حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) به مدت سه شب باسخنرانی حجت الاسلام کشکولی و مداحی مداحان اهلبیت برگزار میگردد

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

هیئت سیدالشهداء(ع)


1

دیگر صفحات

حجت الاسلام سروری

شوق وصال

آرشیو مطالب

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

پایگاه شهدای دستگردقداده

شهدای دستگرد قداده

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

باز بوی عطر نرگس بر فضای صبح طنین افکنده و بلبلان با صدای دل انگیز خویش همه را مبهوت خویش ساختند.گلی با ناز، نازنین تر شده و صورتش را با شبنم نقاشی کرده و سرخی عشق را با خنده ی مهرگونه اش تحویل همه می دهد؛حوریان با جامه های روشن و براق بر محمد و آل محمد صلوات می فرستند و آسمان پهنایش را آرایش به ابرهای آبی و سفید د اده است و قناری کنج قفس تنهایی اش را از یاد برده و آن قدر پایکوبی و بی قراری می کند که گوش باد را مرتعش ساخت.بازوان نسیم به قاصدک ها نوید جمعه را می دهندو تور نوری بی پایان فضای صبح را تسخیر نموده و ذراتش متبلور در فضا رقص کنان هردم زاد و متولد می شوند و کبوتر سفیدی با بالهای سفیدش در آسمان دور واژه انتظار چرخ می زند و به دنبال منجی ذکر خوش بوی <<اللهم عجل لولیک الفرج>> را می نوازد و دل من همچون بید ، از تپش هیجان جمعه می لرزد آقا ! ای کاش آمدنت را همه باور می کردند و ای کاش می شد کمی زود تر بیایی ،دل لاله های عاشق از نبودنت خون است و دیگر چشمی برای گریستن ندارند.به خدا نبودنت دلمان را ریپش ریش کرده و گناه صورت زیبای پاکی را شسته و فطرت خالص آدمی را چین و واچین ، حق و حقیقت پشت پرده شک و تردید محصور مانده و آه عطشناک یتیمی روی دلهای بی کس و کار ما سایه انداخته است . خورشید باید از پس ابر بیرون بیاید و چشمهای نابینای ما را درمان کند . آقا جان گناه زندگی پروانه ها را می سوزاند واگر توباشی دیگر پر پروانه بی کورسویی از نور در دل شب تا هجران نمی سوزد. آقا سوز سرمای بی کسی ، دستهای مهربان آدم ها را تاول زده و دردی جانکاه در پیکره آرامش پیچیده است. آقا جان ثروت وجاه طلبی مرید دلهای طمع کار شده و گرمای ملتهب حقارت بر فقر و تهی دستی طعن و گلایه می زند. مهدی جان (عج) بگو کی می آیی تا کوچه ها را آذین کنیم و عطر خوش وصل را بر پهنای باغ وصال بسراییم و خودستایی رنگ سبز را با مداد رنگی مهربانی ، بکشیم و نمناکی چشمان قناری را با دستمال نوید آمدنت پاک کنیم. دوباره غروب شده و دل ماتم زده ما در حسرت آمدنت بهانه از لحظه ها می گیرد . شاید دلتنگی غروب جمعه از بار شرمندگی چشمان منتظر ما باشد ولی بدان که دل دقایق همیشه به امید آمدنت می تپد.

برگرفته از کیهان 22 8

سلامتی و تعجیل در امر فرج مهدی فاطمه (عج)

صلوات


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|سه شنبه 94/3/12 | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیّدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الهل علی أعدائهم أجمعین، من الآن إلی قیام یوم الدین و لا حول و لا قوة الّا بالله العلی العظیم.

مسأله انتظار فرج و منجی عالم، اختصاص به تشیّع ندارد و معتقدین به ادیان مختلف هر کدام به نحوی منتظر منجی موعودی بوده و نگاه خاصی به این مسأله دارند. ولی آنچه اکنون درصدد بیان آن هستیم، بررسی دیدگاه های مختلف شیعیان نسبت به مسأله انتظار فرج موفور السرور قطب دایره امکان حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف می باشد.

با توجه به ابعاد گوناگون انتظار، می توان شیعیان منتظر را به چهار دسته تقسیم نمود.

گروه اوّل:

گروه اوّل از منتظران حضرت ولی عصر علیه السلام کسانی هستند که نگاهشان به ظهور ایشان بیش از یک خبر نیست؛ و اجمالاً آن را در اعمال لایه های اعتقادی ذهن خود طبقه بندی کرده و سالی یکبار هم به فایل ظهور و انتظار ذهن خود سر نمی زنند.

طبیعتاً زندگی آنها، هیچ رنگ و بوئی از انتظار نمی دهد و با تغییر و تحوّلات زمانه، برنامه زندگی آنها هر روز رنگ جدیدی به خود می گیرد.

چنین افرادی به جهت کمبود اطلاعات دینی و اُنس با آموزه های غیراسلامی غربی و شرقی، عموماً دچار شک و تردید شده و در وادی هائی خطرناک گرفتار می شوند. و از همین روست که در روایات آخرالزّمان در مورد برخی از افراد آمده: أصبح مسلماً و أمسی کافراً.

گروه دوم:

اما دسته دوم از منتظران که اکثر جامعه ی شیعی را در بر می گیرد، افرادی هستند که اعتقاد به تحوّل جهانی حضرت بقیّة الله را از پدران خود به ارث برده اند. و در مقام گفتار و ادّعا سخت خود را شیفته ی دیدار و فرج مولایشان معرّفی می کنند و گه گاهی در مناسبت های مختلف مذهبی عرض ارادتی می کنند و احیاناً ذکر اللهم عجّل لولیّک الفرج بر زبان جاری می سازند. اما در مقام عمل و در زندگی و اجتماع، کوچه و بازار، درس و مسجد وقتی اعمال آنها را زیر ذرّه بین قرار دهیم، گویا اصلاً بوئی از شخص منتظر از او به مشام نمی رسد؛ و وقتی در زوایای نفس او بنگریم، هیچ تمایلی نسبت به ظهور آن حضرت در او دیده نمی شود.

گرچه با زبان قال می گوید: «خدایا امام زمان ما را برسان» ولی با زمان دل می گوید: «خدایا از تو می خواهم قدری در آمدن حضرت دست نگهداری تا من به کمال مشتهیات خود نائل آیم. بارالها! مخارج عائله سنگین است؛ من قدری از مال ربوی استفاده می کنم. وقتی به وضع مناسبی از جهت مالی رسیدم توبه و استغفار می کنم. علاوه بر آن خمس آنرا نیز از باب ردّ مظالم می پردازم و …» خلاصه در هر زمینه ای در امور روزمره با توجیهات غلط و کلاه های شرعی عمر خود را سپری می کند. در حالی که خود در سویدای نفسش آگاه است که همه یا غالب برنامه هائی که برای زندگی خود چیده است، همه ی آن یا غالب آن با شرع پاک اسلام یا بهتر بگوئیم با آنچه که امام زمان علیه السلام از او می خواهند، مغایرت دارد.

از اینها گذشته نسبت به ظهور حضرت رعب و ترس عجیبی در دل احساس می کند، با خود می گوید: «آخر این آقا هم اگر روزی تشریف بیاورد، مرا از همه مشتهیات نفسانی که منع می کند، هیچ، می گوید: بسم الله این شمشیر و این میدان جنگ، بفرمایید جهاد کنید.»

براستی با این دیدگاه به داستان فرج نگریستن، از بزرگترین جفاهاست! لذاست که در درون خود هیچ رغبتی به ظهور ندارد و با خود زمزمه می کند: یابن الحسن روحی فداک، اصبر الی یوم الفراغ (فراغ عن الدنیا)؛ یعنی آقای من، شما حقّید، ولی من آماده نیستم، انشاء الله بعد از رسیدن به تمام آرزوهایم، بعد از 120 سال اگر عمری و توفیقی بود، برای جانفشانی در خدمتیم.

باید توجه داشت که این طرز فکر بسیار خطرناک است و چنین شخصی با گذر زمان-خدای ناکرده مبتلا به نوعی بی تفاوتی و کم توجهی نسبت به مسأله فرج و عموم مسائل دینی خود می شود و نه تنها این انتظار کاذب سبب قرب و نزدیکی او به صراط مستقیم نمی گردد، بلکه هر روز به شک و شبهه ی او افزوده می شود تا جائیکه چه بسا با وارد شدن مختصر شبهه ای همه معتقدات خود را از دست داده و آخرالامر ندا سرمی دهد: یا حَسرتَی علَی مَا فَرَّطتُ فِی جَنب الله.(1)

برای رهایی از این خطر باید انسان سطح معلومات دینی خود را بالا ببرد و برای مسأله فرج، علماً و عملاً برنامه ریزی دقیق کرده، آن را مو به مو اجرا کند تا به لطف حضرت حقّ در زمره ی منتظران واقعی آن حضرت قرار گیرد.

در نیمه شعبان سنه 1415 هجریه قمریه در مراسم عمامه گذاری عدّه ای از طلاب، حضرت علاّمه آیة الله حسینی طهرانی درباره کیفیت اعتقاد به امام زمان علیه السلام مطالبی بسیار نفیس بیان فرموده اند که ما قسمتی از آن را به عنوان تبرک ذکر می کنیم، ایشان فرمودند:

«آن امام زمانی که ما معتقدیم، همه معتقدند و در دعاها برای تعجیل آن حضرت دعا می کنند، آن امام زمانیست که متحقّق به حقّ است. اگر الآن ما متحقّق به حقّ باشیم و الله همین الآن ظهور می کنند، ولی ما با این اعمال خودمان او را کنار می زنیم، او را از صحنه خارج می کنیم، اگر هم ظهور کند با هزار ایراد بر کارهای او ایراد می گیریم و او را شخص لایق حکومت و زمامداری نمی دانیم و با فرمول های اصولی و اجتهادی در برابر احکام غیبیّه او، او را محکوم می کنیم؛ چون زمینه کلّی آماده برای ظهور او نیست، و ما او را نمی پذیریم و ردّ می کنیم؛ او هم به التماس نمی آید ظهور کند و دنبال ما بگردد. بدانید که او عزیز است به عزّت خدائی! وَ للهِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ وَ لَکَنَّ المُنافِقینَ لا یَعلَمُون.(2)

حالا ما واقعاً دنبال امام زمان می گردیم؟! یا نه، بر اصل تعبدّ و تقلید از نیاکان و اجداد است؟! اگر این دوّمی باشد که خیلی اهمیّت ندارد، ما اگر شیعه هم نشویم سنّی هم باشیم، اگر مسلمان هم نشویم، یهودی و نصرانی هم باشیم، زیاد تفاوتی ندارد؛ زیرا که آراء و مذاهب، مختلف است. هر کس چیزی را می گیرد و دنبال آن چیز می رود و با آن انس دارد و سرگرم است. و اگر بنای تحقّق به حقّ نباشد چه داعی داریم که ما برخصوص این امام زمان بایستیم؟ شب نیمه شعبان غسل کنیم، تا به صبح بیداری بکشیم، عبادت کنیم، به کارها و سنّت مشغول باشیم و بر میلاد او خوشحالی می کنیم، و بر فرج او انتظار داشته باشیم، و انتظار فرج را اعظم از مثوبات بدانیم، اینها برای چیست؟ اینها برای تحقّق به حقّ است، غیر از تحقّق به حقّ هیچ نیست.

و الّا اگر ما از قرآن دور باشیم، امام زمان از ما دور است. آیات قرآن همه اش حجّت است، در زمانی دون زمانی نیست، ما همیشه با قرآن باید آشنا باشیم، قرآن را باید حفظ کنیم، با قرآن باید سر و کار داشته باشیم، به معانی قرآن باید آشنا باشیم، لغات قرآن باید در زندگی ما رواج داشته باشد.»

گروه سوم:

اما گروه سوّم از شیعیان و محبّین اهل بیت علیهم السلام کسانی هستند که عموماً در خانواده های مذهبی رشد کرده و از اعتقادات مذهبی صحیح و محکمی برخوردارند. تعداد این افراد گرچه از گروه دوم کمتر است، امّا به هر حال تعداد متنابهی از جمعیّت شیعی را دربرمی گیرد.

محبّت اهل بیت علیهم السّلام در این افراد از بدو تولّد با شیر مادر در جانشان نشسته و با ذکر یابن الحسن یابن الحسن قدم به سن تکلیف نهاده اند. روزه و نمازشان را بیاد مولایشان به جا می آورند، و بر شرکت در مجالس اهل بیت علیهم السلام مداومت دارند و خلاصه در شادی و عزا تمام توجّهشان مبذول وجود حضرت بقیّة الله الأعظم علیه السلام است. و غایت مطلوب و آرزویشان دیدار روی منیر آن حضرت می باشد و چه بسا برای نیل به این مقصود، کراراً شب های چهارشنبه ی جمکران را ادراک کرده اند و …

نهایتاً با بررسی حالات این گروه پاک و مؤمن و متّقی می بینیم که برخی از ایشان با گذشت زمان و تأخیر در امر فرج و موفق نگشتن به زیارت حضرت دچار مشکلاتی از قبیل یأس و نومیدی شده، دست از همه ی مسائل دینی شسته و حتّی احیاناً از شنیدن این گونه امور ابراز انزحار می کنند که متأسفانه در زمان ما آمار این دسته افراد روبه فزونی است! و گروهی نیز که به یأس مبتلا نمی شوند علی رغم اینکه سال هاست در یاد آن حضرت به سر برده و در فراق می سوزند، ولی نفوسشان در مراحلی متوقف شده و از رشد و تکامل باز ایستاده اند.

امّا مشکل اساسی و خطای بزرگی که دامنگیر این گروه شده اینست که: خواسته یا ناخواسته وجود ائمه طاهرین و خاصّه حضرت ولی عصر علیهم السّلام را استقلالی پنداشته اند و لقاء و دیدار آن حضرت را غضر و مقصود اصلی خود قرار داده اند، نه لقاء و رضای الهی را؛ و چون دیدار ظاهری آن حضرت بر اساس حکمت الهی مصلحت نبوده و روزی ایشان نمی شود به یأس دچار می گردند و یا از رشد باز می مانند.

آری وجود آن حضرت ظلّی و تبعی است و مقصد و مقصود باید خود خداوند باشد. هرچه هست از آن خداست، صفات و اسماء حقّ متعال است که در آن حضرت تجلّی کرده و آن حضرت را آئینه و مرأت تمام نمای صفات جمال و جلال حقّ ساخته است. این حقیقت از مسلمات و ضروریات اسلام و اهل توحید است که هیچ موجودی اعمّ از جزئی و کلّی، کوچک و بزرگ، وجود استقلالی ندارد، بلکه همه موجودات مظاهر و مجالی ذات اقدس واجب الوجودند و هر کدام به حسب سعه و ضیق ماهیّات و هویّات خود، نشان دهنده ی حقّ می باشند. لذاست که قرآن مجید تمام موجودات ملکی و ملکوتی را آیه ی خدا می داند.

از فرمایشات معصومین نیز، شواهد زیادی در این زمینه وجود دارد که ایشان برای خودشان مقام استقلالی قائل نبوده و نگاه استقلالی را تفویض و غلط می دانسته اند. در کتاب شریف نور مجرد در این زمینه آورده اند: «مگر نه اینست که ائمه علیهم السلام را در زیارت جامعه، اینگونه مورد خطاب قرار می دهیم: الدُّعاة إلی الله و الأدلّاءُ علی مرضات الله. یعنی أئمه علیهم السلام داعی و دعوت کننده به سوی الله هستند. حقائق نوریّه ی ایشان داعی، و ذات حضرت حیّ قیوم مدعوّ إلیه است. و حقیقت ایشان، خدانماست نه خودنما؛ یعنی آنان آمده اند تا شیعیان خود را به سوی خداوند حرکت دهند و آنچنان که خود حائز مرتبه ی تمام و کمال از محبّت حضرت ربّ تبارک و تعالی بوده و التامّین فی محبّة الله هستند. قلوب موالیان خود را نیز از شراب محبّت خدا مملوّ سازند، تا آنان با مستی و سُکر حاصل از آن شراب، از رجس شرک و خودپرستی غفلت طاهر شوند.»(3)

موالیان ما وسیله و طریق و مربی اند، برای صعود به اعلا ذروه ی کمال که توحید به حضرت ربّ العزّة جل و علا و مقام عبودیت است.

این معنا غلط است که بگوئیم ائمه طاهرین صلوات الله علیهم أجمعین آمده اند ما را به خود بخوانند و بشر باید بذل توجه به امامان نماید؛ ولی امامان خود به خدا توجّه می کنند، این طرز تفکّر سر از شرک در می آورد.

مَثل این سخن، مثل این است که کسی از نردبانی برای رسیدن به بام استفاده نماید و در حال بالارفتن باشد، و چون به کنار بام می رسد بر روی نردبان توقّف کند. حال هرچه به او بگوئیم: عزیزم رسیدی به بام، بیا گام دیگری بردار و بر بالای بام برو و به منظورت برس، می گوید: نه همین جا مناسب است!

این تفکّر اشتباه، گاه تا جائی پیش می رود که امروزه بعضی می گویند: «ما نماز هم که می خوانیم، توجهمان را به امام زمانمان منعطف کرده و به او اقتدا می کنیم و لذا همیشه نماز را به جماعت حضرت برگزار می نماییم.» یا در زیارت مشاهد مشرّفه رو به امام کرده و برای امام سجده می کنند و نمونه هائی از این قبیل که همه نشان از نگاه استقلالی به امام علیه السلام دارد.

باید دانست که مسلّماً توسّل و انابه و التماس به درگاه معصومین علیهم السلام عین حقّ است و حرمانی بالاتر از این نیست که کسی از درگاه پر احتشام اهل بیت رانده شده و دستش از دامان ایشان کوتاه گردد.

ولی توسل، به معنای وسیله قراردادن ایشان برای رسیدن به خداوند است، نه غفلت از خداوند (به واسطه توجه استقلالی به ایشان)؛ صحبت در اینست که آیا آن بزرگواران راضی اند که ما به قسمی عمل کنیم که توجه ما به آن بزرگواران ما را از توجّه به ذات ربوبی باز دارد؟!

روزی یکی از بزرگان از باب مزاح نقل می کردند و می فرمودند: «غالباً شیعیان برای ائمه علیهم السّلام در اعیاد و وفیات و مناسبت های دیگر مجالسی برپا کرده، ذکر آن بزرگواران آن را به میان می آورند، اما از همه مظلوم تر خود خداست، که هیچ مجلسی برای ذکر و یاد او گرفته نمی شود!!

این مطلب لطیفه ای است که حکایت از یک حقیقتی می کند و گرنه خداوند که مظلوم واقع نمی شود، این مائیم که صرفاً توجّه خود را به یک سلسله اسبابی قرار داده و از اصل مقصود چشم پوشی کرده ایم، در حقیقت این ظلم که حرمان از ذکر الهی است؛ به ما متوجّه است.

مگر قرآن کریم نفرموده است: اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوب.(4)

روزی خدمت یکی از بزرگان و علمای مشهد بودم که سخن از ادعیه توحیدی مفاتیح به میان آمد، بنده عرض کردم: آقا ادعیه توحیدی فراوانی از اهل بیت علیهم السّلام وارد شده و بسیاری از ادعیه ی مفاتیح هم به ما یاد می دهد که چگونه با خدا صحبت کرده و به او توجه کنیم. ایشان فوراً فرمودند: نه نه! آن ادعیه مربوط به خود ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین است. ما نمی فهمیم حال آنها با خدا چگونه بوده است. ما باید به همین توسّلمان به ایشان بپردازیم!

سؤال: اگر توجه استقلالی به امام صحیح نیست، پس چرا بعضی از روایات، ما را مستقیماً به حضرات معصومین ارجاع داده و توجه استقلالی دعوت می نماید؟!

پاسخ: با تأمل در مجموع روایات فهمیده می شود که در این موارد نیز گرچه خطاب ما به امام علیه السلام است، ولی باید توجه غیراستقلالی باشد.

خوب است وجه جمعی را که در کتاب نور مجرد مؤلف محترم آورده اند را در اینجا بیاوریم، ایشان می فرمایند: «علّامه والد می فرمودند: تقاضای حاجت به طور مستقیم از خود معصومین نیز صحیح است و در برخی از زیارات و ادعیه نیز وارد شده است؛ مانند ذیل دعای فرج: یا محَمدٌ یا علیٌّ یا علیُّ یا مُحَمَّد، اکفیانی فَإنَّکُما کافیانَ وَانصُرانِی فَإِنَکُما ناصِران، یا مَولانا یا صاحِبَ الزَّمان، الأمانَ الأماَن الأمانَ، الغَوثَ الغوثَ الغوثَ، أدرکنی أدرکنی أدرکنی، السّاعة السّاعة السّاعة، العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ؛ یا أرحَمَ الرَّاحِمینَ، بِحقِّ مُحمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّاهِرینَ، ولی در این موارد نیز باید أنوار طاهره معصومین را فانی در خداوند لحاظ نموده و مرآت و مجلای حقّ ببیند، نه اینکه ایشان را مستقلاً منشأ اثر تلقی کند.

کراراً می فرمودند: افرادی که طالب غیر پروردگار و غیر توحید هستند نوعاً لسانشان به توحید باز نمی شود و در گفتار آنان نه در ابتداء و نه در انتهاء سخنی از توحید به میان نمی آید.

غیرتوحید، هرچه می خواهد باشد، با توحید قابل معاوضه نبوده و نباید در آن توقف نمود؛ ولو اینکه ملّا أعلی و أنوار مقدس أهل بیت علیهم السلام یا ملائکه باشد.

روزی در خدمت حضرت علامه والد رضوان الله تعالی علیه به دیدار یکی از بزرگان و مشاهیر علماء رفتیم. در طول یک ساعت و اندی که در مجلس ایشان بودیم، آن عالم میزبان فقط راجع به حضرت بقیّة الله الأعظم أرواحنا له الفداء و زمان ظهور و افرادی که در محضر و رکاب آن حضرت خواهند بود صحبت نمودند. ناگفته نماند که حقیر بارها در مجلس ایشان شرکت کرده و همیشه مجلسشان به همین منوال بود. پایان آن مجلس وقتی حضرت علامه ی والد بیرون آمدند، رو کردند به بنده و فرمودند: ببینید! این آقا به عالم توحید راه پیدا نکرده اند! اگر به آن عالم راه یافته بودند، در تمام این مجلس لاأقل کلامی از توحید حضرت حقّ نیز بر زبان می آوردند.» (5) بنابراین اگر کسی دائماً نام ائمه را با نگاه توحیدی بر زبان داشته و از ایشان استمداد بجوید، کاملاً مطلوب است؛ ولی اگر به دیده ی استقلال بین مبتلا شود، باید آنرا اصلاح نماید. یکی از تلامذه ی مرحوم علامه نقل می فرمود: «عادتی یکی از دوستان بر این بود که در هنگام نشست و برخاست و کارهای دیگر «یا علی» می گفت. روزی در محضر مرحوم علّامه درموقع برخاستن طبق عادت گفت: یاعلی؛ مرحوم علّامه بدون فاصله با قصد انشاء فرمودند: «یاالله» باری، گذشته از نگاه استقلالی اشکال مهم دیگری که عموماً دامنگیر این گروه می شود این است که مقصد اعلای خود را دیدار ظاهری حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء قرار می دهند و اگر احیاناً دیدار منیر حضرتش روزی آنان شد، دیگر هیچ خواسته ای ندارند.

در حالی که صرف دیدار ظاهری امام علیه السلام دردی را دوا نمی کند. حضرت علّامه آیة الله طهرانی در این باب می فرمایند: «چنانچه فقط به دنبال ظهور خارجی باشیم بدون منظور و محتوایی از آن حقیقت، در این صورت آن حضرت را به ثمن بخسی فروخته ایم و در نتیجه خود ضرر بسیاری برده ایم؛ زیرا مراد و مقصود، تشرّف به حضور طبیعی نیست، وگرنه بسیاری از افراد مردم در زمان حضور امامان به حضورشان می رسیده اند و با آنها تکلّم و گفتگو داشته اند، ولی از حقیقت شان بی بهره بوده اند. اگر ما در مجالس توسل و یا در خلوت، به اشتیاق لقای آن حضرت بوده باشیم، و خداوند ما را هم نصیب فرماید؛ اگر در دلمان منظور و مقصود لقای خدا و حقیقت ولایت نباشد، در این صورت به همان نحوی به خدمتش مشرف می گردیم که مردم در زمان حضور امامان به خدمتشان مشرف می شده اند؛ و این غبن و ضرری است بزرگ که ما با جدّ و جهد و با کدّ و سعی به محضرش شرفیاب شویم و مقصدی بالاتر و والاتر از دیدار ظاهری نداشته باشیم، یا آن حضرت را برای حوائج مادّیه و یا رفع گرفتاری های شخصی و یا عمومی استخدام کنیم. این امری است که بدون زحمت توسّل برای همه ی افراد زمان حضور امامان علیهم السّلام حاصل بوده است!

ولی آنچه حقّاً ذی قیمت است، تشرّف به حقیقت و وصول به واقعیت آن حضرت است. اشتیاق به دیدار و لقای آن حضرت، از جهت آیتیّت و مرأتیّت حضرت حقّ سبحانه و تعالی است؛ و این مهم است، و این از أفضل اعمال است، و چنین انتظار فرجی زنده کننده ی دل ها و راحت بخشنده ی روان هاست. رزقنا ان شاء الله بمحمّد و آله.

دانستن زمان ظهور خارجی برای ما چه قیمتی دارد؟ و لذا در اخبار از تفحّص و تجسّس در این گونه امور هم نهی شده است.(6)

شما فرض کنید ما با علم جفر و رمل صحیح به دست آوردیم که ظهور آن حضرت در یکسال و دوماه و سه روز دیگر خواهد بود؛ در این صورت چه می کنیم؟ وظیفه ما چیست؟

وظیفه ی ما تهذیب و تزکیه و آماده کردن نفس امّاره است، برای قبول و فداکاری و ایثار…»(7) پس نتیجتاً اگر ما در صدد اصلاح نفس برآمدیم، فرج حقیقی برای ما منکشف می شود و الّا یا به زیارت ظاهری موفق نمی شویم و یا اگر هم بشویم، چون درصدد اصلاح نفس نبودیم، لقاء بدن عنصری و مادّی آن حضرت برای ما اثر بسیاری نخواهد داشت، و از این لقاء فائده ای نخواهیم برد. و لذاست که می بینیم بسیاری از افرادی که در مسجد سهله و کوفه و یا بعضی اماکن متبرکه دیگر برای زیارت آن حضرت مقیم بوده اند و اربعین ها گرفته و نذرهایی کرده اند و به زیارت هم نائل شده اند، ولی چیز مهمّی از آن زیارت عائدشان نشده است.

گروه چهارم:

گروه چهارم منتظران لقاء واقعی حضرت صاحب الأمر علیه السلام هستند که با دو بال علم و عمل پا در عرصه ی تهذیب و تطهیر نفس گذارده، و با نفس أمّاره خود به جنگ مشغول شده، و هدف اصلی ایشان لقای خدا می باشد و در راه مقصود کمر همّت را محکم بسته، به مجاهده می پردازند.

بدون شک اگر این اشخاص در مسیر مجاهده ثابت قدم بمانند، به مقتضای والَّذینَ جَاهَدوا فِینَا لَنَهدیَنَّهُم سُبُلَنا ، به مقصود خواهند رسید و ظهور شخصی و باطنی آن حضرت برای آنان صورت می گیرد؛ زیرا لقای حضرت حقّ بدون لقای آیتی و مرآتی امام علیه السلام صورت نپذیرد.

توضیح اینکه امروزه راه تشرّف به حقیقت ولایت آن حضرت باز است، و مهم نیز همین است، ولی نیاز به مجاهده با نفس امّاره و تزکیه نفس دارد، خواه ظهور خارجی و عمومی آن حضرت بزودی واقع گردد یا نگردد، زیرا خداوند ظالم نیست و راه وصول را برای افرادی که مشتاقند نبسته، بلکه این در پیوسته باز است. و به تعبیر دیگر حقیقت آیه ی کریمه قرآن که در روز غدیر خم نازل شد، الیَومَ أَکمَلتُ لَکُم دینَکُم ،(8) هنوز زنده و پابرجاست و تا امروز که در غیبت کبری به سر می بریم دین به کمال خودش باقی است. و کسی نمی تواند ادّعا کند که چون امام ما غائب اند، طریق اصلاح نفس و سیر و سلوک مسدود شده و دین خدا فعلاً ناقص و راه بسته است، تا آن حضرت ظهور بفرمایند.

نه امام علیه السّلام غائب نیستند. این مائیم که خود را از منظر ایشان مخفی کرده و با هزاران آلودگی نفسانی خود را از دیدار دل آرای اماممان محروم کرده ایم. تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز.

در کتاب شریف امام شناسی در این باب آورده اند:

«در اینجا باید سه نکته را در نظر داشته باشیم، اوّل آنکه: غیبت آن حضرت از جانب ماست نه از جانب ایشان، یعنی ما به واسطه گناه و انانیّت و استکبار، خود را از زیارتشان محروم داشته ایم نه آنکه ایشان خود را مهجور و مخفی می دارند؛ و به عبارت دیگر او از ما غائب است و ما از او غائب نیستیم.

نکته دوّم آنکه: قدرت و علم و احاطه و سیطره آن حضرت به امور، متوقّف بر زمان ظهور نیست، بطوریکه قبل از ظهور فاقد آن باشند و پس از ظهور واجد شوند؛ بلکه در هر دو حال هَیمنه و سَیطره و احاطه تکوینیّه که لازمه ولایت کلیّه است با آن حضرت است، ولی قبل از ظهور، این مطلب از انظار مردم و از ادراک عقول و نفوس پنهان است و پس از ظهور آشکار می شود.

نکته سوّم آنکه: قدرت عملیّه و گسترش علمیّه و احاطه تکوینیّه آن حضرت به امور، منحصر در کارهای خیر و بِرّ و احسانی که به نظر ما خیر است نیست؛ بلکه هیمنه و سَیطره بر تمام امور است از خیرات و شرور، و به طور کلّی بر هر عمل و بر هر فعل و بر هر موجودی از موجودات؛ زیرا که بر اساس نظام کلّی عالم تکوین، عالم سراسر خیرات است و أبداً شرّی وجود ندارد؛ شَرّ، امر عَدَمی است و از خدا نیست و از ولیّ خدا هم نیست؛ و الشرُّ لَیسَ إِلَیکَ. »(9)بنابراین ما باید هدفمان لقاء خدا بوده و وجود مقدّس حضرت صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به عنوان مرآت و طریق ببینیم و با استمداد از ولایت کلیه آن حضرت، دائماً در سیر به سوی خداوند قدم برداریم تا وارد حرم امن و امان الهی گردیم که اگر چنین نمائیم همواره قلباً و روحاً به آن حضرت متصل می باشیم.

انسانی که در مقام عبودیت قرار گرفته به درجه ای می رسد که حضور و غیاب امام برای او تفاوتی ندارد و همیشه از آن کانون فیض بهره مند است.

در احوالات مرحوم حدّاد و مرحوم آیة الله حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی قدّس الله تربتهما، در کتاب شریف روح مجرّد آمده است: «حضرت آقا خیلی در گفتارشان و در قیام و قعودشان و به طور کلّی در مواقع تغییر از حالتی به حالت دیگر، خصوص کلمه ی «یا صاحب الزمان» را بر زبان جاری می کردند.

یک روز یک نفر از ایشان پرسید: آیا شما خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه مشرف شده اید؟

فرمودند: کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمان نیافتد.

أقول: چقدر این جمله شبیه است به کلام مرحوم آیة الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی قدّس الله تربته که چون از ایشان سؤال شد: چه وقت انسان حضور صاحب الزمان می رسد؟!

فرمودند: «در وقتی که حضور و غیبتش برای انسان تفاوت نداشته باشد.» (10)

و همچنین یکی از شاگردان مرحوم علّامه طهرانی نقل می کنند: در زمان اقامت ایشان در طهران، روزی خدمتشان عرض کردم، آیا شما محضر حضرت می رسید؟ و اگر با ایشان دیدار دارید نحوه ی آن به چه صورت است؟ فرمودند: مَثَل ما مَثَل یک فرزند دبستانی که مشغول تحصیل و رسیدگی به تکالیفش است و پدر این فرزند در محل خود به آموزش مشغول است. هر گاه سؤال و مشکلی برای او پیدا می شود، بدون هیچ گونه مانعی حضور پدر رسیده، مسأله خود را مطرح و عرض حاجت می کند. البته شما این مطلب را در حیات بنده برای کسی نقل نکنید.

امید آنکه خداوند ما را از منتظران واقعی آن حضرت قرار دهد و مقدمات ظهور شریفشان هرچه سریع تر محقّق شده و چشمان رمددار ما به جمال دل آرایشان روشن و منوّر گردد. آمین یا ربّ العالمین.

پی‌نوشت‌ها:

1? آیه ی 56، سوره ی 39: الزمر.

2? ذیل آیه 8، از سوره 63: المنافقون.

3? نور مجرد، ص 499?

4? آیه ی 28، از سوره ی 13: الرعد.

5? نور مجرّد، ص 501 و 502?

6? ر.ک: بحارالانوار، ج51، باب 21، ص 101?

7? رساله سرّالفتوح، ص 72?

8? آیه ی 3: از سوره ی 5: المائده.

9? امام شناسی، ج5، ص 193?

10? روح مجرد، ص 513?

منبع مقاله: فصلنامه تخصصی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، ربیع الثانی- رمضان 1433، شماره 4 و 5?


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|سه شنبه 94/3/12 | نظر

 

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

 

آقای من!

مولای غریب و تنهای من!

پدر مهربان اهل عالم!

می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند.

من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام.

… از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعید می کنند؟ از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟

… از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیرا نظر داشتی آقای من ، مولای من ، یاورمن … العفو … العفو!

تعجیل در امر فرج مهدی فاطمه (عج)

صلوات


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|سه شنبه 94/3/12 | نظر
روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|یکشنبه 94/3/10 | نظر

دیرزمانی است که جوانان کشورهای اسلامی، که از تابش وحی و زلال‏معارف ناب الهی بهره می‏برند، باشیوه‏های گوناگون و متنوع دشمن‏در راهزنی فکر و فرهنگ رو به رویند. 

پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این حساسیت ناپیدا را به صورت‏آشکار در آورد و سردمداران استکبار را به اظهار نظر شفاف‏واداشت. 

امروز دشمن به خوبی دریافته است که ما جوانان با ویژگی‏هایی‏همانند آرمان خواهی، عدالت‏طلبی، عشق به باورهای آسمانی و علاقه‏به رهبران مذهبی، لشکرهایی به هم فشرده و آماده کارزاریم. ازاین رو، ایجاد تردید در باورهای آسمان زاد، تزریق فرهنگ بیگانه‏با نمایش آداب و رسوم و شیوه‏های زندگانی آنان، کوشش حساب شده‏در کنار زدن چهره‏های مورد علاقه مردم بویژه جوانان، پرورش روحیه‏ذلت و خواری در بیگانه ساختن ما با الگوهای شایسته فرهنگ اسلامی‏و ارائه الگوهای ساخته شده از آن سوی مرزها به عنوان معجزه‏آفرینان خوشبختی و سعادت و رفاه را در دستور کار خود قرار دادتا بدین وسیله دست‏یکایک ما را از دستان پرمحبت اسوه‏های صداقت‏پیشه و راستین در آورده و دل و دیده مان را از آموزه‏های ناب‏دینی تهی گرداند. غافل از آنکه نسیم سعادت بخش معارف الهی وسخنان قدسی پیشوایان محبوب ما، به سان کیمیایی گرانسنگ، دلهای‏آگاه و بیدار همگان را از غبارها پاک ساخته، آینه گونه محل‏پذیرش آفتاب هدایت می‏گرداند. 

در این بخش از گفتگوی خود، دل به امواج پاک و صفات روشن وزندگی ساز اسوه‏ای ارزشمند و الگویی کم نظیر می‏سپاریم و برای‏امروز و فردای حوادث ارمغانهایی پربها نصیب خود می‏سازیم. 

الگوی شایسته 

ما جوانان به دنبال الگویی هستیم که نخست هم‏سن و سالمان باشدو همانند ما در توفان جوانی بوده و در نشیب و فراز حوادث حضورداشته باشد. معصوم نباشد; زیرا با ما فرق خواهد کرد و دربحرانهای اجتماعی سیاسی و حتی اقتصادی درگیر شده باشد تا به‏خوبی او را همانند خود بدانیم و از شیوه زندگانی، روش برخورداو با دیگران، چگونگی سخن گفتن، شهامت، شجاعت، دلیرمردی و بی‏باکی وی برای خود سرمشق بگیریم و او را نمونه‏ای تمام عیار برای‏امروز و فردای زندگی خود بدانیم. 

دفتر زندگانی چنین الگویی را، که برخی هجده ساله و پاره‏ای‏سالهایی بیشتر دانسته‏اند، می‏گشاییم و با یکدیگر به صحیفه صفات‏و ارزشهای چشمگیر او می‏نگریم. آرام آرام با او همراه شده وبیشتر از گذشته به ناگفته‏های گفتنی‏اش که همگی برایمان مشعلی‏فروزان خواهد بود، دل می‏سپاریم. 

او یازدهم شعبان سال سی و سوم هجری (1) به دنیای پر غوغای حیات‏پاگذاشت. پدر در گوش راست او اذان گفت و دیگر گوش وی را باترنم اقامه آشنا ساخت تا از آغاز با نغمه توحید، نبوت، امامت وولایت آشنا شود و با چنین سرودهایی راه روشن رستگاری را از عمق‏جان بیابد. دیری نپایید که در هفتمین روز تولد وی، بنا به سنت‏پسندیده دینی، سرش را تراشیدند و هم وزن موهای زیبایش، به‏مستمندان چشم به راه نقره صدقه دادند. 

آشفتگی اوضاع سیاسی و آتش افروزی حاکمان ستمگر آن عصر بدان‏حد بود که نام «علی‏» جرمی نابخشودنی حساب می‏شد و برزبان‏راندن این واژه مقدس ممنوع بود. پدر وی، که به خوبی می‏دانست‏نام دیباچه شخصیت و نشان دهنده شرافت، ادب و عظمت انسان است،نام کودک را «علی‏» نهاد تا بهترین برکات و زیباترین صفات‏بردریای وجود فرزندش ریزان شود و بدسگالان سیه سرشت‏خود را باامواج پاک و زلال غیرت دینی و شخصیت مذهبی رو به رو ببینند. درپی آن، لقب «اکبر» نیز برای او انتخاب کرد تا «علی اکبر»که به عنوان پسر نخست‏خانواده است‏با دیگر فرزندان، که نام‏آنان نیز علی خواهد بود، تفاوت یابد. (2) 

پدر علی که همانند پدرانش از تمامی اصول اساسی و شیوه‏های‏شیرین تربیتی آگاهی داشت، خود را با دنیای کودکی هماهنگ می‏کردو رفتاری که شایسته نوباوگی و کودکی فرزند بود، انجام می‏داد تاهمانند جد عزیز خود عمل کرده، لحظه‏ای از شرایط روحی روانی کودک‏دلبند خویش دور نماند. (3) 

همراه با بزرگ شدن علی، پدر سخنان برتر، آداب والاتر وشیوه‏های زندگی و احترام بیشتر به او می‏آموخت تا خصیت‏خود راباز یابد و از ارزش وجود خود بیشتر آگاه شود. 

بدین خاطر هنگام نام بردن از او، الفاظی تواءم بااحترام به‏کار می‏برد تا از آغاز زندگی، احساس سرافرازی و شخصیت کند و درفردای حیات خود، راست قامت و قوی دل از حقوق محرومان دفاع‏کرده، در برابر ستم ستمکاران بی تفاوت یا مایوس نباشد. 

به سوی مدرسه علی که هفت‏ساله شد، به تمرینهای فکری و آموزش‏های دینی‏پرداخت و با مراقبت‏های صحیح سنجیده پدر، بنیان‏های اعتقادی درروان او و شیوه‏های رفتاری در اعمال او رشدی بیشتر یافت. (4) 

روزی پدر، عبدالرحمان را به آموختن سوره حمد به فرزندش‏گمارد. وقتی آموزش تمام شد و علی در حضور پدر سوره حمد راقرائت کرد، پدر، پول و هدایای فراوان به عبدالرحمان بخشید ودهانش را پر از مروارید ساخت. آنگاه به اطرافیان که از این همه‏بذل و بخشش تعجب کرده بودند، فرمود: 

«این هدایا توان برابری عطای معلم علی را ندارد که در برابرتعلیم قرآن، همه هدایا ناچیز است.» (5) 

دوران نوجوانی علی به تدریج آغاز شد و هر روز بیشتر از روزقبل، زمینه‏های رشد و شکوفایی معنوی و عقلانی در وجود وی فراهم‏می‏گردید. 

علی در جوانی با ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خود نگاه انبوه‏جوانان را به سوی خود جلب می‏کرد. آنچه در این فراز از داستان‏او گفته می‏شود، نکته‏هایی است که بی تردید با مطالعه و رد شدن‏تاثیری بسزا نخواهد داشت، از این رو، باید از سرصبر و تامل‏بیشتر مطالعه و مرور کنیم و به خاطر بسپاریم. 

علی صفات جد خود را می‏دانست، از این‏رو، هماره در آینه اخلاق ورفتار او نظر می‏کرد و خود را بدان صفات می‏آراست. به هنگام‏جوانی در میان جمع و با دوستان خود، گشاده رو و شادمان بود; 

ولی در درتنهایی اهل تفکر و همراه با حزن بود. علاقه فراوانی به‏خلوت با خدای خود و پرداختن به راز و نیاز و گفتگو باخالق هستی‏داشت. در زندگی آسان‏گیر، ملایم و خوش‏خو بود، نگاهش کوتاه می‏نمودو به روی کسی خیره نمی‏شد. بیشتر اوقات بر زمین چشم می‏دوخت و بابینوایان و فقرا که از نظر ظاهری در جامعه و نگاه دنیا طلبان‏احترام چشمگیری نداشتند. نشست و برخاست می‏کرد، با آنان همسفره‏می‏شد و با دست‏خود دردهانشان غذا می‏گذارد. اصالتهای فکری واستواریهای روحی، وی را چنان کرده بود که هیچگاه و از هیچ‏حاکمی هراس نداشت. 

هرگز عیب‏جویی نمی‏کرد و از مداحی نابجا و شنیدن چاپلوسی افراددوری می‏کرد. تمامی انسانها را بندگان خدا می‏دانست و از تحقیرآنان خود داری می‏ورزید. در طول عمر خویش به کسی دشنام نداد وناسزا نگفت. از دروغ تنفر داشت و صداقت و راستگویی شیوه همیشه‏او بود. بخشنده بود و آنچه به دست می‏آورد، به دیگران بویژه‏نیازمندان انفاق می‏کرد. هرگاه کسی هدیه‏ای به او تقدیم می‏کرد،با گشاده رویی می‏پذیرفت. اگر فردی مهمانی داشت و او را دعوت‏می‏کرد، می‏پذیرفت. به عیادت بیماران می‏رفت، هرچند خانه بیمار دردور افتاده‏ترین نقطه شهر باشد. در تشییع پیکر مردگان حاضر می‏شدو هیچ یار از دست رفته‏ای را تنها نمی‏گذاشت. 

برای همسالان برادری مهربان و برای کودکان پدری پرمحبت‏بود ومسلمانان را مورد لطف و عطوفت‏خویش قرار می‏داد. امور دنیوی واضطراب‏های مادی او را متزلزل نمی‏ساخت. 

زندگی علی ساده و بی پیرایه بود و در آن از تجمل، اسراف وتبذیر اثری دیده نمی‏شد. آنان که اخلاقی نیکو و فضایلی شایسته‏داشتند، همیشه مورد تکریم و احترام وی بودند و خویشاوندان ازصله او بهره‏مند می‏شدند. از صبری عظیم برخوردار بود و از هیچ کس‏توقع و انتظاری نداشت. 

در میدان رزم سلحشوری شجاع، نیرومند و پرتوان بود و انبوه‏دشمن هرگز او را بیمناک نمی‏ساخت. در اجرای عدالت و دفاع از حق،قاطع و استوار بود. به یاری محرومان و مظلومان می‏شتافت و دربرابر ظالمان می‏ایستاد تا حق را به صاحبش برنمی‏گردانید، آرام‏نمی‏گرفت. به دانش اندوزی و فراگیری معارف اهمیت زیادی می‏داد وهمواره پیروان خود را از جهالت و بی‏خبری باز می‏داشت. 

به پاکیزگی و آراستگی علاقه‏ای وافر داشت و این صفت از دوران‏کودکی در او دیده می‏شد. از این رو هماره برتمیزی لباس و بدن‏اهتمام می‏ورزید. 

بسیار فروتن بود و از تکبر نفرت داشت و اکثر اهل جهنم راگردن فرازان و سرکشان می‏دانست. نه تنها برانسانها بلکه برحیوانات نیز شفقت داشت و با مهربانی و ملایمت و انصاف با آنان‏رفتار می‏کرد. 

آنان که قیافه ظاهری و سیمای به نور نشسته علی را دیده‏اند،چهره وی را این گونه ترسیم کرده‏اند: 

قیافه‏اش بسیار با ابهت‏بود و چون ماه تابان می‏درخشید. به‏زیبایی و پاکیزگی آراسته بود. از چهار شانه بلندتر و ازبلندکوتاهتر. رنگی روشن و به سرخی آمیخته و چشمانی سیاه وگشاده با مژه‏هایی پرموداشت، گونه‏هایش هموار و کم گوشت‏بود،مویش نه بس پیچیده و نه بسیار افتاده می‏نمود. از سینه تا ناف‏خط موی بسیار باریک داشت، اندامش متناسب و معتدل و سینه وشانه‏اش پهن بود. 

سرشانه‏هایش از هم فاصله داشت. پشتی پهن داشت، جز ران و ساق‏که زیر مفصلهااست، استخوانهای بند دستش کشیده و کفی گشاده وبخشنده داشت. دو پنجه دست و پایش قوی و درشت و انگشتها کشیده وبلند و دو کف پا از زمین برآمده بود. به سرعت راه می‏رفت وهنگام راه رفتن چنان بود که گویی از زمین سراشیب فرود می‏آید یااز روی سنگی به نشیب می‏رود. چون به طرف کسی بر می‏گشت‏با تمام‏بدن بر می‏گشت. دیده‏اش فروهشته و نگاهش به زمین بود تا به‏آسمان. 

بینی‏اش قلمی کشیده و باریک و میانش برآمدگی داشت و نوری ازآن می‏تافت. 

دهانش نه بسیار کوچک و نه بزرگ بود. دندانهای زیبایش سفید،براق و نازک بود. گردنش در صفا و نور و استقامت نقره فام بود،بوی مشک و عنبر از او بلند بود. (6) 

پاره‏ای از مورخان این ویژگیها را برای جد وی نگاشته‏اند; اماعلی را در این خصوصیات همانند دانسته‏اند. 

... بااین ویژگیهای روشنی آفرین به خوبی می‏توان او را شناخت،وی علی اکبر پور والای امام حسین(ع)است. جوانی زیبا که همانندجد خود رسول خدا(ص)در سیرت، سپید و در صورت، آسمانی می‏نمود وهماره یاد و نام پیامبر(ص)از چگونگی سخن گفتن و یا راه رفتن ودیگر برخوردهای اجتماعی اخلاقی او می‏تراوید. از این رو، امام‏حسین(ع) او را شبیه‏ترین مردم حتی نسبت‏به خود در خلقت وآفرینش، اخلاق و صفات روحی، گفتار و آداب اجتماعی به رسول‏خدا(ص) معرفی می‏کرد. (7) 

آنان که با صورت دلربای پیامبر(ص)و صدای پرچاذبه آن حضرت‏آشنا بودند، آنگاه که علی از پشت دیوار زبان به سخن می‏گشود،گویی صدای رسول اکرم(ص)را می‏شنیدند. 

گاهی که اباعبدالله(ع)برای صوت قرآن جد عزیزش دلتنگ می‏شد، به‏علی می‏فرمود: علی جان! برایم قرآن بخوان تا از آن لذت و بهره‏برم. (8) 

کلام شیرین، بیان روان، ادب بسیار در برابر پدر و مادر، اطاعت‏بی چون و چرا از مقام ولایت و دلدادگی به حقیقت، برگی دیگر اززندگانی زرین علی اکبر بود. این ویژگیها چون با فروتنی اوهمراه می‏شد، نگاه تحسین‏آمیز همگان را به دنبال داشت. 

در ساحل فرات 

علی درحماسه کربلا، درخششی چشمگیر داشت و با هربار حمله خود،دهها نفر را به خاک هلاکت می‏انداخت. هنگامی که با 25 سوار به‏ساحل فرات روانه شد و برای سیصد نفر از خاندان، عیال و اصحاب‏امام حسین(ع)آب آورد، بسیاری از مسوولان و سرپرستان حفاظت ازفرات را از دم تیغ خود گذراند و پشت دشمن را به لرزه درآورد. 

عمویش ابوالفضل(ع)که خود در دلاوری و بی‏باکی و شجاعت و شهامت،زبانزد همگان بود، به خاطر چنین صفات تابناک، علی را بسیاراحترام می‏کرد. 

قهرمانان تاریخ و دلیرمردان عرصه‏های نبرد، کمتر از دانش وبینش بهره دارند; زیرا در مسیر رزم و جنگ قرار داشته و فرصت‏نداشته و یا علاقه کمتری به درس آموزی و دانش آفرینی از خودنشان می‏دهند; اما علی اکبر، جوانی چند بعدی بود و سطرهای کتاب‏وجودش با حکمت نگاشته شده بود. چشمه‏های دانش و دانایی از اعماق‏وجودش می‏جوشید. در مجالس گوناگون عالمانه و اندیشمندانه لب به‏سخن می‏گشود و به دور از غرور و تکبر مردانه سخن می‏گفت. 

از آنجا که از جد خود رسول خدا(ص)سخنان بسیاری روایت می‏کرد،به عنوان «محدث‏» شناخته شد. 

افزون برصفات ظاهری و باطنی که به طور چشمگیر در وجود حضرت‏علی اکبر(ع) دیده می‏شد. کمالات و مقامات معنوی وی نیز دررتبه‏ای برتر از دیگران قرار داشت. 

ماجوانان هرچند از صفات خوبی بهره‏مند باشیم، گاه توان تحمل‏سختی‏ها و ظرفیت رویارویی با مصایب را از دست می‏دهیم و سنگینی‏ناملایمات زندگی، تعادل رفتار و گفتارمان را می‏رباید. 

علی اکبر در چنین صحنه‏های سخت و طاقت‏سوز، تنها به رضا وتسلیم الهی فکر می‏کرد و چنان در برابر بلاهای الهی آرام و مطمئن‏بود که گاه حیرت و شگفتی دیگران را برمی‏انگیخت. از این رو، درهنگامه دردآلود کربلا به پدر گفت: «اولسنا علی الحق‏» (پدرجان!)آیا ما برحق نیستیم؟ 

و چون امام فرمود: آری، گفت: در این هنگام، باکی از مرگ‏نداریم. (9) 

این روحیه قوی و صفات شایسته، چنان ابهت و عظمت‏به علی اکبرداده بود که افزون بردوستان، دشمنان آگاه نیز به برتری‏هایش‏اعتقاد و اعتماد داشتند و اعتراف می‏کردند. معاویه روزی ازاطرافیانش پرسید: «چه کسی در این زمان برای خلافت مسلمانان‏بردیگران برتری دارد و برای حکمرانی بر مردم از دیگران‏سزاوارتر است؟ »روباه صفتان زشت‏سیرت که نام و نان خود را در تملق می‏یافتند،به ستایش خلیفه پرداختند و او را لایق این منصب معرفی کردند. 

معاویه گفت: نه چنین نیست: 

«اولی الناس بهذالامر علی بن الحسین بن علی جده رسول الله وفیه شجاعه بنی‏هاشم و سخاه بنی امیه و رهو ثقیف.» (10) 

شایسته‏ترین افراد برای امر حکومت، علی اکبر فرزند امام حسین‏است که جدش رسول خدا(ص)است وجاهت‏بنی‏هاشم، سخاوت بنی امیه وزیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است. 

فروغ چهره خوبان شعاع طلعت توست کمال حسن تو مدیون این ملاحت توست به خلق و خلق رسول و به منطق نبوی فزون‏تر از همه کس در جهان شباهت توست به پیکر تو مجسم لطافت روح است عجب بود که در این خاکدانه قامت توست نگار مهر تو غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت غم شهادت توست (11) 

پی نوشت ها:

1- علی الاکبر الامام الحسین(ع)، علی محمد علی دخیل، ص 7. 

2- معالی السبطین، ج 1، ص 206. 

3- برای آشنایی بیشتر با چگونگی این برخوردها بنگرید: محجة البیضاء، ج 2، ص 233. 

4- مسائل الخلاف، ج 1، ص 93. 

5- لؤلؤ و مرجان، ص 44 و 45، راز خوشبختی، ص 189. 

6- تاریخ یعقوبی، ج 1 ص 513 و 514، فرسان الهیجاء، ص 293 و 294. 

7- موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 360. 

8- مصائب امام حسین(ع)، ص 108. 

9- ابصار العین فی انصار الحسین، مرحوم سماویآ ص 21. 

10- مقاتل الطالبیین( فارسی)، ص 78، وسیلة الدارین فی انصار الحسین(ع)، ص 285 و 286. 

11- شاعر معاصر، حبیب چایچیان( حسان)

نویسنده: احمد لقائی

منبع : سایت راسخون


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|پنج شنبه 94/3/7 | نظر

کانال تلگرام

کانال تلگرام حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا

عضویت درسامانه پیامکی

مطالب اخیر

برچسب‌ها

دستگردقداده (217), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء (70), هیئت سیدالشهداء (40), کانون فرهنگی قرآنی مصباح (35), حسینیه سیدالشهداء (31), فرهنگسرای دستگردقداده (25), کانون مصباح دستگردقداده (25), هیئت سیدالشهداء دستگردقداده (24), دستگرد قداده (22), سیدالشهداء (20), مصباح (18), هیئت (17), حسینیه (17), کانون (17), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداءدستگردقداده (15), دستگرد (11), فرهنگسرای سیدالشهداء (11), کانون مصباح (10), هیئت سیدالشهداءدستگردقداده (9), عیدسعیدقربان (9), دعای ندبه (9), دعای (8), میلادامام حسن مجتبی(ع) (8), ولادت امام رضا(ع) (8), ولادت امام هادی(ع) (8), ندبه (7), فرهنگسرای (7), حضرت (7), حسینیه دستگردقداده (6), امام (6), قداده (6), هیئت سیدالشهداء(ع) (6), ولادت حضرت معصومه (6), کانون فرهنگی مصباح (6), کانون فرهنگی مصباح دستگردقداده (5), ویژه نامه روزعرفه (5), ماه (5), فرهنگسرای دستگرد (5), فرهنگی (5), سیدالشهدا (5), دهه کرامت (5), رجب (4), شهادت امام محمدباقر (4), فاطمیه (4), مبعث (4), میلاد (4), رسول (4), اکرم (4), ولادت امام موسی کاظم(ع) (4), ولادت (4), کانون فرهنگی قرآنی مصباح دستگردقداده (4), کانون مصباح دستگرد (3), ولادت امام کاظم(ع) (3), ویژه نامه (3), امام حسن(ع) (3), حسینیه سیدالشهداءدستگردقداده (3), ویژه نامه ها (3), فرهنگسرای دستگرد قداده (3), علی (3), شهادت امام صادق(ع) (3), عیدقربان (3), زهرا (3), شهادت (3), شهادت امام جواد (3), سروری (2), سیزده (2), سالروز تخریب بقیع (2), شهادت امام صادق (2), فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع) (2), فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (2), فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), محرم (2), قرآن (2), قرآنی (2), نامه (2), نبوی (2), های (2), فاطمه (2), حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده (2), حسین (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (2), رمضان (2), الاسلام (2), امر به معروف و نهی از منکر (2), پیامبر (2), حجت (2), اشعار (2), اطلاعیه (2), تابلو اعلانات (2), ولادت امام رضا (2), وفرهنگسرای (2), کلیپ تکان دهنده زمان می گذرد (2), کوتاه (2), کاظم (2), کانون فرهنگی قرانی مصباح (2), هیئت سیدالشهدا (2), ویژه (2), کانون فرهنگی قرآنی (1), کانون مصیاح دستگردقداده (1), کدام (1), کرامات حضرت معصومه علیها السلام (1), کراماتی از امام رضا(علیه السلام) (1), کریمه اهلبیت(ع) (1), کسب قدرت (1), کشکولی (1), کانون مصباح دستگرد قداده (1), وفرهنگسرای سیدالشهداء (1), هیئت سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (1), هیئت سیدالشهداءدستگردقداه (1), و (1), و نهی از منکر (1), ولادت امام هادى(ع) (1), ولادت پیامبر اکرم به روایت اهل تسنن (1), ولادت حضرت فاطمه معصومه (1), ویژه نامه آثار و (1), ویژه نامه اسباب بازی (1), ویژه نامه امر به معروف و نهی از منکر (1), ولایت (1), ولایتعهدی امام رضا(ع) (1), وهابی ها چه می گویند؟ (1), وهابیت (1), وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏ (1), وهابیت و تخریب قبور متبرکه (1), ویژه نامه روزه و علم (1), ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه ع (1), ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع (1), ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام (1), ویژه نامه عید سعید فطر (1), ویژه نامه میهمانی (1), ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها (1), ویژه نامه ولادت (1), ویژه نامه ولادت امام رضا(ع) (1), ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (1), یک پیوند آسمانی (1), کارت پستال وفات حضرت خدیجه (1), کارنامه عملى وهابیت (1), تابلو اعلانات محرم (1), تاریخچه و فلسفه عید قربان -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده -کا (1), تجدید عهد با غریب طوس (1), تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر (1), تحکیم خانواده (1), تخریب بقیع (1), تخریب بقیع امتداد دشمنی با مکتب وحی (1), تخریب بهشت (1), تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت (1), تربیت (1), تغذیه در ماه خدا (1), تنهاترین سردار (1), جشن مبعث (1), جمعه (1), جنگ با خدا (1), جنگ بازی (1), جوانان (1), چرا مذهب جعفرى ؟! (1), چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) (1), چند رسانه ای (1), چند رسانه ای (1), چون صبح نورانی - ویژه نامه شب های قدر (1), حاج (1), حاج احمدشفیعی (1), حجاب (1), با موضوع رمضان (1), با کیفیت HD (پیشنهاد ویژه) (1), بازتاب انوار وحی درگفتار پیشوای هشتم (1), باشگاه نام آوران دستگردقداده (1), بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام) (1), برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه (1), بررسی (1), برکات و آداب‌ مهمانی‌ (1), برگى از فضایل امام حسن(ع)‌ (1), برکات (1), بسته 143 تابلواعلانات، هفته چهارم آذر 1395 (1), بسیار (1), بقیع (1), بقیع ؛ در گذر تاریخ (1), بوستان مهردستگردقداده (1), بوی عطـر نرگس می پیچد … (1), پاسخ به شبهات و هابیون (1), پدر (1), پذیرش (1), پسرفت (1), پوستر دعای ندبه (1), پوستر عیدغدیر (1), اعلامیه (1), اعمال روز مباهله -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), اعمال روزعرفه (1), اعمال شب و روز عرفه - حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -کانون فرهنگ (1), اعمال شب و روز عید فطر (1), اعمال شب و روز عید قربان (1), اعمال مشترک دهه اوّل ماه ذی الحجه (1), افسانه ازدواج ها (1), امام حسن؛اسوه صلابت و پایداری (1), امام حسین(ع) (1), امام رضا (ع) و تشیع ایران (1), امام رضا(ع) (1), امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی (1), امام صدق (1), امام صدق - ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق(ع) (1), امام علی(ع) (1), امام کاظم(ع) (1), امر به معروف (1), 12 ربیع الاول (1), 15 عمل درپانزدهمین شب شعبان (1), 21 خرداد ماه 1394 (1), 21 مهر - 18 ذی الحجه مصادف با عید سعید غدیر-حسینیه دستگرد قداده- (1), 28صفر (1), 46 اصل در مدیریت (1), آثار و برکات زیارت امام رضا (1), آداب عید سعید فطر (1), آداب مهمانی و ضیافت (1), آداب میهمانی (1), آستان قدس رضوی (1), آغاز هفته وحدت (1), آموزش (1), آیینه رضوی (1), ابوالفضل (1), اجتماعی (1), احادیث امام محمدباقر (1), احمد (1), اربعین حسینی (1), از (1), از بندگی (1), از خون (1), از دیدگاه (1), از دیدگاه ائمه علیهم السلام (1), از فاطمه ای که معصومه بود (1), از محراب تا معراج -ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام (1), ازدواج (1), اسبابی برای انتقال (1), است؟ (1), استخردانشگاه صنعتی اصفهان (1), حدیث (1), حدیث معراج (1), تا پاکیزگی (1), حسینیه سیدالشهدا (1), حسینیه دستگرد (1), انتظار (1), انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان (1), اول (1), ایام (1), الگو (1), المبیت (1), امام حسن (ع)؛اسوه حسن و کرامت (1), امام حسن مجتبی علیه السلام (1), حضرت زهرا(ع) (1), حضرت معصومه(س) (1), حضرت مهدی(ع) (1), حلول (1), حلول ماه مبارک رمضان (1), خانواده (1), خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام-فرهنگسرای سیدالشهداء د (1), خم (1), خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی (1), خورشید شرق ؛ نگین خراسان (1), داستانها (1), داستانهای (1), دانلود (1), دانلود فایلهای صوتی-محرم1393 حسینیه دستگرد قداده (1), در اربعین چه گذشت؟ -حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -دستگردقداده (1), در باب میزبان و میهمان (1), درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (1), درس هایی از قرآن (1), درفراق امام مهدی(عج) (1), رهنمود های تربیتی امام موسی کاظم (1), روز (1), روز پیروزى بر طاغوت نفس (1), روزه (1), ریشه‏هاى تاریخى وهّابیّت (1), زمان (1), زندگانی (1), زندگانی کریم اهل بیت(ع) (1), زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام (1), زندگینامه امام صادق (علیه السلام)(1) (1), دعای روز مباهله-حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), دعوا (1), دعوت کردن،آداب دعوت کردن (1), دل نوشته ای در غربت امام زمان (عج) (1), دهه (1), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدالشهداء (1), دستگردقداده-حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده-فرهنگسرای دستگردقداده (1), دعاهای روز های ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان(2) (1), دعاهای ماه مبارک رمضان (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (1), حسینیه وفرهنگسرای دستگردقداده (1), میلادامام علی (1), میهمان (1), ندبه امام صادق(ع) (1), نماهنگ (1), نکات تغذیه ای (1), معراج پیامبر اکرم (1), معرفت (1), مقام شفاعت حضرت معصومه (1), منزلت کریمه اهل بیت نزد علما و مراجع (1), منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام) (1),