(( افتتاحیه باشگاه ورزشی رزمی نام آوران دستگردقداده باهمکاری سازمان رفاهی تفریحی شهرداری خمینی شهر ))
گلچین تصاویر جشن بزرگ مبعث(افتتاح باشگاه نام آوران دستگرد قداده)
یک بانو، یک شهر، یک بهشتِ چشم انتظار
نویسنده: لیلا باقری
چرایی ازدواج نکردن دختری که از انسان بهشت می سازد
بانویی بودند 28 ساله که به فرمان برادر خود به ایران آمدند و میانه راه، در شهر قم رحلت کردند. مجرد بودند و روایت است بهشت نصیب کسی است که ایشان را زیارت کند. این مطالب را درباره حضرت فاطمه معصومه (س) می دانیم اما اغلب برایمان محل سوال است که چرا ایشان مجرد بودند؛ آن هم با عرف و فرهنگ اعراب در آن روزگار و اینکه هیچ کس از اهل پیامبر (ص) به زندگی طبق سنت ایشان نزدیک تر نیست. مگر نه اینکه پیامبر (ص) فرمودند ازدواج سنت من است. خیلی ها از چرایی این قضیه بی اطلاع هستند یا در پاسخ تنها به این روایت بسنده می کنند که ایشان شخصیتی والا داشتند و کسی همسنگ ایشان برای ازدواج وجود نداشته است. برای بررسی این موضوع پای سخنان حجت الاسلام و المسلمین سید محمد حسن مخبر، محقق و پژوهشگر حوزه دین؛ فروغ نیلچی زاده، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت از مدرسه عالی شهید مطهری و مریم معین الاسلام، استاد حوزه و دانشگاه و همچنین مولف و محقق در مسائل زنان و مسائل تربیتی و مهدویت نشستیم. همچنین به این مساله هم پرداخته شد که شهر قم به دلیل وجود بارگاه حضرت معصومه (س) دارای عظمت است، یا شرف این مکان باعث شد که تقدیر ایشان دفن شدن در این شهر باشد.
دخترانم بدون اذن رضا (ع) ازدواج نکنند
امام موسی کاظم (ع) در وصیت نامه خود پس از آنکه همه فرزندان خود را به تبعیت از رضا (ع) فرمان می دهند، می فرمایند: «هر کدام از آنها اگر بخواهند خواهرش را تزویج کند، بدون اجازه و فرمان رضا (ع) چنین اجازه ای ندارد... هیچ یک از دخترانم را نباید برادری مادری، سلاطین یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت رضا (ع)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا (ص) مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است. پس هر کسی را او بخواهد، تزویج می کند و هرکسی را او نخواهد تزویج نمی کند.»
فروغ نیلچی زاده، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت از مدرسه عالی شهید مطهری پس از اشاره به این فراز وصیت نامه امام موسی کاظم (ع) می گوید: «برخی برای تبیین این موضوع عنوان می کنند که در دوران حکومت بنی امیه و بنی عباس فشارهای حکومت روی خانواده پیامبر به قدری زیاد است که گاه به ازدواج های نامتناسب، برای مصلحت های بزرگ تر تن داده می شود.
ازدواج های اجباری یکی از اهرم های فشار حکومت ظلم است تا از اندرونی خانه اهل بیت و از اسرار و برنامه ها و نوع ساماندهی محبین آنان کاملاً مطلع شوند.
این کارشناس مسائل خانواده با یادآوری ازدواج امام جواد (ع) با دختر مامون و در نهایت شهادت ایشان به دست او، اضافه می کند: «وقتی چنین فشاری بر امام جواد (ع) وجود دارد طبیعتاً برای دختران که ویژگی آنها باید تبعیت باشد، وضع بدتر است و با توجه به حادتر بودن شرایط در زمان امام موسی کاظم (ع)، ایشان چنین تاکیدی را در وصیت نامه خود دارند تا به نوعی جلوی این اهرام فشار اجتماعی را که خواص از آن آگاه هستند اما از نگاه عوام پنهان است، بگیرند.»
به ایران بیا و هرجا که مردمی دیدی از ولایت بگو
نامه از امام رضا (ع) به خواهر می رسد که فوراً با اهل بیت به سمت ایران حرکت کن! هر کجا هم مردم تجمع کردند برایشان سخنرانی کن و حدیث بخوان.
حضرت معصومه (ع) با کاروانی از امامزاده ها؛ از نوادگان امام حسن (ع) تا فرزندان امام موسی کاظم (ع) به سمت ایران حرکت می کنند. مردان زیادی در کاروان هستند اما همه تحت امر بانو فاطمه معصومه (ع)؛ و ایشان کاروانسالار هستند. در تمام مسیر هرجا تجمعی بوده احادیثی عمدتاًً با مفهوم ولایتمداری می خواندند و مردم را با جایگاه امامت آشنا می کنند.
این سفر تاریخی و روشنگری ایشان برای مشخص شدن سیاست های منافقانه مامون و وضعیتی است که امام رضا (ع) در آن قرار دارد. چرا که عوام می دانند امام رضا (ع) به عنوان ولی عهدی از مدینه خارج می شوند اما خواص دریافتند که در حقیقت تبعید است. برای همین امام رضا (ع) می فرمایند «پشت سر من گریه کنید زیرا مسافری هستم که امید بازگشت ندارم.»
مریم معین الاسلام، استاد حوزه و دانشگاه و همچنین مولف و محقق در مسائل زنان و مسائل تربیتی و مهدویت هم با اشاره به روایت امام صادق (ع) که می فرمایند «به زودی دختری از نسل ما متولد و در قم دفن می شود»، به ما می گوید: «سفر و رحلت ایشان، از جریانات قطعی تاریخ و سفر و رخدادها از ماموریت های بزرگی بوده که حضرت فاطمه معصومه (س) آن را به عهده داشتند.
ایشان دقیقاً فردی سیاسی و آگاه به مسائل روز زمان بودند و طبق نامه ای که امام رضا (ع) به ایشان نوشتند، این ماموریت را داشتند که از مدینه به سرعت به سمت ایران حرکت کنند. در نتیجه ایشان نمی توانستند زندگی معمولی داشته و ازدواج کنند و کاری به اوضاع و احوال مسائل روز نداشته باشند چرا که زندگی سیاسی و شرایط ایشان با توجه به ماموریت بزرگی که داشتند خیلی برای ازدواج فراهم نبوده است.»
هم کفوی برای فاطمه معصومه (س) نبود
روایتی که اغلب درباره چرایی ازدواج نکردن حضرت معصومه (س) شنیده ایم این است که کسی همتراز و هم کفو ایشان وجود نداشته؛ همان طور که اگر علی (ع) نبود فردی در شأن فاطمه زهرا (س) برای ازدواج وجود نداشت.
نیلچی زاده در این باره عنوان می کند:«نظریه دومی هم درباره ازدواج نکردن دختران امام موسی کاظم (ع) وجود دارد. حضرت معصومه (س) و دختران امام موسی کاظم (ع) دیگر آن قدر در فرهنگ ناب اسلامی رشد و جایگاه پیدا کرده بودند که قدم به قدم پشت امام خود حرکت می کردند و فاصله ای بین آنان و امامشان نبود. در واقع دختران امام موسی کاظم (ع) آن قدر صاحب کمالات بودند که کسی همسنگ ایشان برای ازدواج نبود.»
مریم معین الاسلام نیز در همین باره می گوید:«از اسماء حضرت معصومه (س) نیز پی به عظمت شخصیتی ایشان می بریم، که با توجه به این عظمت یکی از دلایلی که برای عدم ازدواج ایشان ذکر شده، نبود کفوی است که شایستگی و شرایط ازدواج با ایشان را داشته باشد.
البته نظر دیگری هم در این رابطه وجود دارد؛ در آن زمان اختناق بسیار شدیدی وجود داشته و خانه حضرت تحت نظر بوده و هر کسی که با این خانه رفت و آمد داشت یا وصلتی انجام می داد به سختی مورد محاکمه قرار می گرفت و تمام امتیازهای او سلب می شد. البته این نظر چندان پذیرفته شده نیست و اینکه کسی هم کفو ایشان نبوده بیشتر مورد تایید قرار گرفته است.»
فداها ابوها
این سوال مطرح است که ایشان در چه جایگاهی از علم و معرفت و عصمت قرار داشتند که کسی همتای ایشان برای ازدواج نبوده. روایت هایی هم در این زمینه وجود دارد که بر این شأن صحه می گذارد. عده ای آمدند منزل امام موسی کاظم (ع) تا سوالاتی را بپرسند. حضرت حضور نداشتند و آنها سوالات خود را از حضرت معصومه (س) پرسیدند. در مسیر بازگشت، امام موسی کاظم (ع) را می بینند و می گویند سوالات را از دختر خانم تان پرسیدیم و ایشان این طور پاسخ دادند. حضرت بسیار مشعوف می شوند و جمله معروفی که پیامبر (ص) در حق حضرت زهرا (س) به کار بردند را در حق حضرت معصومه (س) به کار بردند: «فداها ابوها».
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد حسن مخبر، محقق و پژوهشگر حوزه دین با بیان این روایت درباره شأن و جایگاه علمی فاطمه معصومه (س) می گوید: «این عبارت صرفاً یک عبارت عاطفی نیست که پدر به واسطه علاقه به فرزند خود آن را بیان کند. جایگاه سوال از امام در حوزه هدایت است و جواب را فاطمه معصومه (س) دادند. حضرت با بیان این عبارت «فداها ابوها» بر جواب ایشان صحه می گذارند؛ یعنی آنچه حضرت معصومه (س) فرمودند کانه خود امام معصوم گفته است.»
وی در ادامه، به معصوم بودن فاطمه معصومه (س) اشاره و در این باره توضیح می دهد: «یک عصمت در حوزه امامت و یک عصمت در حوزه ولایت وجود دارد. عصمت در حوزه امامت مربوط به شأن اجرایی و عصمت در حوزه ولایت مربوط به شئون انسانی فرد است.
وقتی می گوییم معصومیت، این نکته به ذهن همه می آید که تنها مخصوص چهارده نفر است در حالی که در شخصیت های دنیای اسلام به ویژه شخصیت های برجسته شیعه، شخصیت های خاص و برجسته ای داریم گرچه به عنوان عصمت امامت مطرح نیستند ولی مرتبه دیگری از عصمت (عصمت در ولایت) را دارند.
در میان مردان، حضرت عباس (ع) و در میان بانوان هم زینب کبری (س) و فاطمه معصومه (س) شامل این نوع عصمت هستند.
لذا حضرت معصومه (س) امام نیستند اما معصوم در ولایت هستند و با حرکت در حوزه عبودیت به این مقام رسیده اند و دارای ولایت عصمت شدند؛ ولایت تشریعی نه تکوینی. در امام معصوم البته هر دو مقام امامت و ولایت جمع شده که هم عصمت تکوینی است و هم تشریعی.»
سلام بر دختر و خواهر و عمه ولایت
فاطمه معصومه (س) لقب «محدثه» را داشتند و حجت الاسلام مخبر در این باره توضیح می دهند: «محدثه نه به معنای کسی که فقط حدیث می گوید، یعنی کسی که با اهل آسمان صحبت می کند. ایشان به این مقام و جایگاه رسیده اند که الهامات و واردات قلبی الهیه دارند.»
این محقق و پژوهشگر حوزه دین را از زیارتنامه حضرت معصومه (س) یاد می کنند و می گوید: «در میان همه امامزادگان چند امامزاده هست که زیارتنامه شان را امام معصومه انشا کرده و اداب زیارتشان را آموخته است.
اغلب زیارتنامه ها را علما با استفاده از زیارتنامه ائمه معصوم نوشتند. این خود نشان از توجه ویژه امام معصوم به این بزرگواران است که به نوعی قائم مقام امام معصوم هستند و می دانید که ما بر اساس اعتقادات شیعی معتقدیم امام معصوم هم مانند پیامبر (ص) از روی هوا و هوس چیزی نمی گوید و آنچه می گوید از وحی الهی است اما نه به معنای وحی قرآنی؛ اگرچه که می تواند منتخب از وحی قرآنی باشد.»
در زیارتنامه حضرت معصومه (س) می خوانیم السلام علیک یا بنت ولی الله و یا اخت ولی الله و یا عمه ولی الله. سه بار عبارت ولی الله تکرار می شود و این یعنی پیوند ایشان با پدر و برادر و برادرزاده. تنها پیوند خونی نیست و بر اساس ولایت الهی است و حجت الاسلام مخبر توجه را به این نکات دقیق زیارتنامه حضرت معصومه جلب و اضافه می کند: «زیارتنامه حضرت معصومه (س) نکات بسیار دقیقی دارد که از ناحیه امام رضا (ع) نقل شده است.
اشاره به دختر و خواهر و عمه ولایت آن هم ولایت معصومانه، از نکات بسیار دقیقی است که افق هایی از عظمت حضرت فاطمه معصومه (س) به روی ما باز می کند.
زیارت با معرفت بانویی که از انسان بهشت می سازد
امام معصوم درباره حضرت معصومه (س) می فرمایند اگر کسی عمه مرا «عارفا بحقها» زیارت کند، له الجنه؛ بهشت مال اوست. تمام بهشت؛ و این یعنی به کمال دریافتن چیزی.
حجت الاسلام مخبر درباره این روایت توضیح می دهد:«آیت الله جوادی آملی می فرمودند گاهی عنوان می شود اگر کسی فلان کار را انجام داد قصر یا باغی از بهشت به او اختصاص پیدا می کند. اما در این حدیث عنوان شده بهشت، نه گوشه ای از آن.
این «عارفا بحقها» نشان می دهد حضرت معصومه (س) یک حقی دارد که این حق باید مورد معرفت قرار گیرد و ثمره عملی هم داشته باشد. اگر کسی به آن جایگاه معرفت پیدا کند ثمره عملی هم خواهد داشت و ثمره عملی هم، قرار گرفتن در آموزه های نورانی است.
کسی که آن حقیقت را درک کند، شاگرد قرآن و عترت می گردد و بهشت مال اوست.»
وی تاکید می کند: «بهشت مکان نیست؛ مکانت است و یک جایگاه که حدودی ندارد این نشان می دهد که اگر کسی به فاطمه معصومه (س) معرفت پیدا کند، خودش بزرگ می شود. رابطه قیامت با انسان هم رابطه دو شیء جدا از هم نیست؛ رابطه ظاهر و باطن است.
آنچه که در همین عالم شکل می گیرد باطن آن در قیامت آشکار می شود. با این نگاه درمی یابیم انسانی که «عارفا بحقها» ایشان را زیارت می کند بهشت برای اوست؛ یعنی از انسان بهشت می سازد. فاطمه معصومه (س) این کیمیاست که مس وجود انسان را به طلا بدل می کند.»
درک ثواب زیارت حضرت فاطمه معصومه (س)
خبر به مامون می رسد که دختر موسی بن جعفر (ع) با کاروانی راه افتادند و هرجا که می رسند سخنرانی و روشنگری می کنند. این حرکت فاطمه معصومه مامون را به وحشت انداخت که اگر همین طور ایشان بخواهند منزل به منزل مردم را با جایگاه ولایت و اهل بیت (ع) آشنا کنند، نقشه های مامون نقش بر آب می شود و مردم متوجه می شوند برای چه امام رضا (ع) را به خراسان آوردند و ایشان در چه شرایطی قرار دارند.
برای همین کاروان که به ساوه رسید، ماموران مامون به آن حمله ور شدند و جریان شهادت همه محارم حضرت معصومه (س) اتفاق افتاد و فاطمه معصومه (س) نیز مسموم شدند. پرسیدند چقدر تا قم راه مانده است و بعد دریافتند که با وجود رنج بیماری امکان رفتن به این شهر وجود دارد و رهسپار قم شدند.
17 روز در قم بودند و بعد رحلت می کنند و مزارشان در قم قرار می گیرد؛ همان طور امام صادق (ع) می فرمایند «خدا حرمی دارد که مکه است و پیامبر حرمی دارد که مدینه است و امیرالمومنین حرمی دارد که کوفه است و ما هم دارای حرمی هستیم که قم است و در شهر قم تربتی خواهد بود که ویژگی خاصی دارد و یکی از فرزندان من به نام فاطمه در آینده در آن دفن خواهند شد که اجر زیارت او بهشت است.»
مریم معین الاسلام پس از این اشارات تاریخی اضافه می کند: «اما پس از دفن حضرت معصومه (س) بود که به برکت وجود ایشان شهر رونق زیادی پیدا کرد و تبدیل به پایگاه مطمئنی برای دوستان اهل بیت (ع) و شیعیان شد و همان طور که امام صادق (ع) فرمودند، شد حرم اهل بیت (ع) و هرکسی که می خواست شیعه و محل امنی برای زندگی داشته باشد به قم پناه می آورد.»
ازدواج، مهم ترین راه خوشبختی است اما تنها راه نیست
روز میلاد چنین بانوی کم نظیری را روز دختر نام گذاری کرده اند تا الگویی باشد برای دختران جامعه.
در همین باره نیلچی زاده با بیان اینکه باید دختران و زنان به این حریت و آزادی فکری برسند که راه بندگی خدا را راه اصلی قرار دهند، اظهار می کند:
«در فرهنگ روان شناسی اجتماعی ما در این دوره، 27 سالگی را سن سختی ازدواج و 30 سالگی را سن یأس از ازدواج مطرح می کنند و ما به نوعی ازدواج به موقع دختران خود را به عنوان مساله ای جدی داریم که باید مهندسی اساسی شود. با این حال همیشه به دختر خانم ها می گویم ازدواج تنها راه بندگی نیست. الیته یکی از شاهراه های بندگی بوده امام مهم این است که شما خودتان را در مسیر انتخاب شدن به شکل صحیح قرار دهید، نه انتخاب شدن به هر قیمتی.»
وی تصریح می کند:«ازدواج یک راه بزرگ و موثر در خوشبختی است اما تنها راه خوشبختی نیست. با این نوع نگاه شما می بینید که حضرت معصومه (س) در نقش علمی، اجتماعی، تبلیغی، رشد و معرفت زایی هیچ نقصانی ندارند.»
این کارشناس مسائل زنان و خانواده همچنین عنوان می کند: «پس این امکان هست که دختران ما این فرصت را از خودشان دریغ نکنند که به سرمایه های علمی و معرفتی خود اضافه کنند و این مسیر را به شکل درستی پیش ببرند.
این نکته ویژه ای است که باید به آن توجه کنیم. در فرایند رشد و مسیر تعالی دخترانه جامعه به یک بازنگری نیاز داریم؛ هم دختران این نیاز را دارند و هم خانواده و جامعه که باید دختران را صرفاً به عنوان یک موقعیت برزخی بین کودکی و زنانگی نبینند؛ اینکه دختران در جایگاه خود قابلیت های خاص و سرمایه های ویژه ای دارند که اگر آن را به خوبی صیانت کنند قابلیت ها چندین برابر می شود.»
منبع: نشریه همشهری آیه شماره6