زندگانی امیرمؤمنان علی(علیه السلام)
نویسنده: دکتر سید جعفر شهیدی
چکیده
امام علی بن ابی طالب به قول قالب در روز سیزدهم رجب دیده بر جهان گشود. تربیت او را رسول خدا عهده دار گردید. علی در اسلام از دیگران پیشی گرفت و اولین یاور پیامبر اسلام گردید. او در زمان فتنه قریش بر بستر پیامبر قرار گرفت و جان شیرین را در راه پیامبر به خطر افکند تا پیامبر فصل هجرت را بیاغازد. از این پس، همواره در کنار پیامبر بود. در غالب جنگ ها شرکت کرد که سرآمد آنها، جنگ خندق و خیبر است. سال هشتم هجری، سال فتح مکه، بر دوش پیامبر به پاکسازی کعبه از بتان جاهلیت پرداخت. رسول خدا (ص) دو ماه پس از سفر حج به دیدار معبود شتافت؛ در حالی که علی وعده ای از خواص در تجهیز پیامبر بودند، گروهی در سقیفه در فکر حکومت به سر می بردند.
در اسلام مراسم خاکسپاری از اهّم امور است سؤال اینجاست که چرا مسلمانان برای درک فضیلت تجهیز رسول خدا گرد نیامدند؟
بهرحال جدال بالا گرفت و ابوبکر بر مسند خلافت تکیه زد. از این پس کسی به علی روی خوش نشان نداد یا اگر داد دل و زبانش یکی نبود. در آن روزگار تنها کسی که به یاری سنت رسول پرداخت دخت گرامش بود که او نیز چندی نپایید و بدین ترتیب غمی بر غمهای علی (ع) افزود.
پس از رحلت پیامبر(ص) بیشتر قبایل و نو مسلمانان به آیین جاهلیت بازگشتند، چرا که ترک آیین پدران و پرداخت زکات را بر نمی تافتند. اما هوش مندان قریش از جمله ابوسفیان می دانستند که زمان حکومت قبیله ای به سرآمده و باب اسلام هرگز بسته نخواهد شد. لذا ابوسفیان وقت را غنیمت شمرد، نزد علی آمد و دم از هواخواهی او زد. علی (ع) که از نیت او خبر داشت، دانست که باید سکوت کند و با خلفا مدارا نماید. او خلافت را حق می دانست، اما دین و وحدت مسلمانان را از آن واجب تر می پنداشت.
امام(ع) در سال های گوشه نشینی به جمع آوری قرآن پرداخت و پیوسته مسلمین را به خواندن و درک مفاهیم قرآن فرا می خواند.
دوران ابوبکر به سرآمد و دوران عمر و عثمان نیز؛ عثمان به دلیل فساد اقتصادی و تبعیضهای ناروا خود را به دام توطئه شورشیان انداخت. گرچه امام(ع) تا آخرین لحظات از او حمایت کرد ولی شورشیان تاب نیاوردند و او را به قتل رساندند و ازین پس مردم از هر جهت به سوی امام(ع) هجوم آوردند و خلافت را به او تحمیل کردند.
طی 25 سال گذشته هیچ سالی مناسب تر از این سال برای خلافت امام نمی نمود. بسیاری از ارزشها دگرگون شده، احکام الهی معطل مانده، و بیت المال به جای ناحق رفته بود و آداب جاهلی بر مردم مسلط گشته بود.
امام(ع) پس از فراغت از بیعت، عاملان خود را به سوی بلاد اسلامی گسیل داشت، اما چندان با توفیق روبرو نشد. مدینه هم چندان موافق با رأی امام پیش نمی رفت. از مخالفان که بگذریم برخی از موافقان هم چشم به دنیا داشتند، دم از مخالفت زدند. از جمله طلحه و زبیر به همراه ام المؤمنین عایشه (که از امام دل خوش نداشت) آنان پایگاه مقاومتی را در مکه بر علیه مرکز حکومت فراهم آوردند؛ و آهنگ بصره نمودند؛ و بدین ترتیب مقدمات جنگ جمل فراهم آمد. امام (ع) ناچار روانه ی عراق گردید؛ جنگ بین سپاهیان در گرفت و سپاه امام فائق آمد در این نبرد طلحه و زبیر کشته و شتر و کجاوه عایشه بر زمین نشست. با افتادن شتر که پرچم مینمود کار جنگ پایان یافت و بدین ترتیب 6000 تا 10000 تن از مسلمین جان باختند. امام (ع) عایشه را با احترام به همراه چهل زن راهی مدینه کرد و خود راهی کوفه شد.
از دیگر موانع امام(ع) معاویه پسر ابوسفیان بود. امام(ع) جریر را به قصد بیعت نزد او فرستاد. معاویه به بهانه های واهی او را در شام معطل کرد و سرآخر ناکام نزد امام بازگشت. بدین ترتیب مقدمات جنگ صفین فراهم گردید، که با فتنه عمر پسر عاص کار به حکمیت کشید، و در داستان حکمیت با زیرکی عمر ماجرا به سود معاویه رقم خورد، و آنچه امام(ع) کوفیان را از آن بیم می داد به وقوع پیوست. این قضیه مقدمه ی ظهور خوارج بود.
داستان خوارج و جنگ نهروان از شگفت انگیزترین و دردناکترین حوادث دوران خلافت علی (ع) است. آنان نه در پی حکومت، و نه دیده بر خلافت داشتند. بعض آنان شب زنده داری و قاری قرآن بودند؛ و بیشتر آنان آگاه بر فضایل امام(ع) بودند. در هر صورت در نهروان از سپاه امام بیش از ده تن کشته نشد، و از آنان جز ده تن باقی نماند.
از این پس هر چه امام(ع) کوفیان را به نبرد با شامیان فراخواند، کوتاهی کردند و از فرمان امام روی برتافتند. سال های 39 و 40 هجرت برای امام (ع) سال های پررنجی بود. معاویه با نیرنگ توانست بر سرزمین مصر چیره شود مصر در آنزمان به لحاظ موقعیت سیاسی بسیار مهم بود، بدین ترتیب معاویه گامی دیگر به آرزوی خود نزدیکتر شد.
امام (ع) از سویی گستاخی معاویه را میدید و از دیگر سوی سستی مردم خود را؛ خون دل میخورد و به خدا شکایت می برد.
سرانجام امام(ع) با توطئه خوارج به شهادت رسید. در اینکه علی (ع) در شب نوزدهم ماه رمضان به دست ابن ملجم ضربت خورد تردیدی نیست؛ اما آیا کشنده ی او فقط مردی خارجی بود؟ جای تردید است.
ریشه این توطئه را ابتدا در کوفه و نزد اشعث پسر قیس که از امام کینه بر دل داشت، و سپس در دمشق باید جستجو کرد. البته از داستان ساختگی زنی به نام قطام که به این داستان پیوند خورده تا چهره توطئه گران اصلی را پوشش دهد نیز نباید غافل ماند.
امیرمؤمنان، علی(ع)، فرزند ابوطالب، و جدّ او عبدالمطلب پسر هاشم است و هاشم پسر عبدمناف. خاندان هاشم شاخه ای از عبدمناف اند و شاخه ی دیگر آن بنی عبدشمس، نیای امویان است. هر دو خاندان از قریش اند. خاندان هاشم در قریش به بزرگواری و گشاده دستی شناخته بودند؛ هر چند مکنتی چون خاندان عبدشمس نداشتند.
مادرش فاطمه، دختراسد بن هاشم بن عبد مناف است. فاطمه چندی تربیت رسول خدا را عهده دار بود و برای او چون مادر می نمود. رسول خدا پیوسته او را گرامی می داشت و چون درگذشت، او را در پیراهن خود کفن کرد.
کنیه ی مشهور او ابوالحسن و لقب هایش فراوان است. از آن لقب ها آنچه در میان ایرانیان شهرت دارد اسدالله و حیدر است. لقب اسدالله را رسول خدا(ص) بدو داد و مادرش وی را حیدر خواند، و حیدر در لغت عرب به معنای شیر است.
علی(ع) در خانه ی کعبه به دنیا آمد و این شرافت تنها نصیب آن حضرت شده است. ولادت او را روز جمعه، سیزدهم رجب، یا بیست و سوم آن ماه و بعضی نیمه ی شعبان نوشته اند.
تربیت علی(ع) در کنار رسول خدا(ص) انجام گرفت. ابوطالب که در کودکی سرپرستی محمّد(ص) را بر عهده گرفت، فرزندان و عیال بسیار داشت. قریش را سالی سخت پدید آمد. محمّد(ص) عموی خود، عباس را گفت: «برادرت ابوطالب نان خور فراوان دارد و چنین که می بینی، مردم در سختی به سر می برند. بیا نزد او برویم و از آنان بکاهیم. من از برادران او یکی را برمی دارم، تو هم یکی را، و سرپرست آنها می شویم». عباس پذیرفت. نزد ابوطالب رفتند و داستان را با او در میان نهادند. ابوطالب گفت: «عقیل را برایم بگذارید و هر چه خواهید، بکنید». محمّد(ص) علی(ع) و عباس جعفر را گرفت. از این رو علی(ع) در خانه ی محمّد(ص) و در دامان او پرورده شد و خود در این باره چنین گوید:
«در پی او بودم، چنان که شتر بچه در پی مادر. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای برپا می داشت و مرا به پیروی آن می گماشت».
هرچه بیشتر می بالید، رسول خدا بیشتر به او می پرداخت و بر تربیت او می افزود، و او در این باره چنین فرموده است:
«آنگاه که کودک بودم، مرا در کنار خود نهاد و بر سینه ی خویشم جای داد و مرا در بستر خود می خوابانید؛ چنان که تنم را به تن خویش می سود و بوی خوش خود را به من می بویانید».
هنگامی که رسول خدا در کوه حرا به رتبت پیمبری مشرف گردید و به خانه بازگشت، در خانه ی او خدیجه، علی و زید، پسر حارثه، به سر می بردند. او حالت و رسالت خود را پیش از آن که به دیگران بگوید به این سه تن گفت و هر سه، بی هیچ و چرا بدو گرویدند. باور داشتنی است که علی(ع) نخستین مرد در پذیرفتن دین اسلام باشد. او در این باره چنین می گوید:
«هر سال در حرا خلوت می گزید. من او را می دیدم و جز من کسی وی را نمی دید. آن هنگام جز خانه ای که رسول خدا و خدیجه در آن بود، در هیچ خانه ای مسلمانی راه نیافته بود. من سومین آنان بودم. روشنایی وحی و پیامبری را می دیدم و بوی نبوت را می شنودم».
و در جای دیگر می گوید:
«هیچ کس پیش از من به پذیرفتن حق نشتافت و چون من صله ی رحم و افزودن در بخشش و کرم نیافت».
درآغاز اسلام، خواندن مردم به اسلام پنهانی بود. این مدت را سه سال نوشته اند و چون آیه ی «و أنذر عشیرتک الاقربین» نازل شد، پیغمبر(ص) به علی(ع) گفت: «خدا مرا فرموده است خویشاوندان نزدیکم را به پرستش او بخوانم. گوسفندی بکش و صاعی نان و قدحی شیر فراهم کن».
علی(ع) چنان کرد. در آن روز چهل تن، یا نزدیک به چهل تن، از فرزندان عبدالمطلب فراهم آمدند و همگی از آن خوردنی سیر شدند؛ اما همین که رسول خدا(ص) خواست سخنان خود را آغاز کند، ابولهب گفت او شما را سحر کرد. مجلس به هم خورد. رسول خدا دیگر روز آنان را خواند و گفت: «ای فرزندان عبدالمطلب! گمان ندارم کسی از عرب برای مردم خود بهتر از آنچه من برای شما آورده ام، آورده باشد. دنیا و آخرت را برای شما آورده ام».
آنگاه رسالت خویش را به خویشاوندان رساند و گفت: «کدام یک از شما مرا در این کار یاری می کند تا برادر و وصیّ من و خلیفه ی من در میان شما باشد؟» همه خاموش ماندند. علی(ع) گفت: «ای فرستاده ی خدا، آن منم».
پیغمبر(ص) فرمود: «این وصیّ من و خلیفه ی من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او فرمان برید». از این رو علی(ع) به جانشینی و وصایت رسول خدا(ص) گماشته شد.
قریش، یا دست کم سران آن، از این که محمّد(ص) مردم را به خدای یگانه می خواند، بیمی نداشتند؛ چرا که بتان از روی اعتقاد ارزشی نمی نهادند؛ اما در میان آنچه پیغمبر از زبان وحی بر مردم می خواند، آیه هایی بود که از آن می ترسیدند و آن را برای ثروت خود تهدیدی می دیدند؛ سفارش یتیمان، سخت نگرفتن بر بردگان، پرهیز از اندوختن مال و رعایت حال عیال. چنین کاری پذیرفتنی نیست. چه باید کرد؟ تا محمّد کشته نشود، این شعله خاموش نخواهد شد؛ اما اگر او را بکشند، بنی هاشم خون خواه اویند و هر خانواده از آنها با خانواده هایی پیوند دارد؛ درگیری میان قریش پدید می آید و آرامش به هم می خورد. راهی دیگر باید جست.
سران خانواده ها در دارالنَّدوه که مجلس شورای آنان بود، گرد آمدند. پس از گفت و گوی بسیار، همگان بر این اقدام یک سخن شدند که از هر قبیله جوانی چابک بگزینند و هر یک از آنان شمشیری برنده در دست گیرد، شب هنگام بر محمّد(ص) درآیند و به یکبار شمشیر خود بر او زنند تا تنی خاص کشنده ی او نباشد. چون چنین کنند، بنی هاشم نمی توانند با همه ی قبیله ها درافتند؛ ناچار به خون بها گردن می نهند.
جبرئیل رسول خدا را آگهی داد که باید این شب در بستر خود نخوابی. رسول خدا، علی(ع) را گفت:
«در جای من بخواب و به تو آسیبی نخواهد رسید».
علی(ع) پرسید: «اگر من جای تو بخوابم، تو در امان خواهی ماند».
گفت: «بلی»
علی(ع) لبخندی برآورد وسجده گزارد. آیه ی «و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله».
درباره ی علی(ع) در این حادثه نازل شد.
رسول خدا(ص) اندکی پس از آن که به مدینه رسید، ابوواقد لیثی را با نامه ای به مکه فرستاد و از علی(ع) خواست به یثرب آید.
علی(ع) با فاطمه(س)، دختر پیغمبر(ص)، و فاطمه مادر خود و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب، که مورخان از آنان به «فواطم» تعبیر می کنند، روانه ی مکه شد. در میان راه، گروهی ازمشرکان مکه راه را بر او گرفتند. علی(ع) با آنان درافتاد و یکی از آنان را که جناح، مولای حرب بن امیه بود، از پای در آورد. مانده ی آنان پراکنده شدند و علی(ع) با همراهان سالم به یثرب درآمد.
از این پس، علی(ع) پیوسته در کنار رسول خدا به سر می برد و در جنگ هایی که تاریخ نویسان آن را غزوه می نامند، شرکت داشت. در غزوه ی بدر که در سال دوم هجرت رخ داد، بزرگان قریش به قصد سرکوب مردم مدینه هماهنگ شدند و جنگ میان آنان در گرفت. مشرکان مکه سخت شکست خوردند و با آن که نیروی آنان سه برابر نیروی مدینه بود، بیش از هفتاد تن از آنان کشته شدند و همین اندازه هم اسیر گردید. علی(ع) در این جنگ چند تن از سران مشرکان را از پا درآورد. او در یادآوری این روز چنین می گوید:
«من در خردی بزرگان عرب را به خاک انداختم و سرکردگان ربیعه و مضر را هلاک ساختم. شما می دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است و خویشاوندی ام با او در چه نسبت است».
نبرد بدر، چنان که نوشته شد، به پیروزی مسلمانان پایان یافت و آرامشی درمدینه پدید آمد. زهرا(س)، دختر پیغمبر(ص)، در خانه ی پدر به سر می برد. ابوبکر و عمر، یکی پس از دیگری خواستگاری او آمدند؛ اما رسول خدا(ص) نپذیرفت. آن دو و نیز مردمی از انصار علی(ع) را گفتند: «فاطمه را خواستگاری کن».
علی(ع) به خانه ی رسول خدا(ص) رفت. پیغمبر(ص) پرسید: «پسر ابوطالب برای چه آمده است؟»
ــ «برای خواستگاری فاطمه».
ــ «مرحبا و اهلاً! مردانی از قریش از من رنجیدند که چرا دخترم را به آنان نداده ام. من بدانها گفتم این کار به اذن خدا بوده است».(1)
جنگ احد در سال سوم هجرت رخ داد. ابوسفیان که می خواست شکست جنگ بدر را جبران کند، با سه هزار مرد و دویست اسب و هزار شتر روی به مدینه آورد. رسول(ص) می خواست شهر حالت دفاعی به خود بگیرد. در شورای جنگی، جوانان پرشور اکثریت داشتند و تصمیم به حمله گرفتند. پیش از آغاز جنگ، عبدالله بن ابی که با پیغمبر(ص) به حالت نفاق به سر می برد، با سیصد تن از مردم خود بازگشت. در آغاز نبرد، سپاه مکه عقب نشست و مردم مکه دست به گردآوری غنیمت گشودند. دسته ی تیرانداز هم که مأمور نگهبانی درّه بود، برای به دست آوردن غنیمت، موضع خود را ترک گفت. خالد، پسر ولید، که در پی فرصت بود، حمله آورد و سپاه مدینه از دو سو در محاصره ماند. گروهی از سست ایمانان از گرد پیغمبر(ص) پراکنده شدند. بعضی بانگ برداشتند محمّد(ص) کشته شد. در چنین وقت، علی(ع) در کنار پیغمبر(ص) بود؛ او را از زمین برداشت و مهاجمان را از او دور ساخت. لشکریان چون از زنده بودن رسول(ص) مطمئن شدند، بازگشتند. از آن سو ابوسفیان دست از جنگ کشید و با وعده ی پیکار سال دیگر از احد بازگشت.
رسول خدا(ص) علی(ع) را گفت : «پی اینان برو و ببین اگر شتران خود را سوار شدند و اسب ها را یدک کردند، به مکه می روند، و اگر اسب ها سوارشدند و شترها را پیش راندند، آهنگ مدینه دارند».
علی(ع) بازگشت و گفت: «بر شترها سوار شدند و اسبها را یدک کردند و راه مکه را پیش گرفتند».
ابوسفیان آنچه را می خواست، در جنگ بدر و احد به دست نیاورد؛ در نتیجه اهمیتی را که در دیده ی بزرگان قریش داشت، از دست داد. ناچار برای جبران شکست ها، سپاهی بزرگ تهیه دید و چون سپاه از قبیله های گوناگون فراهم شد، احزاب نام گرفت.
یهودیان بنی نضیر که به خیبر رفته بودند، همچنین یهودیان بنی قریظه با قریش متحد شدند. شمار سپاهیان مکه را میان هفت تا ده هزار تن نوشته اند. دراین جنگ، مدینه حالت دفاعی به خود گرفت و به پیشنهاد سلمان فارسی گرداگرد شهر را خندق کردند. عمروبن عبدود که دلیری نام دار بود، به همراهی عکرمه، پسر ابوجهل، بر آن شدند که از خندق عبور کنند. عمرو از سپاه مدینه هم نبرد خواست؛ اما هیچ کس جرأت درافتادن با او را نداشت. علی(ع) به جنگ او رفت. چون با وی رو به رو شد، او را ضربتی نزد. کسانی که نزد پیغمبر(ص) بودند و از دور می نگریستند، خرده گرفتند؛ پنداشتند علی(ع) ترسیده است. حذیفه به دفاع از این کسان برخاست. پیغمبر(ص) فرمود: «حذیفه! بس کن؛ علی خود سبب آن را خواهد گفت».
علی(ع) عمرو را از پای درآورد و نزد رسول خدا آمد. پیغمبر(ص)پرسید: «چرا هنگامی که با او رو به رو شدی، او را نکشتی؟»
گفت: «مادرم را دشنام داد و برچهره ام آب دهان انداخت. ترسیدم اگر او را بکشم، برای خشم خودم باشد؛ او را واگذاشتم تا خشمم فرونشست، سپس او را کشتم».
از علی(ع) چند بیت درباره ی این جنگ نوشته اند؛ خلاصه ی ترجمه ی آن را می آورم:
«او از بی خردی سنگ(بت) را یاری کرد و من از درست رایی پروردگار محمّد را. او را همچون شاخ درخت خرما بر روی خاک ها واگذاردم. به جامه های او ننگریستم؛ اما اگر او مرا کشته بود، جامه های مرا بیرون می آورد. ای گروه احزاب، مپندارید خدا دین خود و پیغمبر خود را خوار می کند».
درباره ی این روزها مؤلف کشف الغمه از مناقب خوارزمی حدیث ذیل را آورده است:
«پیکار علی بن ابی طالب(ع) با عمرو، پسر عبدود، در روز خندق، برتر از عمل امت من است تا روز رستاخیز».
پینوشتها:
1- برای آگاهی از چگونگی این زناشویی، به کتاب زندگی فاطمه (س) از نویسنده مراجعه شود.
منبع:نشریه النهج شماره 23-24
علی علیه السلام در آینه قرآن
نویسنده: احد لقمانی
اشاره : قرآن را که می گشاییم، دهها و حتی صدها آیه روشن گر و الگو بخش می یابیم که نشان از رادمردی جاودانه دارد، والا گوهری که افزون بر مقام عصمت که ارزشی بس گرانبهاست فضایل کیمیاگون او در آینه آیات به خوبی بیان شده است و اکنون که چهارده قرن از زمان حیات امام علی علیه السلام می گذرد، گویی او، انسان امروز جامعه ماست و یکایک ویژگی های وی، به مثال آفتاب عالم تاب، تمامی افراد را از ظلمت های زندگانی رهایی می بخشد و اینک که در ماه رمضان نسیم روح بخش سخنان خداوندی، رواق وجودمان را با عطر خود، معنویتی دیگر می بخشد، برخی از آیات قرآن کریم را درباره امیرمؤمنان علی علیه السلام با نگاه دل می بینیم و سیمای علی را در آینه قرآن نظاره می کنیم:
لیلة المبیت
«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد*بعضی از مردم [با ایمان و فداکار همچون علی علیه السلام در لیلة المبیت، به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله]جان خود را در برابر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».(1) مفسر معروف اهل تسنن، ثعلبی می گوید: هنگامی که پیامبر اسلام تصمیم به هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی علیه السلام را به جای خود قرار داد وشب هنگام که به سوی «غار ثور» حرکت نمود و مشرکان اطراف خانه او را محاصره کرده بودند، دستور داد علی علیه السلام در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی(برد خضرمی)که مخصوص خود پیامبر بود، روی خویش بکشد. در این هنگام خداوند به «جبرئیل» و «میکائیل» وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم ، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را برخود ترجیح دهد. هیچ یک حاضر نشدند. به آنان وحی کرد اکنون، علی علیه السلام در بستر پیامبر خوابیده است و آماده فدای جان خویش است. به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید. هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بود، جبرئیل می گفت: «به به! آفرین بر تو ای علی! خداوند به واسطه تو بر فرشتگان افتخار می کند». آن گاه آیه «و من الناس ...» نازل شد و در آن صفات علی علیه السلام بیان گردید.(2)
ابن ابی الحدید معتزلی از اهل سنت درباره تفسیر این آیه بر این باور است که حماسه علی علیه السلام در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جای رسول الله صلی الله علیه و آله - مورد تایید همگان است و غیر از کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز، آن را انکار نمی کنند.(3)
ابلاغ سوره برائت
«وأذان من الله و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن الله بریء من المشرکین و رسوله فإن تبتم فهو خیر لکم و إن تولیتم فاعملوا أنکم غیر معجزی الله و بشر الذین کفروا بعذاب ألیم* و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به «عموم» مردم در روز حج اکبر «روز عید قربان» که خداوند و پیامبر او از مشرکان بیزارند، با این حال اگر توبه کنید به نفع شماست و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید [و از قلمرو و قدرتش خارج شوید] و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده».(4)
احمد حنبل - پیشوای اهل سنت - از ابن عباس نقل می کند که پیامبر فلان شخص را فرستاد و سوره توبه را به او داد - تا به مردم هنگام حج ابلاغ کند - سپس علی علیه السلام را به دنبال او فرستاد و آن را، از وی گرفت و فرمود: ابلاغ این سوره تنها به وسیله کسی باید باشد که او از من است و من از اویم.(5)
ولایت
در تفسیر عیاشی به اسناد خود از حسن بن زید از پدرش زید بن حسن از جدش روایت می کند که گفت: شنیدم از عمار یاسر که می گفت: در هنگام رکوع نماز مستحبی، سائلی برابر علی بن ابی طالب ایستاد، حضرت انگشتر خود را بیرون کرده و به وی داد، آن گاه نزد پیغمبر آمد و داستان خود را گفت، چیزی نگذشت که این آیه نازل شد: «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون*جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آورده اند، همان ایمان آورندگانی که اقامه نماز و ادای زکات می کنند در حالی که در رکوع نمازند»(6) رسول الله صلی الله علیه و آله آیه را بر ما تلاوت نمود و سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست، بارالها! دوست بدار هر که علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن بدارد.(7)
مباهله
«فمن حآجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساء نا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین» هر گاه بعد از علم و دانش که «درباره مسیح »به تو رسیده «باز» کسانی بر تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می کنیم، شما هم زنان خویش را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم، شما هم نفوس خود، آنگاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم».(8) مباهله به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن یعنی بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت کار او را به دست خدا سپردن. انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین علیهماالسلام «نساءنا» را فاطمه علیهاالسلام و «انفسنا» را اشاره به علی علیه السلام دانسته اند. که نشان از چشم گیری مقام علی علیه السلام در عرصه نفرین نمودن دشمنان و آشکار شدن حق و در کنار رسول خدا و حتی همانند جان او گردیدن، بیان شده است.(9)
حقانیت ولایت
«سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع* تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند . از سوی خداوند ذی المعارج - صاحب فرشتگانی که برآسمان ها صعود می کنند-است».(10) علامه امینی نام سی نفر از عالمان اهل سنت را بیان می کند که همگی علت نزول این آیات را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، در صورت حقانیت امانت آن حضرت دانسته اند. داستان از این قرار بود که: چون رسول خدا (ص) علی (ع) را در روز غدیرخم به خلافت منصوب نمود و درباره او فرمود: هر که من مولا و ولی او هستم، علی مولا و ولی اوست، چیزی نگذشت که این سخن در تمامی شهرها منتشر شد. نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: تو ما را دستور دادی تا شهادت به یگانگی خدا و رسالت خودت بدهیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما همه این ها را پذیرفتیم، اما با این ها راضی نشدی تا این که این جوان - اشاره به علی علیه السلام - را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولا» آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خدا؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خدا است، نعمان روی برگرداند و در حالی که می گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه توست، سنگی از آسمان بر ما بباران! این جا بود که ناگهان سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع» نازل شد.(11)
راه مستقیم
«اهدنا الصراط المستقیم* ما را به راه راست هدایت فرما».(12)
علامه طباطبایی در المیزان از «فقیه» و «تفسیرعیاشی» نقل نموده که «صراط مستقیم» در این آیه: امیرمؤمنان، علی علیه السلام است.(13)
در سخن دیگری از امام صادق علیه السلام، صراط مستقیم، راه به سوی معرفت خدا تفسیر شده که دو صراط است، یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت، صراط در دنیا امام واجب الاطاعه است، کسی که او را شناخته و از وی پیروی کند بر این صراط است و در آخرت صراطی است که پل دوزخ است وکسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزیده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد.(14)
انفاق
«الذین ینفقون أموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون* کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، پاداششان نزد پروردگار آنان است و نه ترسی برای آنهاست و نه غمگین می شوند».(15) افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن نیز در تفاسیر خود نزول این آیه را درباره حضرت علی علیه السلام دانسته اند، کسانی چون این عساکر، طبرانی، ابن حاتم، ابن جریر و امام فخر رازی.(16)
داستانی که شأن نزول و علت نازل شدن آیه را در آن بیان کرده اند آن است که: امام امیرالمؤمنین علیه السلام در حالی که تنها چهار درهم داشت، یک درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه خدا انفاق نمود. و حکمت آن این بود که برای هر یک از این 4 نوع انفاق ثوابی خاص است و گاه موقعیت آن را اقتضاء می کند. لذا حضرت اقسام انفاق را انجام دادند.
گوش شنوا
«لنجعلها لکم تذکرة و تعیها أذن واعیه* تا آن - نزول عذاب بر ستم کاران و مستکبران - را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوش های شنوا آن را نگه داری می کنند».(17)برخی از مفسران شیعی سی حدیث از اهل تسنن و تشییع در نزول این آیه درباره شخصیت حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند که نشان گر عظمت مقام امام علیه السلام نسبت به دانایی اسرار پیامبر و وراثت تمام علوم رسول خدا است.(18)حدیث از آن جا آغاز می شود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله - هنگام نزول آیه «و تعیها أذن واعیة» فرمود: «من از خداوند درخواست کردم گوش های علی را از این گوش های شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد». به دنبال سخن پیامبر، علی علیه السلام فرمود: «من هیچ سخن بعد از آن از رسول خدا نشنیدم که آن را فراموش کنم تا به همیشه آن را به خاطر داشتم».(19)
مقام نیکان
«إن الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا...و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و أسیرا.إنما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا* نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است... «آنان» غذای - خود را به خاطر محبت به خدا [با وجود آن که نیاز دارند] به مسکین و یتیم و اسیر می دهند - و می گویند - ما شما را برای خدا طعام می دهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم».(20) 34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتاب های خود، این آیات را درباره ایثار امام علی علیه السلام و خاندان تابناک او دانسته اند.(21) و تمامی عالمان شیعی، هیجده آیه مورد بحث سوره انسان را از افتخارات بی نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی، فاطمه زهرا و فرزندانشان علیهم السلام شمرده اند.(22) ماجرای نزول آیات بدین گونه بود که حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. امام علی و حضرت زهرا سلام الله علیها نذر کردند، هر گاه حسنین علیهماالسلام شفا یافتند، 3 روز، روزه بگیرند. بعد از شفای ایشان همه خانواده، نیت سه روز روزه را نمودند و در طی 3روز هنگام افطار به ترتیب مسکین و یتیم و اسیری مراجعه کرد و خاندان عصمت و طهارت، غذای خود را که هم افطار و هم سحری اشان بود، در راه خدا به ایشان دادند و 3 روز بدون سحری و افطار روزه گرفتند. بعد از آن آیات 5 تا 32 سوره انسان در شأن ایشان نازل شد.(23)
مجاهد در راه خدا
«أجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله و الیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله لا یستوون عند الله و الله لا یهدی القوم الظالمین* آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند «عمل» کسی قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه او جهاد کرده است. «این هر دو » هرگز نزد خدا مساوی نیستند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمی کند».(24) دانشمند معروف اهل سنت حاکم «ابوالقاسم حسکانی» از «بریده» نقل می کند که شیبه و عباس هرکدام بر دیگری افتخار می کردند. علی علیه السلام از کنار آن دو می گذشت از افتخار نمودن آن دو پرسش نمود عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن مسأله آب دادن به حجاج خانه خدا است. شیبه گفت: من تعمیر کننده مسجدالحرام و کلیددار خانه کعبه هستم. علی علیه السلام گفت: با این که از شما حیا می کنم، باید بگویم که با این سن کم افتخاری دارم که شما ندارید. آن دو پرسیدند: کدام افتخار؟ حضرت فرمود: من با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خدا و پیامبر - درود خداوند بر او خاندان وی باد - آورید عباس خشمناک برخاست و نزد رسول الله رفت. (و به عنوان شکایت) گفت: آیا نمی بینی، علی با من چگونه سخن می گوید؟ پیامبر علی علیه السلام را خواست و ازچگونگی ماجرا پرسش کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شده گفت: ای محمد! پروردگار به تو سلام می فرستد و می گوید این آیات را بر آن ها بخوان : «أجعلتم سقایة الحاج...».(25)
پی نوشت ها :
1- سوره بقره /207.
2- تفسیر نمونه، آیت الله مکارم و جمعی از نویسندگان، ج2، ص 46؛ الغدیر، ج2، ص44.
3- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج3، ص270، احیاءالعلوم، غزالی، ج 3، ص 238، نزهة المجالس، صفوری، ج 2، ص 209، تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی حفی، ص 21، مسند، احمد حنبل، ج 1، ص 348، تاریخ طبری، ج2، ص 99، 101، سیره ابن هشام، ج 2، ص 291، تاریخ یعقوبی، ج2، ص 29.
4- توبه/3.
5- مسند احمد حنبل: ج1، ص231(طبع مصر)، همان ج 3، ص 212، همان، ج 1، ص 150، خصایص نسائی، ص28.
6- سوره مائده/7
7- فسیر عیاشی ج 1 ص 327 ح 139.
8- آل عمران/61.
9- صحیح مسلم، ج 7، ص120، مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 185، تفسیر طبری، ج 3، ص 192، مستدرک حاکم نیشابوری، ج 3، ص150، دلائل النبوة، حافظ ابونعیم اصفهانی، ص297، روح المعانی، آلوسی، ج 3، ص 167، کشاف، زمخشری، ج1،ص 193، فصول المهمه ابن صباغ، ص 108 ،الجامع الحکام القرآن ،علامه قربطی،ج 3،ص 104.
10- معارج/1 و 3.
11- تفسیر نمونه، ج 25، ص 7.
12- فاتحه /5.
13- تفسیر المیزان (ترجمه )، ج1، ص49، تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج 1، ص 50.
14- همان.
15- بقره/274.
16- نگاه کنید به تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص290 و 291.
17- الحاقه/12.
18- تفسیر قرطبی، ج1، ص6743، مجمع البیان، روح البیان، روح المعانی، المیزان و تفسیر البوالفتوح رازی، ذیل آیه 12 سوره معارج.
19- مناقب ابن مغازلی شاخصی، ص265.
20- انسان/5 و 8 و 9.
21- الغدیر، ج3، ص 107، احقاق الحق، ج 3، ص157 تا 171.
22- تفسیر نمونه، ج25، ص 345.
23- تفسیر احسن الحدیث، ج12، ص 274، الجدید، ج7،ص283، حجة التفاسیر، ج7، ص 139، الکاشف، ج 4، ص 670، کشف الاسرار، ج10، ص319.
24- توبه/19.
25- تفسیر طبری، فخر رازی و آثار اصحاب النزول واحدی، تفسیر خازن بغدادی، معالم التنزیل بغوی، مناقب ابن مغازلی و جامع الاصول ابن اثیر، برای توضیح بیشتر درباره این حدیث و مشخصات مدارک آن به احقاق الحق مرحوم شوشتری، ج 3، ص 122 تا 127 مراجعه کنید.
منبع: ماهنامه قرآنی نسیم وحی
ماه رجب ، جویباری از بهشت
ایام مقدس
اگرچه اجزاء زمان همانند یکدیگرند، خداوند متعال برخی امور یکسان را از طریق اعطای حرمت و قداست افزونتری به آنها، از ویژگی خاصی برخوردار ساخته که دیگر امور از این خصوصیتبیبهرهاند، امتیاز دادن به پارهای از ماهها به لحاظ برخورداری این ایام از حرمتی بیشتر، از آن جهت است که خداوند متعال حرمت را در این اوقات سختتر و ناخوشایندتر از هتک حرمت در سایر ماهها مقدر فرموده که عصیان در برابر حق و ارتکاب گناه در چنین ایامی مجازاتی شدیدتر در پی داشته و اعمال حسنه در آنها پاداشی دو چندان را برای صاحبش به ارمغان میآورد، برخی مؤمنان و وارستگان به درک و حرمت نهادن چنین اوقاتی شائقند و سعی بر آن دارند که از طریق ذکر، عبادت و دعا این مقطع از زمان را احیا کرده و در واقع یک تمایل درونی برای برخورداری از فضائل چنین لحظاتی گرانبها را در خود احساس مینمایند و به شکوفایی آن مبادرت میورزند، وقتی خداوند متعال خواستار آن است که با بنده خود از در دوستی و عاطفه درآید او را در اوقات و فرصت های پرفضیلتبا اعمالی برتر، والا و شایسته مشغول مینماید.
بنابراین آن که آهنگ دریافت مهر الهی را در اعماق قلب خویش میپروراند ضرورت دارد تمام توان خویش را به کار گیرد تا در چنین اوقات فروزانی در غفلتبه سر نبرد چرا که چنان اوقات شریفی موسم خیرات و سوداگریهایی است که منافع فراوانی را برای او به دنبال میآورد، در غیر این صورت از پیروزی و رستگاری محروم میماند و از قافله پرهیزگاران فاصله میگیرد .
رشته رحمت
هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازدهگانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداستبرخوردار میباشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم» (1) یعنی برخوردار از حرمتیاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام میباشد . رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودهاند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلتبه پایه آن نمیرسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور میگردد .» (2)
امام هفتم (علیه السّلام) فرمودهاند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرینتر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد . (3) از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب» میگویند زیرا که رحمتخداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته میشود پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبة (4) .
اعراب وقتی که دریاها مواج میشد، رودها جاری میگردید و درختان رشد و نمو میکرد میگفتند موسم رجب است و آن را تعظیم مینمودند و طی آن از جنگ و خونریزی اجتناب مینمودند و «رجبته ترجیبا» به معنای بزرگداشت میباشد و این ماه را به «مضر» اضافه میکردند و میگفتند: «رجب مضر» زیرا قبیله «مضر» بیش از سایر قبایل به این ماه حرمت مینهادند . (5) در روایات منقول از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت (علیهم السّلام) نام هایی برای «رجب» ذکر شده است از جمله آنها «رجب الفرد الاصب» میباشد، زیرا در این ماه رحمت الهی همچون بارانی که از آسمان میآید بر بندگانش فرو میریزد، به این ماه «اصم» هم گفتهاند زیرا از نظر فضیلت کمتر ماهی به آن میرسد و حتی در زمان جاهلیت مورد تعظیم و احترام اعراب بوده و حرمت آن را نگه میداشتهاند . رجب به «شهر الاستغفار» هم معروف است زیرا در این زمان عباد خداوند با طلب آمرزش و مغفرت از سیئات فاصله میگیرند و به رحمت الهی نزدیک میشوند و در واقع در این جویبار روح و روان خویش را از هرگونه آلودگی منزه ساخته و رذائل و خباثتها را از قلب خود میزدایند، در برخی منابع روایی این ماه را «شهر امیرالمؤمنین (علیه السّلام)» نامیدهاند یعنی ماه ولایت زیرا در سیزدهم رجب ولادت آن امام متقین و پیشوای پرهیزگاران روی داده است همچنان که شعبان را ماه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و رمضان را ماه خدا گفتهاند، رجب را «حبل الهی» نیز نامیدهاند، زیرا ریسمان رحمت الهی و لطف ربوبی برای بندگان از عالم ملکوت آویخته میشود تا هر کس بخواهد توسط آن به مقام قرب راهی یابد، (6) از خاتم رسولان روایتشده است: خداوند را در آسمان هفتم فرشتهای به نام «داعی» است، هرگاه ماه رجب فرا برسد در تمامی لیالی آن از آغاز تا بامداد این ملک چنین ندا میدهد: ذاکران، مطیعان، مستغفران، توبه جویان، مژده، مژده، بشارت، بشارت، من مانوس با کسی هستم که با من همنشین شود و مطیع کسی هستم که از من پیروی کند، بخشنده آنم که از من طلب بخشش کند، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است، هر کس مرا در این ماه بخواند او را اجابت میکنم و هر فردی که از من چیزی بخواهد خواستهاش را برآورده مینمایم، هر کس از من راه بخواهد، هدایتش مینمایم، این ماه را رشته پیوند میان خود و بندگانم قرار دادهام، هر که بدان دستیازد، به من رسد . (7)
اوقات مراقبت
ماه رجب حاوی ارزشهایی معنوی و فواید ملکوتی است که متاسفانه به تدریجسنتحسنه توجه به قداست ایام سال در نزد مردم کم میشود و رو به تحلیل میرود، در گذشته در زندگی مردم و بخصوص اهل ایمان و تقوا این آداب روحانی جاری و ساری بود و کودکان و فرزندان با انس نسبتبه چنین مواقعی تربیت میشدند و طراوت و عطر اذکار و عبادات و مراسم معنوی ماه رجب با رگ و پوستخانوادهها عجین میگشت، اصولا این که دارد ماه رجب فرا میرسد مشخص بود، گویی به استقبال آن میرفتند و برای چنین موسمی لحظه شماری میکردند، برای رؤیت ماه در شب اول میکوشیدند و اهل محل با شادمانی ضمن احوالپرسی عادی تاکید میکردند ماه رجب آمد، اعمالش را بجا آورید . در واقع ماه رجب و شعبان مقدمات و پیش درآمدهای ماه مبارک رمضان هستند . استاد شهید آیة الله مرتضی مطهری ذیل تفسیر سوره ملک میگوید: «ما که بچه بودیم در منزل خود ما - من از هفت و هشتسالگی کاملا یادم است - اصلا این که ماه رجب دارد میآید مشخص بود، میگفتند یک هفته به ماه رجب مانده . . . سه روز مانده، امشب احتمالا اول ماه رجب استبرویم برای استهلال در مسجد که جمع میشدند همه صحبتها از آمدن ماه رجب بود . . . من از بچگی این را میدیدم، مرحوم ابوی ما و مرحوم والده ما غیر از اول و آخر ماه رجب و غیر از ایام البیض، نجشنبهها و جمعهها روزه بودند و بلکه مرحوم ابوی ما در بعضی از سالها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه میگرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل میکردند . . . اصلا این ماه، ماه استغفار و توبه وعبادت است . . .» (8)
پوینده طریق بندگی و سالک راه ملکوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت که شیر روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقلیم توحید آشنایی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هایی جانبخش نوشیده و طالب قرب، کرامت، تعالی و فضیلت میباشد گاه رسیدن پربرکتسال همچون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هایی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در این مواقع بسر میبرد تا از آب گوارا و نوشین حیات و معنویتسیراب شده و روح و روان خود را جانی نوین و طیب و طاهر ببخشد و با نظافتخانه دل و آراستن درون، خود را برای میهمانی خدا و درک لیلةالقدر ماه مبارک مهیا کند . آنان که در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمیدارند چه خوب قدر چنین ایامی را میدانند و بسیار سختتر و هوشیارتر و جدیتر از دنیاطلبان که به دنبال آن هستند تا مبادا سودی فانی و متاعی ارزانی از این نشئه از دستشان بیرون رود، مراقبند تا نکند نفعی باقی و تجارتی راقی برای آخرت، از کفشان ربوده گردد که زیان و نقصان را در این میبینند از این روست که حضرت امام خمینی در چنین مناسبت هایی عنایت افزونتری به خلوت و انس با خدای بیهمتا و دوری از اغیار و کثرت این دیار نشان میدادند .
بر کسی که میخواهد به تصفیه درون بپردازد لازم است که برای دستیابی به خرسندی خداوند تمامی توش و توان خود را به کار گیرد و برای خالص نمودن اعمال و احوال خویش و مصون نگه داشتن آنها از هر گزندی، در ایام ماه رجب مبادرت ورزد که اگر بندهای به اندک عملی به این شیوه و با این خصوصیات توفیق یابد او را کفایت میکند زیرا پاداشی که پروردگار برای عمل ناب و عاری از آلودگی خودخواهی و شرک و نفاق، در نظر گرفته از حساب و شماره بیرون است .
عروج معنوی
نماز راستین و نیز باطن این عبادت به روح آدمی صعود میدهد چنانچه در منابع روایی نماز معراج مؤمن معرفی شده است اما بجا آوردن این فریضه در ماه رجب ترقی معنوی آدمی را مضاعف میسازد و موجب میشود که او با موفقیت افزونتری از نردبان آسمان بالا رود و با عرشیان و قدسیان مانوس گردد، رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس در ماه رجب شصت رکعت نماز به جای آورد، هر شب دو رکعت و در هر رکعتیک بار حمد و سه بار قل یا ایها الکافرون و یک بار قل هو الله احد را بخواند و پس از سلام دستها را بالا ببرد و دعایی را که سفارش شده زمزمه کند . (9) پس از اقامه این نمازها سزاوار است که تا وقت فرارسیدن نماز شب به اموری بپردازد که با حال روحی او انطباق داشته باشد و آن گاه نماز شب به جای آورد و پس از رکعت هشتم به سجده رود و در این حال دعایی را که در کتاب اقبال الاعمال به نقل از امام معصوم (علیه السّلام) آمده بخواند و از مضامین آن غافل نماند و پس از نماز وتر نیز دعایی را که در ماخذ یاد شده درج شده زمزمه کند . (10)
سید بن طاووس در کتاب معروف خود، اقبال الاعمال، از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که آن حضرت فرمودهاند هر که در ماه رجب یک روز روزه بدارد و چهار رکعت نماز گزارد و دررکعت اول صد مرتبه آیةالکرسی و در رکعت دوم دویست مرتبه قل هو الله احد، مرگش فرا نخواهد رسید تا آن که جای خود را در بهشت مشاهده کند و یا برایش این جایگاه رفیع را ببینند . (11)
تمرین تزکیه
فضیلتها و ثواب هایی که برای روزه داری در ماه رجب ذکر شده آنقدر زیاد و قابل عنایت میباشد که غفلت از آن با خسرانی مبین توام است، ابن بابویه (شیخ صدوق) به سند معتبر از سالم روایت کرده که گفت: به محضر امام صادق (علیه السّلام) مشرف شدم در حالی که چند روز به اواخر ماه رجب مانده بود، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: آیا در این ماه روزه گرفتهای؟ عرض کردم: نه، فرمودند آنقدر ثواب را از دست دادهای که اندازهاش را جز خداوند نمیداند همانا این ماهی است که خداوند آن را بر ایام دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و برای روزه داران آن کرامتش را واجب گردانیده است، عرض کردم: یابن رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اگر در اوقات باقی مانده روزه بدارم آیا به برخی از ثوابهای روزه داران میرسم؟ فرمودند: ای سالم، هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خداوند او را از شدت سکرات مرگ، هراس بعد از موت و از عذاب قبر مصون گرداند، و کسی که دو روز آخر رجب را صائم باشد بر صراط به سهولت عبور کند و آن فردی که سه روز از آخر این ماه را روزه بدارد از وحشت روز قیامت و از هول و هراس آن روز ایمن گردد و مجوز بیزاری از آتش دوزخ را به وی بدهند . (12) حضرت امام کاظم (علیه السّلام) فرمودهاند: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد آتش جهنم از او فاصله میگیرد و هر کس سه روز آن را روزه بگیرد بهشتبر او واجب میشود . (13) و در روایتی دیگر از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که هر کس تمامی روزهای رجب را روزه بدارد سروش آسمانی چنین مژدهاش میدهد: بنده خدا گذشته هایت همه بخشوده شد، اینک کار خویش را از نو شروع کن . . . در فرازی از این روایت آمده است که از آن حضرت پرسیدند اگر کسی به هر عذر پذیرفتهای نتواند آن را روزه دارد از چه راهی میتواند به چنین پاداشی دستیابد؟ فرمود: اگر به جای هر روزه نانی صدقه دهد به همین پاداش بلکه بیش از آن خواهد رسید، ثوابی که اگر همه آسمانیان و اهل زمین برای اندازهگیری آن اجتماع کنند حتی یک دهم آن را نمیتوانند احصی کنند . (14)
متفکر شهید آیة الله مطهری خاطر نشان نموده است: یادم است در ماه مبارک رجب در سال 1321 ه . ش - که تابستان بود و به اصفهان رفته بودیم - میرفتیم به درس آقای حاج آقا رحیم ارباب . . . که از بزرگان هستند من این ذکر را اول بار از این مرد شنیدم (ذکری که در سطور بالا آن را درج کردیم)، میدیدم که خیلی کند صحبت میکند و ا ذکار را بالخصوص خیلی با تانی و حضور قلب میگوید . . . میدیدم این مرد مرتب اینها را میگفت، چون پیرمرد بود و نمیتوانست روزه بگیرد آن را با این (ذکر) جبران میکرد و باز یادم نمیرود که در همان سالها روز بیست و پنجم رجب بود . . . ما در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم، بعد از ظهر بود، خوابیده بودیم، از خواب که بیدار شدیم یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی (15) را شنیدم، ما در آن مدرسه غریبه بودیم، به عنوان تابستان رفته بودیم ولی طلبههای آن مدرسه به دفعات از ایشان خواهش کرده بودند، آمده بود برای طلبهها موعظه میکرد و بعد هم ذکر مصیبت، حدیث دارد که در قیامت فریاد میکشند: «این الرجبیون» رجبیون کجایند! این مرد با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد: آن وقتی که بگویند: این الرجبیون و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم در ماه رجب هیچ چیز نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟ غرض این است: این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما به کلی دارد فراموش میشود، ماه رجب میآید بزرگهایمان [متوجه نمیشوند] تا چه رسد به بچهها کم کم اگر به بچهها بگوئیم ماههای قمری را از محرم تا ذی الحجه بشمار نمیتوانند، اصلا فراموش میکنند که چنین ماههایی هم وجود داشتها است، ولی به هر حال تکلیف هرگز از ما ساقط نمیشود . (16)
از اعمال مهم و ارزشمند ماه رجب خواندن اذکار و ادعیهای است که از سوی معصومین روایت گردیده است . به پیروی از امام سجاد (علیه السّلام) در همه این ماه در سجدهها خواندن دعای: عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک تاکید شده است و نیز هر صبح و شام پس از هر نماز خواندن دعای: یا من ارجوه لکل خیر . . . توصیه گردیده است فضیلت زیارت خانه خدا و زیارت قبور اهل بیت (علیهم السّلام) خصوصا زیارت حضرت امامرضا (علیه السّلام) در ماه رجب بسیار زیاد است . (17) شیخ مفید گفته است: عمره رجبیه فضیلتبسیاری دارد و در فضائل آن روایات فراوان وارد شده است، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: عمره بر مردم واجب است مثل حج و افضل عمره، عمره رجب است . (18) هم چنین خواندن زیارت امام حسین (علیه السّلام) در آغاز و میان این ماه توصیه شده است (19) در چند روایت نیز بیان شده که زیارت امام رضا (علیه السّلام) در ماه رجب میباشد .
دعای رجبیه از جمله ادعیه کوتاه و مختصر، اما عمیق و پرمعناست که از ناحیه مقدسه امام مهدی (عج) صادر شده است امام عصر در آغاز توقیع شریف خطاب به ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید - نایب خاص آن حضرت - دستور فرمودند که شیعه در هر روز از ایام ماه رجب این دعا را بخواند . (20) زیارت رجبیه نیز از ناحیه مقدسه حضرت حجة بن حسن عسکری صادر شده و شیخ طوسی از ابوالقاسم حسین بن روح - نایب خاص حضرت مهدی (عج) - روایت کرده که فرمود زیارت کن در مشهد هر امامی که باشی آن پیشوا را در ماه رجب به این زیارت . (21)
فرازهای فضیلت
شب اول ماه رجب بسیار شریف است و از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایتشده که هر که درک کند این ماه را، و در اول، وسط و آخر آن غسل کند، از گناهان بیرون میآید، زیارت حضرت امام حسین (علیه السّلام) هم توصیه شده و نیز اقامه بیست رکعت نماز، بعد از نماز مغرب به ترتیبی که در کتب ادعیه ذکر شده نیز مورد تاکید قرار گرفته و شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» روایت کرده است از ابوالبختری وهب بن وهب از امام صادق (علیه السّلام) از جدش حضرت علی (علیه السّلام) که آن امام را خوش میآمد که خود را در چهار شب در حال احیاء نگه دارد که یکی از آن شبها، اولین شب رجب بود، خواندن دعاهای ویژه به هنگام دیدن ماه رجب چیزی است که درباره آن سفارش شده است، بجاست که سالک طریق حق در این دعا شعبان و رمضان را هم به یاد آورد و از خداوند بخواهد تا او را آمادگی و توانایی بدهد تا آن دو ماه را به شایستگی پذیرا شود و حق آنها را ادا کند . (22) روزه گرفتن در اولین روز این ماه نیز ثواب بسیاری دارد و روایتشده که حضرت نوح (علیه السّلام) در این روز به کشتی سوار گردید و دستور داد کسانی که با او همراهند روزه بگیرند، علاوه بر آن به جای آوردن نماز سلمان و خواندن دعاهایی ویژه که در کتاب «اقبال الاعمال» آمده است، از مهمترین اعمال این روز است .
اگر نخستین شب رجب، شب جمعه باشد «لیلة الرغائب» نام دارد که سزاوار است اعمال آن به جای آورده شود، از مصطفای پیامبران حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایتشده که آن حضرت فرمودند از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید که فرشتگان آن را لیلةالرغائب نامیدهاند، آنگاه که یک سوم این شب سیر میشود ملائکه در کعبه و اطرافش اجتماع میکنند در این حال خداوند بدانان فرماید: فرشتگان من چه خواستهای دارید؟ جواب میدهند: تقاضای ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی، خداوند میفرماید: بخشیدم . رجب طلایهدار انس و محبتبا خدای یکتاست و حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) طلیعه آن ماه خجسته، آفتاب دین ودانش از مطلع رجب جان افسردگان خاکی را گرمی روحانی میافزاید، کیست که با ماه رجب انسی داشته باشد و پنجمین فروغ امامت را نشناسد و کیست که امام رجب را اقتدا کرده باشد و ماه امام را درنیافته باشد، در روز جمعه نخستین روز ماه رجب سال 57 هجری کودکی در مدینه دیده به جهان گشود که او را محمد نامیدند و ابوجعفر کنیه و باقرالعلوم لقبش بود و به هنگام تولد او هالهای از شکوه و عظمت این نوزاد نورانی را فرا گرفت . (23)
در روز سوم رجب سال 254 هجری حضرت امام هادی (علیه السّلام) پس از 33 سال مجاهدت علمی و فرهنگی و صیانت از دیانت در حالی که 41 سال و چند ماه از عمر بابرکتش میگذشتبا دسیسه معتز عباسی توسط سم به شهادت رسید و پس از آن که امام عسکری (علیه السّلام) بر پدر خود نماز گذارد پیکر پاک آن حضرت در خانهاش در سامرا دفن گردید که بارگاه مبارکشان در نهایتبلندپایگی و درخشندگی تا امروز به آسمان فخر میفروشد . (24)
نسیم صبح جمعه دهم رجب سال 195 هجری میوزد و مشعلی دوباره در راهبری عاشقان ولایت گشوده میشود، حیاتی سراسر بخشش و کرامت جهان را در بر میگیرد و جوادالائمه آن چراغ عالمافروز تقوا و احسان بر عرصه جهان قدم مینهد، گویی که تمام کائنات به این وجود ملکوتی حسرت میبرند و ملائکه برای تماشای سیمای سرشار از معنویت او صف بستهاند، جلوهای از اشراق انوار هدایتبر طالبان کمال پرتو افشانی میکند چه این که نوری از درون نوری دیگر پدید آمده است و توسط آن منازل معرفت الهی گشوده میشود حضرت امام رضا (علیه السّلام) خطاب به شیعیان پس از ولادت فرزندشان فرمودند: خداوند فرزندی نصیبم کرد که همچون موسی بن عمران شکافنده دریاهاست و مادرشان به سان مادر عیسی پاک و مقدس است ولی او به ظلم کشته میشود، به طوری که فرشتگان آسمان بر او میگریند و خداوند بر دشمن او و هر کس که به وی ستم نماید غضب میکند و به عذاب الیم گرفتار مینماید . (25)
مستحب است در شب سیزدهم رجب انسان دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت آن حمد یک مرتبه و سوره یاسین و تبارک الملک و توحید بخواند . روز جمعه سیزدهم رجب، سال سی بعد از حادثه عامالفیل فاطمه بنت اسد در خانه کعبه فرزندی را به دنیا آورد که عرشیان و قدسیان از این بابت در موجی از شعف و شادی فرو رفتند و اهل زمین در حیرت قرار گرفته، نوزادی که شیوه ولادتش نقطه عطفی در سیر تاریخی بشر پدید آورد و خداوند در آن حد برایش اعتبار قائل گردید که در حریم مطهر خود او را پاک به دنیا آورد ولیاقت آن را داشت که از خدا نیز نامی گیرد و «علی» نامیده میشود . شان و شکوه و حق و حقوق هر روز با میزان ظهور الطاف و عنایات الهی در آن سنجیده میشود و در سیزده رجب با ولادت حضرت علی (علیه السّلام) لطف الهی در پایهای تجلی کرده که به راستی توصیف آن بلکه درک و دریافت آن از توان ما بیرون است زیرا ولایت آن بزرگوار رکن ایمان بلکه روح ایمان است، پس بجاست که شیعیان روز تولد آن پیشوای پرهیزگاران و تقسیم کننده بهشت و دوزخ و پناه محرومان را عید بزرگ خود بشمارند و بالاترین شان و شکوه را برای آن قائل شوند و خداوند را در برابر چنین نعمتی سپاس گویند . خوشا به حال کسانی که در چنین ایام پربرکتی در کنار کعبه یعنی زادگاه حضرت علی (علیه السّلام) به انجام مراسم عمره توفیق یابند و در زادروز مولود کعبه به نشانه ارج نهادن بر پایمردی قهرمان توحید، پروانه وار بر گرد سمبل توحید طواف کنند .
روز سیزدهم رجب نخستین روز از «ایام البیض» است که تا روز پانزدهم ادامه دارد و چون ماه از آغاز تا پایان این ایام به درستی میدرخشد بدین عنوان شهرت یافته است . (26) ثواب بسیاری برای روزهداری در ایام البیض وارد شده و اگر کسی بخواهد عمل ام داوود را به جای آورد باید این روز را صائم باشد، اعتکاف در این سه روز فضیلت دارد و رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودهاند: هر کس از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب معتکف شود، گناهانش آمرزیده میگردد . (27)
در کتاب «اقبال الاعمال» آمده استحضرت آدم از خداوند پرسید خدایا محبوبترین روزها و گرامیترین زمانها نزد تو کدامند؟ خداوند به وی وحی کرد: محبوبترین روزها نزد من پانزدهم رجب است، ای آدم در این روز بکوش تا با قربانی کردن، میهمانی دادن، روزه داشتن، نیایش کردن، بخشش خواستن و لا اله الا الله گفتن به من تقرب جویی، چنین تقدیر کردهام که فرزندی از احفاد تو را به پیامبری برانگیزم و روز نیمه رجب را به او و امتش اختصاص دهم که در آن روز چیزی از من نخواهند جز آن که بدانان ببخشم . . . حال که نیمه رجب چنین شکوهی دارد بر سالک عاقل است که به خود آید و چنین فرصتخوبی را برای درمان گناهان گذشتهاش و برای جبران اوقات از دست رفتهاش غنیمتبشمرد و آن را به آسانی از دست ندهد و بکوشد تا با اخلاص در یک روز خرابیهای عمر را بازسازد . خواندن دعای استفتاح (عمل ام داوود) با همه شطر و شرطهایش، زیارت امام حسین، به جای آوردن چهار رکعت نمازی که حضرت امیر (علیه السّلام) در این روز به جای میآورد و پس از آن خواندن دعای یا مذل کل جبار و سپس نیازهای خود را از خدا خواستن، به جای آوردن نیمه دوم نماز سلمان، صلوات بر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرستادن، روز مذکور را با توسل به اولیای الهی به پایان بردن از جمله اعمال این زمان است . (28)
ناگفته نماند که 15 رجب آغاز مهاجرت مسلمانان مکه به حبشه در سال پنجم بعثت است و در همین روز بود که قبله مسلمانان از بیتالمقدس به جانب بیت الله الحرام و خانه کعبه تغییر یافت . در 15 رجب سال 62 هجری حضرت زینب کبری (س) رحلتیافت همان بانویی که استوار و مقاوم به دفاع از حق و تهاجم به ستم پرداخت و ناروایی امویان را افشا نمود و با تازیانه کلماتش در دل کارگزاران یزید هراس افکند، کوله بار اسارت را بر دوش کشید و کاروانی را که لطف خدا بدرقه آن بود از شهری به شهری دیگر هدایت کرد و در صیانت از نهضت عاشورا کوشید بانویی که به هیچ ذلتی تن نداد و نمونه آشکاری از انسانیت و پرهیزگاری گشت و در رسانیدن پیام امام سوم کوتاهی نکرد .
در روز 25 رجب سال 183 ه . ق هفتمین فروغ امامت توسط هارون - خلیفه عباسی - به شهادت رسید و بدین گونه فروغی فروزان پس از سالهای متمادی تحمل حبس و شکنجه و فشارهای سیاسی و مجاهدتهای ارزشمند در مسیر انسان سازی جامعه اسلامی، عبد صالحی با چنگال انسان فاجری در بارگاه قدس و ملکوت آرام گرفت .
شب و روز بیست و هفتم رجب یکی از شبها و روزهای بسیار ارجمند و بلکه ارزشمندترین شب و روز سال در کتاب «اقبال الاعمال» از امام جواد روایتشده است که آن حضرت فرمود: در رجب شبی است که برای مردم از هر چه آفتاب بر آن تابیده بهتر است و آن شب بیست و هفتم این ماه است که فردای آن روز بعثت پیامبر روی داد و به جای آوردن اعمال ویژه آن پاداش برابر شصتسال عبادت دارد . (29)
در روز 27 رجب نفخهای آسمانی همراز روحی گشته که با عالم ملکوت انس دارد، ستارهای که با طلوعش آتشکدهها را به دست فنا سپرد و کنگرههای کاخ استبداد کسری را فرو ریخت، اینک پیام رسالت را نجوا میکند راهی از نور در امتداد آسمان تا زمین مکه و افق تا افق فرشتگان صف در صف ایستادهاند و غار حرا در هالهای از نور با خورشیدی در میان، جبرئیل آرام بر زمین گام میگذارد، نبض زمان تند میزند، شب میگریزد و چلچراغ دستی به استقبال میگشاید . سرانجام روز موعود فرارسید و وعدههای الهی تحقق یافت، بعثت پیامبر اسلام همچون آذرخشی کویر منحط و خفقان گرفته انسانیت را پرتو افشانی نمود و طلیعه وحی با فرمان قاطع «اقرا» نمودار گشت و موجی از نور الوهیت در غار حرا برخاست و جام جان پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را لبریز از معنویت و روانش را از انوار معرفت مبتهج نمود . در کتب ادعیه اعمالی از قبیل روزه داری، غسل کردن، زیارت حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت علی (علیه السّلام) و به جای آوردن دوازده رکعت نماز قبل از ظهر، خواندن دعای: «یا من امر بالعفو و التجاوز . . .» توسل به معصومین برای این روز ذکر شده است که به جای آوردن آن ثوابی عظیم دارد . در آخرین روز ماه رجب ضرورت دارد که سالک طریق عبودیت اعمال و عبادات یک ماهه خودش را به خدای واگذارد و عذرخواهانه زبان به پوزش بگشاید و از پیشگاه پیامبران و امامان توسل جوید و آنان را شفیع خویش سازد و نیمه سوم نماز سلمان را به جای آورد . (30)
پینوشتها:
1) اشاره استبه آیه 36 از سوره توبه: منها اربعة حرم . . . .
2) فضائل الاشهر الثلاثه، ابن بابویه قمی، تحقیق غلامرضا عرفانیان، ص24 .
3) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج97، ص37 .
4) مفاتیح الجنان، ص228 .
5) فصلنامه میقات حج، سال چهاردهم، شماره 16، تابستان 1375، ص22 و 23 .
6) در این مورد بنگرید به کتاب بحارالانوار، ج97، ص26 - 55; تحفالعقول ابن سعید حرانی، ص304 - 511 .
7) المراقبات فی اعمال السنة، میرزا جواد ملکی تبریزی، (متن ترجمه) ص70 .
8) آشنایی با قرآن، شهید مطهری، ج8، ص233 .
9) این دعا در مآخذ قبل و نیز آثاری چون اقبال الاعمال ; تحفه حلوانی و مفاتیح الجنان آمده است .
10) المراقبات، ص78 - 79 .
11) مفاتیح الجنان، ص24 .
12) فضائل الاشهر الثلاثة ابن بابویه قمی، ص18 .
13) بحارالانوار، ج97، ص37، ماخذ قبل، ص23 .
14) امالی شیخ صدوق، ترجمه آیت الله کمرهای، ص539 - 540 .
15) در خصوص شرح حال این عالم وارسته و استاد اخلاق نگاه کنید به کتاب ناصح صالح از نگارنده .
16) آشنایی با قرآن، ج8، ص234 - 235 .
17) مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، ج8، ص7 .
18) شرح زیارت رجبیه، شیخ محمد باقر بیرجندی، ص129 - 130 .
19) المراقبات، ص108 .
20) شیخ طوسی در مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، سید بن طاووس در اقبال الاعمال و شیخ عبدالله کفعمی در کتاب مصباح و نیز علامه مجلسی در بحارالانوار این دعا را روایت کردهاند .
21) نک: مصباح الزائر، سید بن طاووس و تحفة الزائر علامه مجلسی و نیز منابع پیشین .
22) المراقبات، ص78، مفاتیح ص243 - 244 .
23) مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص557 .
24) نک: تاریخ یعقوبی، ج2، ص503; حیات الامام الهادی، باقر شریف قرشی، ص348 .
25) نک: اصول کافی، ج2، بحارالانوار، ج50 و ارشاد شیخ مفید .
26) تفسیر روح البیان، ج3، ص422 .
27) کنزالعمال، حسام الدین هندی، حدیث 24007 .
28) المراقبات، ص116 .
29) در ماخذ قبل، ص117 - 121 این اعمال ذکر شده است .
30) المراقبات، ص122 .
منبع: http://www.hawzah.net