سیمای زندگی امام جعفر صادق(علیه السلام)
نویسنده: محمد تقی صرفی پور
تولد:
تولد این امام در روز دوشنبه هفدهم ربیع الاولی سال هشتاد وسههجری در مدینه واقع شد.مادرش اُمّ فروه وپدرش امام باقر(علیه السلام) بودهاست.
نام مبارکش،جعفر والقابش،صادق،صابر،فاضلوطاهر بوده وکنیه اشابوعبدالله است.در سن سی ودوسالگی به مقام امامت رسید وسی وسهسال مقام امامت را به عهده داشت.عاقبت در سن شصت وپنج سالگیبدست منصور دوانقی بشهادت رسید.مرقد شریفش در قبرستان بقیعاست.
مذهب شیعیان ومذهب اهل بیت(علیهم السلام) به نام جعفری مزیّن شده استزیرا آن حضرت از فرصتها استفاده کرد وعلم اهل بیت(علیهم السلام) را که از زمانرحلت پیامبر،مورد ظلم قرار گرفته بود،منتشر کرد وشاگردان زیادیتربیت نمود ودرمحضرش چهارهزار نفر حاضر می شدند.
عبادت ومکارم اخلاق امام صادق(علیه السلام)
مالک بن انس گفت: حضرت از سه حال بیرون نبود.یا روزه بود ویا مشغول عبادت بود ویابذکر خدا مشغول بود.او از بزرگان عابد واز عظیمترین زاهدان بود.
ابان بن تغلبگوید: خدمت امام درحالیکه مشغول نماز بود،رسیدم.ذکرهای رکوع وسجدهاورا شمردم، از شصت بار بیشتربود.
«عبدالله بن سنان می گوید:به امام صادق(علیه السلام) عرضکردم:پسرعموئیدارم که هرچه با او می پیوندم او از من می بُرد! لذا من تصمیم گرفته ام کهاگر از من بُرید منهم از او ببُرم.بمن اجازه می فرمائید که منهم با او قطعرابطه کنم؟ فرمود:اگر با او ارتباط داشته باشی واو از تو ببُرد،خدایعزّوجل شمارا باهم می پیوندد.واگر تو از او ببُری واو هم از تو ببُرد،خدااز هر دوی شما ببُرد.» بحارج74
«شخصی به امام صادق(علیه السلام)گفت:همسایهای دارم که اهل غنااست.وقتی من برای قضاء حاجت به دستشوئی میروم ، برای شنیدن ازصداهای غنای همسایه،بیشتر میمانم!آیا این اشکال دارد؟
امام فرمود: نباید بیشتر بمانی که خدا فرموده است:همانا گوش وچشمودل مورد سؤال واقع میشوند.«اسراء36»
او گفت:گویا تاکنون این آیه را نشنیده بودم وانشاءالله توبه میکنم!
امام فرمود:حال بلند شو ونماز بخوان که گناهت بزرگ است واگر درچنین حالی اجلت رسیده بود،خیلی برایت بد بود»9-
علم امام صادق(علیه السلام)محقق حلی درکتاب معتبر نوشته است که:
از امام صادق(علیه السلام)در زمینه علوم آنقدر منتشر شده است که عقلها بهحیرت میافتد. فقط یک نفر راوی ازحضرت ، سی هزار روایت از امامنقل کرده است.همچنان که خود امام فرمود: ابان بن تغلب از من سیهزار حدیث نقل کرده است.
معلّی بن خنیس میگوید: دیدم که امام صادق(علیه السلام) با کیسهای بردوش به جائی میرود.اجازه گرفتمکه ایشان را همراهی کنم.با حضرت به محله فقراء رفتیم وامام بربالایسرآنان که همگی درخواب بودند ، مقداری غذا میگذاشت. من پرسیدمکه اینها شیعه هستند؟امام فرمود: اگر شیعه بودند که ما هرچه داشتیمحتی نمکمان را با آنها نصف مینمودیم.«منتهی الامال ج2 ص244»
ابوجعفر خثعمی گوید: امام صادق(علیه السلام)کیسهای پول بمن داد و فرمود: این را به فلان سید بده ولی نگو چه کسی آن را داده است.
منهم آن را به شخصیکه امام معرفی کرده بود دادم. اوگفت:خدا جزایخیر به این کسیکه همیشه بمن کمک کند، بدهد ولی جعفربن محمدحتی یک درهم هم بمن کمک نمیکند!«منتهی الامال ج2ص244»
«امام ششم(علیه السلام):عدهای به محضر پیامبر آمدند وگفتند: ما عازم مسافرتبه شام هستیم. بما سخنی بیاموز!حضرت فرمود: شب هنگام،هرکجابرای استراحت توقف نمودید ، وقتی به بستر رفتید،قبل ازخواب،تسبیح فاطمه(علیها السلام) وآیة الکرسی را بخوانید که شمارا از هر چیزیحفظ میکند.
آنها رفتند وهنگام خواب دستور حضرت را بکار بستند.در آن حوالیراهزنانی بودند که این عده را زیر نظر گرفته ومنتظر بودند که شب بشودوبه اینها دستبرد بزنند.وقتی شب شد یکی از راهزنان برای آگاهی ازموقعیت مسافرین، به محل استراحت آنان آمد ولی غیر از دیوار بلندیکه دور تا دور آن محل را فرا گرفته بود،چیزی ندید!برگشت واین قضیهرابه راهزنان خبر داد.راهزنان سخن اورا قبول نکرده وگفتند:تو آدمضعیفی هستی واز ترس این حرف را میزنی! امّا وقتی خود به محلآمدند وآن دیوار بلند را دیدند،بناچار برگشتند.
فردا صبح باز به آن محل رفتند وازدیوارخبری نبود ومسافرین آنجابودند.راهزنان از مسافرین پرسیدند:شما دیشب کجابودید؟گفتند:همین جا!راهزنان گفتند:دیشب ما آمدیم ولی جز دیواربلندی چیزی ندیدیم!قصة شما چیست؟آنان گفتند:پیامبر بما سفارشکرده است که شب قبل از خواب، تسبیح فاطمه(علیها السلام) وآیة الکرسی را بخوانیم وماهم همینکار را کردیم.راهزنان گفتند:شما آزادید وبه هرکجاکه میخواهید بروید که بخدا سوگند!ما هرگز شمارا تعقیب نمیکنیم و بدانید که تازمانیکه بدستور پیامبرتان عمل میکنید ، هیچ راهزنینمیتواند بشما آسیب برساند!»ص336
«روایت شده که در وقت سوار شدن به کشتی این دعا را بخوانند:بسماللّه المَلِک الحقّ وماقدروا اللّه حقّ قدره والارض جمیعاً قبضته یومالقیلمة والسماوات مطویاتٌ بیمینه.سبحانه وتعالی عما یشرکون.بسماللّه مجراها ومُرساها.انّ ربّی لغفورٌ رحیمٌ.»
«عدهای مهمانِ امام صادق(علیه السلام)شدند.حضرت از آنها خوب پذیرائینمودوموقعی که میخواستند بروند،امام برای آنها توشه سفر تهیهدید.ولی وقت خارج شدن آنها،به غلامانش فرمود:موقع رفتن در بردنِ بارهایشان کمک نکنید! آنها در هنگام خداحافظی به امام گفتند:یا بنرسول اللّه!تو خوب از ماپذیرائی نمودی واموالی بما بخشیدی ! ولی چرابه غلامانت دستور دادی که در بردن بارها مارا کمک نکنند؟امام فرمود:ما خاندانی هستیم که به رفتن مهمان کمک نمیکنیم.»
جسارت به مادر
ابامهزم گوید:شبی ازخدمت امام صادق(علیه السلام)مرخص شدم وبه همراه مادرم به خانهامدر مدینه میرفتیم.در بین راه بامادرم مشاجره کردم ومن به او تندینمودم!
روزبعد وقتی خدمت امام رفتم،امام فرمود:ای ابامهزم!بین تو ومادرتچه پیش آمد؟آیا شب گذشته به او تندی نمودی؟آیا نمیدانی کهشکمش محل سکونت تو ودامنش محل استراحت تو وسینهاش ظرفنوشیدنی تو بوده است؟
گفتم:آری!
فرمود: هیچگاه براو تندی نکن!«بحارج4ص72»
***
«شخصی خدمت امام ششم(علیه السلام)آمد واز درد وزخم معده شِکوه کرد.امامفرمود:صبحانه وشام بخور! ولی دربین این دو چیزی نخور!که خدا درتوصیف غذاخوردن اهل بهشت میفرماید: لهم رزقهم فیها بُکرة ًوعشیّاً یعنی: صبح وشام به رزق الهی مشغولند.»
زنده شدن پرندگان ذبح شده!
یونس بن ظبیان میگوید:
باعدة زیادی در خدمت امام صادق(علیه السلام)بودیم که شخصی سؤال کرد:یابن رسول الله ! پرندگانیکه در قرآن آمده،در آن جائیکه خطاب بهابراهیم(علیه السلام)فرموده است:(«خُذ اربعةً من الطیر فصُرهنَّ الیک ثمّاجعل علی" کلّ جبلٍ منهنّ جزءاً»یعنی: چهارپرنده را ذبح کردهوگوشتشان را باهم مخلوط کرده وهر قسمتی را بر سرکوهی بگذار!)
آیا از یک نوع بودند یا باهم فرق داشتند؟
امام فرمود: میخواهید مثل آن معجزه را بشما نشان بدهم؟همهگفتیم:آری!
امام دستورداد که طاوس وباز وکبوتر وکلاغی را آوردند وآنها را ذبحکردند وباهم مخلوط کرده، در چهار طرف اطاق گذاشتند.سپس امامابتدا طاوس را صدازدند! ناگاه اجزایش از چهارگوشه جدا شده وبهم پیوستند وزنده شد.سپس کلاغ ودوتای دیگر را زنده کرد.«حدیقةالشیعة»
فرزندان:
1-امام موسی کاظم(علیه السلام) 2-اسماعیل که درزمان امام صادق(علیه السلام) رحلتکرد ولی بعد از مرگش عده ای معتقد شدند که او نمرده واو همان امامعصر(علیه السلام) می باشد.وفرقه اسماعیلیه را تشکیل دادند.3-عبدالله افطح کهادعای امامت می کرد ومی گفت بعد از امام صادق(علیه السلام)او اماماست.روزی امام کاظم(علیه السلام) اورا دعوت کرد ودستور داد تنور را روشنکردند.آنگاه وارد تنور شد.واز همانجا با مردم حرف می زد.سپس بیرونآمد وبه عبدالله فرمود:اگر گمان می کنی تو امام هستی،وارد تنور شو!امامعبدالله با عصبانیت از خانه حضرت خارج شد وامام فرمود:عبدالله ارادان لا یعبدالله!عبدالله می خواهد خدا عبادت نشود.4-اسحاق شوهرسیده نفیسه که قبر این بانو در مصر به عنوان زیارتگاه است.5-محمدمعروف به محمد دیباج 6-عباس 7-علی که مرقدش در قم است وازفقهاء بزرگ می باشد.8-اسماء 9-فاطمه 10-ام فروه
اصحاب:
1-زرارة بن اعین که ابتدا مسیحی بود وسپس مسلمان شد ودر مکتبامام صادق(علیه السلام)از بزرگان فقهاء می باشد.2-برید عجلی 3-محمدبنمسلم که او هم از بزرگان فقیه است.4-لیث بن بختری 5-ابابصیر کهبسیار از امام باقر(علیه السلام) وامام صادق(علیه السلام) روایت کرده است.6-صفوان بنمهران 7-مؤمن الطاق که دشمنان به او شیطان می گفتند.8-هشام بنحکم که هنوز مو بر صورتش نروئیده بود ولی در مباحثات عقیدتیبسیار ماهر بود وامام به او احترام ویژه ای می گذاشت.9-هشام بن سالم10-ابوحمزه ثمالی که وقتی شنید امام صادق(علیه السلام) رحلت کردهاست،فریادی کشید وبیهوش شد.11-معاویة بن عمار 12-عبدالله بنیعفور 13-ابوجعفر احول 14-جابربن یزید جعفی که هفتادهزار روایتدر سینه داشت.15-مفضل بن عمرو 16-مفضل بن قیس 17-عبداللهبن عجلان 18-ابراهیم بن مهزم 19-ابوبکر حضرمی 20-ابان بن تغلب21-حمران بن اعین و..ضمنا ابوحنیفه رئیس حنفی ها وشافعی ومالکرؤسای شافعی ها ومالکی ها در نزدآن حضرت درس خواند ه اند.
شهادت امام جعفرصادق(علیه السلام)
درایام شهادت حضرت،شخصی خدمت امام مشرّف شد ومشاهده کرد که آن حضرت چنان لاغر وضعیف شده است کهگویا جز سر نازنینش،هیچ از آن بزرگوار باقی نمانده است!او بادیدن این صحنه به گریه افتاد.امام به او فرمود:چرا گریه میکنی؟گفت:چگونه نگریم درحالیکه شمارا به این حال می بینم!
فرمود:چنین مکن!همانا هرچه برای مؤمن پیش بیاید،خیراست واگر اعضای او بریده شوند،بازهم برای او خیراست!واگر مالک شرق وغرب شود، برای او خیر است.
از کنیز امام نقل شده است که:درحال احتضار حضرت، نزدش بودم که حال اغماء به امام دست داد وبیهوش شد.وقتی بهوشآمد، فرمود:به حسن بن علی افطس، هفتاد اشرفی بدهید ! به فلان وفلان هم همین مقدار بدهید!
من گفتم:می فرمائید به شخصی پول بدهند که با کارد بشماحمله کرد ومی خواست شمارا بکشد؟امام فرمود:می خواهیاز کسانی نباشم که خدا بخاطر صلة رَحِم،آنان را مدح کردهودروصف آنان فرموده است:والّذین یَصِلون مااَمرَاللّهُ بِهِاَنْ یُوصَلَوَیَخْشونَرَبَّهَم وَیَخافُونَ سُوءَالحِساب«رعد21»یعنی:«مؤمنین آنانی هستند که به آنچه خدا امر به صلة آننموده است،صله می کنندوبخاطر سختی حساب روز جزاء،از خدا می ترسند.»
سپس فرمود:ای سالمه!بدرستیکه خداوند بهشت را خلق کردوآنرا خوشبو گردانید،بطوریکه بوی آن از مسیر دوهزار سال ، بمشام می رسد! ولی عاق والدین وقطع کنندة رحم، بویبهشت را احساس نمی کنند!
ابوبصیر می گوید:بعد از شهادت امام جعفرصادق(علیه السلام) ، نزد امّحمیده رفتم.دیدم او می گرید.منهم به گریه افتادم.او گفت:درهنگام شهادت امام صادق(علیه السلام)امر عجیبی پیش آمد!امامچشمهای خودرا گشود وگفت: هرکسیکه بین من واو ،خویشیوقرابتی است،را نزد من جمع کنید! همه جمع شدند.آن جناب نگاهی به آنان انداخت وفرمود : اِنَّ شفاعتنا لاتنال مستخفاًبالصلوة!یعنی:شفاعت ما به کسیکه نماز را سبک بشمارد، نمیرسد!«منتهی الامال»
منبع: زندگی الگوهای نورانی