوار، اثر شگرفی ازخود بر جای نهاد. این برهه پرآشوب با قتل خلیفه سوم توام بوده و از پی آن بنی امیه به خونخواهی عثمان برخاستند.
مادر امام سجاد(ع)
درکتابهای تاریخ آمده است که مادر امام سجاد (ع) " شهربانو" دختر آخرین پادشاه ساسانی" یزدگرد سوم" بوده است.امپراتوری ایران، همچون هر نظام جاهلی دیگر بر ظلم وستم و سیاستهای طبقاتی استوار بود. با درخشیدن نور اسلام، این نظام همچون درختی پوک و پوسیده که از وزش بادهای سهمناک ریشه کن می شود، نابود شد.
پادشاه ایران ازشهری به شهری می گریخت تا آنکه سرانجام در خراسان به قتل رسید و خانواده اش در همان شهر ماندگار شدند تا آنکه خراسان در روزگار خلافت عثمان در سال 32 هجری به دست مسلمانان فتح شد و خانواده امپراتور مقتول ایران، به اسارت مسلمانان درآمدند و به مدینه آورده شدند. چون آنها را در پیشگاه خلیفه سوم و اصحاب بزرگ پیامبر حاضر کردند، امیرمومنان علی بن ابیطالب (ع ) عثمان را به گرامیداشت خاندان یزد گرد تشویق کرد و بدین منظور حدیثی از پیامبر(ص) را برای او خواند که فرموده بود:"
تولدامام حسین - پس از گذشت مدتى از ولادت حضرت مجتبى علیهالسلام علائم و نشانه ها، نشانگر این بود که دومین فرزند گرانمایه ى «فاطمه» در راه است و آنگاه پس از شش ماه همانگونه که پیامبر پیش از آن مژدهى آمدنش را داده بود، دیده به جهان گشود.در مورد ولادت امام حسین علیهالسلام از امام صادق آوردهاند که: روزى همسایگان بانوى باایمان «امایمن» نزد پیامبر آمدند و گفتند: اى پیامبر خدا! شب گذشته «امایمن» تا سپیدهدم بیدار بود و می گریست و همهى ما را نیز ناراحت ساخته است.
پیامبر کسى را به خانه ى او گسیل داشت و او به محضر پیامبر شرفیاب شد. آن حضرت به او فرمود: «امایمن»! خداى چشمانت را نگریاند! همسایگانت به من گزارش کردهاند که تو سراسر شب گذشته را ناراحت و گریان بودهاى، چرا؟
پاسخ داد: اى پیامبر خدا! خوابى سخت و سهمگین دیدم و بخاطر آن تا سپیده دم گریه کردم. پیامبر فرمود: خوابت را برایم بازنمی گویى؟ بگو که خدا و پیامبرش به پیام آن داناترند. «امایمن» گفت: اى پیامبر خدا! بیان آن برایم گران است.
پیامبر فرمود: آنگونه که تو فکر می کنى نیست، رویاى خویش را بازگو.آن بانوى باایمان گفت: «دیشب در عالم رویا دیدم که برخى از اعضاء پیکر مقدس شما در خانه ى من افتاده است...»
پیامبر فرمود: خواب خوشى رفته اى و خواب نیکویى دیده اى. پیام خواب تو این است که دخت گرانمایه ام «فاطمه»، «حسین» را به دنیا خواهد آورد و تو هستى که او را پرستارى و نگهدارى خواهى کرد و «حسین» همان پارهاى از وجود من است که در خانه ى شما قرار می گیرد.