حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) به مدت سه شب باسخنرانی حجت الاسلام کشکولی و مداحی مداحان اهلبیت برگزار میگردد

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

هیئت سیدالشهداء(ع)


1

دیگر صفحات

حجت الاسلام سروری

شوق وصال

آرشیو مطالب

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

پایگاه شهدای دستگردقداده

شهدای دستگرد قداده
روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|یکشنبه 94/5/18 | نظر

فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع)

دستگردقداده

نویسنده: سید جواد حسینی 


 

تمام فرقه های اسلامی اتفاق نظر دارند که امام صادق(ع)در بسیاری از علوم، از کلام و اعتقادات گرفته تا فقه و تفسیر و مسائل اخلاقی، پیشگام و پیشتاز بود؛ تا آنجا که چهار هزار نفر از خزائن علوم آن حضرت خوشه چینی کردند. شیخ مفید می گوید:

«راویان حدیث، اصحاب مورد اطمینان حضرت صادق(ع) را با همه اختلافاتی که داشتند، تا چهار هزار نفر شماره کرده اند.»(1)

آنان هرچه از امام می شنیدند، طبق دستور خود حضرت آن را می نوشتند. رساله های متعدد و کتاب های بی شماری منسوب به آن حضرت و شاگردان او نقل شده است که تعدادشان بیش از چهارصد اثر است.(2)

آنچه پیش رو دارید، نمونه هایی از روایات تفسیری است که در مورد تفسیر و تأویل قرآن از آن حضرت به یادگار مانده است. امید که راهگشا و سازنده باشد.


نکاتی درباره قرآن

امام صادق(ع) نکات کلیدی و مهمی درباره قرآن بیان فرموده است که در هر زمان می تواند راهگشا و کارساز باشد.


1. قرآن، جامع علوم

یکی از پرسش های همیشگی این است که: آیا قرآن تمام علوم بشری را در خود جای داده است؟ از ظاهر آیات قرآن فهمیده می شود که

قرآن، بیانگر هر تری و خشکی:«لا رطبٍ و لا یابسٍ»(3)، و تبیان هر چیزی است.(4)

علامه طباطبائی می گوید: مراد از «هر چیزی»، امور مربوط به هدایت بشر است؛ یعنی معارف حقیقی مربوط به دنیا، مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهی، قصه ها و مواعظ.(5)


در تفسیر نمونه می خوانیم:

با توجه به وسعت مفهوم «کل شیء»، به خوبی می توان استدلال کرد که در قرآن بیان همه چیز است، ولی از این نکته که قرآن کتاب تربیتی و انسان سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است، روشن می شود که منظور از «همه چیز» تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن دایرة المعارف بزرگی است که تمام جزئیات علوم ریاضی، جغرافیایی، شیمی، فیزیک و مانند آن در آن آمده است. البته قرآن دعوت کلی به کسب همه علوم و دانش ها کرده و تمام دانش ها مشمول این دعوت کلی است. به علاوه، گاه گاهی به تناسب بحث های توحیدی و تربیتی، پرده از روی قسمت های حساسی از علوم و دانش ها برداشته است، ولی با این حال، آنچه قرآن برای آن نازل شده و هدف اصلی و نهایی قرآن را تشکیل می دهد، همان مسئله انسان سازی است و در این زمینه چیزی را فروگذار نکرده است.(6)

تمام این سخنان به نوعی برگرفته از سخنان امامان خصوصاً حضرت صادق(ع) ذیل این آیه است. از امام صادق(ع)نقل شده است که فرمود:«إن الله تبارک و تعالی أنزل فی القرآن تبیان کل شیء(7) حتی و الله ما ترک الله شیئاً یحتاج إلیه العباد حتی لا یستطیع عبدٌ أن یقول لو کان هذا انزل فی القرآن إلا و قد انزل الله فیه(8)؛ خداوند تبارک و تعالی در قرآن هر چیزی را بیان کرده است. به خدا سوگند، چیزی که مورد نیاز مردم بوده است، کم نگذارده است، تا کسی نگوید اگر فلان مطلب درست بود، در قرآن نازل می شد، مگر اینکه در قرآن نازل شده است.»(9)

چنان که پدر بزرگوارش حضرت امام باقر(ع) نیز فرمود:

«خداوند متعال چیزی را که مورد نیاز این امت است، در کتابش فروگذار نکرده است و برای رسولش تبیین کرده است و برای هر چیزی حدی قرار داده و دلیل روشنی برای آن نهاده و برای هر کسی که از این حد تجاوز کند، حد و مجازاتی قرار داده است.»

معلی بن خنیس از امام صادق(ع)نقل کرده است که فرمود:

«هیچ امری نیست که دو نفر با هم در آن اختلاف کنند، مگر آنکه اصلی برای ( حل) آن در قرآن وجود دارد، ولی عقول مردان به آن نمی رسد.»(10)

از این روایت و روایات دیگری که از حضرت صادق (ع)رسیده، می توان برداشت کرد که همه چیز در قرآن بیان شده است، منتها فهم تمام آن در حیطه فهم بشر غیرمعصوم نیست.

عبد الاعلی بن اعین می گوید: از امام صادق(ع)شنیدم که می فرمود:

«من کتاب خدا را می دانم. در آن آغاز خلقت و آنچه تا قیامت خواهد بود، آمده است. در آن خبر آسمان و زمین، خبر بهشت و جهنم، و خبر گذشته و حال وجود دارد و من این را به گونه ای که به کف دستم نگاه می کنم، می دانم. به راستی خداوند فرمود:«فیه تبیان کل شیء»؛ «در قرآن بیان همه چیز است.»(11)

در حدیث دیگر فرمود: «به راستی می دانم آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است. می دانم آنچه در بهشت است، و می دانم آنچه در دوزخ است، و می دانم آنچه تا قیامت خواهد بود.»

آن گاه لحظه ای ساکت شد. سپس احساس کرد که شنوندگان تعجب کرده اند و این سخن برایشان گران آمده است؛ بنابراین فرمود: همه اینها را از کتاب خداوند عز و جل می دانم؛ زیرا خدای تعالی درباره کتابش می فرماید:«تبیاناً لکل شیء»(12)

این روایات در کنار روایاتی که قرآن را دارای بطونی می دانند که فقط پیامبر اکرم(ص) و ائمه به آن آگاهی دارند، نتیجه می دهند که مسائل و علوم فراوانی در بطن قرآن وجود دارد که به جز ائمه کسی به آنها دسترسی ندارد.

ابواسامه می گوید: در محضر امام صادق(ع)بودم و در نزد او مردی از مغیریه(13) هم حضور داشت که از سنت ها و مستحبات پرسش کرد. حضرت فرمود:

«هیچ چیزی نیست که فرزند آدم به آن محتاج باشد، مگر اینکه از طرف خداوند و رسولش رسیده است. اگر چنین نبود، خداوند به وسیله ما احتجاج نمی کرد به آنچه احتجاج کرده است.»

مغیری گفت: به چه احتجاج کرده است؟! حضرت صادق(ع) فرمود:«امروز دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم»(14).

( از این سخن معلوم می شود که خداوند با طرح امامت، دین را کامل و حجت را هم بر مردم تمام کرده است.)


2. تازگی قرآن

در عصر ما این پرسش فراوان مطرح می شود که: چگونه کتابی که مربوط به 1400 سال قبل است، می تواند جامعه پیشرفته قرن حاضر را اداره کند؟ از حضرت امام صادق(ع)نیز سؤال شد که: چگونه قرآن با وجود انتشار یافتن و گذشت زمان، جز تازگی چیزی بر آن اضافه نمی شود؟ فرمود:

«لانّ الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمانٍ و لا لناس دون ناسٍ فهو فی کل زمان جدیدٌ و عند کل قومٍ غضٌ إلی یوم القیامة(15)؛ برای اینکه خدای بلند مرتبه آن را برای زمان خاص و مردمی خاص

قرار نداده. بدین رو، قرآن در هر زمان تازه و در نزد هر قومی جدید است تا روز قیامت».

یعنی خداوند قرآن را به گونه ای نازل فرموده که با همه زمان ها سازگار باشد و نیازهای همه انسان ها را برآورده سازد؛ چرا که قرآن با بیان قواعد و قوانین کلی و حضور امامت در کنار آن و ادامه اجتهاد در زمان غیبت، به گونه ای نازل شده است که قابلیت دارد با استخراج و تطبیق بر مصداق های جدید، جواب گوی نیاز هر عصر و زمانی باشد.


3. آموختن قرآن

آشنایی با قرآن- که کامل ترین کتاب الهی است- به عنوان واجب کفایی، لازم و واجب است. حضرت صادق (ع)فرمود:

«ینبغی أن لا یموت المؤمنُ حتی یتعلم القرآنَ او یکونَ فی تعلمه؛ سزاوار است که مؤمن نمیرد، مگر آنکه قرآن را فراگرفته باشد یا در حال فراگیری آن باشد.»

ظاهراً مراد از تعلم، صرف روخوانی نیست، بلکه فراگیری مضامین قرآن و آشنایی با دستورهای آن و در نتیجه، عمل کردن به آن است. شاهد این مدعا، تفسیری است که حضرت در ذیل آیه تلاوت بیان کرده است؛ آنجا که درباره سخن خداوند:«الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته»(16) فرمود:

«آیات قرآن را به ترتیل می خوانند و معانی آن را می فهمند و به احکام قرآن عمل می کنند، و به وعده اش امید می بندند و از عذاب های آن می ترسند، و به قصه های آن تمثل می جویند، و از مثل های آن عبرت می گیرند، و اوامر آن را انجام می دهند، و از نواهی آن دوری می کنند. به خدا سوگند که تلاوت فقط حفظ آیات قرآن و بیان حروف و تلاوت سوره های آن نیست... مردم حروف قرآن را حفظ کردند( و زیبا خواندند)، ولی حدود آن را تباه کردند؛ بلکه ( هدف از تلاوت)، تدبر در آیات قرآن است که خداوند فرمود: کتاب مبارکی بر تو نازل کردیم تا در آن تدبر کنند.(17)».(18)

وقتی که تلاوت فقط خواندن نباشد و همراه با فهم و تدبر و عمل باشد، به طریق اولی تعلم آن نیز باید توأم با درک و عمل باشد.


4. پناه بردن و گوش دادن به قرآن

قرآن کریم می فرماید:

«فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم»(19)؛

«هرگاه قرآن خواندی، پس به خدا از شیطان رجیم پناه ببر.»

از امام صادق(ع)درباره استعاذه و پناه بردن به خداوند در آغاز هر سوره، سؤال شد. فرمود:

«نعم فتعوذ بالله من الشیطان الرجیم( و ذکر ان الرجیم اخبث الشیاطین)؛ بلی. پس، از شیطان رانده شده، به خدا پناه ببر،( و یادآور شد که رجیم، خبیث ترین شیاطین است.)»(20).

و همچنین آن حضرت درباره لزوم گوش فرادادن به قرآن به هنگام تلاوت آن به وسیله دیگران فرمود:

«نعم إذا قری ء القرآنُ عندک فقد وجب علیک الاستماع و الإنصاتُ؛(21) بلی، وقتی قرآن در نزد شما خوانده می شود، واجب و لازم است که گوش کنید و ساکت باشید.»


5. منع تفسیر به رأی

از انحرافات خطرناکی که در جامعه بعد از پیامبراکرم (ع)به وجود آمد و تا امروز ادامه داشته است، تفسیر به رأی و تحمیل آرا بر قرآن است. پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«قال الله جل جلاله: ما آمن بی من فسّر برأیه کلامی؛ خداوند جلیل فرموده است: به من ایمان نیاورده است کسی که مرا ( قرآن) تفسیر به رأی کند.»

امام صادق(ع)نیز بر این امر به عنوان امر کلیدی تأکید ورزیده است؛ از جمله فرموده:

«من فسر القرآن برأیه فأصاب لم یؤجر و ان أخطا کان إثمه علیه؛ کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند و به واقع هم برسد، اجر ندارد و اگر خطا کند، گناهکار است.»(22)


معارف دینی قرآنی

1. تفسیر آیه نَفر

مردی انصاری از امام صادق(ع)پرسید: گروهی از مردم روایت کرده اند که رسول خدا (ص)فرمود:«انّ اختلاف امتی رحمةٌ؛ اختلاف امت من رحمت است». حضرت فرمود: راست می گویند. عرض کردم: اگر اختلاف آنها رحمت است، پس اجتماع و اتفاقشان عذاب است؟ حضرت فرمود:«مقصود چیزی نیست که تو رفته ای و دیگران رفته اند، اینکه خدا فرمود:«فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفةٌ لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا الیهم»(23)؛ «چرا از هر طایفه، گروهی کوچ نمی کنند تا در دین تفقه کنند و بعد از برگشتن، قومشان را( از عذاب الهی) بترسانند.» پس خداوند به مردم امر کرده است که به سوی رسول خدا بکوچند و نزد او رفت و آمد کنند تا بیاموزند، آن گاه به سوی قوم خویش برگردند و آنها را ( از مسائل دینی) آگاه سازند. همانا مقصود پیامبر ( از اختلاف)، رفت و آمد به شهرها [ی دور و نزدیک] است، نه اختلاف در دین؛ زیرا دین، یکی است. همانا دین، یکی است.»(24)

با تفسیر امام، دو شبهه مهم حل می شود:

مراد از «اختلاف امتی...»، اختلاف و نزاع امت نیست، بلکه مقصود رفت و آمد مردم از شهرهای دور و نزدیک به محضر پیامبراکرم(ص) برای فراگیری مسائل دینی است.

شبهه دوم که اکنون نیز گاهی مطرح می شود، این است که: چرا فقط به انذار و ترساندن اشاره شده؛ در حالی که علما در کنار انذار، بشارت هم می دهند و چنانکه پیامبراکرم(ص) «بشیر و نذیر» بود، علما نیز وارث همان پیامبرند؟! امام صادق(ع) این شبهه را این گونه حل می کند که مراد از «لینذروا»، «یعلموهم» است و در تعلیم، هم تبشیر وجود دارد و هم انذار، هم بیان اوامر خداوند است

همراه با پاداش های آن، و هم بیان نواهی است که ارتکاب آن مستوجب عذاب است.


2. معنای شاکله

امام صادق(ع) فرمود:

«همانا اهل جهنم در جهنم خالد و جاودان اند؛ چون نیات آنها در دنیا این بود که اگر دنیا ابدی بود، تا ابد خدا را عصیان کنند و همانا اهل بهشت در آن جاودان اند؛ چون نیات آنها در دنیا این بود که اگر در دنیا باقی بمانند، همیشه خدا را اطاعت کنند. براساس نیت است که هر دو گروه مخلدند.»

سپس آن حضرت این آیه را تلاوت کرد:«قل کل یعمل علی شاکلته». و فرمود:«علی نیته؛(25) اینکه هرکس بر شاکله اش عمل می کند؛ یعنی براساس نیتش عمل می کند.»

با این تفسیر، معنای روایاتی که نیت را اساس کارها می داند، روشن می شود؛ از جمله «إنما الاعمال بالنیات؛ همانا اعمال براساس نیات است»و «النیةُ اساس العمل»(26).


3. هدف خلقت

از بحث هایی که همیشه مطرح بوده است، این مطلب است که: انسان برای چه آفریده شده است و هدف از خلقت او چیست؟

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر، ننمایی وطنم؟

امام علی(ع) فرمود:

«خداوند رحمت کند انسانی را که آنچه لازم است، برای نفس خود تهیه کند و خویشتن را برای قبر آماده سازد؛ انسانی که بداند از کجا آمده و در کدام راه است و به سوی کدام مقصد باز می گردد.»(27)

امروزه نیز این پرسش به صورت جدی در تمام جوامع مطرح است. «ژان خوارستی» دانشمند آلمانی، می گوید:

«هرچه بشریت ترقی می کند، این سؤال بیشتر مطرح می شود که چرا باید بمیرد و منظور از این آمدن و رفتن چیست؟ و به قول سقراط: زندگی بررسی نشده، ارزش زیستن ندارد.»(28)

قرآن کریم گاه هدف خلقت را رسیدن به بندگی می داند:

«و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون»(29).

«ما خلقت الجن و الانس» این بخوان

جز عبادت نیست مقصود از جهان

و گاه هدف، شناخت قدرت الهی بیان شده است:

«الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شیء قدیر»(30).

و زمانی امتحان و آزمایش دانسته شده است که می فرماید:

«الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم احسن عملاً»(31)؛

«خدایی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک، بهتر عمل می کنید.»

در آیه ای دیگر نیز هدف خلقت را قرب و رحمت الهی دانسته، می فرماید:

«و لا یزالون مختلفین إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم»(32)؛

«مردم پیوسته در اختلاف اند، مگر آنانی که خدا به آنان رحمت آورده و برای همین آنها را آفریده است.»

این پرسش در زمان حضرت صادق نیز مطرح بود. ملحدی از حضرتش پرسید: خدا برای چه هدفی خلق را آفریده است؛ در حالی که احتیاجی به آنها ندارد و مجبور به خلق مخلوق نیز نبود و عبث و بیهودگی و بازیچه گرفتن ملخوق، لایق شأن او نیست؟ حضرت فرمود:

«خلقهم لإظهار حکمته و انفاذ علمه و امضاء تدبیره؛ خداوند مخلوقات را آفرید تا حکمت خویش را بنمایاند، و علمش را نشان دهد، و تدبیرش را به تأیید برساند.»(33)

همان طور که در آیه قرآن آمده است:«خدا همان است که هفت آسمان و همانند آنها هفت زمین آفرید. او فرمان( خود) را در میان آنها فرود می آورد تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست. به راستی، دانش وی هر چیزی را در برگرفته است.»(34)

امام صادق(ع) در ذیل آیه «و لا یزالون مختلفین إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم»(35) فرمود:

«خلقهم لیفعلوا ما یستوجبون به رحمة الله فیرحمهم؛ خداوند آنها را آفرید تا آنچه را که با آن مستحق رحمت الهی می شوند، انجام دهند، پس او به آنها رحمت آورد.»(36)

در کلام حضرت صادق(ع) هدف خلقت، اظهار حکمت الهی، شناخت علم بی پایان الهی، تثبیت تدبیر او، امتحان مردم و رسیدن به رحمت و قرب الهی است.

در جمع بندی نهایی، اهداف مذکور را می توان چنین خلاصه کرد: خداوند به انسان اختیار داد و او را بر سر دو راهی گذاشت تا با انتخاب خود، راه شناخت و پرستش خدا را برگزیند و در سایه آن به رحمت الهی و سعادت دست یابد. و چون هرگونه رحمتی در نزدیکی به خداست، می توان گفت: هدف نهایی از آفرینش انسان، همان قرب الهی است و آزمایش انسان و پرستش خدا، وسیله و لازمه رسیدن به این هدف نهایی است.(37)

 

4. قلب سلیم و مختوم

حضرت صادق (ع)در تفسیر آیه «إلا من أتی الله بقلب سلیم»، فرمود:

«قلب سلیم، قلبی است که خدای خویش را ملاقات کند، در حالی که در آن( محبت) غیر از خدا نباشد و هر قلبی که در آن شرک و یا شک باشد، ( از ارزش) ساقط است.»(38).

آن حضرت در جای دیگر فرمود:

«هو القلب الذی سلم من حب الدنیا؛ قلب سلیم قلبی است که از حب دنیا سالم باشد.»

اما «ختم قلب» چیست؟ امام صادق(ع) فرمود:

«برای تو قلب و گوش هایی است و به راستی خداوند هرگاه اراده هدایت کسی را داشته باشد، گوش های قلب او را باز می کند و هرگاه غیر آن( گمراهی فرد) را اراده کند، بر گوش های قلب او مهر می زند که هرگز رستگار نخواهد شد و این است سخن خداوند که فرمود:«أم علی قلوبٍ اقفالها»؛(39)«یا بر قلب ها، قفل ها زده شده است.»


5. گناهان کبیره در قرآن

عمرو بن عبید بر امام صادق(ع) وارد شد و این آیه را خواند:«إن تجتنبوا کبائر ما تنهون»(40) و سپس عرض کرد: دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب خدا برایم بیان فرمایید. آن حضرت در پاسخ این آیات و روایات را تلاوت فرمود:

1. شرک به خدا:«إن الله لا یغفرأن یشرک به»(41)؛ «خداوند شرک را نمی آمرزد».

2. یأس از رحمت الهی:«لا ییأس من روح الله»(42)؛ «از رحمت خدا ناامید نمی شود.»

3. عاق والدین؛ چون عاق، جبار شقی است:«و برّاً بوالدتی و لم یجعلنی جباراً شقیا»(43)؛ «و نیکی به پدر و مادر، و خدا مرا جبار و شقی نیافرید.»

4. قتل نفس:«... و من یقتل مؤمناً متعمداً...»(44)؛«...هرکس مؤمنی را عمداً به قتل برساند...».

5. خوردن مال یتیم:«إن الذین یأکلون اموال الیتامی ظلماً»(45)؛ «کسانی که مال یتیم را از روی ظلم می خورند.»

6. فرار از جنگ:«و من یولهم یومئذ دبرهُ»(46)؛«و هرکس در آن هنگام به آنها پشت کند.»

7. خوردن ربا:«الذین یأکلون الربا»(47)؛ «کسانی که ربا می خورند.»

8. سحر:«و لقد علموا لمن اشتراه»(48)؛ «و می دانستند هرکس خریدار این گونه متاع باشد...».

9. زنا:«و لا تقربوا الزنی»(49)؛ «نزدیک زنا نشوید.»

10. قسم ناحق:«إن الذین یشترون بعهد الله و ایمانهم ثمناً قلیلاً»(50)؛ «بی تردید کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند.»

11. خیانت:«و من یغلل یأت بما غلّ»(51)؛«هرکس خیانت کند، به همراه خیانت می آید.»

12. ندادن زکات:«و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله»(52)؛ «کسانی که طلا و نقره ذخیره می کنند و در راه خدا انفاق نمی کنند.»

13. شهادت ناحق و کتمان شهادت:«و من یکتمها فإنه آثمٌ قلبه»(53)؛ «و هرکس کتمان شهادت کند، به دل گناهکار است.»

14. شرب خمر: پیامبر فرمود:«شارب خمر، مثل بت پرست است.»

15. ترک نماز: پیامبر فرمود:«هرکس نماز را عمداً ترک کند، از عهد خدا و رسول او بیزاری و برائت جسته است.»

16. نقض عهد و قطع صله رحم:«الذین ینقضون عهد الله:(54)؛ «آنانی که عهد خدا را نقض کردند.»

17. سخن لغو و بیهوده( موسیقی و ...):«و اجتنبوا قول الزور»(55)؛ «از قول زور، دوری کنید.»

18. جرئت بر خدا:«افأمنوا مکر الله»(56)؛ «آیا آنها خود را از مکر الهی در امان می دانند؟».

19. کفران نعمت:«و لئن کفرتم إن عذابی لشدیدٌ»(57)؛ «اگر کفران کنید، عذابم سخت است.»

20. کم فروشی:«ویل للمطففین»(58)؛ «وای بر کم فروشان!»

21. لواط:«الذین یجتنبون کبائر الاثم:(59)؛ «آنهایی که از گناهان بزرگ دوری می کنند.»

22. بدعت: پیامبر(ص) فرمود:«کسی که به چهره بدعت گذار تبسم کند، او را بر نابودی دینش یاری کرده است.»

با شنیدن این سخنان، عمرو از نزد امام صادق(ع) خارج شد، در حالی که گریه می کرد و می گفت: هلاک شد کسی که میراث شما را غارت کرد و در فضل و علم به منازعه با شما برخاست.(60)


امامت در قرآن

یکی از پرسش هایی که امروزه مطرح است و وهابیت نیز به شدت به آن دامن می زند، این است که چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟ این پرسش در زمان حضرت صادق (ع)نیز مطرح شد. راوی پرسید: مقصود از این آیه چیست؟«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(61)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا و رسول خدا و صاحبان امر را اطاعت کنید.»


حضرت صادق(ع) فرمود:

«إیانا عنی خاصة، امر جمیع المؤمنینَ إلی یوم القیامة بطاعتنا؛ خدا فقط ما( اهل بیت) را قصد کرده است و مؤمنان را تا روز قیامت دستور داده که از ما اطاعت کنند.»

در جای دیگر فرمود: این آیه درباره علی بن ابی طالب، حسن و حسین(ع) نازل شده است. راوی پرسید: مردم می گویند: چرا نام علی و اهل بیت در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمود: به آنها بگو: خداوند در قرآن امر به نماز کرد، ولی نفرمود: سه رکعت و یا چهار رکعت است؛ تا اینکه پیامبر تفسیر فرمود( و تعداد رکعات نماز را

بیان کرد)، و آیه زکات نازل شد و خداوند اسم نبرد که از هر چهل درهم، یک درهم است تا اینکه پیامبر آن را تفسیر کرد، و درباره حج آیه نازل شد و نفرمود هفت بار دور خانه طواف کنید؛ تا اینکه رسول خدا آن را تفسیر کرد و آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»[ نیز] درباره علی، حسن و حسین(ع) نازل شد، ( ولی اسمی از آنها برده نشده است). سپس رسول خدا(ص) درباره علی فرمود:«من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» و فرمود:«اوصیکم بکتاب الله و اهل بیتی...؛ شما را به قرآن و اهل بیتم توصیه می کنم؛ زیرا من از خدا خواستم که آن دو از هم جدا نشوند تا در حوض ( کوثر) بر من وارد شوند. خدا نیز آن را به من عطا کرد»و فرمود:«شما به اهل بیت من چیزی یاد ندهید؛ زیرا آنها داناتر از شما هستند»، فرمود:«آنها، شما را از باب هدایت خارج نمی سازند و به گمراهی داخل نمی کنند.»

اگر رسول خدا ساکت می شد و بیان نمی کرد که اهل بیتش چه کسانی هستند، به راستی آل فلان و آل فلان، خود را اهل بیت معرفی می کردند، ( و لکن پیامبر بیان کرد) و قرآن در تأیید او فرمود:«همانا خدا اراده کرده است پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک و پاکیزه قرار دهد»(62)؛ در حالی که علی، حسن، حسین و فاطمه(ع) جمع بودند. پس پیامبر آنها را زیر عبا قرار داد و فرمود:«خدایا! برای هر پیامبر، اهل و ثقل بوده است: و هولاء اهل بیتی و ثقلی...؛ اینها اهل بیت و ثقل من هستند...».

ام سلمه عرض کرد: من جزء اهل بیت شما نیستم؟ پیامبر اکرم (ص)فرمود:

«تو بر خیر هستی، ولکن اهل بیت من همین ها هستند.»(63)

در حدیث دیگر فرمود:

«مراد از اولی الامر، علی و حسن و حسین، سپس علی بن حسین و بعد محمد بن علی است، سپس امر چنین ادامه می یابد؛ چرا که زمین خالی از امام نمی شود.»(64)

فضیل از امام صادق(ع) پرسید: مقصود از آیه «إنما انت منذرٌ و لکل قوم هاد»؛ «تو فقط ترساننده هستی و برای هر قومی هدایتگری است، چیست؟ فرمود:

«کل امام هاد للقرآن الذی هو فیهم؛ مقصود امامی است که مردم را به قرآنی که بین آنهاست، هدایت می کند.»(65)

در موارد فراوان حضرت صادق(ع) مصداق های حقیقی آیات قرآن را «امامان» دانسته است.

حضرت صادق(ع) فرمود:«أفمن اتبع رضوان الله...»(66)، «همان ائمه هستند» و فرمود:«و یقول الاشهاد»(67)؛ «اشهاد، ما هستیم»، و فرمود:«من کل أمه شهیداً»(68)، «و ما گواهان بر این امتیم» و اینکه خدا فرمود:«فی جنب الله»(69)، «جنب الله ماییم»، و سخن خدا که فرمود:«و کونوا مع

الصادقین»(70)، «با صادقان باشید، به این معناست که با آل محمد باشید.» و سخن خدا که فرمود:«إنما أعظکم بواحدة»(71)، «مقصود، ولایت است.»(72)

بریده بن معاویه از سخن خداوند که می فرماید:«و ما یعلم تأویله إلا الله و الراسخون فی العلم»(73)؛ «تأویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند»پرسید. حضرت صادق(ع) و یا حضرت باقر(ع) فرمود:«فرسول الله افضل الراسخین فی العلم...؛ رسول خدا برترین راسخان است که خداوند به او تمام آنچه لازم بود، نازل فرمود و تأویل آن را هم به او تعلیم داد و نمی شود که خداوند چیزی را نازل کند و تأویل آن را نیاموزد و اوصیای پیامبر بعد از او تمام آن( تأویلات) را می دانند.» آن گاه فرمود:«قرآن خاص و عام، محکم و متشابه، و ناسخ و منسوخ دارد که راسخان در علم( فقط) آن را می دانند.»(74)

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 77.


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|شنبه 94/5/17 | نظر

برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه السلام)

دستگردقداده+حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء


نویسنده: عبد الکریم پاک‌نیا 


حضرت صادق علیه السلام ششمین پیشواى شیعیان جهان در 17 ربیع الاول سال 83 ه . ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود . پدر بزرگوارش حضرت امام محمد باقر علیه السلام و مادر گرامى‌اش‌ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى‌بکر مى‌باشد . اسم آن حضرت جعفر و کنیه‌اش ابو عبدالله و ابو اسماعیل و القاب شریفش صادق، صابر، فاضل و طاهر است (1) . 

امامت آن حضرت که همزمان با شهادت پدر ارجمندش از سال 114 شروع شد، با حکومت 5 تن از خلفاى اموى و عباسى به ترتیب هشام بن عبدالملک (نهمین خلیفه اموى)، ابراهیم بن ولید (دهمین خلیفه اموى) و مروان بن محمد آخرین خلیفه اموى (126- 132) و عبد الله سفاح (اولین خلیفه عباسى) و ابوجعفر منصور دوانیقى (دومین خلیفه عباسى) مصادف بود . آن بزرگوار در 25 شوال سال 148 ه . ق در سن 65 سالگى توسط منصور دوانیقى مسموم شد، در مدینه منوره به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد . 

امام صادق علیه السلام در مدت 34 سال امامت پربرکت‌خویش نقش شایسته‌اى در گسترش فرهنگ حیاتبخش اسلام انجام داد . آن حضرت با استفاده از فرصت‌بدست آمده در عصر خویش (درگیرى و نزاع میان بنى امیه و بنى عباس) وسیعترین دانشگاه اسلامى را پى‌ریزى نمود; در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار نفر شاگرد پرورش یافتند که برخى از آنان از رهبران فکرى تشیع به شمار مى‌آیند . هشام بن حکم، عبد الله بن ابى جعفر، هشام بن سالم، محمد بن مسلم، مفضل بن عمر و جابر بن حیان از آن جمله‌اند . 

کوفه یکى از مهم‌ترین کانون‌هاى تجمع پرورش یافتگان دانشگاه جعفرى علیه السلام بود . حسن بن على بن زیاد وشاء که از شاگردان امام رضا علیه السلام است نقل مى‌کند که: در مسجد کوفه 900 نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگى از جعفر بن محمد علیه السلام حدیث نقل مى‌کردند (2) . در مکتب آن حضرت نه تنها شیعیان بلکه غیر شیعیان نیز حضور مى‌یافتند . پیشوایان چهارگانه اهل سنت‌با واسطه یا مستقیما از امام صادق علیه السلام بهره برده‌اند . 

آن حضرت شاگردان خویش را بر اساس ذوق و استعداد آنان تقسیم نموده و در همان رشته تشویق و تعلیم مى‌نمود . و این گونه بود که مکتب تشیع در اثر تلاش‌هاى فرهنگى امام صادق علیه السلام به صورت چشم‌گیرى گسترش یافت و به اکثر قلمروهاى اسلامى رسید و بسیارى از مسلمانان در آن دوران طلایى به مکتب اهل بیت علیهم السلام گرویدند . 

آن حضرت با استفاده از وضعیت موجود وکلاى متعددى را در مناطق مختلف مستقر نمود و توسط پرورش یافتگان مکتب خویش دستور العمل‌هاى فردى، اخلاقى و اجتماعى را به مسلمانان آموزش داد و مکتب اهل بیت علیهم السلام را با زیباترین و محکمترین دلائل به جهان اسلام معرفى نمود . 

رهنمودهاى راهگشاى آن حضرت در زمینه‌هاى سلوک فردى و اجتماعى، معاشرت با دیگران، برخورد با نسل نو و جوانان، مسائل حقوقى، آداب ازدواج، موضعگیرى در مقابل حکومت‌ها و سیاستمداران زمان، آموزه‌هاى علمى، تربیتى، پزشکى و ده‌ها موضوع دیگر، زینت‌بخش صفحات زندگى آن حضرت و برگ زرینى در تاریخ شیعه مى‌باشد . در این نوشتار گزیده‌اى از سخنان آن حضرت را در بیان ویژگى‌هاى مورد انتظار از شیعیان و مؤمنان حقیقى گرد آورده و به علاقمندان حضرتش تقدیم مى‌داریم . بدیهى است که این‌ها همه ویژگى‌ها و صفات پیروان اهل بیت علیهم السلام نیست و بیان همه آن‌ها نیازمند یک کتاب مستقل مى‌باشد . 


استقامت و پایدارى 

بدون تردید پشتکار و پایدارى در راه هدف، از عوامل پیروزى و توفیق انسان به شمار مى‌رود . کسانى در زندگى به خواسته‌ها و آرزوهاى خود نائل گشته‌اند که در راه آن نهایت تلاش و استقامت را نموده‌اند . امام صادق علیه السلام یکى از مهم‌ترین نشانه‌هاى شیعه را استقامت در راه حق مى‌داند و رسیدن به سعادت حقیقى را در گرو این خصیصه پسندیده قلمداد مى‌کند و مى‌فرماید: «لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکة ولاظلهم الغمام ولاشرقوا نهارا ولاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم، ولما سالوا الله شیئا الا اعطاهم (3) ; اگر شیعیان ما در راه حق استقامت ورزند فرشتگان آسمان با آنان دست مى‌دهند، ابرها [ى رحمت] بر سر آنان سایه مى‌افکنند و سیمایشان همانند روز روشن مى‌درخشد و از زمین و آسمان روزى مى‌خورند و هیچ خواسته‌اى از خداوند نخواهند داشت مگر اینکه خداى متعال به آنان عطا مى‌کند .» 


عظمت نفس و دورى از ذلت

شخصیت هرکس در گرو عزت نفس اوست . انسان به عزت نفس و تکریم شخصیت از همه چیز حتى از آب و غذا بیشتر نیازمند است، چرا که رنج گرسنگى و تشنگى برطرف مى‌شود اما تحقیر شخصیت و آزردگى روح و روان به این سادگى رفع نمى‌شود و چه بسا که تا آخر عمر انسان را بیازارد . خداوند متعال انسان را عزیز آفریده و هیچگاه به او اجازه تحقیر دیگران و یا شخصیت‌خویش را نداده است . این سخن در مورد پیروان مکتب تشیع از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است . آنان طبق رهنمود امام صادق علیه السلام هیچگاه نباید خود را ذلیل کنند، بلکه باید از کارهاى تحقیرآمیز و ذلت آور اجتناب نمایند . آن حضرت شیعیان را از کسالت، تنبلى، دست درازى به سوى دیگران، طمع کارى، زیاده‌طلبى و سایر امور ذلت‌آور مبرا مى‌داند و مى‌فرماید: «شیعتنا لا یهرون هریر الکلب ولا یطمعون طمع الغراب . . . ولا یسالون لنا مبغضا ولو ماتوا جوعا (4) ; شیعیان ما [از فرط ذلت] همانند سگ زوزه نمى‌کشند و مانند کلاغ طمع نمى‌کنند . . . آنان هیچگاه به سوى دشمنان ما دست [ذلت] دراز نمى‌کنند گرچه از گرسنگى بمیرند .» خداوند متعال نیز تن دادن به کارهاى ذلت‌آور را از صفات منافقین شمرده و عزت را منحصر به ذات خویش مى‌داند: «بشر المنافقین بان لهم عذابا الیما الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ایبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا» (5) ; «به منافقان بشارت ده که عذاب دردناکى در انتظار آن‌هاست . همان‌ها که کافران را بجاى مؤمنان دوست‌خود انتخاب مى‌کنند . آیا عزت [و آبرو] را نزد آنان مى‌جویند با اینکه همه عزت‌ها از آن خداست؟» 


زهد و ساده‌زیستى 

از آنجا که دلبستگى به دنیا و تعلقات آن مانع رسیدن به کمال حقیقى است، نیک مردان الهى همیشه زهد و قناعت را در متن برنامه خود دارند و ساده‌زیستى، بى‌پیرایگى و پرهیز از جلوه‌هاى دنیوى و دل نبستن به مظاهر دنیا و زرق و برق آن از شاخص‌ترین ویژگى‌هاى آنان است . مطمئنا آنان این شیوه پسندیده را از زندگى پیامبران، اولیاء الهى و عالمان عارف آموخته‌اند . پیروان حقیقى اهل بیت علیهم السلام خصلت زیباى زهد و ساده زیستى را از آن گرامیان آموخته و این سخن گهربار امام صادق علیه السلام را همیشه آویزه گوش خود دارند که فرمود: «ان احببت ان تجاور الجلیل فى داره وتسکن الفردوس فى جواره فلتهن علیک الدنیا واجعل الموت نصب عینک ولا تدخر شیئا لغد واعلم ان لک ما قدمت وعلیک ما اخرت (6) ; اگر دوست دارى که در درگاه الهى با خداوند متعال همنشین شوى و در بهشت در جوار حضرت باریتعالى مسکن گزینى، باید دنیا [و مظاهر آن] در نظر تو خوار باشد و مرگ را همیشه نصب العین خود قرار بده و براى خود چیزى ذخیره نکن و بدان آنچه قبلا [از اعمال صالح ] تقدیم داشته‌اى به حال تو سودمند خواهد بود و از کارهاى نیک که انجام آن را به تاخیر انداخته‌اى ضرر خواهى کرد .» 


تلاش براى اصلاح دیگران 

از جمله ویژگى‌هاى مورد انتظار براى شیعیان راستین، هدایت و اصلاح افراد منحرف به طریق صحیح مى‌باشد . آنان نه تنها خود راه حقیقت مى‌پیمایند بلکه از اعماق جان خویش دوست دارند دیگران هم ، چنین باشند . پیروان اهل بیت علیهم السلام تنها بدنبال نجات خویش نیستند بلکه شب و روز در اندیشه اصلاح و راهنمایى گمراهان و آلودگان به انواع انحرافات مى‌باشند . آنان با الهام از رهنمودهاى پیشواى ششم علیه السلام با بکارگیرى شیوه‌هاى صحیح و پسندیده به اصلاح افراد مى‌پردازند و با اخلاق نیک در جذب گنه کاران تلاش مى‌کنند و این کلام زیباى رئیس مذهب جعفرى را هیچگاه فراموش نمى‌کنند که فرمود: «لا تقل فى المذنبین من اهل دعوتکم الا خیرا، واستکینوا الى الله فى توفیقهم وسلوا التوبة لهم (7) ; در مورد هم‌کیشان بدکار خود جز خوبى [و نیکى] چیزى نگو و از خداوند توفیق هدایت و توبه آنان را بخواهید .» 

سیره امام صادق علیه السلام نیز در این رابطه مى‌تواند راهگشاى شیعیان باشد . آن حضرت هنگامى که متوجه شد، شقرانى (8) (فردى گنه‌کار و شرابخوار) نمى‌تواند از دربار منصور دوانیقى سهم خود را دریافت کند، به آنجا رفت و سهم شقرانى را گرفت و به وى تسلیم نمود . آن حضرت هنگام پرداخت وجه به شقرانى با لحنى ملاطفت‌آمیز و مهربان، خطاى وى را به او گوشزد کرده و فرمود: کار خوب از هر کسى خوب است ولى از تو بواسطه انتسابى که به ما اهل بیت دارى خوبتر و زیباتر است و کار بد از هر کسى بد است، ولى از تو به خاطر همین انتساب، زشت‌تر و قبیح‌تر است . امام صادق علیه السلام این جمله را فرمود و گذشت . شقرانى با شنیدن این جمله دانست که امام از سر او و گناهش آگاه است و از اینکه امام با این حال به یارى او شتافته و ابراز محبت نمود و با رفتارى کاملا منطقى و پسندیده وى را به گناهش متوجه ساخت، شدیدا نزد وجدان خود شرمسار گشت و خود را ملامت نمود (9) . 


امانت و صداقت

از مهم‌ترین و بارزترین ویژگى‌هاى مورد انتظار براى شیعیان و مؤمنان، دو صفت والاى امانتدارى و راستگویى است . این دو خصلت آنچنان اهمیت دارد که اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعه‌اى را مى‌توان با تقویت و ترویج آن دو در میان افراد جامعه پى‌ریزى نمود و مشکلات را حل کرد و سعادت جوامع را تظمین نمود . امام صادق علیه السلام گذشته از توصیه‌هایى کلى به عموم شیعیان در این رابطه، به برخى از یارانش در این مورد پیام ویژه مى‌فرستاد . اهتمام آن حضرت به ترویج و احیاى این دو ویژگى انسانى واخلاقى در میان شیعیان، جایگاه آن‌ها را در میان تمام صفات پسندیده و فضائل اخلاقى روشن مى‌سازد . 

امام صادق علیه السلام به ابى کهمس فرمود: «اذا اتیت عبد الله فاقراه السلام وقل له: ان جعفر بن محمد یقول لک: انظر ما بلغ به على عند رسول الله صلى الله علیه و آله فالزمه، فان علیا علیه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله صلى الله علیه و آله بصدق الحدیث واداء الامانة (10) ; هرگاه پیش عبدالله [بن ابى یعفور] رفتى، سلام [مرا] به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مى‌گوید: دقت کن در آن چیزى که به وسیله آن على علیه السلام در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله سرافراز شد [و او را به آن مقامات عالى رساند . ] پس [تو هم ] آن‌ها را براى خودت لازم بدان [و رفتار خویش را با آن اوصاف زیبا بیاراى]، مطمئنا على علیه السلام با راستگویى و امانتدارى در نزد پیامبر صلى الله علیه و آله به آن درجه و عظمت رسید .» 

حضرت امام خمینى رحمه الله در شرح این حدیث مى‌فرماید: «هان! اى عزیز! تفکر کن در این حدیث‌شریف! بین مقام صدق لهجه و رد امانت تا کجاست که على بن ابى طالب علیهما السلام را بدان مقام بلند رسانید . از این حدیث معلوم مى‌شود که رسول خدا صلى الله علیه و آله این دو صفت را از هر چیز بیشتر دوست مى‌داشتند که در بین تمام صفات کمالیه مولى علیه السلام این دو او را مقرب کرده است و بدان مقام ارجمند رسانده است . جناب صادق علیه السلام نیز در بین تمام افعال و اوصاف، این امر را که در نظر مبارکشان خیلى اهمیت داشته، به ابن ابى یعفور که مخلص و جان نثار آن بزرگوار بوده پیغام داده و سفارش فرموده به ملازمت آن‌ها . (11) » 

حضرت صادق علیه السلام در حدیث دیگرى اهمیت این دو صفت را چنین بیان مى‌دارد: «لا تنظروا الى طول رکوع الرجل وسجوده فان ذلک شى‌ء اعتاده، فلو ترکه استوحش لذلک ولکن انظروا الى صدق حدیثه واداء امانته (12) ; به طول رکوع و سجود شخص ننگرید زیرا به آن عادت کرده و اگر ترک کند به خاطر آن وحشت مى‌کند، بلکه به راستى گفتار و امانتدارى او بنگرید .» 

آرى شیعه راستین را با عبادت و اطاعت‌هاى ظاهرى نمى‌توان شناخت‌بلکه باید در عرصه امتحان، راستى و امانتدارى او ثابت‌شود . چه بسا افرادى که با انجام عبادت‌هاى سنگین و اعمال طولانى و ریایى، خود را مؤمن و پیرو اهل بیت علیهم السلام قلمداد مى‌کنند، اما در مقام راستى و امانتدارى نمى‌توانند از عهده آن برآمده و مغلوب شیطان مى‌شوند . 


ولایت پذیرى 

یکى دیگر از ویژگى‌هاى شیعیان از منظر حضرت صادق علیه السلام پذیرش ولایت و رهبرى امامان معصوم علیهم السلام به عنوان تداوم رسالت نبوى صلى الله علیه و آله مى‌باشد . شیعه حقیقى آنچنان به ولایت اهل بیت علیهم السلام دلبسته است که شادى و حزن، خوشى و ناخوشى و تمام لذائذ و شدائد زندگى را با ولایت و محبت ائمه اطهار علیهم السلام پیوند مى‌زند . محبت اهل بیت علیهم السلام آنچنان در جان و دل وى رسوخ کرده که تمام گفتار، رفتار و کردار او با ملاک‌ها و معیارهاى اهل بیت علیهم السلام سنجیده مى‌شود و آنان به عنوان حجت‌شرعى براى او هستند . 

امام صادق علیه السلام فرمود: «رحم الله شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا وعجنوا بماء ولایتنا یحزنون لحزننا ویفرحون لفرحنا (13) ; خداوند شیعیان ما را رحمت کند که از زیادى سرشت ما آفریده شده‌اند و با آب ولایت ما عجین گشته‌اند . آنان به خاطر اندوه [و غصه‌هاى] ما غمناک مى‌شوند و با شادى ما شاد مى‌گردند .» 

امام صادق علیه السلام علاوه بر سفارش‌هاى مکرر به ولایت پذیرى پیروان خویش، در مکتب تربیتى خویش شیعیانى ولایى تربیت نموده و آنان را به این کار تشویق مى‌کرد . 

داستان ذیل بیانگر این حقیقت است: 

عبدالله بن ابى یعفور یکى از شیعیان مخلص و فداکار است که در پذیرش ولایت ائمه اطهار علیهم السلام اسوه‌اى کامل و نمونه‌اى بارز براى تمام شیعیان مى‌باشد . او با همه عظمت علمى و موقعیت اجتماعى که در میان قوم خود داشت، در برابر فرمان امام علیه السلام تسلیم محض بود . در این مورد داستان مشهورى از وى نقل شده که نهایت اخلاص و اطاعت وى را از ائمه اطهار علیهم السلام نشان مى‌دهد . وى روزى در حضور پیشواى ششم علیه السلام نشسته بود و از وجود حضرتش بهره‌مند مى‌شد . عبدالله، ضمن ارائه سخنانى به امام علیه السلام کلامى را اظهار نمود که مورد عنایت‌حضرت قرار گرفت . این سخن وى که از عمق جان و منتهاى ایمان وى ریشه مى‌گرفت مى‌تواند درسى زیبا و الگویى مناسب براى تمام پیروان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام باشد . 

او به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: «والله لو فلقت رمانة بنصفین فقلت هذا حرام وهذا حلال لشهدت ان الذى قلت‌حلال، حلال; وان الذى قلت‌حرام، حرام; فقال: رحمک الله، رحمک الله (14) ; سوگند به خدا! اگر انارى را از وسط دو نصف کنى و بفرمایى که نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام است، مطمئنا گواهى خواهم داد که: آنچه را گفتى حلال، حلال است و آن نصفى را که فرمودى حرام، حرام است [و هیچگونه چون و چرا نخواهم کرد . ] امام صادق علیه السلام فرمود: خدا تو را رحمت کند، خدا تو را رحمت کند .» 


شهرت گریزى 

مؤمن و شیعه واقعى بر این باور است که کار و عمل انسان باید براى جلب رضایت‌حضرت حق باشد و به غیر از این عمل وى ارزش حقیقى نخواهد داشت . کسانى که براى خوشایند دیگران و جلب رضایت آنان - که در مسیر حق نیستند - تلاش مى‌کنند، کارى بیهوده و عبث انجام مى‌دهند . اساسا خودپرستى با خداپرستى در تضاد است . از منظر امام صادق علیه السلام عمل ریایى که براى خشنودى خداوند متعال نبوده و تنها براى ارضاى نفس و یا خوشایند دیگران انجام مى‌گیرد، نزد خداوند عالم پشیزى ارزش ندارد . آن وجود گرامى در یک سخن بلیغ فرمود: «کل البر مقبول الا ما کان رئاء (15) ; تمام نیکى‌ها پذیرفته مى‌شود مگر اعمالى که بخاطر ریا [و نشان دادن به دیگران] انجام گرفته باشد .» 

پیشواى ششم در توضیح سخن خویش به عبدالله بن جندب (16) مى‌فرماید: «لا تتصدق على اعین الناس لیزکوک، فانک ان فعلت ذلک فقد استوفیت اجرک، ولکن اذا اعطیت‌ بیمینک فلا تطلع علیها شمالک (17) ; هیچگاه صدقه [و کارهاى نیک] را جلو چشم مردم انجام مده به قصد اینکه تو را [مردى] پاکیزه انگارند، که اگر به این [سخن] عمل کنى اجر و پاداش خود را به نحو کامل دریافت‌خواهى کرد، ولى [به خاطر داشته باش] که اگر با دست راست‌خود بخشش مى‌کنى دست چپ خود را مطلع نساز . (18) » 


رسیدگى به خانواده 

توسعه دادن به زندگى خانوادگى و خوشرفتارى با اعضاى خانواده یکى دیگر از ویژگى‌هاى مورد انتظار براى مؤمن و شیعه کامل مى‌باشد . پیرو حقیقى امام صادق علیه السلام هیچگاه نسبت‌به خانواده‌خود، تنگ نظر، سخت گیر و بدرفتار نیست . او تلاش مى‌کند که به نحو شایسته‌اى با همسر و فرزندان خود معاشرت نماید و در صورت امکان به رفاه و امور معیشتى خانواده گسترش دهد . 

امام صادق علیه السلام مى‌فرماید: «ان عیال المرء اسراءه فمن انعم الله علیه نعمة فلیوسع على اسرائه فان لم یفعل اوشک ان تزول تلک النعمة (19) ; اعضاى خانواده یک مرد [همانند اسیر اویند . پس هر کسى که خداوند متعال نعمتى به او عطا کند، باید به خانواده [و زیردستان] خود گشایشى در زندگى ایجاد کند که اگر چنین نکند ممکن است این نعمت از دست او خارج شود .» 

در روایتى دیگر امام صادق علیه السلام شیعیان را به خوشرفتارى با خانواده سفارش نموده و آنرا موجب طولانى شدن عمر مى‌داند و مى‌فرماید: «من حسن بره فى اهل بیته زید فى عمره (20) ; هر کس با خانواده خود خوشرفتارى نماید عمرش طولانى خواهد شد .» 


رعایت ادب در معاشرت با دیگران 

ادب و مواظبت ‌بر فضائل اخلاقى از بزرگترین سرمایه‌هاى معنوى براى هر انسان محسوب مى‌شود . 

انسان با رعایت آداب اخلاقى و اجتماعى جایگاه خود را در جامعه تحکیم بخشیده و دل‌ها را به سوى خود جذب مى‌کند . دوست و دشمن، افراد با ادب را ستوده و از اعماق جان به آنان به دیده احترام مى‌نگرند . 

امام صادق علیه السلام رعایت اصول اخلاقى و توجه به آداب انسانى را از ویژگى‌هاى مکتب تشیع دانسته و آن را بر شیعیان راستین امرى ضرورى و لازم مى‌شمارد و مى‌فرماید: «لیس منا من لم یوقر کبیرنا ولم یرحم صغیرنا (21) ; شیعه ما نیست کسى که بزرگترها را احترام نکند و به کوچکترها ترحم ننماید .» 


همیارى با برادران دینى 

تعاون و همیارى در بین پیروان اهل بیت علیهم السلام گذشته از اینکه موجب نزدیکى دل‌ها و ایجاد انس و محبت مى‌شود، از مهم‌ترین عوامل اقتدار و تحکیم ارتباط در میان آنان مى‌باشد . 

آنان با کنار گذاشتن اختلاف نظرها و سلیقه‌هاى مختلف و احترام به همدیگر در پیشبرد و نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نهایت‌سعى خود را مبذول مى‌دارند . شیعیان حقیقى با دورى از هواى نفس و رد خواست‌هاى شیطانى مخالفین مکتب متعالى تشیع، با همدیگر مانوس شده و در راه ترویج معارف اسلامى و آموزه‌هاى اهل بیت علیهم السلام تلاش مى‌کنند . امام صادق علیه السلام در این مورد به یکى از یاران خود مى‌فرماید: «بلغ معاشر شیعتنا وقل لهم: لا تذهبن بکم المذاهب، فوالله لا تنال ولایتنا الا بالورع والاجتهاد فى الدنیا ومواساة الاخوان فى الله (22) ; به شیعیان ما برسان و بگو: مبادا گروه‌ها [ى منحرف ] شما را اغفال کنند، به خدا سوگند! به ولایت ما اهل بیت نمى‌توان رسید مگر با تقوى و تلاش در دنیا و همکارى با برادران دینى در راه خدا .» 


دورى از مجالس گناه 

یکى از عوامل تاثیر گذار در روح و روان انسان محیط اطراف اوست . عوامل انحرافى از جمله محفل‌هاى آلوده و اجتماعات ضد ارزشى که افراد گنهکار و فاسد آن‌ها مى‌گردانند، تاثیرات فراوانى را در افراد شرکت کننده باقى مى‌گذارد و آنان خواهى نخواهى همرنگ با اهل فسق و فجور و معصیت مى‌شوند . 

بدین جهت امام صادق علیه السلام مؤمنین را از شرکت در این محافل نهى کرده و آنان را از رفتن به چنین مکان‌هایى برحذر مى‌دارد، مگر اینکه براى تغییر وضعیت موجود باشد . آن حضرت مى‌فرماید: «لا ینبغى للمؤمن ان یجلس مجلسا یعصى الله فیه ولا یقدر على تغییره (23) ; براى مؤمن شایسته نیست که در مجلسى بنشیند که در آن معصیت‌خداوند انجام مى‌شود و او توانایى تغییر آن را ندارد .» 


استفاده از فرصت‌ها 

فرصت‌هاى بدست آمده در زندگى کم است و سریعا از دست انسان خارج مى‌شود . انسان موفق کسى است که از هر فرصت‌بدست آمده - گرچه کوتاه مدت باشد - براى رسیدن به هدف خویش بهره گیرد . پیشواى ششم در این زمینه به پیروان خود فرمود: «من انتظر عاجلة الفرصة مؤاجلة الاستقصاء سلبته الایام فرصته، لان من شان الایام السلب وسبیل الزمن الفوت (24) ; هر کس [در فرصت‌هاى بدست آمده که کوتاه و گذرا هستند] به انتظار فرصت‌هاى کاملترى در آینده بنشیند، روزگار آن فرصت [کوتاه] را نیز از او خواهد گرفت; چرا که عادت روزگار سلب [فرصت‌ها] و روش زمانه از دست رفتن است .» 


تلاوت قرآن 

قرآن کلام الهى، و جلوه‌اى از قدرت و علم و حکمت پروردگار است و آیات نورانى آن نشانگر عظمت‌خداوند متعال مى‌باشد . قرآن برنامه زندگى یک مسلمان و معارف آن گنجینه‌اى بى‌پایان است . قرآن عهدنامه‌اى میان خداوند و مردم مى‌باشد . 

امام صادق علیه السلام با اشاره به این عهدنامه گرانبها، به مسلمانان سفارش مى‌کند که هر روز پنجاه آیه از این کتاب را تلاوت کنند: «القرآن عهد الله الى خلقه، فقد ینبغى للمرء المسلم ان ینظر فى عهده وان یقرء منه فى کل یوم خمسین آیة (25) ; قرآن عهدنامه خداوند متعال به انسان‌ها مى‌باشد، براى مسلمان شایسته است که به این عهدنامه بنگرد و در هر روز پنجاه آیه از آن را تلاوت کند .» 

آن حضرت در سخن دیگرى به کیفیت تلاوت و آداب قرائت قرآن پرداخته و فرمود: «علیکم بالقرآن! فما وجدتم آیة نجابها من کان قبلکم فاعملوا به، وما وجدتموه هلک من کان قبلکم فاجتنبوه (26) ; بر شما باد تلاوت قرآن، پس هر آیه‌اى یافتید که کسانى قبل از شما [با عمل به آن ] نجات یافته‌اند، شما هم به آن عمل کنید و هر آیه‌اى را مشاهده کردید که بیانگر عوامل هلاکت [و نابودى ] پیشینیان است، شما هم از آن [عوامل ] پرهیز کنید .» 

پی نوشت : 

1) کشف الغمه فى معرفة الائمه، ج‌2، ص‌154 . 

2) رجال نجاشى، ص‌39 . 

3) تحف العقول، ص‌302 . 

4) همان، ص‌303; از آنجایى که هریر به معناى پارس کردن سگ به روى میهمان نیز آمده است، مى‌توان از این حدیث صفت دیگرى را براى شیعیان برشمرد و آن پرخاش نکردن و عصبانى نشدن در معاشرت‌هاست . 

5) نساء/138 و 139 . 

6) تحف العقول، ص‌304 . 

7) همان . 

8) وى از فرزندان صالح شقرانى یکى از اصحاب رسول الله صلى الله علیه و آله مى‌باشد . صالح در اوایل برده بود که پیامبر صلى الله علیه و آله آزادش نمود، بدین جهت‌بعنوان آزاده شده پیامبر لقب گرفت . 

9) بحار الانوار، ج‌47، ص‌349; داستان راستان، ص‌152 . 

10) اصول کافى، کتاب الایمان والکفر، باب الصدق و اداء الامانة، حدیث 5 . 

11) چهل حدیث، امام خمینى رحمه الله، ص‌477 . 

12) کافى، ج 2، ص 105 . 

13) شجره طوبى، ج‌1، ص‌3 . 

14) رجال کشى، ص 249 . 

15) تحف العقول، ص‌303 . 

16) عبدالله بن جندب بجلى کوفى مردى جلیل القدر، مورد اعتماد ائمه اطهار علیهم السلام و همنشین امام باقر، امام صادق، امام کاظم و حضرت رضا علیهم السلام بود . عبدالله که شخصیتى فقیه، محدث و اهل عبادت بود، از طرف امام کاظم و امام رضا علیهما السلام سمت وکالت را به عهده داشت . بعد از فوت وى على بن مهزیار جانشین وى گردید . 

17) تحف العقول، ص‌305 . 

18) این سخن کنایه از نهایت پنهان کارى در انجام کارهاى نیک مى‌باشد . 

19) - کشف الغمه، ج‌2، ص‌207 . 

20) همان، ص‌208 . 

21) بحار الانوار، ج‌75، ص‌138 . 

22) تحف العقول، ص‌303 . 

23) وسائل الشیعه، ج‌11، ص‌503 . 

24) بحار الانوار، ج‌78، ص‌268 . 

25) کافى، ج 2، ص 609 . 

26) وسائل الشیعه، ج‌4 .

منبع: گنجینه معرفت


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|شنبه 94/5/17 | نظر

سیمای زندگی امام‌ جعفر صادق‌(علیه السلام‌)

هیئت سیدالشهداء+دستگردقداده

نویسنده: محمد تقی صرفی پور


تولد:

تولد این‌ امام‌ در روز دوشنبه‌ هفدهم‌ ربیع‌ الاولی‌ سال‌ هشتاد وسه‌هجری‌ در مدینه‌ واقع‌ شد.مادرش‌ اُم‌ّ فروه‌ وپدرش‌ امام‌ باقر(علیه السلام‌) بوده‌است‌.

نام‌ مبارکش‌،جعفر والقابش‌،صادق‌،صابر،فاضل‌وطاهر بوده‌ وکنیه‌ اش‌ابوعبدالله است‌.در سن‌ سی‌ ودوسالگی‌ به‌ مقام‌ امامت‌ رسید وسی‌ وسه‌سال‌ مقام‌ امامت‌ را به‌ عهده‌ داشت‌.عاقبت‌ در سن‌ شصت‌ وپنج‌ سالگی‌بدست‌ منصور دوانقی‌ بشهادت‌ رسید.مرقد شریفش‌ در قبرستان‌ بقیع‌است‌.

مذهب‌ شیعیان‌ ومذهب‌ اهل‌ بیت‌(علیهم السلام‌) به‌ نام‌ جعفری‌ مزیّن‌ شده‌ است‌زیرا آن‌ حضرت‌ از فرصتها استفاده‌ کرد وعلم‌ اهل‌ بیت‌(علیهم السلام‌‌) را که‌ از زمان‌رحلت‌ پیامبر،مورد ظلم‌ قرار گرفته‌ بود،منتشر کرد وشاگردان‌ زیادی‌تربیت‌ نمود ودرمحضرش‌ چهارهزار نفر حاضر می‌ شدند.


عبادت‌ ومکارم‌ اخلاق‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)

مالک‌ بن‌ انس‌ گفت‌: حضرت‌ از سه‌ حال‌ بیرون‌ نبود.یا روزه‌ بود ویا مشغول‌ عبادت‌ بود ویابذکر خدا مشغول‌ بود.او از بزرگان‌ عابد واز عظیم‌ترین‌ زاهدان‌ بود.

ابان‌ بن‌ تغلب‌گوید: خدمت‌ امام‌ درحالیکه‌ مشغول‌ نماز بود،رسیدم‌.ذکرهای‌ رکوع‌ وسجده‌اورا شمردم‌، از شصت‌ بار بیشتربود.

«عبدالله بن‌ سنان‌ می‌ گوید:به‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌) عرضکردم‌:پسرعموئی‌دارم‌ که‌ هرچه‌ با او می‌ پیوندم‌ او از من‌ می‌ بُرد! لذا من‌ تصمیم‌ گرفته‌ ام‌ که‌اگر از من‌ بُرید منهم‌ از او ببُرم‌.بمن‌ اجازه‌ می‌ فرمائید که‌ منهم‌ با او قطع‌رابطه‌ کنم‌؟ فرمود:اگر با او ارتباط‌ داشته‌ باشی‌ واو از تو ببُرد،خدای‌عزّوجل‌ شمارا باهم‌ می‌ پیوندد.واگر تو از او ببُری‌ واو هم‌ از تو ببُرد،خدااز هر دوی‌ شما ببُرد.» بحارج‌74

«شخصی‌ به‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)گفت‌:همسایه‌ای‌ دارم‌ که‌ اهل‌ غنااست‌.وقتی‌ من‌ برای‌ قضاء حاجت‌ به‌ دستشوئی‌ می‌روم ‌، برای‌ شنیدن‌ ازصداهای‌ غنای‌ همسایه‌،بیشتر می‌مانم‌!آیا این‌ اشکال‌ دارد؟

امام‌ فرمود: نباید بیشتر بمانی‌ که‌ خدا فرموده‌ است‌:همانا گوش‌ وچشم‌ودل‌ مورد سؤال‌ واقع‌ می‌شوند.«اسراء36»

او گفت‌:گویا تاکنون‌ این‌ آیه‌ را نشنیده‌ بودم‌ وانشاءالله توبه‌ می‌کنم‌!

امام‌ فرمود:حال‌ بلند شو ونماز بخوان‌ که‌ گناهت‌ بزرگ‌ است‌ واگر درچنین‌ حالی‌ اجلت‌ رسیده‌ بود،خیلی‌ برایت‌ بد بود»9-

علم‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌)محقق‌ حلی‌ درکتاب‌ معتبر نوشته‌ است‌ که‌:

از امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)در زمینه‌ علوم‌ آنقدر منتشر شده‌ است‌ که‌ عقلها به‌حیرت‌ می‌افتد. فقط‌ یک‌ نفر راوی‌ ازحضرت ‌، سی‌ هزار روایت‌ از امام‌نقل‌ کرده‌ است‌.همچنان‌ که‌ خود امام‌ فرمود: ابان‌ بن‌ تغلب‌ از من‌ سی‌هزار حدیث‌ نقل‌ کرده‌ است‌.

معلّی‌ بن‌ خنیس‌ می‌گوید: دیدم‌ که‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌) با کیسه‌ای‌ بردوش‌ به‌ جائی‌ می‌رود.اجازه‌ گرفتم‌که‌ ایشان‌ را همراهی‌ کنم‌.با حضرت‌ به‌ محله‌ فقراء رفتیم‌ وامام‌ بربالای‌سرآنان‌ که‌ همگی‌ درخواب‌ بودند ، مقداری‌ غذا می‌گذاشت‌. من‌ پرسیدم‌که‌ اینها شیعه‌ هستند؟امام‌ فرمود: اگر شیعه‌ بودند که‌ ما هرچه‌ داشتیم‌حتی‌ نمکمان‌ را با آنها نصف‌ می‌نمودیم‌.«منتهی‌ الامال‌ ج‌2 ص‌244»

ابوجعفر خثعمی‌ گوید: امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)کیسه‌ای‌ پول‌ بمن‌ داد و فرمود: این‌ را به‌ فلان‌ سید بده‌ ولی‌ نگو چه‌ کسی‌ آن‌ را داده‌ است‌.

منهم‌ آن‌ را به‌ شخصیکه‌ امام‌ معرفی‌ کرده‌ بود دادم‌. اوگفت‌:خدا جزای‌خیر به‌ این‌ کسیکه‌ همیشه‌ بمن‌ کمک‌ کند، بدهد ولی‌ جعفربن‌ محمدحتی‌ یک‌ درهم‌ هم‌ بمن‌ کمک‌ نمی‌کند!«منتهی‌ الامال‌ ج‌2ص‌244»

«امام‌ ششم‌(علیه السلام‌‌):عده‌ای‌ به‌ محضر پیامبر آمدند وگفتند: ما عازم‌ مسافرت‌به‌ شام‌ هستیم‌. بما سخنی‌ بیاموز!حضرت‌ فرمود: شب‌ هنگام‌،هرکجابرای‌ استراحت‌ توقف‌ نمودید ، وقتی‌ به‌ بستر رفتید،قبل‌ ازخواب‌،تسبیح‌ فاطمه‌(علیها السلام‌‌) وآیة‌ الکرسی‌ را بخوانید که‌ شمارا از هر چیزی‌حفظ‌ می‌کند.

آنها رفتند وهنگام‌ خواب‌ دستور حضرت‌ را بکار بستند.در آن‌ حوالی‌راهزنانی‌ بودند که‌ این‌ عده‌ را زیر نظر گرفته‌ ومنتظر بودند که‌ شب‌ بشودوبه‌ اینها دستبرد بزنند.وقتی‌ شب‌ شد یکی‌ از راهزنان‌ برای‌ آگاهی‌ ازموقعیت‌ مسافرین‌، به‌ محل‌ استراحت‌ آنان‌ آمد ولی‌ غیر از دیوار بلندی‌که‌ دور تا دور آن‌ محل‌ را فرا گرفته‌ بود،چیزی‌ ندید!برگشت‌ واین‌ قضیه‌رابه‌ راهزنان‌ خبر داد.راهزنان‌ سخن‌ اورا قبول‌ نکرده‌ وگفتند:تو آدم‌ضعیفی‌ هستی‌ واز ترس‌ این‌ حرف‌ را می‌زنی‌! امّا وقتی‌ خود به‌ محل‌آمدند وآن‌ دیوار بلند را دیدند،بناچار برگشتند.

فردا صبح‌ باز به‌ آن‌ محل‌ رفتند وازدیوارخبری‌ نبود ومسافرین‌ آنجابودند.راهزنان‌ از مسافرین‌ پرسیدند:شما دیشب‌ کجابودید؟گفتند:همین‌ جا!راهزنان‌ گفتند:دیشب‌ ما آمدیم‌ ولی‌ جز دیواربلندی‌ چیزی‌ ندیدیم‌!قصة‌ شما چیست‌؟آنان‌ گفتند:پیامبر بما سفارش‌کرده‌ است‌ که‌ شب‌ قبل‌ از خواب‌، تسبیح‌ فاطمه‌(علیها السلام‌‌) وآیة‌ الکرسی‌ را بخوانیم‌ وماهم‌ همینکار را کردیم‌.راهزنان‌ گفتند:شما آزادید وبه‌ هرکجاکه‌ می‌خواهید بروید که‌ بخدا سوگند!ما هرگز شمارا تعقیب‌ نمی‌کنیم ‌و بدانید که‌ تازمانیکه‌ بدستور پیامبرتان‌ عمل‌ می‌کنید ، هیچ‌ راهزنی‌نمی‌تواند بشما آسیب‌ برساند!»ص336

«روایت‌ شده‌ که‌ در وقت‌ سوار شدن‌ به‌ کشتی‌ این‌ دعا را بخوانند:بسم‌اللّه‌ المَلِک‌ الحق‌ّ وماقدروا اللّه‌ حق‌ّ قدره‌ والارض‌ جمیعاً قبضته‌ یوم‌القیلمة‌ والسماوات‌ مطویات‌ٌ بیمینه‌.سبحانه‌ وتعالی‌ عما یشرکون‌.بسم‌اللّه‌ مجراها ومُرساها.ان‌ّ ربّی‌ لغفورٌ رحیم‌ٌ.»

«عده‌ای‌ مهمان‌ِ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)شدند.حضرت‌ از آنها خوب‌ پذیرائی‌نمودوموقعی‌ که‌ می‌خواستند بروند،امام‌ برای‌ آنها توشه‌ سفر تهیه‌دید.ولی‌ وقت‌ خارج‌ شدن‌ آنها،به‌ غلامانش‌ فرمود:موقع‌ رفتن‌ در بردن‌ِ بارهایشان‌ کمک‌ نکنید! آنها در هنگام‌ خداحافظی‌ به‌ امام‌ گفتند:یا بن‌رسول‌ اللّه‌!تو خوب‌ از ماپذیرائی‌ نمودی‌ واموالی‌ بما بخشیدی‌ ! ولی‌ چرابه‌ غلامانت‌ دستور دادی‌ که‌ در بردن‌ بارها مارا کمک‌ نکنند؟امام ‌فرمود:ما خاندانی‌ هستیم‌ که‌ به‌ رفتن‌ مهمان‌ کمک‌ نمی‌کنیم‌.»


جسارت‌ به‌ مادر

ابامهزم‌ گوید:شبی‌ ازخدمت‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)مرخص‌ شدم‌ وبه‌ همراه‌ مادرم‌ به‌ خانه‌ام‌در مدینه‌ می‌رفتیم‌.در بین‌ راه‌ بامادرم‌ مشاجره‌ کردم‌ ومن‌ به‌ او تندی‌نمودم‌!

روزبعد وقتی‌ خدمت‌ امام‌ رفتم‌،امام‌ فرمود:ای‌ ابامهزم‌!بین‌ تو ومادرت‌چه‌ پیش‌ آمد؟آیا شب‌ گذشته‌ به‌ او تندی‌ نمودی‌؟آیا نمی‌دانی‌ که‌شکمش‌ محل‌ سکونت‌ تو ودامنش‌ محل‌ استراحت‌ تو وسینه‌اش‌ ظرف‌نوشیدنی‌ تو بوده‌ است‌؟

گفتم‌:آری‌!

فرمود: هیچگاه‌ براو تندی‌ نکن‌!«بحارج‌4ص‌72»

***

«شخصی‌ خدمت‌ امام‌ ششم‌(علیه السلام‌‌)آمد واز درد وزخم‌ معده‌ شِکوه‌ کرد.امام‌فرمود:صبحانه‌ وشام‌ بخور! ولی‌ دربین‌ این‌ دو چیزی‌ نخور!که‌ خدا درتوصیف‌ غذاخوردن‌ اهل‌ بهشت‌ می‌فرماید: لهم‌ رزقهم‌ فیها بُکرة ‌ًوعشیّاً یعنی‌: صبح‌ وشام‌ به‌ رزق‌ الهی‌ مشغولند.»


زنده‌ شدن‌ پرندگان‌ ذبح‌ شده‌!

یونس‌ بن‌ ظبیان‌ می‌گوید:

باعدة‌ زیادی‌ در خدمت‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)بودیم‌ که‌ شخصی‌ سؤال‌ کرد:یابن‌ رسول‌ الله ! پرندگانیکه‌ در قرآن‌ آمده‌،در آن‌ جائیکه‌ خطاب‌ به‌ابراهیم‌(علیه السلام‌‌)فرموده‌ است‌:(«خُذ اربعة‌ً من‌ الطیر فصُرهن‌َّ الیک‌ ثم‌ّاجعل‌ علی‌" کل‌ّ جبل‌ٍ منهن‌ّ جزءاً»یعنی‌: چهارپرنده‌ را ذبح‌ کرده‌وگوشتشان‌ را باهم‌ مخلوط‌ کرده‌ وهر قسمتی‌ را بر سرکوهی‌ بگذار!)

آیا از یک‌ نوع‌ بودند یا باهم‌ فرق‌ داشتند؟

امام‌ فرمود: می‌خواهید مثل‌ آن‌ معجزه‌ را بشما نشان‌ بدهم‌؟همه‌گفتیم‌:آری‌!

امام‌ دستورداد که‌ طاوس‌ وباز وکبوتر وکلاغی‌ را آوردند وآنها را ذبح‌کردند وباهم‌ مخلوط‌ کرده‌، در چهار طرف‌ اطاق‌ گذاشتند.سپس‌ امام‌ابتدا طاوس‌ را صدازدند! ناگاه‌ اجزایش‌ از چهارگوشه‌ جدا شده‌ وبهم ‌پیوستند وزنده‌ شد.سپس‌ کلاغ‌ ودوتای‌ دیگر را زنده‌ کرد.«حدیقة‌الشیعة‌»


سخنانی‌ از امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)

1-«شاکر به‌ شخصی‌ گویند که‌ خدارا بر هرنعمتی‌ که‌ به‌ او داده‌ از قبیل‌خانواده‌ وثروت‌،شکر گوید وحقوق‌ الهی‌ نسبت‌ به‌ اموالش‌ را ادا نماید.»

2-«خدا رحمت‌ کند شیعیان‌ مارا که‌ از زیادی‌ گِل‌ ما خلق‌ شدند وبا آب‌محبت‌ ما خمیر مایه‌ شده‌اند.در شادی‌ ما شاد ودر عزای‌ ما عزادارند.»

3-«درهرنفس‌ کشیدنی‌ یک‌ شکر بلکه‌ هزارشکر وبیشترلازم‌ است‌وپائین‌ترین‌ درجة‌ شکر آنست‌ که‌ نعمت‌ را فقط‌ از خدا بداند وبه‌ آنچه‌خدابه‌ او داده‌ راضی‌ باشد وخدارا با نعمتش‌ معصیت‌ نکند(مثلاً باچشم‌گناه‌ نکند)ودرامر ونهی‌ الهی‌ با نعمت‌ خدا با خالق‌ خود مخالفت‌ننماید.پس‌ درهرحالی‌ بندة‌ شکرگذار خداباش‌، تاخدارا در هرحالی‌کریم‌ بیابی‌.»

4-«مَثَل‌ دنیا مثل‌ آب‌ دریاست‌ که‌ هرچه‌ بیشتر از آن‌ می‌نوشید، بیشترتشنه‌ می‌شوید!»

5-«هرگاه‌ یکی‌ از شما بیاد نعمتی‌ از نعمتهای‌ خداوند عزوجل‌ّافتاد،پیشانیش‌ رابرای‌ شکرگزاری‌،بر روی‌ خاک‌ بگذارد.واگر سواره‌بود،پیاده‌ شود وسجده‌ کند.واگر بخاطر انگشت‌ نماشدن‌ نمی‌تواند پیاده‌شود،پیشانیش‌ را برزین‌ اسب‌(درزمان‌ مافرمان‌ ماشین‌) بگذارد واگراینهم‌ نشد،پیشانیش‌ را برکف‌ دست‌ بگذارد وخدارا برنعمتهایش‌ شکرکند.»

6-«عذاب‌ کسیکه‌ نطفه‌ اش‌ را در رحِم‌ِ زن‌ نامحرم‌ بریزد از همه‌ بیشتراست‌.»

7-«فردی‌ مقداری‌ آب‌ می‌خورد وبا آن‌ بهشت‌ برایش‌ واجب‌می‌شود.زیرا موقع‌ نوشیدن‌ آب‌ وقتی‌ ظرف‌ آب‌ را نزدیک‌ دهانش‌می‌برد ، بسم‌ الله می‌گوید. سپس‌ مقداری‌ می‌خورد وحمدمی‌کند. دوباره‌ می‌ نوشد وحمد می‌کند . برای‌ بارسوم‌ مقداری‌ می‌نوشد وحمد الهی‌می‌کند.بوسیلة‌ این‌ یک‌ بسم‌ الله وسه‌ بار حمد ، بهشت‌ برا یش‌ واجب ‌می‌شود.»

8-«ای‌ میسر! اگر می‌ خواهی‌ عمرت‌ زیاد شود به‌ پدر ومادرپیرت‌ نیکی‌کن‌.»

9-«مراد از علمی‌ که‌ پیامبر فرمود که‌ طلب‌ آن‌ علم‌ برهر مرد و زنی‌واجب‌ است‌،علم‌ تقوی‌ ویقین‌ است‌.»وعلامه‌ مجلسی‌ در توضیح‌ علم‌تقوی‌ ویقین‌ می‌نویسد:مراد از علم‌ تقوی‌،علم‌ به‌ واجبات‌ ومحرمات‌وتکالیف‌ است‌ ومراد از علم‌ یقین‌،علم‌ به‌ اصول‌ دین‌ واعتقادات‌می‌باشد»

10-«خدا می‌داند بنده‌اش‌ چه‌ می‌خواهد ولی‌ دوست‌ دارد که‌ حاجتهاگفته‌ شود.»

11-«دعای‌ مخفی‌ معادل‌ هفتاد دعای‌ آشکار است‌»

12-«خواندن‌ قرآن‌ از روی‌ مصحف‌ باعث‌ تخفیف‌ عذاب‌ پدر ومادراگرچه‌ کافرباشند، می‌شود»

13-«صلة‌ رحم‌باعث‌ تأخیر اجل‌ وزیاد شدن‌ ثروت‌ وایجاد محبت‌ دربین‌ خانواده‌ می‌ شود»

14-«زن‌ قابل‌ ارزش‌ گذاری‌ نیست‌! نه‌ خوبش‌ و نه‌ بدش‌. امّا زنهای‌خوب‌ ارزششان‌ طلا و نقره‌ نیست‌، بلکه‌ او از طلا و نقره‌ بالاتر است‌. وامّا زنهای‌ بد، ارزششان‌ خاک‌ هم‌ نیست‌! خاک‌ از او بهتر است‌.»

15-«شخصی‌ از امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)پرسید:آشکار نمودن‌ نعمت‌ که‌ خدابدان‌ در آیه‌«وامّا بنعمت‌ ربّک‌ فحدّث‌»آمده‌ چیست‌؟ فرمود:لباس‌ تمیز بپوشد. بوی‌ خوش‌ استعمال‌ نماید.خانه‌اش‌ را سفیدکاری‌ کند.درب‌خانه‌اش‌ را جاروب‌ نماید.»

16-«یکی‌ از عوامل‌ فشار قبر،اهمیت‌ ندادن‌ به‌ طهارت‌ ونجاست‌ است‌»

خبیث‌ترین‌ مخلوق‌ خدائ ، غنا است‌.وبدترین‌ مخلوق‌ خدا غنا است‌ که ‌باعث‌ فقر ونفاق‌ می‌شود.»

17-«خانه‌ای‌ که‌ در آن‌غنا باشد،از فاجعه‌ ایمن‌ نمی‌باشد ودعا در این‌خانه‌ مستجاب‌ نمی‌شود وملائکه‌ به‌ این‌ خانه‌ وارد نمی‌گردند.»

18-«فحش‌ دادن‌ ظلم‌ است‌ وظالم‌ در آتش‌ جهنم‌ است‌»

19-«در عیب‌ رفیقت‌ تعجیل‌ نکن‌ شاید خدا اورا بیامرزد وبر عیبهای‌خود ایمن‌ نباش‌ شاید بخاطر آن‌ عذاب‌ شوی‌!»

20-«امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)در تفسیر آیة‌«پیامبران‌ را به‌ ناحق‌ می‌کشند»فرمود:بخدا سوگند!پیامبران‌ را با شمشیر نکشتند،بلکه‌ اسرار آنان‌را فاش‌ کردند وآنهاکشته‌ شدند.»

21-«اصل‌ حُسن‌ ظن‌ از حُسن‌ ایمان‌ وسالم‌ بودن‌ دل‌ است‌ که‌ هرکه‌ رامی‌بیند پاک‌ وخوب‌ می‌پندارد واحتمال‌ حیاء وامانت‌ وصیانت‌ وراستی‌به‌ او می‌دهد.»

22-«خوردن‌ وآشامیدن‌ وپوشیدن‌ وازدواج‌ وسوار مرکب‌ شدن‌ اگر بامیانه‌ روی‌ باشد،حلال‌ والاّ حرام‌ است‌ چون‌ خدادر سوره‌ انعام‌آیه‌141فرموده‌ است‌:اسراف‌ نکنید که‌ خدا مسرفین‌ را دوست‌ ندارد.»

هرساختمانی‌ که‌ بیش‌ از مقدار نیاز باشد،درآخرت‌ وبال‌ گردن‌ صاحبش‌می‌شود»

23-«عده‌ای‌ از شیعیان‌ نزد امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌) بودند که‌ امام‌ سه‌ بار سوگندخورد: بخدای‌ کعبه‌ سوگند! و فرمود: اگر بین‌ موسی‌(علیه السلام‌‌) و خضر(علیه السلام‌‌) بودم‌به‌ آنها می‌گفتم‌ که‌ من‌ از آنها عالم‌ترم‌. و به‌ آنهامطالبی‌ را که‌ نمی‌دانستند،می‌گفتم‌. زیرا به‌ موسی‌(علیه السلام‌‌) و خضر(علیه السلام‌)، علم‌ گذشته‌ داده‌ شد. ولی‌ علم‌آینده‌ تا قیامت‌ را نمی‌دانستند. ولی‌ ما این‌ علم‌ را از رسولخدا(صلی الله علیه واله‌) به‌ارث‌ برده‌ایم‌. »

24-«اسحاق‌ بن‌ عمار از امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)راجع‌ به‌ مردیکه‌ لباسهای‌مختلفی‌ دارد وچندتای‌ از آنان‌ را برای‌ پوشاندن‌ بدن‌ خود وچندتا برای‌زینت‌ کردن‌ وشیک‌ شدن‌ قرار داده‌ آیا اسراف‌ است‌؟فرمود:خیراسراف‌نیست‌! زیرا خدا در قرآن‌ فرموده‌ است‌:هرکه‌ زندگیش‌ وسعت‌ داردباندازة‌ توانائیش‌ خرج‌ کند«طلاق‌7»»

25-«درخانه‌ای‌ که‌ طفلی‌ وجود دارد، با همسر خود مقاربت‌ نکنید،که‌آن‌ طفل‌ زناکار می‌شود و یا فرزندیکه‌ بدنیا می‌آید ، زناکار می‌شود.»

26-«دزدها سه‌ دسته‌اند.اول‌ کسیکه‌ زکات‌ نمی‌دهد.دوم‌ کسیکه‌ مهرزنش‌ را نمی‌پردازد.سوم‌ کسیکه‌ قرض‌ کرده‌ ولی‌ قرضش‌ را نمی‌پردازد.»

27-«اگر شخصی‌ چشمش‌ به‌ زنی‌ نامحرم‌ بیافتدواز اوچشم‌ بردارد وبه‌آسمان‌ نظر کند ویا چشم‌ خودرا ببندد، هنوز چشم‌ برهم‌ نزده‌ که‌ خداوندحورالعینی‌ به‌ او تزویج‌ کند.»

28-«شخصی‌ به‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)گفت‌:من‌ دوست‌ دارم‌ بازنی‌ ازدواج‌کنم‌.ولی‌ پدرم‌ مایل‌ است‌،بازنی‌ دیگر ازدواج‌ کنم‌.حضرت‌ فرمود:با آنکه‌خود دوست‌ می‌داری‌ ازدواج‌ نما و آنکه‌ پدرت‌می‌خواهد را رها نما!»

29-«چهار چیز از چهار چیز سیر نمی‌شوند:زمین‌ از باران‌،چشم‌ ازنگاه‌،زن‌ از مرد وعالم‌ از علم‌!»

30-«اسحاق‌ بن‌ عمّار از امام‌ ششم‌(علیه السلام‌‌)پرسید:حق‌ّ زن‌ بر شوهر چیست‌؟

امام‌ فرمود: مرد باید شکم‌ همسرش‌ را سیر کند.بدنش‌ را بپوشاند.اگرنادانی‌ کرد از او بگذرد.ابراهیم‌ خلیل‌ از تند خوئی‌ ساره‌ به‌خداوند شکایت‌ کرد!خدا به‌ او وحی‌ کرد:زن‌ همانند استخوان‌ دنده‌است‌!اگر بخواهی‌ راستش‌ بکنی‌،می‌شکند واگر با او همچنان‌ مداراکنی‌،از او بهره‌مند می‌شوی‌!»

 

شهادت‌ امام‌ جعفرصادق‌(علیه السلام‌‌)

درایام‌ شهادت‌ حضرت‌،شخصی‌ خدمت‌ امام‌ مشرّف‌ شد ومشاهده‌ کرد که‌ آن‌ حضرت‌ چنان‌ لاغر وضعیف‌ شده‌ است‌ که‌گویا جز سر نازنینش‌،هیچ‌ از آن‌ بزرگوار باقی‌ نمانده‌ است‌!او بادیدن‌ این‌ صحنه‌ به‌ گریه‌ افتاد.امام‌ به‌ او فرمود:چرا گریه‌ می‌کنی‌؟گفت‌:چگونه‌ نگریم‌ درحالیکه‌ شمارا به‌ این‌ حال‌ می‌ بینم‌!

فرمود:چنین‌ مکن‌!همانا هرچه‌ برای‌ مؤمن‌ پیش‌ بیاید،خیراست‌ واگر اعضای‌ او بریده‌ شوند،بازهم‌ برای‌ او خیراست‌!واگر مالک‌ شرق‌ وغرب‌ شود، برای‌ او خیر است‌.

از کنیز امام‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌:درحال‌ احتضار حضرت‌، نزدش ‌بودم‌ که‌ حال‌ اغماء به‌ امام‌ دست‌ داد وبیهوش‌ شد.وقتی‌ بهوش‌آمد، فرمود:به‌ حسن‌ بن‌ علی‌ افطس‌، هفتاد اشرفی‌ بدهید ! به ‌فلان‌ وفلان‌ هم‌ همین‌ مقدار بدهید!

من‌ گفتم‌:می‌ فرمائید به‌ شخصی‌ پول‌ بدهند که‌ با کارد بشماحمله‌ کرد ومی‌ خواست‌ شمارا بکشد؟امام‌ فرمود:می‌ خواهی‌از کسانی‌ نباشم‌ که‌ خدا بخاطر صلة‌ رَحِم‌،آنان‌ را مدح‌ کرده‌ودروصف‌ آنان‌ فرموده‌ است‌:والّذین‌ یَصِلون‌ مااَمرَاللّه‌ُ بِه‌ِاَن‌ْ یُوصَل‌َوَیَخْشون‌َرَبَّهَم‌ وَیَخافُون‌َ سُوءَالحِساب‌«رعد21»یعنی‌:«مؤمنین‌ آنانی‌ هستند که‌ به‌ آنچه‌ خدا امر به‌ صلة‌ آن‌نموده‌ است‌،صله‌ می‌ کنندوبخاطر سختی‌ حساب‌ روز جزاء،از خدا می‌ ترسند.»

سپس‌ فرمود:ای‌ سالمه‌!بدرستیکه‌ خداوند بهشت‌ را خلق‌ کردوآنرا خوشبو گردانید،بطوریکه‌ بوی‌ آن‌ از مسیر دوهزار سال‌ ، بمشام‌ می‌ رسد! ولی‌ عاق‌ والدین‌ وقطع‌ کنندة‌ رحم‌، بوی‌بهشت‌ را احساس‌ نمی‌ کنند!

ابوبصیر می‌ گوید:بعد از شهادت‌ امام‌ جعفرصادق‌(علیه السلام‌‌) ، نزد ام‌ّحمیده‌ رفتم‌.دیدم‌ او می‌ گرید.منهم‌ به‌ گریه‌ افتادم‌.او گفت‌:درهنگام‌ شهادت‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌‌)امر عجیبی‌ پیش‌ آمد!امام‌چشمهای‌ خودرا گشود وگفت‌: هرکسیکه‌ بین‌ من‌ واو ،خویشی‌وقرابتی‌ است‌،را نزد من‌ جمع‌ کنید! همه‌ جمع‌ شدند.آن‌ جناب ‌نگاهی‌ به‌ آنان‌ انداخت‌ وفرمود : اِن‌َّ شفاعتنا لاتنال‌ مستخفاًبالصلوة‌!یعنی‌:شفاعت‌ ما به‌ کسیکه‌ نماز را سبک‌ بشمارد، نمی‌رسد!«منتهی‌ الامال‌»

منبع: زندگی الگوهای نورانی


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|شنبه 94/5/17 | نظر

منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام)

دستگردقداده+حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء

نویسنده: عبد الکریم پاک‌نیا


جوانان و نوجوانان در هر جامعه‌اى گنجینه‌هاى سرشارى هستند که اگر مربیان و متولیان براى این قشر عظیم سرمایه گذارى شایسته انجام داده و این گروه فعال و پرشور را با رفتار حکیمانه و تکریم شخصیت و احترام به نیازها، به اهداف مطلوب و ایده‌آل خود هدایت نمایند، علاوه بر این که آنان را از خطر انحراف و تردید در هویت و آسیب‌هاى اجتماعى مصونیت‌بخشیده‌اند، قلب‌هاى پاک و زلال آنان را به سوى خوبى‌ها، زیبایى‌ها و اخلاق پسندیده رهنمون شده‌اند، و جامعه آینده را از نظر سلامتى و حفظ ارزش‌ها و فرهنگ، بیمه نموده‌اند. امام صادق‌علیه السلام در مورد سرمایه گذارى معنوى براى نسل نو و حفاظت نوجوانان از گروه‌هاى منحرف و کج اندیش، مى‌فرماید: «با درو احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجعة (1) ; نوجوانان خود را با احادیث ما آشنا کنید قبل از این که مرجعه (یکى از گروه‌هاى منحرف) بر شما پیشى گیرند. 


ارتباط با نسل جوان 

هدایت و تربیت نسل جوان به لحاظ اهمیتى که دارد امروزه بیش از گذشته مورد توجه اندیشمندان و دل سوزان جوامع مختلف قرار گرفته است. جوان داراى خصوصیات عاطفى، اجتماعى و جسمانى است. حساسیت، تنوع خصلت‌هاى رفتارى، هیجان‌هاى درونى، علاقه شدید به دوستى با همسالان، عدم کنترل رفتار، حب ذات، الگو پذیرى و تقلید، افتخار به شخصیت و تشخص‌طلبى و میل به آزادى، شمه‌اى از ویژگى‌هاى اوست. 

با توجه به این ویژگى‌ها، شیوه رفتارى امام صادق‌علیه السلام با جوانان، و همچنین سخنان و دستور العمل‌هاى آن حضرت براى جوانان و برخورد با آنان، بهترین نسخه شفا بخش و راهگشاست. نگاه‌هاى مهربان، بزرگداشت‌شخصیت، توجه به استعداد و صلاحیت آنان، احترام به نیازهاى فردى و اجتماعى، رفتار محبت‌آمیز و حکیمانه و سرشار از عاطفه و خلوص، موجب جذب جوانان به سوى آن حضرت بود و شیفتگى آنان به رهبر خویش، ریشه در شیوه رفتار و گفتار آن حضرت نسبت‌به مخاطبین و شاگردان خویش دارد. 

آن حضرت به سرعت پذیرش سجایاى اخلاقى در نوجوانان توجه کرده و به ابوجعفر; مؤمن طاق مى‌فرماید: 

«علیک بالاحداث فانهم اسرع الى کل خیر; (2) بر تو باد تربیت نوجوانان، زیرا آنان زودتر از دیگران خوبى‌ها را مى‌پذیرند.» 

در اینجا چند نمونه از رفتار آن حضرت را در برخورد با نسل جوان مى‌خوانیم: 

1 - آن روز یکى از شلوغ‌ترین ایام حج‌بود. امام صادق علیه السلام با گروهى از یارانش گفت و گو مى‌کرد. در این هنگام هشام بن حکم که تازه به دوران جوانى گام نهاده بود، خدمت امام رسید. پیشواى شیعیان از دیدن این جوان شادمان شد، او را در صدر مجلس و کنار خویش نشاند و گرامى داشت. این رفتار امام، حاضران را که از شخصیت‌هاى علمى شمرده مى‌شدند، شگفت زده ساخت. وقتى امام علیه السلام آثار شگفتى را در چهره حاضران مشاهده کرد فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده; این جوان با دل و زبان و دستش (با تمام وجود) یاور ماست.» سپس براى اثبات مقام علمى هشام براى حاضرین، درباره نام‌هاى خداوند متعال و فروعات آن‌ها از وى پرسید و هشام همه را به نیکى پاسخ گفت. آن گاه حضرت فرمود: «هشام! آیا چنان فهم دارى که با منطق و استدلال دشمنان ما را دفع کنى، هشام گفت: آرى. امام فرمود: «نفعک الله به و ثبتک; خداوند تو را از آن بهره‌مند سازد و [در این راه] ثابت قدم بدارد.» هشام مى‌گوید: بعد از این دعا هرگز در بحث‌هاى خداشناسى و توحید شکست نخوردم. (3) 

2 - مفضل بن عمرو نماینده امام صادق علیه السلام در شهر کوفه بود. او از طرف امام موظف بود به مشکلات دینى، مالى و اجتماعى مردم کوفه رسیدگى کند و در این رابطه با جوانان شهر ارتباط صمیمانه و مستحکمى برقرار کرده بود، براى همین عده‌اى این دوستى را نتواستند تحمل کنند، ناچار به شایعه و افتراء روى آوردند و مفضل و یارانش را به شرابخوارى، ترک نماز، کبوتر بازى و حتى به سرقت و راهزنى متهم کردند. این گروه، که ابوالخطاب معزول و طرفدارانش از فعالان آن شمرده مى‌شدند، شایع کردند که مفضل افراد بى مبالات و لاابالى را پیرامونش گرد آورده است. وقتى این شایعات به اوج رسید، گروهى از مومنان و مقدسان کوفه به محضر امام صادق‌علیه السلام چنین نوشتند: «مفضل با افراد رذل و شرابخوار و کبوتر باز همنشین است، شایسته است دستور دهید این افراد را از خود دور سازد.» 

امام صادق علیه السلام بدون این که با آنان در این باره سخن بگوید، نامه‌اى براى مفضل نوشته، مهر کرد و به آنان سپرد تا به مفضل برسانند. حضرت تصریح کرد که نامه را خودشان شخصا به مفضل تحویل دهند. آنان به کوفه برگشتند و دسته جمعى به خانه مفضل شتافتند و نامه امام صادق علیه السلام را به دست مفضل دادند. وى نامه را گشود و متن آن را قرائت کرد. امام‌علیه السلام به مفضل دستور داده بود که: چیزهایى بخرد و به محضر امام علیه السلام ارسال کند. در این نامه اصلا اشاره‌اى به شایعات نشده بود. مفضل نامه راخواند و آن را به دست همه حاضران داد تا بخوانند. سپس از آنان پرسید: اکنون چه باید کرد؟ گفتند: این اشیاء خیلى هزینه دارد. باید بنشینیم، تبادل نظر کنیم و از شیعیان یارى جوییم.در واقع هدفشان این بود که فعلا خانه مفضل را ترک کنند. مفضل گفت: تقاضا مى‌کنم براى صرف غذا در اینجا بمانید. آنان به انتظار غذا نشستند. مفضل افرادى را به سراغ همان جوانانى که از آن‌ها بدگویى شده و به کارهاى ناروا متهم شده بودند فرستاد و آنان را احضار کرد. وقتى نزد مفضل آمدند، نامه حضرت صادق‌علیه السلام را براى آنان خواند. آنان، با شنیدن کلام امام صادق‌علیه السلام براى انجام فرمان حضرت از خانه خارج شدند و پس از مدت کوتاهى بازگشتند. هر کدام به اندازه وسع خویش روى هم نهاده و در مجموع 2 هزار دینار و ده هزار درهم در برابر مفضل نهادند. آن گاه مفضل به شکایت کنندگان که هنوز از صرف غذا فارغ نشده بودند نگریست و گفت: شما مى‌گوئید این جوانان را از خودم برانم و گمان مى‌کنید خدا به نماز و روزه شما نیازمند است؟! (4) 

در اینجا به بخشى از شیوه‌ها و راه کارهاى عملى برخورد و هدایت جوانان در پرتو گفتار و رفتار صادق آل محمدعلیهم السلام مى‌پردازیم: 


1 - رفتار نیکو و ملایم 

نوجوان قلبى پاک و روحى حساس و دلى نازک و عاطفى دارد. در برخورد با او باید راه نرمى و ملایمت پیش گرفت. نگاه مهربان، ارزش دادن به شخصیت و رفتار خوش، بهترین شیوه ارتباط با اوست. محبت، اظهار علاقه، صدا کردن با القاب، عناوین و نام‌هاى زیبا او را به سوى مبلغ و مربى جذب مى‌کند و در این حال مى‌توان ارتباط قلبى و عاطفى با او ایجاد کرد، سخنانش را شنید، راهنمایى کرد، لغزش‌ها را متذکر شد و بالاخره درعالم دوستى که یک ارتباط شدید روحى و عاطفى برقرار است، مى‌توان صفات زیبا را به او القاء نمود، نیازهاى بسیارى را از او برطرف کرد و از آلودگى‌ها او را بر حذر داشت، زیرا گرایش جوان به خوبى‌ها و زیبایى‌ها از دیگران بهتر و سریع‌تر انجام مى‌پذیرد. 

امام صادق علیه السلام فرمود: «من لم تکن فیه ثلاث خصال لم ینفعه الایمان: حلم یرد به جهل الجاهل. و ورع یحجزه عن طلب المحارم. و خلق یدارى به الناس; (5) هر کس سه خصلت را دارا نباشد از ایمان خود سودى نخواهد برد: اول - بردبارى، که جهل نادان را برطرف کند. دوم - پارسائى، که او را از حرام باز دارد. سوم - رفتار نیکو که با مردم مدارا نماید.» 


2 - آگاهى دادن در مسائل دینى 

یکى از علل دین گریزى برخى جوانان و نوجوانان عدم آگاهى به مسائل دینى است. زیرا انسان طبیعتا هر چه را نشناسد به سویش نمى‌رود و افکار واحساسات و حواس خود را به سوى آن معطوف نمى‌دارد. اما شناخت و آگاهى از خوبى‌ها و زیبائى‌ها به ویژه اطلاع از منافع آن، سریعا انسان نفع طلب را به آن جذب کرده و آن را در نزد شخص، دوست داشتنى مى‌کند. براى همین اگر جوانان با آثار و برکات و احکام و معارف دین آشنا شوند، فاصله آنان با حقایق دینى کم خواهد شد. افزون بر این، نسل جدیدى که معمولا از مسائل و حقایق دینى بى اطلاع یا کم اطلاع است و بصیرت و معرفت کافى از دین ندارد، تحت تاثیر تبلیغات و هجمه‌هاى فرهنگى دشمنان قرار مى‌گیرد. 

امام صادق علیه السلام به بشیر دهان (روغن فروش) فرمود: «لا خیر فى من لا یتفقة من اصحابنا یا بشیر ان الرجل منهم اذا لم یستغن بفقهه احتاج الیهم فاذا احتاج الیهم ادخلوه فى باب ضلالتهم و هو لا یعلم; (6) از دوستان ما کسى که در دین خود اندیشه و تفقه نکند ارزش ندارد. اى بشیر! اگر یکى از دوستان ما در دین خود تفقه نکند و به مسائل و احکام آن آشنا نباشد، به دیگران (مخالفین ما) محتاج مى‌شود، هر گاه به آن‌ها نیاز پیدا کرد آنان او را در خط انحراف و گمراهى قرار مى‌دهند در حالى که خودش نمى‌داند.» ضرورت یادگیرى احکام دینى در منظر پیشواى ششم آنقدر مهم است که مى‌فرماید: «لو اتیت‌بشاب من شباب الشیعة لایتفقه لادبته; (7) اگر به جوانى از جوانان شیعه برخورد نمایم که در دین تفقه نمى‌کند او را تادیب خواهم کرد.» 


3 - شناساندن آسیب‌هاى اجتماعى 

آشنا نبودن نسل جدید با آفت‌هاى اجتماعى موجب افت ارزش‌هاى اخلاقى و توفیق دشمنان فرهنگى و رواج خلاف و حرام در میان آنان مى‌باشد. اگر جوانان مسلمان با این آفت‌ها آشنا باشند و از عواقب بد آن در میان افراد جامعه اطلاع یابند، بنابر فطرت پاکى که خداوند در نهاد آن‌ها قرار داده از آن آفت‌ها فاصله خواهند گرفت و دامن خویش را به چنین آفت‌هاى اجتماعى آلوده نخواهند کرد. صادق آل محمد علیه السلام مواردى از آفت‌هاى اجتماعى را چنین فهرست کرده است: الف) ستم کردن ب) فریبکارى ج) خیانت د) تحقیر و خوار کردن دیگران ه) اف گفتن: (نق بزند، غرغر کند و به این وسیله زحمات دیگران را نادیه گرفته و خود را چیزى پندارد.) و) دشمنى، کینه توزى و اظهار عداوت با برادران دینى ز)تهمت زدن ح )داد و فریاد و پرخاشگرى ط) طمع کارى و حرص به دنیا. 

«و ان لایظلمه و ان لایغشه و ان لایخونه و ان لایخذله و ان لایکذبه و ان لایقول له اف و اذ قال له اف فلیس بینهما ولایة و اذ قال له انت عدوى فقد کفر احدهما و اذا اتهمه انماث الایمان فى قلبه کما ینماث الملح فى الماء; (8) به برادر ایمانى خود ستم ننماید، او را فریب ندهد، به او خیانت نکند، او را کوچک نشمارد، او را دروغگو نخواند، به او اف نگوید و اگر به او اف بگوید (غرغر کند) ولایت‌بین آن دو قطع مى‌شود و اگر به برادر ایمانى‌اش بگوید تو دشمن من هستى، یکى از آن دو کافر [باطنى ]مى‌شود و اگر برادرش را متهم نماید، ایمان در قلب او ذوب مى‌شود مانند ذوب شدن نمک در آب.» (9) 


4 - ترغیب به دانش افزایى 

یک جوان مسلمان باید از علوم روز آگاهى کافى داشته باشد. تخصص در کنار تعهد یک اصل مسلم و تردید ناپذیر در فرهنگ ما است. کسانى در عرصه زندگى به اهداف دلخواه خود مى‌رسند که با شناخت دانش‌ها و مهارت‌هاى عصر خود به قله‌هاى سعادت نائل شده و با تعهد و ایمان خویش، اعتماد افراد جامعه را به خود جلب مى‌کنند. از منظر حضرت صادق‌علیه السلام کسب دانش و مهارت‌هاى فنى براى یک جوان ضرورى است، آن حضرت مى‌فرماید: «لست احب ان ارى الشاب منکم الا غادیا فى حالین، اما عالما او متعلما; (10) هیچوقت دوست ندارم یکى از جوانان شما (شیعه) را ببینم مگر اینکه در یکى از دو حال، شب و روز خود را سپرى کند: یا دانا باشد یا یاد گیرنده.» 


5 - عادت دادن به حسابرسى 

یک تاجر زمانى در کار خود پیشرفت مى‌کند که در هر شبانه روز به حساب خود رسیدگى کرده و سود و زیان معاملات خویش را بداند و گرنه بعد از مدت کوتاهى سرمایه و هستى خود را از دست‌خواهد داد. جوانى، یک سرمایه و فرصت‌بسیار عالى براى هر شخص مى‌باشد. اگر یک جوان به حساب عمر خود رسیدگى نکند و نداند که آیا در مقابل عمر خویش چه چیزى به دست آورده است، در آینده‌اى نه چندان دور سرمایه معنوى خویش را به باد فنا خواهد داد. اما اگر به حساب روزانه‌اش برسد و ببیند که در مقابل هر روز از دست رفته، یک قدم به سوى کمال برداشته، خوشحال شده و آن را تکرار کند و در مقابل انحطاط فکرى و اخلاقى غمگین گشته و سعى در جبران آن داشته باشد، بدیهى است که رو به سوى رشد و ترقى خواهد نهاد. امام صادق‌علیه السلام به ابن جندب که یک جوان فعال و پرشور و باایمان بود مى‌فرماید: «یا بن جندب! حق على کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فى کل یوم و لیلة على نفسه فیکون محاسب نفسه فان راى حسنة استزاد منها و ان راى سیئة استغفر منها و لئلا یخزى یوم القیامة; (11) اى پسر جندب! هر مسلمانى که ما را مى‌شناسد شایسته است که رفتار و کردار خود را در هر شبانه روز برخود عرضه دارد و حسابگر نفس خویش باشد تا اگر کار نیکى در آن‌ها دید، بر آن بیفزاید و اگر کار بدى در اعمال خود مشاهده نمود، از آن‌ها توبه کند، تا در روز قیامت دچار ذلت و حقارت نشود.» 


6 - تعدیل حس دوست‌خواهى 

انسان با انس به دوستانش احساس مسرت و لذت مى‌کند. او در همنشینى با رفیق شفیق، نشاط و نیرو مى‌گیرد و این یک نیاز طبیعى اوست و باید ارضاء شود. یک جوان در اثر این حس به سمت دوستان و همفکران خود کشیده مى‌شود، او عاشق رفاقت است و دنبال ارتباط با هم سن و سالان خود مى‌باشد. از طرف دیگر بر اثر غلبه احساسات و شور و شوق جوانى و نپختگى نگرش عقلانى، ممکن است در دام دوستان ناباب و یا صیادان و شیادان بیفتد. از این رو در انتخاب یک دوست ممکن است دچار مشکلات گردد. امام جعفر صادق علیه السلام دقیقا روى همین نکته انگشت اشارت نهاده و به جوانان چنین رهنمود مى‌دهد: «الاخوان ثلاثة: فواحد کالغذاء الذى یحتاج الیه کل وقت فهو العاقل. و الثانى فى معنى الداء و هو الحق. و الثالث فى معنى الدواء فهو اللبیب; (12) دوستان سه دسته هستند. اول: کسى که مانند غذا در هر زمان به او نیاز هست و او دوست عاقل است. دوم:کسى که [براى انسان] مانند بیمارى و درد [رنج آور] است، و او دوست احمق [و نادان] است و سوم: کسى که وجودش براى فرد همانند داروى حیات بخش است، و آن رفیق روشن بین [و اهل تفکر] است.» 


7 - ضرورت ازدواج 

هر جوانى فطرتا نیازمند ازدواج است و باید به این نیاز خدادادى و طبیعى از طریق مشروع جواب داد. اما بعضى جوانان با بهانه قرار دادن بعضى مشکلات و سختى‌ها از این سنت الهى روى بر تافته و خود را در دام نفس شیطانى گرفتار مى‌کنند. به آنان باید توجه داده شود که این پیمان مقدس در میان تمام ملت‌ها وجود داشته و محبوبترین بنیان نزد خداوند متعال است. با ازدواج، شخصیت و ایمان دو جوان کامل مى‌شود. صادق آل محمد علیه السلام فرمود: «من تزوج احرز نصف دینه فلیتق الله فى النصف الآخر; (13) کسى که ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده است پس باید در نصف دیگرش تقواى الهى پیشه کند.» 

و در حدیث دیگرى آن حضرت به جوانان چنین پیام داد: «رکعتان یصلیهما المتزوج افضل من سبعین رکعة یصلیها اعزب; (14) دو رکعت نماز که فرد ازدواج کرده مى‌خواند بر 70 رکعت نماز یک فرد مجرد برترى دارد.» 


8 - تشویق به نماز 

بر اساس متون دینى ما نماز عامل کمال انسان و حافظ او از آلودگى‌ها و صفات مذموم و ناپسند است. همچنین این رفتار معنوى تاثیر بسزایى در بیدار کردن روح نظم و حفظ نظام انسان دارد. نماز تسلى بخش و آرامش بخش دل‌هاى مضطرب در انسان‌هاى خسته و نگران است. نماز شاخص رهروان راه خدا و بهترین وسیله ارتباط صمیمانه رب العالمین است. تجربه و آمار گواهى مى‌دهد که درصد بالایى از خلافکاران و هنجارشکنان در جامعه اسلامى در خانواده‌هایى بزرگ شده‌اند که یا نماز نمى‌خوانند و یا آن را سبک مى‌شمارند. پیشواى ششم جایگاه مهم نماز را در زندگى و رفتار روزانه یک مسلمان براى اقشار مختلف به ویژه جوانان تبیین نموده و فرمود: «اول ما یحاسب به العبد على الصلوة فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردت علیه رد علیه سائر عمله; (15) [روز قیامت] اولین چیزى که از بنده محاسبه مى‌شود نماز است. اگر از او نماز پذیرفته شد، سائر اعمالش پذیرفته مى‌شود اما اگر نماز او رد شد سایر اعمال [نیک] او نیز رد خواهد شد.» 

آن حضرت در مورد زیان‌هایى که در اثر دورى از نماز براى انسان رخ مى‌دهد به ابن جندب فرمود: «ویل للساهین عن الصلوات، النائمین فى الخلوات، المستهزئین بالله و آیاته فى الفترات اولئک الذین لاخلاق لهم فى الآخرة و لا یکلمهم الله یوم القیامة و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم; (16) واى بر آن‌ها که از نماز غفلت کنند و در خلوت بخوابند و خدا و آیاتش را در دوران ضعف دین استهزاء کنند، آنان کسانى هستند که در آخرت بهره ندارند و خدا در روز قیامت‌با آنان سخن نخواهد گفت و آنان را تبرئه نخواهد کرد و عذاب دردناک براى آن‌هاست.» 


9 - تقویت اندیشه‌هاى مثبت

با تقویت تفکر مثبت در جوانان مى‌توان صفات نیک و خصلت‌هاى زیبا را در وجود آن‌ها ایجاد کرد. آن گاه با فضاسازى مناسب و به وجود آوردن بسترهاى لازم، آن‌ها را به تکرار رفتارهاى مثبت متمایل کرده و آن رفتارها را به صورت عادات پایدار در وجود آنان در آورد. بخشى از اندیشه‌هاى مثبت در کلام امام جعفر صادق علیه السلام عبارتند از: 

الف) زیارت دوستان و تقویت‌ حس همیارى: آن حضرت نیکى به دوستان و دیدار آنان را برترین عبادت برشمرده و فرمود: «ما یعبد الله بمثل نقل الاقدام الى بر الاخوان و زیارتهم; خداوند به چیزى همانندگام برداشتن در راه نیکى به برادران دینى و دیدار و زیارت آن‌ها عبادت نشده است.» 

ب) انس با خدا: چه زیباست که جوانان پاک همیشه خدا را بهترین انیس خود بدانند و در سختى‌ها او را همدم و پناهگاه خویش بر گزینند. آن حضرت فرمود: «آنسو بالله واستوحشوا مما به استانس المترفون; (17) [انسان‌هاى با ایمان] با خدا انس گرفته‌اند و از آنچه که مال اندوزان و دنیا پرستان به آن انس گرفته‌اند، در هراسند.» آرى آنان از نعمت‌هاى خداوندى بهره مى‌برند، اما به آن‌ها دل نمى‌دهند. آنان دلبسته خدا بوده و با یاد او آرام مى‌شوند. 

ج) پایدارى در راه هدف پایدارى در راه ایمان و عقیده از عوامل توفیق و پیروزى است. یک جوان آن گاه به آرزوهاى مشروع و دلخواه دست مى‌یابد که پشتکار و استقامت داشته باشد. مهمترین آرزوى هر جوان نیل به سعادت حقیقى و قرب پروردگار - که جلوه تمام کمالات، زیبائى‌ها و خوبى‌هاست - مى‌باشد. پیشواى صادق شیعیان فرمود: «لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکة و لا ظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم و لما سالوا الله شیئا الا اعطاهم; (18) اگر شیعیان ما در راه حق استقامت ورزند، فرشتگان با آنان دست مى‌دهند. ابرهاى رحمت‌بر آن‌ها سایه مى‌افکند. مانند روز مى‌درخشند، از زمین و آسمان روزى مى‌خورند و آنچه از خدا بخواهند، به آن‌ها عطا مى‌کند.» 

د) دستگیرى از افتادگان: معلى بن خنیس مى‌گوید: «امام صادق علیه السلام در شبى بارانى از خانه به سوى ظله بنى ساعده رفت. به دنبال او رفتم، گویى چیزى از دست او بر زمین افتاد. حضرت گفت: 

به نام خدا، خداوندا آن را به ما بازگردان. به نزدیک رفته سلام کردم. فرمود: معلى تو هستى؟ عرض کردم! آرى فدایت‌شوم! فرمود: با دست‌خود زمین را جست وجو کن، هر چه یافتى آن را به من بازگردان. 

معلى مى‌گوید: نان‌هاى زیادى روى زمین افتاده بود. یکى یکى، دوتا دوتا پیدا مى‌کردم و به آن حضرت مى‌دادم. کیسه‌اى پر از نان همراه آن حضرت بود و از سنگینى آن را به زحمت‌حمل مى‌کرد. عرض کردم: اجازه دهید آن را من بیاورم؟ فرمود: من از تو شایسته ترم، ولى با من بیا. به ظله بنى ساعده رسیدیم. گروهى را دیدم که در خواب بودند. آن حضرت یک یا دو قرص نان را در زیر سر آنان مى‌گذاشت. توزیع نان به آخرین نفر که تمام شد، بازگشتیم. عرض کردم: فدایت‌شوم! آیا این‌ها شیعه هستند. فرمود: اگر شیعه بودند حتى در نمک طعام نیز با آنان مواسات و از خود گذشتگى مى‌کردم.» (19) 

ه) توجه به غذا: یک جوان مسلمان همچنان که به سلامت روح خود مى‌اندیشد، در پرورش جسم نیز کوشا است او فردى ضعیف البنیه، کسل و منزوى نیست‌بلکه به بهداشت غذاى خویش در کنار بهداشت روانش توجه دارد. از راه تغذیه صحیح و ورزش جسم خود را تقویت مى‌کند و از راه‌هاى مختلف نشاط خویش را به دست مى‌آورد، اما در عین حال به حلال و حرام بودن غذایى که مى‌خورد توجه کامل دارد و آثار مخرب غذاى حرام و غیر مشروع را در وجودش در نظر دارد. امام صادق علیه السلام مى‌فرماید: «شیعتنا لا یاکلون الجرى...و لایشربون مسکرا; (20) شیعیان ما مارماهى نمى‌خورند ... و شراب و مسکرات نمى‌نوشند.» 

و) نیک رفتارى با اهل معصیت: در اصلاح رفتار غلط و ناپسند دیگران و کسانى که به نوعى مرتکب گناه مى‌شوند، باید شیوه‌اى کارآمد در پیش گرفت و ترس و یاس آنان را در پیوستن به ردیف خوبان از میان برداشت و با نیک رفتارى و امید دادن، روحیه شکست‌خورده آنان را تقویت نموده و بازسازى کرد. 

امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تقل فى المذنبین من اهل دعوتکم الا خیرا، واستکینوا الى الله فى توفیقهم; (21) در مورد همکیشان گنه کار خود جز خوبى و نیکى چیزى نگو و از خداوند توفیق هدایت آنان را بخواهید.» 

ز) در اندیشه شغل حلال: عبدالاعلى بن اعین در یک روز تابستانى بسیار گرم در یکى از کوچه‌هاى مدینه امام صادق علیه السلام را ملاقات کرده و به آن بزرگوار عرضه داشت: «فدایت‌شوم! با این مقام و منزلت و رتبه‌اى که نزد خداوند دارید و خویشاوندى که با پیامبر براى شماست، باز هم براى دنیاى خویش تلاش مى‌کنید و در چنین روز گرمى خود را در فشار و سختى قرار مى‌دهید؟! امام در پاسخ فرمود: اى عبدالاعلى! جهت‌یافتن روزى و درآمد حلال بیرون آمده‌ام تا از افرادى همانند تو بى نیاز شوم.» (22) 

ح) برنامه ریزى صحیح در زندگى: امام صادق علیه السلام مى‌فرمود: «فان الله یعلم انى واجد ان اطعمهم الحنطة على وجهها و لکنى احب ان یرانى الله قد احسنت تقدیر المعیشة; (23) خدا مى‌داند که مى‌توانم به بهترین صورت نان گندم خانواده‌ام را تهیه کنم، اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه ریزى صحیح زندگى ببیند.» 

پی نوشت : 

1) التهذیب، ج 8، ص 111. 

2) الکافى، ج 8، ص 93. 

3) بحار الانوار، ج 10، ص 295. 

4) معجم رجال الحدیث، ج 19، ص 325. 

5) بحارالانوار، ج 75، ص 237. 

6) منیة المرید، ص 375; اصول کافى ج 1، ص 25. 

7) بحار الانوار، ج 1، ص 214. 

8) وسائل الشیعه، ج 12، ص 208. 

9) و در حدیث دیگرى آن حضرت طمع نورزیدن و پرخاش نکردن را از نشانه‌هاى یک شیعه کامل شمردند: شیعتنا لا یهرون هریر الکلب و لایطمعون طمع الغراب (مستدرک، ج 12، ص 69.) 

10) امالى طوسى، ص 303. 

11) تحف العقول، ص 301. 

12) بحارالانوار، ج 75، ص 237. 

13) همان، ج 100، ص 219. 

14) روضة الواعظین، ج 2، ص 374. 

15) من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 208. 

16) تحف العقول، ص 302. 

17) همان، 301. 

18) همان، ص 302. 

19) تفیسر عیاشى، ج 2، ص 107. با استفاده از عبارات شهید مطهرى. 

20) تحف العقول، ص 303. 

21) همان. 

22) الکافى، ج 5، ص 74. 

23) همان، ص 166، و اعیان الشیعه، ج 1، ص 59. 

منبع: گنجینه معرفت


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|شنبه 94/5/17 | نظر

کانال تلگرام

کانال تلگرام حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا

عضویت درسامانه پیامکی

مطالب اخیر

برچسب‌ها

دستگردقداده (217), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء (70), هیئت سیدالشهداء (40), کانون فرهنگی قرآنی مصباح (35), حسینیه سیدالشهداء (31), فرهنگسرای دستگردقداده (25), کانون مصباح دستگردقداده (25), هیئت سیدالشهداء دستگردقداده (24), دستگرد قداده (22), سیدالشهداء (20), مصباح (18), هیئت (17), حسینیه (17), کانون (17), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداءدستگردقداده (15), دستگرد (11), فرهنگسرای سیدالشهداء (11), کانون مصباح (10), هیئت سیدالشهداءدستگردقداده (9), عیدسعیدقربان (9), دعای ندبه (9), دعای (8), میلادامام حسن مجتبی(ع) (8), ولادت امام رضا(ع) (8), ولادت امام هادی(ع) (8), ندبه (7), فرهنگسرای (7), حضرت (7), حسینیه دستگردقداده (6), امام (6), قداده (6), هیئت سیدالشهداء(ع) (6), ولادت حضرت معصومه (6), کانون فرهنگی مصباح (6), کانون فرهنگی مصباح دستگردقداده (5), ویژه نامه روزعرفه (5), ماه (5), فرهنگسرای دستگرد (5), فرهنگی (5), سیدالشهدا (5), دهه کرامت (5), رجب (4), شهادت امام محمدباقر (4), فاطمیه (4), مبعث (4), میلاد (4), رسول (4), اکرم (4), ولادت امام موسی کاظم(ع) (4), ولادت (4), کانون فرهنگی قرآنی مصباح دستگردقداده (4), کانون مصباح دستگرد (3), ولادت امام کاظم(ع) (3), ویژه نامه (3), امام حسن(ع) (3), حسینیه سیدالشهداءدستگردقداده (3), ویژه نامه ها (3), فرهنگسرای دستگرد قداده (3), علی (3), شهادت امام صادق(ع) (3), عیدقربان (3), زهرا (3), شهادت (3), شهادت امام جواد (3), سروری (2), سیزده (2), سالروز تخریب بقیع (2), شهادت امام صادق (2), فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع) (2), فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (2), فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), محرم (2), قرآن (2), قرآنی (2), نامه (2), نبوی (2), های (2), فاطمه (2), حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده (2), حسین (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (2), رمضان (2), الاسلام (2), امر به معروف و نهی از منکر (2), پیامبر (2), حجت (2), اشعار (2), اطلاعیه (2), تابلو اعلانات (2), ولادت امام رضا (2), وفرهنگسرای (2), کلیپ تکان دهنده زمان می گذرد (2), کوتاه (2), کاظم (2), کانون فرهنگی قرانی مصباح (2), هیئت سیدالشهدا (2), ویژه (2), کانون فرهنگی قرآنی (1), کانون مصیاح دستگردقداده (1), کدام (1), کرامات حضرت معصومه علیها السلام (1), کراماتی از امام رضا(علیه السلام) (1), کریمه اهلبیت(ع) (1), کسب قدرت (1), کشکولی (1), کانون مصباح دستگرد قداده (1), وفرهنگسرای سیدالشهداء (1), هیئت سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (1), هیئت سیدالشهداءدستگردقداه (1), و (1), و نهی از منکر (1), ولادت امام هادى(ع) (1), ولادت پیامبر اکرم به روایت اهل تسنن (1), ولادت حضرت فاطمه معصومه (1), ویژه نامه آثار و (1), ویژه نامه اسباب بازی (1), ویژه نامه امر به معروف و نهی از منکر (1), ولایت (1), ولایتعهدی امام رضا(ع) (1), وهابی ها چه می گویند؟ (1), وهابیت (1), وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏ (1), وهابیت و تخریب قبور متبرکه (1), ویژه نامه روزه و علم (1), ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه ع (1), ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع (1), ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام (1), ویژه نامه عید سعید فطر (1), ویژه نامه میهمانی (1), ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها (1), ویژه نامه ولادت (1), ویژه نامه ولادت امام رضا(ع) (1), ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (1), یک پیوند آسمانی (1), کارت پستال وفات حضرت خدیجه (1), کارنامه عملى وهابیت (1), تابلو اعلانات محرم (1), تاریخچه و فلسفه عید قربان -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده -کا (1), تجدید عهد با غریب طوس (1), تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر (1), تحکیم خانواده (1), تخریب بقیع (1), تخریب بقیع امتداد دشمنی با مکتب وحی (1), تخریب بهشت (1), تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت (1), تربیت (1), تغذیه در ماه خدا (1), تنهاترین سردار (1), جشن مبعث (1), جمعه (1), جنگ با خدا (1), جنگ بازی (1), جوانان (1), چرا مذهب جعفرى ؟! (1), چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) (1), چند رسانه ای (1), چند رسانه ای (1), چون صبح نورانی - ویژه نامه شب های قدر (1), حاج (1), حاج احمدشفیعی (1), حجاب (1), با موضوع رمضان (1), با کیفیت HD (پیشنهاد ویژه) (1), بازتاب انوار وحی درگفتار پیشوای هشتم (1), باشگاه نام آوران دستگردقداده (1), بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام) (1), برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه (1), بررسی (1), برکات و آداب‌ مهمانی‌ (1), برگى از فضایل امام حسن(ع)‌ (1), برکات (1), بسته 143 تابلواعلانات، هفته چهارم آذر 1395 (1), بسیار (1), بقیع (1), بقیع ؛ در گذر تاریخ (1), بوستان مهردستگردقداده (1), بوی عطـر نرگس می پیچد … (1), پاسخ به شبهات و هابیون (1), پدر (1), پذیرش (1), پسرفت (1), پوستر دعای ندبه (1), پوستر عیدغدیر (1), اعلامیه (1), اعمال روز مباهله -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), اعمال روزعرفه (1), اعمال شب و روز عرفه - حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -کانون فرهنگ (1), اعمال شب و روز عید فطر (1), اعمال شب و روز عید قربان (1), اعمال مشترک دهه اوّل ماه ذی الحجه (1), افسانه ازدواج ها (1), امام حسن؛اسوه صلابت و پایداری (1), امام حسین(ع) (1), امام رضا (ع) و تشیع ایران (1), امام رضا(ع) (1), امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی (1), امام صدق (1), امام صدق - ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق(ع) (1), امام علی(ع) (1), امام کاظم(ع) (1), امر به معروف (1), 12 ربیع الاول (1), 15 عمل درپانزدهمین شب شعبان (1), 21 خرداد ماه 1394 (1), 21 مهر - 18 ذی الحجه مصادف با عید سعید غدیر-حسینیه دستگرد قداده- (1), 28صفر (1), 46 اصل در مدیریت (1), آثار و برکات زیارت امام رضا (1), آداب عید سعید فطر (1), آداب مهمانی و ضیافت (1), آداب میهمانی (1), آستان قدس رضوی (1), آغاز هفته وحدت (1), آموزش (1), آیینه رضوی (1), ابوالفضل (1), اجتماعی (1), احادیث امام محمدباقر (1), احمد (1), اربعین حسینی (1), از (1), از بندگی (1), از خون (1), از دیدگاه (1), از دیدگاه ائمه علیهم السلام (1), از فاطمه ای که معصومه بود (1), از محراب تا معراج -ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام (1), ازدواج (1), اسبابی برای انتقال (1), است؟ (1), استخردانشگاه صنعتی اصفهان (1), حدیث (1), حدیث معراج (1), تا پاکیزگی (1), حسینیه سیدالشهدا (1), حسینیه دستگرد (1), انتظار (1), انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان (1), اول (1), ایام (1), الگو (1), المبیت (1), امام حسن (ع)؛اسوه حسن و کرامت (1), امام حسن مجتبی علیه السلام (1), حضرت زهرا(ع) (1), حضرت معصومه(س) (1), حضرت مهدی(ع) (1), حلول (1), حلول ماه مبارک رمضان (1), خانواده (1), خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام-فرهنگسرای سیدالشهداء د (1), خم (1), خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی (1), خورشید شرق ؛ نگین خراسان (1), داستانها (1), داستانهای (1), دانلود (1), دانلود فایلهای صوتی-محرم1393 حسینیه دستگرد قداده (1), در اربعین چه گذشت؟ -حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -دستگردقداده (1), در باب میزبان و میهمان (1), درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (1), درس هایی از قرآن (1), درفراق امام مهدی(عج) (1), رهنمود های تربیتی امام موسی کاظم (1), روز (1), روز پیروزى بر طاغوت نفس (1), روزه (1), ریشه‏هاى تاریخى وهّابیّت (1), زمان (1), زندگانی (1), زندگانی کریم اهل بیت(ع) (1), زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام (1), زندگینامه امام صادق (علیه السلام)(1) (1), دعای روز مباهله-حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), دعوا (1), دعوت کردن،آداب دعوت کردن (1), دل نوشته ای در غربت امام زمان (عج) (1), دهه (1), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدالشهداء (1), دستگردقداده-حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده-فرهنگسرای دستگردقداده (1), دعاهای روز های ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان(2) (1), دعاهای ماه مبارک رمضان (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (1), حسینیه وفرهنگسرای دستگردقداده (1), میلادامام علی (1), میهمان (1), ندبه امام صادق(ع) (1), نماهنگ (1), نکات تغذیه ای (1), معراج پیامبر اکرم (1), معرفت (1), مقام شفاعت حضرت معصومه (1), منزلت کریمه اهل بیت نزد علما و مراجع (1), منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام) (1),