احیاگر جنبش علمی امام صادق (ع)
نویسنده: عزیزالله حسینی
هفتم صفر سال 128 هجری آسمان «ابواء»- منطقه کوچکی میان مکه و مدینه- با شکفتن گلی دیگر از گلستان امامت عطرآگین گشت. موسی کاظم(ع) از مادری به نام «حمیده خاتون» از بهترین بانوان عصر خویش متولد شد و پرورش یافت؛ همان بزرگواری که امام باقر(ع) در زمان ازدواج فرزند گرامی شان امام صادق(ع) با وی فرموده بود: «تو بانوی بزرگواری هستی که هم در دنیا ستوده خواهی بود و مدح و فضایل و ملکات ایمانی تو در آخرت بر سر زبانها خواهد بود». امام جعفر صادق(ع) ؛ پدر بزرگوار ایشان نیز امامی است که فرهنگ و ادبیات جهان تشیع با فرهنگ عملی آن امام همام گره خورده است.
ماجرای تولد
ابوبصیر درباره چگونگی تولد موسی بن جعفر(ع) می گوید: من همراه امام صادق(ع) بودم هنگام بازگشت از حج و در بین مکه و مدینه مشغول صرف صبحانه بودیم، پیکی از سوی همسر بزرگوار ایشان آمده و پیغامی را به حضرت داد، در آن هنگام امام بی درنگ برخاست و فرمود: «خداوند به من فرزندی عنایت کرد که در میان مخلوقات پروردگار یکی از بهترین و یکی از آبرومندترین خلق خداست. این فرزند بعد از من امامی برای خلق است. »
ابوبصیر به نقل از امام صادق(ع) می گوید: هنگامی که آن کودک متولد شد، دستهایش را بر زمین نهاد و سر به سوی آسمان بلند کرده و در پیشگاه خدای متعال آغاز به ستایش کرد که این کار نشانه رسول خدا(ص) و اوصیای بعد از ایشان است.
امام کاظم(ع) در معرفی خود فرموده است: «اگر از من می پرسید من فرزند محمد مصطفی(ص) حبیب خدایم. از نسل اسماعیل ذبیح ا... و فرزند ابراهیم خلیل. اگر از شهر من می پرسی، من اصالتاً از شهر و دیاری هستم که واجب است مسلمانان در طول عمر یک بار برای انجام وظیفه (انجام فریضه حج) بدانجا آیند. اگر از مفاخر من می پرسی، از خاندانی هستم که بینیِ گردن کشان و ستمگران را به خاک مالیده، باعث شدند مردم راه هدایت را بشناسند و به سوی توحید روی آرند. اگر شهرت مرا خواهی، من از آل محمدم که خدای دستور داده است که در نماز بر ما درود فرستند».
ویژگیهای اخلاقی
امام موسی کاظم(ع) ، در علم و حلم، تواضع و مکارم اخلاق شهرتی بسیار داشت و دانش وصف ناپذیر و صفات برجسته اخلاقی اش از او تندیسی از انسانی کامل ساخته بود. امام(ع) ، بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بی کران خویش تربیت می فرمود. شبها به طور ناشناس در کوچه های مدینه می گشت و به مستمندان کمک می کرد. مبالغی را در کیسه ها می گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می کرد. کیسه های موسی بن جعفر(ع) در مدینه معروف بود و اگر به کسی یک کیسه می رسید بی نیاز می گشت. با این حال در اتاقی که نمازش را به جای می آورد جز بوریا و مصحف چیزی در آن یافت نمی شد، زیرا در دودمان مقدس و تقوی و در بیت رفیع زهد و عبادت پرورش یافته بود؛ دودمانی که ایمان به خدا و عشق و علاقه به فضایل معنوی و خصایص انسانی از در و دیوار و جوانب زندگی آن می بارید و همگان شیفته و دلباخته عبادت و ستایش پروردگار بودند.
زیباترین ساعات زندگی ایشان هنگام خلوت کردن با آفریدگارش سپری می شد و لذت بخش ترین اوقات عمر او را نماز و انجام فرایض الهی تشکیل می داد. هنگام عبادت با تمام وجود و با تمام احساسات و عواطف خود، متوجه کمال مطلق و معبود بی همتا می گشت و قطره وجود خود را به اقیانوس بی کران هستی بخش جهان پیوند می داد، قطرات اشک شوق بی اختیار بر صورتش می نشست و آرام آرام بر زمین می غلتید. پس از انجام فرایض و واجبات به مستحبات می پرداخت، نافله شب را تا وقت فریضه صبح ادامه می داد، سپس تا طلوع آفتاب به تعقیبات و دعاها می پرداخت، تا هنگام زوال و وقت ظهر در این حالت روحانی باقی می ماند.
سیره علمی
امام موسی کاظم(ع) در علم و دانش نیز سرآمد بود؛ هنوز کودکی بیشتر نبود که فقهای مشهوری چون ابوحنیفه از او مسأله می پرسیدند و کسب علم می کردند. ایشان از همان کودکی در مجلس درس پدر، که مؤسس و رئیس دانشگاه جعفری است، شرکت می جست و روح و جانش را از سرچشمه علوم و معارف اصیل اسلامی سیراب می کرد. در بحثهای علمی حضور می یافت و در میان بهت اطرافیان، فردی کهنه کار و قوی، اهل بحث و منطق و قادر به اثبات مباحث دشوار و معضل علمی بود و این موجب محبوبیت آن حضرت نزد امام جعفر صادق(ع) و اصحاب گردیده بود.
ایشان پس از پدر نهضت علمی او را دنبال کرد و پیروانش را که پراکنده شده بودند، از نو گرد هم آورد و به مجلس درس آنها سر و سامان داد. البته وضعیت برای این اقدام امام مساعد نبود، اما او از هر فرصتی برای تحقق این هدف سود می جست و لحظه ای از تلاش و کوشش باز نایستاد و در راه تکامل جنبش علمی و نهضت فرهنگی اسلام تلاش کرد و صدها محدث، مفسر و مبلغ تربیت نمود و به کمک آنها توانست از مکتب تشیع پاسداری کند و حرکت آن را تداوم بخشد.
امام کاظم(ع) مردم را به تفکر و تعقل دعوت می کرد و متذکر می شد هر چیزی راهنمایی دارد و راهنمای عقل، تفکر است و از نشانه های تفکر، سکوت و خاموشی است. این خود سبب می شود افراد کمتر سخن بگویند و بیشتر بیندیشند تا حقایق را به دست آورند. ایشان در این خصوص می فرماید: «آدمی از سوی خدا دو حجت دارد: حجت ظاهر و حجت باطن. حجت ظاهر، خدا و انبیا و ائمه اند و حجت باطن، عقل است».
یادگارهای علمی و فکری امام موسی بن جعفر(ع) که در کتابهای حدیث و فقه و کلام و تفسیر ثبت گردیده است یکی از بهترین و غنی ترین میراثهای علمی است که اصول زندگی و روشهای تربیتی و معارف ماوراءالطبیعه را با محکم ترین و استوارترین بیانها در اختیار پویندگان آن معارف قرار می دهد و اسرار آفرینش را با عالی ترین بیانات توضیح می دهد که امروز علم با آن همه پیشرفت و ترقی فراتر از آن گام ننهاده است.
یکی از یادگارهای علمی و کلامی امام کاظم(ع) ، حدیث شریف «عقل» است که مبانی کلامی و فلسفی مستحکمی دارد.
صدر المتألهین- در شرح و تقریط حدیث شریف عقل که امام(ع) به یکی از یاران خود بنام «هشام بن حکم» القاء فرموده است، چنین می نویسد: «این حدیث عقل در برگیرنده بزرگترین مشخصات و ویژگیهای عقل است که در محتویات خود معارف عالیه ای از قرآن مجید را دارد این حدیث شریف محتوی معارف پر ارج الهی است که همانند آن را در چندین مجلد از کتابهای عرفا و دانشمندان صاحب نظر نمی توان پیدا نمود. جامعیت حدیث از آن نظر است که اشاراتی به علم ماوراءالطبیعت فلکیات، روان شناسی، اخلاق، سیاست مدنی، تربیتی و... دارد و از نظر مواعظ و پند و اندرز سرشار و غنی است».
امام موسی بن جعفر(ع) بعد از رحلت پدر عالیقدرش مدیر دانشگاه وسیع و بزرگی بود که از پدر به میراث مانده بود. دانشگاهی که مدیریت علمی آن به امام واگذار گردید، در حال توسعه و گسترش و در برگیرنده هزاران دانشجو و استاد بود که در کلاسهای مختلف آن از مکتب پر فیض امام صادق(ع) دانش آموخته و اکنون مشغول گذراندن مدارج عالی تری از دانش و فضیلت بودند.
گروههای متعددی از متکلمان و فقیهان، فیلسوفان و محدثان، مفسران و مورخان، ادیبان و شاعران و دیگر طبقات مختلف علمی اکنون متوجه مقام علمی الهی امام موسی بن جعفر(ع) گردیده اند و از کمالات و فضایل و دانش بی پایان او بهره مند می شدند و گرد شمع وجود او را فرا می گرفتند تا مبانی مکتب فکری و علمی اسلامی را غنی تر و پربارتر سازند و نور درخشان اسلامی را روشن تر و تابان تر نمایند.
امام موسی بن جعفر(ع) دانشمندترین و با فضیلت ترین مردم عصر خود بود و علم و دانش او همانند انبیا از منبع پر فیض الهام و کرامت الهی سرچشمه گرفته بود و در مکتب تربیتی خاندان رسالت و طهارت(ع) تکمیل و سرشار گردیده بود.
علی بن ابی حمزه یکی از سران و ارکان گروه واقفیه می گوید: در سال آخر عمر امام صادق(ع) نزد فرزندش، موسی بن جعفر(ع) رفتم و پرسیدم: «سن شما چقدر است؟»
فرمود: «19 سال»
گفتم: «پدرتان رازی را با من در میان گذاشته است. آیا می توانید بگویید آن راز چیست؟»
فرمود: «آری» و سپس تمام مطلب را بی کم و کاست بیان فرمود. علی بن ابی حمزه در جایی دیگر می گوید: نزد حضرت موسی بن جعفر(ع) بودم که 30 غلام را که از حبشه برای او خریده بودند، به محضرش آوردند. یکی از آنها که نیکو سخن می گفت با امام سخن گفت.
امام(ع) نیز با همان زبان جواب وی را گفت. آن غلام و نیز تمام جمع از این مسأله شگفت زده شدند. آنان گمان کردند امام زبانشان را نمی فهمد. ایشان به آن غلام گفت: من به تو پولی می دهم و تو به هر یک از این غلامان 30 درهم بپرداز. غلامان از محضر امام خارج شده به هم می گفتند: او - امام موسی کاظم(ع) - بلیغ تر از ما به زبان خود ما سخن می گوید و این نعمتی است که خداوند به ما ارزانی داشته است.
علی بن ابی حمزه گوید: به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چنین دیدم که شما با این حبشی ها با زبان خودشان سخن گفتید؟! آن حضرت فرمود: آری. گفتم: در میان آنها تنها به آن غلام امر کردید؟! فرمود: بلی به او گفتم که در حق سایر بردگان نیکی کند و به هر یک از آنها ماهیانه 30 درهم بپردازد، چون او وقتی به سخن آمد از دیگران داناتر می نمود، او از تبار پادشاهان آنها بود. پس او را بر دیگران گماردم تا به نیازهای آنها رسیدگی کند. افزون بر این او غلامی راستگوست. سپس فرمود: شاید تو از اینکه من با آنان به زبان حبشی سخن گفتم در شگفت شدی؟ گفتم: به خدا سوگند آری. فرمود: تعجب نکن! امام به منزله دریاست که آنچه نزد اوست هیچ گاه تمام نمی شود و شگفتیهای او بیش از شگفتیهای دریاست.
کانون حکمت و اندیشه
امام صادق(ع) در تصدیق دانش و آگاهیهای علمی فرزند بزرگوار خویش می فرماید: فرزندم موسی به حدی آمادگی علمی دارد که اگر از تمام محتویات قرآن از او پرسش نمایی با دانش و علم کافی که دارد به تو پاسخ قانع کننده ای می دهد. او کانون حکمت، فهم، معرفت و اندیشه است.
در وسعت و تبحر علمی او کافی است که در نظر آوریم که دانشمندان و محدثان در فنون مختلف اسلامی از وی حقایقی نقل کرده اند که کتابها و دفاتر خود را با آنها پر ساخته اند بحدی که آن حضرت با لقب «عالم» شهرت یافته است.
عصر امام(ع) از نظر علم و دانش، یکی از درخشان ترین اعصار اسلامی بوده است، دانش و هنرهای گوناگون در آن عصر پا بر پلکان اعتلاء نهاده بود. عصر طلایی دانشها و هنرهای ظریف در دنیای اسلام آغاز گشته بود، در چنین عصری که دیوانها و کتابهای دانشمندان ایران، یونان و هند به زبان تازی ترجمه می شد و فلسفه و ادبیات و دیگر شاخه های علوم آن روز در اوج اعتلای نسبی خود بود، پیشوای هفتم ما را در محافل علمی دانشمندان و مجامع بحث و گفتگو و مناظره، عالم و دانشمند می نامیدند، تا آنجا که این عنوان در شمار القاب آن حضرت در آمده بود و این موضوع خود می رساند که وجهه علمی و فکری او در میان ناباوران امامت نیز پذیرفته شده بود.
شیخ مفید که خود از جمله پیشگامان علم حدیث و فقه و تاریخ در قرن چهارم می باشد در کتاب خود می نویسد: روایات متعدد و فراوانی در زمینه های مختلف علمی از وجود امام ابوالحسن(ع) روایت گردیده است که نشان می دهد او فقیه ترین و دانشمندترین فرد روزگار خود بوده است. ابن حجر هیثمی از دانشمندان اهل تسنن، می گوید: موسی کاظم(ع) وارث علوم و دانشهای پدر و دارای فضل و کمال او بود. وی در پرتو عفو و گذشت و بردباری فوق العاده ای که از خود نشان داد، «کاظم» لقب یافت و در زمان وی هیچ کس در معارف الهی و دانش و بخشش، به پای او نمی رسید.
منابع:
1 - بحارالانوار، ج 48
2 - سیمای پیشوایان در آینه تاریخ، مهدی پیشوایی
3 - تاریخ بغداد، ج 13
4 - مستدرک الوسائل، ج 10
منبع : روزنامه قدس