سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) به مدت سه شب باسخنرانی حجت الاسلام کشکولی و مداحی مداحان اهلبیت برگزار میگردد

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

هیئت سیدالشهداء(ع)


1

دیگر صفحات

حجت الاسلام سروری

شوق وصال

آرشیو مطالب

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

پایگاه شهدای دستگردقداده

شهدای دستگرد قداده

زندگی نامه امام محمد تقی علیه السلام

زندگی نامه امام محمد تقی علیه السلام

 

محمد علی کعبی

نام: محمد بن علی

کنیه: ابو جعفر ثانی

القاب: تقی، جواد، مرتضی، منتجب، مختار، قانع و عالم

تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجری

هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز به عنوان تاریخ تولد آن حضرت نقل شده است، ولی میان شیعیان دهم رجب سال 195 هجری مشهور است.

در یکی از دعاهای ماه رجب که از امام مهدی علیه السلام نقل شده نیز آمده است:« اللهم انی اسئلک بالمولودین فی رجب، محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتجب»/

محل تولد: مدینه

نسب پدری: امام رضا، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام.

نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا دره که حضرت رضا علیه السلام او را « خیزران» نامید. وی از اهالی « نوبه» و از خاندان « ماریه قبطیه»، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.

مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا علیه السلام در آخر ماه صفر سال 203 هجری تا ذی قعده سال 220 هجری، به مدت شانزده سال و نه ماه.

تاریخ و سبب شهادت: آخر ذی قعده سال 220 هجری، در 25 سالگی با زهری که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفربن مأمون و عمویش، معتصم عباسی به آن حضرت خورانید.

محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسی کاظم علیه السلام که هم اکنون به کاظمین معروف است.

همسران: سمانه مغربیه؛ ام الفضل، دختر مأمون؛ زنی که از خاندان عمار یاسر.

فرزندان: پسران: ابوالحسن امام علی النقی علیه السلام، ابو احمد موسی مبرقع؛ ابو احمد حسین؛ ابو موسی عمران و دختران: فاطمه؛ خدیجه؛ ام کلثوم و حکیمه. گفته شد که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بوده اند.


اصحاب

ابوجعفر، احمد بن محمد بن ابی نصر، معروف به بزنطی کوفی؛

ابو محمد، فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری؛

ابو تمام، حبیب بن اوس طایی؛

ابوالحسن، علی بن مهزیار اهوازی؛

ابو احمد، محمد بن ابی عمیر؛

محمد بن سنان زاهری؛

علی بن عاصم کوفی؛

علی بن جعفر الصادق؛

اسماعیل بن موسی الکاظم؛

ابراهیم بن محمد همدانی.

اصحاب و یاران امام جواد علیه السلام بیش از تعدادی است که به آنان اشاره شد. در برخی منابع اسلامی نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.

 

زمامداران معاصر:

مأمون (196-218 ه.ق)

معتصم ( 218-227 ه.ق )

پس از شهادت امام رضا علیه السلام، مأمون با امام محمد تقی علیه السلام رفتار نیکویی را پیش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت در آورد و آن حضرت را بر همه اطرافیان خویش اعم از عباسیان و علویان، ترجیح و برتری داد، وی با اهدافی سیاسی از جمله حفظ موقعیت و حکومت خود، به این کار مبادرت می کرد.

در حقیقت، به سوء قصد به جان شریف امام علیه السلام می اندیشید. معتصم عباسی، با اینکه در ظاهر با آن حضرت، با اکرام و احترام رفتار می کرد، ولی در حقیقت، دشمنی آن حضرت و آل علی علیه السلام را در سینه داشت و در صدد تحقیر و نابودی آنان بر می آمد.

 

رویدادهای مهم زندگی امام جواد علیه السلام:

1.عزیمت امام رضا علیه السلام، پدر بزرگوار امام جواد علیه السلام، از مدینه به خراسان به اجبار مأمون عباسی، در سال 200 هجری؛

2.شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان، به دست مأمون عباسی در سال 203 هجری؛

3.فراخوانی امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به دست مأمون عباسی؛

4.ازدواج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقی علیه السلام به خواست مأمون و اظهار نگرانی عباسیان از این مسئله؛

5.بازگشت امام جواد علیه السلام از بغداد (پایتخت عباسیان) به حجاز، به بهانه به جا آوردن مراسم حج؛

6.وفات مأمون عباسی، در سال 218 هجری؛

7.به خلافت رسیدن معتصم عباسی پس از وفات مأمون؛

8.فراخوانی دوباره امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به فرمان معتصم عباسی، در اوایل سال 220 هجری؛

9.توطئه های معتصم عباسی، ام الفضل و جعفر بن مأمون علیه امام جواد علیه السلام؛

10.مسموم شدن امام جواد علیه السلام، به دست همسرش، ام الفضل و به شهادت رسیدن آن حضرت، در اواخر سال 220 ه.ق.(1)

پی‌نوشت‌ها:

1.برگرفته از: سید محمد تقی واردی، خاندان عصمت علیهم السلام.

منبع:ماهنامه اشارات شماره 126


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|یکشنبه 94/6/22 | نظر

امام جواد(علیه السلام) تجسم صلابت

امام جواد(علیه السلام) تجسم صلابت

نویسنده: شمس الله صفرلکى 


در میان خانواده امام رضا(علیه السلام) و در محافل شیعه از حضرت امام‌جواد(علیه السلام) به عنوان مولودى پرخیر و برکت‌یاد مى‌شود; چنان که‌صنعانى مى‌گوید: روزى در محضر امام رضا(علیه السلام) بودم. فرزندش ابوجعفررا که خردسال بود. آوردند. امام فرمود: این مولودى است که ‌براى شیعیان ما با برکت‌تر از او زاده نشده است. 

شاید چنین تصور شود که امام جواد(علیه السلام) ازامامان قبلى براى‌شیعیان با برکت‌تر بوده است. این مطلب قابل قبول نیست. بررسى موضوع و ملاحظه شواهد و قراین نشان مى‌دهد. تولد حضرت‌جواد(علیه السلام)در شرایطى صورت گرفت که خیر و رکت‌خاصى براى شیعیان به‌ارمغان آورد. عصر امام رضا(علیه السلام)مشکلات خاص خود را داشت و حضرت‌رضا(علیه السلام)در معرفى امام بعدى با مسایلى رو به رو گردید که در عصرامامان قبل سابقه نداشت. از یک سو، پس از شهادت امام‌کاظم(علیه السلام)گروهى که به «واقفیه‌» معروف شدند. بر اساس‌انگیزه‌هاى مادى، امامت امام رضا(علیه السلام)را منکر شدند و از سوى دیگر،امام رضا(علیه السلام)تا حدود چهل و هفت‌سالگى داراى فرزند پسر نشد. چون‌احادیث رسیده از پیامبر(صلی الله علیه واله)حاکى بود که امامان دوازده نفرند ونه نفر آنان از نسل امام حسین(علیه السلام)خواهند بود، فقدان فرزند براى‌امام رضا(علیه السلام)هم امامت‌خود آن حضرت و هم تداوم امامت را با پرسش‌رو به رو مى‌ساخت. واقفیان نیز این موضوع را دستاویز قرار داده،امامت امام رضا(علیه السلام) را انکار مى‌کردند. اعتراض حسین بن قیاماى‌واسطى به امام هشتم(علیه السلام)در این باره و پاسخ آن حضرت، بر درستى‌این سخن گواهى مى‌دهد. ابن قیاما که از سران واقفیه بود. درنامه‌اى امام رضا(علیه السلام)را عقیم خواند و نوشت: چگونه ممکن است امام‌باشى در صورتى که فرزند ندارى؟ امام در پاسخ فرمود: از کجامى‌دانى من داراى فرزند نخواهم شد. سوگند به خدا، بیش از چندروز نمى‌گذرد که خداوند پسرى به من عطا مى‌فرماید و این پسر، حق‌را از باطل جدا مى‌کند. 

خطر دیگرى که در این مقطع حساس شیعیان را تهدید مى‌کرد، قدرت‌گرفتن مذهب «معتزله‌» بود. مکتب اعتزال به مرحله رواج و رونق‌گام نهاده بود و حکومت وقت نیز از آنان پشتیبانى مى‌کرد. معتزلیان دستورها و مطالب دینى را به عقل خود عرضه مى‌کردند. آنچه عقلشان صریحا تایید مى‌کرد، مى‌پذیرفتند و بقیه را انکارمى‌کردند. چون نیل به مقام امامت امت در سنین خردسالى با عقل‌ظاهر بین آنان قابل توجیه نبود، پرسشهاى دشوار و پیچیده‌اى مطرح‌مى‌کردند تا به پندار خود آن حضرت را در میدان رقابت علمى شکست‌دهند. البته امام جواد(علیه السلام)با پاسخهاى قاطع از این مناظره‌هاسربلند برون آمده، هرگونه تردید در مورد امامت‌خود را از بین‌برد و اصل امامت را تثبیت کرد. به همین خاطر، در زمان امام‌هادى(علیه السلام)این موضوع مشکلى ایجاد نکرد; زیرا براى همه روشن شده‌بود که در برخوردارى از این منصب الهى، خردسالى تاثیرى ندارد. 


عصر تهاجم عقیدتى 

امام جواد(علیه السلام)با دو خلیفه نیرنگ‌باز عباسى یعنى مامون و معتصم‌معاصر بود. به گواهى متون تاریخى مامون مکارترین و منافق‌ترین‌خلفاى عباسى است. او کسى است که براى کسب پیروزى نهایى و قطعى بر اندیشه شیعه،بسیار کوشید. هدف نهائى مامون از تشکیل مجالس مناظره با امامان شیعه،شکست آنان و در نهایت‌سقوط مذهب تشیع بود. او ى‌خواست‌براى‌همیشه ستاره تشیع خاموش گردد و بزرگترین منبع و مصدر مشکلات وخطراتى که مامون و دیگر حاکمان غاصب و ستمگر را تهدید مى‌کرد،از میان برداشته شود. مامون به حمیدبن مهران - که در خواست‌مناظره با امام رضا(علیه السلام)کرده‌بود.- گفت: نزد من هیچ چیز از کاهش‌منزلت وى محبوب تر نیست. 

او همچنین به سلیمان مروزى گفت: به خاطر شناختى که از قدرت‌علمى‌ات دارم، تو را به مباحثه با او(امام رضا(ع‌» مى‌فرستم وهدفى ندارم جز این که او را فقط در یک مورد محکوم کنى. 

در چنین عصرى امام جواد(علیه السلام)قاطعانه و با صلابت دربرابرانحراف‌ها، کجروى‌ها، مسامحه‌ها، توهین‌ها و دیگر حیله‌ها و مکرهاى‌خلفاى باطل ایستاد و از حقانیت دین دفاع کرد. این مقاله ‌نمونه‌هایى از قاطعیت و صلابت امام جواد(علیه السلام)در برابر دستگاه ستم وتزویر بنى‌عباس را گرد آورده است. 


1- امام جواد و انتقام از قاتلان حضرت زهرا(سلام الله علیها) 

همه امامان شیعه در برابر ستمى که در باره حضرت زهرا(سلام الله علیها) انجام‌شد، حساس بودند و به مناسبتهاى مختلف خشم خود را از این قضیه ‌ابراز مى‌کردند. زکریا بن آدم مى‌گوید: خدمت‌حضرت رضا(علیه السلام) نشسته‌بودم که امام جواد(علیه السلام)را پیش او آوردند. پس آن حضرت از چهار سال کمتر بود. حضرت جواد(علیه السلام) دستهایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان‌بلند کرد و در فکرى عمیق فرو رفت. امام رضا(علیه السلام)فرمود: جانم‌فدایت چرا در فکرى؟ امام جواد(علیه السلام) فرمود: به آنچه در باره مادرم‌زهرا(علیها السلام) انجام شد، مى‌اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است که‌اگر دستم به آنها برسد، آنان را سوزانده، تکه تکه کنم وریشه‌شان را برکنم. در این هنگام، امام رضا(علیه السلام) او را در آغوش‌کشید، میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت، به‌راستى که تو لایق امامت‌شیعه هستى. 


2- خطبه کوبنده 

شایعه انقطاع نسل امامت از امام رضا(علیه السلام)که ساخته واقفیه بودتا آنجا پیش رفت که به حد افترا رسید و گفتند: چون رنگ چهره‌امام جواد(علیه السلام)گندمگون است، فرزند امام رضا(علیه السلام)نیست و براى این که‌ثابت‌شود او فرزند امام رضا(علیه السلام)است‌باید او را نزد قیافه‌ شناسها ببریم. بدین ترتیب ، باگستاخى، امام جواد(علیه السلام)را که در آن وقت‌حدود دو سال داشت. نزد قیافه‌ شناسها بردند. آنان به محض دیدن‌امام به سجده افتادند و خطاب به کسانى که امام را آورده بودند،گفتند: واى برشما! چگونه این کوکب درخشان و نور منیر را برامثال ما عرضه مى‌کنید؟! به خدا قسم، او از نسلى پاک و پاکیزه واز اصلاب طاهر و مطهر است. او از ذریه على‌بن ابى‌طالب(علیه السلام)و رسول‌الله(صلی الله علیه واله) است. او را ببرید و بر این کار خود استغفار کنید. دراین هنگام، امام جواد(علیه السلام) با فصاحتى بى‌نظیر فرمود: ستایش مخصوص‌کسى است که ما را از نور خودش و با دست‌خودش خلق کرد و از میان‌خلقش ما را برگزید و امین خود قرار داد. اى مردم! من محمدفرزند رضا و او فرزند کاظم و او فرزند صادق و او فرزند باقر واو فرزند زین العابدین و او فرزند حسین شهید و او فرزند على‌ابن‌ابى‌طالب: است. من پسر فاطمه(سلام الله علیها) و محمد(صلی الله علیه واله) هستم. آیا در نسب چون‌منى شک کرده، بر من و پدرم افترا مى‌بندید و مرا به قیافه‌شناسان عرضه مى‌کنید؟! به خدا قسم، من هم نسب شما و هم نسب‌قیافه شناسها را از خود شما و آنها بهتر مى‌دانم. من ظاهر وباطن همه را مى‌دانم و نیز مى‌دانم چه آینده‌اى درانتظار شما وآنها است. این علمى است که از خداوند قبل از خلقت آسمان و زمین‌به مارسیده است. وقتى این خبر به امام رضا(علیه السلام)رسید، فرمود: مانند این قضیه در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله) نیز تکرار شد. وقتى ماریه‌قبطیه حضرت ابراهیم را به دنیا آورد، عده‌اى به او تهمت زدند وگفتند: این پسر به رسول الله شبیه نیست. در نهایت پیامبراکرم(ص)حضرت على(علیه السلام)را مامور پى‌گیرى قضیه کرده، فتنه‌سازان رارسوا ساخت و خطاب به آنان فرمود: خدا شما دو نفر را نیامرزد. وقتى آن دو از پیامبر(صلی الله علیه واله) تقاضاى استغفار کردند، آیه 80 سوره‌توبه نازل شد:(و ان تستغفرلهم سبعین مره فلن یغفرالله لهم 

آنگاه امام رضا(علیه السلام)ادامه داد: سپاس خداى را که در من و پسرم‌اسوه‌اى مانند پیامبر و پسرش قرار داد. 


3- مبارزه با حدیث‌سازان 

پس از آن که مامون دخترش را به امام جواد(علیه السلام) تزویج کرد، درمجلسى که مامون و بسیارى دیگر از جمله فقهاى دربارى مانندیحیى‌ابن‌اکثم حضور داشتند، یحیى به امام عرض کرد: روایت‌شده‌جبرئیل حضور پیامبر(صلی الله علیه واله)رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام‌مى‌رساند و مى‌گوید: من از ابوبکر راضى‌ام; از او بپرس آیا او هم‌از من راضى است؟ البته علامه امینى در جلد پنجم کتاب الغدیراین حدیث را دروغ و از احادیث مجعول محمد بن بابشاد دانسته‌است. امام فرمود: کسى که این خبر را نقل مى‌کند باید خبر دیگرى‌که پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله)در حجه‌الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد. پیامبر فرمود: «کسانى که بر من دروغ مى‌بندند، بسیار شده‌اند وبعد از من نیز بسیار خواهند بود. هرکس به عمد بر من دروغ بندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثى از من براى شما نقل شد، آن را به کتاب خدا وسنت من عرضه کنید. آنچه با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه مخالف‌کتاب خدا و سنت‌بود، رها کنید» . این روایت‌با کتاب خداسازگارى ندارد; زیرا خدا فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و مى‌دانیم در دلش چه مى‌گذرد و ما ازرگ گردن به او نزدیکتریم‌» . آیا خشنودى و ناخشنودى ابوبکر برخدا پوشیده بود تا آن را از پیامبر(صلی الله علیه واله) بپرسد؟ 

یحیى گفت: روایت‌شده که ابوبکر وعمر در زمین مانند جبرئیل ومیکائیل در آسمانند. حضرت فرمود: دراین حدیث نیز باید دقت‌شود،چرا که جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرب خدایند، هرگز گناهى ازآنان سرنزده است و لحظه‌اى از دایره اطاعت‌خدا خارج نشده‌اند;ولى ابوبکر و عمر مشرک بوده‌اند. البته آنها پس از ظهور اسلام‌مسلمان شده‌اند، اما اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستى‌سپرى کردند. بنابراین، محال است‌خدا آن دو را به جبرئیل ومیکائیل تشبیه کند. 

یحیى روایت دیگرى مطرح کرد که ابوبکر و عمر دو سرور پیران‌اهل‌بهشتند. امام فرمود: این روایت نیز از جعلیات بنى‌امیه است ودرست نیست; زیرا بهشتیان همگى جوانند و پیرى در میان آنان وجودندارد. این حدیث را بنى‌امیه در مقابل حدیثى از پیامبر(صلی الله علیه واله) درمورد امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) که فرمود: «حسن وحسین دو سرور جوانان بهشت‌شمرده مى‌شوند.» جعل کرده‌اند. 

یحیى گفت: روایت‌شده که پیامبر(صلی الله علیه واله) فرمود: اگر من به پیامبرى‌مبعوث نمى‌شدم، حتما عمر مبعوث مى‌شد. امام فرمود: کتاب خدا ازاین حدیث راست‌تر است; زیرا فرموده است: «اى پیامبر! به خاطربیاور هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم. » از این آیه‌صریحا برمى‌آید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است. در این‌صورت، چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند. علاوه بر این،هیچ یک از پیامبران به قدر یک چشم برهم زدن به خدا شرک‌نورزیده‌اند. چگونه خدا کسى را به پیامبرى مبعوث مى‌کند که بیشترعمر خود را با شرک سپرى کرده است; و نیز پیامبر فرمود: «من درحالى پیامبر شدم که آدم بین روح و جسد قرار داشت.» 


4- مبارزه با لهو و لعب 

مامون هنگام تزویج دخترش، مجلسى ترتیب داد و از مطرب وآوازخوانى به نام (مخارق) دعوت کرد تا امام را بیازارد. مخارق‌به مامون گفت: اگر ابوجعفر کمترین علاقه‌اى به امور دنیوى داشته‌باشد، مقصود تو را تامین مى‌کنم. پس در برابر امام جواد(علیه السلام) نشست‌و با صداى بلند شروع به نواختن عود و آوازخوانى کرد. امام به‌او و اطرافیانش هیچ توجه نکرد. بعد از مدتى سکوت سربرداشت و به‌مخارق فرمود: از خدا بترس اى ریش دراز! در این لحظه، ناگهان‌عود و بربط از دست وى افتاد و دستش فلج‌شد. وقتى مامون سبب‌فلج‌شدن دست را از او پرسید، گفت: زمانى که ابوجعفر(علیه السلام) فریادبرکشید، چنان هراسان شدم که هرگز به حالت عادى باز نمى‌گردم. 


5- قضاوت امام و شکست فقهاى دربارى 

زرقان محدث مى‌گوید: روزى ابن‌ابى داوود را دیدم درحالى که به‌شدت افسرده و غمگین بود، از مجلس معتصم باز مى‌گشت. علت را جویاشدم، گفت: امروز آرزو کردم کاش بیست‌سال پیش مرده بودم. پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر جواد در مجلس‌معتصم برسرم آمد. شخصى به سرقت اعتراف کرد و از معتصم خواست تابا اجراى کیفر الهى او را پاک سازد. خلیفه همه فقها راگردآورد. امام جواد را نیز دعوت کرد و از ما در مورد قطع دست‌دزد و حدود آن پرسید. من گفتم: باید از مچ دست قطع شود، به‌دلیل آیه تیمم که مى‌گوید: (فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم. 

گروهى از فقها در این نظر با من موافق و عده‌اى دیگر مخالفت‌کردند و گفتند: باید از آرنج قطع شود، به دلیل آیه وضو که‌مى‌گوید:(فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى المرافق 

آنگاه معتصم رو به محمد بن على(علیه السلام)کرد و پرسید: نظر شما دراین مساله چیست؟ 

امام فرمود: اینهادر اشتباهند. فقط باید انگشتان دزد قطع‌شود، به دلیل این که پیامبر(صلی الله علیه واله) فرمود: «سجده بر هفت عضو بدن‌تحقق مى‌پذیرد: صورت، دوکف دست، دوسرزانو، دوانگشت‌بزرگ پا. بنابراین، اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى اونمى‌ماند تا سجده کند. خداوند مى‌فرماید:(وان المساجد لله)یعنى‌اعضاى هفتگانه سجده از آن خداست و آنچه براى خداست، قطع‌نمى‌شود. مععصم نیز جواب امام را پذیرفت و دستور داد انگشتان‌دزد را قطع کردند. در این لحظه من(ابن ابى‌داوود)از شدت ناراحتى‌آرزوى مرگ کردم. 


6- حکم محارب 

در زمان معتصم برخى از راههاى مواصلاتى، بویژه راه خانه خدا،نا امن شده بود و عده‌اى راهزن نزدیک شهر خانقین براى کاروانهامزاحمت ایجاد مى‌کردند. خلیفه به حاکم محل دستور داد تا راهزنان‌را دستگیر و مجازات کند. حاکم آنان را دستگیر کرد و منتظر ابلاغ‌حکم از سوى خلیفه شد. معتصم با فقها مشورت و درخواست‌حکم کرد. آنان در جواب به قرآن (انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله ویسعون فى‌الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم وارجلهم من خلاف اوینفوا من‌الارض)استناد کردند و گفتند: هرکدام ازاین مجازاتها اجرا شود، حاکم اختیار دارد. امام جواد(علیه السلام) فرمود: این فتوا غلط است و در این زمینه باید بیشتر دقت کرد; زیرا این‌افراد یا فقط راه را ناامن کرده، کسى را نکشته‌اند و مال کسى رانبرده‌اند، در این صورت فقط زندانى مى‌شوند و این همان تبعیداست; ولى اگر هم راهها را نا امن کرده‌اند و هم کسى را کشته‌اند;باید به قتل برسند، و اگر علاوه بر این دو مورد، اموال را نیزغارت کرده‌اند، باید دست و پاى آنان به صورت عکس قطع گردد و سپس‌به دار آویخته شوند. 


7- مرگ فتنه‌گران منافق 

ابوالسمهرى و ابن ابى‌الزرقا داراى اندیشه‌هاى باطل بودند، ولى‌آن را آشکار نمى‌ساختند. آنها خود را به امام و یاران امام‌نزدیک کرده، از این موقعیت‌سوء استفاده مى‌کردند. اسحاق انبارى‌مى‌گوید: روزى امام جواد(علیه السلام)به من فرمود: ابوالسمهرى و ابن ابى‌الزرقا گمان مى‌کنند مبلغ ما هستند، شاهدباشید من از آنان بیزارم; زیرا آنان فتنه‌گرو ملعونند. اى‌اسحاق! مرا از شرآنان راحت کن. گفتم: فدایت‌شوم. آیا کشتن آنان‌جایز است؟ فرمود: آنان فتنه مى‌کنند و گناه آن را به من ودوستانم نسبت مى‌دهند. قتل آنان واجب است. اگر مى‌خواهى ازشرآنان خلاص شوى، آشکارا آنان را نکش; زیرا در این صورت بایدپیش داوران ستم پیشه شاهد بیاورى و در نهایت تو را خواهند کشت. من نمى‌خواهم به خاطر دو فاسد، مومنى از بین برود. این کار راپنهانى انجام بده. محمدبن عیسى مى‌گوید: بعد از این قضیه، دیدم‌اسحاق همیشه منتظر فرصتى است تا این دو را به سزاى اعمالشان‌برساند. 


8- قاطعیت امام در طرد افراد ناصالح 

یکى از خطراتى که همیشه بزرگان و رهبران یک مذهب یا کشور راتهدید مى‌کند، وجود اطرافیان ناصالح است که به خاطر اغراض‌انحرافى، مادى یا اعتقادى پیرامون بزرگان را گرفته، بین آنان ومردم فاصله ایجاد مى‌کنند و معمولا راههاى ارتباطى آنان را بامردم قطع مى‌کنند. اگر بزرگان مواظب این گونه افراد نباشند، چه‌بسا زیانهاى جبران ناپذیرى به بار خواهد آمدکه جبران آن مشکل‌است. در زمان امام جواد(علیه السلام)نیز این گونه افراد با سوء استفاده ازکمى سن امام، به خیال خود فکر مى‌کردند مى‌توانند بر امور امام‌مسلط شوند و هر طور که خواستند، عمل کنند. امام این خطر رااحساس کرد و بى‌هیچ اغماضى آنان را طرد کرد. ابوالعمر، جعفر بن‌واقد و هاشم بن ابى‌هاشم در شمار این افراد جاى داشتند. امام درباره آنان فرمود: خداوند آنان را لعنت کند; زیرا به اسم ما ازمردم اخاذى مى‌کنند و ما را وسیله دنیاى خود قرار داده‌اند. 


9- نهى از اظهار نظر در امور دینى 

کسانى مى‌توانند در امور دینى اظهار نظر کنند که در این کارخبره باشند. اگر سیره معصومان: را ملاحظه کنیم، احادیث‌بسیارى‌در نهى از فتواى بدون علم و اظهار نظرهاى کم‌مایه در امور دینى‌مى‌یابیم. بعد از شهادت امام رضا(ع)، وضعیت‌شیعیان مقدارى‌متزلزل گردید; به حدى که برخى از بزرگان مانند یونس بن‌عبدالرحمان نیز دچار لغزش شدند. در تاریخ آمده است: عده‌اى ازبزرگان شیعه مانند ریان بن صلت، صفوان بن یحیى، یونس بن‌عبدالرحمان و دیگران در خانه عبدالرحمان بن حجاج در بغدادگردآمدند و در سوگ امام رضا(علیه السلام) به گریه و زارى پرداختند. یونس‌به آنان گفت: از گریه دست‌بردارید. براى امر امامت چاره‌اى‌بیندیشید و ببینید تا این کودک(امام جواد(ع‌» بزرگ شود، چه کسى‌عهده‌دار امامت‌شیعه گردد و ما مسایل خود را از چه کسى بپرسیم. در این هنگام، ریان بن صلت‌برخاست و گلوى یونس را فشرد و گفت: معلوم شد تو در عقیده‌ات در مورد امامت استوار نیستى; زیرا اگرامر امامت از جانب خدا باشد، فرقى بین طفل یک روزه و پیرمردصدساله نیست. سپس حدود هشتاد نفر از بزرگان شیعه براى انجام‌مراسم حج و دیدار با امام جواد(علیه السلام)عازم مدینه شدند. آنها هنگام‌ورود به مدینه به خانه امام صادق(علیه السلام) که در آن هنگام خالى ازسکنه بود. رفتند. بعد از مدتى عموى امام جواد(علیه السلام)(عبدالله بن‌موسى)وارد شد و در صدر مجلس نشست. شخصى بلند شد و گفت: عبدالله‌پسر رسول خدااست و هرکس پرسشى دارد، از او بپرسد. او مى‌خواست‌زمینه جانشینى عبدالله بن موسى را به جاى امام رضا(علیه السلام) فراهم‌سازد. چند نفر از حاضران مسایلى را پرسیدند، ولى عبدالله‌پاسخهاى نادرست داد. شیعیان غمگین و ناراحت‌شدند و تصمیم‌گرفتند. مدینه را ترک کنند. در این هنگام، امام جواد(علیه السلام) واردشد، به پرسشهاى شیعیان پاسخهاى درست و قانع کننده داد و خطاب‌به عمویش فرمود: عمو! از خدا بترس; چرا با این که در میان امت داناتر از تووجود دارد، اظهار نظر مى‌کنى؟ در قیامت چه جوابى خواهى داشت؟ 


10- شخص منحرف نباید امام جماعت‌شود 

نماز جماعت‌یکى از میدانهاى بزرگ نمایش قدرت و اتحادمسلمانان است که بر اقامه آن تاکید فراوان گردیده است. درنماز جماعت‌یکى از مسایل بسیار مهم، شرایط امام جماعت است. امام جماعت‌باید از نظر فکرى و عقیدتى سالم باشد. امام‌جواد(علیه السلام)در این زمینه خطاب به شیعیان فرمود: به کسى که در موردخداوند قایل به تجسیم است و اعتقاداتش درست نیست، زکات ندهید وپشت‌سرش نماز نخوانید. و نیز فرمود: پشت‌سر کسى که به دینش‌اطمینان ندارید و نیز درباره ولایت و دوستى او باما مشکوک‌هستید، نماز نخوانید. ونیز فرمود: به گروه واقفیه اقتدا نکنید. 


11- تشکیلات امام(علیه السلام)در برابر خلیفه 

على بن مهزیار، وکیل امام، مى‌گوید: در سال 220 از نظراقتصادى فشار زیادى به شیعیان وارد گردید و حکومت اموال بسیارى‌از آنان را به عنوان مالیات مصادره کرد. در آن سال، من نامه‌اى‌به امام نوشتم و این مشکلات را بیان کردم. امام درجواب فرمود: چون سلطان به شماستم کرده است و شیعیان تحت فشار قرار دارند،امسال من خمس را فقط در طلا و نقره‌اى که سال بر آن گذشته‌است. واجب کردم. دیگر وسایل زندگى مانند حیوانات، ظروف،سودسالیانه، باغها و کالاها خمس ندارد. این تخفیف از ناحیه من‌به شیعیان است تا فشار دستگاه حاکم آنان را مستاصل نکند. 


12- افراط و تفریط، ممنوع 

خطر انحراف فکرى همیشه جوامع را تهدید مى‌کند. گروهى در باره‌مسایل اعتقادى راه افراط پیش مى‌گیرند و عده‌اى راه تفریط. 

پیامبر بزرگوار اسلام(ص)هنگام رحلت، میزان و ملاک عقیده صحیح‌را معرفى فرمود و کتاب و عترت را ملاک مصونیت از انحراف شمرد. متاسفانه در بین مسلمانان و شیعیان همیشه عده‌اى گرفتار افراطو دسته‌اى درگیر تفریط بودند. محمدبن سنان از کسانى است که درمحبت اهل‌بیت: زیاده روى مى‌کرد. به همین جهت‌برخى از علماى‌رجال، او را به غلو متهم مى‌کنند. او مى‌گوید: روزى خدمت امام‌جواد(علیه السلام)نشسته بودم و مسایلى ازجمله اختلافات شیعیان را مطرح‌مى‌کردم. امام فرمود: اى محمد! خداوند قبل از هرچیز نورمحمد(صلی الله علیه واله) و على(علیه السلام)و فاطمه(س)را خلق کرد; سپس اشیا و موجودات دیگررا آفریده، طاعت اهل‌بیت: را برآنان واجب کرد وامور آنها را دراختیار اهل‌بیت: قرار داد. بنابراین، فقط اهل‌بیت: حق دارند چیزى‌را حلال و چیزى را حرام کنند و حلال و حرام آنان نیز به اراده‌خداوند و با اجازه او است. اى محمد! دین همین است. کسانى که‌جلوتر بروند، انحراف و کج رفته‌اند و کسانى که عقب بمانند،پایمال و ضایع خواهند شد. تنها راه نجات، همراهى اهل‌بیت: است و تو نیز باید همین راه‌را طى کنى. 

منبع:ماهنامه کوثر


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|یکشنبه 94/6/22 | نظر

طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت

طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت


حضرت امام رضا(ع) یکی از دوازده فروغ امامت است که معارف معنوی قرآن و عترت را در مواقع مقتضی به اصحاب و شاگردان خویش تعلیم می‌داد و زمانی در پاسخ به پرسش‌ها پرتو افشانی می‌فرمود و نیز از طریق مباحث علمی و احتجاجات عقیدتی، کلامی و برهانی افاضه می‌فرمود، چنین برنامه هایی موجب گردید تا فرهنگ و اندیشه اسلامی، غنی و پربار گردد، باورها و ارزش‌های دینی صیانت شود. آن ستاره هشتم هدایت از عمده‌ترین پایه‌های دیانت و جوشان‌ترین چشمه‌های حکمت و یقین به شمار می‌رود که اسرار نبوت، ودایع رسالت و امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت امام کاظم(ع) به ایشان انتقال یافت. حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع) فرزند پیشوای پاک و پارسایی است که در فرصت‌های مقتضی به رغم اختناق، فشارهای سیاسی و توطئه‌های گوناگون خلفای خلافکار معاصرش، به نشر احکام و معارف الهی پرداخت و میراث گرانقدری از فرهنگ سترگ اهل بیت(ع) را در دسترس علاقه‌مندان، در اعصار بعد قرار داد. 

صبر، شجاعت، عبادت و تقوای امام هفتم و در یک کلام شخصیت ملکوتی آن حضرت در حدّی بوده است که در زمان خود کسی در برتری مقام ورع و معنویت آن وجود بابرکت هیچ گونه تردیدی نداشت. رنج‌های طاقت فرسایی که امام موسی کاظم(ع) در راه دفاع از اسلام و مبارزه با باطل متحمل گردید اشتیاق و رسالت ایشان را در جهت گسترش حق‌طلبی و حراست از اعتقادات آسمانی نشان می‌دهد. 

مقام علمی و شخصیت معنوی امام رضا(ع) نیز مورد تأیید دوستان و دشمنان بوده و می‌باشد در زمانی که برخی علمای درباری و سیاستمداران منحرف در صدد آن بودند تا در فرهنگ اسلامی خدشه وارد نمایند آن بدر منیر با تعلیمات الهی راه اجداد و نیاکان و پدر پرهیزگارخویش را استمرار بخشید و موازین دینی ناب را از گزند انحراف و زوال رهانید و گام‌های ارزنده و مهمی در جهت تنویر افکار افراد جامعه و آشنایی مردم با چهره واقعی حکّام عباسی و نیز عدم مشروعیت آنان برداشت و لحظه‌ای از پرورش شاگردانی پرمایه، ارشاد مردم، دفاع از حریم حق و مقاومت در برابر باطل، غفلت ننمود و سرانجام در این مسیر به شهادت رسید.

 

مادری نیکوسرشت 

مادر آن امام همام کنیزی از شمال آفریقا یا جنوب اروپا بود که به مدینة‌النبی انتقال یافت و او را تکتم مرسیه می‌نامیدند. یاقوت حموی مرسی را از شهرهای جزیره سیسیل می‌داند(1) ولی برخی گفته‌اند این ناحیه همان بندر مارسی واقع در جنوب فرانسه است(2) البته در حریم امام موسی بن جعفر(ع) او را تکتم صدا نمی‌کردند و مادر امام هفتم وی را که عروسش بود، طاهره نامید و گفته‌اند لقبش نجمه بود، هاشم معروف حسنی می‌گوید: امام رضا(ع) از مادری به نام خیزران زاده شد و اضافه می‌کند این زن، کنیزی از نوبیه (از نواحی سودان کنونی واقع در شمال آفریقا) به نام اروی ملقّب به شقراء بوده است.(3) و در پاره‌ای منابع این بانو با کنیه امّ البنین(مادر فرزندان) معروف گردید و نامش را به استناد سروده‌ای تکتم ذکر کرده‌اند که ترجمه‌اش چنین است: «برترین مردم از نظر شخصیت، پدر، قبیله، و اجداد همانا علی (حضرت امام رضا(ع)) بزرگوار است. او را تکتم به عنوان هشتمین سمبل دانش و بردباری به عنوان امامی که حجت حق است برایمان به ارمغان آورد.»(4) 

امام کاظم(ع) تکتم را از مردی که اهل مغرب( مراکش کنونی واقع در شمال آفریقا) بود، برای مادر ارجمند خویش، حمیده مصفاة، ابتیاع فرمود. در ابتدا آن برده فروش آفریقایی نُه کنیز را به امام هفتم عرضه داشت، امّا، حضرت هیچ کدام را نپذیرفت و فردی جز آنها را خواستار گردید. برده فروش کنیز دیگری را نام برد که در آن زمان دچار بیماری و کسالت بود، امّا از ارائه‌اش اجتناب نمود، امام کاظم بازگشت و روز دوّم هشام بن حمران را مأمور نمود هشتاد دیناری را که فروشنده به عنوان بهای این کنیز می‌طلبد، به وی بپردازد او هم چنین کرد و آن فرد بیمار را خواستار گشت، لیکن مرد مزبور خودداری ورزید، مگر به شرط معرفی مردی که روز گذشته همراه با خریدار بوده است، هشام به او گفت: مردی از بنی هاشم است و توضیح بیشتری نداد. 

در این هنگام تاجر مغربی به فرستاده امام گفت: این کنیز مریض را از اقصی نقاط مغرب برای خویش ابتیاع نموده است و به زنی از اهل کتاب برخورده و آن بانو از وی خواسته است تا 

کنیز را به او بفروشد، امّا در جوابش، خاطرنشان ساخته است: فروشی نیست و به خودم تعلق دارد. آن زن در پاسخش گفته است: این فرد را شایسته تو نمی‌دانم. بلکه او برای مردی از بهترین انسان‌های روی زمین خواهد بود.(5) پسری به دنیا می‌آورد که مردمان جهان تسلیم او می‌گردند و آن کنیز باکره بود.(6) 

هنگامی که امام هفتم آن کنیز را خریداری نمود، اصحاب خویش را فراخواند و به ایشان فرمود: وی را جز به فرمان خداوند متعال خریداری ننموده است و چون از حضرت چگونگی ماجرا را جویا شدند، فرمودند: در رؤیایی راستین ناگهان جدّم رسول خدا(ص) و پدرم که سلام خداوند بر آنان بود، به سویم آمدند در حالی که قطعه حریری با آن دو، بود و چون آن را گشودند، پیراهنی بود که تصویر این کنیز بر آن نقش گردیده بود. پس گفتند: ای موسی کاظم بهترین مردمان روی زمین پس از تو، از این کنیز برایت خواهد بود، آنگاه فرمان دادند نامش را علی بگذارم و افزودند خداوند توسط او، دادگری و دل سوزی را آشکار می‌گرداند، پس خوشا به حال آن کسی که وی را تصدیق نماید و وای بر حال آن که با او عداوت ورزد و انکارش نماید.(7) امّا تکتم برترین زنان در عصر خود، در دانش، دیانت، پرهیزکاری و متانت بود.

آنگاه که حمیده مصفاة وی را مالک گردید به علامت تکریمش، هرگز در مقابلش بر زمین ننشست. از نمونه‌های شگفت انگیزی که حمیده برای فرزندش امام کاظم(ع) بیان داشت، این بود که: من شکی در پاکی او و نسل وی ندارم و این کنیز را به شما بخشیدم. همانا من در عالم رؤیا، رسول اکرم(ص) را مشاهده نمودم که خطاب به من فرمودند: ای حمیده، نجمه را به فرزندش موسی (ع) ببخش که همانا بزودی برایش بهترین مردمان زمین را بدنیا می‌آورد.(8) 


نوید نورانی 

شیخ صدوق از یزید بن سلیط روایت کرده است که گفت: همراه جماعتی امام صادق(ع) را در راه مکّه ملاقات کردیم، در آن موقع به امام عرض نمودیم: پدر و مادرم فدایت، شما امامان پاکید و مرگ چیزی است که کسی را از آن گریزی نمی‌باشد، پس نکته‌ای بفرمائید تا به واپسین ماندگان خود برسانم، حضرت فرمود: آری این‌ها فرزندان من هستند و این بزرگ ایشان است، و اشاره فرمود به پسرش موسی کاظم(ع)، و در اوست علم، حلم، فهم، جود ومعرفت به آنچه مردم به آنها نیاز دارند در اموری از دین که دچار اختلاف شده‌اند و در اوست حسن خلق و حسن جوار(خوش همسایگی) و او دری است از ابواب خداوند متعال و در او صفتی است بهتر از این‌ها، عرض کردم: آن خصلت کدام است؟ فرمود خداوند عزّ و جلّ از او بیرون می‌آورد دادرس و فریادرس این امّت را و نیز نور و فهم و حکم این مردم را، بهتر زائیده شده و بهتر نورسیده. پروردگار توسط او خون‌ها را محفوظ می‌دارد، نزاع بین افراد را اصلاح می‌کند، پراکنده‌ها را متحد می‌نماید، شکسته با او التیام می‌یابد، برهنه پوشیده می‌شود و گرسنه سیر می‌گردد. امور خوفناک امنیت پیدا می‌کنند، مردمان مطیع فرمانش می‌گردند، بهترین خلایق باشد در هر حال چه در حال کهولت و چه میان سالی و چه در سنین کودکی و جوانی و قبل از رسیدن به سن بلوغ، عشیره‌اش به سبب او، سیادت می‌یابند. سخنش حکمت و سکوتش علم است برای مردم در آنچه دچار اختلاف گشته‌اند.(9) این است پیش بینی حضرت امام صادق(ع) درباره حضرت امام رضا(ع). 

زمانی که نجمه به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بارور گشت سنگینی حمل را حس نمی‌کرد و تسبیح، ذکر خداوند و تهلیل را از او می‌شنید در حالی که فرزندش در رحم بود. شیخ صدوق که از طریق اسناد معتبر این نکات را به نقل از مادر امام، روایت کرده است اضافه می‌کند: وی گفته است: چون چنین حالاتی را از درون خود گوش می‌دادم دچار خوف و هراس گشتم و وقتی از خواب بر می‌خاستم دیگر صدایی به گوشم نمی‌رسید (زیرا وی اذکار مورد اشاره را هنگامی که خواب بود از طفل خود می‌شنید.)(10) 


میلادی مبارک 

سرانجام روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول سال 153 هجری و پنج سال بعد از شهادت ششمین فروغ امامت در شهر مدینه حضرت امام رضا(ع) دیده به جهان گشود. البته شیخ کلینی زمان این ولادت با سعادت را سال 148 هجری ذکر کرده و این خبر را صحیح‌تر دانسته است.(11) شیخ مفید نیز با این قول موافق است.(12) علامه مجلسی در بحارالانوار و کفعمی در مصباح منیر چنین نظری دارند امّا ابن شهر آشوب سروی مازندرانی نقل نخست را می‌پذیرد و می‌افزاید آن را غیاث بن امید از اهل مدینه شنیده است. 

در هر حال امام رضا(ع) در میان سی و چند فرزند حضرت موسی بن جعفر(ع) به عنوان بزرگترین آنها، دانشمندتر، شریف‌تر، مقدس‌تر و زاهدتر، در این تاریخ مدینه را بوجود مبارک خویش غرق نور و سرور نمود.(13) 

با اعتماد به قول کلینی در «کافی» و طبرسی در «اعلام الوری»، ولادت امام رضا(ع) به فاصله کمتر از یک ماه بعد از شهادت امام ششم رخ داده است و مؤید آن خبری می‌باشد که از امام کاظم(ع) نقل گردیده است که آن حضرت بارها خطاب به فرزندان خویش می‌فرمود: این برادر شما، علی بن موسی «عالم آل محمد» است. راجع به امور دینی خود، از او بپرسیدو هرچه می‌گوید به ذهن خویش بسپارید چون من از پدرم جعفر بن محمد(ع) مکرر می‌شنیدم که می‌فرمود: عالم آل محمد در صلب توست و او همنام امیرالمؤمنین(ع) است و ای کاش من او را می‌دیدم.(14) 

آن روز که این وجود مبارک بدنیا آمد، نسیمی از نور، زمین را از عطر میلادش روشن ساخت، عرشیان و فرشتگان مقدم مُنورش را گلباران کردند، آسمان شادمان و آیینه بندان و زمین زیر چتر خورشیدی در انتظار در آغوش کشیدن مردی از تبار رسول اکرم(ص) پر تپش شده بود و آن روز خجسته نه تنها مدینه، حجاز که جهان اسلام مواج از شفافی عشق شده و آسمان نورافشان گردید. لحظه‌ها بر قدوم این نوزاد کرنش نمودند. از اوج ملکوت تا سطح زمین، از کوه تا دشت، از بالا تا پایین با تابندگی جذّاب مهتاب و درخشش ستارگان، چراغانی شده بود. نور و سرور در حجاز خیره کننده، دل‌انگیز و دل‌پذیر بود، روزی که خورشید هشتم بامداد سعادت و ابتهاج را اعلام داشت، فراز ملکوت لبخند می‌زد. مردمان نیز شکر گزار بودند چرا که مشیّت الهی بر این تعلق گرفته تا بر جهانیان منّت بگذارد و فروغی درخشان را به گیتی بیاورد. شخصیتی مشعشع و مقدس که نمی‌توان او را در قالب الفاظ و مفاهیم محدود وصف کرد. 


جوانه‌های جاوید 

وقتی این کودک پا به عرصه وجود نهاد حمیده مصفاة مادر او را ملقب به طاهره نمود.(15) امام هنگامی که متولد گردید، با دو دستش به مادر خویش تکیه نمود و سرخود را به سوی آسمان بالا برد و شهادت به یکتایی خداوند متعال، فرستاده‌اش و اوصیائش را بر زبان جاری نمود، همانگونه که سنت متداول در فرزندان ائمه است آن حضرت ختنه شده و ناف بریده پای بر گیتی نهاد. پس از آن پدرش بر نجمه وارد گردید و فرمود: ای نجمه گوارایت باد این کرامت و لطفی که از سوی پروردگارت می‌باشد. آنگاه حضرت، نوزاد را در آغوش گرفت، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه را زمزمه فرمود و با آب فرات کامش را برداشت و وی را به مادرش برگردانید و فرمود بگیرش که همانا او باقی مانده خداوند بر روی زمین است...(16) 

ابن بابویه به سند معتبر از محمد بن زیاد روایت کرده است که وی گفت حضرت امام کاظم(ع) در روزی که حضرت امام رضا(ع) متولد گردید، فرمودند: این فرزند من ختنه کرده و پاک و پاکیزه بدنیا آمد و لیکن ما تیغی بر موضع ختنه ایشان می‌گردانیم از برای متابعت سنت نبوی. نقش خاتم آن حضرت ماشاء اللّه لاقوة الا باللّه و به روایتی حسبی اللّه بوده است. محدث قمی می‌گوید این دو نقل با هم منافاتی ندارد زیرا آن حضرت را دو انگشتر بوده است یکی از خودش و دیگری از پدرش به وی به ارث رسید بود چنانچه کلینی از موسی بن عبدالرحمن روایت نموده است.(17) در خصوص فضایل و عبادت مادر امام نقل کرده‌اند. در ایام شیرخوارگی حضرت، یادآور شد کس دیگری را که شیر دارد مشخص کنند تا او را در این زمینه کمک کند، پرسیدند مگر شیر تو کم است؟ جواب داد، نه از این بابت مشکلی ندارم ولی در اثر اشتغال به شیردادن، از انجام نوافل و ذکرهای مستحبی باز می‌مانم بدین جهت نیروی کمکی می‌خواهم تا از این امور بازنمانم.(18) 


نام، لقب و کنیه 

امام کاظم(ع) فرزندش را علی نامید، ابوعماره می‌گوید چون به امام هفتم عرض کردم، امام پس از خویش را معرفی کنید، آن حضرت پس از توضیحی در مورد امامت که امری الهی است و امام از سوی خدا و رسولش معرفی می‌گردد، فرمود: پس از من امر امامت به پسرم علی(ع) می‌رسد که هم نام امام اول علی بن ابی طالب(ع) و امام چهارم علی بن الحسین (ع) است.(19) آری امام هشتم علی نامیده شد و به رضا ملقب گردید که این عنوان که برایش تعیین گشت فرمانی از جانب پروردگار برپیامبرش حضرت محمد(ص) بود که بر زبان جبرئیل امین جاری گشت و نیز کنیه آن حضرت ابوالحسن گردید.(20) لقب هایی چون صابر، فاضل، وفی، مرضی نیز برای امام هشتم، در منابع معتبر، ذکر کرده‌اند.(21) رضا در کتب لغت معانی متعددی چون دوست، محب، خشنودی و مانند آن دارد ولی علمای شیعه این لقب را به معنای راضی به رضای خداوند یا مرضی خدا و رسول گفته‌اند، عدّه‌ای از مورخان نوشته‌اند وقتی مأمون خلیفه عباسی امام رضا(ع) را برای ولایت عهدی خویش برگزید، حضرت را رضای آل محمد نامید.(22) 

برخی دیگر ذکر کرده‌اند چون دوستان و دشمنان نسبت به این مقام سیاسی امام رضا(ع) اظهار خشنودی نمودند و چنین وضعی برای پدران ایشان رخ نداد از این رو تنها آن حضرت به «رضا» معروف گردید. 

شیخ صدوق هم بنا به روایتی در عیون اخبار الرضا گفته است: باید یادآور شد داعیان و مبلغان بنی عباس در اواخر حکمرانی امویان مردم را دعوت کردند که به رضا از آل محمد بیعت کنند یعنی این که بدون آن که از کسی نام ببرند، چنین عنوانی را مطرح می‌کردند زیرا خلافت امویان فاقد مشروعیت است و باید به کسی از خاندان رسول اکرم(ص) که مورد رضایت همه باشد بیعت نمود و چون مأمون خود از بنی عباس بود و این خاندان نیز با حکومت آل علی مخالف بودند، وی حضرت علی بن موسی الرضا را به ولایت عهدی برگزید و همه به این انتخاب رضایت دادند و مصداق «رضا من آل محمد» در حق آن حضرت محقق گردید، البته شیخ صدوق ضمن مطرح نمودن چنین موضوعی، در ادامه، آن را صحیح نمی‌داند و به روایت دیگری اشاره دارد که در آن آمده است: به حضرت امام محمد تقی(امام جواد(ع)) عرض شد: آیا هر یک از پدران شما رضای خدا و رسولش نمی‌باشند، چرا از میان همه آنان پدرتان به «رضا» موسوم گردیده است؟ حضرت پاسخ داد: همانا مخالفان اَمرِ امامت به رهبری 

حضرتش راضی و خشنود گردیدند همانطور که موافقان امر امامت نیز از این امر اعلام رضایت کردند و برای هیچ کدام از ائمه چنین امری بوجود نیامده است.(23) علامه محقق سید عبدالرزاق مُقرّم پس از ذکر این حدیث خاطر نشان نموده است: این استدلال یا صرفاً برای قانع گردانیدن سؤال کننده است و متناسب با درک و فهم او مطرح شده است یا برای بیان سرّ الهی که در نامگذاری حضرت امام رضا(ع) وجود داشته است و گرنه حدیث صحیفه که از آسمان نازل گردیده گواه این نکته است که القاب ائمه نیز همانند اسامی مبارکشان از جانب خداوند متعال که عصمت را در آن وجودهای مقدس به ودیعت نهاده، انتخاب شده است.(24) 

ابن بابویه به سند خود از بزنطی روایت کرده است به خدمت امام تقی (ع) عرض کردم گروهی از مخالفانتان گمان می‌کنند والد شما را مأمون ملقب به رضا گردانید در هنگامی که آن حضرت را به عنوان ولایت عهدی خود انتخاب کرد. حضرت فرمود: سوگند به خداوند دورغ می‌گویند بلکه حق تعالی او را به رضا مسمّی گردانید برای آن که پسندیده خداوند در آسمان بود و رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) در زمین از او خشنود بودند و ایشان را برای امر امامت پسندیدند و نیز به سند معتبر ابن بابویه از سلیمان بن حفص روایت کرده است امام کاظم(ع) پیوسته فرزند خود را رضا می‌نامید و می‌فرمود: بخوانید فرزندم را رضا و گفتم به فرزند خود رضا و وقتی آن حضرت را مورد خطاب قرار می‌داد ابوالحسن می‌نامید و چون امام موسی بن جعفر را ابوالحسن اوّل می‌نامند برای امتیاز لقب امام هشتم، آن حضرت را ابوالحسن ثانی گفته‌اند.(25) علامه مجلسی در کتاب جلاء العیون در احوال حضرت امام رضا(ع) علاوه بر اسامی، القاب و کنیه هایی که بدانهااشاره کردیم افزوده است به آن حضرت قرة اعین المؤمنین و غیظ الملحدین نیز گفته‌اند.(26) 


سیمای با صلابت و دوران صباوت 

امام هشتم از نظر قیافه و سیمای ظاهری بسیار پرجذبه و زیبا بودند، صورت مبارکشان گندم گون، محاسن و قامتی معتدل داشتند. در چشمان درشت و سیاهشان که از زیر ابروان پر پشتشان نمایان بود، یک جهان جذبه و نفوذ معنوی موج می‌زد و همچون جدّ بزرگوارشان، رسول اکرم(ص) دو رشته گیسو، چهره جذابشان را در میان داشت. نوشته‌اند حضرتشان شبیه‌ترین مردم به خاتم رسولان در عصر خودش بود، وقار، سطوت، متانت و هیبت آن حضرت در اوج بود. در عین حال جامه‌ای ساده و غالباً پیراهنی از پارچه‌های خشن برتن می نمودند و تنها در مجالس عمومی و در میان مردم جبّه‌ای لطیف بر رویش می‌پوشیدند، ابن عباد می‌گوید: امام، تابستان‌ها بر روی حصیری می‌نشستند و زمستان‌ها بر گلیمی استراحت می‌نمودند و تنها برای برخی نشست‌های جمعی، خویشتن را در مواقعی می آراستند.(27) آن حضرت همچون سایر ائمه طاهرین، از همان سنین کودکی، رشد و کمال عقلی و اخلاق فوق العاده‌ای داشتند. حضرت امام کاظم(ع) در خصوص ایشان اشتیاق فراوانی بروز می‌دادند و علوم، معارف و رازهای امامت را به فرزندشان تعلیم می‌دادند و برای آن که شیعیان پس از شهادت امام هفتم حیران نگردند مقام شامخ امامت وی را به اصحاب نزدیک و پیروان خاص و مورد اعتماد خویش گوشزد می‌فرمودند. مفضّل بن عمرو می‌گوید: خدمت امام موسی بن جعفر(ع) مشرف شدم در حالی که فرزندشان علی بن موسی الرضا(ع) در دامنشان قرار داشت و او را غرق بوسه می‌ساختند، و زبانشان را می‌مکیدند و گاهی بر دوش خویش سوار می‌کردند و زمانی کودک را در آغوش خویش می‌فشردند و خطاب به او می‌فرمودند: پدر و مادرم قربانت! چقدر بویت خوش، اخلاقت پاک و برتری و فضیلت تو آشکار است، عرض کردم: فدایت گردم برای این کودک علاقه و ارادتی در قلبم ریشه دوانید که نظیر آن برای احدی جز شما در دلم قرار نگرفته است، حضرت فرمود: ای مفضّل نسبت او با من همچون نسبت من به پدرم می‌باشد یعنی همانگونه که از میان فرزندان امام صادق(ع) منصب امامت تنها به امام کاظم رسید از بین فرزندان ایشان، او وارث این مقام معنوی و ملکوتی است. عرض کردم آیا پس از شما او صاحب امر و حجت خدا بر روی زمین است، فرمود: آری هر کس از او پیروی کند رستگار گردیده و هر کس از فرمانش سرپیچی نماید کافر می‌گردد.(28) آری حضرت رضا در پرتو تعالیم پدر بزرگوارش نشو و نما نمود و بالید و علوم و فضایلی را که آن حضرت از پدران خویش به ارث برده بود، دریافت نمود. آن امام همام حدود سی و پنج سال در پرتو درخشندگی پدر پارسایش زیست و از خرمن فیضش خوشه‌ها برچید و با این وصف دوران کودکی، نوجوانی و جوانی ایشان در زمان حیات امام کاظم(ع) بوده و با شهادت پدر رهبری معنوی و سیاسی جامعه را عهده‌دار شدند. 


ابرهای تیره 

در ایامی که امام رضا(ع) همراه پدر بود شاهد محنت‌ها و رنج‌های فراوانی گشت که بر امام کاظم(ع) وارد گردید. در این دوران آن حضرت با تألماتی جانکاه مصائب گوناگونی را لمس می‌نمود و در سنین صباوت و نوجوانی کاملاً احساس می‌کرد همان جاهلیت امویان و حتی تیره‌گی‌های قبل از ظهور اسلام توسط عباسیان رشد سرطانی پیدا کرده است و همین ناملایمات، آزارهایی را متوجه خاندان نبی‌اکرم(ص) ساخت. وضع آشفته و نابهنجار حاکمان چنین روزگاری بر تمامی مردم آشکار بود. بلای خانمان سوز ستم، فساد و تباهی زمامداران خودسر فراگیر شده و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در چنین نابسامانی هایی پناهگاه امت مسلمان و شیعیان به شمار می‌رفتند، فریاد رس دادخواهان بودند و محور تشکل، انسجام و مقاومت جبهه‌های حق و حامیان ارزش‌های ناب به حساب می‌آمدند. هنگام ولادت امام رضا(ع) منصور دوانیقی، خلیفه عباسی، در اوج سلطه بود و برای تثبیت پایه‌های حکومت خویش انسان‌های فراوانی را کشت و علما و مشاهیر و اصحاب اهل بیت و علویان را مورد آزار، شکنجه و فشار سیاسی قرار داد. وقتی که امام در ایام نوجوانی مشاهده می‌کرد انسان‌هایی با اخلاص، وارسته و مبارز توسط عباسیان به شهادت می‌رسند قلبش بر اثر این ستم‌ها محزون می‌گردید. آن حضرت در چنین اوضاع و احوالی حامی پدر بود و دمی نمی‌آسود و می‌کوشید حلقه‌های متعدد مؤمنان و فرزانگان شیعه را به وجود مبارک امام کاظم(ع) متصل نماید و آنان را از حقایق مسلّم آگاه نماید.(29) 


نیرنگ کم رنگ 

دوران سیاه خلافت غاصبانه منصور عباسی با هلاکت وی به پایان رسید و پس از وی فرزندش محمد معروف به مهدی عباسی روی کار آمد وی نخست با اعلام عفو عمومی تمام زندانیان سیاسی را آزاد کرد و به آزار و کشتار مردم خاتمه داد و مقداری از موجودی بیت المال را بین مردم تقسیم نمود(30) ولی متأسفانه پس از مدتی چهره اصلی خود را نشان داد و به فساد و عیاشی روی آورد و فریاد اعتراض بزرگان و غیور مردان را بلند ساخت.(31) موقعی نگرانی امام هفتم و فرزندش حضرت امام رضا(ع) از این اوضاع شدت یافت که مهدی هرگونه حرکت حق خواهانه‌ای را برای حفظ حکومت خود، در گلوی مؤمنان و مبارزان خاموش می‌ساخت. از آن سوی مهدی می‌دید که پیروان ائمه از دور و نزدیک به سوی امام کاظم(ع) روی می‌آورند و وجوه و اموال شرعی خویش را متوجه کانون امامت کرده‌اند. مهدی چنین وضعی را نیز برای حفظ نشر تشکیلات فرمانروایی بسیار خطرناک یافت و از بیم زوال تاج و تخت، تصمیم به بازداشت امام گرفت تا به تصوّر باطل خویش، حضرت را از این راه با تنگناهایی مواجه سازد و از محبوبیت معنوی، علمی و اجتماعی فروغ هفتم بکاهد. از این روی به فرماندار خود در مدینه نوشت هرچه زودتر امام را به بغداد مرکز حکومت، انتقال دهد و او هم ناگزیر گردید چنین کند و حضرت موسی بن جعفر(ع) تحت فشار حکومت وقت، خانواده و آشنایان خویش را که در شهر پیامبر اقامت داشتند، ترک فرمود و به بغداد عزیمت نمود. چون امام به شهر مذکور رسید مهدی دستور بازداشت ایشان را داد و حضرت را روانه زندان نمود. حضرت امام رضا(ع) از فراق پدر و نیز شرایط سختی که برای آن فروغ فروزان فراهم کرده بودند متأثر گشت اماگویا در اعماق قلب آن نوجوان آرامش خاصی دیده می‌شد، زیرا پدر به ایشان اطمینان داده بود که در این سفر هیچ گونه خطری او را تهدید نمی‌نماید. به زودی به آغوش خانواده بازخواهد گشت و مدتی طول نکشید که مهدی عباسی بر حسب پاره‌ای ملاحظات سیاسی، امام را آزاد ساخت و با مراجعت ایشان به مدینه موافقت کرد. در همین زمان مهدی عباسی با کوله باری از فساد وزر و وبال به هلاکت رسید.(32) 


نسیم و طوفان 

با مرگ وی، از روزنه امید، نوری تابیدن گرفت و پرندگان بر پنجره خانه آرامش سرود امنیت و آزادی سر می‌دادند و چنین نغمه سرایی می‌کردند: باشد که دیگر شرایط برای پرتو افشانی آفتاب امامت مهیا گردد، بار سنگین ستم از دوش انسان‌های مؤمن و شیعیان مخلص فرود آید، پرچم عدالت برافراشته گردد و زمینه برای رشد و تعالی ارزش‌های معنوی فراهم شود، درخت دیانت، دل‌ها را قوت بخشد، امّا مردم در ساحل امیدواری در حال دریافت چنین پیام‌های نوید بخشی بودند که ناگهان توفانی وحشتناک وزیدن گرفت و امواجی سهمگین بوجود آورد زیرا هادی عباسی که جوانی 25 ساله بود، نگذاشت مؤمنین و پیروان خاندان عترت از برکات دریای امامت بطور کامل مستفیض گردند و چنان کرد که اسلافش نمودند. 

حضرت امام رضا(ع) در این دوران نیز با دشواری‌های زیادی مواجه گشت و از این که جوانی باده گسار، مخمور، مغرور و دلباخته مقام و مال و منال و تهی از تربیت، معرفت و دانش و مشحون از امیال شهوانی و هوس‌های بیهوده، بر جامعه اسلامی حکمرانی می‌نماید و خود را خلیفه مسلمانان می‌داند و از سوی دیگر پدرش(امام کاظم (ع)) در خانه به اعتکاف روزگار سپری می‌کند، متأسف بود. در همین هنگام 

انسانی معتقد و اصلاح طلب و برخاسته از خاندان عترت یعنی حسین بن علی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) یا صاحب قیام فخ سکوت شب‌پرستان کور دل را درهم شکست‌و در این زمینه و نیز قیام پربار وی نباید نقش الهام بخش امام کاظم(ع) را فراموش کرد.(33) پس از این قیام، هادی عباسی نسبت به اولاد علی(ع) سخت‌گیری را افزایش داد، حق آنان را که از بیت المال پرداخت می‌شد قطع نمود و به تعقیب و دستگیری آنان روی آورد. حضرت امام رضا(ع) در چنین اوضاع مرارت باری بیست بهار را سپری می‌نمود.(34) 

با مرگ هادی عباسی برادرش هارون الرشید مقام خلافت را تصاحب کرد و چون بر اوضاع مسلط گردید دستور اخراج علویان را از سرزمین حجاز صادر کرد. در دوران جوانی امام رضا که مقارن با روزگار خلافت هارون بود نیز هیچ وقت سختی‌ها و مرارت‌ها از آن حضرت جدا نگردید و چون هارون امام کاظم(ع) را بنابر برخی روایات مدت چهارده سال در زندان‌های هولناک بغداد محبوس ساخت فشارهای سیاسی بر امام هشتم فزونی گرفت تا آن که سرانجام در 25 رجب سال 183 هجری پدرش در سن 55 سالگی به شهادت رسید. وقتی امام هفتم را از مدینه به عراق انتقال می‌دادند، آن امام همام خطاب به فرزند بزرگوارش فرمود: تا وقتی من زنده‌ام باید در دهلیزخانه بخوابی، خادم می‌گوید هر شب رختخواب آن حضرت را در ورودی منزل می‌گسترانیدم و ایشان بعد از عشاء تشریف می‌آورد و تا صبح در دهلیز بود و چون فجر طلوع می‌کرد به خانه خویش می‌رفت و چهار سال بر این منوال بود. در یکی از شب‌ها دیدم حضرت نیامدند تا آنکه روز بعد فرا رسید و مشاهده کردم امام رضا(ع) نزد بانوی حرم، امّ احمد، رفته و خطاب به وی فرمود: امانتی را که پدرم بتو سپرده است بیاور و تحویلم بده. ام احمد متوجه شد که امام هفتم به شهادت رسیده است پس از آن وی آنها را که ودایع امامت بود و هفتمین امام تحویلش داده بود، به امام علی بن موسی الرضا(ع) سپرد و از این زمان امامت هشتمین فروغ درخشان سپهر ولایت و رهبری آغاز گردید.(35) 

پی نوشت : 

1. معجم البلدان، یاقوت حموی، ذیل مرسی. 

2. معصوم نهم، جواد فاضل، ص 62. 

3. الائمة الاثنی عشر، هاشم معروف حسنی، ج 2، ص 359. 

4. اعلام الوری، طبرسی، ص182. 

5. اثباة الوصیة، مسعودی، ص 168. 

6. عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 14 ـ 13. 

7. الامام الرضا(ع)، علامه سید عبدالرزاق مقرّم، ص 24. 

8. کشف الغمه فی معرفة الائمه، علی بن عیسی اربلی، با ترجمه فخرالدین علی بن حسن زواری با عنوان ترجمة المناقب، ج 3، ص 131. 

9. منتهی الآمال محدث قمی، ج 2، ص 456 ـ 455. 

10. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 14، مأخذ قبل، ص 459. 

11. اصول کافی، کلینی، کتاب الحجة باب الاشارة و النص علی الامام الرضا(ع)، ج 2، ص 489. 

12. الارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 243. 

13. همان، ص 244. 

14. اثباة الهداة، شیخ حر عاملی، ج 6، ص 28؛ اعلام الوری، ص 190. 

15. بحارالانوار، ج 49، ص 5 ؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 16 ؛ اعلام الوری، ص 313. 

16. ترجمة المناقب، ج 3، ص 13. 

17. منتهی‌الآمال، ج 2، ص 460. 

18. همان و نیز کتاب حضرت رضا، فضل اللّه کمپانی، ص 13. 

19. کافی ج 1، ص 316 ؛ اعلام الوری، ص 305. 

20. کفایة الاثر، ابن خراز قمی، ص 306 ؛ الامام الرضا، علامه مقرّم، ص 26. 

21. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 366. 

22. تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج 13، ص 5659. 

23. علل الشرایع، شیخ صدوق، باب 172، ص 90. 

24. الامام الرضا، ص 26. 

25. منتهی الآمال، ج 2، ص 456، معصوم نهم و...، ص 120. 

26. جلاء العیون، مجلسی، ص 542. 

27. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 187. 

28. اثباة الهداة، ج 6، ص 21. 

29. کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج 3،ص 94. 

30. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 405 ـ 402. 

31. تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص 276 ؛ حیاة امام موسی بن جعفر، ج 1، ص 434. 

32. بحارالانوار، ج 48، ص 148، وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج 4، ص 393 ؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 5، ص 72 ؛ تاریخ بغداد، ج 1، ص 394 ؛ احقاق الحق، قاضی نور اللّه شوشتری، ج 4، ص 323. 

33. نک: ماهیّت قیام فخ، سید ابوفاضل رضوی اردکانی. 

34. پیشوای آزاده، مهدی پیشوایی، ص 68 ـ 67 ؛ مروج الذهب، مسعودی، ج 2، ص 314 ـ 313. 

35. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 108 ؛ اثباة الوصیة، ص 151 ؛ تتمة المنتهی، محدث قمی، ص 176. 


 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|دوشنبه 94/6/2 | نظر

آیینه رضوی

دستگردقداده+ حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء

 

محدثه 

حدیث به معنای سخن معصوم است یا آنچه گویای سخن، کار یا سیره او باشد. و روشن است که نقل سخنان معصومین (علیهم السّلام) بیشترین خدمت را به حفظ روش و سیره و کردار آنان انجام می‌دهد. برهمین اساس ارزش والایی در کلام معصومان برای آنان که با نقل سخنان معصومان، گفتارشان را جاودانه نگاه می‌دارند، می‌یابیم. تشویق به حفظ و ترویج حدیث و سخن معصومان از زمان خود پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شروع شد و حضرت می‌فرمود: 

من تعلّم حدیثین اثنین ینفع بهما نفسه او یعلمهماغیره فینتفع بهما کان خیراً له من عبادة ستّین سنة 

آنکه دو سخن فرا گیرد و خود از آن سود برد، یا به دیگران بیاموزد تا سود برند، برایش بهتر از شصت سال عبادت است. 

از این روی اهل بیت(علیهم السّلام) مسلمانان را به فراگیری نشر احادیث ترغیب می‌کردند تا افکار و اندیشه‌های آنان در گستره وسیع‌تری پخش گردد. ارزش این کار را آنگاه می‌توان درک کرد که بدانیم دشمنان اهل بیت از همان روزهای وفات پیامبر به بعد به شدت با اشاعه حدیث وسخن معصومان به صورت شفاهی یا کتبی به مخالفت برخاستند و در این میان به خصوص برای شیعیان مشکلات زیادی ایجاد کردند، از این روی در زمانی که حضرت فاطمه معصومه (سلام لله علیها) به نقل حدیث می‌پردازد، در میان زنان تنها بانوان محدودی موفق می‌شوند در آن فضای اختلاف آلود لب به سخن گشایند و سخنانی از معصومان را برای مردم باز گویند. 


احادیث حضرت معصومه (سلام لله علیها) 

تنها چند حدیث از این بانوی موسوی به دست ما رسیده است که عبارتند از: 


1ـ حدیث غدیر 

من کنت مولاه فعلیّ مولاه 

هرکه من مولای او هستم، علی مولای اوست. 


2ـ حدیث غدیر و حدیث منزلت. 

أنسیتم قول رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) یوم غدیرخم: من کنت مولاه فعلی مولاه 

و قوله (صلّی الله علیه و آله و سلّم): انت منی بمنزلة هارون من موسی (علیه السّلام) . 

حضرت فاطمه معصومه(سلام لله علیها) به نقل از حضرت فاطمه زهرا(سلام لله علیها) فرمود: آیا فراموش کردید سخن رسول خدا را که در روز غدیرخم فرمود: من مولای هرکه هستم، علی هم مولای او است. و فرمود: تو(علی) برای من مانند هارون برای موسی هستی. 


3ـ دوست داران علی(علیه السّلام) 

حضرت فاطمه معصومه(سلام لله علیها) از فاطمه زهرا(سلام لله علیها) روایت می‌کند که: پدرم رسول خدا فرمود: شبی که مرا به آسمان ـ معراج ـ بردند، داخل بهشت شدم. در آنجا خانه‌ای از دُرّ سفید دیدم که وسط آن خالی بود. آن خانه دری داشت که با دُر و یاقوت مزین شده روی آن پرده‌ای بود. وقتی سرم را بلند کردم دیدم بر بالای آن نوشته‌اند: «لااله الاالله محمد رسول الله علی ولی القوم» خدایی را جز الله نیست، محمد فرستاده خدا و علی سرپرست قوم (مسلمانان) است. و به روی پرده نوشته بودند: 

بخٍ بخٍ من مثلُ شیعة علیٍّ! 

به به چه کسی همسنگ شیعه علی (علیه السّلام) است! 

وقتی داخل خانه شدم، قصری دیدم که از عقیق سرخ بود و وسط آن خالی بود. این خانه نیز دری داشت که پرده‌ای مزین به زبرجد سبز بر آن آویخته بودند. وقتی سربلند کردم دیدم بر فرازش نوشته‌اند: 

محمد رسول الله علی وصی المصطفی، محمد فرستاده خدا و علی جانشین مصطفی (پیامبر) است. و بر روی پرده نوشته بودند: بشّر شیعة‌علیٍ بطیب المولد: شیعیان علی را به پاکزادی بشارت بده. 

وقتی داخل شدم با قصری دیگر رو برو شدم که از زمرد سبز بود و زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم. دری از یاقوت قرمز داشت که با انواع لؤلؤها تزیین شده بود و بر فراز پرده‌ای که بر او نوشته بودند: 

«شیعة علیٍّ هم الفائزون»، شیعیان علی رستگارانند. 

گفتم: ای دوست من جبرییل! این کاخ از آن کیست؟ جواب داد: «یا محمد لابن عمّک و وصیّک علی بن ابی‌طالب (علیه السّلام) یحشرالناس کلهم یوم القیامة حفاة عراةً الا شیعةُ علیٍ و یدعی الناس باسماء امهاتهم ما خلا شیعة علی فانهم یدعون باسما آبائهم» 

یا محمد این خانه از آن پسر عمو و جانشین تو، علی بن ابی طالب است که هرکس در روز قیامت عریان محشور شود، جز شیعیان علی و همه با نام مادر خطاب شوند اما شیعیان علی را با نام پدر صدا می‌زنند.» 

از جبرییل در باره راز آن پرسیدم گفت: «لانهم احبُّوا علیّاً خطاب مولدهم» چون علی را دوست داشتند، ولادتشان از راه حلال صورت گرفت. 


4ـ شهادت برای دوستان آل محمد 

«الا من مات علی حب آل محمد مات شهیداً» 

فاطمه زهرا(سلام لله علیها) به نقل از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: 

بدانید، آن که با محبت آل محمد بمیرد، شهید از دنیا رفته است. 


5ـ طهارت امام حسین(علیه السّلام) 

لما سقط الحسین من بطن امه و کنت ولّیتُها قال النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم): یا عمةَ هلُمیّ الیّ اِبنی فقلتُ یا رسول الله انّا لم نُنَضلّفهُ بعدُ. فقال: یا عمه انتِ تُنظّفه ان الله تبارک و تعالی قد نظفه و طهّرهُ. 

به نقل از صفیه فرمود: آنگاه که امام حسین از مادر متولد شد من پرستارش بودم. پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ای عمه فرزندم را بیاور. گفتم: یا رسول الله ما او را پاک نکرده‌ایم، فرمود: ای عمه تو می‌خواهی او را پاک کنی، خداوند او را پاکیزه و مطهر کرده است. 

6ـ حضرت معصومه (سلام لله علیها) وقتی در ساوه مریض شد، به همراهانش فرمود: مرا به قم ببرید زیرا از پدرم [موسی الکاظم(علیه السّلام) [شنیدم که فرمود: قم مرکز شیعیان ما است. 

آنچه از این احادیث به دست می‌آید لزوم پرداختن به اهل بیت و مخصوصاً بیان جایگاه علی(علیه السّلام) در آن برهه از تاریخ بوده است. چه محتوای این احادیث در باره قدر و منزلت اهل بیت(علیهم السّلام) است و نشان می‌دهد حضرت معصومه(سلام لله علیها) با شناساندن مقام امیرمؤمنان(علیه السّلام) از زبان رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌خواهد جامعه آن عصر را به جریان اسلام راستین و تشیع سوق دهد. 

دستگرد قداده+حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء

شفیعه 

یکی دیگر از فضایلی که حضرت معصومه(سلام لله علیها) به آن دست یافت، مقام شفاعت است. روایتی که امام صادق(علیه السّلام) قبل از تولد حضرت معصومه(سلام لله علیها) بیان فرمود دلیل این بدانید بهشت هشت در دارد که سه در به سوی قم است. بانوی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی در آنجا رحلت می‌کند و با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند. 

پدر بزرگوار آیت الله العظمی مرعشی نجفی در عالم رؤیا دید که به محضر امام معصوم رسیده است. امام به ایشان فرمود :

علیک بکریمة‌اهل‌البیت 


مقام است. حضرت فرمود: «الا و انّ قم الکوفةُ الصغیرة الا انّ للجنة ثمانیة ابوابٍ ثلاثةٌ منها الی قم تقبض فیها امراةٌ من ولدی اسمها فاطمة بنت موسی تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم.» 

آگاه باشید که قم «کوفه کوچک»است. بدانید بهشت هشت در دارد که سه در به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی در آنجا رحلت می‌کند و با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند. 

از این روایت علاوه بر اثبات مقام شفاعت حضرت معصومه(سلام لله علیها) فراگیر بودن آن نیز روشن می‌شود. 

به اعتقاد شیعیان، شفاعت یکی از ضروریات مذهب است و آنان که به مراتب عالی انسانی دست می‌یابند، می‌توانند در قیامت مؤمنان گناهکار را با شرایط خاص شفاعت کنند و پشتوانه این اعتقاد آیات قرآن و روایات ائمه معصومین است. 

رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بالاترین جایگاه شفاعت را در قیامت برعهده دارد و قرآن کریم از آن به عنوان مقام محمود یاد کرده است. اما بعد از رسول اکرم بالاترین جایگاه در شفاعت از آن حضرت زهرا(سلام لله علیها) و حضرت فاطمه معصومه (سلام لله علیها) است. به هنگام ازدواج حضرت فاطمه(سلام لله علیها) جبرییل پارچه‌ای آورد که بر آن نوشته شده بود: خداوند مهریه فاطمه را شفاعت گنهکاران امت محمد قرار داد.حضرت فاطمه(سلام لله علیها) نیز به هنگام شهادت وصیت کرد تا آن پارچه را در کفن او قرار دهند و فرمود: وقتی روز قیامت شود، این سند شفاعت را به دست گرفته، گناهکاران امت پدرم را شفاعت خواهم کرد. بعد از ائمه معصومین هیچ یک از اولیاءِ الهی مقام شفاعتی چون فاطمه (سلام لله علیها) را ندارد و در گستردگی مقام شفاعت وی همان بس که امام صادق(علیه السّلام) فرمود: با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت خواهند شد. علاوه بر آن در متن زیارتنامه حضرت معصومه (سلام لله علیها) نیز که دارای سند و به عبارت دیگر روایت از امام رضا(علیه السّلام) است نیز همین مقام (شفاعت) وی توجه ما را به خود جلب می‌کند. آنجا که می‌خوانیم «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شأناً من الشأن ای فاطمه ما را در بهشت شفاعت کن. 

موید سوم روایات فراوانی است که ثواب زیارت این بانوی شفیعه را بهشت قرار داده‌اند که بی گمان می‌توان گفت شفاعت این بانوی گرانقدر برای زائران عارف خود زمینه بهشتی شدن آنها را فراهم خواهد ساخت از جمله آن روایات را می‌خوانیم: 

1ـ علامه مجلسی در بحار الانوار می‌نویسد: امام رضا(علیه السّلام) فرمود: «من زارها فله الجنة»، هرکس او را زیارت کند بهشت برای او است. و فرمود «من زارالمعصومه بقم کمن زارنی» و فرمود: «من زارها عارفاً بحقه فله الجنة» 

2ـ امام جواد(علیه السّلام) فرمود: «من زارقبر عمتی بقم فله الجنة» آنکه قبر عمه‌ام در قم را زیارت کند بهشت برای او است. 

3ـ امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «ان زیارتها تعادل الجنة» زیارت او همسنگ بهشت است. و فرمود: من زارهاوجبت له الجنة، آنکه او را زیارت کند، بهشت برای او واجب می‌شود. 

محدث قمی رویای صادقه‌ای دیده است که جایگاه بلند شفاعت حضرت معصومه را نشان می‌دهد. وی که در تیمچه بزرگ قم به مناسبت ایام فاطمیه بر فراز منبر رفته بود فرمود: شبی میرزای قمی را در عالم رؤیا دیدم از او پرسیدم: آیا شفاعت اهل قم به دست حضرت معصومه(سلام لله علیها) است؟ او قیافه‌اش را درهم کشید و فرمود: شفاعت اهل قم با من است. شفاعت عالم با حضرت معصومه(سلام لله علیها) است. 


معصومه 

از دیگر مراتبی که فاطمه معصومه (سلام لله علیها) به آن دست یافت مقام عصمت بود. تا آنجا که یکی از القاب وی به این ویژگی‌اش اختصاص یافت. بر اساس روایتی که محمد تقی خان سپهر (متوفی1297 ه•• ق) در ناسخ التواریخ از امام رضا(علیه السّلام) نقل کرده است. امام رضا(علیه السّلام) به اعتقاد شیعیان، شفاعت یکی از ضروریات مذهب است و آنان که به مراتب عالی انسانی دست می‌یابند، می‌توانند در قیامت مؤمنان گناهکار را با شرایط خاص شفاعت کنند و پشتوانه این اعتقاد آیات قرآن و روایات ائمه معصومین است. 

ضمن حدیثی لقب معصومه را در باره حضرت فاطمه به کار برد و فرمود:« من زارالمعصومة بقم کمن زارنی» آنکه معصومه را در قم زیارت کند گویا مرا زیارت کرده است. ذبیح ا... محلاتی نیز در ریاحین الشریعه همین روایت را به نقل از کاملا الزیارات‌نقل کرده است و به این ترتیب نوعی از مقام عصمت را برای وی ثابت کرده‌اند. اما اصل مقام عصمت بر اساس اجماع شیعه به تمام پیامبران و امامان و فرشتگان تعلق دارد و آنان از هرگناه و خطا عمداً یا سهواً به دور هستند. بالاترین نوع عصمت (دوری از گناه کبیره و صغیره و دوری از ترک اولی) به پیامبر، فاطمه زهرا و امامان تعلق دارد، و در مراتب دیگر، اولیا دیگر الهی مانند حضرت زینب، حضرت ابوالفضل و فاطمه معصومه(سلام لله علیها) و... قرار دارند. 


کریمه 

این مقام برای حضرت فاطمه معصومه(سلام لله علیها) آنچنان شهرتی یافته است که عموم محققان و محدثان از وی به نام فاطمه معصومه یاد می‌کنند. محدث قمی هنگام بحث از دختران موسی بن جعفر(علیه السّلام) می‌نویسد:... برحسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه فاطمه بنت امام موسی (علیه السّلام) معروف به حضرت معصومه است. علامه شیخ محمد تقی شوشتری نیز از حضرت به نام معصومه یاد می‌کند و می‌نویسد: در میان فرزندان امام کاظم (علیه السّلام) با آن همه کثرتشان بعد از امام رضا(علیه السّلام) کشی همسنگ حضرت معصومه (سلام لله علیها) نبود. 

رؤیای صادقه‌ای که پدر بزرگوار آیت الله العظمی مرعشی نجفی دیده‌اند نیز در تأیید همین مقام است. وی که سید محمد مرعشی نام داشت و از نسابه‌های گرانقدر بود، علاقه داشت به هر صورت ممکن قبر شریف حضرت فاطمه زهرا(سلام لله علیها) را بداند. برای این کار ختم مجربی را انتخاب و چهل شب آن را خواند.شب چهلم در عالم رؤیا دید که به محضر امام معصوم (امام باقر یا صادق (علیه السّلام)) رسیده است. امام به ایشان فرمود:

(علیک بکریمة‌اهل البیت)برتو باد که به کریمه اهل بیت تمسک بجویی.

وی که تصور کرده بود منظور حضرت، فاطمه زهرا(سلام لله علیها) است، می‌گوید، بله من نیز می‌خواهم قبر شریف حضرت زهرا را بدانم تا بتوانم زیارت کنم که امام می‌فرماید: منظور من قبر شریف حضرت معصومه (سلام لله علیها) در قم است. و آنگاه فرمود: به جهت مصالحی خداوند اراده فرمود محل قبر شریف حضرت زهرا(سلام لله علیها) مخفی باشد لذا قبر حضرت معصومه را تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا(سلام لله علیها) قرار داد.



روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|جمعه 94/5/23 | نظر

پگاه پاکی

دستگردقداده

نویسنده: زهرا نساجی


 

گذری بر فضایل و مکارم حضرت فاطمه معصومه(س) و شهر قم

تربت پاکان

شهر قم که تربت پاکش گوهر گرانقدری را در دل خود جای داده و درخشندگی آن چشم همگان را مجذوب پاکی و قداست خویش نموده در طی قرون متمادی، حبل المتین اندیشمندان دینی، عالمان و وارثان ائمه اطهار(ع) به شمار می آید.

دهها سال است در حریم امن و امان فاطمه معصومه- کریمه اهلبیت- بزرگان پاک سیرت و مخلصان موحد بر سفره احسانش حاضر شده و به برکت عنایت های ویژه آن حضرت به نشر فرهنگ تشیع اهتمام ورزیده، از خرمن اهل بیت خوشه ها برگرفته اند و جرعه های جانبخش را به کام تشنگان حق و حقیقت رسانده اند خدمات برجسته و تلاش های ارزنده علماء و عارفان و مبارزان این شهر در احیای آئین محمّدی(ص) چنان بوده که مهر تاًیید و تجلیل مقتدایان راستین بر تارک آن می درخشد که فرمودند:

«لولا القمیّون لضاع الدین؛(1) اگر قمی ها (علمای قم) نبودند دیانت مردم در معرض تباهی قرار می گرفت.»

شالوده این شهر با حضور دوستان و شیعیان ائمه اطهار در سال 83 هـ.ق پی ریزی شد.(2) که این دوران به زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) برمی گردد.

امام صادق(ع) فرمود: قم شهر ما و شهر شیعیان ماست، پاک و مقدّس است. اهل آن ولایت ما را پذیرفته اند(3) و امام کاظم(ع) در معرفی قم چنین فرمود: «قم عُشّ آل محمد و مأوای شیعتهم؛(4) قم مأوای آل محمّد و پناهگاه شیعیان ماست.»

و امام صادق(ع) در بیانی دیگر ویژگی اهل قم را اینگونه بیان فرمود: قم را قم نامیدند، زیرا اهلش به قائم آل محمّد می پیوندند و با آن حضرت (بر ضد طاغوت ها) قیام می نمایند و با کمال استقامت و استواری به یاری او می پردازند.(5)

در شهر قم بیش از 400 امامزاده واجب التعظیم مدفونند و خاک مقدّسش پیکر پاک بسیاری از فقهای محدثین و علماء بزرگ شیعه را در برگرفته است.

محمد ابراهیم کلباسی مرجع معاصر مرحوم میرزای قمی هنگامی که از اصفهان به قم می آمد، از در پل علیخانی و یا از مسجد امام حسن عسگری کفش های خود را بیرون آورده و بدست می گرفت و تا حرم پیاده می رفت و می فرمود: در اینجا علمای ابرار و اصحاب ائمه و محدثان بسیار آرمیده اند و سراسر این قسمت –اطراف حرم- قبول آن بزرگواران است.(6)

بنابه فرمایش امام صادق(ع) قم شهری برگزیده است و مردمش همواره با حاکمان ستمگر زمان خویش به مبارزه برمی خاستند. خودداری آنان از دادن خراج به حکومت عباسی خصوصاً پس از شهادت حضرت رضا(ع) در سال 203هـ.ق و پی بردن اهالی قم به جنایت مأمون و دستگاه خلافت و دادن تعداد زیادی کشته و زندانی شدن بسیاری از مردم در این رابطه نمونه ای روشن از مقاومت و پایداری آنان است.

شهر مقدّس و مذهبی قم در طول تاریخ شاهد قتل عامهای مکرّر و صدمات جبران ناپذیری از سوی ستمگران بوده است، از جمله آن ها می توان به قتل عام در عهد مأمون، زمان معتزّ پسر متوکل عباسی، دوران حمله مغول، افغان ها و نادرشاه اشاره کرد که اکثراً بدلیل اختیار کردن مذهب تشیع از سوی مردم شهر بوده است. موضع گیری علمای مبارزی چون میرزای قمی در مقابل فتحعلیشاه، آیت الله حائری در برابر رضاخان، فریاد مقاومت آیت الله بافقی روبروی رضا شاه و ایستادگی آیت الله بروجردی و امام خمینی(ره) در رویارویی با رژیم پهلوی مؤیّد پیشتازی این دیار در نشر اسلام و محو شرک و طاغوت به شمار می آید با این وصف در طول زمان، قم علاوه بر آنکه چشمه جوشان علم و معارف حقّة شیعه بوده تربیت شدگانش پاسداران امین و صالح دین خدا و سرزمین گهر خیزش خاستگاه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی فرزند حوزه علمیّه قم می باشد و اوّلین جرقه انقلابی در مبارزه با تجاوزگری ها و ظلم و فساد طاغوت در قیام 15 خرداد و سپس در اعتراض به توهین رژیم علیه مرجعیت در این شهر زده شد.

توجه ائمه معصومین دربارة قم در بیان و عمل حائز اهمیت است. از جمله اینکه امام رضا(ع) می فرماید: بهشت دارای هشت در است، یک از آن ها برای قمی هاست و سه مرتبه فرمود: خوشا به حالشان.(7)

آن حضرت به زکریا بن آدم که قصد بیرون رفتن از شهر قم را داشت فرمودند: از قم بیرون نرو همانا خداوند به خاطر تو بلا را از اهل قم دور می سازد همانطور که به برکت وجود مقدّس موسی بن جعفر(ع) بلا را از اهل بغداد دور نمود.(8)

قم به واسطه خورشید ولایت، حرم مطهر حضرت معصومه(ع) و نور علم و دانش فقه جعفری متبلور از حوزه ها و مدارس علمیه و همچنین وجود مسجد مقدّس جمکران که تجلی گاه امام زمان و محل رفت و آمد ایشان و انس و علاقه دلدادگان به ساحتش می باشد و در میان دیگر شهرها ممتاز است. چنانچه امام صادق(ع) فرمودند: زمانی خواهد آمد که شهر قم و اهلش حجت بر تمام مردم شوند.


بانوی با کرامت

حضرت فاطمه معصومه(ع) دخت بلند اختر امام موسی بن جعفر(ع) است که در ماه ذیقعده دیده به جهان گشود این ماه برای مادرش نجمه خاتون شادی بخش و وصف ناشدنی است، زیرا در یازدهمین روز سال 148هـ.ق خداوند حضرت رضا را به او عنایت کرد و روز اول ذیقعده سال 173 بعد از 25 سال در مدینه منورّه(9) چشمش به تولد دختری از خاندان رسالت که امام صادق بشارت آمدنش را داده بود روشن گردید.

نام مبارکش را فاطمه نهادند و از آنجایی که امامان معصوم بیش از یک دختر را به نام فاطمه می گذاشتند مطابق نوشته برخی مورخان امام چهار دختر به نام فاطمه به شرح ذیل داشتند.

1- فاطمه کبری ملقب به (حضرت معصومه) که در قم مدفون است.

2- فاطمه صغری، ملقب به (بی بی هیبت) که در مدخل شهر باکو در آذربایجان شوروی مدفون است.

3- فاطمه اوسطی، ملقب به (ستّی فاطمه) که در اصفهان به خاک سپرده شده است.

4- فاطمه اُخری، مشهور به (خواهر امام) که در رشت مدفون است.(10)

آن حضرت دارای القابی چون طاهره، حمیده، نقیّه، سیده، رضیه و اخت الرضا می باشد و در زیارتنامه او را به نامهای "صدیقه" و "نساء العالمین" نیز خوانده اند.(11)

حضرت فاطمه معصومه علاوه بر آنکه سرچشمه خوبی ها و کمالات بی حد است از منسوبین سه امام معصوم می باشد و تکریم و احترام او گرامیداشت جایگاه بلند خاندان پیامبر(ص)، خصوصاً مقام امامان شیعه حضرت موسی بن جعفر(ع)، علی بن موسی(ع) و محمد بن علی امام جواد(ع) به حساب می آید.

دختر موسی بن جعفر در تحت تربیت پدر بزرگوار و برادر گرامی اش حضرت رضا(ع) به مقام والایی رسید و در پاسخگویی به پرسش های مراجعین به درجه ای دست یافت که مطابق نقل "ابن العرندس" حضرت موسی بن جعفر به او کلام "فداها ابوها" را ارزانی داشت.(12)

وی که مولود بیت وحی و تنزیل و نشأت گرفته از سلسله امامت و عصمت است و ریشه جانش به ولایت معنوی سیراب گردیده، می تواند به اذن پروردگار با نفوذ و تأثیر در عمق نفوس مستعد و شیعیان و دوستدارانش همچون امامان معصوم سبب تغییر و تحوّل گردد و در رفع گرفتاری ها و برآوردن حوائج طالبان و اصلاح امور ایشان اثری مستقیم داشته باشد.


صفای زیارت

بنابر روایات متواتر از اهل بیت عصمت و طهارت، قم شهر شیعیان، حرم فرزندان آنان، پناهگاه فاطمیان، سالم ترین شهرها و آشیانه آل محمد است. امام صادق(ع) فرمود: خدا دارای حرمی است که آن مکه است و پیامبرش حرمی دارد که مدینه است و امیرالمؤمنین هم حرمی دارد که کوفه است و ما هم دارای حرمی هستیم که قم است و به زودی بانویی از فرزند من در آنجا دفن می شود که نامش فاطمه است هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب می شود.(13)

راوی می گوید این فرمایش حضرت زمانی بود که هنوز موسی بن جعفر به دنیا نیامده بود.

و اما جواد(ع) فرمود: «من زار عمتی بقم فله الجنه؛(14) کسی که عمه ام را در قم زیارت کند اهل بهشت است.»

فضائل بی شمار حضرت معصومه و بندگی خالصانه وی به درگاه الهی، عشق روز افزون دلدادگان حرم اهلبیت را مشتعل ساخته و راه را برای زیارت همراه با معرفت آن بانوی مکرمه می گشاید و آنان را به شناخت بیشتر و فهم جلالت قدر و منزلتش واقف می کند تا که استحباب زیارت آن عزیز را از دست ندهد. نقل است یکی از شیعیان به زیارت بارگاه حضرت رضا(ع) در مشهد رفت و سپس از مسیر همدان به کربلا رفت رد بین راه در رؤیایی راستین حضرت رضا(ع) را دید که به وی فرمود: چه می شد اگر از قم عبور می کردی و قبر خواهرم را زیارت می کردی(15) و باز می نویسند امام رضا(ع) با اشاره به اهمیت زیارت حضرت معصومه(س) فرمودند: هر کس نتواند به زیارت من بیاید برادرم (امامزاده حمزه) را در ری و یا خواهرم –معصومه(س)- را در قم زیارت کند که به همان ثواب زیارت من می رسد.(16)

علّامه بزرگوار محمد باقر مجلسی از امام رضا(ع) روایت می کند که خطاب به "سعد بن سعد اشعری" فرمود: "یا سعد عندکم لنا قبر" ای سعد! از ما قبری در نزد شما هست. سعد می گوید: عرض کردم فدایت گردم، آیا قبر فاطمه دختر حضرت موسی بن جعفر را می فرمایید؟ فرمود: آری، هر کس او را زیارت کند در حالی که عارف به حق او باشد بهشت از آن اوست. پس هرگاه کنار قبر او آمدی، در نزد بالای سرش بایست و 34مرتبه الله اکبر، 33مرتبه سبحان الله و 33مرتبه الحمدالله بگو، آنگاه بگو السلام علی آدم صفوة الله تا پایان زیارت شریفه.(17)

بنابر نقل حدیث فوق در می یابیم زیارتنامه حضرت معصومه از امام رضا(ع) است و در میان بانوان اهل بیت بعد از حضرت فاطمه زهرا(س) تنها بانوی مجلّله ای که زیارت مأثور دارد حضرت فاطمه معصومه است.


فرازهایی از فضایل

از ویژگی های حضرت معصومه(س) آگاهی داشتن به علوم اسلامی و نقل آن برای دیگران است. در فراز یکی از زیارتنامه های ایشان می خوانیم: «السلام علیک یا فاطمة بنت موسی بن جعفر و حجته و امینه» سلام بر تو ای فاطمه دختر موسی بن جعفر و حجت و امین او، آن حضرت حجت و امانتدار پدرش امام کاظم(ع) بود که در این صورت حجت و امین خدا بوده و حجت و نشانه اسلام و حافظ امانت الهی می باشد. و از راویان و محدثان به شمار می آید. به عنوان نمونه می توان به دو حدیث که حضرت در سلسله راویان آن می باشد اشاره کرد. علامه امینی می نویسد: فاطمه دختر امام رضا(ع) نقل می کند که دختران امام کاظم فاطمه(معصومه) و زینب و ام کلثوم گفتند: روایت کرد ما را فاطمه دختر امام صادق(ع) و او گفت روایت کرد مرا فاطمه دختر امام باقر از فاطمه دختر علی بن الحسین از فاطمه و سکینه دختران امام حسین(ع) از ام کلثوم (دختر فاطمه زهرا) و او از فاطمه زهرا(س) نقل کرد که آن حضرت فرمود: آیا فراموش کردید فرمایش رسول خدا(ص) را در روز غدیر که (به شما) فرمود: هر کس من مولی و رهبر او هستم پس علی مولا و رهبر اوست و نیز به علی فرمود: نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسی است.(18)

همچنین نقل گردیده که: فاطمه معصومه(س) از فاطمه دختر امام صادق(ع) و او از فاطمه دختر امام باقر(ع) و او از فاطمه دختر امام سجاد(ع) و او از فاطمه دختر امام حسین(ع) و او از زینب دختر امیرالمؤمنین(ع) و او از فاطمه زهرا(س) نقل می کند که رسول خدا فرمود: «الا من مات علی حبّ آل محمد مات شهیدا؛(19) و بدانید هر کس با محبت آل محمّد بمیرد شهید مرده است.»

والاترین مقام عصمت از گناه و اشتباه مخصوص رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار و حضرت زهرا(س) می باشد.

امّا شخصیتی چون فاطمه معصومه(س) که اطاعت پروردگار کرده و دامن خویش را از رذایل اخلاقی مبرّا نموده و به درجه عالی از تقوا و طهارت رسیده است که در لسان عام و خاص فردی مصون از گناه به شمار می آید برایش مقام طهارت قلبی متصوّر است. چنانچه در فرازی از زیارتنامه غیر معروفه ایشان می خوانیم:

«السلام علیک ایتها الطاهرة الحمیدة البرة الرشیده التقیة النقیة.»(20) سلام بر تو ای بانوی پاک و ستایش شده نیکو کردار و هدایت شده پرهیزگار وارسته، علاوه بر این سخن حضرت رضا(ع) که فرمودند: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی؛ هر کس "فاطمه معصومه(س)" را در قم زیارت کند مثل آن است که مرا زیارت کرده است، شاهدی بر مقام عصمت ایشان است.

لقب کریمه اهلبیت، در خصوص آن حضرت حکایت از شأن و مرتبه وی نزد پروردگار دارد و خداوند متعال ایشان را به جهت بندگی خالصانه، زندگی با برکتی عنایت نمود که در حال حیات و ممات منشأ کرامات و عنایات خاص گردد. و بارگاه قدسی اش پناهگاه امیدواران به فضل الهی گردد و متوسلین به حضرتش دریافته اند که از سلاله پاک از خزائن امامت و ولایت و گوهری تابناک از صدف ملک امکان است که توان بخشش و توجه خاص به حاجتمندان و دعاکنندگان درگاهش را دارد.

از جمله مناقب و شرافت های آن بزرگوار وجود یک زیارتنامه مخصوص از ناحیه مقدّس امام معصوم است که در آن حضرت، دختر رسول خدا، دختر امیرمؤمنان، دختر فاطمه و خدیجه و دختر امام حسن و امام حسین و نهایتاً دختر امام، خواهر امام و عمه امام خوانده می شود که پاداش خواندن خالصانه و همراه با معرفت آن رسیدن به بهشت را همراه دارد.

نوشته اند مرحوم آیة الله میرزا رضی تبریزی از مجتهدین بزرگ برای خواندن فاتحه بر سر قبر زکریا بن آدم که در شیخان قم است می آید، در حین قرائت فاتحه به فکر می رود که آیا زکریا بن آدم با آن جلالت قدر و رفعت و روایاتی که درباره اش وارد شده بالاتر است یا حضرت معصومه(س) که ناگهان یک نفر که کلاه نمدی به سر داشته پیش می آید و به وی می گوید: ان بالا را بخوان، ایشان ابتدا اعتنایی نمی کند امّا پس از رفتن مرد نگاه می کند می بیند نوشته شده:

«السلام علی ارواح محمد و آل محمد فی الارواح، السلام علی اجساد محمد و آل محمد فی الاجساد» یعنی سلام بر ارواح محمد و آل محمّد در میان ارواح و سلام بر اجساد محمّد و آل محمّد در میان اجساد، در این حال متوجه می شود که آن شخص به ظاهر معمولی، فکر او را خوانده و از آنچه در ذهنش گذشته باخبر شده و بدین وسیله تردید او را پاسخ گفته که: حساب حضرت معصومه که از آل محمّد(ص) است با سایرین جداست و هیچ کس قابل مقایسه با این خاندان نیست.(21) و دلدادگی به حضرتش همان پذیرش ولایت معصومین و مقبول درگاه الهی است.


مقام شفاعت

یکی از معتقدات شیعه موضوع شفاعت است در رأس شافعان روز قیامت رسول خدا(ص) و ائمه اطهارند که این اقتضای آبرومندی آنان در پیشگاه پروردگار متعال است. در زیارت امام حسین(ع) می خوانیم: «اللّهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود؛ خدایا شفاعت حسین را در روز ورود بر خودت روزیم کن»

بجز این بزرگان، منسوبین خاندان وحی و حتی پیروان مخلص آنان می توانند به اذن پروردگار شفاعت کنند. بنابر روایات متعدد فاطمه زهرا(س) از شخصیت های شفاعت کننده نزد پروردگار است، در روایت جابر از امام باقر(ع) اینگونه آمده است که فرمود: ای جابر و الله که فاطمه شیعیان و محبان خود را آن گونه که طیور دانه های خوب و سالم را از میان دانه های بد جدا نموده، انتخاب می کند.(22)

از طریق اهلبیت روایات فراوانی داریم که بهشت و شفاعت جزء مهریه حضرت زهرا(س) می باشد.(23) 

بعد از صدیقه طاهره(س) شفاعت بانویی به گستردگی شفیعه روز جزا –فاطمه معصومه(س)- نیست. امام صادق(ع) فرمود: «تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم؛(24) و به شفاعت او –فاطمه معصومه- همه شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»

و نیز در زیارت آن بانوی معظمه می خوانیم: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة؛ ای فاطمه برای من نزد خدا درباره بهشت شفاعت کن.» و این خود نشان دهنده مقام و مرتبه آن شافع روز جزاست. در فراز دیگر زیارتنامه آمده که: «فان لک عند الله شأناً من الشأن» یعنی اینکه ما از تو طلب شفاعت می کنیم نه تنها به خاطر اینکه تو دختر، خواهر و عمه امامی، بلکه به واسطه رابطه مخصوصی که با مقام ربوبی داری از شأنیت و اعتبار بهره مندی که البته برای ما خاکیان قابل فهم نیست و تنها خدا و پیامبر و اوصیاء طاهرینش بر آن آگاهند.

یکی از علمای دولت آباد اصفهان به نام آیت الله حاج شیخ محمد ناصری از پدرش نقل می کند که در سال 1295 هجری در اطراف قم قحطی و خشکسالی شدیدی پدید آمد و احشام در معرض نابودی قرار گرفتند. اهالی آن منطقه 40نفر از متدینین را انتخاب کرده و به قم فرستادند تا در صحن معصومه بست نشینند، شاید از عنایت ایشان باران ببارد و از قحطی نجات یابند.

پس از سه شبانه روز، شبی یکی از آن چهل نفر مرحوم میرزای قمی را به خواب می بیند که به او می فرماید: چرا در اینجا بست نشسته اید؟ او می گوید: مدتی است در منطقه ما باران نباریده و خشکسالی به وجود آمده ما برای رفع خطر به اینجا پناه آورده ایم. میرزا می فرماید: برای همین اینجا آمده اید، این که چیزی نیست این مقدار از دست ما ساخته است برای رفع این حوائج به ما رجوع کنید، ولی اگر شفاعت همه جهان را خواستید دست توسّل به طرف این شفیعه روز جزا –حضرت معصومه(س)- دراز کنید.(25)

این رؤیای صادقه مؤیّد حدیث شریفی است که قبلاً بیان شد.


خواهران نمونه

در میان بانوان بیت رسالت و امامت دو بانوی آسمانی یعنی حضرت زینب کبری(س) و حضرت معصومه(س) دارای وجوه شباهت و قدر مشترک می باشند: و هر دوی آنها مخدرات دختر امام خواهر امام و عمه امامند. هر دوی آنان مورد تکریم و تجلیل امام معصوم واقع شده و زبان به مدح و ثنا و تعریف آنان گشوده اند، حضرت زینب از سوی پدرش امیرالمؤمنین(ع)، برادر امام حسین(ع) و پسر برادر... امام سجاد(ع) ستایش گردیده و حضرت معصومه(س) از جانب جد بزرگوارش امام صادق(ع) و برادر گرانقدرش امام رضا(ع) و فرزند برادر امام جواد(ع) ستوده شده است.

آن دو بانوی مکرمه علاقه شدیدی نسبت به برادرها امام حسین(ع) و امام رضا(ع) داشتند و به خاطر این و در راستای صیانت از حریم ولایت ترک وطن نموده و رنج سفر را بر خود هموار کردند.

هر دو بزرگوار زادگاهشان مدینه ولی مدفنشان در نقطه ای دور و در غربت واقع گردیده است. مضجع شریفشان زیارتگاه عاشقان خاندان پیامبر می باشد و مسلمانان از سراسر جهان با شور و اشتیاق به سوی مرقد مطهرشان در مصر و شام و قم مقدّس می شتابند.


فاطمه معصومه از دیدگاه مشاهیر

صدرالدین شیرازی معروف به ملاصدرا فیلسوف بزرگ اسلام و بنیان گذار حکمت متعالیه در کتاب مهم اسفار اربعه را در روستای کهک قم به رشته تحریر درآورده می گوید: وقتی شبهه ای برایم پیش می آمد، کنار قبر حضرت معصومه در قم می آمدم و از آن بانو استمداد می کردم و شبهه فلسفی من حل می شد.(26)

یکی از شاگردان آیت الله مرعشی نقل می کند، ایشان دلیل هجرت به قم و اقامت در این شهر را چنین بیان می کرد: پدرم آقا سید محمود مرعشی که از زاهدان و عابدان روزگار بود ختم مجربی را انتخاب و چهل شب بر خواندن آن مداومت نمود تا شاید خداوند به طریقی قبر شریف حضرت زهرا(س) را به وی نشان دهد، در عالم رؤیا به محضر مقدّس امام صادق(ع) و یا امام باقر(ع) مشرف می شود از او می پرسند: چه می خواهی؟ عرض می کند می خواهم بدانم قبر فاطمه زهرا(س) در کجاست تا آن را زیارت کنم. حضرت می فرمایند: نمی توان بر خلاف وصیّت قبرش را مشخص کنم، علیک بکریمة اهل البیت: به دامن کریمه اهلبیت چنگ بزن، زیرا خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه(س) را به حضرت معصومه عنایت فرموده است. هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا را درک کند به زیارت فاطمه معصومه(س) بورد. آیة الله مرعشی گفتند: پدرم مرا سفارش می کرد، من قادر به زیارت ایشان نیستم امّا تو این کار را انجام بده. لذا من به همین خاطر به زیارت امام هشتم و فاطمه معصومه از نجف آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علمیه قم آیت الله حائری یزدی در آنجا ماندگار شدم.(27)

حضرت آیت الله طباطبائی علامه، فیلسوف و عارف نامی در ماه مبارک رمضان پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) مشرف می شد و با بوسه بر ضریح آن حضرت روزه خود را می گشود.(28)

حضرت آیت الله گلپایگانی در توصیه های خویش به طلاب به ارتباط مداوم با ائمه اطهار و امام زمان(ع) و قرائت قرآن کریم و ادعیة معتبر و عرض ادب خالصانه به دختر موسی بن جعفر سفارش می نمودند همچنین ایشان خود چنان به این کار علاقمند بودند که در حال کسالت نتوانسته بودند به حرم بی بی مشرف شوند بارها گریه می کردند.

حضرت آیت الله مرعشی نجفی در وصایای خویش فرمودند: پس از مرگم، جنازه ام را روبروی مرقد مطهر حضرت معصومه قرار داده یک سر عمامه ام را به ضریح مطهر و سر دیگر آن را به تابوت بسته و در این هنگام مصیبت مولایم حسین مظلوم و اهل بیتش را بخوانید.

آیت الله فاضل لنکرانی در خصوص ارتباط خود با حضرت معصومه چنین می گوید: روزی به حرم مشرف شدم و بعد از زیارت عرض کردم عمه جان –ایشان از طرف مادر عمه و محرم من هستند- من امروز هیچ حاجتی مثل پول و منزل و غیره ندارم، فقط عنایتی کرده مرا در فهم آیه تطهیر یاری نمائید، تا بتوانم آن را درست فهمیده و بنویسم و حل مشکل نمایم. ایشان در ادامه بیان کرده اند که بعد از این ماجرا شروع کردم به نوشتن آیه تطهیر و به برکت حضرت مسائلی و مطالبی برایم روشن شد که اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برایم روشن نمی شد.(29)

آمدن مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه به قم و عزم به اقامت در آن شهر بر اثر استخاره ای بوده است که در کنار حرم فاطمه معصومه(س) و با توسّل به آن حضرت انجام داده و در نتیجة آیه ای آمده که ایشان را موظف به ماندن و جمع کردن علماء و فضلا نموده است و خلاصه در آن جریان هدایت ویژه ای در پرتو عنایت آن حضرت شامل حال ایشان شده است.(30) 

در رابطه با اقامت آیت الله بروجردی در قم باز می توان به توجه حضرت معصومه اشاره کرد بدین ترتیب که ایشان در اواخر سال 1363هـ.ق مبتلا به بیماری می شوند و مقرر می گردد در تهران جراحی کنند و هنگامی که به قصد معالجه از بروجرد خارج می شوند، وضع مزاجشان رضایت بخش نبوده و تقریباً در بیهوشی به سر می بردند تا اینکه یک مرتبه در دل شب چشم گشوده چراغ های قم را مشاهده می کنند، از همراهان می پرسند؟ اینجا کجاست، عرض می کنند قم است جذبة روحانی و کششی معنوی ایشان را به خود مشغول می کند و تصمیم می گیرند پس از بهبودی بقیّه عمر را در این آستان مقدّس بگذرانند و بالأخره ایشان به برکت حضرت فاطمه معصومه شفا می یابد و بعد از آنکه سلامتی خویش را باز می یابد به قم آمده و آن تحوّل عظیم علمی و فرهنگی را در حوزه بوجود می آورد.(31) 

پی نوشت ها:

1. بحارالانوار، ج60، ص217 .

2. معجم البلدان، ج4، ص397 .

3. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2، ص447 .

4. بحار، ج60، ص214 .

5. همان، ص216 .

6. بانوی ملکوت، آیت الله کریمی جهرمی، چ اول، ص42 .

7. بحار، ج9، ص215 .

8. سفینة البحار، ج2، ص447 .

9. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص161 .

10. کریمه اهلبیت، علی اکبر مهدی پور، ص102، به نقل از بحار، ج48، ص317و286 .

11. بارگاه فاطمه معصومه، تجلی گاه فاطمه زهرا، آیت الله سید جعفر میر عظیمی، ج2، ص30و29 .

12. همان، ص27 .

13. بحار، ج60، ص216 .

14. سفینة البحار، ج2، ص376 .

15. حضرت معصومه فاطمه دوم، محمد محمدی اشتهاردی، ج1، ص146 .

16. کریمه اهلبیت، ص133. 

17. همان، ص131، به نقل از بحار، ج102 .

18. الغدیر، علامه امینی، ج1، ص196 .

19. کریمه اهل بیت، ص77 به نقل از آثار الحجه، ص8 .

20. فروغی از کوثر، انتشارات زائر، ص42 .

21. بانوی کرامت، ص66 .

22. بحار، ج8، ص52 .

23. همان، ص105 .

24. سفینة البحار، ج2، ص376 .

25. کریم اهل بیت، ص59 .

26. فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص379 .

27. فروغ کوثر، ص58، کریمه اهلبیت، ص44 .

28. بارگاه فاطمه...، ص119 .

29. همان، ص121 .

30. بانوی کرامت، ص115 .

31. همان، ص118 .

32. کریمه اهل بیت، ص174 .

33. فروغی از کوثر، ص33 .

34. کریمه اهل بیت، ص176 .

35. بحارالانوار، ج48، ص290 .

36. سفینة البحار، ج2، ص376 .

37. کریمه اهل بیت، ص182 .

38. فروغی از کوثر، ص106 .

39. پیام آستانه، نشریه آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(س)، ش18، فروردین85.


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|جمعه 94/5/23 | نظر

کانال تلگرام

کانال تلگرام حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا

عضویت درسامانه پیامکی

مطالب اخیر

برچسب‌ها

دستگردقداده (217), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء (70), هیئت سیدالشهداء (40), کانون فرهنگی قرآنی مصباح (35), حسینیه سیدالشهداء (31), فرهنگسرای دستگردقداده (25), کانون مصباح دستگردقداده (25), هیئت سیدالشهداء دستگردقداده (24), دستگرد قداده (22), سیدالشهداء (20), مصباح (18), هیئت (17), حسینیه (17), کانون (17), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداءدستگردقداده (15), دستگرد (11), فرهنگسرای سیدالشهداء (11), کانون مصباح (10), هیئت سیدالشهداءدستگردقداده (9), عیدسعیدقربان (9), دعای ندبه (9), دعای (8), میلادامام حسن مجتبی(ع) (8), ولادت امام رضا(ع) (8), ولادت امام هادی(ع) (8), ندبه (7), فرهنگسرای (7), حضرت (7), حسینیه دستگردقداده (6), امام (6), قداده (6), هیئت سیدالشهداء(ع) (6), ولادت حضرت معصومه (6), کانون فرهنگی مصباح (6), کانون فرهنگی مصباح دستگردقداده (5), ویژه نامه روزعرفه (5), ماه (5), فرهنگسرای دستگرد (5), فرهنگی (5), سیدالشهدا (5), دهه کرامت (5), رجب (4), شهادت امام محمدباقر (4), فاطمیه (4), مبعث (4), میلاد (4), رسول (4), اکرم (4), ولادت امام موسی کاظم(ع) (4), ولادت (4), کانون فرهنگی قرآنی مصباح دستگردقداده (4), کانون مصباح دستگرد (3), ولادت امام کاظم(ع) (3), ویژه نامه (3), امام حسن(ع) (3), حسینیه سیدالشهداءدستگردقداده (3), ویژه نامه ها (3), فرهنگسرای دستگرد قداده (3), علی (3), شهادت امام صادق(ع) (3), عیدقربان (3), زهرا (3), شهادت (3), شهادت امام جواد (3), سروری (2), سیزده (2), سالروز تخریب بقیع (2), شهادت امام صادق (2), فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع) (2), فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (2), فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), محرم (2), قرآن (2), قرآنی (2), نامه (2), نبوی (2), های (2), فاطمه (2), حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده (2), حسین (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (2), رمضان (2), الاسلام (2), امر به معروف و نهی از منکر (2), پیامبر (2), حجت (2), اشعار (2), اطلاعیه (2), تابلو اعلانات (2), ولادت امام رضا (2), وفرهنگسرای (2), کلیپ تکان دهنده زمان می گذرد (2), کوتاه (2), کاظم (2), کانون فرهنگی قرانی مصباح (2), هیئت سیدالشهدا (2), ویژه (2), کانون فرهنگی قرآنی (1), کانون مصیاح دستگردقداده (1), کدام (1), کرامات حضرت معصومه علیها السلام (1), کراماتی از امام رضا(علیه السلام) (1), کریمه اهلبیت(ع) (1), کسب قدرت (1), کشکولی (1), کانون مصباح دستگرد قداده (1), وفرهنگسرای سیدالشهداء (1), هیئت سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (1), هیئت سیدالشهداءدستگردقداه (1), و (1), و نهی از منکر (1), ولادت امام هادى(ع) (1), ولادت پیامبر اکرم به روایت اهل تسنن (1), ولادت حضرت فاطمه معصومه (1), ویژه نامه آثار و (1), ویژه نامه اسباب بازی (1), ویژه نامه امر به معروف و نهی از منکر (1), ولایت (1), ولایتعهدی امام رضا(ع) (1), وهابی ها چه می گویند؟ (1), وهابیت (1), وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏ (1), وهابیت و تخریب قبور متبرکه (1), ویژه نامه روزه و علم (1), ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه ع (1), ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع (1), ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام (1), ویژه نامه عید سعید فطر (1), ویژه نامه میهمانی (1), ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها (1), ویژه نامه ولادت (1), ویژه نامه ولادت امام رضا(ع) (1), ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (1), یک پیوند آسمانی (1), کارت پستال وفات حضرت خدیجه (1), کارنامه عملى وهابیت (1), تابلو اعلانات محرم (1), تاریخچه و فلسفه عید قربان -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده -کا (1), تجدید عهد با غریب طوس (1), تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر (1), تحکیم خانواده (1), تخریب بقیع (1), تخریب بقیع امتداد دشمنی با مکتب وحی (1), تخریب بهشت (1), تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت (1), تربیت (1), تغذیه در ماه خدا (1), تنهاترین سردار (1), جشن مبعث (1), جمعه (1), جنگ با خدا (1), جنگ بازی (1), جوانان (1), چرا مذهب جعفرى ؟! (1), چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) (1), چند رسانه ای (1), چند رسانه ای (1), چون صبح نورانی - ویژه نامه شب های قدر (1), حاج (1), حاج احمدشفیعی (1), حجاب (1), با موضوع رمضان (1), با کیفیت HD (پیشنهاد ویژه) (1), بازتاب انوار وحی درگفتار پیشوای هشتم (1), باشگاه نام آوران دستگردقداده (1), بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام) (1), برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه (1), بررسی (1), برکات و آداب‌ مهمانی‌ (1), برگى از فضایل امام حسن(ع)‌ (1), برکات (1), بسته 143 تابلواعلانات، هفته چهارم آذر 1395 (1), بسیار (1), بقیع (1), بقیع ؛ در گذر تاریخ (1), بوستان مهردستگردقداده (1), بوی عطـر نرگس می پیچد … (1), پاسخ به شبهات و هابیون (1), پدر (1), پذیرش (1), پسرفت (1), پوستر دعای ندبه (1), پوستر عیدغدیر (1), اعلامیه (1), اعمال روز مباهله -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), اعمال روزعرفه (1), اعمال شب و روز عرفه - حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -کانون فرهنگ (1), اعمال شب و روز عید فطر (1), اعمال شب و روز عید قربان (1), اعمال مشترک دهه اوّل ماه ذی الحجه (1), افسانه ازدواج ها (1), امام حسن؛اسوه صلابت و پایداری (1), امام حسین(ع) (1), امام رضا (ع) و تشیع ایران (1), امام رضا(ع) (1), امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی (1), امام صدق (1), امام صدق - ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق(ع) (1), امام علی(ع) (1), امام کاظم(ع) (1), امر به معروف (1), 12 ربیع الاول (1), 15 عمل درپانزدهمین شب شعبان (1), 21 خرداد ماه 1394 (1), 21 مهر - 18 ذی الحجه مصادف با عید سعید غدیر-حسینیه دستگرد قداده- (1), 28صفر (1), 46 اصل در مدیریت (1), آثار و برکات زیارت امام رضا (1), آداب عید سعید فطر (1), آداب مهمانی و ضیافت (1), آداب میهمانی (1), آستان قدس رضوی (1), آغاز هفته وحدت (1), آموزش (1), آیینه رضوی (1), ابوالفضل (1), اجتماعی (1), احادیث امام محمدباقر (1), احمد (1), اربعین حسینی (1), از (1), از بندگی (1), از خون (1), از دیدگاه (1), از دیدگاه ائمه علیهم السلام (1), از فاطمه ای که معصومه بود (1), از محراب تا معراج -ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام (1), ازدواج (1), اسبابی برای انتقال (1), است؟ (1), استخردانشگاه صنعتی اصفهان (1), حدیث (1), حدیث معراج (1), تا پاکیزگی (1), حسینیه سیدالشهدا (1), حسینیه دستگرد (1), انتظار (1), انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان (1), اول (1), ایام (1), الگو (1), المبیت (1), امام حسن (ع)؛اسوه حسن و کرامت (1), امام حسن مجتبی علیه السلام (1), حضرت زهرا(ع) (1), حضرت معصومه(س) (1), حضرت مهدی(ع) (1), حلول (1), حلول ماه مبارک رمضان (1), خانواده (1), خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام-فرهنگسرای سیدالشهداء د (1), خم (1), خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی (1), خورشید شرق ؛ نگین خراسان (1), داستانها (1), داستانهای (1), دانلود (1), دانلود فایلهای صوتی-محرم1393 حسینیه دستگرد قداده (1), در اربعین چه گذشت؟ -حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -دستگردقداده (1), در باب میزبان و میهمان (1), درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (1), درس هایی از قرآن (1), درفراق امام مهدی(عج) (1), رهنمود های تربیتی امام موسی کاظم (1), روز (1), روز پیروزى بر طاغوت نفس (1), روزه (1), ریشه‏هاى تاریخى وهّابیّت (1), زمان (1), زندگانی (1), زندگانی کریم اهل بیت(ع) (1), زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام (1), زندگینامه امام صادق (علیه السلام)(1) (1), دعای روز مباهله-حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), دعوا (1), دعوت کردن،آداب دعوت کردن (1), دل نوشته ای در غربت امام زمان (عج) (1), دهه (1), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدالشهداء (1), دستگردقداده-حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده-فرهنگسرای دستگردقداده (1), دعاهای روز های ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان(2) (1), دعاهای ماه مبارک رمضان (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (1), حسینیه وفرهنگسرای دستگردقداده (1), میلادامام علی (1), میهمان (1), ندبه امام صادق(ع) (1), نماهنگ (1), نکات تغذیه ای (1), معراج پیامبر اکرم (1), معرفت (1), مقام شفاعت حضرت معصومه (1), منزلت کریمه اهل بیت نزد علما و مراجع (1), منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام) (1),