ماه رجب ، جویباری از بهشت
ایام مقدس
اگرچه اجزاء زمان همانند یکدیگرند، خداوند متعال برخی امور یکسان را از طریق اعطای حرمت و قداست افزونتری به آنها، از ویژگی خاصی برخوردار ساخته که دیگر امور از این خصوصیتبیبهرهاند، امتیاز دادن به پارهای از ماهها به لحاظ برخورداری این ایام از حرمتی بیشتر، از آن جهت است که خداوند متعال حرمت را در این اوقات سختتر و ناخوشایندتر از هتک حرمت در سایر ماهها مقدر فرموده که عصیان در برابر حق و ارتکاب گناه در چنین ایامی مجازاتی شدیدتر در پی داشته و اعمال حسنه در آنها پاداشی دو چندان را برای صاحبش به ارمغان میآورد، برخی مؤمنان و وارستگان به درک و حرمت نهادن چنین اوقاتی شائقند و سعی بر آن دارند که از طریق ذکر، عبادت و دعا این مقطع از زمان را احیا کرده و در واقع یک تمایل درونی برای برخورداری از فضائل چنین لحظاتی گرانبها را در خود احساس مینمایند و به شکوفایی آن مبادرت میورزند، وقتی خداوند متعال خواستار آن است که با بنده خود از در دوستی و عاطفه درآید او را در اوقات و فرصت های پرفضیلتبا اعمالی برتر، والا و شایسته مشغول مینماید.
بنابراین آن که آهنگ دریافت مهر الهی را در اعماق قلب خویش میپروراند ضرورت دارد تمام توان خویش را به کار گیرد تا در چنین اوقات فروزانی در غفلتبه سر نبرد چرا که چنان اوقات شریفی موسم خیرات و سوداگریهایی است که منافع فراوانی را برای او به دنبال میآورد، در غیر این صورت از پیروزی و رستگاری محروم میماند و از قافله پرهیزگاران فاصله میگیرد .
رشته رحمت
هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازدهگانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداستبرخوردار میباشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم» (1) یعنی برخوردار از حرمتیاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام میباشد . رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودهاند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلتبه پایه آن نمیرسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور میگردد .» (2)
امام هفتم (علیه السّلام) فرمودهاند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرینتر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد . (3) از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب» میگویند زیرا که رحمتخداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته میشود پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبة (4) .
اعراب وقتی که دریاها مواج میشد، رودها جاری میگردید و درختان رشد و نمو میکرد میگفتند موسم رجب است و آن را تعظیم مینمودند و طی آن از جنگ و خونریزی اجتناب مینمودند و «رجبته ترجیبا» به معنای بزرگداشت میباشد و این ماه را به «مضر» اضافه میکردند و میگفتند: «رجب مضر» زیرا قبیله «مضر» بیش از سایر قبایل به این ماه حرمت مینهادند . (5) در روایات منقول از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت (علیهم السّلام) نام هایی برای «رجب» ذکر شده است از جمله آنها «رجب الفرد الاصب» میباشد، زیرا در این ماه رحمت الهی همچون بارانی که از آسمان میآید بر بندگانش فرو میریزد، به این ماه «اصم» هم گفتهاند زیرا از نظر فضیلت کمتر ماهی به آن میرسد و حتی در زمان جاهلیت مورد تعظیم و احترام اعراب بوده و حرمت آن را نگه میداشتهاند . رجب به «شهر الاستغفار» هم معروف است زیرا در این زمان عباد خداوند با طلب آمرزش و مغفرت از سیئات فاصله میگیرند و به رحمت الهی نزدیک میشوند و در واقع در این جویبار روح و روان خویش را از هرگونه آلودگی منزه ساخته و رذائل و خباثتها را از قلب خود میزدایند، در برخی منابع روایی این ماه را «شهر امیرالمؤمنین (علیه السّلام)» نامیدهاند یعنی ماه ولایت زیرا در سیزدهم رجب ولادت آن امام متقین و پیشوای پرهیزگاران روی داده است همچنان که شعبان را ماه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و رمضان را ماه خدا گفتهاند، رجب را «حبل الهی» نیز نامیدهاند، زیرا ریسمان رحمت الهی و لطف ربوبی برای بندگان از عالم ملکوت آویخته میشود تا هر کس بخواهد توسط آن به مقام قرب راهی یابد، (6) از خاتم رسولان روایتشده است: خداوند را در آسمان هفتم فرشتهای به نام «داعی» است، هرگاه ماه رجب فرا برسد در تمامی لیالی آن از آغاز تا بامداد این ملک چنین ندا میدهد: ذاکران، مطیعان، مستغفران، توبه جویان، مژده، مژده، بشارت، بشارت، من مانوس با کسی هستم که با من همنشین شود و مطیع کسی هستم که از من پیروی کند، بخشنده آنم که از من طلب بخشش کند، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است، هر کس مرا در این ماه بخواند او را اجابت میکنم و هر فردی که از من چیزی بخواهد خواستهاش را برآورده مینمایم، هر کس از من راه بخواهد، هدایتش مینمایم، این ماه را رشته پیوند میان خود و بندگانم قرار دادهام، هر که بدان دستیازد، به من رسد . (7)
اوقات مراقبت
ماه رجب حاوی ارزشهایی معنوی و فواید ملکوتی است که متاسفانه به تدریجسنتحسنه توجه به قداست ایام سال در نزد مردم کم میشود و رو به تحلیل میرود، در گذشته در زندگی مردم و بخصوص اهل ایمان و تقوا این آداب روحانی جاری و ساری بود و کودکان و فرزندان با انس نسبتبه چنین مواقعی تربیت میشدند و طراوت و عطر اذکار و عبادات و مراسم معنوی ماه رجب با رگ و پوستخانوادهها عجین میگشت، اصولا این که دارد ماه رجب فرا میرسد مشخص بود، گویی به استقبال آن میرفتند و برای چنین موسمی لحظه شماری میکردند، برای رؤیت ماه در شب اول میکوشیدند و اهل محل با شادمانی ضمن احوالپرسی عادی تاکید میکردند ماه رجب آمد، اعمالش را بجا آورید . در واقع ماه رجب و شعبان مقدمات و پیش درآمدهای ماه مبارک رمضان هستند . استاد شهید آیة الله مرتضی مطهری ذیل تفسیر سوره ملک میگوید: «ما که بچه بودیم در منزل خود ما - من از هفت و هشتسالگی کاملا یادم است - اصلا این که ماه رجب دارد میآید مشخص بود، میگفتند یک هفته به ماه رجب مانده . . . سه روز مانده، امشب احتمالا اول ماه رجب استبرویم برای استهلال در مسجد که جمع میشدند همه صحبتها از آمدن ماه رجب بود . . . من از بچگی این را میدیدم، مرحوم ابوی ما و مرحوم والده ما غیر از اول و آخر ماه رجب و غیر از ایام البیض، نجشنبهها و جمعهها روزه بودند و بلکه مرحوم ابوی ما در بعضی از سالها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه میگرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل میکردند . . . اصلا این ماه، ماه استغفار و توبه وعبادت است . . .» (8)
پوینده طریق بندگی و سالک راه ملکوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت که شیر روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقلیم توحید آشنایی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هایی جانبخش نوشیده و طالب قرب، کرامت، تعالی و فضیلت میباشد گاه رسیدن پربرکتسال همچون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هایی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در این مواقع بسر میبرد تا از آب گوارا و نوشین حیات و معنویتسیراب شده و روح و روان خود را جانی نوین و طیب و طاهر ببخشد و با نظافتخانه دل و آراستن درون، خود را برای میهمانی خدا و درک لیلةالقدر ماه مبارک مهیا کند . آنان که در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمیدارند چه خوب قدر چنین ایامی را میدانند و بسیار سختتر و هوشیارتر و جدیتر از دنیاطلبان که به دنبال آن هستند تا مبادا سودی فانی و متاعی ارزانی از این نشئه از دستشان بیرون رود، مراقبند تا نکند نفعی باقی و تجارتی راقی برای آخرت، از کفشان ربوده گردد که زیان و نقصان را در این میبینند از این روست که حضرت امام خمینی در چنین مناسبت هایی عنایت افزونتری به خلوت و انس با خدای بیهمتا و دوری از اغیار و کثرت این دیار نشان میدادند .
بر کسی که میخواهد به تصفیه درون بپردازد لازم است که برای دستیابی به خرسندی خداوند تمامی توش و توان خود را به کار گیرد و برای خالص نمودن اعمال و احوال خویش و مصون نگه داشتن آنها از هر گزندی، در ایام ماه رجب مبادرت ورزد که اگر بندهای به اندک عملی به این شیوه و با این خصوصیات توفیق یابد او را کفایت میکند زیرا پاداشی که پروردگار برای عمل ناب و عاری از آلودگی خودخواهی و شرک و نفاق، در نظر گرفته از حساب و شماره بیرون است .
عروج معنوی
نماز راستین و نیز باطن این عبادت به روح آدمی صعود میدهد چنانچه در منابع روایی نماز معراج مؤمن معرفی شده است اما بجا آوردن این فریضه در ماه رجب ترقی معنوی آدمی را مضاعف میسازد و موجب میشود که او با موفقیت افزونتری از نردبان آسمان بالا رود و با عرشیان و قدسیان مانوس گردد، رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس در ماه رجب شصت رکعت نماز به جای آورد، هر شب دو رکعت و در هر رکعتیک بار حمد و سه بار قل یا ایها الکافرون و یک بار قل هو الله احد را بخواند و پس از سلام دستها را بالا ببرد و دعایی را که سفارش شده زمزمه کند . (9) پس از اقامه این نمازها سزاوار است که تا وقت فرارسیدن نماز شب به اموری بپردازد که با حال روحی او انطباق داشته باشد و آن گاه نماز شب به جای آورد و پس از رکعت هشتم به سجده رود و در این حال دعایی را که در کتاب اقبال الاعمال به نقل از امام معصوم (علیه السّلام) آمده بخواند و از مضامین آن غافل نماند و پس از نماز وتر نیز دعایی را که در ماخذ یاد شده درج شده زمزمه کند . (10)
سید بن طاووس در کتاب معروف خود، اقبال الاعمال، از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که آن حضرت فرمودهاند هر که در ماه رجب یک روز روزه بدارد و چهار رکعت نماز گزارد و دررکعت اول صد مرتبه آیةالکرسی و در رکعت دوم دویست مرتبه قل هو الله احد، مرگش فرا نخواهد رسید تا آن که جای خود را در بهشت مشاهده کند و یا برایش این جایگاه رفیع را ببینند . (11)
تمرین تزکیه
فضیلتها و ثواب هایی که برای روزه داری در ماه رجب ذکر شده آنقدر زیاد و قابل عنایت میباشد که غفلت از آن با خسرانی مبین توام است، ابن بابویه (شیخ صدوق) به سند معتبر از سالم روایت کرده که گفت: به محضر امام صادق (علیه السّلام) مشرف شدم در حالی که چند روز به اواخر ماه رجب مانده بود، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: آیا در این ماه روزه گرفتهای؟ عرض کردم: نه، فرمودند آنقدر ثواب را از دست دادهای که اندازهاش را جز خداوند نمیداند همانا این ماهی است که خداوند آن را بر ایام دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و برای روزه داران آن کرامتش را واجب گردانیده است، عرض کردم: یابن رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اگر در اوقات باقی مانده روزه بدارم آیا به برخی از ثوابهای روزه داران میرسم؟ فرمودند: ای سالم، هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خداوند او را از شدت سکرات مرگ، هراس بعد از موت و از عذاب قبر مصون گرداند، و کسی که دو روز آخر رجب را صائم باشد بر صراط به سهولت عبور کند و آن فردی که سه روز از آخر این ماه را روزه بدارد از وحشت روز قیامت و از هول و هراس آن روز ایمن گردد و مجوز بیزاری از آتش دوزخ را به وی بدهند . (12) حضرت امام کاظم (علیه السّلام) فرمودهاند: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد آتش جهنم از او فاصله میگیرد و هر کس سه روز آن را روزه بگیرد بهشتبر او واجب میشود . (13) و در روایتی دیگر از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که هر کس تمامی روزهای رجب را روزه بدارد سروش آسمانی چنین مژدهاش میدهد: بنده خدا گذشته هایت همه بخشوده شد، اینک کار خویش را از نو شروع کن . . . در فرازی از این روایت آمده است که از آن حضرت پرسیدند اگر کسی به هر عذر پذیرفتهای نتواند آن را روزه دارد از چه راهی میتواند به چنین پاداشی دستیابد؟ فرمود: اگر به جای هر روزه نانی صدقه دهد به همین پاداش بلکه بیش از آن خواهد رسید، ثوابی که اگر همه آسمانیان و اهل زمین برای اندازهگیری آن اجتماع کنند حتی یک دهم آن را نمیتوانند احصی کنند . (14)
متفکر شهید آیة الله مطهری خاطر نشان نموده است: یادم است در ماه مبارک رجب در سال 1321 ه . ش - که تابستان بود و به اصفهان رفته بودیم - میرفتیم به درس آقای حاج آقا رحیم ارباب . . . که از بزرگان هستند من این ذکر را اول بار از این مرد شنیدم (ذکری که در سطور بالا آن را درج کردیم)، میدیدم که خیلی کند صحبت میکند و ا ذکار را بالخصوص خیلی با تانی و حضور قلب میگوید . . . میدیدم این مرد مرتب اینها را میگفت، چون پیرمرد بود و نمیتوانست روزه بگیرد آن را با این (ذکر) جبران میکرد و باز یادم نمیرود که در همان سالها روز بیست و پنجم رجب بود . . . ما در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم، بعد از ظهر بود، خوابیده بودیم، از خواب که بیدار شدیم یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی (15) را شنیدم، ما در آن مدرسه غریبه بودیم، به عنوان تابستان رفته بودیم ولی طلبههای آن مدرسه به دفعات از ایشان خواهش کرده بودند، آمده بود برای طلبهها موعظه میکرد و بعد هم ذکر مصیبت، حدیث دارد که در قیامت فریاد میکشند: «این الرجبیون» رجبیون کجایند! این مرد با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد: آن وقتی که بگویند: این الرجبیون و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم در ماه رجب هیچ چیز نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟ غرض این است: این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما به کلی دارد فراموش میشود، ماه رجب میآید بزرگهایمان [متوجه نمیشوند] تا چه رسد به بچهها کم کم اگر به بچهها بگوئیم ماههای قمری را از محرم تا ذی الحجه بشمار نمیتوانند، اصلا فراموش میکنند که چنین ماههایی هم وجود داشتها است، ولی به هر حال تکلیف هرگز از ما ساقط نمیشود . (16)
از اعمال مهم و ارزشمند ماه رجب خواندن اذکار و ادعیهای است که از سوی معصومین روایت گردیده است . به پیروی از امام سجاد (علیه السّلام) در همه این ماه در سجدهها خواندن دعای: عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک تاکید شده است و نیز هر صبح و شام پس از هر نماز خواندن دعای: یا من ارجوه لکل خیر . . . توصیه گردیده است فضیلت زیارت خانه خدا و زیارت قبور اهل بیت (علیهم السّلام) خصوصا زیارت حضرت امامرضا (علیه السّلام) در ماه رجب بسیار زیاد است . (17) شیخ مفید گفته است: عمره رجبیه فضیلتبسیاری دارد و در فضائل آن روایات فراوان وارد شده است، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: عمره بر مردم واجب است مثل حج و افضل عمره، عمره رجب است . (18) هم چنین خواندن زیارت امام حسین (علیه السّلام) در آغاز و میان این ماه توصیه شده است (19) در چند روایت نیز بیان شده که زیارت امام رضا (علیه السّلام) در ماه رجب میباشد .
دعای رجبیه از جمله ادعیه کوتاه و مختصر، اما عمیق و پرمعناست که از ناحیه مقدسه امام مهدی (عج) صادر شده است امام عصر در آغاز توقیع شریف خطاب به ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید - نایب خاص آن حضرت - دستور فرمودند که شیعه در هر روز از ایام ماه رجب این دعا را بخواند . (20) زیارت رجبیه نیز از ناحیه مقدسه حضرت حجة بن حسن عسکری صادر شده و شیخ طوسی از ابوالقاسم حسین بن روح - نایب خاص حضرت مهدی (عج) - روایت کرده که فرمود زیارت کن در مشهد هر امامی که باشی آن پیشوا را در ماه رجب به این زیارت . (21)
فرازهای فضیلت
شب اول ماه رجب بسیار شریف است و از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایتشده که هر که درک کند این ماه را، و در اول، وسط و آخر آن غسل کند، از گناهان بیرون میآید، زیارت حضرت امام حسین (علیه السّلام) هم توصیه شده و نیز اقامه بیست رکعت نماز، بعد از نماز مغرب به ترتیبی که در کتب ادعیه ذکر شده نیز مورد تاکید قرار گرفته و شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» روایت کرده است از ابوالبختری وهب بن وهب از امام صادق (علیه السّلام) از جدش حضرت علی (علیه السّلام) که آن امام را خوش میآمد که خود را در چهار شب در حال احیاء نگه دارد که یکی از آن شبها، اولین شب رجب بود، خواندن دعاهای ویژه به هنگام دیدن ماه رجب چیزی است که درباره آن سفارش شده است، بجاست که سالک طریق حق در این دعا شعبان و رمضان را هم به یاد آورد و از خداوند بخواهد تا او را آمادگی و توانایی بدهد تا آن دو ماه را به شایستگی پذیرا شود و حق آنها را ادا کند . (22) روزه گرفتن در اولین روز این ماه نیز ثواب بسیاری دارد و روایتشده که حضرت نوح (علیه السّلام) در این روز به کشتی سوار گردید و دستور داد کسانی که با او همراهند روزه بگیرند، علاوه بر آن به جای آوردن نماز سلمان و خواندن دعاهایی ویژه که در کتاب «اقبال الاعمال» آمده است، از مهمترین اعمال این روز است .
اگر نخستین شب رجب، شب جمعه باشد «لیلة الرغائب» نام دارد که سزاوار است اعمال آن به جای آورده شود، از مصطفای پیامبران حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایتشده که آن حضرت فرمودند از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید که فرشتگان آن را لیلةالرغائب نامیدهاند، آنگاه که یک سوم این شب سیر میشود ملائکه در کعبه و اطرافش اجتماع میکنند در این حال خداوند بدانان فرماید: فرشتگان من چه خواستهای دارید؟ جواب میدهند: تقاضای ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی، خداوند میفرماید: بخشیدم . رجب طلایهدار انس و محبتبا خدای یکتاست و حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) طلیعه آن ماه خجسته، آفتاب دین ودانش از مطلع رجب جان افسردگان خاکی را گرمی روحانی میافزاید، کیست که با ماه رجب انسی داشته باشد و پنجمین فروغ امامت را نشناسد و کیست که امام رجب را اقتدا کرده باشد و ماه امام را درنیافته باشد، در روز جمعه نخستین روز ماه رجب سال 57 هجری کودکی در مدینه دیده به جهان گشود که او را محمد نامیدند و ابوجعفر کنیه و باقرالعلوم لقبش بود و به هنگام تولد او هالهای از شکوه و عظمت این نوزاد نورانی را فرا گرفت . (23)
در روز سوم رجب سال 254 هجری حضرت امام هادی (علیه السّلام) پس از 33 سال مجاهدت علمی و فرهنگی و صیانت از دیانت در حالی که 41 سال و چند ماه از عمر بابرکتش میگذشتبا دسیسه معتز عباسی توسط سم به شهادت رسید و پس از آن که امام عسکری (علیه السّلام) بر پدر خود نماز گذارد پیکر پاک آن حضرت در خانهاش در سامرا دفن گردید که بارگاه مبارکشان در نهایتبلندپایگی و درخشندگی تا امروز به آسمان فخر میفروشد . (24)
نسیم صبح جمعه دهم رجب سال 195 هجری میوزد و مشعلی دوباره در راهبری عاشقان ولایت گشوده میشود، حیاتی سراسر بخشش و کرامت جهان را در بر میگیرد و جوادالائمه آن چراغ عالمافروز تقوا و احسان بر عرصه جهان قدم مینهد، گویی که تمام کائنات به این وجود ملکوتی حسرت میبرند و ملائکه برای تماشای سیمای سرشار از معنویت او صف بستهاند، جلوهای از اشراق انوار هدایتبر طالبان کمال پرتو افشانی میکند چه این که نوری از درون نوری دیگر پدید آمده است و توسط آن منازل معرفت الهی گشوده میشود حضرت امام رضا (علیه السّلام) خطاب به شیعیان پس از ولادت فرزندشان فرمودند: خداوند فرزندی نصیبم کرد که همچون موسی بن عمران شکافنده دریاهاست و مادرشان به سان مادر عیسی پاک و مقدس است ولی او به ظلم کشته میشود، به طوری که فرشتگان آسمان بر او میگریند و خداوند بر دشمن او و هر کس که به وی ستم نماید غضب میکند و به عذاب الیم گرفتار مینماید . (25)
مستحب است در شب سیزدهم رجب انسان دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت آن حمد یک مرتبه و سوره یاسین و تبارک الملک و توحید بخواند . روز جمعه سیزدهم رجب، سال سی بعد از حادثه عامالفیل فاطمه بنت اسد در خانه کعبه فرزندی را به دنیا آورد که عرشیان و قدسیان از این بابت در موجی از شعف و شادی فرو رفتند و اهل زمین در حیرت قرار گرفته، نوزادی که شیوه ولادتش نقطه عطفی در سیر تاریخی بشر پدید آورد و خداوند در آن حد برایش اعتبار قائل گردید که در حریم مطهر خود او را پاک به دنیا آورد ولیاقت آن را داشت که از خدا نیز نامی گیرد و «علی» نامیده میشود . شان و شکوه و حق و حقوق هر روز با میزان ظهور الطاف و عنایات الهی در آن سنجیده میشود و در سیزده رجب با ولادت حضرت علی (علیه السّلام) لطف الهی در پایهای تجلی کرده که به راستی توصیف آن بلکه درک و دریافت آن از توان ما بیرون است زیرا ولایت آن بزرگوار رکن ایمان بلکه روح ایمان است، پس بجاست که شیعیان روز تولد آن پیشوای پرهیزگاران و تقسیم کننده بهشت و دوزخ و پناه محرومان را عید بزرگ خود بشمارند و بالاترین شان و شکوه را برای آن قائل شوند و خداوند را در برابر چنین نعمتی سپاس گویند . خوشا به حال کسانی که در چنین ایام پربرکتی در کنار کعبه یعنی زادگاه حضرت علی (علیه السّلام) به انجام مراسم عمره توفیق یابند و در زادروز مولود کعبه به نشانه ارج نهادن بر پایمردی قهرمان توحید، پروانه وار بر گرد سمبل توحید طواف کنند .
روز سیزدهم رجب نخستین روز از «ایام البیض» است که تا روز پانزدهم ادامه دارد و چون ماه از آغاز تا پایان این ایام به درستی میدرخشد بدین عنوان شهرت یافته است . (26) ثواب بسیاری برای روزهداری در ایام البیض وارد شده و اگر کسی بخواهد عمل ام داوود را به جای آورد باید این روز را صائم باشد، اعتکاف در این سه روز فضیلت دارد و رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودهاند: هر کس از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب معتکف شود، گناهانش آمرزیده میگردد . (27)
در کتاب «اقبال الاعمال» آمده استحضرت آدم از خداوند پرسید خدایا محبوبترین روزها و گرامیترین زمانها نزد تو کدامند؟ خداوند به وی وحی کرد: محبوبترین روزها نزد من پانزدهم رجب است، ای آدم در این روز بکوش تا با قربانی کردن، میهمانی دادن، روزه داشتن، نیایش کردن، بخشش خواستن و لا اله الا الله گفتن به من تقرب جویی، چنین تقدیر کردهام که فرزندی از احفاد تو را به پیامبری برانگیزم و روز نیمه رجب را به او و امتش اختصاص دهم که در آن روز چیزی از من نخواهند جز آن که بدانان ببخشم . . . حال که نیمه رجب چنین شکوهی دارد بر سالک عاقل است که به خود آید و چنین فرصتخوبی را برای درمان گناهان گذشتهاش و برای جبران اوقات از دست رفتهاش غنیمتبشمرد و آن را به آسانی از دست ندهد و بکوشد تا با اخلاص در یک روز خرابیهای عمر را بازسازد . خواندن دعای استفتاح (عمل ام داوود) با همه شطر و شرطهایش، زیارت امام حسین، به جای آوردن چهار رکعت نمازی که حضرت امیر (علیه السّلام) در این روز به جای میآورد و پس از آن خواندن دعای یا مذل کل جبار و سپس نیازهای خود را از خدا خواستن، به جای آوردن نیمه دوم نماز سلمان، صلوات بر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرستادن، روز مذکور را با توسل به اولیای الهی به پایان بردن از جمله اعمال این زمان است . (28)
ناگفته نماند که 15 رجب آغاز مهاجرت مسلمانان مکه به حبشه در سال پنجم بعثت است و در همین روز بود که قبله مسلمانان از بیتالمقدس به جانب بیت الله الحرام و خانه کعبه تغییر یافت . در 15 رجب سال 62 هجری حضرت زینب کبری (س) رحلتیافت همان بانویی که استوار و مقاوم به دفاع از حق و تهاجم به ستم پرداخت و ناروایی امویان را افشا نمود و با تازیانه کلماتش در دل کارگزاران یزید هراس افکند، کوله بار اسارت را بر دوش کشید و کاروانی را که لطف خدا بدرقه آن بود از شهری به شهری دیگر هدایت کرد و در صیانت از نهضت عاشورا کوشید بانویی که به هیچ ذلتی تن نداد و نمونه آشکاری از انسانیت و پرهیزگاری گشت و در رسانیدن پیام امام سوم کوتاهی نکرد .
در روز 25 رجب سال 183 ه . ق هفتمین فروغ امامت توسط هارون - خلیفه عباسی - به شهادت رسید و بدین گونه فروغی فروزان پس از سالهای متمادی تحمل حبس و شکنجه و فشارهای سیاسی و مجاهدتهای ارزشمند در مسیر انسان سازی جامعه اسلامی، عبد صالحی با چنگال انسان فاجری در بارگاه قدس و ملکوت آرام گرفت .
شب و روز بیست و هفتم رجب یکی از شبها و روزهای بسیار ارجمند و بلکه ارزشمندترین شب و روز سال در کتاب «اقبال الاعمال» از امام جواد روایتشده است که آن حضرت فرمود: در رجب شبی است که برای مردم از هر چه آفتاب بر آن تابیده بهتر است و آن شب بیست و هفتم این ماه است که فردای آن روز بعثت پیامبر روی داد و به جای آوردن اعمال ویژه آن پاداش برابر شصتسال عبادت دارد . (29)
در روز 27 رجب نفخهای آسمانی همراز روحی گشته که با عالم ملکوت انس دارد، ستارهای که با طلوعش آتشکدهها را به دست فنا سپرد و کنگرههای کاخ استبداد کسری را فرو ریخت، اینک پیام رسالت را نجوا میکند راهی از نور در امتداد آسمان تا زمین مکه و افق تا افق فرشتگان صف در صف ایستادهاند و غار حرا در هالهای از نور با خورشیدی در میان، جبرئیل آرام بر زمین گام میگذارد، نبض زمان تند میزند، شب میگریزد و چلچراغ دستی به استقبال میگشاید . سرانجام روز موعود فرارسید و وعدههای الهی تحقق یافت، بعثت پیامبر اسلام همچون آذرخشی کویر منحط و خفقان گرفته انسانیت را پرتو افشانی نمود و طلیعه وحی با فرمان قاطع «اقرا» نمودار گشت و موجی از نور الوهیت در غار حرا برخاست و جام جان پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را لبریز از معنویت و روانش را از انوار معرفت مبتهج نمود . در کتب ادعیه اعمالی از قبیل روزه داری، غسل کردن، زیارت حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت علی (علیه السّلام) و به جای آوردن دوازده رکعت نماز قبل از ظهر، خواندن دعای: «یا من امر بالعفو و التجاوز . . .» توسل به معصومین برای این روز ذکر شده است که به جای آوردن آن ثوابی عظیم دارد . در آخرین روز ماه رجب ضرورت دارد که سالک طریق عبودیت اعمال و عبادات یک ماهه خودش را به خدای واگذارد و عذرخواهانه زبان به پوزش بگشاید و از پیشگاه پیامبران و امامان توسل جوید و آنان را شفیع خویش سازد و نیمه سوم نماز سلمان را به جای آورد . (30)
پینوشتها:
1) اشاره استبه آیه 36 از سوره توبه: منها اربعة حرم . . . .
2) فضائل الاشهر الثلاثه، ابن بابویه قمی، تحقیق غلامرضا عرفانیان، ص24 .
3) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج97، ص37 .
4) مفاتیح الجنان، ص228 .
5) فصلنامه میقات حج، سال چهاردهم، شماره 16، تابستان 1375، ص22 و 23 .
6) در این مورد بنگرید به کتاب بحارالانوار، ج97، ص26 - 55; تحفالعقول ابن سعید حرانی، ص304 - 511 .
7) المراقبات فی اعمال السنة، میرزا جواد ملکی تبریزی، (متن ترجمه) ص70 .
8) آشنایی با قرآن، شهید مطهری، ج8، ص233 .
9) این دعا در مآخذ قبل و نیز آثاری چون اقبال الاعمال ; تحفه حلوانی و مفاتیح الجنان آمده است .
10) المراقبات، ص78 - 79 .
11) مفاتیح الجنان، ص24 .
12) فضائل الاشهر الثلاثة ابن بابویه قمی، ص18 .
13) بحارالانوار، ج97، ص37، ماخذ قبل، ص23 .
14) امالی شیخ صدوق، ترجمه آیت الله کمرهای، ص539 - 540 .
15) در خصوص شرح حال این عالم وارسته و استاد اخلاق نگاه کنید به کتاب ناصح صالح از نگارنده .
16) آشنایی با قرآن، ج8، ص234 - 235 .
17) مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، ج8، ص7 .
18) شرح زیارت رجبیه، شیخ محمد باقر بیرجندی، ص129 - 130 .
19) المراقبات، ص108 .
20) شیخ طوسی در مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، سید بن طاووس در اقبال الاعمال و شیخ عبدالله کفعمی در کتاب مصباح و نیز علامه مجلسی در بحارالانوار این دعا را روایت کردهاند .
21) نک: مصباح الزائر، سید بن طاووس و تحفة الزائر علامه مجلسی و نیز منابع پیشین .
22) المراقبات، ص78، مفاتیح ص243 - 244 .
23) مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص557 .
24) نک: تاریخ یعقوبی، ج2، ص503; حیات الامام الهادی، باقر شریف قرشی، ص348 .
25) نک: اصول کافی، ج2، بحارالانوار، ج50 و ارشاد شیخ مفید .
26) تفسیر روح البیان، ج3، ص422 .
27) کنزالعمال، حسام الدین هندی، حدیث 24007 .
28) المراقبات، ص116 .
29) در ماخذ قبل، ص117 - 121 این اعمال ذکر شده است .
30) المراقبات، ص122 .
منبع: http://www.hawzah.net
مسأله حجاب در سیره حضرت زهرا (س)
نویسنده:حجةالاسلام والمسلمین محمد محمّدی اشتهاردی
اشاره
بدون تردید پوشش اسلامی برای زنان، از ضروریّات دین مقدّس اسلام است، چنان که آیات متعدّدی از قرآن بر این مطلب دلالت دارند.1 از طرفی مسأله حجاب یکی از جنجالیترین مسائل دنیای دیروز و امروز است، به ویژه طرفداران اعلامیّه حقوق بشر، که با عنوان کردن «تساوی حقوق زن و مرد»، پوشش را برای زن دست و پاگیر دانسته، و آن را برخلاف آزادی قلمداد و به عنوان حمایت از حقوق زن، مطرح مینمایند، این مسأله را بسیار حسّاس نموده است، در صورتی که پوشش اسلامی را باید در مجموع ابعادش مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، که با توجّه به مجموع، به نفع زن و جامعه است، و نه تنها دست و پا گیر نیست و تضادّی با آزادی ندارد، بلکه زنان در عین حفظ پوشش اسلامی، میتوانند برترین فعالیّتهای اجتماعی را داشته باشند، و در چارچوب آزادیهای صحیح و مقبول، از حق آزادی خود بهرهمند گردند، زیرا حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلکه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ کرامت زن است، و ما امروز در جمهوری اسلامی ایران میبینیم که زنان در همه صحنهها و عرصهها، از مجلس قانونگذاری گرفته تا آموزش و پرورش و بیمارستانها و ادارات، میتوانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامی، به کار و تلاش بپردازند، بی آنکه حجاب اسلامی برای تلاشهای آنان، مشکلی ایجاد کند، و حقّ آزادی صحیح آنها را تضییع نماید.
استاد شهید علاّمه مطهّری مینویسد: «وظیفه پوششی که اسلام برای زنان مقرّر کرده است، به این معنی نیست که آنها از خانه بیرون نروند، زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست... پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موی خود را بپوشاند، و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد، آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند، و فتوای فقهاء هم مؤیّد همین مطلب است».2
و در فراز دیگر مینویسد: «حجاب در اسلام از یک مسأله کلّیتر و اساسیتری ریشه میگیرد، و آن این است که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی، اختصاص یابد، اجتماع منحصرا برای کار و فعّالیت باشد، برخلاف سیستم غربی عصر حاضر، که کار و فعّالیت را با لذّتجوییهای جنسی به هم میآمیزد، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملاً از یکدیگر تفکیک کند».3
علاّمه اقبال لاهوری در اشعار نغز خود در این رابطه، چنین میسراید:
باید این اقوام را تنقید غرب شرق را از خود برد تقلید غرب
نی زرقص دختران بیحجاب قوّت مغرب نه از چنگ و رباب
نی زعریان ساق و نی از قطع موست نی زسحر ساحران لاله روست
از همین آتش چراغش روشن است قوّت افرنگ از علم و فن است
مغز میباید نه ملبوس فرنگ علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
با این بیان، به سیره ارجمند حضرت زهرا(س) در زمینه پوشش اسلامی نگاهی میافکنیم. آن بانوی بسیار بزرگ جهان، با این که حریم عفاف و حجاب را به طور
کامل رعایت میکرد، در عین حال، در بحرانیترین حوادث سیاسی و اجتماعی، حضور و ظهور داشت. برای روشن شدن مطلب نظر شما را به مطالب زیر جلب میکنم:
حجاب از دیدگاه حضرت زهرا(س)
روزی مرد نابینایی با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانید، پیامبر اکرم(ص) که در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س) پرسید: «با این که این مرد نابیناست و تو را نمیبیند، چرا خود را پوشاندی»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم، وانگهی او بو را استشمام میکند». پیامبر(ص) (به نشانه تأیید شیوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّی؛4 گواهی میدهم که تو پاره تن من هستی».
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: روزی همراه گروهی در محضر رسول خدا(ص) نشسته بودیم. آن حضرت به ما رو کرد و فرمود: «بهترین کار برای زنان چیست؟» هیچ کدام از حاضران نتوانستند جواب صحیح بدهند. هنگامی که متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همین موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسیدم، و ماجرای سؤال پیامبر(ص) و پاسخ صحیح ندادن اصحاب را برای حضرت زهرا(س) تعریف کردم، و گفتم هیچ یک از ما نتوانستیم پاسخ صحیح بدهیم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولی من پاسخ به این سؤال را میدانم، و آن این است که: «خَیْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لایَرِینَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است که آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
* حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلکه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ کرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض کردم: «ای رسول خدا! از ما پرسیدی که چه کار برای زنان برتر است، پاسخش این است که برترین کار برای زنان این است که آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
پیامبر(ص) فرمود: «چه کسی به تو چنین خبر داد، تو که اینجا بودی و پاسخی نگفتی؟» علی(ع) عرض کرد: «فاطمه(س) چنین فرمود».
پیامبر(ص) از این پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسندید و به نشانه تأیید او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّی؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».
نیز روایت شده: روزی جابر بن عبدالله انصاری همراه رسول خدا(ص) به سوی خانه فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتی که به در خانه رسیدند، پیامبر(ص) اجازه ورود طلبید. فاطمه(س) اجازه داد، پیامبر(ص) فرمود: شخصی همراه من است، آیا اجازه هست با او وارد خانه شویم؟ فاطمه(س) عرض کرد: «ای رسول خدا «قِناع» (یعنی مقنعه و روسری) ندارم.» پیامبر(ص) فرمود: «یا فاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مَلْحَفَتِک فَقِنِعِی بِهِ رأسَکِ؛ ای فاطمه! زیادی لباس بلند روپوش خود را بگیر و سرت را با آن بپوشان».
حضرت فاطمه(س) همین کار را کرد، آن گاه پیامبر(ص) و جابر، با کسب اجازه وارد خانه شدند.6
تلاشهای سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) در عین آن که حجاب کامل را رعایت میکرد، حجاب را پردهنشینی و انزوای زنان نمیدانست، بلکه شواهد بسیاری وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگیر و مانع تلاشهای اجتماعی و سیاسی نمیدانست. از این رو، در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعّال داشت، به عنوان نمونه:
1ـ محدّثین نقل میکنند: شخص پیامبر(ص) دست فاطمه(س) را گرفت، و به میان مردم آمد و خطاب به مردم فرمود: «هر کس که فاطمه(س) را شناخت که شناخت، و هر کس که او را نشناخته بداند که فاطمه(س) دختر محمّد(ص) است. او پاره تن من است. او قلب و جان من است. هر کس او را بیازارد مرا آزرده، و هر کس مرا بیازارد، قطعا خدا را آزرده است».7 بنابراین، حجاب در سیره فاطمه(س) پرده نشینی نیست.
2ـ در مکّه قبل از هجرت، مشرکان به تحریک ابوجهل به پیامبر(ص) آزار میرساندند، یکی از آنها به نام «ابن زبعری» شکمبه گوسفندی را برداشت، و به طرف پیامبر(ص) انداخت، به طوری که سر و صورت آن حضرت را آلوده نمود، ابوطالب(ع) به دفاع از آن حضرت پرداخت،
* پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موی خود را بپوشاند، و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد، آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند، و فتوای فقهاء هم مؤیّد همین مطلب است».
در این هنگام حضرت زهرا(س) که در آن وقت خردسال بود با آب نزد پدر آمد، و سر و صورت آن حضرت را شست و شو داد.8
روز دیگری فاطمه(س) گروهی از مشرکان را در کنار کعبه دید که جلسه محرمانهای دارند. دریافت که در اندیشه توطئه بر ضد پیامبر(ص) هستند، هشیارانه با شتاب به حضور پیامبر(ص) آمد و توطئه آنها را به پدر بزرگوارش خبر داد.9
و در مورد دیگر با کمال شجاعت و صلابت نزد مشرکان آمد و رگبار سرزنشش را بر ابوجهل و پیروانش فرو ریخت، و بر آن ستمگران نفرین کرد.10
حضرت زهرا(س) پس از هجرت از مکّه به مدینه نیز تلاشهایی این چنین در حمایت از اسلام و سپاه اسلام مینمود، و در عرصههای مختلف حضور و نظارت داشت.
حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه، و حتّی گاهی سرکشی به رزمندگان اسلام و غذا رسانی به آنها در صف اول جبهه نیز در روایات و تاریخ نقل شده است، چنان که این موضوع در جنگ خندق و فتح مکّه، رخ داده است.11
در ماجرای «مباهله» که یک حادثه بسیار مهم سیاسی و اجتماعی و عقیدتی بود و در سال دهم هجرت بین پیامبر(ص) و هیأت بلندپایه مسیحیان نماینده «نجران» رخ داد، هزاران نفر از مهاجر و انصار در صحرای مدینه اجتماع کرده بودند تا از نزدیک نظارهگر صحنه باشند، ناگاه دیدند پیامبر(ص) با فاطمه(س) و علی(ع)
و حسن و حسین(ع) برای مباهله به سوی صحرا میآیند... پیامبر(ص) مطابق آیه 61 آل عمران (آیه مباهله) فاطمه(س) را همراه خود، در چنین همایش سیاسی دینی، شرکت داد.12 بنابراین، حجاب زنان هرگز مانع آنها برای شرکت در اجتماعات سیاسی و دینی نخواهد شد.
تلاشهای سیاسی حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص)
پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) و پدیدار شدن ماجرای سقیفه بنیساعده، و بیعت با ابوبکر به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) و کنار زدن امیرمؤمنان علی(ع) از مقام رهبری، که حق مسلّم آن حضرت بود، حضرت زهرا(س) در موارد مختلف وارد صحنه شد، و به دفاع از حریم ولایت پرداخت. در ملأ عام در مسجد با خطبه غرّا، غاصبان را محکوم کرد، بیعت کنندگان را سرزنش نمود، و جانش را در این راه گذاشت، و آن چنان فعّال و جدّی به صحنه آمد، که سرانجام به شهادت رسید، و اینها و دهها نمونه دیگر نشان دهنده آن است که مسأله پوشش اسلامی، زنان را در پشت پرده محبوس نکرده که به طور کلّی از صحنه تلاشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فاصله بگیرند، اگر چنین بود، هرگز حضرت زهرا(س) از پشت پرده حجاب بیرون نمیآمد.
چگونگی خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در مسجدالنّبی
یکی از امور مهمّی که در زندگی حضرت زهرا(س) همواره میدرخشد، خطبه غرّای او در مسجدالنّبی پس از رحلت پیامبر(ص) در ازدحام مردم است، که او با این خطبه غاصبان و خطاکاران را به محاکمه کشید و آنان را قاطعانه محکوم کرد، و از حریم ولایت و رهبری امیرمؤمنان علی(ع) به دفاع برخاست. چگونگی حرکت حضرت زهرا(س) از خانهاش (که مجاور مسجد بود) به مسجد، در رابطه با مراعات حفظ حریم حجاب به قدری دقیق و ظریف است، که جدّا سزاوار است همگان در این مورد با نظر دقیق بنگرند، و نکتهها را دریابند، و سپس خطبه غرّای او را در آن اجتماع و جوّ حاکم مورد بررسی قرار دهند. به راستی که منظره خطبه خواندن حضرت زهرا(س) تابلو گویا و بسیار روشن درباره حفظ حریم حجاب، و در عین حال شرکت کامل در صحنه برای سخنرانی و دفاع از حریم حق است و این همان راه اعتدال است که اسلام در همه جا به آن سفارش نموده است.
* حضرت زهرا(س) در عین آن که حجاب کامل را رعایت میکرد، حجاب را پردهنشینی و انزوای زنان نمیدانست، بلکه شواهد بسیاری وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگیر و مانع تلاشهای اجتماعی و سیاسی نمیدانست.
* حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه، و حتّی گاهی سرکشی به رزمندگان اسلام و غذا رسانی به آنها در صف اول جبهه نیز در روایات و تاریخ نقل شده است، چنان که این موضوع در جنگ خندق و فتح مکّه، رخ داده است.
ما در این جا چگونگی حرکت آن حضرت برای القای خطبه را شرح میدهیم، تا مسأله مهم حجاب را از مکتب زهرای اطهر(س) بیاموزیم، و هم باور کنیم که زن میتواند در عین حفظ حریم حجاب، از پردهنشینی خارج گردد، و به عنوان نیمی از جامعه انسانی، رسالت خود را به انجام رساند. شرح این چگونگی، نیز میتواند
جواب دندانشکنی به آن افرادی باشد که حجاب اسلامی را کمرنگ گرفته، و خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در مسجد را به عنوان شاهد عقیده ناصحیح خود میآورند، غافل از آن که شش دلیل و شاهد محکم در مقدّمه خطبه وجود دارد، که هر کدام نشان دهنده اهمیّت حجاب از نظر حضرت زهرا(س) است. اینک شرح مطلب:
عبدالله بن حسن (نوه امام حسن مجتبی علیه السلام) از پدران خود نقل میکند، هنگامی که مسأله غصب فدک رخ داد، و این خبر به حضرت زهرا(س) رسید، در این هنگام حضرت زهرا(س) تصمیم گرفت به مسجد برود و در آن جا به عنوان حمایت از حق، سخنرانی کند، چگونگی حرکت حضرت زهرا(س) در متن عبارت چنین آمده:
«لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأسِها، وَاشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها وَ اَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساء قَوْمِها، تَطَأُ ذُیُولَها، ماتَخْرُمُ مِشْیَتِها مِشْیَةِ رَسُولِ الله حتّی دَخَلَتْ عَلی اَبِی بَکْرٍ وَ هُوَ فی حَشْدٍ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَالاَنْصارِ وَ فِی غَیْرِهِمْ فَنِیطَتْ دوُنَها مُلائةً فَجَلَسَتْ، ثُمَّ أنَّتْ اَنَّةً اَجْهَشَ الْقَوْمُ لَها بِالْبُکاء، فَارْتَجَّ الَمجْلِسَ، ثُمّ اَمْهَلَتْ هَنِیئةً حَتّی اَسْکَنَ نَشِیَجَ القَوْمِ، وَ هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، اِفْتَتَحَتِ الکَلامَ...؛ حضرت زهرا(س) روسری خود را بر سرش پیچید13 و عبای خود را (که روپوشی وسیع بود) به سر نمود، و میان گروهی از یاران و زنان خویشاوندش (به سوی مسجد) حرکت کرد، آن حضرت هنگام راه رفتن (بر اثر شتاب یا بلندی لباس) به قسمت پایین لباسش پا
میگذاشت (در نهایت پوشیدگی راه میرفت) شیوه راه رفتن او (در متانت و وقار) هم چون شیوه راه رفتن رسول خدا(ص) بود، تا این که بر ابوبکر وارد شد، ابوبکر در میان ازدحام مسلمانان قرار گرفته بود، در این هنگام میان آن حضرت و مردم، پردهای نصب شد، حضرت زهرا(س) نشست، سپس ناله جانسوزی نمود که بر اثر آن، صدای همه حاضران به گریه بلند شد، به گونهای که گویی از صدای گریه، مسجد به لرزه درآمد، سپس حضرت زهرا(س) اندکی سکوت کرد، تا مردم آرام شدند، و جوش و خروششان بر اثر گریه، فرونشست، آن گاه خطبه را شروع کرد».14
تجزیه و تحلیل عبارت فوق
در این عبارت، در رابطه با حفظ حریم حجاب و عفاف در عین شرکت در یک صحنه پرشور سیاسی و اجتماعی، شش نکته است که هر کدام از جهتی بیانگر اهمیّت و عظمت مقام حجاب در سیره حضرت زهرا(س) است، که به اختصار بدان اشاره میشود:
1ـ آن حضرت روسری خود را که به طور کامل سر و گردن و سینهاش را میپوشانید، بر سر گرفت، تعبیر واژه «لاثتْ» (پیچید) حاکی است که روسری به طور کامل و چسبان به سر و گردن گرفته شده بود، نه به طور سبک و وارفته که با اندکی تکان دادن از سر رد شود و موی سر آشکار گردد؛
2ـ حضرت زهرا(س) علاوه بر آن روسری، لباس روی لباسهایش مانند عبا را بر سر و تن خود پوشانده بود (وَاشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها)؛
3 ـ لباسی که بر تنش بود به قدری بلند بود که در راه رفتن، گاهی قسمت پایین لباس زیر پای حضرت زهرا(س) قرار میگرفت: (تَطَأُ ذُیُولَها)؛
4ـ آن حضرت همانند رسول خدا(ص) با متانت و وقار حرکت میکرد، یعنی هیچ گونه حرکات نامناسب و دور از نزاکت در حرکت او دیده نمیشد؛
5 ـ علاوه بر این ها در مسجد پردهای به احترام او نصب کردند، و آن حضرت در پشت آن پرده خطبه خواند.
6ـ دوستان و زنان خویشانش، اطرافش را گرفته بودند. (وَاَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ ـ ای: جماعة ـ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساء قَوْمِها).
به این ترتیب نتیجه میگیریم، حضرت زهرا(س) در عین آن که در همایش پرشکوه و پرجنجال شرکت نمود، همه نمادهای حریم حجاب و عفاف را رعایت نموده است.
پی نوشت ها :
1 ) نور (24) آیه 30 و 32و 33؛ احزاب(33) آیه 32، 33 و 59.
2 ) مرتضی مطهّری، مسأله حجاب، چاپ جدید، ص79.
3 ) همان، ص83.
4 ) علاّمه مجلسی، بحار، ج43، ص91.
5 ) علاّمه علی بن عیسی (اِرْبِلی، کشف الغمّه، ج2، ص23 و 24.
7 ) علاّمه علی بن عیسی اِرْبِلی، کشف الغمّه، ج2، ص24.
8 ) علاّمه سروی، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص60.
9 ) همان، ص71.
10 ) صحیح بخاری، ج5، ص8.
11 ) علاّمه طبرسی، مجمع البیان، ج9، ص52، اعلام الوری، ص17؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج16، ص249.
12 ) قاضی نورالله شوشتری، احقاق الحق، ج3، ص47 و 48 ـ تفسیر المنار، ذیل آیه 61 آل عمران.
13 ) خِمار به معنای روسری معمول آن زمان است که زنان با آن، سر و گردن و سینه خود را میپوشاندند.
14 ) علاّمه طبرسی، احتجاج طبرسی، ج1، ص131 و 132.
فاطمه علیها السلام ستاره درخشان عالم بشریّت
درباره فاطمه ی زهرا کم گفته ایم و حقیقتاً هم نمی دانیم که ما باید چه بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیه ی حوراء،این روح مجرد و این خلاصه ی نبوت و ولایت برای ما پهناور و بی پایان و در ک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر می مانیم. می دانید که هم زمانی و هم عصری یکی از چیزهایی است که مانع می شود انسان شخصیتهای درست را بشناسد. اغلب ستارگان درخشان عالم بشریت، در زمان حیاتشان به وسیله هم عصرانشان شناخته نشده اند؛ مگر عده ی کمی از برجستگان- که انبیا و اولیا باشند - آن هم به وسیله ی عده ی معدودی .اما فاطمه ی زهرا علیها السلام آن چنان است که در زمان خودش، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاصش،بلکه حتّی کسانی که شاید رابطه ای صمیمانه و گرمی هم با آن بزرگوار نداشتند،زبان به مدح او گشودند .
فاطمه علیها السلام در کتابهای اهل سنّت
اگر به کتابهایی که محدّثان اهل سنّت درباره ی فاطمه ی زهرا علیها السلام نوشته اند، نگاه کنید ، می بینید بسیاری از این روایاتی که از زبان پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم در ستایش صدیقه طاهره علیها السلام صادر شده است یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل می کند،از زبان بعضی از زوجات پیغمبر و دیگران است . این حدیث معروف از عایشه است :« و اللهِ ما رَأَیتُ فی سمته و هدیة اَشبَهُ بِرَسول الله صلی الله علیه و اله و سلم مِن فاطِمَةَ»؛هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره،سیما، درخشندگی، حرکات و رفتار،به شباهت فاطمه به پیغمبراکرم ندیدم «وَ کانَ إِذا دَخَلتَ عَلی رَسُول الله قام اِلیها»؛ وقتی که فاطمه ی زهرا بر پیغمبر وارد می شد، پیغمبر بر می خاست و مشتاقانه به سمت او می رفت؛ این معنای تعبیر«قام الیها» است. این طور نبود که فاطمه ی زهرا علیها السلام وقتی وارد اتاق می شد، پیغمبر فقط جلوی پای او بلند شود؛ «قام الیها»؛پا می شد به سمت او می رفت. در بعضی از نقلها باز از همین راوی این طور آمده است :«وَ کانَ یُقَبِّلُها وَ یُجلِسُها مَجلِسَهُ»؛ فاطمه ی زهرا را می بوسید،دست او را می گرفت و می آورد درجای خودش می نشاند ؛این مقام فاطمه ی زهرا است . انسان درباره ی این موجود با عظمت چه بگوید ؟
عظمت زهرا علیها السلام در سیره آن بزرگواراست
عزیزان من!عظمت فاطمه زهرا علیها السلام درسیره آن بزرگوار آشکاراست. یک مسأله این است که ما چه شناختی از فاطمه ی زهرا علیها السلام داریم. دوستان اهل بیت در طول زمان تا آن جایی که توانستند، سعی کردند به حق دختر پیغمبر - فاطمه زهرا علیها السلام- معرفت پیدا کنند این طور هم نیست که کسی خیال کند فقط در زمان ما این بزرگوار این قدر در دلها عزیز ودر چشمها شیرین است. امروزه بحمد الله دوران اسلامی و دوران حکومت قرآن و حکومت علوی و حکومت اهل بیت است و آنچه در دلها وجود دارد، بر زبانها جاری می شود؛ همیشه همین طور بوده است. قدیمی ترین دانشگاه اسلامی در دنیای اسلام مربوط به قرن سوم و چهارم به نام فاطمه ی زهراست- همین دانشگاه معروف الازهر در مصر که از نام فاطمه ی زهرا گرفته شده است - آن روز به نام فاطمه ی زهرا دانشگاه درست می کردند. خلفای فاطمی که بر آن جا حکومت می کردند، شیعه بودند. بنابراین قرنهاست که شیعه سعی کرده به حق این بزرگوار معرفت پیدا کند .
یک مسأله دیگراین است که ما از همه ی ستارگان باید راه را بیاموزیم - و بِالنَّجمِ هُم یَهتَدُونَ- انسان عاقل این طوری است . ستاره در آسمان است و می درخشد؛ از ستاره باید استفاده کرد. آن جا عالم عظیمی است؛ مگر این ستاره همین چیزی است که من و شما می بینیم؟ می گویند بعضی از همین ستاره هایی که در آسمان مثل یک نقطه سوسو می زنند .ازکهکشان راه شیری که میلیاردها ستاره داخل آن وجود دارد، بزرگترند؛ قدرت الهی که حد و اندازه یی ندارد. انسان عاقلی که خدا به او چشم داده است ، باید برای کاری در زندگی، از این ستاره ها استفاده کند؛ که قرآن می گوید :« وَ بِالنَّجمِ یَهتَدُونَ»(1) راه را پیدا می کنند .
درخشندگی زهرا علیها السلام برای اهل آسمان
عزیزان من!این ستاره ی درخشان عالم خلقت، آن چیزی که به چشم ما می آید، نیست؛ خیلی ازاین بالاتر است . ما از فاطمه ی زهرا فقط یک درخشندگی می بینیم؛ اما خیلی بزرگتر از این حرفهاست . من و شما از آن بزرگوار چه استفاده یی می کنیم؟ در روایت هست که تُظهِرُ الاَهل السَّماء»؛ کروبیان ملأ اعلی از درخشندگی فاطمه ی زهرا چشمهایشان خیره می شود؛ من و شما که چیزی نیستیم. ما از آن بزرگوار چه استفاده یی بکنیم؟ ما باید از این ستاره ی درخشان، راه به سوی خداو راه بندگی او را - که راه راست است و همین فاطمه ی زهرا این راه را رفت که این گونه شد - پیدا کنیم. خدا خمیره ی او را متعالی قرار داده است ؛ زیرا می دانست که این موجود درعالم ماده و عالم ناسوت ،ازامتحان ،خوب بیرون خواهد آمد؛«اِمتَحَنَکِ اللهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبل اَن یَخلُقکِ فَوَجَدَکَ لِما اِمتَحَنَکِ صابرَةً».(2) خدای متعال حتّی اگردرباره آن خمیره هم لطف ویژه یی می کند،بخشی از آن مربوط به این است که می داند او ازعهده ی امتحان چگونه بر خواهد آمد؛ والّا خیلی ها خمیره ی خوب داشتند، ولی مگر همه توانستند از عهده بربیایند؟ این بخش از زندگی فاطمه زهرا آن چیزی است که ما برای نجات خودمان به آن احتیاج داریم. حدیث از طرق شیعه است که پیغمبربه فاطمه فرمود :« یا فاطِمَةُ بِنت مُحَمَّد اِنِّ لا اَغنی عِنکَ مِنَ الله ِ شیئاً»؛ یعنی ای عزیز من !ای فاطمه ی من ! من پیش خدا نمی توانم تو را از چیزی بی نیاز کنم؛ یعنی خودت باید فکر خودت باشی. و او به فکر خود بود .
فاطمه علیها السلام در جای خالی مادر
شماببینید از دوران کودکی تا پایان عمر کوتاهش چگونه زندگی کرده است. تا قبل از ازدواج که دخترکی بود. با آن پیامبر رحمت و نور و پدید آورنده ی دنیای نو و آن رهبر و فرمانده عظیم انقلاب جهانی که باید تا ابد انقلابش بماند و آن روز پیغمبر این پرچم را برافراشت، کاری کرد که کنیه اش را «امّ ابیها»- مادرِ پدرش - گذاشتند؛ اینها خدمت و کار و مجاهدت و تلاش است؛ بیخود که نمی گویند امّ ابیها .چه در دوران مکه، چه در دوران شعب ابی طالب و چه آن وقتی که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت و دل پیغمبر در مدت کوتاهی با دو حادثه شکست- حادثه ی وفات خدیجه و وفات ابی طالب، که به فاصله کمی این دو نفر از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی می کرد- فاطمه ی زهرا قد برافراشت و با دستهای کوچک خودش غبار محنت را ازچهره ی پیغمبر سترد و تسلی بخش پدر شد؛ کار فاطمه ی زهرا علیها السلام از این جا شروع شد. شما ببینید این دریای شخصیت و مجاهدت،چه دریای عظیمی است .
فداکاری علی علیها السلام در کنار رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
بعد رسید به دوران اسلام،بعد رسید به ازدواج با علی بن ابی طالب؛علی بن ابی طالبی که مصداق کامل یک بسیجی فداکار انقلاب است؛ یعنی همه ی وجودش برای اسلام و برای آنچه که پیغمبر می خواهد و خدا را خشنود می کند، وقف است.امیر المؤمنین برای شخص خود هیچ مایه یی نگذاشت.در ده سال آخر حیات پیغمبر،امیر المؤمنین علیه السلام هرکاری که کرد، برای خاطرپیشرفت اسلام بود. این که می گفتند فاطمه ی زهرا و امیرالمؤمنین و بچه ها گرسنه ماندند،علتش همین است؛ و الّا این جوان اگربه فکر کاسبی بود،ازهر کاسبی بهتر می توانست کاسبی کند. این همان علی است که بعدها در دوران پیری اش چاه می کند، که آب مثل گردن شتر از چاه بیرون می زد و او بیرون می آمد و هنوز دست و رویش را نشسته بود که می نشست وقف نامه ی این چاه را می نوشت . امیرالمؤمنین از این کارها زیاد کرده بود؛ چه قدر نخلستانها اباد کرده بود؛این همان مدینه است؛چرا باید امیر المؤمنین گرسنه بماند؟! روایت دارد که فاطمه ی زهرا خدمت پیغمبر رفت؛ آن قدر گرسنگی کشیده بود که پیغمبر زردی گرسنگی را در صورت فاطمه ی زهرا مشاهده کرد؛دل پیغمبرسوخت و برای دخترش دعا کرد.
همه ی تلاش امیرالمؤمنین درراه خدا و برای پیشرفت اسلام بود و برای خودش کاری نمی کرد ؛این،آن مصداق کامل بسیجی است.من به بسیجیان عزیز فعال این کشور علوی و فاطمی عرض می کنم که امیرالمؤمنین را الگوی خودتان قرار بدهید، که بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیهای مسلمان در همه ی عالم، علی بن ابی طالب است.
انتخاب الهی در همسری با علی علیه السلام
فاطمه ی زهرا علیها السلام آن همه خواستگار داشت؛ شوخی که نیست؛ دختر رهبر با عظمت اسلام و حاکم مقتدر زمان بود. در بین آن خواستگارها ، افراد پولدار و آدمهای باشخصیت وجود داشتند، اما فاطمه ی زهرا علیها السلام این جوان پاکباخته ی همه چیز در راه خدا را که دایم در میدانهای جنگ بود،انتخاب کرد؛ یعنی خدا انتخاب کرده بود،او هم به انتخاب الهی راضی و از آن خشنود بود . بعد با او آن چنان زندگی کرد که امیرالمؤمنین با همه ی وجود از او راضی بود آن کلماتی که این بزرگوار در روزهای آخر عمر به امیر المؤمنین فرمود، شاهد و حاکی از این معناست، که دیگرنمی خواهم آنها را در روز عید تکرار کنم و بخوانم . او صبر کرد و آن فرزندان را تربیت کرد و از حق ولایت، آن دفاع جانانه را کرد و در راهش آن زجر و شکنجه را متحمل شد و بعد هم آن شهادت بزرگ را با آغوش باز استقبال کرد .»(3)
پی نوشت ها :
1-سوره ی نحل،آیه16.
2- مناقب ،ج3،ص341.
3-دیدار مداحان،1373/9/3.
منبع : شخصیت و سیره ی معصومین(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامی(جلد 2)،( شخصیت و سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)) ،ناشر موسسه فرهنگی قدر ولایت - 1383
فاطمه(ع) در کلام الهی
نویسنده:مرتضی حسینی شاه ترابی
قرآن مجید که کلام راستین خداست و در نهایت اتقان و درستی قرار دارد، بی هیچ شک و شائبه ای بازگوکننده حقایقی است که ذهن بشری از نیل به بسیاری از آنها، عاجز و ناتوان است. فاطمه زهرا(ع) نیز حقیقتی بی مانند دارد که جز در سایه سار قرآن و کلام معصومان نمی توان بدان دست یافت. بدین لحاظ، در این مجال به بررسی برخی از آیات قرآن و بیان پاره ای از این حقایق می پردازیم.
1.خانه فاطمه(ع) جلوه گاه نور هدایت الهی
قرآن کریم، خداوند را نور آسمان ها و زمین می خواند و تصریح می کند که او هر فردی را که بخواهد، به نور خویش هدایت می کند. در ادامه می فرماید:«[ این نور هدایت] در خانه هایی است که خداوند اذن فرموده است رفعت بیابند؛ خانه هایی که نام خدا در آنها ذکر می شود و مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد الهی غافل نمی کند و می ترسند از روزی که در آن، دل ها و چشم ها زیر و رو می شود، صبح و شام در آنها، تسبیح او می گویند.»(1)
هنگامی که پیامبر خدا (ص)آیات مذکور را تلاوت کرد، یکی از اطرافیان حضرت پرسید: یا رسول الله! این خانه ها کدام خانه هایند؟ فرمود:«خانه های انبیا». ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول الله! آیا خانه فاطمه و علی از مصادیق این آیه
است؟ پاسخ شنید:«آری، از برترین مصادیق آن است.»(2)
2. مشکات الهی
قرآن برای تبیین و معرفی نور خداوند، مثالی ذکر می کند:
«مثل نور خداوند، مثل چراغدانی است که درون آن، چراغی گذارده باشند...»(3).
راوی می گوید: از امام (ع)درباره این کلام الهی پرسیدم. فرمود:«آن چراغدان، فاطمه(ع) است و آن چراغ، امام حسن (ع)و آن زجاجه (فانوس یا حباب شفاف)، امام حسین (ع)است.»(4) این بیان در حقیقت اشاره به جایگاه والا و متعالی فاطمه (ع)و فرزندانش در عالم تکوین و هدایت بشر دارد.
3. ستاره فروزان
امام(ع)، ذیل این آیه قرآن که می فرماید:«ستاره ای درخشنده چون مروارید»(5)، فرمود:«فاطمه ستاره درخشان و فروزانی از میان جمله زنان عالم است.»(6)
4. انسان بزرگ الهی
امام باقر (ع)درباره آیه «همانا آن از مسائل مهم است(و) هشدار و انذاری است برای همه انسان ها»(7) فرمود:«یعنی فاطمه»(8). واژه «کُبَر»جمع«کبری» و تأنیث اکبر است. بنابراین، آیه مذکور چنین معنا می شود:«فاطمه زهرا(ع) یکی از بزرگان است»(9).
در بیانی کوتاه می توان گفت: این تفسیر، عظمت معنوی آن بانوی بزرگوار اسلام را بازگو می کند که در اثر آراسته شدن وی به سجایا و کمالات الهی برایش حاصل گشته است.
5. دریای فضیلت
ذیل این آیه که می فرماید:«(خداوند) دو دریا را در کنار یکدیگر قرار داد؛ در حالی که با هم تماس دارند. در میان آن دو، برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند.»(10)، از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:«علی و فاطمه، آن دو بحر عمیقی اند که هیچ یک را بر دیگری برتری نیست. بین آن دو، واسطه ای است که همان رسول خداست و محصول این بحر عمیق، لؤلؤ و مرجان است که آن دو، حسن و حسین هستند.»(11)
ثعلبی در تفسیر خود، از سفیان ثوری نقل می کند:«مرج البحرین یلتقیان» یعنی فاطمه و علی، و منظور از «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» حسن و حسین و مراد از «بینهما برزخ» رسول خداست.»(12)
ابوسعید خدری نیز آیات یاد شده را همین سان تبیین و تفسیر می کند.(13)
6. کوثر رسول الله(ص)
حضرت خدیجه برای پیامبر(ص) فرزند پسری به دنیا آورده بود که عبدالله نام گرفت، اما پس از مدتی از دنیا رفت. روزی از روزها، یکی از سران مشرکان به نام عاص بن وائل، پیامبر(ص) را هنگام خروج از مسجدالحرام ملاقات کرد و با وی به گفتگو پرداخت. گروهی از سران قریش که این گفتگو را دیده بودند، به محض ورود عاص بن وائل به مسجد از او پرسیدند: با چه کسی گفتگو می کردی؟ گفت: با آن «ابتر»(14)! خداوند در حمایت از پیامبر(ص) خویش، سوره کوثر را نازل کرد و فرمود:«( ای پیامبر(ص))! ما به تو کوثر( خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن و بدان که دشمن تو قطعاً بریده نسل و دم بریده خواهد بود.»(15)
مفسران کلام الهی، «کوثر» را خیر و برکت بسیار معنا کرده و گفته اند:«مقصود از آن، فراوانی نسل و ذریه پیامبر(ص) است و این معنا از طریق فرزندان فاطمه (ع)محقق شده است؛ به گونه ای که عدد ذریه او از شمارش خارج است و این روند تا روز قیامت تداوم دارد.»(16).
بسیاری از بزرگان علمای شیعه، وجود مبارک فاطمه زهرا(ع) را روشن ترین مصداق کوثر قلمداد کرده اند؛ زیرا شأن نزول آیه، بیانگر این است که بت پرستان مکه، پیامبر(ص) را متهم به مقطوع النسل بودن می کردند و قرآن ضمن نفی گفتار آنان، به پیامبر(ص) می فرماید:«ما به تو کوثر عطا کردیم.» از این تعبیر چنین برداشت می شود که این خیر کثیر(کوثر)، همان فاطمه زهرا (ع)است.(17)
7. شاخه ای از شجره الهی
خدای متعال کلمه طیبه را به شجره طیبه ای مانند می کند و می فرماید:«آیا ندیدی که خداوند چه سان مثل زده؟ کلمه طیبه( سخن و ایمان پاک) همانند درختی پاک است که ریشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است.»(18)
یکی از یاران امام باقر(ع) نقل می کند: خدمت آن حضرت رسیدم و درباره آیه یاد شده پرسیدم. حضرت (ع)پاسخ داد:
«آن درخت(شجره طیبه)، محمد مصطفی (ص)است. تنه آن درخت، امیرمؤمنان علی(ع)، میوه آن، امام حسن و امام حسین(ع)، شاخه اصلی آن فاطمه(ع) است و شاخه های کوچک آن، ائمه اطهار از فرزندان فاطمه(ع)، و برگ های این درخت، شیعیان و دوستداران ما اهل بیت اند.»(19)
8. حقیقت شب قدر
امام صادق(ع) درباره آیات نخستین سوره قدر(20) فرمود:«لیله( مقصود حقیقی از آن شب)، فاطمه است و قدر، خداوند است. بنابراین هرکس فاطمه را آن سان که حق معرفت اوست، بشناسد، شب قدر را درک کرده است و حقیقت این است که فاطمه (ع)فاطمه نامیده شد، چون خلایق از شناختش ناتوان گشتند.(21)
9. فاطمه(ع)، صراط مستقیم الهی
حداقل ده مرتبه در نمازهای شبانه روز، از خدای بزرگ می خواهیم که ما را به «صراط مستقیم» هدایت و راهنمایی کند. پیامبر(ص) عظیم الشأن اسلام در تفسیر صراط مستقیم می فرماید:«همانا خداوند، علی(ع)، و همسرش و فرزندانش را حجت خویش بر خلق خود قرار داده است و آنها دروازه های علم در امت من اند. هرکه به سوی آنان رهنمون شود، به صراط مستقیم هدایت گشته است.»(22)
10. ایمان به فاطمه(ع)، شرط هدایت
امام باقر(ع) در تفسیر آیه 136 و 137 سوره بقره می فرماید:«از آیه «آمنا بالله و ما انزل الینا»، علی، حسن، حسین و فاطمه اراده گشته و این حکم، بر امامان پس از ایشان نیز جاری است» و نیز فرمود:«فان آمنوا»یعنی: مردم. «بمثل ما آمنتم به» یعنی: به علی، فاطمه، حسن، حسین (ع)و ائمه پس از آنان. «فقد اهتدوا و ان تولوا فانما هم فی شقاق»(23).
11. پذیرش توبه با توسل به فاطمه(ع)
قرآن کریم می فرماید: وقتی حضرت آدم (ع)و همسرش حوا (ع)به رغم نهی الهی، از میوه درخت ممنوعه تناول کردند، به سبب تخلف از دستور الهی از بهشت اخراج شدند و به زمین هبوط کردند. «سپس آدم از سوی پروردگارش کلماتی دریافت کرد( و با آن کلمات توبه کرد) و به درستی که خداوند، توبه پذیر و مهربان است.»(24)
ابن عباس می گوید: از رسول خدا (ص)درباره کلماتی که حضرت آدم از پروردگار خویش دریافت کرد و با آن کلمات توبه کرد، پرسیدم. فرمود:
«از خدا خواست که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) توبه اش را بپذیرد. خداوند نیز پذیرفت.»(25)
12. صالح درگاه الهی
قرآن کسانی را که فرمان بردار خدا و رسول وی اند، به هم نشینی با آنانی وعده می دهد که از نعمت های بی پایان و ابدی الهی بهره مندند.(26) انس بن مالک می گوید: یک روز صبح، پس از آنکه نماز صبح را با پیامبر(ص) به جای آوردیم، به آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله! آیا این سخن خدای را برایمان تفسیر می کنی که می فرماید:«و کسی که خدا و پیامبر(ص) را اطاعت کند، ( در روز رستاخیز) هم نشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیقان خوبی اند.»(27) فرمود: مقصود از «پیامبران» منم. منظور از «صدیقان» برادرم علی (ع)است. مقصود از «شهدا» عمویم حمزه است و مقصود از «صالحان» نیز دخترم فاطمه(ع) و دو فرزندش ( حسن و حسین(ع)) اند.(28)
13. مقرب الهی و ناظر اعمال نیکان
خدای متعال در کتاب آسمانی خویش هنگام خبردادن از مواهب عظیم و نعمت های روح پرور بهشت برای نیکوکاران می فرماید:«نامه اعمال ابرار و نیکان در علیین است و تو چه می دانی که علیین چیست؟! نامه ای است رقم خورده و سرنوشتی است قطعی که مقربان( خاصان و برگزیدگان درگاه الهی) شاهد آن اند.»(29)
امام باقر(ع) در تفسیر این کلام الهی می فرماید: منظور از آن «مقربان» پیامبرخدا(ص)، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) است.(30)
بنابراین فاطمه (ع)یکی از مقربان و خاصان درگاه الهی است و شاهد و ناظر بر نامه اعمال نیکان در روز رستاخیز خواهد بود.
14. فاطمه(ع)، مبرا از هر ناپاکی
آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر(ص) فرستاده شد:«خداوند می خواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد»(31). علت نزول آن نیز چنین است که پیامبر(ص) خدا امیرمؤمنان علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع)را فراخواند. عبایی را روی آنها کشید و وقتی هر پنج نفر زیر عبا قرار گرفتند، فرمود:«بار خدایا! اینان اهل بیت من اند. پس آلودگی و ناپاکی را از ایشان دور ساز و پاک و پاکیزه بگردانشان».(32)
زمخشری می نویسد: رسول خدا(ص) عبای پشمینه سیاه رنگی بر دوش داشت. وقتی امام حسن(ع) به محضرش شرفیاب شد، پیامبر(ص) وی را به زیر عبای خود فراخواند. پس از مدتی امام حسین (ع)آمد، او را نیز بدانجا فراخواند. پس از وی فاطمه(ع) و سپس امیرمؤمنان (ع)آمد و به زیر عبای رسول الله (ص)رفتند. پس از آن، پیامبر(ص) فرمود:«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت...»(33)
ابوسعید خدری تصریح می کند: این آیه در شأن پیامبر(ص) خدا، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع)نازل شده است.(34) ام سلمه نیز بدین مطلب تصریح دارد.(35) ابن حجر هیثمی نیز اذعان می کند که اکثر مفسران بر این عقیده اند که آیه تطهیر در شأن علی، فاطمه و حسن و حسین (ع)نازل شده است.(36)
15. فاطمه(ع)، بهترین الگو
خداوند به پیامبر(ص) خویش می فرماید:«خانواده ات را به نماز فرمان بده و بر آن پایدار باش.»(37) در این زمینه می نویسند: از زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر(ص) خدا پیوسته، هنگام نماز، بر در خانه علی و فاطمه(ع) حاضر می شد و می فرمود:«خداوند، شما را رحمت کند؛ هنگام نماز است. به درستی جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند.(38)»(39).
پیامبرخدا (ص)با عبارات «خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند»، به همگان فهماند که آیه تطهیر، در شأن اهل بیت است و
علت دعوت به نماز، بی تفاوتی علی و فاطمه (ع)به عبادت نیست، بلکه از باب الگودهی به مسلمانان است و آن دو بزرگوار، مبرا از هر قصور و تقصیری در اجرای دستورهای الهی اند. برخی از اصحاب در این رابطه نقل می کنند: پیامبر(ص) نه ماه پی در پی این کار را انجام داد.(40)
16. پاداش بیکران برای فاطمه(ع)
صادق آل محمد(ع) نقل می کند: رسول خدا (ص)وارد خانه فاطمه (ع)شد؛ در حالی که فاطمه لباس خشنی از پشم شتر بر تن داشت، با یک دست، آسیاب می کرد و با دست دیگر، کودکش را شیر می داد. با مشاهده این وضعیت، اشک از چشمان پیامبر(ص) سرازیر شد. فرمود: «دخترم! تلخی دنیا را در برابر شیرینی آخرت تحمل کن؛ زیرا خداوند این آیه را بر من نازل کرده است: به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی(41).»(42)
17. سربلند از امتحان الهی
عبدالله بن مسعود در تفسیر این آیه که می فرماید:«امروز آنها را به سبب صبر و استقامتشان پاداش بخشیدم؛ آنها پیروز و رستگارند»(43)، می گوید: یعنی امروز به سبب اینکه علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین(ع) بر طاعت، گرسنگی، فقر، و امتحانات الهی در دنیا صبر پیشه کردند، بهشت را بدانان پاداش دادم و به درستی که آنها رستگار و سربلند از حساب و کتاب الهی هستند.(44)
18. اسوه ایثار و اخلاص
امام حسن و امام حسین(ع) در خردسالی بیمار شدند. رسول الله(ع) همراه جمعی از یاران خویش به عیادت آنها آمدند. سپس به علی(ع) فرمودند: ای اباالحسن! خوب است برای شفای دو فرزند خویش، نذری کنی. از این رو، علی(ع)، فاطمه(ع) و فضه خادمه، هر سه نذر کردند که در صورت شفای این دو کودک، سه روز «روزه » بگیرند...
در پایان داستان ایثار و فداکاری اهل بیت (ع)آمده است که فرشته وحی الهی نازل شد و فرمود: ای محمد! خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید. سپس، سوره «هل اتی» را بر او خواند.(45)
خداوند در این سوره، سه صفت آشکار و برجسته این خانواده را- که فاطمه(ع) نیز یکی از آنان است- متذکر می شود که عبارت است از :1. وفای به نذر: «به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، بیمناک اند»(46)؛
2. ایثار:«و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند»؛ (47)
3. اخلاص:«ما، شما را فقط به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم».(48)
19. برترین زن مسلمان
هنگامی که پیامبر(ص) با مسیحیان نجران درباره مسیحیت و نفی الوهیت حضرت عیسی(ع) گفتگو می کرد و آنان با وجود استدلال آن حضرت، سخن او را نپذیرفتند، خداوند به پیامبر(ص) خویش دستور داد با آنها «مباهله » کند. آن حضرت در حالی که برای مباهله حضور یافت که حسین (ع)را در آغوش داشت و دست حسن(ع) را گرفته بود و فاطمه (ع)پشت سرش می آمد و علی هم پشت سر فاطمه(ع) قرار گرفته بود. پیامبر(ص) به اهل بیت خود فرمود:«وقتی دعا کردم، آمین بگویید».
اما اسقف نجران با دیدن آن چهره های پرجاذبه الهی گفت: اگر آنان از خدا بخواهند کوه را از جایش برکند، می کند، مباهله نکنید که هلاک می شویم و بر روی زمین یک نصرانی تا روز قیامت باقی نمی ماند.
بنابراین، آنان مباهله نکردند و خواستند بر دین خود باقی بمانند و در نهایت، با آن حضرت توافق کردند که جزیه بپردازند.(49)
این واقعه زمانی بود که خداوند فرمود:«هرگاه بعد از علم و دانشی که ( درباره مسیح) به تو رسیده، ( باز هم) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم.»(50)
ابن عباس در تفسیر این آیه می گوید: منظور پیامبر(ص) از فرزندان ما، حسن و حسین، مقصود از زنان ما، فاطمه و منظور از نفوس ما، شخص پیامبر(ص) و علی است.(51)
ابوسعید خدری نیز می گوید: زمانی که این آیه نازل شد، رسول الله، علی و فاطمه و حسن و حسین (ع)را فراخواند و فرمود:«بارخدایا! اینها اهل من اند.»(52)
درواقع، تعبیر «ابنائنا» و «نسائنا» و «انفسنا» درباره این چهار معصوم، بیانگر برتری و فضیلت آنان بر سایرین است؛ زیرا پیامبر(ص) از میان همگان، فقط آن چهار نفر را برگزید.
20. محبت کوثر، مزد رسالت
خداوند خطاب به پیامبر(ص) خویش می فرماید:«بگو هیچ پاداشی از شما ( بر رسالتم) درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکان را»(53). این آیه، مودت و محبت نسبت به نزدیکان پیامبر(ص) را به عنوان اجر و مزد رسالت پیغمبر(ص) معرفی می کند و آن را از امت مسلمان می خواهد. ابن عباس روایت می کند: وقتی این آیه نازل شد، به پیامبر(ص) عرض کردند:«یا رسول الله! آنانی که محبت و مودت آنها بر ما واجب شده است، چه کسانی اند؟» فرمود:«علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)»(54).
پی نوشت ها :
1. «فی بیوت اذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال...»نور/36 و 37.
2. الکشف و البیان(تفسیر ثعلبی)، تحقیق: ابومحمد ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ1، 1422ق، ج7، ص 107.
3. «مثل نوره کمشکاة فیها مصباحٌ...»نور/35.
4. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ابن مغازلی، بیروت، دارالاضواء، چ3، 1424ق، ص 263، ح361.
5. «کانها کوکبٌ درّی».نور/35.
6. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 263، ح 361.
7. «إنها لاحدی الکبر نذیراً للبشر».مدثر/ 35 و 36.
8. تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چ4، 1412ق، ص 458، ح22.
9. همان.
10. «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان». الرحمن/ 19 و 20.
11. ینابیع الموده، سلیمان قندوزی، تحقیق: علاء الدین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ1، 1418ق، ج1، ص 139.
12. الکشف و البیان، ج9، ص 182.
13. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 277، ح390.
14. «مشرکان مکه، پیامبر(ص) را پس از وفات پسرانش از روی طعنه «ابتر» صدا می زدند؛ چون فرزند پسری نداشت.»
15. «انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر».کوثر/1-3.
16. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1415ق، ج10، ص 458-460.
17. برگزیده تفسیر نمونه، احمد علی بابایی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ6، 1379ش، ج5، ص 599-560.
18. «الم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبه کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء». ابراهیم/ 24.
19. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ1، 1393ق، ج1، ص 311.
20. «انا انزلناه فی لیله القدر».قدر/1.
21. تفسیر فرات کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1416ق، ص 581 و 582، رقم 747؛ بحارالانوار، تحقیق: محمود دریاب، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ1، 1421ق، ج18، ص 52.
22. شواهد التنزیل، ج1، ص 58، ح 89.
23. التفسیر للعیاشی، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه البعثه؛ قم، بنیاد بعثت، چ1، 1421ق، ج1، ص 159، رقم 212/ 111.
24. «فتلقی ادم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم»بقره/37.
25. ینابیع الموده، ج1، ص 112؛ الطرائف، سید بن طاووس، قم، نشر خیام، چ 1371ق، ص 112، ح 166؛ الدرالمنثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، دارالفکر، 1414ق، ج1، ص 19.
26. «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا». نساء/69.
27. همان.
28. بحارالانوار، ج10، ص 361.
29. «ان کتاب الابرار لفی علییین و ما ادریک ما علییون کتاب مرقوم یشهده المقربون». مطففین/18-21.
30. بحارالانوار، ج10، ص 361.
31.احزاب/ 33.
32. ینابیع الموده، ج1، ص 125.
33. الکشاف، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ2، 1421ق، ج1، ص 396.
34. الکشف و البیان، ج8، ص 42؛ ینابیع الموده، ج1، ص 127؛ شواهد التنزیل، ج1، ص 25، ح 661؛ ذخائر العقبی، مکتبه القدسی، 1356ق، ص 24؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد جوینی، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسه المحمودی للطباعه و النشر، چ1، 1400ق، ج2، ص 10، ح356؛ جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، محمد بن جریر طبری، تحقیق: صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، 1415ق، ج22، ص 9، ح 21727.
35. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 254، حدیث 345؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ1، 1415ق، ج8، ص 265؛ اسد الغابه، بیروت، دارالفکر، چ1، 1419ق، ج6، ص 225.
36. الصواعق المحرقه، تحقیق، عبدالوهاب عبداللطیف، مکتبة القاهره، چ2، 1385ق، ص 143.
37. «وامر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها». طه/132.
38. «الصلاة رحمکم الله «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت».
39. شواهد التنزیل، ج1، ص 381، ح 526.
40. الکشف و البیان، ج8، ص 42.
41. «و لسوف یعطیک ربک فترضی». ضحی/5.
42. مجمع البیان، ج10، ص 382؛ الکشف و البیان، ج10، ص 225؛ موفق؛ مقتل الحسین خوارزمی، ابن احمد مکی، تحقیق: محمد سماوی، قم، انوارالهدی، چ1، 1418ق، ج1، ص 105، ح34.
43. «انی جزیتهم الیوم بما صبروا انهم هم الفائزون».مؤمنون/ 111.
44. شواهد التنزیل، ج1، ص 408، ح 665.
45. الکشاف، ج4، ص 670 و 671؛ التفسیر للعیاشی، ج3، ص 163-165؛ الکشف و البیان، ج10، ص 99-101؛ مجمع البیان، ج10، ص 209 و 210؛ شواهد التنزیل، ج2، ص 300-302، ح 1042؛ تذکرة الخواص، ابن جوزی، بیروت، مؤسسه اهل البیت، 1401ق، ص 281-283؛ ینابیع الموده، ج1، ص 108 و 109.
46. «یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شره مستطیراً».انسان/ 7.
47. «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا». انسان/ 8.
48. «انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا». انسان/ 9.
49. ر.ک: الکشاف، ج1، ص 396 و 397؛ الکشف و البیان، ج3، ص 85 و 86.
50. «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین». آل عمران/61.
51. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 264، ح 362؛ شواهد التنزیل، ج1، ص 142، ح 194.
52. «اللهم هؤلاء اهلی»، ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله طبری، ص 25.
53. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی». شوری/ 23.
54. ینابیع المودة، ج1، ص 124؛ الطرائف، ص 112، ح 167؛ الکشف و البیان، ج8، ص 310؛ مجمع البیان، ج9، ص 48؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص 258، ح 352؛ فرائد السمطین، ج2، ص 13، ح 359؛ بحارالانوار، ج10، ص 196.
منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 77.