سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) به مدت سه شب باسخنرانی حجت الاسلام کشکولی و مداحی مداحان اهلبیت برگزار میگردد

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

هیئت سیدالشهداء(ع)


1

دیگر صفحات

حجت الاسلام سروری

شوق وصال

آرشیو مطالب

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

پایگاه شهدای دستگردقداده

شهدای دستگرد قداده

فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع)

فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع)

نویسنده: سید جواد حسینی 




تمام فرقه های اسلامی اتفاق نظر دارند که امام صادق(ع)در بسیاری از علوم، از کلام و اعتقادات گرفته تا فقه و تفسیر و مسائل اخلاقی، پیشگام و پیشتاز بود؛ تا آنجا که چهار هزار نفر از خزائن علوم آن حضرت خوشه چینی کردند. شیخ مفید می گوید:

«راویان حدیث، اصحاب مورد اطمینان حضرت صادق(ع) را با همه اختلافاتی که داشتند، تا چهار هزار نفر شماره کرده اند.»(1)

آنان هرچه از امام می شنیدند، طبق دستور خود حضرت آن را می نوشتند. رساله های متعدد و کتاب های بی شماری منسوب به آن حضرت و شاگردان او نقل شده است که تعدادشان بیش از چهارصد اثر است.(2)

آنچه پیش رو دارید، نمونه هایی از روایات تفسیری است که در مورد تفسیر و تأویل قرآن از آن حضرت به یادگار مانده است. امید که راهگشا و سازنده باشد.


نکاتی درباره قرآن

امام صادق(ع) نکات کلیدی و مهمی درباره قرآن بیان فرموده است که در هر زمان می تواند راهگشا و کارساز باشد.


1. قرآن، جامع علوم

یکی از پرسش های همیشگی این است که: آیا قرآن تمام علوم بشری را در خود جای داده است؟ از ظاهر آیات قرآن فهمیده می شود که

قرآن، بیانگر هر تری و خشکی:«لا رطبٍ و لا یابسٍ»(3)، و تبیان هر چیزی است.(4)

علامه طباطبائی می گوید: مراد از «هر چیزی»، امور مربوط به هدایت بشر است؛ یعنی معارف حقیقی مربوط به دنیا، مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهی، قصه ها و مواعظ.(5)

در تفسیر نمونه می خوانیم:

با توجه به وسعت مفهوم «کل شیء»، به خوبی می توان استدلال کرد که در قرآن بیان همه چیز است، ولی از این نکته که قرآن کتاب تربیتی و انسان سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است، روشن می شود که منظور از «همه چیز» تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن دایرة المعارف بزرگی است که تمام جزئیات علوم ریاضی، جغرافیایی، شیمی، فیزیک و مانند آن در آن آمده است. البته قرآن دعوت کلی به کسب همه علوم و دانش ها کرده و تمام دانش ها مشمول این دعوت کلی است. به علاوه، گاه گاهی به تناسب بحث های توحیدی و تربیتی، پرده از روی قسمت های حساسی از علوم و دانش ها برداشته است، ولی با این حال، آنچه قرآن برای آن نازل شده و هدف اصلی و نهایی قرآن را تشکیل می دهد، همان مسئله انسان سازی است و در این زمینه چیزی را فروگذار نکرده است.(6)

تمام این سخنان به نوعی برگرفته از سخنان امامان خصوصاً حضرت صادق(ع) ذیل این آیه است. از امام صادق(ع)نقل شده است که فرمود:«إن الله تبارک و تعالی أنزل فی القرآن تبیان کل شیء(7) حتی و الله ما ترک الله شیئاً یحتاج إلیه العباد حتی لا یستطیع عبدٌ أن یقول لو کان هذا انزل فی القرآن إلا و قد انزل الله فیه(8)؛ خداوند تبارک و تعالی در قرآن هر چیزی را بیان کرده است. به خدا سوگند، چیزی که مورد نیاز مردم بوده است، کم نگذارده است، تا کسی نگوید اگر فلان مطلب درست بود، در قرآن نازل می شد، مگر اینکه در قرآن نازل شده است.»(9)

چنان که پدر بزرگوارش حضرت امام باقر(ع) نیز فرمود:

«خداوند متعال چیزی را که مورد نیاز این امت است، در کتابش فروگذار نکرده است و برای رسولش تبیین کرده است و برای هر چیزی حدی قرار داده و دلیل روشنی برای آن نهاده و برای هر کسی که از این حد تجاوز کند، حد و مجازاتی قرار داده است.»

معلی بن خنیس از امام صادق(ع)نقل کرده است که فرمود:

«هیچ امری نیست که دو نفر با هم در آن اختلاف کنند، مگر آنکه اصلی برای ( حل) آن در قرآن وجود دارد، ولی عقول مردان به آن نمی رسد.»(10)

از این روایت و روایات دیگری که از حضرت صادق (ع)رسیده، می توان برداشت کرد که همه چیز در قرآن بیان شده است، منتها فهم تمام آن در حیطه فهم بشر غیرمعصوم نیست.

عبد الاعلی بن اعین می گوید: از امام صادق(ع)شنیدم که می فرمود:

«من کتاب خدا را می دانم. در آن آغاز خلقت و آنچه تا قیامت خواهد بود، آمده است. در آن خبر آسمان و زمین، خبر بهشت و جهنم، و خبر گذشته و حال وجود دارد و من این را به گونه ای که به کف دستم نگاه می کنم، می دانم. به راستی خداوند فرمود:«فیه تبیان کل شیء»؛ «در قرآن بیان همه چیز است.»(11)

در حدیث دیگر فرمود: «به راستی می دانم آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است. می دانم آنچه در بهشت است، و می دانم آنچه در دوزخ است، و می دانم آنچه تا قیامت خواهد بود.»

آن گاه لحظه ای ساکت شد. سپس احساس کرد که شنوندگان تعجب کرده اند و این سخن برایشان گران آمده است؛ بنابراین فرمود: همه اینها را از کتاب خداوند عز و جل می دانم؛ زیرا خدای تعالی درباره کتابش می فرماید:«تبیاناً لکل شیء»(12)

این روایات در کنار روایاتی که قرآن را دارای بطونی می دانند که فقط پیامبر اکرم(ص) و ائمه به آن آگاهی دارند، نتیجه می دهند که مسائل و علوم فراوانی در بطن قرآن وجود دارد که به جز ائمه کسی به آنها دسترسی ندارد.

ابواسامه می گوید: در محضر امام صادق(ع)بودم و در نزد او مردی از مغیریه(13) هم حضور داشت که از سنت ها و مستحبات پرسش کرد. حضرت فرمود:

«هیچ چیزی نیست که فرزند آدم به آن محتاج باشد، مگر اینکه از طرف خداوند و رسولش رسیده است. اگر چنین نبود، خداوند به وسیله ما احتجاج نمی کرد به آنچه احتجاج کرده است.»

مغیری گفت: به چه احتجاج کرده است؟! حضرت صادق(ع) فرمود:«امروز دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم»(14).

( از این سخن معلوم می شود که خداوند با طرح امامت، دین را کامل و حجت را هم بر مردم تمام کرده است.)


2. تازگی قرآن

در عصر ما این پرسش فراوان مطرح می شود که: چگونه کتابی که مربوط به 1400 سال قبل است، می تواند جامعه پیشرفته قرن حاضر را اداره کند؟ از حضرت امام صادق(ع)نیز سؤال شد که: چگونه قرآن با وجود انتشار یافتن و گذشت زمان، جز تازگی چیزی بر آن اضافه نمی شود؟ فرمود:

«لانّ الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمانٍ و لا لناس دون ناسٍ فهو فی کل زمان جدیدٌ و عند کل قومٍ غضٌ إلی یوم القیامة(15)؛ برای اینکه خدای بلند مرتبه آن را برای زمان خاص و مردمی خاص

قرار نداده. بدین رو، قرآن در هر زمان تازه و در نزد هر قومی جدید است تا روز قیامت».

یعنی خداوند قرآن را به گونه ای نازل فرموده که با همه زمان ها سازگار باشد و نیازهای همه انسان ها را برآورده سازد؛ چرا که قرآن با بیان قواعد و قوانین کلی و حضور امامت در کنار آن و ادامه اجتهاد در زمان غیبت، به گونه ای نازل شده است که قابلیت دارد با استخراج و تطبیق بر مصداق های جدید، جواب گوی نیاز هر عصر و زمانی باشد.


3. آموختن قرآن

آشنایی با قرآن- که کامل ترین کتاب الهی است- به عنوان واجب کفایی، لازم و واجب است. حضرت صادق (ع)فرمود:

«ینبغی أن لا یموت المؤمنُ حتی یتعلم القرآنَ او یکونَ فی تعلمه؛ سزاوار است که مؤمن نمیرد، مگر آنکه قرآن را فراگرفته باشد یا در حال فراگیری آن باشد.»

ظاهراً مراد از تعلم، صرف روخوانی نیست، بلکه فراگیری مضامین قرآن و آشنایی با دستورهای آن و در نتیجه، عمل کردن به آن است. شاهد این مدعا، تفسیری است که حضرت در ذیل آیه تلاوت بیان کرده است؛ آنجا که درباره سخن خداوند:«الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته»(16) فرمود:

«آیات قرآن را به ترتیل می خوانند و معانی آن را می فهمند و به احکام قرآن عمل می کنند، و به وعده اش امید می بندند و از عذاب های آن می ترسند، و به قصه های آن تمثل می جویند، و از مثل های آن عبرت می گیرند، و اوامر آن را انجام می دهند، و از نواهی آن دوری می کنند. به خدا سوگند که تلاوت فقط حفظ آیات قرآن و بیان حروف و تلاوت سوره های آن نیست... مردم حروف قرآن را حفظ کردند( و زیبا خواندند)، ولی حدود آن را تباه کردند؛ بلکه ( هدف از تلاوت)، تدبر در آیات قرآن است که خداوند فرمود: کتاب مبارکی بر تو نازل کردیم تا در آن تدبر کنند.(17)».(18)

وقتی که تلاوت فقط خواندن نباشد و همراه با فهم و تدبر و عمل باشد، به طریق اولی تعلم آن نیز باید توأم با درک و عمل باشد.


4. پناه بردن و گوش دادن به قرآن

قرآن کریم می فرماید:

«فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم»(19)؛

«هرگاه قرآن خواندی، پس به خدا از شیطان رجیم پناه ببر.»

از امام صادق(ع)درباره استعاذه و پناه بردن به خداوند در آغاز هر سوره، سؤال شد. فرمود:

«نعم فتعوذ بالله من الشیطان الرجیم( و ذکر ان الرجیم اخبث الشیاطین)؛ بلی. پس، از شیطان رانده شده، به خدا پناه ببر،( و یادآور شد که رجیم، خبیث ترین شیاطین است.)»(20).

و همچنین آن حضرت درباره لزوم گوش فرادادن به قرآن به هنگام تلاوت آن به وسیله دیگران فرمود:

«نعم إذا قری ء القرآنُ عندک فقد وجب علیک الاستماع و الإنصاتُ؛(21) بلی، وقتی قرآن در نزد شما خوانده می شود، واجب و لازم است که گوش کنید و ساکت باشید.»


5. منع تفسیر به رأی

از انحرافات خطرناکی که در جامعه بعد از پیامبراکرم (ع)به وجود آمد و تا امروز ادامه داشته است، تفسیر به رأی و تحمیل آرا بر قرآن است. پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«قال الله جل جلاله: ما آمن بی من فسّر برأیه کلامی؛ خداوند جلیل فرموده است: به من ایمان نیاورده است کسی که مرا ( قرآن) تفسیر به رأی کند.»

امام صادق(ع)نیز بر این امر به عنوان امر کلیدی تأکید ورزیده است؛ از جمله فرموده:

«من فسر القرآن برأیه فأصاب لم یؤجر و ان أخطا کان إثمه علیه؛ کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند و به واقع هم برسد، اجر ندارد و اگر خطا کند، گناهکار است.»(22)


معارف دینی قرآنی


1. تفسیر آیه نَفر

مردی انصاری از امام صادق(ع)پرسید: گروهی از مردم روایت کرده اند که رسول خدا (ص)فرمود:«انّ اختلاف امتی رحمةٌ؛ اختلاف امت من رحمت است». حضرت فرمود: راست می گویند. عرض کردم: اگر اختلاف آنها رحمت است، پس اجتماع و اتفاقشان عذاب است؟ حضرت فرمود:«مقصود چیزی نیست که تو رفته ای و دیگران رفته اند، اینکه خدا فرمود:«فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفةٌ لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا الیهم»(23)؛ «چرا از هر طایفه، گروهی کوچ نمی کنند تا در دین تفقه کنند و بعد از برگشتن، قومشان را( از عذاب الهی) بترسانند.» پس خداوند به مردم امر کرده است که به سوی رسول خدا بکوچند و نزد او رفت و آمد کنند تا بیاموزند، آن گاه به سوی قوم خویش برگردند و آنها را ( از مسائل دینی) آگاه سازند. همانا مقصود پیامبر ( از اختلاف)، رفت و آمد به شهرها [ی دور و نزدیک] است، نه اختلاف در دین؛ زیرا دین، یکی است. همانا دین، یکی است.»(24)

با تفسیر امام، دو شبهه مهم حل می شود:

مراد از «اختلاف امتی...»، اختلاف و نزاع امت نیست، بلکه مقصود رفت و آمد مردم از شهرهای دور و نزدیک به محضر پیامبراکرم(ص) برای فراگیری مسائل دینی است.

شبهه دوم که اکنون نیز گاهی مطرح می شود، این است که: چرا فقط به انذار و ترساندن اشاره شده؛ در حالی که علما در کنار انذار، بشارت هم می دهند و چنانکه پیامبراکرم(ص) «بشیر و نذیر» بود، علما نیز وارث همان پیامبرند؟! امام صادق(ع) این شبهه را این گونه حل می کند که مراد از «لینذروا»، «یعلموهم» است و در تعلیم، هم تبشیر وجود دارد و هم انذار، هم بیان اوامر خداوند است

همراه با پاداش های آن، و هم بیان نواهی است که ارتکاب آن مستوجب عذاب است.


2. معنای شاکله

امام صادق(ع) فرمود:

«همانا اهل جهنم در جهنم خالد و جاودان اند؛ چون نیات آنها در دنیا این بود که اگر دنیا ابدی بود، تا ابد خدا را عصیان کنند و همانا اهل بهشت در آن جاودان اند؛ چون نیات آنها در دنیا این بود که اگر در دنیا باقی بمانند، همیشه خدا را اطاعت کنند. براساس نیت است که هر دو گروه مخلدند.»

سپس آن حضرت این آیه را تلاوت کرد:«قل کل یعمل علی شاکلته». و فرمود:«علی نیته؛(25) اینکه هرکس بر شاکله اش عمل می کند؛ یعنی براساس نیتش عمل می کند.»

با این تفسیر، معنای روایاتی که نیت را اساس کارها می داند، روشن می شود؛ از جمله «إنما الاعمال بالنیات؛ همانا اعمال براساس نیات است»و «النیةُ اساس العمل»(26).


3. هدف خلقت

از بحث هایی که همیشه مطرح بوده است، این مطلب است که: انسان برای چه آفریده شده است و هدف از خلقت او چیست؟

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر، ننمایی وطنم؟

امام علی(ع) فرمود:

«خداوند رحمت کند انسانی را که آنچه لازم است، برای نفس خود تهیه کند و خویشتن را برای قبر آماده سازد؛ انسانی که بداند از کجا آمده و در کدام راه است و به سوی کدام مقصد باز می گردد.»(27)

امروزه نیز این پرسش به صورت جدی در تمام جوامع مطرح است. «ژان خوارستی» دانشمند آلمانی، می گوید:

«هرچه بشریت ترقی می کند، این سؤال بیشتر مطرح می شود که چرا باید بمیرد و منظور از این آمدن و رفتن چیست؟ و به قول سقراط: زندگی بررسی نشده، ارزش زیستن ندارد.»(28)

قرآن کریم گاه هدف خلقت را رسیدن به بندگی می داند:

«و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون»(29).

«ما خلقت الجن و الانس» این بخوان

جز عبادت نیست مقصود از جهان

و گاه هدف، شناخت قدرت الهی بیان شده است:

«الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شیء قدیر»(30).

و زمانی امتحان و آزمایش دانسته شده است که می فرماید:

«الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم احسن عملاً»(31)؛

«خدایی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک، بهتر عمل می کنید.»

در آیه ای دیگر نیز هدف خلقت را قرب و رحمت الهی دانسته، می فرماید:

«و لا یزالون مختلفین إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم»(32)؛

«مردم پیوسته در اختلاف اند، مگر آنانی که خدا به آنان رحمت آورده و برای همین آنها را آفریده است.»

این پرسش در زمان حضرت صادق نیز مطرح بود. ملحدی از حضرتش پرسید: خدا برای چه هدفی خلق را آفریده است؛ در حالی که احتیاجی به آنها ندارد و مجبور به خلق مخلوق نیز نبود و عبث و بیهودگی و بازیچه گرفتن ملخوق، لایق شأن او نیست؟ حضرت فرمود:

«خلقهم لإظهار حکمته و انفاذ علمه و امضاء تدبیره؛ خداوند مخلوقات را آفرید تا حکمت خویش را بنمایاند، و علمش را نشان دهد، و تدبیرش را به تأیید برساند.»(33)

همان طور که در آیه قرآن آمده است:«خدا همان است که هفت آسمان و همانند آنها هفت زمین آفرید. او فرمان( خود) را در میان آنها فرود می آورد تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست. به راستی، دانش وی هر چیزی را در برگرفته است.»(34)

امام صادق(ع) در ذیل آیه «و لا یزالون مختلفین إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم»(35) فرمود:

«خلقهم لیفعلوا ما یستوجبون به رحمة الله فیرحمهم؛ خداوند آنها را آفرید تا آنچه را که با آن مستحق رحمت الهی می شوند، انجام دهند، پس او به آنها رحمت آورد.»(36)

در کلام حضرت صادق(ع) هدف خلقت، اظهار حکمت الهی، شناخت علم بی پایان الهی، تثبیت تدبیر او، امتحان مردم و رسیدن به رحمت و قرب الهی است.

در جمع بندی نهایی، اهداف مذکور را می توان چنین خلاصه کرد: خداوند به انسان اختیار داد و او را بر سر دو راهی گذاشت تا با انتخاب خود، راه شناخت و پرستش خدا را برگزیند و در سایه آن به رحمت الهی و سعادت دست یابد. و چون هرگونه رحمتی در نزدیکی به خداست، می توان گفت: هدف نهایی از آفرینش انسان، همان قرب الهی است و آزمایش انسان و پرستش خدا، وسیله و لازمه رسیدن به این هدف نهایی است.(37)


4. قلب سلیم و مختوم

حضرت صادق (ع)در تفسیر آیه «إلا من أتی الله بقلب سلیم»، فرمود:

«قلب سلیم، قلبی است که خدای خویش را ملاقات کند، در حالی که در آن( محبت) غیر از خدا نباشد و هر قلبی که در آن شرک و یا شک باشد، ( از ارزش) ساقط است.»(38).

آن حضرت در جای دیگر فرمود:

«هو القلب الذی سلم من حب الدنیا؛ قلب سلیم قلبی است که از حب دنیا سالم باشد.»

اما «ختم قلب» چیست؟ امام صادق(ع) فرمود:

«برای تو قلب و گوش هایی است و به راستی خداوند هرگاه اراده هدایت کسی را داشته باشد، گوش های قلب او را باز می کند و هرگاه غیر آن( گمراهی فرد) را اراده کند، بر گوش های قلب او مهر می زند که هرگز رستگار نخواهد شد و این است سخن خداوند که فرمود:«أم علی قلوبٍ اقفالها»؛(39)«یا بر قلب ها، قفل ها زده شده است.»


5. گناهان کبیره در قرآن

عمرو بن عبید بر امام صادق(ع) وارد شد و این آیه را خواند:«إن تجتنبوا کبائر ما تنهون»(40) و سپس عرض کرد: دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب خدا برایم بیان فرمایید. آن حضرت در پاسخ این آیات و روایات را تلاوت فرمود:

1. شرک به خدا:«إن الله لا یغفرأن یشرک به»(41)؛ «خداوند شرک را نمی آمرزد».

2. یأس از رحمت الهی:«لا ییأس من روح الله»(42)؛ «از رحمت خدا ناامید نمی شود.»

3. عاق والدین؛ چون عاق، جبار شقی است:«و برّاً بوالدتی و لم یجعلنی جباراً شقیا»(43)؛ «و نیکی به پدر و مادر، و خدا مرا جبار و شقی نیافرید.»

4. قتل نفس:«... و من یقتل مؤمناً متعمداً...»(44)؛«...هرکس مؤمنی را عمداً به قتل برساند...».

5. خوردن مال یتیم:«إن الذین یأکلون اموال الیتامی ظلماً»(45)؛ «کسانی که مال یتیم را از روی ظلم می خورند.»

6. فرار از جنگ:«و من یولهم یومئذ دبرهُ»(46)؛«و هرکس در آن هنگام به آنها پشت کند.»

7. خوردن ربا:«الذین یأکلون الربا»(47)؛ «کسانی که ربا می خورند.»

8. سحر:«و لقد علموا لمن اشتراه»(48)؛ «و می دانستند هرکس خریدار این گونه متاع باشد...».

9. زنا:«و لا تقربوا الزنی»(49)؛ «نزدیک زنا نشوید.»

10. قسم ناحق:«إن الذین یشترون بعهد الله و ایمانهم ثمناً قلیلاً»(50)؛ «بی تردید کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند.»

11. خیانت:«و من یغلل یأت بما غلّ»(51)؛«هرکس خیانت کند، به همراه خیانت می آید.»

12. ندادن زکات:«و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله»(52)؛ «کسانی که طلا و نقره ذخیره می کنند و در راه خدا انفاق نمی کنند.»

13. شهادت ناحق و کتمان شهادت:«و من یکتمها فإنه آثمٌ قلبه»(53)؛ «و هرکس کتمان شهادت کند، به دل گناهکار است.»

14. شرب خمر: پیامبر فرمود:«شارب خمر، مثل بت پرست است.»

15. ترک نماز: پیامبر فرمود:«هرکس نماز را عمداً ترک کند، از عهد خدا و رسول او بیزاری و برائت جسته است.»

16. نقض عهد و قطع صله رحم:«الذین ینقضون عهد الله:(54)؛ «آنانی که عهد خدا را نقض کردند.»

17. سخن لغو و بیهوده( موسیقی و ...):«و اجتنبوا قول الزور»(55)؛ «از قول زور، دوری کنید.»

18. جرئت بر خدا:«افأمنوا مکر الله»(56)؛ «آیا آنها خود را از مکر الهی در امان می دانند؟».

19. کفران نعمت:«و لئن کفرتم إن عذابی لشدیدٌ»(57)؛ «اگر کفران کنید، عذابم سخت است.»

20. کم فروشی:«ویل للمطففین»(58)؛ «وای بر کم فروشان!»

21. لواط:«الذین یجتنبون کبائر الاثم:(59)؛ «آنهایی که از گناهان بزرگ دوری می کنند.»

22. بدعت: پیامبر(ص) فرمود:«کسی که به چهره بدعت گذار تبسم کند، او را بر نابودی دینش یاری کرده است.»

با شنیدن این سخنان، عمرو از نزد امام صادق(ع) خارج شد، در حالی که گریه می کرد و می گفت: هلاک شد کسی که میراث شما را غارت کرد و در فضل و علم به منازعه با شما برخاست.(60)


امامت در قرآن

یکی از پرسش هایی که امروزه مطرح است و وهابیت نیز به شدت به آن دامن می زند، این است که چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟ این پرسش در زمان حضرت صادق (ع)نیز مطرح شد. راوی پرسید: مقصود از این آیه چیست؟«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(61)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا و رسول خدا و صاحبان امر را اطاعت کنید.»

حضرت صادق(ع) فرمود:

«إیانا عنی خاصة، امر جمیع المؤمنینَ إلی یوم القیامة بطاعتنا؛ خدا فقط ما( اهل بیت) را قصد کرده است و مؤمنان را تا روز قیامت دستور داده که از ما اطاعت کنند.»

در جای دیگر فرمود: این آیه درباره علی بن ابی طالب، حسن و حسین(ع) نازل شده است. راوی پرسید: مردم می گویند: چرا نام علی و اهل بیت در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمود: به آنها بگو: خداوند در قرآن امر به نماز کرد، ولی نفرمود: سه رکعت و یا چهار رکعت است؛ تا اینکه پیامبر تفسیر فرمود( و تعداد رکعات نماز را

بیان کرد)، و آیه زکات نازل شد و خداوند اسم نبرد که از هر چهل درهم، یک درهم است تا اینکه پیامبر آن را تفسیر کرد، و درباره حج آیه نازل شد و نفرمود هفت بار دور خانه طواف کنید؛ تا اینکه رسول خدا آن را تفسیر کرد و آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»[ نیز] درباره علی، حسن و حسین(ع) نازل شد، ( ولی اسمی از آنها برده نشده است). سپس رسول خدا(ص) درباره علی فرمود:«من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» و فرمود:«اوصیکم بکتاب الله و اهل بیتی...؛ شما را به قرآن و اهل بیتم توصیه می کنم؛ زیرا من از خدا خواستم که آن دو از هم جدا نشوند تا در حوض ( کوثر) بر من وارد شوند. خدا نیز آن را به من عطا کرد»و فرمود:«شما به اهل بیت من چیزی یاد ندهید؛ زیرا آنها داناتر از شما هستند»، فرمود:«آنها، شما را از باب هدایت خارج نمی سازند و به گمراهی داخل نمی کنند.»

اگر رسول خدا ساکت می شد و بیان نمی کرد که اهل بیتش چه کسانی هستند، به راستی آل فلان و آل فلان، خود را اهل بیت معرفی می کردند، ( و لکن پیامبر بیان کرد) و قرآن در تأیید او فرمود:«همانا خدا اراده کرده است پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک و پاکیزه قرار دهد»(62)؛ در حالی که علی، حسن، حسین و فاطمه(ع) جمع بودند. پس پیامبر آنها را زیر عبا قرار داد و فرمود:«خدایا! برای هر پیامبر، اهل و ثقل بوده است: و هولاء اهل بیتی و ثقلی...؛ اینها اهل بیت و ثقل من هستند...».

ام سلمه عرض کرد: من جزء اهل بیت شما نیستم؟ پیامبر اکرم (ص)فرمود:

«تو بر خیر هستی، ولکن اهل بیت من همین ها هستند.»(63)

در حدیث دیگر فرمود:

«مراد از اولی الامر، علی و حسن و حسین، سپس علی بن حسین و بعد محمد بن علی است، سپس امر چنین ادامه می یابد؛ چرا که زمین خالی از امام نمی شود.»(64)

فضیل از امام صادق(ع) پرسید: مقصود از آیه «إنما انت منذرٌ و لکل قوم هاد»؛ «تو فقط ترساننده هستی و برای هر قومی هدایتگری است، چیست؟ فرمود:

«کل امام هاد للقرآن الذی هو فیهم؛ مقصود امامی است که مردم را به قرآنی که بین آنهاست، هدایت می کند.»(65)

در موارد فراوان حضرت صادق(ع) مصداق های حقیقی آیات قرآن را «امامان» دانسته است.

حضرت صادق(ع) فرمود:«أفمن اتبع رضوان الله...»(66)، «همان ائمه هستند» و فرمود:«و یقول الاشهاد»(67)؛ «اشهاد، ما هستیم»، و فرمود:«من کل أمه شهیداً»(68)، «و ما گواهان بر این امتیم» و اینکه خدا فرمود:«فی جنب الله»(69)، «جنب الله ماییم»، و سخن خدا که فرمود:«و کونوا مع

الصادقین»(70)، «با صادقان باشید، به این معناست که با آل محمد باشید.» و سخن خدا که فرمود:«إنما أعظکم بواحدة»(71)، «مقصود، ولایت است.»(72)

بریده بن معاویه از سخن خداوند که می فرماید:«و ما یعلم تأویله إلا الله و الراسخون فی العلم»(73)؛ «تأویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند»پرسید. حضرت صادق(ع) و یا حضرت باقر(ع) فرمود:«فرسول الله افضل الراسخین فی العلم...؛ رسول خدا برترین راسخان است که خداوند به او تمام آنچه لازم بود، نازل فرمود و تأویل آن را هم به او تعلیم داد و نمی شود که خداوند چیزی را نازل کند و تأویل آن را نیاموزد و اوصیای پیامبر بعد از او تمام آن( تأویلات) را می دانند.» آن گاه فرمود:«قرآن خاص و عام، محکم و متشابه، و ناسخ و منسوخ دارد که راسخان در علم( فقط) آن را می دانند.»(74)

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 77.


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|جمعه 95/5/8 | نظر

سیمای زندگی امام‌ جعفر صادق‌(علیه السلام‌)

سیمای زندگی امام‌ جعفر صادق‌(علیه السلام‌)

نویسنده: محمد تقی صرفی پور


تولد:

تولد این‌ امام‌ در روز دوشنبه‌ هفدهم‌ ربیع‌ الاولی‌ سال‌ هشتاد وسه‌هجری‌ در مدینه‌ واقع‌ شد.مادرش‌ اُم‌ّ فروه‌ وپدرش‌ امام‌ باقر(علیه السلام‌) بوده‌است‌.

نام‌ مبارکش‌،جعفر والقابش‌،صادق‌،صابر،فاضل‌وطاهر بوده‌ وکنیه‌ اش‌ابوعبدالله است‌.در سن‌ سی‌ ودوسالگی‌ به‌ مقام‌ امامت‌ رسید وسی‌ وسه‌سال‌ مقام‌ امامت‌ را به‌ عهده‌ داشت‌.عاقبت‌ در سن‌ شصت‌ وپنج‌ سالگی‌بدست‌ منصور دوانقی‌ بشهادت‌ رسید.مرقد شریفش‌ در قبرستان‌ بقیع‌است‌.

مذهب‌ شیعیان‌ ومذهب‌ اهل‌ بیت‌(علیهم السلام‌) به‌ نام‌ جعفری‌ مزیّن‌ شده‌ است‌زیرا آن‌ حضرت‌ از فرصتها استفاده‌ کرد وعلم‌ اهل‌ بیت‌(علیهم السلام‌‌) را که‌ از زمان‌رحلت‌ پیامبر،مورد ظلم‌ قرار گرفته‌ بود،منتشر کرد وشاگردان‌ زیادی‌تربیت‌ نمود ودرمحضرش‌ چهارهزار نفر حاضر می‌ شدند.


عبادت‌ ومکارم‌ اخلاق‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)

مالک‌ بن‌ انس‌ گفت‌: حضرت‌ از سه‌ حال‌ بیرون‌ نبود.یا روزه‌ بود ویا مشغول‌ عبادت‌ بود ویابذکر خدا مشغول‌ بود.او از بزرگان‌ عابد واز عظیم‌ترین‌ زاهدان‌ بود.

ابان‌ بن‌ تغلب‌گوید: خدمت‌ امام‌ درحالیکه‌ مشغول‌ نماز بود،رسیدم‌.ذکرهای‌ رکوع‌ وسجده‌اورا شمردم‌، از شصت‌ بار بیشتربود.

«عبدالله بن‌ سنان‌ می‌ گوید:به‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌) عرضکردم‌:پسرعموئی‌دارم‌ که‌ هرچه‌ با او می‌ پیوندم‌ او از من‌ می‌ بُرد! لذا من‌ تصمیم‌ گرفته‌ ام‌ که‌اگر از من‌ بُرید منهم‌ از او ببُرم‌.بمن‌ اجازه‌ می‌ فرمائید که‌ منهم‌ با او قطع‌رابطه‌ کنم‌؟ فرمود:اگر با او ارتباط‌ داشته‌ باشی‌ واو از تو ببُرد،خدای‌عزّوجل‌ شمارا باهم‌ می‌ پیوندد.واگر تو از او ببُری‌ واو هم‌ از تو ببُرد،خدااز هر دوی‌ شما ببُرد.» بحارج‌74

«شخصی‌ به‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)گفت‌:همسایه‌ای‌ دارم‌ که‌ اهل‌ غنااست‌.وقتی‌ من‌ برای‌ قضاء حاجت‌ به‌ دستشوئی‌ می‌روم ‌، برای‌ شنیدن‌ ازصداهای‌ غنای‌ همسایه‌،بیشتر می‌مانم‌!آیا این‌ اشکال‌ دارد؟

امام‌ فرمود: نباید بیشتر بمانی‌ که‌ خدا فرموده‌ است‌:همانا گوش‌ وچشم‌ودل‌ مورد سؤال‌ واقع‌ می‌شوند.«اسراء36»

او گفت‌:گویا تاکنون‌ این‌ آیه‌ را نشنیده‌ بودم‌ وانشاءالله توبه‌ می‌کنم‌!

امام‌ فرمود:حال‌ بلند شو ونماز بخوان‌ که‌ گناهت‌ بزرگ‌ است‌ واگر درچنین‌ حالی‌ اجلت‌ رسیده‌ بود،خیلی‌ برایت‌ بد بود»9-

علم‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌)محقق‌ حلی‌ درکتاب‌ معتبر نوشته‌ است‌ که‌:

از امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)در زمینه‌ علوم‌ آنقدر منتشر شده‌ است‌ که‌ عقلها به‌حیرت‌ می‌افتد. فقط‌ یک‌ نفر راوی‌ ازحضرت ‌، سی‌ هزار روایت‌ از امام‌نقل‌ کرده‌ است‌.همچنان‌ که‌ خود امام‌ فرمود: ابان‌ بن‌ تغلب‌ از من‌ سی‌هزار حدیث‌ نقل‌ کرده‌ است‌.

معلّی‌ بن‌ خنیس‌ می‌گوید: دیدم‌ که‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌) با کیسه‌ای‌ بردوش‌ به‌ جائی‌ می‌رود.اجازه‌ گرفتم‌که‌ ایشان‌ را همراهی‌ کنم‌.با حضرت‌ به‌ محله‌ فقراء رفتیم‌ وامام‌ بربالای‌سرآنان‌ که‌ همگی‌ درخواب‌ بودند ، مقداری‌ غذا می‌گذاشت‌. من‌ پرسیدم‌که‌ اینها شیعه‌ هستند؟امام‌ فرمود: اگر شیعه‌ بودند که‌ ما هرچه‌ داشتیم‌حتی‌ نمکمان‌ را با آنها نصف‌ می‌نمودیم‌.«منتهی‌ الامال‌ ج‌2 ص‌244»

ابوجعفر خثعمی‌ گوید: امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)کیسه‌ای‌ پول‌ بمن‌ داد و فرمود: این‌ را به‌ فلان‌ سید بده‌ ولی‌ نگو چه‌ کسی‌ آن‌ را داده‌ است‌.

منهم‌ آن‌ را به‌ شخصیکه‌ امام‌ معرفی‌ کرده‌ بود دادم‌. اوگفت‌:خدا جزای‌خیر به‌ این‌ کسیکه‌ همیشه‌ بمن‌ کمک‌ کند، بدهد ولی‌ جعفربن‌ محمدحتی‌ یک‌ درهم‌ هم‌ بمن‌ کمک‌ نمی‌کند!«منتهی‌ الامال‌ ج‌2ص‌244»

«امام‌ ششم‌(علیه السلام‌‌):عده‌ای‌ به‌ محضر پیامبر آمدند وگفتند: ما عازم‌ مسافرت‌به‌ شام‌ هستیم‌. بما سخنی‌ بیاموز!حضرت‌ فرمود: شب‌ هنگام‌،هرکجابرای‌ استراحت‌ توقف‌ نمودید ، وقتی‌ به‌ بستر رفتید،قبل‌ ازخواب‌،تسبیح‌ فاطمه‌(علیها السلام‌‌) وآیة‌ الکرسی‌ را بخوانید که‌ شمارا از هر چیزی‌حفظ‌ می‌کند.

آنها رفتند وهنگام‌ خواب‌ دستور حضرت‌ را بکار بستند.در آن‌ حوالی‌راهزنانی‌ بودند که‌ این‌ عده‌ را زیر نظر گرفته‌ ومنتظر بودند که‌ شب‌ بشودوبه‌ اینها دستبرد بزنند.وقتی‌ شب‌ شد یکی‌ از راهزنان‌ برای‌ آگاهی‌ ازموقعیت‌ مسافرین‌، به‌ محل‌ استراحت‌ آنان‌ آمد ولی‌ غیر از دیوار بلندی‌که‌ دور تا دور آن‌ محل‌ را فرا گرفته‌ بود،چیزی‌ ندید!برگشت‌ واین‌ قضیه‌رابه‌ راهزنان‌ خبر داد.راهزنان‌ سخن‌ اورا قبول‌ نکرده‌ وگفتند:تو آدم‌ضعیفی‌ هستی‌ واز ترس‌ این‌ حرف‌ را می‌زنی‌! امّا وقتی‌ خود به‌ محل‌آمدند وآن‌ دیوار بلند را دیدند،بناچار برگشتند.

فردا صبح‌ باز به‌ آن‌ محل‌ رفتند وازدیوارخبری‌ نبود ومسافرین‌ آنجابودند.راهزنان‌ از مسافرین‌ پرسیدند:شما دیشب‌ کجابودید؟گفتند:همین‌ جا!راهزنان‌ گفتند:دیشب‌ ما آمدیم‌ ولی‌ جز دیواربلندی‌ چیزی‌ ندیدیم‌!قصة‌ شما چیست‌؟آنان‌ گفتند:پیامبر بما سفارش‌کرده‌ است‌ که‌ شب‌ قبل‌ از خواب‌، تسبیح‌ فاطمه‌(علیها السلام‌‌) وآیة‌ الکرسی‌ را بخوانیم‌ وماهم‌ همینکار را کردیم‌.راهزنان‌ گفتند:شما آزادید وبه‌ هرکجاکه‌ می‌خواهید بروید که‌ بخدا سوگند!ما هرگز شمارا تعقیب‌ نمی‌کنیم ‌و بدانید که‌ تازمانیکه‌ بدستور پیامبرتان‌ عمل‌ می‌کنید ، هیچ‌ راهزنی‌نمی‌تواند بشما آسیب‌ برساند!»ص336

«روایت‌ شده‌ که‌ در وقت‌ سوار شدن‌ به‌ کشتی‌ این‌ دعا را بخوانند:بسم‌اللّه‌ المَلِک‌ الحق‌ّ وماقدروا اللّه‌ حق‌ّ قدره‌ والارض‌ جمیعاً قبضته‌ یوم‌القیلمة‌ والسماوات‌ مطویات‌ٌ بیمینه‌.سبحانه‌ وتعالی‌ عما یشرکون‌.بسم‌اللّه‌ مجراها ومُرساها.ان‌ّ ربّی‌ لغفورٌ رحیم‌ٌ.»

«عده‌ای‌ مهمان‌ِ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)شدند.حضرت‌ از آنها خوب‌ پذیرائی‌نمودوموقعی‌ که‌ می‌خواستند بروند،امام‌ برای‌ آنها توشه‌ سفر تهیه‌دید.ولی‌ وقت‌ خارج‌ شدن‌ آنها،به‌ غلامانش‌ فرمود:موقع‌ رفتن‌ در بردن‌ِ بارهایشان‌ کمک‌ نکنید! آنها در هنگام‌ خداحافظی‌ به‌ امام‌ گفتند:یا بن‌رسول‌ اللّه‌!تو خوب‌ از ماپذیرائی‌ نمودی‌ واموالی‌ بما بخشیدی‌ ! ولی‌ چرابه‌ غلامانت‌ دستور دادی‌ که‌ در بردن‌ بارها مارا کمک‌ نکنند؟امام ‌فرمود:ما خاندانی‌ هستیم‌ که‌ به‌ رفتن‌ مهمان‌ کمک‌ نمی‌کنیم‌.»

 

جسارت‌ به‌ مادر

ابامهزم‌ گوید:شبی‌ ازخدمت‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)مرخص‌ شدم‌ وبه‌ همراه‌ مادرم‌ به‌ خانه‌ام‌در مدینه‌ می‌رفتیم‌.در بین‌ راه‌ بامادرم‌ مشاجره‌ کردم‌ ومن‌ به‌ او تندی‌نمودم‌!

روزبعد وقتی‌ خدمت‌ امام‌ رفتم‌،امام‌ فرمود:ای‌ ابامهزم‌!بین‌ تو ومادرت‌چه‌ پیش‌ آمد؟آیا شب‌ گذشته‌ به‌ او تندی‌ نمودی‌؟آیا نمی‌دانی‌ که‌شکمش‌ محل‌ سکونت‌ تو ودامنش‌ محل‌ استراحت‌ تو وسینه‌اش‌ ظرف‌نوشیدنی‌ تو بوده‌ است‌؟

گفتم‌:آری‌!

فرمود: هیچگاه‌ براو تندی‌ نکن‌!«بحارج‌4ص‌72»

***

«شخصی‌ خدمت‌ امام‌ ششم‌(علیه السلام‌‌)آمد واز درد وزخم‌ معده‌ شِکوه‌ کرد.امام‌فرمود:صبحانه‌ وشام‌ بخور! ولی‌ دربین‌ این‌ دو چیزی‌ نخور!که‌ خدا درتوصیف‌ غذاخوردن‌ اهل‌ بهشت‌ می‌فرماید: لهم‌ رزقهم‌ فیها بُکرة ‌ًوعشیّاً یعنی‌: صبح‌ وشام‌ به‌ رزق‌ الهی‌ مشغولند.»


زنده‌ شدن‌ پرندگان‌ ذبح‌ شده‌!

یونس‌ بن‌ ظبیان‌ می‌گوید:

باعدة‌ زیادی‌ در خدمت‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)بودیم‌ که‌ شخصی‌ سؤال‌ کرد:یابن‌ رسول‌ الله ! پرندگانیکه‌ در قرآن‌ آمده‌،در آن‌ جائیکه‌ خطاب‌ به‌ابراهیم‌(علیه السلام‌‌)فرموده‌ است‌:(«خُذ اربعة‌ً من‌ الطیر فصُرهن‌َّ الیک‌ ثم‌ّاجعل‌ علی‌" کل‌ّ جبل‌ٍ منهن‌ّ جزءاً»یعنی‌: چهارپرنده‌ را ذبح‌ کرده‌وگوشتشان‌ را باهم‌ مخلوط‌ کرده‌ وهر قسمتی‌ را بر سرکوهی‌ بگذار!)


آیا از یک‌ نوع‌ بودند یا باهم‌ فرق‌ داشتند؟

امام‌ فرمود: می‌خواهید مثل‌ آن‌ معجزه‌ را بشما نشان‌ بدهم‌؟همه‌گفتیم‌:آری‌!

امام‌ دستورداد که‌ طاوس‌ وباز وکبوتر وکلاغی‌ را آوردند وآنها را ذبح‌کردند وباهم‌ مخلوط‌ کرده‌، در چهار طرف‌ اطاق‌ گذاشتند.سپس‌ امام‌ابتدا طاوس‌ را صدازدند! ناگاه‌ اجزایش‌ از چهارگوشه‌ جدا شده‌ وبهم ‌پیوستند وزنده‌ شد.سپس‌ کلاغ‌ ودوتای‌ دیگر را زنده‌ کرد.«حدیقة‌الشیعة‌»


فرزندان‌:

1-امام‌ موسی‌ کاظم‌(علیه السلام‌‌) 2-اسماعیل‌ که‌ درزمان‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌) رحلت‌کرد ولی‌ بعد از مرگش‌ عده‌ ای‌ معتقد شدند که‌ او نمرده‌ واو همان‌ امام‌عصر(علیه السلام‌‌) می‌ باشد.وفرقه‌ اسماعیلیه‌ را تشکیل‌ دادند.3-عبدالله افطح‌ که‌ادعای‌ امامت‌ می‌ کرد ومی‌ گفت‌ بعد از امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)او امام‌است‌.روزی‌ امام‌ کاظم‌(علیه السلام‌‌) اورا دعوت‌ کرد ودستور داد تنور را روشن‌کردند.آنگاه‌ وارد تنور شد.واز همانجا با مردم‌ حرف‌ می‌ زد.سپس‌ بیرون‌آمد وبه‌ عبدالله فرمود:اگر گمان‌ می‌ کنی‌ تو امام‌ هستی‌،وارد تنور شو!امام‌عبدالله با عصبانیت‌ از خانه‌ حضرت‌ خارج‌ شد وامام‌ فرمود:عبدالله ارادان‌ لا یعبدالله!عبدالله می‌ خواهد خدا عبادت‌ نشود.4-اسحاق‌ شوهرسیده‌ نفیسه‌ که‌ قبر این‌ بانو در مصر به‌ عنوان‌ زیارتگاه‌ است‌.5-محمدمعروف‌ به‌ محمد دیباج‌ 6-عباس‌ 7-علی‌ که‌ مرقدش‌ در قم‌ است‌ وازفقهاء بزرگ‌ می‌ باشد.8-اسماء 9-فاطمه‌ 10-ام‌ فروه‌


اصحاب‌:

1-زرارة‌ بن‌ اعین‌ که‌ ابتدا مسیحی‌ بود وسپس‌ مسلمان‌ شد ودر مکتب‌امام‌ صادق(علیه السلام‌‌)از بزرگان‌ فقهاء می‌ باشد.2-برید عجلی‌ 3-محمدبن‌مسلم‌ که‌ او هم‌ از بزرگان‌ فقیه‌ است‌.4-لیث‌ بن‌ بختری‌ 5-ابابصیر که‌بسیار از امام‌ باقر(علیه السلام‌‌) وامام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌) روایت‌ کرده‌ است‌.6-صفوان‌ بن‌مهران‌ 7-مؤمن‌ الطاق‌ که‌ دشمنان‌ به‌ او شیطان‌ می‌ گفتند.8-هشام‌ بن‌حکم‌ که‌ هنوز مو بر صورتش‌ نروئیده‌ بود ولی‌ در مباحثات‌ عقیدتی‌بسیار ماهر بود وامام‌ به‌ او احترام‌ ویژه‌ ای‌ می‌ گذاشت‌.9-هشام‌ بن‌ سالم‌10-ابوحمزه‌ ثمالی‌ که‌ وقتی‌ شنید امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌) رحلت‌ کرده‌است‌،فریادی‌ کشید وبیهوش‌ شد.11-معاویة‌ بن‌ عمار 12-عبدالله بن‌یعفور 13-ابوجعفر احول‌ 14-جابربن‌ یزید جعفی‌ که‌ هفتادهزار روایت‌در سینه‌ داشت‌.15-مفضل‌ بن‌ عمرو 16-مفضل‌ بن‌ قیس‌ 17-عبداللهبن‌ عجلان‌ 18-ابراهیم‌ بن‌ مهزم‌ 19-ابوبکر حضرمی‌ 20-ابان‌ بن‌ تغلب‌21-حمران‌ بن‌ اعین‌ و..ضمنا ابوحنیفه‌ رئیس‌ حنفی‌ ها وشافعی‌ ومالک‌رؤسای‌ شافعی‌ ها ومالکی‌ ها در نزدآن‌ حضرت‌ درس‌ خواند ه‌ اند.


شهادت‌ امام‌ جعفرصادق‌(علیه السلام‌‌)

درایام‌ شهادت‌ حضرت‌،شخصی‌ خدمت‌ امام‌ مشرّف‌ شد ومشاهده‌ کرد که‌ آن‌ حضرت‌ چنان‌ لاغر وضعیف‌ شده‌ است‌ که‌گویا جز سر نازنینش‌،هیچ‌ از آن‌ بزرگوار باقی‌ نمانده‌ است‌!او بادیدن‌ این‌ صحنه‌ به‌ گریه‌ افتاد.امام‌ به‌ او فرمود:چرا گریه‌ می‌کنی‌؟گفت‌:چگونه‌ نگریم‌ درحالیکه‌ شمارا به‌ این‌ حال‌ می‌ بینم‌!

فرمود:چنین‌ مکن‌!همانا هرچه‌ برای‌ مؤمن‌ پیش‌ بیاید،خیراست‌ واگر اعضای‌ او بریده‌ شوند،بازهم‌ برای‌ او خیراست‌!واگر مالک‌ شرق‌ وغرب‌ شود، برای‌ او خیر است‌.

از کنیز امام‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌:درحال‌ احتضار حضرت‌، نزدش ‌بودم‌ که‌ حال‌ اغماء به‌ امام‌ دست‌ داد وبیهوش‌ شد.وقتی‌ بهوش‌آمد، فرمود:به‌ حسن‌ بن‌ علی‌ افطس‌، هفتاد اشرفی‌ بدهید ! به ‌فلان‌ وفلان‌ هم‌ همین‌ مقدار بدهید!

من‌ گفتم‌:می‌ فرمائید به‌ شخصی‌ پول‌ بدهند که‌ با کارد بشماحمله‌ کرد ومی‌ خواست‌ شمارا بکشد؟امام‌ فرمود:می‌ خواهی‌از کسانی‌ نباشم‌ که‌ خدا بخاطر صلة‌ رَحِم‌،آنان‌ را مدح‌ کرده‌ودروصف‌ آنان‌ فرموده‌ است‌:والّذین‌ یَصِلون‌ مااَمرَاللّه‌ُ بِه‌ِاَن‌ْ یُوصَل‌َوَیَخْشون‌َرَبَّهَم‌ وَیَخافُون‌َ سُوءَالحِساب‌«رعد21»یعنی‌:«مؤمنین‌ آنانی‌ هستند که‌ به‌ آنچه‌ خدا امر به‌ صلة‌ آن‌نموده‌ است‌،صله‌ می‌ کنندوبخاطر سختی‌ حساب‌ روز جزاء،از خدا می‌ ترسند.»

سپس‌ فرمود:ای‌ سالمه‌!بدرستیکه‌ خداوند بهشت‌ را خلق‌ کردوآنرا خوشبو گردانید،بطوریکه‌ بوی‌ آن‌ از مسیر دوهزار سال‌ ، بمشام‌ می‌ رسد! ولی‌ عاق‌ والدین‌ وقطع‌ کنندة‌ رحم‌، بوی‌بهشت‌ را احساس‌ نمی‌ کنند!

ابوبصیر می‌ گوید:بعد از شهادت‌ امام‌ جعفرصادق‌(علیه السلام‌‌) ، نزد ام‌ّحمیده‌ رفتم‌.دیدم‌ او می‌ گرید.منهم‌ به‌ گریه‌ افتادم‌.او گفت‌:درهنگام‌ شهادت‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)امر عجیبی‌ پیش‌ آمد!امام‌چشمهای‌ خودرا گشود وگفت‌: هرکسیکه‌ بین‌ من‌ واو ،خویشی‌وقرابتی‌ است‌،را نزد من‌ جمع‌ کنید! همه‌ جمع‌ شدند.آن‌ جناب ‌نگاهی‌ به‌ آنان‌ انداخت‌ وفرمود : اِن‌َّ شفاعتنا لاتنال‌ مستخفاًبالصلوة‌!یعنی‌:شفاعت‌ ما به‌ کسیکه‌ نماز را سبک‌ بشمارد، نمی‌رسد!«منتهی‌ الامال‌»

منبع: زندگی الگوهای نورانی


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|جمعه 95/5/8 | نظر

چرا مذهب جعفرى ؟!

چرا مذهب جعفرى ؟!

نویسنده: محمد باغستانى 

چرا ما شیعیان راپیروان مذهب جعفرى مى‌خوانند؟ در میان امامان دوازدگانه شیعه‌چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟ با توجه به این که‌امام جعفر صادق(علیه السلام) ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان‌وضعیت‌شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوى یاحسنى یا حسینى یا سجادى و یا باقرى نامیده نشده است؟ آنچه درپى مى‌آید توضیحى است‌بر راز این نام گذارى. 

عرصه تئورى‌ها و دیدگاههاى علمى و فرهنگى در میان دانشمندان وفرهیختگان همواره عرصه ابقاى بهترین اندیشه‌ها بوده است. هرنظریه‌اى آن هنگام توانسته جایگزین نظریه پیشین شود که محتوایى‌بهتر از آن را به بشریت هدیه کرده باشد و الا مورد استقبال قرارنخواهد گرفت. مکتب‌هاى فکرى بزرگ نیز همواره باید داراى چنین‌ویژگى باشند تا بتوانند در دل بشر جایى باز کنند. نگاهى به‌دستاورد مکتب اسلام در مقایسه با آنچه جامعه جاهلى عرب بدان‌دلبسته بود و مبناى رفتار فردى و اجتماعى خود قرار داده بودمى‌تواند راز موفقیت اسلام را در برابر اندیشه‌هاى جاهلانه نشان‌دهد. پیامبر(صلی الله علیه واله) در دعوت خود ضمن پذیرش سنت‌هاى پسندیده انسانى‌در میان اعراب آنگاه که به نفى ضد ارزشها مى‌پرداخت طرح‌هاى‌جایگزین نیز ارائه مى‌کرد تا مخاطبان او احساس خلاء نکنند. 

شاید راز بسیارى از شکست‌هاى فردى و اجتماعى مصلحان در طول‌تاریخ همین بوده که طرح جایگزین نداشته‌اند به همین نمونه تاریخ‌معاصر ایران توجه کنید. حضور روحانیت در مشروطیت و انقلاب اسلامى‌و این که چرا روحانیت در مشروطیت نتوانست تا پایان حضور داشته‌باشد اما انقلاب اسلامى به رهبرى امام موفق به براندازى یک نظام‌شد؟ 

شاید مهمترین نکته در همین طرح جایگزین بوده است. امام‌خمینى(ره) طرح جایگزین سلطنت را داشت اما روحانیت در مشروطیت‌به ابعاد این موضوع آن چنان که بایسته است نیاندیشیده بود واین سرانجام هرحرکت‌سیاسى و فکرى است که فقط طرح براندازى‌داشته باشد و نه طرح جایگزین! 

امام جعفرصادق(علیه السلام) در مسیرتکاملى حرکت‌شیعه گام دوم را برداشته‌بودند. یعنى پس از آنکه مردم بر اثر مجاهدت‌هاى امامان پیشین به‌ناصحیح بودن مذهب رسمى و دیگر اندیشه‌هاى منبعث از آن و نیزحرکت‌هاى سیاسى مبتنى برآن در سالهاى گذشته پى بردند آماده‌بودند تا طرح جایگزین مکتب اهل‌بیت را دریافت کنند و امام‌صادق(علیه السلام) همان بزرگوارى است که با توجه به یک موقعیت استثنایى‌تاریخى طرح جایگزین شیعه را به هنگام ارائه کرد و امامان دیگربه شرح و بسط بعضى از ابعاد آن پرداختند. 

دوره امامت‌حضرت که از سال 114 هجرى آغاز شده تا سال 148 هجرى‌ادامه یافت. (1) یکى از شرایط بحرانى تاریخى در اسلام بود زیراکه بنیان حکومتى یکصدساله فرو ریخته بود و بنیان حکومت‌پانصدساله‌اى پى‌ریزى مى‌شد و همت اصلى سران حکومت تازه، کوبیدن‌مخالفان بود. مثلا توجه کنید که از سال 132 که رسما حکومت‌عباسیان آغاز شد تا سال‌137 هجرى سردمداران آن از هیبت و عظمت‌یکى از بزرگترین سرداران خود یعنى ابومسلم خراسانى هراس داشتندو تا او را با حیله و فریب نکشتند (2) احساس آرامش نکردند وامام صادق(علیه السلام) با توجه به این فضا، پایه‌هاى فکرى نظام تشیع یاطرح جایگزین را بنانهاد. 

سالها پیش از امامت‌حضرت صادق(علیه السلام) تقریبا یکصدو سیزده سال پیش،جدایشان پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) در روزى گرم و سوزان و به هنگام بازگشت‌از آخرین حج‌خود در غدیر خم جانشینى خویش را به فرمان خداى به‌امام على(علیه السلام) واگذار کرد و بر اساس منابع شیعى و بعضى از منابع‌اهل سنت از مردم دراین باره بیعت گرفت. (3) اما صلاحدید پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) به دلایلى مورد پذیرش بعضى از صحابه‌قرار نگرفت و با رحلت‌حضرت، خلافت در سقیفه بنى‌ساعده‌مسیرى تازه یافت. چندتن از صحابیان مهاجر در برابر انصار که‌خود دچار دو دستگى شده بودند با استناد به حق خویشاوندى باپیامبر(صلی الله علیه واله) خلافت را حق خود دانستند (4) نه حق انصار. و با آن که‌امام على(علیه السلام) خویشاوندى روشنترى با پیامبر(صلی الله علیه واله) داشت‌به این بهانه‌که عرب نمى تواند امتیازات بیش از اندازه‌اى را براى بنى‌هاشم‌بپذیرد و قبلا نبوت به بنى‌هاشم رسیده بود و اینک خلافت‌باید به‌دیگر تیره‌هاى قریش برسد خود را شایسته خلافت دیدند. (5) 

از پس این تدبیر، مسیر قدرت سیاسى درامت اسلامى دگرگون شد و به‌تدریج هرچه بر سالها افزوده مى‌شد این دگر گونى نیز بیشتر خودرانشان مى‌داد به گونه‌اى که در سال 35 قمرى که اندکى ازانحرافات خود را نشان داده بود و امت اسلامى به چشم خویش بعضى‌از آن را مى‌دید شورشى رخ داد که خلیفه سوم در طى آن کشته‌شد. (6)

به گواهى جنگهاى سه گانه‌اى که امام على(علیه السلام) با ناکثین، قاسطین ومارقین انجام داد (7) ، مى‌توان پذیرفت که جامعه اسلامى دچاربحرانى عمیق شده بود; بحرانى که در تبدیل خلافت‌به ملوکیت‌خودرانشان داد و خاندان بنى‌امیه که بیش از این در میان مسلمانان‌جایگاهى نداشتند و طلقاى(آزادشدگان) پیامبر(صلی الله علیه واله) در فتح مکه‌بودند، (8) با موقعیت‌سنجى سیاسى به اقتدار رسیدند و حکومتى 90ساله را بنیان نهادند. سیاست عرب‌گرایى امویان موجب شد تامخالفت‌هایى با آنان در جهان اسلام رخ دهد و تحلیل‌گران یکى ازعلل سقوط این سلسله را همین سیاست مى‌دانند. (9) 

امویان با توجه به سابقه ناشایست‌خود در میان امت اسلامى‌جدى‌ترین رقیب خویش را بنى‌هاشم و علویان مى‌دانستند و براى‌بى‌مقدار نشان دادن رقیب به هر حربه‌اى متوسل مى‌شدند. از جمله به‌ساختن احادیث و روایاتى دست‌یازیدند تا حسن سابقه بنى‌هاشم وعلویان را که بویژه در سایه فداکارى‌هاى حضرت على(علیه السلام) به اعتبارى‌فوق تصور دست‌یافته بودند بیالایند. 

جاعلان حدیث نخست‌به جعل روایاتى در مذمت‌حضرت على(علیه السلام)پرداختند. (10) و در مرحله دوم از اختلاف میان خلفا و امام‌على(علیه السلام) هر آنچه نیکى و سجایاى اخلاقى بود به رقیبان آن حضرت‌نسبت دادند و در برابر هر فضیلتى که براى امام وجود داشت‌احادیثى را درباره فضیلتى مشابه براى رقیبان نیز جعل کردند (11) تا آنچه امام على(علیه السلام) بدان‌ها ممتاز بود عادى جلوه کند و درنهایت همانند یکى از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه واله) تلقى شود نه بالاتر و درمقام خلافت هم خلیفه‌اى چونان دیگران معرفى شود که حتى به‌سیاست‌هاى زیرکانه روزگار نیز که عبارت از حیله و مکر و فریب‌باشد آگاه نیست. (12) 

امویان به این نیز اکتفا نکردند و فرمان سب امام على(علیه السلام) را برمنابر و در خطبه‌ها و پس از هر نماز اعلام کردند (13) که تا پایان‌حکومت آنها به جز مقطع کوتاه خلافت عمربن عبدالعزیز (14) (99 تا101 هجرى) باقى بود. 

شایان توجه است که پرداختن به موضوعاتى چون ایمان ابوطالب، پدرحضرت على(علیه السلام) در هنگام مرگ که همواره یکى از نقاط اختلاف میان‌شیعه و سنى بوده است و طرفین در این باره کتابهایى‌نوشته‌اند. (15) باتوجه به کفر ابوسفیان که تا حمله مسلمانان به‌مکه و ایمان اجبارى او، حمله به ابوطالب و طرح ایمان او باهمین انگیزه بود و به گفته یکى از محققان، اگر ابوطالب، پدرحضرت على(علیه السلام) نبود هرگز مورد تهاجم قرار نمى‌گرفت. (16) علاوه‌براین در عرصه اجتماعى بسیارى از صلح‌اجبارى امام حسن(علیه السلام) (18) علویان را ظاهرا از صحنه سیاسى جامعه‌حذف کرد. هرچند امام بازیرکى موادى را در صلحنامه گنجانده بودکه فقط از آن طریق مى‌شد ماهیت‌بسیار متظاهر معاویه را به جامعه‌نشان دهد. موادى چون عدم اذیت و آزار شیعیان على و عدم تعیین‌جانشین از سوى معاویه دوماده مهم این قطعنامه بودند که با زیرپاگذاشته شدن از سوى معاویه چهره واقعى او را نشان دادند. 

هنگامى که حجربن عدى یکى از شیعیان امام على(علیه السلام) توسط ماموران‌معاویه به شهادت رسید موجى از مخالفت‌با سیاست‌هاى معاویه به‌وجود آمد که از آن میان مى‌توان پاسخ تند امام حسین(علیه السلام) به نامه‌معاویه اشاره کرد. (19) 

همچنین انتصاب یزید به جانشینى نیز پیامدهاى جدى به همراه داشت‌و معاویه فقط با زور و شمشیر و تهدید وانست‌بیعت‌براى یزیدبگیرد. (20) باوجود شخصیت‌هاى مطرحى چون امام حسین(علیه السلام) در میان‌امت اسلامى معاویه پسرش یزید را به مدارا با ایشان ترغیب‌کرد. (21) 

تا این زمان که سال 60 هجرى بود به نظر مى‌رسید اندیشه امامت‌شیعى در محاق قرار گرفته بود اینک امام حسین(علیه السلام) در شرایطى‌متفاوت قرار داشت که از یک سو همراه پیروزى‌هاى مسلمانان درخارج از شبه جزیره عربستان و آوازه داخلى آن بود (22) و از سوى‌دیگر یزید بن معاویه خلیفه تازه، شخصیت اجتماعى مورد قبولى‌نداشت و بسیارى از مسلمانان و صحابه و تابعین او را به دیانت‌نمى‌پذیرفتند. کسى چون ابوایوب انصارى که خود را موظف به شرکت‌درهمه نبردهاى مسلمانان با کفار مى‌دانست‌یکبار با شنیدن امارت‌و فرماندهى یزید از شرکت در نبرد سرباز زده بود. (23) 

امام حسین(علیه السلام) با درک صحیح این موقعیت در شرایطى که به نظرمى‌رسید خلافت در دست امویان به سلطنت تبدیل شده و آنان از هروسیله‌اى از جمله دین براى نشان دادن مشروعیت‌خود سودى بردندامام با مشروعیت ذاتى خود به عنوان نواده بنیان گذار دین اسلام‌مى‌توانست رویاروى مشروعیت‌خود ساخته امویان بایستد و با سخن ونهضت‌خود به اصلاح امت‌بپرازد. همان که هدف امام(علیه السلام) بود. (24) 

ایشان مى‌توانست نسب خویش به پیامبر(صلی الله علیه واله) را به مردم یادآور سازدو بدان استناد جوید چنان که در هنگام رخواست‌بیعت‌یزید فرمود: 

«مثلى لایبایع مثله‌» همچو منى (با این شرافت نسبى) با چون‌اویى بیعت نخواهد کرد. (25) 

مهمترین بازتاب قیام و شهادت امام حسین(علیه السلام) ازبین بردن باقى‌مانده آبروى اجتماعى و جایگاه دینى امویان درمیان مردم بود. 

امام نشان داد که امویان چگونه پسر دختر پیامبر(صلی الله علیه واله) را که آن‌همه حدیث از رسول خدا(صلی الله علیه واله) در فضیلت او رسیده بود به قتل‌رسانند. (26) 

امام نه‌ى بزرگ را گفت و ماهیت نفاق بنیاد امویان را برملا کردکه چگونه به تنها چیزى که نمى‌اندیشند دین الهى است. و حاضرنداحکام مسلم اسلامى را به خاطر حفظ قدرت زیر پا بگذارند. شرح‌رفتارى که سپاهیان اموى با خاندان امام حسین(علیه السلام) کردند این مهم‌را به نمایش گذاشت. (27) و این چهره پنهان شده در سرکوب خونین وهتک حرمت از مردم فضاحت‌با تخریب خانه خدا تکمیل گردید. (29) تاثیر قیام امام‌حسین(علیه السلام) بدون تردید آن قدر سریع بود که با مرگ زودهنگام یزیددر سال 64 هجرى پسرش معاویه دوم تنها چهل روز حکومت کرد ودرخطبه‌اى اعلام نمود که پدر و جد او غاصب خلافت‌بودند و خوداستعفا کرد. (30) اما این تازه آغاز کار بود. جامعه اسلامى به تدریج متوجه ظلم وستم بنى‌امیه مى‌شد و شورش‌ها دوباره به راه افتادند. شورش‌هاى‌توابین در سال 6665 هجرى به خونخواهى امام حسین(علیه السلام) (31) ،مختار ثقفى در67 هجرى و پیروزى او و قصاص قاتلان امام حسین(ع)و یارانش (32) و نیز شورش‌هاى دوباند خوارج در نقاط گوناگون جهان‌اسلام معادله (33) را به نفع بنى‌هاشم تغییر داد. 

درواپسین سال نخستین سده اسلامى خلیفه نجیب اموى عمربن‌عبدالعزیز براى نخستین بار دستور داد تا سب امام على(ع)برمنابر و در خطبه‌ها حذف شود و فدک دوباره به بنى‌هاشم و علویان‌بازگردانده شود. (34) 

اما به نظر مى‌رسید نهالى که امام حسین(علیه السلام) با خون خود آبیارى‌کرده بود اینک به ثمر نشسته و زمان بهره بردارى از آن فرامى‌رسید. 

اینک به اختصار وضعیت‌بنى‌هاشم را پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) پى‌مى‌گیریم: 

نخستین جرقه‌هاى اختلاف در میان بنى‌هاشم احتمالا پس از شهادت امام‌حسین(علیه السلام) رخ داد. آن هنگام که گروهى مشهور به کیسانیه معتقد به‌امامت محمدحنفیه شدند که از نظر سنى از امام سجاد(علیه السلام) بزرگتربود و به عنوان عالمى علوى مورد احترام مردم (35) مختار در شورش‌خود معتقد بود که به اجازه او قیام کرده است. محمد (36) حنفیه‌در سال 81 هجرى‌درگذشت. (37) و گروهى به سراغ پسرش ابوهاشم رفتندو امامت او را معتقد شدند که تا سال‌99 هجرى زنده بود و در این‌سال به هنگام مرگ بنابر روایت جعلى بعدى توسط بنى‌عباس ابوهاشم‌که فرزندى نداشت امامت را به محمدبن على‌بن عبدالله بن عباس‌واگذار کرد. (38) و امامت این گونه از علویان به عباسیان منتقل‌شد. 

همزمان با گسترش دعوت عباسیان که شعار خود را «الرضا من آل‌محمد» قرار داده و به دستور ابراهیم امام از افشاى نام واقعى‌امام و رهبر پرهیز مى‌کردند. (39) واژه آل محمد که عنوان ویژه‌تیره علوى بود به کار عباسیان آمد. تقسیم بندى ابراهیم امام ازوضعیت‌شهرها نشان از آمادگى ایرانیان براى قیام دارد و نیزعلاقه آنان به اهل‌بیت علیهم السلام (40) یک حرکت موازى از سوى بنى‌عباس مردم را فریفته بود چنان که بعضى‌از بزرگان همراه این نهضت مانند ابوسلمه خلال که به این فریب پى‌برده بود به جرم هوادارى از خلافت علویان اعلام شد. (41) 

شاید یکى از علل واقعى مخالفت امام صادق(علیه السلام) با قیام زید بن على‌بن الحسین(علیه السلام) براساس روایاتى که مخالفت‌حضرت را نشان‌مى‌دهد، (42) پیش از هرچیزى فضاى نامناسب آن بود که اتفاقا بسیارمورد سوء استفاده عباسیان قرار گرفت، به گونه‌اى که مزار پسرش‌یحیى در خراسان که قبلا از سوى ابراهیم امام به عنوان منطقه‌نفوذ تبلیغاتى مطرح شده بود و احتمالا تشویق او به قیام وخونخواهى پدر از سوى داعیان عباسى احتمالى است که نمى‌توان به‌سادگى از آن گذشت. زیرا شهادت یحیى در خراسان به سال‌126 هجرى‌درشورش عباسیان و سقوط امویان در خراسان مهم ارزیابى شده‌است. (43) 

روى کار آمدن عباسیان امت اسلامى را در تحولى تازه قرار داد وبنیان حکومتى 90 ساله را فرو ریخت و حکومتى پانصد ساله را به‌قدرت رساند. اما آنچه مهم است نقش موازى عباسیان بود که درشرایط ویژه تاریخى بایک سوء استفاده بزرگ به قدرت رسیدند. 

بسیار طبیعى بود که منتظر یک حرکت نسنجیده در عرصه سیاسى ازسوى نماینده مهم و بزرگ علویان باشند. چنان که در ماجراى قیام‌محمد نفس زکیه در سال 145 رخ داد و منصور بهره بردارى بزرگ ازآن به نفع عباسیان انجام داد. (44) 

امام صادق(علیه السلام) که به دقت همه این تحولات اجتماعى را زیر نظر داشت‌فضاى سیاست را هرگز آماده یک قیام علنى سیاسى ندید. آنچه که‌جامعه اسلامى از آن رنج مى‌برد زیر ساخت فکرى بود و الا ایشان به‌هیچ وجه کمتر از شخصیتى چون ابومسلم نبود این را از نامه‌تاریخى ابومسلم به امام که ایشان بدون خواندن آن را به آتش‌سپرده بودند. مى‌توان فهمید. پرسش بزرگ مطرح این بود: چه بایدکرد؟ 

جد او امام حسین(علیه السلام) با قیام خونین خود دلهاى بسیارى ازمسلمانان را درگوشه و کنار جهان اسلام متوجه اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه واله)کرده بود و در زمان امام صادق(علیه السلام) حکومتى روى کار آمده بود که‌از شعار «الرضا من آل محمد(صلی الله علیه واله‌») استفاده و سپس آل محمد واقعى‌را کنار زده بود و مردم نیز پذیرفته بودند. این همه دگرگونى وتلون در جامعه اسلامى معلول چه عواملى مى‌توانست‌باشد؟ 

دراین فضاى تیره که مذاهب اهل‌سنت در حال شکل‌گیرى بودند چه چیزى‌مى‌توانست‌شیعه را پایدار سازد؟ آنچه که به درون فرهنگ مردم راه‌یابد و تفسیر آنها را از رابطه خود با خدا و جامعه اسلامى‌دگرگون سازد. 

پس در حقیقت گام دوم در بنیانگذارى یک مکتب را حضرت صادق(علیه السلام)برداشت. گویا مردمى که از پس قیام امام حسین(علیه السلام) دلداده این‌خاندان شده بودند به سراغ آنها آمده و مى‌پرسیدند که اگر نه‌امویان و نه عباسیان شما چه مى‌گویید؟ و چه تفسیرى از اسلام‌دارید؟ و به عبارت روشن‌تر طرح جایگزین شما چیست؟ 

نشان دادن یک تفسیر جامع ازخدا، رابطه مردم با او و انسان موردنظر اسلام در آن زمان مهمترین دغدغه‌هاى حضرت امام جفعر صادق(علیه السلام)بوده است اعتقادات عقلانى، اخلاق بایسته و دستورالعمل‌هاى فردى واجتماعى (فقه) مهمترین حوزه هایى بود که امام صادق(علیه السلام) در آن‌هابه طرح و اندیشه دینى پرداختند و چون چنین شد، تشیع داراى‌شناسنامه رسمى گردید و مذهب ما به نام ایشان مزین شد. در ادامه‌نمونه‌اى از دیدگاه‌هاى امام صادق(علیه السلام) که نشان دهنده اسلام ناب‌محمدى(صلی الله علیه واله)،است ارائه مى‌گردد. 

پی‌نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج‌47، ص‌6. 

2- تاریخ طبرى، ج‌6، ص‌123; منشورات مکتبه اورمیه. 

3- الغدیر،امینى، ج 1، ص 152 تا 158، چاپ دارالکتب العربى‌لبنان. 

4- تاریخ طبرى، ج 2، ص 455. 

5- تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ص 30. 

6- تاریخ طبرى، ج‌3، ص‌399. 

7- همان، ج‌3، ص. 

8- همان، ج 2، ص 520; ج‌3، ص 1 تا 10. 

9- تاریخ تحلیلى اسلام، شهیدى، چاپ نشر دانشگاهى سال 1374، ص‌200. 

10- تاریخ سیاسى اسلام، رسول جعفریان، ص 90 و89. 

11- همان، ص 92 و 91. 

12- نهج البلاغه، خطبه 118. 

13- بحارالانوار، ج 44، ص 125. 

14- شرح نهج البلاغه، ابن ابى‌الحدید، ج 4، ص‌56. 

15- مانند کتاب ایمان ابوطالب شیخ مفید که علامه امینى درمقدمه‌الغدیر، ج 1، ص‌23 و 24 در این باره سخنانى دارد. 

16- همان، ج 1 تا 10 در صفحه 48 فهرست موضوعى الغدیر، آدرس‌مفصل همه موارد آمده است. 

17- الاغانى، اصفهانى، ج‌16، ص‌2667. 

18 تاریخ طبرى، ج 4، ص 30، حوادث سال 40 هجرى; ارشاد شیخ‌مفید، ص 170. 

19- انساب الاشراف، بلاذرى، ج 2، ص 744، حدیث‌303. 

20 الامامه و السیاسه، ابن قتیبه، ج 1، ص 175; ابن اعثم،الفتوح، ج 4، ص 226225. 

21- تاریخ سیاسى اسلام، ص‌127. 

22- تاریخ طبرى، ج 4، حوادث سالهاى 50 تا 60 هجرى. 

23- طبقات، ابن سعد، ج‌3، ص 485، چاپ دارصادر بیروت. 

24- حماسه حسینى، شهید مطهرى، ج‌3، ص 380، انتشارات صدرا. 

25- تاریخ سیاسى اسلام، ج 2، ص‌26- تاریخ طبرى، ج 4، ص 257301. 

27- همان، ص 36870. 

28- همان، ص‌383. 

29- همان، ص‌426. 

30- همان، ص‌487. 

31- همان، ص‌579. 

32- کامل ابن اثیر، ج 2، ص 225; تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 305. 

33- تاریخ سیاسى اسلام، ص 260. 

34- الفتوح، ج‌6، ص 95; انساب الاشراف، ج 5، ص 221. 

35- تاریخ سیاسى اسلام، ص 266265. 

36- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 250 248; انساب الاشراف، ج 4، ص‌18. 

37- تاریخ سیاسى و اجتماعى خراسان در زمان حکومت عباسیان،التون، ل، دنیل، ترجمه مسعود رجب‌نیا، ص 28. 

38- همان، ص‌46. 

39- همان، ص 115 و 114. 

40- شخصیت و قیام زید بن على، رضوى اردکانى، ص 489504،انتشارات علمى فرهنگى. 

41- تاریخ سیاسى و اجتماعى خراسان در زمان حکومت عباسیان، ص‌38. 

42- تاریخ طبرى، ج 4، حوادث سال 145. 

43- بحارالانوار، ج‌47، ص 200. 

44- تحف العقول، ابن شعبه حرانى،ص 25660.

منبع: www.imamalinet.net


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|پنج شنبه 95/5/7 | نظر

کانال تلگرام

کانال تلگرام حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا

عضویت درسامانه پیامکی

مطالب اخیر

برچسب‌ها

دستگردقداده (217), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء (70), هیئت سیدالشهداء (40), کانون فرهنگی قرآنی مصباح (35), حسینیه سیدالشهداء (31), فرهنگسرای دستگردقداده (25), کانون مصباح دستگردقداده (25), هیئت سیدالشهداء دستگردقداده (24), دستگرد قداده (22), سیدالشهداء (20), مصباح (18), هیئت (17), حسینیه (17), کانون (17), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداءدستگردقداده (15), دستگرد (11), فرهنگسرای سیدالشهداء (11), کانون مصباح (10), هیئت سیدالشهداءدستگردقداده (9), عیدسعیدقربان (9), دعای ندبه (9), دعای (8), میلادامام حسن مجتبی(ع) (8), ولادت امام رضا(ع) (8), ولادت امام هادی(ع) (8), ندبه (7), فرهنگسرای (7), حضرت (7), حسینیه دستگردقداده (6), امام (6), قداده (6), هیئت سیدالشهداء(ع) (6), ولادت حضرت معصومه (6), کانون فرهنگی مصباح (6), کانون فرهنگی مصباح دستگردقداده (5), ویژه نامه روزعرفه (5), ماه (5), فرهنگسرای دستگرد (5), فرهنگی (5), سیدالشهدا (5), دهه کرامت (5), رجب (4), شهادت امام محمدباقر (4), فاطمیه (4), مبعث (4), میلاد (4), رسول (4), اکرم (4), ولادت امام موسی کاظم(ع) (4), ولادت (4), کانون فرهنگی قرآنی مصباح دستگردقداده (4), کانون مصباح دستگرد (3), ولادت امام کاظم(ع) (3), ویژه نامه (3), امام حسن(ع) (3), حسینیه سیدالشهداءدستگردقداده (3), ویژه نامه ها (3), فرهنگسرای دستگرد قداده (3), علی (3), شهادت امام صادق(ع) (3), عیدقربان (3), زهرا (3), شهادت (3), شهادت امام جواد (3), سروری (2), سیزده (2), سالروز تخریب بقیع (2), شهادت امام صادق (2), فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع) (2), فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (2), فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), محرم (2), قرآن (2), قرآنی (2), نامه (2), نبوی (2), های (2), فاطمه (2), حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده (2), حسین (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (2), رمضان (2), الاسلام (2), امر به معروف و نهی از منکر (2), پیامبر (2), حجت (2), اشعار (2), اطلاعیه (2), تابلو اعلانات (2), ولادت امام رضا (2), وفرهنگسرای (2), کلیپ تکان دهنده زمان می گذرد (2), کوتاه (2), کاظم (2), کانون فرهنگی قرانی مصباح (2), هیئت سیدالشهدا (2), ویژه (2), کانون فرهنگی قرآنی (1), کانون مصیاح دستگردقداده (1), کدام (1), کرامات حضرت معصومه علیها السلام (1), کراماتی از امام رضا(علیه السلام) (1), کریمه اهلبیت(ع) (1), کسب قدرت (1), کشکولی (1), کانون مصباح دستگرد قداده (1), وفرهنگسرای سیدالشهداء (1), هیئت سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (1), هیئت سیدالشهداءدستگردقداه (1), و (1), و نهی از منکر (1), ولادت امام هادى(ع) (1), ولادت پیامبر اکرم به روایت اهل تسنن (1), ولادت حضرت فاطمه معصومه (1), ویژه نامه آثار و (1), ویژه نامه اسباب بازی (1), ویژه نامه امر به معروف و نهی از منکر (1), ولایت (1), ولایتعهدی امام رضا(ع) (1), وهابی ها چه می گویند؟ (1), وهابیت (1), وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏ (1), وهابیت و تخریب قبور متبرکه (1), ویژه نامه روزه و علم (1), ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه ع (1), ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع (1), ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام (1), ویژه نامه عید سعید فطر (1), ویژه نامه میهمانی (1), ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها (1), ویژه نامه ولادت (1), ویژه نامه ولادت امام رضا(ع) (1), ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (1), یک پیوند آسمانی (1), کارت پستال وفات حضرت خدیجه (1), کارنامه عملى وهابیت (1), تابلو اعلانات محرم (1), تاریخچه و فلسفه عید قربان -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده -کا (1), تجدید عهد با غریب طوس (1), تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر (1), تحکیم خانواده (1), تخریب بقیع (1), تخریب بقیع امتداد دشمنی با مکتب وحی (1), تخریب بهشت (1), تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت (1), تربیت (1), تغذیه در ماه خدا (1), تنهاترین سردار (1), جشن مبعث (1), جمعه (1), جنگ با خدا (1), جنگ بازی (1), جوانان (1), چرا مذهب جعفرى ؟! (1), چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) (1), چند رسانه ای (1), چند رسانه ای (1), چون صبح نورانی - ویژه نامه شب های قدر (1), حاج (1), حاج احمدشفیعی (1), حجاب (1), با موضوع رمضان (1), با کیفیت HD (پیشنهاد ویژه) (1), بازتاب انوار وحی درگفتار پیشوای هشتم (1), باشگاه نام آوران دستگردقداده (1), بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام) (1), برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه (1), بررسی (1), برکات و آداب‌ مهمانی‌ (1), برگى از فضایل امام حسن(ع)‌ (1), برکات (1), بسته 143 تابلواعلانات، هفته چهارم آذر 1395 (1), بسیار (1), بقیع (1), بقیع ؛ در گذر تاریخ (1), بوستان مهردستگردقداده (1), بوی عطـر نرگس می پیچد … (1), پاسخ به شبهات و هابیون (1), پدر (1), پذیرش (1), پسرفت (1), پوستر دعای ندبه (1), پوستر عیدغدیر (1), اعلامیه (1), اعمال روز مباهله -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), اعمال روزعرفه (1), اعمال شب و روز عرفه - حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -کانون فرهنگ (1), اعمال شب و روز عید فطر (1), اعمال شب و روز عید قربان (1), اعمال مشترک دهه اوّل ماه ذی الحجه (1), افسانه ازدواج ها (1), امام حسن؛اسوه صلابت و پایداری (1), امام حسین(ع) (1), امام رضا (ع) و تشیع ایران (1), امام رضا(ع) (1), امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی (1), امام صدق (1), امام صدق - ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق(ع) (1), امام علی(ع) (1), امام کاظم(ع) (1), امر به معروف (1), 12 ربیع الاول (1), 15 عمل درپانزدهمین شب شعبان (1), 21 خرداد ماه 1394 (1), 21 مهر - 18 ذی الحجه مصادف با عید سعید غدیر-حسینیه دستگرد قداده- (1), 28صفر (1), 46 اصل در مدیریت (1), آثار و برکات زیارت امام رضا (1), آداب عید سعید فطر (1), آداب مهمانی و ضیافت (1), آداب میهمانی (1), آستان قدس رضوی (1), آغاز هفته وحدت (1), آموزش (1), آیینه رضوی (1), ابوالفضل (1), اجتماعی (1), احادیث امام محمدباقر (1), احمد (1), اربعین حسینی (1), از (1), از بندگی (1), از خون (1), از دیدگاه (1), از دیدگاه ائمه علیهم السلام (1), از فاطمه ای که معصومه بود (1), از محراب تا معراج -ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام (1), ازدواج (1), اسبابی برای انتقال (1), است؟ (1), استخردانشگاه صنعتی اصفهان (1), حدیث (1), حدیث معراج (1), تا پاکیزگی (1), حسینیه سیدالشهدا (1), حسینیه دستگرد (1), انتظار (1), انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان (1), اول (1), ایام (1), الگو (1), المبیت (1), امام حسن (ع)؛اسوه حسن و کرامت (1), امام حسن مجتبی علیه السلام (1), حضرت زهرا(ع) (1), حضرت معصومه(س) (1), حضرت مهدی(ع) (1), حلول (1), حلول ماه مبارک رمضان (1), خانواده (1), خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام-فرهنگسرای سیدالشهداء د (1), خم (1), خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی (1), خورشید شرق ؛ نگین خراسان (1), داستانها (1), داستانهای (1), دانلود (1), دانلود فایلهای صوتی-محرم1393 حسینیه دستگرد قداده (1), در اربعین چه گذشت؟ -حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -دستگردقداده (1), در باب میزبان و میهمان (1), درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (1), درس هایی از قرآن (1), درفراق امام مهدی(عج) (1), رهنمود های تربیتی امام موسی کاظم (1), روز (1), روز پیروزى بر طاغوت نفس (1), روزه (1), ریشه‏هاى تاریخى وهّابیّت (1), زمان (1), زندگانی (1), زندگانی کریم اهل بیت(ع) (1), زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام (1), زندگینامه امام صادق (علیه السلام)(1) (1), دعای روز مباهله-حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), دعوا (1), دعوت کردن،آداب دعوت کردن (1), دل نوشته ای در غربت امام زمان (عج) (1), دهه (1), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدالشهداء (1), دستگردقداده-حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده-فرهنگسرای دستگردقداده (1), دعاهای روز های ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان(2) (1), دعاهای ماه مبارک رمضان (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (1), حسینیه وفرهنگسرای دستگردقداده (1), میلادامام علی (1), میهمان (1), ندبه امام صادق(ع) (1), نماهنگ (1), نکات تغذیه ای (1), معراج پیامبر اکرم (1), معرفت (1), مقام شفاعت حضرت معصومه (1), منزلت کریمه اهل بیت نزد علما و مراجع (1), منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام) (1),