حـج اکـبـر - ویژه نامه عـیـد سـعـیـد قـربـان
برخی موضوعات جمع آوری شده ویژه نامه عـیـدسـعـیـد قـربـان
جهت ورود بر روی موضوعات کلید کنید
شب دهم از لیالى متبرکه و از آن چهار
شبى است که احیاء آنها شایسته است
و درهاى آسمان در این شب بازاست
و سنّت است در آن زیارت ...
عید قربان که پس از وقوفدر عرفات
(مرحله شناخت)و مشعر
(محل آگاهی و شعور)و منا
(سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا مى رسد،...
کنگره حج اجتماع عظیم جهانی و عظیم ترین
گردهمایی مسلمانان سراسر جهان است.
این گردهمایی یکی از شعائر بزرگ اسلامی
است که درخشش ...
عید خون همان «عید اضحى»، به معنى
قربانى کردن است. در سرزمین مِنا با
قربانى گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل
مىشود؛ زیرا فلسفه ...
صدای پای عید می آید. عید قربان عید
پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی
و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو
از خاکسترهای ...
«والقربان ما یقصد به القرب من رحمه الله من اعمال البر»
قربان هر کار نیکی است که انسان به
وسیله آن بخواهدبه رحمت خدا
نزدیک گردد. ...
قرآن و توراتِ موجود در این جهت
اتفاق دارندکه ابراهیم خلیل (علیه السلام)
پس از آن کهدر سن پیرى صاحب فرزند
پسرى ...
زندگى و ولادت اسماعیل(علیه السلام)
شاهد برخى از حوادث هیجانانگیز بوده
که در زیر بدانها اشاره مىکنیم.
حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(علیه السلام)
کانون فرهنگی قرآنی مصباح
هیئت سیدالشهداء(علیه السلام)
فرا رسیدن عیدسعید قربان را به شما تبریک میگوید
روز عرفه، همتاى شب قدر
نویسنده:عباس فغانی
منبع: رسالت/6323
مقاله حاضر نگاهى است اجمالى به ویژگىهاى روز عرفه و فلسفه پیدایش آن. در این مقاله با استناد به آیات و روایات به اهمیت این روز نیز اشاراتى شده که باهم آن را مىخوانیم؛
قرآن کریم براى ارتباط بیشتر بندگان با مبدا هستى از شیوههاى مختلفى بهره مىگیرد. از جمله این شیوهها تعیین زمانها و مکانهاى خاصى براى نزدیک شدن بیشتر به درگاه حضرت حق مىباشد. در سوره ابراهیم(ع) آیه 5 از زمانهاى ویژه عبادت خدا با عبارت “ایامالله” یاد مىکند؛ “ایامالله را به آنان یادآورى نما.” ایامالله تمام روزهایى است که داراى عظمتى در تاریخ زندگى بشر است. مقصود از ایامالله زمانهایى است که امر خدا و آیات وحدانیت و سلطنت او ظاهر شده و یا ظاهر مىشود. ممکن است ایام ظهور رحمت و نعمت الهى جز این ایام بوده باشد.(1)
و نیز هر روز که یکى از فرمانهاى خدا در آن،چنان درخشیده که بقیه امور را تحتالشعاع خود قرار داده از ایامالله است هر روز که فصل تازهاى در زندگى انسانها گشوده و درس عبرتى به آنها داده و ظهور و قیام پیامبرى در آن بوده و یا طاغوت و فرعون گردنکشى در آن به قعر دره نیستى فرستاده شده خلاصه هر روز که حق و عدالتى برپا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ایامالله است.
چنانکه در ادامه آیه مىفرماید: در همه ایامالله آیات و نشانههایى است براى هر انسان شکیبا و پراستقامت و شکرگزار(2.) روز عرفه نیز مىتواند روز پیروزى انسان بر طاغوت نفس و نقطه درخشانى درتاریخ زندگى هر فردى باشد. روز عرفه روز تحول درونى و انقلاب معنوى با آن همه مزایا و ویژگىهاى ارزشمند براى هر مسلمان بیدار و آگاه است.روز عرفه از مصادیق بارز “ایامالله” است که در آن روز زمینهها و مقدمات بیشترى براى رهیابى انسان به سوى کمال و سعادت وجود دارد. آمرزش گناهان، قبولى طاعات، آشنایى بیشتر با معارف اسلامی، تفکر و تامل در گذشته و آینده، برآورده شدن حاجات و توجه ویژه خداوند متعال به بندگان از جمله آنهاست.
آنچه از روایات و دعاهاى اهلبیت(ع) در این روز به دست مىآید نشانگر آن است که پروردگار هستى این روز را براى مناجات خود انتخاب کرده و نعمتهاى مادى و معنوى خود را در یومالله عرفه بر بندگانش ارزانى داشته است. امام صادق(ع) در یکى از روایات مىفرماید: هرکس در این روز قبل از رفتن به مراسم دعاى عرفه در زیر آسمان دو رکعت نماز بخواند و در پیشگاه خداوند متعال به تمامى گناهان و خطاهاى خود اعتراف نموده و حقیقتا از درگاه پروردگارش پوزش طلبد، خداوند متعال آنچه را که براى اهل عرفات مقدر نموده به او نیز عطا مىکند و تمام گناهان وى را مىآمرزد.(3)
از عرفه تا عرفات
در روز عرفه اولین حرکت حاجیان در سرزمین وحى بعد از احرام با توقف در صحراى عرفات آغاز مىشود.
آنان وظیفه دارند که از اذان ظهر روز نهم ماه ذىالحجه تا وقت نماز مغرب در آن بیابان توقف کرده و به ذکر و دعا و تفکر و نیایش بپردازند.
عرفات به مساحت 18 کیلومترمربع در شرق مکه و در میان راه طائف و مکه قرار دارد. این بیابان به وسیله کوههایى که به شکل نیمدایره در اطرافش قرار دارد مشخص شده است.(4)
خداوند متعال در این مورد مىفرماید: “هرگاه مىخواهید از بیابان عرفات کوچ کنید خداوند را در مشعرالحرام یاد کنید، او را به یاد آرید همان طور که شما را هدایت کرد گرچه شما قبل از آن از گمراهان بودید.”(بقره / 198)
درباره نامگذارى این صحرا به عرفات نکاتى گفته شده که برخى عبارتند از: آدم و حوا همدیگر را در این ناحیه شناختند، اعمال حج به آدم یا ابراهیم(ع) در صحراى عرفه شناسانده شد و حاجیان همدیگر را در این ناحیه بیشتر مىشناسند.
ابنعباس در مورد نامگذارى روز عرفه مىگوید: وقتى حضرت ابراهیم(ع) در خواب دید که پسرش اسماعیل را در راه خدا قربانى مىکند تمام آن روز در اندیشه بود که آیا این خواب از جانب خداست یا نه؟
تا اینکه دوباره در شب دوم خواب را دید چون صبح شد مطمئن گردید که این دستور از سوى خداست و آن روز عرفه بود.
نیایش در عرفه
از ویژگىهاى روز عرفه دعا و نیایش به درگاه ربوبى است. پیشوایان معصوم(ع) با استفاده از موقعیت معنوى روز عرفه، مردم را به راز و نیاز و تقویت پیوند با سرچشمه کمالات ترغیب و تشویق مىکردند چرا که اساس شخصیت حقیقى انسان و ارزش او به اندازه ارتباطش با خداوند متعال تعیین مىشود. قرآن مىفرماید: “اى پیامبر بگو، پروردگارم براى شما ارزشى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد.”(فرقان / 77)
امام حسین(ع) با استفاده از فضاى معنوى روز عرفه در صحراى عرفات و در دامنه کوه جبلالرحمه مناجات زیباى خود را زمزمه کرده و آواى ملکوتىاش نه تنها در میان حاجیان خانه خدا در صحراى عرفات طنینانداز بود بلکه آن نیایشهاى عاشقانه در طول تاریخ، دلهاى مشتاق را تحت تاثیر قرار داده است. آن حضرت در فرازى از دعا مىفرماید: پروردگارا، تفکر من در آثار و نشانههاى تو موجب دورى دیدار مىگردد پس مرا به خدمتى وادار که با تو پیوندم دهد، چگونه بر وجود تو به چیزى استدلال شود که در وجودش به تو نیاز دارد؟
آیا غیر تو را ظهورى است که براى تو نیست و غیر تو آن قدر آشکار است تا تو را آشکارتر کند؟ معبودا! کى بودهاى که نیازمند دلیلى باشى تا برتو دلالت کند و کى دور بودهاى تا آزار ما را به تو بر ساند؟!
کى رفتهاى زدل که تمنا کنم ترا
کى گشتهاى نهفته که پیدا کنم ترا
با صدهزار جلوه برون آمدى که من
با صد هزار دیده تماشا کنم ترا
غایب نگشتهاى که شوم طالب حضور
پنهان نبودهاى که هویدا کنم ترا
روز عرفه فرصتى استثنایى در هر سال است که باید از لحظات آن در تقویت رابطه با خداوند استفاده نمود.
روز رحمت و مغفرت
امام چهارم(ع) در روز عرفه، مردى را مشاهده کرد که تکدى مىکند و درخواست خود را با مردم در میان مىگذارد. حضرت به او فرمود: واى بر تو! در چنین روزى از غیر خدا طلب حاجت مىکنی؟ روز عرفه چنان عظمت دارد که امید است حتى جنینهاى در شکم مادر از برکت آن به سعادت برسند.(5)
دعاى 47 صحیفه سجادیه بعد از شکر و سپاس به پیشگاه بارى تعالى و درود و سلام بر پیامبر و آل او به ضرورت وجود رهبر پرداخته و در مورد عظمت این روز مقدس، عرضه مىدارد؛ “پروردگارا!! امروز، روز عرفه است، روزى که به آن شرافت، کرامت و عظمت بخشیدهاى و در آن روز، رحمت خودت را بر اهل عالم منتشر ساختهاى و با عفو و گذشت خود در این روز بر بندگان منت نهادهاى و عطیه و بخشش خود را در این روز نیکو گردانیدهاى و به خاطر روز عرفه بر بندگانت تفضیل و لطف فرمودهای!”
انس با خدا، اعتماد به نفس، ایجاد تعادل و آرامش، افزایش قدرت تحمل در مقابل مشکلات، رهایى از وابستگىهاى مادى و دنیوی، پایینآمدن از مرکب غرور و خودخواهی، مشخص شدن ارزش انسان و آموزشهاى اخلاقى و اجتماعى از دستاوردهاى ارزشمند دعاها بویژه مناجاتهاى روز عرفه مىباشد.
روز عرفه چنان اهمیت دارد که با شب قدر برابرى مىکند. امام صادق(ع) فرمود: اگر شخصى گناهکار نتواند در شبهاى با برکت ماه رمضان بویژه شبهاى قدر، خود را معرض نسیم رحمت الهى قرار دهد و آمرزیده شود، او تا سال آینده بخشوده نمىشود مگر اینکه عرفه را درک کند و از امتیازات آن روز بهره گیرد.(6)
اساسا برخى از گناهان جز در روز عرفه و در منطقه عرفات در جاى دیگر قابل بخشش نیست؟
در روز عرفه شناخت حقیقى خداوندمتعال بیشتر امکانپذیر است چرا که آن روز معرفت و آگاهى در فضاى به وجود آمده بویژه آنکه در آستانه عیدقربان و تقرب الىالله است بهتر انجام مىشود.
رسول خدا(ص) فرمود: در روز عرفه خداوند متعال به بندگان عارفى که در پیشگاه الهى صف کشیده و نداى عاشقانه و عارفانهشان صحراى عرفات را پر کرده است مباهات مىکند و به فرشتگانش مىفرماید: اى ملائکه من! به بندگانم بنگرید که از راههاى دور و نزدیک، مشکلات بسیارى را متحمل شده و به اینجا آمدهاند. شما را گواه مىگیرم که من خواسته آنان را برآوردم و گناهکارانشان را به خاطر نیکوکارانشان بخشیدم.(7)
بهترین عمل در روز عرفه
بهترین عملى که مىتوان در روز عرفه انجام داد و به بهرههاى فراوان معنوى دست یافت، حضور در کنار مرقد مطهر حضرت امام حسین(ع) است. “بشیر دهان” روزى به حضور حضرت صادق(ع) آمده و عرضه داشت: مولاى من! من گاهى نمى توانم در روز عرفه در عرفات حضور یابم، به این جهت تلاش مىکنم تا خود را در روز عرفه به کربلا برسانم و امام حسین را زیارت کنم. پیشواى ششم فرمود: آفرین بر تو اى بشیر! اگر شخصى در روز عرفه با شناخت و معرفت کامل به مقام امام حسین(ع) به زیارت کربلا برود پاداش هزار حج و هزار عمره قبول شده و هزار غزوه که در کنار پیامبر یا امام عادل به جهاد پرداخته باشد برایش منظور مىشود. وقتى بشیر از این همه ثواب تعجب کرد امام صادق(ع) فرمود: اى بشیر! مطمئن باش هرگاه یکى از اهل ایمان در روز عرفه به کنار قبر امام حسین بیاید و با آب فرات غسل کند و آنگاه که به زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) بپردازد به تعداد هر قدمى که به سوى حرم امام حسین بر مىدارد برایش ثواب یک حج کامل مىنویسند.(8)
پىنوشتها:
1- المیزان، ج 12، ص 18
2- تفسیر نمونه، 10/270
3- اقبال الاعمال، ج 2، ص 67
4- آثار اسلامى مکه و مدینه، ص 130
5- منلایخصره الفقیه، ج 2، ص 211
6- کافی، ج 2، ص 66
7- مجمعالبیان، ج 7، ص 129
8- کاملالزیارات، ص 316
از اشک عرفه تا ذبح قربان
روز عرفه:
امام صادق (علیه السلام )فرموده اند :«کسى که در ماه رمضان آمرزیده نگردد تا رمضان آینده آمرزیده نمىگردد؛ مگر این که روز عرفه را درک کند»
عرفات، نام منطقه وسیعى است با مساحت حدود 18 کیلومتر مربع در شرق مکه معظمه، اندکى متمایل به جنوب که در میان راه طائف و مکه قرار گرفته است. زائران بیتالله الحرام در روز عرفه - نهم ذى حجّه - از ظهر تا غروب در این منطقه حضور دارند. در نقلى آمده است که آدم و حوّا(علیه السلام) پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکى، در این سرزمین همدیگر را یافتند و به همین دلیل، این منطقه «عرفات» و این روز «عرفه» نام گرفته است. چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت ، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری ، لذا به این نام خوانده شد و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خوداعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد . چرا که یکی از معانی «عرف » صبر و شکیبایی و تحمل است .
عرفه، از عیدهاى بزرگ است؛ هر چند عید نامیده نشده است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود دعوت کرده،سفره جود و احسان خود را براى آنها گسترده است. شیطان دراین روز، از همه اوقات خوارتر وحقیرتر وخشمناکتر است.
روایت شده که حضرت زینالعابدین(علیه السلام) در روز عرفه صداى فقیرى را شنید که از مردم کمک مىخواست. حضرت فرمود: واى بر تو! آیا دست نیاز به سوى غیر خدا دراز مىکنى؛ در حالى که امید مىرود در این روز بچههایى که در شکم مادر هستند، مورد فضل و لطف الهى قرار گیرند و سعادتمند گردند؟
بهترین عمل در روز عرفه دعا است و در میان روزهاى سال، این روز براى دعا امتیاز ویژهاى دارد.
تاریخچه عرفه
صحرای عرفات در خود خاطراتی از مردان بزرگ الهی چون آدم ، ابراهیم ، خاتم الانبیاء و حضرت سید الشهداء(علیهم السلام) دارد که حضور هر یک با عنایات خاص حضرت حق همراه بوده است .
حضرت آدم (علیه السلام) در عرفات:
فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه’ هو التَّوابُ الرّحیمْ
آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن بسوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.
طبق روایت امام صادق(ع)، آدم (علیه السلام) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید:
ـ چرا گریه می کنی ای آدم؟
ـ چگونه می توانم گریه نکنم در حالیکه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.
ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.
ـ چگونه توبه کنم؟
جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل بهنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:
"سبحانک اللهم و بحمدک لا اله الا انت عملت سوء و ظلمت نفسی و اعترف بذنبی اغفر لی انک انت الغفور الرحیم "
آدم (علیه السلام) تا بهنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می ریخت، وقتیکه آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت......
حضرت ابراهیم (علیه السلام) در عرفات
در صحرای عرفات، جبرئیل، پیک وحی الهی، مناسک حج را به حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز آموخت و حضرت ابراهیم (علیه السلام) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در عرفات
و نیز دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر این سوره را که از جامع ترین سوره های قرآن است و دارای میثاق و پیمانهای متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می باشد، و قوانین و احکام کلی اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.
و طبق مشهور میان محدثان پیامبر (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:
...... ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی میشود. من به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست باید به صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.
......... من در میان شما دو چیز بیادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.
هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به طیب خاطر به دست آورده باشد.....
صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین (علیه السلام)
حضرت سیدالشهدا، امام حسین (علیه السلام) نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند، و روی به دامن «کوه رحمت» نهادند و در سمت چپ کوه روی به کعبه، همایشی تشکیل دادند، که موضوع آن بمناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود و فهرست مطالب آن عبارت بودند از:
1ـ شناخت خدا و صفات الهی.
2ـ شناخت خود یا خودشناسی.
3ـ شناخت جهان.
4ـ شناخت آخرت.
5ـ شناخت پیامبران.
6ـ خودسازی با صفات الهی.
7ـ پرورش نفس با کمالات الهی.
8ـ توبه و بازگشت به خدای مهربان.
9ـ دور کردن صفات نکوهیده از خود با تسبیح پروردگار.
10ـ فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا.
11ـ شناخت و درخواست بهترین مسئلت ها.
12ـ تبدیل خود پرستی نفس به خدا پرستی.
13ـ تبدیل خود برتر بینی نفس به تواضع و فروتنی.
14ـ تبدیل خودخواهی نفس به ایثار و غیر خواهی.
15ـ تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.
نگاهی دقیق تر به دعای عرفه حسین بن علی(علیهما السلام)
روز عرفه داراى دعاهاى فراوانى است؛ ولى در این میان، دعاى عرفه امام حسین(علیه السلام) داراى جایگاه ممتاز،أخص و ویژه است و در واقع، نابترین و عمیقترین معارف الهى و توحیدى در این دعا، بر زبان سالار شهیدان(علیه السلام) جارى گشته است.
عصر روز عرفه امام حسین(علیه السلام) با گروهى از خاندان و فرزندان و شیعیان، با نهایت خاکساری و خشوع از خیمه بیرون آمدند و در جانب چپ کوه ایستادند. امام(علیه السلام) چهره مبارک خود را به سوى کعبه گردانید مانند مسکین نیازمندى که غذا مىطلبد، دستها را برابر صورت خود گرفت و دعایش را چنین آغاز کرد:
«الحمدلله الذى لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع و لا کصنعه صانع و هو الجواد الواسع؛ سپاس خداوندى را سزاست که چیزى قضایش را دور نمىسازد و از عطا و بخشش او جلوگیرى نمىکند و هیچ آفرینندهاى آفرینش او را ندارد و او سخاوتمندى عالم گستر است.»
حضرت(علیه السلام) سپس به بیان گوشهاى از نعمتهاى بى پایانِ خداوند که انسان را در تمام مراحل رشد و تکامل در برگرفته، مىپردازد و مهربانى مادران و دایهها و مواظبت و پرستارى و دلسوزى آنان را از الطاف و عنایتهاى خداوند مىشمرد؛ سپس به لزوم شکر نعمتهاى الهى اشاره مىکند و خود را از اداى یک شکر نیز عاجز و ناتوان مىبیند. هر فرازى از این دعا، دریچهاى از نور و توحید و عشق و محبت به خداوند را به سوى دل انسان مىگشاید و عباراتِ دعا و محتواى آن، نشان مىدهد که امام حسین(علیه السلام) در حال این دعا یک سره از خود و عالم غافل گشته، تمام جهان را به یک سو نهاده، با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستى و نفوذ علم و قدرت و حیات او را بر تک تک ذرات و موجودات عالم مشاهده مىنماید و آن چه را که دیده، بر زبان آورده است. امام حسین(علیه السلام) مىخواهد با این نیایش، انسان و خدا را بشناساند و نزدیکى آن را به هم بنماید. او با این نیایش، منطقىترین و واقعىترین رابطه انسان با خداوند را با زیباترین شکل به تصویر می کشد.
دعاى عرفه سیدالشهداء(علیه السلام) سراسر نور و عرفان پروردگار است و آمیزهاى از شور و عشق و محبت و معرفت به ذات پاک خداوندی است. در فرازهاى این دعا، امام حسین(علیه السلام) با خداوند چنین عاشقانه زمزمه مىکند:
خداوندا! اجازه فرما تا دمى چند در برابرت به زانو درافتم و قطراتى از اقیانوسِ جان، نثار بارگاهت نمایم. خیال دورى راه تا درگاه جمالت خسته و فرسوده ام کرده است که:
از گِل آدم شنیدم بوى تو
راهها پیموده ام تا کوى تو
خدایا! موجوداتى که در هستى خود نیازمند تو هستند، چگونه مىتوانند راهنماى من به سوى تو باشند؟
پروردگارا! آیا حقیقتى غیر از تو آن روشنایى را دارد که بتواند تو را بر من آشکار سازد؟ کى از نظر غایب و پنهان بودهاى که نیازمند راهنمایى به سوى خود باشى و چه وقت از من دور بودهاى تا نمودهاى جهان مرا به تو برساند؟
همه عالم به نور توست پیدا
کجا گردى تو از عالم هویدا؟
خدایا! روشنایى جمال و جلالت در جهان هستى آشکارتر از هر چیز است و وجودِ تو خِفا و پوشیدگى ندارد تا چراغى سر راه بگیرم و بارگاه ربوبى تو را جست و جو نمایم و یا دلیلى را راهنماى خود به سوى تو قرار دهم؛ چون فروزنده چراغ تو و سازنده دلیل و راهنما، تویى.
خداى من! چشمى که تو را بر خود نگهبان و مراقب نبیند، کور و فرو بسته باد و بندهاى که از متاع محبت تو بى بهره باشد، سرمایه باخته و ورشکسته باد.
دیدهاى کان چهره روشن نبیند کور باد
خاطرى کَز توست خالى، تیره و بى نور باد
امام حسین(علیه السلام) با این دعا روحى تازه به کالبد عرفات دمید و این نغمه خوش آسمانى و آواى دلانگیز ملکوتى را تا ابد در سینه سیناى عرفات به یادگار گذاشت.
از صداى سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگارى که در این گنبد دوّار بماند
صحراى عرفات کالبد و امام حسین(علیه السلام) روحِ آن است و به همین دلیل حق تعالى، در روز عرفه پیش از آن که به اهل موقفِ عرفات نظر لطف کند، به زائران قبر پاک حسین(علیه السلام) نظر رحمت مىافکند.
فرازهایی از دعای عرفه حسین بن علی(علیهما السلام)
1ـ ستایش حق تعالی:
ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری بپای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را بسرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت.......
2ـ تجدید عهد و میثاق با خدا:
پروردگارا بسوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم بسوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم.......
3ـ خود شناسی:
و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمتهای بیکرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکیهای سه گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچیک از امورم را بخودم وا نگذاشتی........
4ـ راز آفرینش انسان:
ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم بدنیا آوردی. و در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دلهای پرستاران را بجانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی........
5ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:
تا اینکه با گوهر سخن مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمتهای بیکرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا اینکه فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی.......
6ـ نعمتهای خداوند:
آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بیکرانت بر من. و باحسان عمیم خود نسبت به من، تا اینکه همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی......
7ـ شهادت به بیکرانی نعمت های الهی:
الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم
و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوستهای جریان نور دیده ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی ام، و روزنه های تنفسی ام، و نرمه های تیغه بینی ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لبهای من پنهان است......
8ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:
گواهی می دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه دار باشد...........
9ـ ستایش خدای یگانه:
معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. که وسعم می رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می دهم. و اظهار می دارم:
حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد.....
10ـ خواسته های یک انسان متعالی:
خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت بمن عطا فرما!
11ـ سپاس به تربیت های الهی:
خداوندا! ستایش از آن تست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار تست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. بخاطر لطفی که به من داشتی والا......
12ـ نیازهای تربیتی از خدا:
و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شبها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنجهای این جهان و محنتهای آن جهان نجات بده و از شر بدیهایی که ستمکاران در زمین می کنند نگاه بدار.............
13ـ شکایت به پیشگاه خداوند:
خدایا! مرا به که وا می گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانیکه مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتیکه تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟
14ـ ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:
ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحق و یعقوب، و ای پروردگار جبرئیل، مکائیل و اسرائیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان......
15ـ تو پناهگاه منی:
تو پناهگاه منی، بهنگامی که راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوایان بودم.
عید بزرگ قربان
اولین معنایی که از عید به ذهن میرسد، تغییراتی است که انسان از ظاهر خود و یا در طبیعت میبیند . این آرایش ظاهری همچون پوشیدن لباس نو و آمدن بهار طبیعت به یک معنا عید نامیده شده است
در روایتی از امیر المومنین علی علیه السلام آمده است که : هر روزی که انسان در آن به زشتی آلوده نگردد آن روز عید است چرا که زشتی مهمترین بستر ظهور نزاع میان آدمیان است وباعث برهم خوردن آرامش درونی و بیرونی انسانها میگردد و این همان چیزی است که با عید یعنی آرامش و شادمانی منافات دارد .
از سوی دیگر حرکت انسانها به سوی علم و معرفت همواره با شادمانی و نشاط توأم است خاصه آنکه وقتی انسان معنای جدیدی کشف میکند ، ابتهاج زائد الوصفی تمام وجود آدمی را در بر میگیرد ، آن لحظه تازه عید نامیده می شود .
معنای دیگری که از عیدعارفان به ما آموخته اند ، جان باختن و قربانی کردن جان خویش در پای معشوق است . و نماد ظاهری آن ایام حج و عید قربان است که حیوانی را انسان به عنوان تحفه و هدیه به طرف جایگاه معینی میبرد تا برای کامل شدن عبادت قربانی کند .
کشته شدن در پای محبوب و قربانی کردن خود مهمترین تعریفی است که مولوی ازعید به ما می دهد
آری عید قربان یاد آور آزمایشهای سخت و سنگین الهی از حضرت ابراهیم (علیه السلام ) و ذبح حضرت اسماعیل (علیه السلام )است عید قربان یکى از اعیاد بزرگ اسلامى است که داراى منزلتى والا نزد عموم مسلمانان می باشد.
عید قربان روز خجسته و مبارکى است که مسلمانان به حج رفته، پس از تمام شدناعمال حجشان، قربانى مىکنند و پس از قربانى، آنچه بر آنان در حال احرام حرام شده بود، حلال مىگردد، لذا آن روز را عید تلقى مىکنند عیدى که پس از انجام وظایفسنگین حج، به عنوان جایزه الهى و رهایى از احرام پیش مىآید. و هم چنین این روزبراى سایر مسلمانان جهان نیز عید است و احترام ویژه دارداین روز، روز گرفتن جایزه از خداى منان است، روزى است که باید در آن آهنگ گناه نشود و انسانهاى مؤمن، با استفاده از چنین روز باعظمتى که درهاى بهشتبر رویشان گشوده مىشود و باب رحمت الهى باز مىگردد، دستهاى آلوده از گناه خویشرا به سوى آسمان بلند کنند و با تضرع و زارى، به پیشگاه رحمان و رحیم، درخواستمغفرت و آمرزش نمایند و حاجتهاى فردى و نیازهاى اجتماعى و گروهى خود را با امیداستجابت و روا شدن، بطلبند و بسیار عبادت و نیایش کنند. و قربانى در این روزاگر براى زائران خانه خدا واجب است، براى سایر مسلمانان نیز سنت موکد است و برآن تاکید فراوان شده است.
در روایتهاى مکررى نقل شده که در روز عید اضحى قربانى کنید تا گرسنگان وبیچارگان از خوردن گوشتسیر شوند; آنان که روزها بلکه ماهها توان تهیه گوشتبراى خانواده خویش را ندارند، در این روز فرخنده که براى همگان عید است وبسیار خجسته و مبارک است، خوشحال گردند و از خوردن گوشتحلال، بىمنت،سیر شوند.
و امروز روز «تکبیر» است; تکبیرى گویا، کوبنده، محکم و بامحتوا، تکبیرى کهبازتابش کاخ ستمگران را به لرزه درآورد و قلب ستم دیدگان را شاد سازد; تکبیرى که دشمنان را براى همیشه از ضربه زدن به اسلام، نومید گردان.
منبع:پایگاه استاد حسین انصاریان
ازدواج حضرت زهرا(ع) الگوی جوان امروز
نویسندگان:
آنیتا همایون فرد*
دکتر سید مهدی سجادی**
چکیده
ازدواج، استحکام و قوام شخصیتی زن و مرد و در عین حال، ارتقای روحی، معنوی و آرامش روانی فرد را به دنبال دارد. همچنین موجب بهداشت روحی و روانی یک جامعه و حاکمیت عفاف و حس مسئولیت پذیری می گردد. امروز، با توجه به حاکمیت زندگی مدرن و ماشینی، بیش از هر زمان دیگری ضرورت آسان کردن این سنت بین جوانان احساس می شود. الگو برداری از سیره حضرت زهرا (ع)، بهترین طریق حصول به این امر می باشد که نوشتار حاضر، آن را مورد بحث قرار داده است.
مقدمه
نیاز به زندگی اجتماعی و تشکیل خانواده، نیازی فطری است و تطابق نیازهای درونی وامکانات بیرونی، این امکان را فراهم آورده تا انسان ها با روی آوردن به ازدواج، به این میل باطنی و خواسته طبیعی خویش پاسخ دهند. تعلیمات دینی، از جمله آیات قرآن، در تبیین فلسفه ازدواج به همین اصل توجه داشته و پیوند زناشویی را که از زیباترین لحظات زندگی زنان و مردان است، از آیات الهی و منشأ آرامش و آسایش برشمرده اند. از سوی دیگر، دغدغه بشر امروز رسیدن به کمال است؛ ایستادن بر فراز قله خوشبختی، یافتن تکیه گاهی در حوادث و خطرات و به سلامتی گذشتن از طوفان های سهمگین زندگی و سختی های روزگار. پس این دغدغه ها منحصر به زمان و مکان خاصی نبوده و نیست؛ از این رو، اگر مکتب و آیینی توانسته باشد به خوبی به این دغدغه ها بپردازد و جواب آنها را بدهد، می تواند به عنوان مکتبی پاسخگو مورد توجه قرار گیرد. به اعتقاد ما، دین اسلام به خوبی این دغدغه ها را درک کرده است؛ چرا که مسائل انسان شناسی آن مرتبط به وحی بوده و همو که انسان را آفریده، راه نجات را به او می آموزد و راه حل های علمی و مؤثری برای سعادت و کمال و خوشبختی ارائه کرده است. تجسم و تبلور علمی این اموزه ها در زندگی انسان های نمونه به طور کامل به نمایش در آمده است و حیات درخشان این چهره های ماندگاربشری دلیل واضحی است بر ممکن بودن و عملی بودن این آموزه ها و دست یافتن به جزیره ثباتی که همواره بشر به دنبال آن بوده است.
یکی از درخشان ترین چهره های موفق و الگوی کمال انسانی، حضرت فاطمه(ع) دختر گرامی پیامبر اکرم(ص) می باشد. عرصه های مختلف زندگی کوتاه، اما درخشان این شخصیت نیازمند ساعت ها مطالعه و تحقیق و بررسی است؛ زندگی پر باری که ثمرات آن برای همیشه تاریخ به یادگار مانده و وجدان های بیدار و اذهان پر تلاطم را به خود فرا می خواند تا به فراخور درک خویش بتوانند راهی به رهایی یابند و سعادت و خوشبختی ابدی را به دست آورند. فاطمه زهرا، به گواهی دوران درخشان زندگی پر برکت ایشان، از جمله معدود افرادی است که توانسته در فضای ظلمت آلود عصر جاهلیت، در کمال آزادگی، اسلام را به عنوان آیین نجات بخش بپذیرد و مراحل تکامل را به نهایت برساند و به مقام کمال انسانی دست یابد. چرا این گونه نباشد در دانه ای که در بیت نبوت رشد کرده است؛ کسی که مادرش اولین بانوی مسلمان است که در راه نشر این آیین الهی و مترقی، هر آنچه اندوخته مادی داشت در اختیار
معلم آسمانی اش قرار داد. او درخشان بانویی است که می تواند الگوی فرزانگان عالم باشد و از مطالعه و بررسی احوال و آثار وجودی آن حضرت، می توان به راه های سعادت و کمال دست یافت.
بی شک، مطالعه دقیق و عالمانه در حیات سراسر درخشان فاطمه زهرا(ع) می تواند درهای بسته بسیاری را برای مشتاقان کسب معرفت و کمال بگشاید و برای جویندگان آرامش و خوشبختی، بهترین نسخه های عملی را به ارمغان آورد و سرگشتگان وادی حیرت را به سر منزل امن و ایمن رهنمون باشد، گرچه قرن ها از آن دوران گذشته است و دختران و زنان در قرن بیست و یکم با شرایط جدید اجتماعی مواجهند و شاید به نظرشان بسیاری از این دغدغه ها از مسائل خاص عصر مدرن است و با جستن و کاویدن در گذشته، نمی توان گرهی از مشکلات عصر مدرن و پست مدرن گشود!
بحث از حضرت فاطمه زهرا(ع) بحث درباره زنی است که نقش های متعددی را در زندگی ایفا کرده و با اینکه عمری محدود وکوتاه داشت و دوران زندگی اش بسیار اندک بود، ولی تاریخ حیاتش به گونه ای است که هر ورقی از آن برای ما و آیندگان درس زندگی است. آن بزرگوار تنها به عصر خود تعلق نداشت، بلکه الگویی جاویدان برای همه عصرهاست.
بحث درباره حضرت زهرا و معرفی زندگی اش برای همگان راه گشاست؛ زیرا در عصر ما گسیختگی عقاید و ایدئولوژی هاست، برای به دست آوردن هدف روشن و جهت زندگی، عده ای مات و مبهوتند. در چنین شرایطی، چه بهتر که راه فاطمه، که مورد تأیید دوست و دشمن و دارای جنبه های علمی و الگویی است، عرضه گردد.
نوشتار حاضر، در صدد است با بیان قوانین منتزع از سیره حضرت زهرا(ع) در امر ازدواج، نمادی برای جوانان امروز ترسیم کند.
عوامل مؤثر در تحکیم خانواده و آموزه های اخلاقی و رفتاری حضرت زهرا(ع) در امر ازدواج
اگر در ازدواج، رضایت الهی و خداپسندانه مد نظر نباشد، این ازدواج، ریشه مستحکمی نخواهد داشت و نمی تواند ممدوح و پسندیده باشد. هر چه نور خدا، در مقدمات ازدواج شعله ور تر باشد، این نور در سراسر زندگی زوجین، بیشتر جلوه گر خواهد شد.
تمهیدات ازدواج حضرت زهرا(ع) در کمال تعالی و نورانیت و با رضایت الهی بوده است. وی در همه اعمال و رفتارش جز رضایت دوست، چیزی در نظر نداشت و می فرمود: «اللهم لنی اسئلک بما تحب و ترضی.»(شیخ الاسلامی، 1377، ص227)
رضایت مندی زوجین، یکی از شروط اصلی در امر ازدواج است. اگر یکی از دو طرف ازدواج، ناراضی و ناخشنود باشد، تأثیرات منفی در زندگی مشترک باقی خواهد گذاشت و صلح و مودتی در آن شکل نخواهد گرفت.
حضرت زهرا(ع) رضایت خود را از ازدواج با علی(ع) این گونه اعلام می نماید: «رضیت بما رضی الله و رسوله»؛ من به آنچه خدا و رسول خدا راضی اند، راضی و خشنودم.(دشتی، 1375، ص29)
یکی از عوامل مؤثر در ازدواج، این است که خانواده ها به ازدواج فرزندانشان راضی باشند. در صورتی که زوجین به بی رغبت بودن خانواده های خود پی ببرند، به تدریج زندگی مشترکشان رو به سردی می گراید.
زندگی حضرت زهرا(ع) از ضمانت محکمی برخوردار بود. پیامبر(ص) در همه مراحل زندگی این زوج، با خشنودی و رضایت و به عنوان یک عقل مجرب، از تداوم این ازدواج حمایت می کردند و در رفع مشکلات آنها می کوشیدند.
از عوامل اساسی دیگر در امر ازدواج، دقت و توجه به ارزش ها و معیارهای الهی است. چنانچه در ازدواج و مقدمات آن، به ارزش های راستین و واقعی ارج نهاده شود، بی شک، دیگر زندگی های از هم پاشیده و نابسامان نخواهیم بود. توجه بیش از حد به ارزش های پوچ و باطل در مقدمات ازدواج، مانند مهریه، جهیزیه، مراسم ازدواج و...، کدورت ها و مشکلات را به وجود می آورد.
جهیزیه حضرت زهرا(ع) هفده قلم بیشتر نبود. وقتی به فاطمه(ع) طعنه زدند که تو همسر مرد فقیری شده ای، فرمودند: «رضیت به فوق الرضا»؛ من به علی راضی هستم و رضایت من از او، فوق درجات رضایت است.(مجلسی،1404ق.، ج43، ص97)
وقتی هم به علی(ع) طعنه زدند که می توانستی دختر ثروتمند را به عقد خود در آوری تا خانه تو را پر از جهاز کند، آن حضرت فرمودند: «همانا ما گروهی هستیم که به مقررات الهی رضایت داده ایم و جز رضایت او چیزی نمی خواهیم و افتخار ما به اعمال نیکوست، نه به مال و ثروت.»(بحرانی، [بی تا]، ج11، ص363)
حضرت زهرا(ع) با تکبیر به خانه علی(ع) مشرف شدند و در میانه راه، پیراهن عروسی را به مسکین بخشیدند.(مظاهری، 1372، ص66-67)
دیدگاه مثبت همسران نسبت به هم، یکی دیگر از عناصر مهم در ازدواج و تحکیم خانواده می باشد. وقتی در ازدواج، طرفین نظر مثبت و مساعدی نسبت به هم داشته باشند، زندگی خوبی را آغاز خواهند نمود. وجود چنین دیدگاهی، موجب پوشاندن نقایص هر یک از زوجین در نظر دیگری خواهد گردید.
وقتی پیامبر(ص) در آغاز زندگی مشترک علی(ع) و فاطمه(ع)، دیدگاه آنها را جویا شدند، علی(ع) عرض کرد: «چه قدر او یاور خوبی در راه اطاعت خداست»، و فاطمه(ع) پاسخ داد: علی(ع) بهترین شوهر است.»
از عوامل مهم دیگر، داشتن یقین و اعتقاد زوجین به تداوم ازدواج می باشد. زوجین باید باور و اطمینان داشته باشند که هرگز از هم جدا نخواهند شد و وصلت آنها دایمی است؛ چون ترس از جدایی، گرمی زندگی را از بین می برد.
حضرت زهرا (ع) در اولین روز زندگی مشترکشان با علی(ع)، به ایشان گفتند: «ای علی، من امروز از خانه پدرم به خانه شما منتقل شدم و روزی هم از این خانه به قبر و لحد پای خواهم گذاشت»(دشتی،1375،ص35)؛ یعنی بجز مرگ، چیزی نمی تواند در زندگی آنها خللی وارد کند.
یکی از عوامل مهم در ازدواج های موفق، هم شأن بودن، هم کفو و همتا بودن زن و مرد می باشد؛ چون درک متقابل زوجین را از یکدیگر امکان پذیر می سازد. در مسئله ازدواج، تا حد زیادی باید از نظر ظاهری و باطنی بین زن و مرد شباهت وجود داشته باشد.
ام سلمه می گوید: رسول خدا(ص) فرمودند: «اگر خداوند، علی(ع) را خلق نکرده بود، فاطمه(ع) کفوی نداشت.»(قندوزی،1380،ص237)
از دیگر عوامل، درک روحیات و حالات همسر در زندگی زناشویی می باشد. توجه به این عامل در زندگی، بسیار آرامش بخش و سازنده است و این شناخت نسبت به ابعاد وجودی همسر می تواند باعث ایجاد محبت شود.
فاطمه(ع)، علی(ع) را بسیار خوب می شناخت و بر روحیات او اشراف داشت و از شدت دلبستگی همسرش به خود آگاه بود. از این روی، در آخرین لحظات زندگی، سعی نمود با زیباترین و ملایم ترین صورت ممکن، خبر مرگ خود را به علی(ع) برساند تا وی در برابر شنیدن این خبر، از پای در نیاید. حضرت زهرا(ع) همسرش را به بالین طلبید و عرض کرد: «پسر عموی من! سلام بر شما، همانا این جبرئیل است که بر من سلام می کند.» پس از مدتی تأمل، بیان داشت: «این میکائیل بود که همانند دوستش جبرئیل به من سلام کرد.» زهرا (ع) پس از تأمل دیگری، به همسرش گفت: «به حقیقت، این عزرائیل است که بال هایش را در مشرق و مغرب گشوده است و پدرم او را برای من چنین وصف فرموده است.»(سپهر،1382،ص183)
در حسن معاشرت زن با شوهر، عامل تواضع و فروتنی در برابر همسر، عنصری اساسی است که می تواند مرد را در زندگی، سرشار از خشنودی نماید. فروتنی مناسب، از مفاهیمی است که در بیشتر دوره ها و در بین اکثر اقوام و ملل، مورد احترام است. امام صادق (ع) می فرمایند: «سه چیز، محبت را بر جای می گذارد: خوش اخلاقی، خوب مدارا کردن و تواضع.»(مجلسی، 1404ق، ج2، ص205)
حضرت زهرا (ع)، با وجودی که سرور کائنات است، در مقابل همسرش تواضعی ستودنی دارد. مثلا وقتی در برابر شفاعت علی (ع) از خلیفه، که برای عیادت او اجازه می خواست، قرار گرفت، چنین متواضعانه پاسخ داد: «علی جان! خانه، خانه توست و من کنیز تو هستم.»(بابازاده،1376، ص255)
یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در روابط میان زن و شوهر، ابراز محبت و مهربانی به همسر است. شنیدن کلمات محبت آمیز، از لوازم یک زندگی موفق زناشویی است.
پیامبر (ص) می فرمایند: «هیچ گاه این کلام شوهر که به همسر خود می گوید: "دوستت دارم"، از دل زن خارج نمی شود.»(حر عاملی، 1367، ج20،ص23)
زن باید به طور متقابل به همسرخود محبت نماید. حضرت زهرا (ع) در عبارتی خطاب به همسرشان می گویند: «روح من فدای روح تو باد و جان من سپر بلای جان تو باشد.» (حائری مازندرانی، 1374، ج1، ص196)
ایجاد آراستگی ظاهری و باطنی برای همسر، از عناصراساسی دیگر است. گرایش به زیبایی و آراستگی، از تمایلات فطری انسان است که با سرنوشت آدمی، ممزوج می باشد. از این رو، در همه جوامع و فرهنگ ها، زیبادوستی و جمال پرستی دیده می شود.
گشادگی صورت و نگاه صورت مهربان، انواعی از زینت چهره می باشد. شادمانی باطنی و رضایت خاطر هم، نوعی درخشندگی در چهره ایجاد می کند.
حضرت زهرا (ع) سعی می کردند در محیط خانه، عطر آگین و آراسته باشند. حتی ایشان در آخرین لحظات زندگی خود به اسماء فرمودند: «عطر مرا که همیشه خود را با آن عطر آگین می نمودم. (اربلی،1381، ج2، ص62)
علی (ع) نیز در اشاره به آراستگی ظاهر و باطن فاطمه (ع) می فرمودند: «هر گاه به او می نگریستم، همه ناراحتی ها و غم هایم برطرف می شود.» (مجلسی،1404ق،ج43،ص134)
یکی از عوامل در استحکام ازدواج ها، عمق بخشیدن به محبت، حمایت و دفاع از همسر و قدردانی از تلاش ها و زحمات اوست.
زمانی که علی(ع) را با اکراه و اجبار برای اخذ بیعت به مسجد مدینه می بردند، حضرت زهرا (ع) برای دفاع از همسرش به درب مسجد آمدند و در یاوری علی (ع) فرمودند: «به خدا سوگند ای سلمان، از درب مسجد مدینه پا را بیرون نمی گذارم تا آنکه پسر عموی خود را با چشمان خودم، سالم ببینم.»(شیخ مفید، 1374، ص181)
زیبا، مؤدبانه و با احترام خطاب کردن همسر، یکی از عوامل ازدواج های موفق می باشد. در صورتی که صدا کردن همسر، احترام آمیز باشد، محبت و صمیمت زیادی را در پی خواهد داشت. نام بردن زیبا و مناسب افراد، باعث برقراری ارتباط مثبت خواهد شد و به طور متقابل، واکنش مثبت مخاطب را نیز فراهم می کند.
این عمل، تأثیر عمیقی در واکنش های عاطفی همسران بر جا می گذارد و زن و شوهر، بیش از هر چیز به این واکنش های عاطفی مناسب نیازمندند.
زهرا (ع)، نام همسر خود را با احترام یاد می کردند. گاهی او را با کینه «ابا الحسن» می خواندند، گاهی با «ابن عم» و گاهی با لقب شریف «یا امیرالمؤمنین». برای نمونه، فاطمه(ع) هنگام شکایت از مرگ پدر و مشکلات سیاسی، همسرش را این گونه مورد خطاب قرار می دهد: «یا ابن ابی طالب»(مجلسی، 1404ق، ج8، ص125) و با این خطاب، متذکر نسبت علی (ع) با پیامبر (ص) می شود.
از دیگر عوامل در تحکیم خانوده، تشویق همسر به انجام کارهای خیر است. زوجین باید همواره یکدیگر را به کمالات و کارهای نیک تشویق نماید؛ چون تأثیر مثبت آن به زندگی مشترک بر می گردد.
زهرا (ع)، آن قدر با علی (ع) در خیرات و حسنات، هماهنگ بودند که علی (ع) بعد از وفات وی فرمودند: «وقتی رسول خدا (ص) از دنیا رفت، من یک رکن خود را از دست دادم و هنگامی که فاطمه (ع) به شهادت رسید، دومین رکن خود را نیز از دست دادم.» (مجلسی، 1404ق ، ج43، ص173)
عامل تأثیر گذار دیگر در تحکیم خانواده، توجه زن به مسئله حجاب و عفاف است. در پرتو رعایت حجاب و التزام به حیا و عفاف است که شخصیت انسانی زن، حفظ و زمینه های رشد و تکامل زن و مرد در ابعاد مختلف فراهم می شود. در پرتو حجاب، پیوند ها و علایق زندگی استحکام و دوام می یابد و امنیت و آرامش روحی و روانی به وجود می آید.
اعتقاد حضرت زهرا(ع) در باب حجاب و تحفظ از بیگانه، دارای عظیمی وصف ناشدنی است.
در همین زمینه نقل کرده اند: مردی نابینا از حضرت فاطمه (ع) اجاره خواست که به خانه او وارد شود و زهرا (ع) خود را پوشانید. رسول خدا (ص) پرسیدند: چرا از او حجاب کردی؟ حضرت زهرا عرض کد: اگر او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و همچنین این مرد نا بینا می تواند بو را استشمام کند.» (مجلسی، 1404ق، ج43، ص91).
از ابعاد محبت و مودت میان زن و شوهر، همکاری و مساعدت متقابل آنها برای گذراندن امور زندگی و فروعات آن است.
در زندگی مشترک علی (ع) و فاطمه (ع)، تدبیر کارهای منزل بر عهده زهرا (ع) و تدبیر امور بیرون منزل بر دوش علی (ع) بود. امام باقر فرمودند: «حضرت زهرا (ع) کارهای منزل را با علی(ع) این گونه تقسیم می کردند که خمیر کردن آرد، پختن نان و جارو زدن خانه بر عهده فاطمه (ع) باشد و جمع آوری هیزم و تهیه مواد غذایی اولیه را علی (ع) انجام می دهد.» (دشتی،1375، ص168)
یکی از عوامل موفقیت در زندگی زوجین، صبر و بردباری است که آنها را در معبر عبور از سختی ها یاری می دهد. در هر خانواده ای که صبر وجود نداشته باشد، بنای محبت و استحکام نیز دچار آفت می شود.
روزی رسول خدا (ص)، به خانه دخترش وارد شد و حضرت زهرا (ع) را دید در حالی که لباسش بسیار نامناسب بود؛ از یک طرف، مشغول آرد کردن و تهیه نان بود و از طرفی به فرزندش شیر می داد. پیامبر (ص) با چشمان پر از اشک به ایشان فرمودند: «دخترم این گونه تلخی ها در دنیا برای رسیدن به پاداش اخروی است؛ پس صبر از از دست نده.» زهرا (ع) در پاسخ پدر گفتند: «خدا را حمد می کنم در برابر نعمت هایش و شکر می کنم در برابر نعمت هایش.»(ابن شهر آشوب، 1379، ج3، ص343)
سادگی و قناعت، از جمله عواملی است که تأثیر بسزایی در ازدواج و پایداری خانواده دارد. افرادی که فقط به دنبال تشریفات و دنیا گرایی باشند نمی توانند به اهداف والایی در زندگی دست یابند؛ چون این عوامل، موانعی است بر سر راه رشد و ترقی معنوی و کمال انسانی.
سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت زهرا (ع) را دیدم که چادری ساده بر سر داشت. با تعجب عرض کردم: عجبا! دختران پادشاهان بر کرسی های طلایی می نشینند و پارچه های اشرافی به تن می کنند، اما دختر رسول خدا (ص)، نه چادر گران قیمت بر سر دارد، نه لباس فاخر، حضرت زهرا (ع) فرمودند: «ای سلمان! خداوند، لباس های زینتی و تخت های طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.»(مجلسی، 1404ق،ج8،ص303)
نتیجه
دین اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را منشأ آرامش و آسایش می داند و امروزه با توجه به حاکمیت زندگی مدرن، ضرورت آسان کردن این سنت الهی در بین جوانان احساس می شود. تأملی ژرف بر سیره معصومان(ع)، نمونه هایی از ازدواج شایسته را نشان می دهد. این نوشتار بر آن بود تا حد مقدور، خطوط اساسی و راه گشای معرفت ازدواج مطلوب را برای صاحبان تأمل، ترسیم نماید. زوج های جوان با تأسی و پیروی از زندگی این بزرگواران می توانند ازدواج پر از شور و عشق داشته باشند.
بدون تردید، وجود مقدس حضرت زهرا(ع)، سیره، رفتار و گفتار آن گرامی برای تمام زنان و جوانان امروزی مایه مباهات و اسوه کامل می باشد و مجموعه ای سالم و کامل از تجسم همه خوبی ها و زیبایی هاست. از این رو، در این مقاله، بخش هایی از سیره و سخن آن بزرگوار که قابلیت الگو برداری و درس آموزی دارد تقدیم گردید، به امید آنکه بتوانیم در عصری که از هر سو دشمنان اسلام، ایمان و ارزش های اصیل جوانان را هدف گرفته اند، افکار و رفتارهای خود را با آن حضرت هماهنگ نماییم.
پینوشتها:
* دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تربیت مدرس
** دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
منابع:
1. این شهر آشوب، محمد بن عی؛ مناقب آل ابی طالب؛ تهران: ذوی القربی، 1379.
2. اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمه فی معرفة الائمه؛ تهران: اسلامیه، 1381.
3. بابازاده، علی اکبر؛ تحلیل سیره فاطمة الزهرا(ع)؛ [بی جا]، انصاریان، 1376.
4. بحرانی، عبدالله؛ عوالم العلوم؛ قم: مدرسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، [بی تا].
5. حائری مازندرانی، مهدی؛ کوکب الدری؛ قم: مکتب الحیریه،1374 .
6. حر عاملی، محمد بن الحسن؛ وسائل الشیعه؛ تهران: اسلامیه، 1367.
7. دشتی، محمد؛ نهج الحیاة، قم: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین (ع)، 1375.
8. سپهر، محمد تقی؛ ناسخ التواریخ؛ تهران: اسلامیه، 1382.
9. شیخ الاسلامی، حسین؛ مسند فاطمه الزهرا؛ قم: دفتر تبلیغاتی اسلامی، 1377.
10. شیخ مفید، محمد بن محمد؛ اختصاص؛ قم: جامعة الندرسین، 1374.
11.قندوزی، سلیمان بن ابراهیم؛ ینابیع المودة لذوی القربی؛ تهران: [بی تا]، 1380.
12.مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1404ق.
13. مظاهری، حسین؛ مجموعه مقالات الزهرا (ع)؛ [بی جا]، [بی تا]، 1372.
فصلنامه علمی- ترویجی مباحث بانوان شیعه شماره-24
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:
در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى:
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ
و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش (با او)
أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ
چهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را) اصلاح کن
وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ.
و از روش مفسدان پیروى منما.
اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.(1)
2ـ روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.(2)
3ـ ابوحمزه ثمالى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب این دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها، وَ قَدْ بَلَّغْتَنیها بِمَنِّکَ
خدایا این روزهایى است که برترى و شرافتش دادى بر سایر روزها و به لطف و
وَرَحْمَتِکَ، فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فیها مِنْ نَعْمآئِکَ،
رحمتت مرا بدانها رساندى پس برکات خودت را بر ما فرو بار و از نعمتهاى خود در این روزها بر ما وسعت ده
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهْدِیَنا فیها
خدایا من از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و نیز خواهم که ما را دراین روزها به
لِسَبیلِ الْهُدى، وَالْعَفافِ وَالْغِنى، وَالْعَمَلِ فیها بِما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّهُمَّ
راه هدایت و پاکدامنى و بى نیازى راهنمایى فرمایى و موفقمان دارى به انجام آنچه دوست دارى و موجب خشنودى تواست خدایا
اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوى، وَیا سامِعَ کُلِّ نَجْوى، وَیا شاهِدَ کُلِّ
از تو خواهم اى جایگاه هر شکایت و اى شنواى هر سخن سِرّى و راز و اى حاضر در هر
مَلاَ، وَیا عالِمَ کُلِّ خَفِیَّة، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اَنْ تَکْشِفَ
جمع و اى داناى هر نهان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و بگشایى
عَنّا فیهَا الْبَلاءَ، وَ تَسْتَجیبَ لَنا فیهَا الدُّعآءَ، وَ تُقَوِّیَنا فیها وَ تُعینَنا،
در این روزها از ما بلا و گرفتارى را و مستجاب گردانى در آنها دعاى ما را و نیرو دهى به ما در این روزها و کمکمان دهى
وَتُوَفِّقَنا فیها لِما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى، وَعَلى مَا افْتَرَضْتَ عَلَیْنا مِنْ
و موفقمان دارى پروردگارا بدانچه دوست دارى و خشنود گردى و بر آنچه واجب کرده اى بر ما از اطاعت خودت
طاعَتِکَ، وَطـاعَةِ رَسُولِکَ وَاَهْلِ وِلایَتِکَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا اَرْحَمَ
و اطاعت پیامبرت و اهل ولایتت خدایا از تو خواهم اى مهربانترین
الرّاحِمینَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهَبَ لَنا فیهَا الرِّضا،
مهربانان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و در این ایام خشنودى خویش را به من ببخش
اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ، وَلا تَحْرِمْنا خَیْرَ ما تُنْزِلُ فیها مِنَ السَّمآءِ، وَطَهِّرْنا
که براستى تو شنواى دعایى و محروم مکن ما را از خیرى که در این روزها از آسمان فرو بارى و پاکمان کن
مِنَ الذُّنُوبِ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ، وَاَوْجِبْ لَنا فیها دارَ الْخُلُودِ، اَللّهُمَّ صَلِّ
از گناهان اى داناى بر نادیدنیها و واجب گردان در این ایّام براى ما خانه جاویدان را خدایا درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَلا تَتْرُکْ لَنا فیها ذَنْباً اِلاَّ غَفَرْتَهُ، وَلا هَمّاً اِلاَّ
بر محمّد و آل محمّد و هیچ گناهى براى ما باقى مگذار جز آن که بیامرزى و نه اندوهى جز
فَرَّجْتَهُ، وَلا دَیْناً اِلاَّ قَضَیْتَهُ، وَلا غائِباً اِلاَّ اَدَّیْتَهُ، وَلا حاجَةً مِنْ حَوائِجِ
آن که بگشایى و نه بِدهى جز آن که بپردازى و نه غایبى جز آن که به ما برسانى و نه حاجتى از حاجات
الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اِلاَّ سَهَّلْتَها وَیَسَّرْتَها، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، اَللّـهُمَّ یا
دنیا و آخرت جز آن که آسان و هموارش گردانى که براستى تو بر هر چیز توانایى خدایا اى
عالِمَ الْخَفِیّاتِ، یا راحِمَ الْعَبَراتِ، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ، یا رَبَّ الاَْرَضینَ
داناى اسرار پنهان اى رحم کننده بر اشک دیدگان اى اجابت کننده دعاها اى پروردگار زمینها
وَالسَّمواتِ، یا مَنْ لا تَتَشابَهُ عَلَیْهِ الاَْصْواتُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
و آسمانها اى که صداها(ى بیشمار) بر او اشتباه نشود درود فرست بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَاجْعَلْنا فیها مِنْ عُتَقآئِکَ وَطُلَقآئِکَ مِنَ النّارِ، وَالْفائِزینَ بِجَنَّتِکَ،
محمّد و قرار ده ما را در این روزها ازآزادشدگان و رهایى یافتگان از آتش و نائل شوندگان به بهشتت
وَالنّاجینَ بِرَحْمَتِکَ، یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد
و نجات یافتگان بوسیله رحمتت اى مهربانترین مهربانان و درود خدا بر آقاى ما محمّد و
وَآلِهِ اَجْمَعینَ، وَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ تَسْلیماً.(3)
آلش همگى و سلام بر همه آنان باد.
4ـ آن پنج دعایى را بخواند که به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند آن را بوسیله جبرئیل براى حضرت عیسى(علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام این دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است:
(1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ
(1) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست ستایش هر چه خیر است
الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ. (2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا
بدست اوست و او بر هر چیز تواناست (2) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که
شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً. (3) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ
شریک ندارد یگانه بى نیازى که همسر و فرزندى براى خود نگیرد (3) گواهى دهم که معبودى
اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ
جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد یگانه بى نیازى که نزاید و نه زاییده شده و نیست برایش
کُفُواً اَحَدٌ. (4) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ
همتایى هیچ کس (4) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریکى ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست
الْحَمْدُ، یُحْیى وَیُمیتُ، وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ
ستایش زنده کند و بمیراند و اوست زنده اى که نمیرد خیر بدست اوست و او بر هر
شَىْء قَدیرٌ. (5) حَسْبِىَ اللهُ وَکَفى، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَرآءَ اللهِ
چیز تواناست (5) بس است مرا خدا و کافى است بشنود خدا صداى هر کس که دعا کند وراى خدا
مُنْتَهى،اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا،وَاَنَّهُ بَرىءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَاَنَّ لِلّهِ الاْخِرَةَ وَالاُْولى.(4)
انتهایى نیست گواهى دهم براى خدا بدانچه خوانده است و این که بیزار است از هر که از او بیزارى جسته و براى خداست آخرت و دنیا.
سپس حضرت عیسى(علیه السلام) پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ این پنج دعا ذکر فرمود.(5) مرحوم «علاّمه مجلسى» گفته است: اگر کسى هر روز هر یک از این پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روایت عمل کرده است. البتّه اگر هر روز هر دعایى را صد مرتبه بخواند بهتر است.(6)
5ـ در هر روز از این دهه، این تهلیلات [لا اله إلاّ اللّه ها] را که از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است:
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَیالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ، لا
معبودى جز خدا نیست به شماره شبها و روزگاران معبودى جز خدا نیست به شماره موجهاى دریاها
اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَرَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ
معبودى جز خدا نیست و رحمت او بهتر است از آنچه مردم جمع کنند معبودى جز خدا نیست به شماره هر خار و
وَالشَّجَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ
هر درخت معبودى جز خدا نیست به شماره هر مُو و کُرک معبودى جز خدا نیست به شماره هر سنگ
وَالْمَدَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِى اللَّیْلِ اِذا
و کلوخ معبودى جز خدا نیست به شماره بهم خوردن چشمها معبودى جز خدا نیست در شب چون
عَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِى الْبَرارى
تاریک شود و در صبح چون بدمد معبودى نیست جز خدا به شماره بادها در صحراها
وَالصُّخُـورِ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مِـنَ الْیَـوْمِ اِلـى یَـوْمِ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ.(7)
و کوهها معبودى جز خدا نیست از امروز تا روز نفخ
………………………………………….
1? اقبال، صفحه 317?
2? زاد المعاد، صفحه 240?
3? مصباح المتهجّد، صفحه 672 و اقبال، صفحه 322 (با اندکى تفاوت).
4? ممکن است این دعا به زبان عربى بر حضرت مسیح(علیه السلام) نازل شده باشد و نیز ممکن است حضرت امام باقر(علیه السلام) آن را به عربى تبدیل کرده باشد.
5? اقبال، صفحه 323?
6? زادالمعاد، صفحه 245?
7? اقبال، صفحه 324?
منبع:http://www.beytoote.com