حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) به مدت سه شب باسخنرانی حجت الاسلام کشکولی و مداحی مداحان اهلبیت برگزار میگردد

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

هیئت سیدالشهداء(ع)


1

دیگر صفحات

حجت الاسلام سروری

شوق وصال

آرشیو مطالب

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

پایگاه شهدای دستگردقداده

شهدای دستگرد قداده

چرا مذهب جعفرى ؟!

دستگردقداده+حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء

نویسنده: محمد باغستانى 

چرا ما شیعیان راپیروان مذهب جعفرى مى‌خوانند؟ در میان امامان دوازدگانه شیعه‌چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟ با توجه به این که‌امام جعفر صادق(علیه السلام) ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان‌وضعیت‌شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوى یاحسنى یا حسینى یا سجادى و یا باقرى نامیده نشده است؟ آنچه درپى مى‌آید توضیحى است‌بر راز این نام گذارى. 

عرصه تئورى‌ها و دیدگاههاى علمى و فرهنگى در میان دانشمندان وفرهیختگان همواره عرصه ابقاى بهترین اندیشه‌ها بوده است. هرنظریه‌اى آن هنگام توانسته جایگزین نظریه پیشین شود که محتوایى‌بهتر از آن را به بشریت هدیه کرده باشد و الا مورد استقبال قرارنخواهد گرفت. مکتب‌هاى فکرى بزرگ نیز همواره باید داراى چنین‌ویژگى باشند تا بتوانند در دل بشر جایى باز کنند. نگاهى به‌دستاورد مکتب اسلام در مقایسه با آنچه جامعه جاهلى عرب بدان‌دلبسته بود و مبناى رفتار فردى و اجتماعى خود قرار داده بودمى‌تواند راز موفقیت اسلام را در برابر اندیشه‌هاى جاهلانه نشان‌دهد. پیامبر(صلی الله علیه واله) در دعوت خود ضمن پذیرش سنت‌هاى پسندیده انسانى‌در میان اعراب آنگاه که به نفى ضد ارزشها مى‌پرداخت طرح‌هاى‌جایگزین نیز ارائه مى‌کرد تا مخاطبان او احساس خلاء نکنند. 

شاید راز بسیارى از شکست‌هاى فردى و اجتماعى مصلحان در طول‌تاریخ همین بوده که طرح جایگزین نداشته‌اند به همین نمونه تاریخ‌معاصر ایران توجه کنید. حضور روحانیت در مشروطیت و انقلاب اسلامى‌و این که چرا روحانیت در مشروطیت نتوانست تا پایان حضور داشته‌باشد اما انقلاب اسلامى به رهبرى امام موفق به براندازى یک نظام‌شد؟ 

شاید مهمترین نکته در همین طرح جایگزین بوده است. امام‌خمینى(ره) طرح جایگزین سلطنت را داشت اما روحانیت در مشروطیت‌به ابعاد این موضوع آن چنان که بایسته است نیاندیشیده بود واین سرانجام هرحرکت‌سیاسى و فکرى است که فقط طرح براندازى‌داشته باشد و نه طرح جایگزین! 

امام جعفرصادق(علیه السلام) در مسیرتکاملى حرکت‌شیعه گام دوم را برداشته‌بودند. یعنى پس از آنکه مردم بر اثر مجاهدت‌هاى امامان پیشین به‌ناصحیح بودن مذهب رسمى و دیگر اندیشه‌هاى منبعث از آن و نیزحرکت‌هاى سیاسى مبتنى برآن در سالهاى گذشته پى بردند آماده‌بودند تا طرح جایگزین مکتب اهل‌بیت را دریافت کنند و امام‌صادق(علیه السلام) همان بزرگوارى است که با توجه به یک موقعیت استثنایى‌تاریخى طرح جایگزین شیعه را به هنگام ارائه کرد و امامان دیگربه شرح و بسط بعضى از ابعاد آن پرداختند. 

دوره امامت‌حضرت که از سال 114 هجرى آغاز شده تا سال 148 هجرى‌ادامه یافت. (1) یکى از شرایط بحرانى تاریخى در اسلام بود زیراکه بنیان حکومتى یکصدساله فرو ریخته بود و بنیان حکومت‌پانصدساله‌اى پى‌ریزى مى‌شد و همت اصلى سران حکومت تازه، کوبیدن‌مخالفان بود. مثلا توجه کنید که از سال 132 که رسما حکومت‌عباسیان آغاز شد تا سال‌137 هجرى سردمداران آن از هیبت و عظمت‌یکى از بزرگترین سرداران خود یعنى ابومسلم خراسانى هراس داشتندو تا او را با حیله و فریب نکشتند (2) احساس آرامش نکردند وامام صادق(علیه السلام) با توجه به این فضا، پایه‌هاى فکرى نظام تشیع یاطرح جایگزین را بنانهاد. 

سالها پیش از امامت‌حضرت صادق(علیه السلام) تقریبا یکصدو سیزده سال پیش،جدایشان پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) در روزى گرم و سوزان و به هنگام بازگشت‌از آخرین حج‌خود در غدیر خم جانشینى خویش را به فرمان خداى به‌امام على(علیه السلام) واگذار کرد و بر اساس منابع شیعى و بعضى از منابع‌اهل سنت از مردم دراین باره بیعت گرفت. (3) اما صلاحدید پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) به دلایلى مورد پذیرش بعضى از صحابه‌قرار نگرفت و با رحلت‌حضرت، خلافت در سقیفه بنى‌ساعده‌مسیرى تازه یافت. چندتن از صحابیان مهاجر در برابر انصار که‌خود دچار دو دستگى شده بودند با استناد به حق خویشاوندى باپیامبر(صلی الله علیه واله) خلافت را حق خود دانستند (4) نه حق انصار. و با آن که‌امام على(علیه السلام) خویشاوندى روشنترى با پیامبر(صلی الله علیه واله) داشت‌به این بهانه‌که عرب نمى تواند امتیازات بیش از اندازه‌اى را براى بنى‌هاشم‌بپذیرد و قبلا نبوت به بنى‌هاشم رسیده بود و اینک خلافت‌باید به‌دیگر تیره‌هاى قریش برسد خود را شایسته خلافت دیدند. (5) 

از پس این تدبیر، مسیر قدرت سیاسى درامت اسلامى دگرگون شد و به‌تدریج هرچه بر سالها افزوده مى‌شد این دگر گونى نیز بیشتر خودرانشان مى‌داد به گونه‌اى که در سال 35 قمرى که اندکى ازانحرافات خود را نشان داده بود و امت اسلامى به چشم خویش بعضى‌از آن را مى‌دید شورشى رخ داد که خلیفه سوم در طى آن کشته‌شد. (6) 

به گواهى جنگهاى سه گانه‌اى که امام على(علیه السلام) با ناکثین، قاسطین ومارقین انجام داد (7) ، مى‌توان پذیرفت که جامعه اسلامى دچاربحرانى عمیق شده بود; بحرانى که در تبدیل خلافت‌به ملوکیت‌خودرانشان داد و خاندان بنى‌امیه که بیش از این در میان مسلمانان‌جایگاهى نداشتند و طلقاى(آزادشدگان) پیامبر(صلی الله علیه واله) در فتح مکه‌بودند، (8) با موقعیت‌سنجى سیاسى به اقتدار رسیدند و حکومتى 90ساله را بنیان نهادند. سیاست عرب‌گرایى امویان موجب شد تامخالفت‌هایى با آنان در جهان اسلام رخ دهد و تحلیل‌گران یکى ازعلل سقوط این سلسله را همین سیاست مى‌دانند. (9) 

امویان با توجه به سابقه ناشایست‌خود در میان امت اسلامى‌جدى‌ترین رقیب خویش را بنى‌هاشم و علویان مى‌دانستند و براى‌بى‌مقدار نشان دادن رقیب به هر حربه‌اى متوسل مى‌شدند. از جمله به‌ساختن احادیث و روایاتى دست‌یازیدند تا حسن سابقه بنى‌هاشم وعلویان را که بویژه در سایه فداکارى‌هاى حضرت على(علیه السلام) به اعتبارى‌فوق تصور دست‌یافته بودند بیالایند. 

جاعلان حدیث نخست‌به جعل روایاتى در مذمت‌حضرت على(علیه السلام)پرداختند. (10) و در مرحله دوم از اختلاف میان خلفا و امام‌على(علیه السلام) هر آنچه نیکى و سجایاى اخلاقى بود به رقیبان آن حضرت‌نسبت دادند و در برابر هر فضیلتى که براى امام وجود داشت‌احادیثى را درباره فضیلتى مشابه براى رقیبان نیز جعل کردند (11) تا آنچه امام على(علیه السلام) بدان‌ها ممتاز بود عادى جلوه کند و درنهایت همانند یکى از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه واله) تلقى شود نه بالاتر و درمقام خلافت هم خلیفه‌اى چونان دیگران معرفى شود که حتى به‌سیاست‌هاى زیرکانه روزگار نیز که عبارت از حیله و مکر و فریب‌باشد آگاه نیست. (12) 

امویان به این نیز اکتفا نکردند و فرمان سب امام على(علیه السلام) را برمنابر و در خطبه‌ها و پس از هر نماز اعلام کردند (13) که تا پایان‌حکومت آنها به جز مقطع کوتاه خلافت عمربن عبدالعزیز (14) (99 تا101 هجرى) باقى بود. 

شایان توجه است که پرداختن به موضوعاتى چون ایمان ابوطالب، پدرحضرت على(علیه السلام) در هنگام مرگ که همواره یکى از نقاط اختلاف میان‌شیعه و سنى بوده است و طرفین در این باره کتابهایى‌نوشته‌اند. (15) باتوجه به کفر ابوسفیان که تا حمله مسلمانان به‌مکه و ایمان اجبارى او، حمله به ابوطالب و طرح ایمان او باهمین انگیزه بود و به گفته یکى از محققان، اگر ابوطالب، پدرحضرت على(علیه السلام) نبود هرگز مورد تهاجم قرار نمى‌گرفت. (16) علاوه‌براین در عرصه اجتماعى بسیارى از صلح‌اجبارى امام حسن(علیه السلام) (18) علویان را ظاهرا از صحنه سیاسى جامعه‌حذف کرد. هرچند امام بازیرکى موادى را در صلحنامه گنجانده بودکه فقط از آن طریق مى‌شد ماهیت‌بسیار متظاهر معاویه را به جامعه‌نشان دهد. موادى چون عدم اذیت و آزار شیعیان على و عدم تعیین‌جانشین از سوى معاویه دوماده مهم این قطعنامه بودند که با زیرپاگذاشته شدن از سوى معاویه چهره واقعى او را نشان دادند.

هنگامى که حجربن عدى یکى از شیعیان امام على(علیه السلام) توسط ماموران‌معاویه به شهادت رسید موجى از مخالفت‌با سیاست‌هاى معاویه به‌وجود آمد که از آن میان مى‌توان پاسخ تند امام حسین(علیه السلام) به نامه‌معاویه اشاره کرد. (19) 

همچنین انتصاب یزید به جانشینى نیز پیامدهاى جدى به همراه داشت‌و معاویه فقط با زور و شمشیر و تهدید وانست‌بیعت‌براى یزیدبگیرد. (20) باوجود شخصیت‌هاى مطرحى چون امام حسین(علیه السلام) در میان‌امت اسلامى معاویه پسرش یزید را به مدارا با ایشان ترغیب‌کرد. (21) 

تا این زمان که سال 60 هجرى بود به نظر مى‌رسید اندیشه امامت‌شیعى در محاق قرار گرفته بود اینک امام حسین(علیه السلام) در شرایطى‌متفاوت قرار داشت که از یک سو همراه پیروزى‌هاى مسلمانان درخارج از شبه جزیره عربستان و آوازه داخلى آن بود (22) و از سوى‌دیگر یزید بن معاویه خلیفه تازه، شخصیت اجتماعى مورد قبولى‌نداشت و بسیارى از مسلمانان و صحابه و تابعین او را به دیانت‌نمى‌پذیرفتند. کسى چون ابوایوب انصارى که خود را موظف به شرکت‌درهمه نبردهاى مسلمانان با کفار مى‌دانست‌یکبار با شنیدن امارت‌و فرماندهى یزید از شرکت در نبرد سرباز زده بود. (23) 

امام حسین(علیه السلام) با درک صحیح این موقعیت در شرایطى که به نظرمى‌رسید خلافت در دست امویان به سلطنت تبدیل شده و آنان از هروسیله‌اى از جمله دین براى نشان دادن مشروعیت‌خود سودى بردندامام با مشروعیت ذاتى خود به عنوان نواده بنیان گذار دین اسلام‌مى‌توانست رویاروى مشروعیت‌خود ساخته امویان بایستد و با سخن ونهضت‌خود به اصلاح امت‌بپرازد. همان که هدف امام(علیه السلام) بود. (24) 

ایشان مى‌توانست نسب خویش به پیامبر(صلی الله علیه واله) را به مردم یادآور سازدو بدان استناد جوید چنان که در هنگام رخواست‌بیعت‌یزید فرمود: 

«مثلى لایبایع مثله‌» همچو منى (با این شرافت نسبى) با چون‌اویى بیعت نخواهد کرد. (25) 

مهمترین بازتاب قیام و شهادت امام حسین(علیه السلام) ازبین بردن باقى‌مانده آبروى اجتماعى و جایگاه دینى امویان درمیان مردم بود. 

امام نشان داد که امویان چگونه پسر دختر پیامبر(صلی الله علیه واله) را که آن‌همه حدیث از رسول خدا(صلی الله علیه واله) در فضیلت او رسیده بود به قتل‌رسانند. (26) 

امام نه‌ى بزرگ را گفت و ماهیت نفاق بنیاد امویان را برملا کردکه چگونه به تنها چیزى که نمى‌اندیشند دین الهى است. و حاضرنداحکام مسلم اسلامى را به خاطر حفظ قدرت زیر پا بگذارند. شرح‌رفتارى که سپاهیان اموى با خاندان امام حسین(علیه السلام) کردند این مهم‌را به نمایش گذاشت. (27) و این چهره پنهان شده در سرکوب خونین وهتک حرمت از مردم فضاحت‌با تخریب خانه خدا تکمیل گردید. (29) تاثیر قیام امام‌حسین(علیه السلام) بدون تردید آن قدر سریع بود که با مرگ زودهنگام یزیددر سال 64 هجرى پسرش معاویه دوم تنها چهل روز حکومت کرد ودرخطبه‌اى اعلام نمود که پدر و جد او غاصب خلافت‌بودند و خوداستعفا کرد. (30) اما این تازه آغاز کار بود. جامعه اسلامى به تدریج متوجه ظلم وستم بنى‌امیه مى‌شد و شورش‌ها دوباره به راه افتادند. شورش‌هاى‌توابین در سال 6665 هجرى به خونخواهى امام حسین(علیه السلام) (31) ،مختار ثقفى در67 هجرى و پیروزى او و قصاص قاتلان امام حسین(ع)و یارانش (32) و نیز شورش‌هاى دوباند خوارج در نقاط گوناگون جهان‌اسلام معادله (33) را به نفع بنى‌هاشم تغییر داد. 

درواپسین سال نخستین سده اسلامى خلیفه نجیب اموى عمربن‌عبدالعزیز براى نخستین بار دستور داد تا سب امام على(ع)برمنابر و در خطبه‌ها حذف شود و فدک دوباره به بنى‌هاشم و علویان‌بازگردانده شود. (34) 

اما به نظر مى‌رسید نهالى که امام حسین(علیه السلام) با خون خود آبیارى‌کرده بود اینک به ثمر نشسته و زمان بهره بردارى از آن فرامى‌رسید. 

اینک به اختصار وضعیت‌بنى‌هاشم را پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) پى‌مى‌گیریم: 

نخستین جرقه‌هاى اختلاف در میان بنى‌هاشم احتمالا پس از شهادت امام‌حسین(علیه السلام) رخ داد. آن هنگام که گروهى مشهور به کیسانیه معتقد به‌امامت محمدحنفیه شدند که از نظر سنى از امام سجاد(علیه السلام) بزرگتربود و به عنوان عالمى علوى مورد احترام مردم (35) مختار در شورش‌خود معتقد بود که به اجازه او قیام کرده است. محمد (36) حنفیه‌در سال 81 هجرى‌درگذشت. (37) و گروهى به سراغ پسرش ابوهاشم رفتندو امامت او را معتقد شدند که تا سال‌99 هجرى زنده بود و در این‌سال به هنگام مرگ بنابر روایت جعلى بعدى توسط بنى‌عباس ابوهاشم‌که فرزندى نداشت امامت را به محمدبن على‌بن عبدالله بن عباس‌واگذار کرد. (38) و امامت این گونه از علویان به عباسیان منتقل‌شد. 

همزمان با گسترش دعوت عباسیان که شعار خود را «الرضا من آل‌محمد» قرار داده و به دستور ابراهیم امام از افشاى نام واقعى‌امام و رهبر پرهیز مى‌کردند. (39) واژه آل محمد که عنوان ویژه‌تیره علوى بود به کار عباسیان آمد. تقسیم بندى ابراهیم امام ازوضعیت‌شهرها نشان از آمادگى ایرانیان براى قیام دارد و نیزعلاقه آنان به اهل‌بیت علیهم السلام (40) یک حرکت موازى از سوى بنى‌عباس مردم را فریفته بود چنان که بعضى‌از بزرگان همراه این نهضت مانند ابوسلمه خلال که به این فریب پى‌برده بود به جرم هوادارى از خلافت علویان اعلام شد. (41) 

شاید یکى از علل واقعى مخالفت امام صادق(علیه السلام) با قیام زید بن على‌بن الحسین(علیه السلام) براساس روایاتى که مخالفت‌حضرت را نشان‌مى‌دهد، (42) پیش از هرچیزى فضاى نامناسب آن بود که اتفاقا بسیارمورد سوء استفاده عباسیان قرار گرفت، به گونه‌اى که مزار پسرش‌یحیى در خراسان که قبلا از سوى ابراهیم امام به عنوان منطقه‌نفوذ تبلیغاتى مطرح شده بود و احتمالا تشویق او به قیام وخونخواهى پدر از سوى داعیان عباسى احتمالى است که نمى‌توان به‌سادگى از آن گذشت. زیرا شهادت یحیى در خراسان به سال‌126 هجرى‌درشورش عباسیان و سقوط امویان در خراسان مهم ارزیابى شده‌است. (43) 

روى کار آمدن عباسیان امت اسلامى را در تحولى تازه قرار داد وبنیان حکومتى 90 ساله را فرو ریخت و حکومتى پانصد ساله را به‌قدرت رساند. اما آنچه مهم است نقش موازى عباسیان بود که درشرایط ویژه تاریخى بایک سوء استفاده بزرگ به قدرت رسیدند. 

بسیار طبیعى بود که منتظر یک حرکت نسنجیده در عرصه سیاسى ازسوى نماینده مهم و بزرگ علویان باشند. چنان که در ماجراى قیام‌محمد نفس زکیه در سال 145 رخ داد و منصور بهره بردارى بزرگ ازآن به نفع عباسیان انجام داد. (44) 

امام صادق(علیه السلام) که به دقت همه این تحولات اجتماعى را زیر نظر داشت‌فضاى سیاست را هرگز آماده یک قیام علنى سیاسى ندید. آنچه که‌جامعه اسلامى از آن رنج مى‌برد زیر ساخت فکرى بود و الا ایشان به‌هیچ وجه کمتر از شخصیتى چون ابومسلم نبود این را از نامه‌تاریخى ابومسلم به امام که ایشان بدون خواندن آن را به آتش‌سپرده بودند. مى‌توان فهمید. پرسش بزرگ مطرح این بود: چه بایدکرد؟ 

جد او امام حسین(علیه السلام) با قیام خونین خود دلهاى بسیارى ازمسلمانان را درگوشه و کنار جهان اسلام متوجه اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه واله)کرده بود و در زمان امام صادق(علیه السلام) حکومتى روى کار آمده بود که‌از شعار «الرضا من آل محمد(صلی الله علیه واله‌») استفاده و سپس آل محمد واقعى‌را کنار زده بود و مردم نیز پذیرفته بودند. این همه دگرگونى وتلون در جامعه اسلامى معلول چه عواملى مى‌توانست‌باشد؟ 

دراین فضاى تیره که مذاهب اهل‌سنت در حال شکل‌گیرى بودند چه چیزى‌مى‌توانست‌شیعه را پایدار سازد؟ آنچه که به درون فرهنگ مردم راه‌یابد و تفسیر آنها را از رابطه خود با خدا و جامعه اسلامى‌دگرگون سازد. 

پس در حقیقت گام دوم در بنیانگذارى یک مکتب را حضرت صادق(علیه السلام)برداشت. گویا مردمى که از پس قیام امام حسین(علیه السلام) دلداده این‌خاندان شده بودند به سراغ آنها آمده و مى‌پرسیدند که اگر نه‌امویان و نه عباسیان شما چه مى‌گویید؟ و چه تفسیرى از اسلام‌دارید؟ و به عبارت روشن‌تر طرح جایگزین شما چیست؟ 

نشان دادن یک تفسیر جامع ازخدا، رابطه مردم با او و انسان موردنظر اسلام در آن زمان مهمترین دغدغه‌هاى حضرت امام جفعر صادق(علیه السلام)بوده است اعتقادات عقلانى، اخلاق بایسته و دستورالعمل‌هاى فردى واجتماعى (فقه) مهمترین حوزه هایى بود که امام صادق(علیه السلام) در آن‌هابه طرح و اندیشه دینى پرداختند و چون چنین شد، تشیع داراى‌شناسنامه رسمى گردید و مذهب ما به نام ایشان مزین شد. در ادامه‌نمونه‌اى از دیدگاه‌هاى امام صادق(علیه السلام) که نشان دهنده اسلام ناب‌محمدى(صلی الله علیه واله)،است ارائه مى‌گردد. 

پی‌نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج‌47، ص‌6. 

2- تاریخ طبرى، ج‌6، ص‌123; منشورات مکتبه اورمیه. 

3- الغدیر،امینى، ج 1، ص 152 تا 158، چاپ دارالکتب العربى‌لبنان. 

4- تاریخ طبرى، ج 2، ص 455. 

5- تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ص 30. 

6- تاریخ طبرى، ج‌3، ص‌399. 

7- همان، ج‌3، ص. 

8- همان، ج 2، ص 520; ج‌3، ص 1 تا 10. 

9- تاریخ تحلیلى اسلام، شهیدى، چاپ نشر دانشگاهى سال 1374، ص‌200. 

10- تاریخ سیاسى اسلام، رسول جعفریان، ص 90 و89. 

11- همان، ص 92 و 91. 

12- نهج البلاغه، خطبه 118. 

13- بحارالانوار، ج 44، ص 125. 

14- شرح نهج البلاغه، ابن ابى‌الحدید، ج 4، ص‌56. 

15- مانند کتاب ایمان ابوطالب شیخ مفید که علامه امینى درمقدمه‌الغدیر، ج 1، ص‌23 و 24 در این باره سخنانى دارد. 

16- همان، ج 1 تا 10 در صفحه 48 فهرست موضوعى الغدیر، آدرس‌مفصل همه موارد آمده است. 

17- الاغانى، اصفهانى، ج‌16، ص‌2667. 

18 تاریخ طبرى، ج 4، ص 30، حوادث سال 40 هجرى; ارشاد شیخ‌مفید، ص 170. 

19- انساب الاشراف، بلاذرى، ج 2، ص 744، حدیث‌303. 

20 الامامه و السیاسه، ابن قتیبه، ج 1، ص 175; ابن اعثم،الفتوح، ج 4، ص 226225. 

21- تاریخ سیاسى اسلام، ص‌127. 

22- تاریخ طبرى، ج 4، حوادث سالهاى 50 تا 60 هجرى. 

23- طبقات، ابن سعد، ج‌3، ص 485، چاپ دارصادر بیروت. 

24- حماسه حسینى، شهید مطهرى، ج‌3، ص 380، انتشارات صدرا. 

25- تاریخ سیاسى اسلام، ج 2، ص‌26- تاریخ طبرى، ج 4، ص 257301. 

27- همان، ص 36870. 

28- همان، ص‌383. 

29- همان، ص‌426. 

30- همان، ص‌487. 

31- همان، ص‌579. 

32- کامل ابن اثیر، ج 2، ص 225; تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 305. 

33- تاریخ سیاسى اسلام، ص 260. 

34- الفتوح، ج‌6، ص 95; انساب الاشراف، ج 5، ص 221. 

35- تاریخ سیاسى اسلام، ص 266265. 

36- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 250 248; انساب الاشراف، ج 4، ص‌18. 

37- تاریخ سیاسى و اجتماعى خراسان در زمان حکومت عباسیان،التون، ل، دنیل، ترجمه مسعود رجب‌نیا، ص 28. 

38- همان، ص‌46. 

39- همان، ص 115 و 114. 

40- شخصیت و قیام زید بن على، رضوى اردکانى، ص 489504،انتشارات علمى فرهنگى. 

41- تاریخ سیاسى و اجتماعى خراسان در زمان حکومت عباسیان، ص‌38. 

42- تاریخ طبرى، ج 4، حوادث سال 145. 

43- بحارالانوار، ج‌47، ص 200. 

44- تحف العقول، ابن شعبه حرانى،ص 25660.

منبع: www.imamalinet.net


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|شنبه 94/5/17 | نظر

زندگینامه امام جعفرصادق(ع)

دستگردقداده+حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء


نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفایده)

کنیه: ابو عبداللّه

لقب: صادق

نام پدر: حضرت محمد بن على (ع )

نام مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر

تاریخ ولادت: یکشنبه 17 ربیع الاول ، سال 83 هجرى

مکان ولادت: مدینه

مدت عمر : 65 سال

علت شهادت: مسمومیت

قاتل : منصور دوانیقى (خلیفه عباسى ) 

زمان شهادت: یکشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى

مدفن مطهر: قبرستان بقیع ( مدینه )


زندگی امام جعفر صادق (ع)

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الاول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح ‏تر مى‏داند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع براى ما نقل کرده، روایت نخست، سال 80 هجرى، صحیح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با این حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 یا 65 سال گفت که از این مقدار 12 سال و چند روزى و یا 15 سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى‏آید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.


فضایل امام جعفر صادق (ع)

مناقب آن حضرت بسیار است که به اقتصار از آنها یاد مى‏کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.» از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» یعنی: «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: «هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذی یوتی الله منهم» یعنی «ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود.» بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: علومى که از آن حضرت نقل کرده‏ اند به اندازه ‏اى است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت کرده ‏اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده ‏اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: “شیعه جعفری”. کمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:

یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 – 83 هجری) ، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق “هویت مذهبی تشیع” پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصه های گوناگون کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و… صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) کمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.


امام وفقه اسلامی:

فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچ یک از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه که از او روایت کرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند. در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.

حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعیان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ی آن عصر بودند بلکه او تنها از یک طریق که اعلاء و اوثق طرق بود نقل می کرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی که روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احکام الهی هستند.


آثار امام صادق (ع) :

غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.

1- از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است که تنها تصنیفی که امام به دست خود نوشته اند همین اثر است. 

2- رساله ای که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است شامل مباحث فقه و کلام .

3- کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفی است.

4- کتاب الاهلیلجه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

5- مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد کرده اند.

6- رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب که کلینی در اول روضه کافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل کرده است.

7- رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.

8- بعضی رسائل که جابربن حیان کوفی از امام (ع) نقل کرده است.

9- کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.

10- چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی کاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌ که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده اس


ولادت امام و نامگذاری :

امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ می گوید «جعفر کذّاب». 


دوران قبل از امامت :

در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیتهای پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفا دار و با بصیرت بود. امام باقر در مناسبتهای مختلف به امامت و ولایت فرزندش جعفر صادق تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می خواند. لذا احادیث، زیادی مبنی بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است. 


امام صادق در سال 114 هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت امویان که در سال 132 به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت عباسیان. 


اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت :

در آغاز امامت حضرت افرادی از شیعیان و حتی بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ایشان نبودند، لذا حضرت از راههای گوناگونی کوشیدند آنها را به قبول راه صحیح وادار سازند و دراین زمینه به اذن خداوند معجزاتی نیز انجام دادند. 

دوران امام جعفر صادق در میان دیگر دورانهای ائمه اطهار، دورانی منحصر به فرد بود و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن حضرت در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است و این به دلیل ضعف بنی امیه و قدرت گرفتن بنی عباس بود. 

این دو سلسله مدتها در حال مبارزه با یکدیگر بودند که این مبارزه در سال 129 هجری وارد مبارزه مسلحانه و عملیات نظامی گردید. 

این کشمکش ها و مشکلات سبب شد که توجه بنی امیه و بنی عباس کمتر به امامان و فعالیتشان باشد، از این رو این دوران، دوران آرامش نسبی امام صادق و شیعیان و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار می رفت. 


جنبش فرهنگی در دوران امامت حضرت :

عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج گردد، بخصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم می خورد. 

امام صادق با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. شاگردانی چون: هشام بن حکم، مفضل بن عمر کوفی جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حیان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند. 

ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه اهل سنت مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است. 

امام از فرصت های گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می برد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه های گوناگون انجام پذیرفت که طی آنها با استدلال های متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت می شد. 

همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است. 

بدین ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه ها از امام صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می شود. 


حاکمان معاصر :

همانطور که گفته شد امام بین دو دوره عباسی و اموی و دوران گذار از امویان به عباسیان می زیست. ایشان ازمیان خلفای اموی با افراد زیر معاصر بود: 

1- هشام بن عبدالملک (105- 125 ه. ق) 

2- ولید بن یزید بن عبدالملک (125-126) 

3- یزید بن ولید بن عبدالملک (126) 

4- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126) 

5- مروان بن محمد (126-132) 


و از خلفای عباسی نیز معاصر بود با : 

1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137) 

2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (137-158) 

نباید تصور کرد که امام به کلی خود را از جریانات و امور سیاسی دور نگه داشت، بلکه همواره از وقتهای مناسب برای ترویج حقانیت خود و بطلان هیأت حاکمه بهره می برد و بدین منظور نمایندگانی را نیز به مناطق مختلف بلاد اسلامی می فرستاد. 

عباسیان برای کسب قدرت و محبوبیت در دلهای مردم از وجهه اهل بیت پیامبر استفاده می کردند و حتی شعارشان الرضا فی آل محمّد بود. آنان به دنبال اشخاصی با وجهه مردمی بودند که هم از بستگان پیامبر باشند و هم درمیان مردم محبوبیت داشته باشند. لذا بهترین شخص در نظر عباسیان امام صادق بود. 

امام صادق پیشنهاد آنان را رد کردند و فرمودند: نه شما از یاران من هستید نه زمانه، زمانه من است. حتی برخی از بستگان آن حضرت نزدیک بود با این پیشنهاد ها فریب به خورند، اما امام با روشنگری خاص خود به آنان فهماندند که به ظاهر توجه نکنند. امام می دانست که عباسیان نیز هدفی جز رسیدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداری از اهل بیت را مطرح می کنند، صرفاً به خاطر جلب حمایت توده های شیفته اهل بیت است. امام می دید که سران سیاسی و نظامی عباسیان در خط مستقیم اسلام و اهل بیت نیستند و لذا حاضر نبود با آنان همکاری کرده و به اقداماتشان مشروعیت بخشد. 

چنانکه در تاریخ می بینیم که چه جنایاتی کردند و چه خونهایی ریختند تا پایه های عباسیان محکم گردد. 

از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قیام عمویش زید بن علی است که شکست خورد و با شهادت زید به پایان رسید. 


شهادت حضرت صادق علیه السلام:

پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیش بینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشار ها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان،‌ دوره سختی ها و انزوای دوبارة آن حضرت و حرکت تشیع بود. منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود. 

سرانجام کار به جایی رسید که با تمام فشارها، منصور چاره ای ندید که امام صادق را که رهبر شیعیان بود از میان بردارد و بنابراین توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگی در سال 148 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف بقیع در کنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گردید . 

در زمینه فضایل و مکارم اخلاقی حضرت صادق روایات و وقایع بسیار زیادی نقل شده است. آن حضرت با رفتار کریمانه و خلق و خوی الهی خود بسیاری از افراد را به راه صحیح هدایت فرمود، به گونه ای که پیروان دیگر مکاتب و ادیان نیز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|شنبه 94/5/17 | نظر
روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|شنبه 94/5/17 | نظر
روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|چهارشنبه 94/5/14 | نظر

صله رحم در قرآن و حدیث

دستگردقداده+حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء

نویسنده: علامه محمد حسین طباطبایى


و در مجمع البیان در ذیل آیه: "و اتقوا الله الذى تسائلون به و الارحام"، از امام باقر (علیه السلام) روایت آورده که فرمود: معناى تقواى از ارحام این است که از قطع رحم بپرهیزید. [2]

مؤلف قدس سره: بناى این تفسیر بر قرائت ارحام به فتحه میم است تا مفعول"اتقوا" در تقدیر باشد. 

و در کافى‏ [3] و نیز در تفسیر عیاشى آمده: که منظور از ارحام، ارحام مردم است که خداى عز و جل امر به صله آن فرموده و آنقدر مورد اهمیت و اهتمامش قرار داده که در ردیف خودش آورده است که فرموده: "از خدا بترسید و از ارحام...". 

مؤلف قدس سره: اینکه امام (علیه السلام) فرمود: "مگر نمى‏بینى..."بیان وجه تعظیم ارحام است و منظور از اینکه فرمود: در ردیف خود قرارش داده، این است که همانطور که گفتیم فرموده: "از خدا بترسید و از ارحام".[4] 

و در تفسیر الدر المنثور است که عبدبن حمید از عکرمة روایت کرده که ذیل جمله:" الذى تسائلون به و الارحام"گفته است: ابن عباس گفت: رسول خدا(صلی الله علیه واله) در معناى این جمله فرمود: خداى تعالى امر مى‏کند به اینکه: صله رحم کنید و صله رحم، هم زندگى دنیاى شما را طولانى‏تر مى‏کند، هم در آخرت برایتان بهتر است.[5] مؤلف قدس سره: اینکه فرمود: طولانى‏تر مى‏کند، اشاره است به روایات بسیار زیادى که وارد شده که صله رحم عمر را زیاد مى‏کند و بر عکس قطع رحم عمر را کوتاه مى‏سازد و ممکن است وجه آن را با بیانى که به زودى در تفسیر آیه: "و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم... [6] " مى‏آید، به ذهن نزدیک ساخت. و ممکن است مراد از جمله:"فانه ابقى لکم"این باشد که صله رحم زندگى را از حیث آثارش طولانى مى‏کند، چون باعث وحدت جارى بین اقارب مى‏شود و وقتى وحدت خویشاوندى محکم‏تر شد، انسان در از بین بردن عوامل ناسازگار زندگى بهتر مقاومت مى‏کند و بهتر از بلاها و مصائب و دشمنان جلوگیرى به عمل مى‏آورد. 

و در تفسیر عیاشى از اصبغ بن نباته روایت شده که گفت: من از امیرالمؤمنین (علیه السلام) شنیدم که مى‏فرمود: بسیار مى‏شود که بعضى از شما در باره کسى و یا چیزى باید خرسندى و رضایت به خرج دهد لیکن خشمگین مى‏شود تا جائى که مستوجب آتش دوزخ مى‏گردد، (این در صورتى است که روایت"فیما یرضى"باشد و اگر"فیما یرضى"باشد معنایش این مى‏شود که شما گاهى دچار خشمى مى‏شوید که بعد از آن روى خشنودى را نمى‏بینید تا داخل آتش گردید، پس بنا بر این هر گاه یکى از شما نسبت به فردى از ارحام خود خشمگین شد به او نزدیک شود و با او تماس پیدا کند)، که (این خاصیت در میان ارحام هست که) هر گاه بدن این با آن تماس پیدا کند آرامش و ثبات مى‏یابد، آرى رحم به عرش خدا آویزان است، صدائى در آن پیدا مى‏شود نظیر صدائى که از آهن در هنگام کوبیدن بر مى‏آید، پس ندا مى‏دهد: "بار الها وصل کن با کسى که مرا وصل کرد و قطع کن با کسى که مرا قطع کرده"و این سخن خداوند سبحان است که: "و اتقوا الله الذى تسائلون به و الارحام ان الله کان بکم رقیبا"و هر شخصى آنگاه که دچار خشم شد اگر ایستاده است فورا بنشیند و در روى زمین و لو شود که همین نشستن روى زمین پلیدى شیطان را از بین مى‏برد.[7] 

مؤلف قدس سره: معناى کلمه"رحم"همانطور که توجه فرمودید عبارت از آن جهت وحدتى است که به خاطر تولد از یک پدر و مادر و یا یکى از آن دو در بین اشخاص بر قرار مى‏شود، و (در حقیقت) باعث اتصال و وحدتى مى‏شود که در ماده وجودشان نهفته است، این یک امر اعتبارى و خیالى نیست، بلکه حقیقتى است جارى در بین ارحام، و آثار حقیقى در خلقت و در خوى آنان دارد، و نیز در جسم و در روحشان موجود است که به هیچ وجه نمى‏شود آن را منکر شد، هر چند که احیانا عواملى دیگر با آن یافت مى‏شود که اثرى مخالف آن را دارد و اثر آن را ضعیف و یا خنثى مى‏کند تا جائى که ملحق به عدم شود ولى با آن عوامل نیز به کلى از بین نمى‏رود. 

و به هر حال رحم یکى از قوى‏ترین عوامل براى التیام و آشتى و دوستى بین افراد یک عشیره است و استعداد قوى‏ترین اثر را دارد و به همین جهت است که مى‏بینیم نتایجى که عمل خیر در بین ارحام مى‏بخشد، شدیدتر است از نتایجى که همین خیر و احسان در اجانب دارد و همچنین اثر سوئى که بدرفتارى در میان ارحام مى‏بخشد بسیار قوى‏تر است از آثار سوئى که اینگونه رفتارها در بین بیگانگان دارد. اینجا است که معناى کلام امیر المؤمنین (علیه السلام) روشن‏تر فهمیده مى‏شود که فرمود:"هر گاه یکى از شما نسبت به فردى از ارحام خویش خشمگین شد به او نزدیک شود..." 

چرا که نزدیک شدن به رحم، هم رعایت کردن حکم رحم است و هم تقویت و پشتیبانى از او است که همین دو جهت او را به یاد مى‏آورد که طرف مقابل رحم او است و تحریک مى‏کند به اینکه بیشتر حکم رحم را رعایت کند و در نتیجه بار دیگر اثرش ظاهر گشته و در طرفین رافت و رحمت پدید آورد. 

و همچنین معناى جمله دیگر که در آخر حدیث آمده فرموده بود: "و هر شخصى در حال ایستاده دچار خشم گردید فورا به زمین بچسبد (بنشیند)..."چرا که آن حالت خشم، اگر از طپش نفس و سبعیت شخص سرچشمه بگیرد و نه از ناحیه خدا (و به خاطر او) قهرا ظهور و پیدایش مستند به هواهاى خود نفس خواهد بود و در حقیقت شیطان نفس را غافل‏گیر کرده، به جاى آنکه او را متوجه اسباب حقیقى کند، به سوى اسباب و همى و خیالى مى‏کشاند و در چنین وضعى اگر تغییر حالتى به خود بدهد مثلا اگر در حال قیام است بنشیند، نفس خویش را از شأنى به شانى دیگر منصرف کرده، به این معنا که امکان آن دارد که نفس هم از آن اسباب و همى به سوى سبب جدیدى واقعى متوجه گشته، در نتیجه از آن اسبابى که باعث خشم او بودند، غفلت کند، چون علاقه نفس آدمى به رحمت، به حسب فطرت، بیش از غضب است و به همین جهت است که مى‏بینیم در بعضى از روایات آمده است که تغییر حالت در حال غضب منحصر به نشستن نیست بلکه هر تغییرى که ممکن باشد کافى است، نظیر روایاتى که صاحب مجالس آن را از امام صادق از پدرش (علیه السلام) نقل کرده که در محضرش سخن از غضب به میان آمد، امام (علیه السلام) فرمود:انسان گاهى آنچنان غضب مى‏کند که دنبالش روى خشنودى را نمى‏بیند و با همان غضبش داخل آتش مى‏شود، (خلاصه معنا اینکه غضب او را وادار مى‏کند جنایتى را مرتکب گردد و مستوجب آتش شود) پس هر گاه فردى دچار غضب شد، اگر در حال قیام است سعى کند که بنشیند که همین خود باعث مى‏شود پلیدى شیطان از او برود و اگر در حال نشسته است برخیزد و هر مردى که بر یکى از ارحام خود خشم گرفت به او نزدیک شود و سعى کند دستش به بدن او تماس پیدا کند، چون رحم هر گاه رحم خود را لمس کند آرامش مى‏یابد. 

مؤلف قدس سره: تاثیر لمس رحم در فرونشاندن خشم محسوس و تجربه شده است. 

و اینکه فرمود: "تنقضه انتقاض الحدید..."معنایش این است که از رحم صدائى نظیر صداى آهنى که بر آن بکوبند در مى‏آید، و مى‏گوید: "چنین و چنان...". 

و در کتاب صحاح اللغة در معناى"انقاض"مى‏گوید: این کلمه به معناى آواز مختصرى نظیر نوک به زمین زدن است.[8] و اما درباره معناى عرش ؛ عبارت است از مقام علم اجمالى و فعلى به حوادث و این خود مرحله‏اى است از هستى که زمام تمام حوادث گوناگون و اسباب و علل مختلف عالم بدانجا منتهى مى‏شود، پس عرش به تنهائى سلسله جنبان همه علل و اسباب مختلف و متفرق است، به این معنا که روح عرش دویده در همه و محرک آن است، همچنان که از همه امور یک مملکت که در عین اینکه آن امور جهات و شؤون و اشکال مختلفى دارد، همه در یک جا ، یعنى در روى تخت سلطنتى جمع مى‏شوند، به طورى که یک کلمه که از آن مقام صادر مى‏شود ، زنجیره و سلسله همه قواى مملکتى و مقامات فعاله آن را به حرکت و جنب‏وجوش در مى‏آورد و همان یک کلمه در سراسر کشور اثر و ظهور پیدا مى‏کند، چیزى که هست در هر موردى اثرش متناسب با آن مورد است و شکلى و خاصیتى دارد که غیر از شکل و خاصیت سایر حلقه‏هاى زنجیر است. 

رحم نیز همانطور که توجه فرمودید همچون روح حقیقتى است که در کالبد اشخاص و افراد یک دودمان نهفته است، پس به این اعتبار مى‏توان گفت رحم از متعلقات عرش است، (همان طور که عرش جامع و حافظ وحدت مختلفات است، رحم نیز جامع افراد بسیارى است که در قرابت مشترکند)، هر گاه به رحم ظلم شود و حقش سلب گشته و مورد آزار واقع گردد، به عرش خدا که وابسته بدانجا است پناهنده مى‏شود و از آن مقام مى‏خواهد تا حق را از کسى که آن را ربوده بگیرد و از کسى که آزارش کرده انتقام بکشد، این است معناى اینکه امام امیرالمؤمنین فرمود:"تنقضه انتقاض الحدید..."و این تعبیر از زیباترین تمثیل‏ها است که در آن"مشبه"و "مشبه به"و"وجه شبه"اى هست، آنچه در حال قطع رحم حادث مى‏شود مشبه است، یعنى تشبیه شده است به نقرى که بر حدید واقع شود، ساده‏تر این که شباهت به ضربتى دارد که مثلا به تیر آهن و یا ناقوس و یا جام فلزى زده شود و صداى مخصوصى از آن بر خیزد، صدائى که در اثر ارتعاش تمامى جسم آهن را فرا گیرد. و ضربت کذائى، مشبه به و وجه شبه - صدا و ارتعاش در آهن و - صدا و لرزه در عرش است. 

نیز سخن رحم در عرش مشبه است، یعنى تشبیه شده به صداى نامبرده و صداى نامبرده مشبه به، و وجه شبه وجود ارتعاش در هر دو مورد است هم در سخن عرش و هم در آهن).

و اینکه فرمود: پس ندا مى‏دهد: "بار الها وصل کن با کسى که مرا وصل کرده و قطع کن با کسى که مرا قطع کرده..."حکایت معنا و فحواى عملى است که صله رحم انجام مى‏دهد و آن پناهنده شدن به عرش و یارى خواستنش از آن مقام است و در روایاتى بسیار آمده که صله رحم عمر را زیاد مى‏کند و قطع رحم آن را قطع مى‏سازد و در سابق در جلد دوم عربى این کتاب آنجا که احکام اعمال را شرح مى‏دادیم بحثى پیرامون روابط اعمال با حوادث خارجى گذشت و در آنجا گفتیم که: مدیر این نظام که در عالم جارى است، این نظام را به سوى اغراضى و هدفهائى شایسته سوق مى‏دهد. نه به بیهودگى و عبث، و این معنا را تا ابد مهمل نخواهد گذاشت و هر گاه جزئى و یا اجزائى از عالم و یا از نظام آن گسیخته و فاسد شد، بلافاصله آن خرابى و فساد را اصلاح مى‏کند یا به اینکه همان را اصلاح کند و یا آنکه آن جزء را به کلى از بین ببرد و جزئى دیگر در جایش قرار دهد، و کسى که قطع رحم مى‏کند با خدا در تکوین او جنگ مى‏کند، خداى تعالى اگر راه اصلاح فراهم شد اصلاحش مى‏کند و گرنه عمرش را قطع و ناتمام مى‏سازد، و اما اینکه انسان امروز توجهى به این حقیقت نکرده، و ایمانى به آن و به امثال آن ندارد، ضرر به جائى نمى‏زند، و نظام عالم را زیر و رو نمى‏کند، و دلیل بر آن نمى‏شود که چنین حقیقتى وجود ندارد براى اینکه آنقدر دردهاى بى‏درمان به طرف جثمان بشریت هجوم آورده که دیگر به او نوبت نمى‏دهد درد قطع رحم را درک کند. پس بگو حس بشریت از درک این حقیقت عاجز شده، نه اینکه این حقیقت، حقیقت نباشد و بر عکس خیال باشد، نه، بلکه حس بشر فراغت پیدا نمى‏کند که درد عذاب قطع رحم را احساس کند. 

پی نوشت :

[1]. المیزان ج 4 ص 232 تا 732. 

[2]. مجمع البیان ج 3، ص 3. 

[3]. اصول کافى ج 2، ص 150 ح 1. 

[4]. تفسیر عیاشى ج 1، ص 217 ح 10. 

[5]. الدر المنثور ج 2، ص 117. 

[6]. "سوره نسا، آیه 9". 

[7]. تفسیر عیاشى ج 1، ص 217، ح 8. 

[8]. از صحاح ج 3، ص 1111.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی بلاغ


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|جمعه 94/5/9 | نظر

کانال تلگرام

کانال تلگرام حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا

عضویت درسامانه پیامکی

مطالب اخیر

برچسب‌ها

دستگردقداده (217), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء (70), هیئت سیدالشهداء (40), کانون فرهنگی قرآنی مصباح (35), حسینیه سیدالشهداء (31), فرهنگسرای دستگردقداده (25), کانون مصباح دستگردقداده (25), هیئت سیدالشهداء دستگردقداده (24), دستگرد قداده (22), سیدالشهداء (20), مصباح (18), هیئت (17), حسینیه (17), کانون (17), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداءدستگردقداده (15), دستگرد (11), فرهنگسرای سیدالشهداء (11), کانون مصباح (10), هیئت سیدالشهداءدستگردقداده (9), عیدسعیدقربان (9), دعای ندبه (9), دعای (8), میلادامام حسن مجتبی(ع) (8), ولادت امام رضا(ع) (8), ولادت امام هادی(ع) (8), ندبه (7), فرهنگسرای (7), حضرت (7), حسینیه دستگردقداده (6), امام (6), قداده (6), هیئت سیدالشهداء(ع) (6), ولادت حضرت معصومه (6), کانون فرهنگی مصباح (6), کانون فرهنگی مصباح دستگردقداده (5), ویژه نامه روزعرفه (5), ماه (5), فرهنگسرای دستگرد (5), فرهنگی (5), سیدالشهدا (5), دهه کرامت (5), رجب (4), شهادت امام محمدباقر (4), فاطمیه (4), مبعث (4), میلاد (4), رسول (4), اکرم (4), ولادت امام موسی کاظم(ع) (4), ولادت (4), کانون فرهنگی قرآنی مصباح دستگردقداده (4), کانون مصباح دستگرد (3), ولادت امام کاظم(ع) (3), ویژه نامه (3), امام حسن(ع) (3), حسینیه سیدالشهداءدستگردقداده (3), ویژه نامه ها (3), فرهنگسرای دستگرد قداده (3), علی (3), شهادت امام صادق(ع) (3), عیدقربان (3), زهرا (3), شهادت (3), شهادت امام جواد (3), سروری (2), سیزده (2), سالروز تخریب بقیع (2), شهادت امام صادق (2), فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع) (2), فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (2), فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), محرم (2), قرآن (2), قرآنی (2), نامه (2), نبوی (2), های (2), فاطمه (2), حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده (2), حسین (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (2), رمضان (2), الاسلام (2), امر به معروف و نهی از منکر (2), پیامبر (2), حجت (2), اشعار (2), اطلاعیه (2), تابلو اعلانات (2), ولادت امام رضا (2), وفرهنگسرای (2), کلیپ تکان دهنده زمان می گذرد (2), کوتاه (2), کاظم (2), کانون فرهنگی قرانی مصباح (2), هیئت سیدالشهدا (2), ویژه (2), کانون فرهنگی قرآنی (1), کانون مصیاح دستگردقداده (1), کدام (1), کرامات حضرت معصومه علیها السلام (1), کراماتی از امام رضا(علیه السلام) (1), کریمه اهلبیت(ع) (1), کسب قدرت (1), کشکولی (1), کانون مصباح دستگرد قداده (1), وفرهنگسرای سیدالشهداء (1), هیئت سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (1), هیئت سیدالشهداءدستگردقداه (1), و (1), و نهی از منکر (1), ولادت امام هادى(ع) (1), ولادت پیامبر اکرم به روایت اهل تسنن (1), ولادت حضرت فاطمه معصومه (1), ویژه نامه آثار و (1), ویژه نامه اسباب بازی (1), ویژه نامه امر به معروف و نهی از منکر (1), ولایت (1), ولایتعهدی امام رضا(ع) (1), وهابی ها چه می گویند؟ (1), وهابیت (1), وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏ (1), وهابیت و تخریب قبور متبرکه (1), ویژه نامه روزه و علم (1), ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه ع (1), ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع (1), ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام (1), ویژه نامه عید سعید فطر (1), ویژه نامه میهمانی (1), ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها (1), ویژه نامه ولادت (1), ویژه نامه ولادت امام رضا(ع) (1), ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (1), یک پیوند آسمانی (1), کارت پستال وفات حضرت خدیجه (1), کارنامه عملى وهابیت (1), تابلو اعلانات محرم (1), تاریخچه و فلسفه عید قربان -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده -کا (1), تجدید عهد با غریب طوس (1), تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر (1), تحکیم خانواده (1), تخریب بقیع (1), تخریب بقیع امتداد دشمنی با مکتب وحی (1), تخریب بهشت (1), تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت (1), تربیت (1), تغذیه در ماه خدا (1), تنهاترین سردار (1), جشن مبعث (1), جمعه (1), جنگ با خدا (1), جنگ بازی (1), جوانان (1), چرا مذهب جعفرى ؟! (1), چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) (1), چند رسانه ای (1), چند رسانه ای (1), چون صبح نورانی - ویژه نامه شب های قدر (1), حاج (1), حاج احمدشفیعی (1), حجاب (1), با موضوع رمضان (1), با کیفیت HD (پیشنهاد ویژه) (1), بازتاب انوار وحی درگفتار پیشوای هشتم (1), باشگاه نام آوران دستگردقداده (1), بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام) (1), برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه (1), بررسی (1), برکات و آداب‌ مهمانی‌ (1), برگى از فضایل امام حسن(ع)‌ (1), برکات (1), بسته 143 تابلواعلانات، هفته چهارم آذر 1395 (1), بسیار (1), بقیع (1), بقیع ؛ در گذر تاریخ (1), بوستان مهردستگردقداده (1), بوی عطـر نرگس می پیچد … (1), پاسخ به شبهات و هابیون (1), پدر (1), پذیرش (1), پسرفت (1), پوستر دعای ندبه (1), پوستر عیدغدیر (1), اعلامیه (1), اعمال روز مباهله -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), اعمال روزعرفه (1), اعمال شب و روز عرفه - حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -کانون فرهنگ (1), اعمال شب و روز عید فطر (1), اعمال شب و روز عید قربان (1), اعمال مشترک دهه اوّل ماه ذی الحجه (1), افسانه ازدواج ها (1), امام حسن؛اسوه صلابت و پایداری (1), امام حسین(ع) (1), امام رضا (ع) و تشیع ایران (1), امام رضا(ع) (1), امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی (1), امام صدق (1), امام صدق - ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق(ع) (1), امام علی(ع) (1), امام کاظم(ع) (1), امر به معروف (1), 12 ربیع الاول (1), 15 عمل درپانزدهمین شب شعبان (1), 21 خرداد ماه 1394 (1), 21 مهر - 18 ذی الحجه مصادف با عید سعید غدیر-حسینیه دستگرد قداده- (1), 28صفر (1), 46 اصل در مدیریت (1), آثار و برکات زیارت امام رضا (1), آداب عید سعید فطر (1), آداب مهمانی و ضیافت (1), آداب میهمانی (1), آستان قدس رضوی (1), آغاز هفته وحدت (1), آموزش (1), آیینه رضوی (1), ابوالفضل (1), اجتماعی (1), احادیث امام محمدباقر (1), احمد (1), اربعین حسینی (1), از (1), از بندگی (1), از خون (1), از دیدگاه (1), از دیدگاه ائمه علیهم السلام (1), از فاطمه ای که معصومه بود (1), از محراب تا معراج -ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام (1), ازدواج (1), اسبابی برای انتقال (1), است؟ (1), استخردانشگاه صنعتی اصفهان (1), حدیث (1), حدیث معراج (1), تا پاکیزگی (1), حسینیه سیدالشهدا (1), حسینیه دستگرد (1), انتظار (1), انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان (1), اول (1), ایام (1), الگو (1), المبیت (1), امام حسن (ع)؛اسوه حسن و کرامت (1), امام حسن مجتبی علیه السلام (1), حضرت زهرا(ع) (1), حضرت معصومه(س) (1), حضرت مهدی(ع) (1), حلول (1), حلول ماه مبارک رمضان (1), خانواده (1), خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام-فرهنگسرای سیدالشهداء د (1), خم (1), خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی (1), خورشید شرق ؛ نگین خراسان (1), داستانها (1), داستانهای (1), دانلود (1), دانلود فایلهای صوتی-محرم1393 حسینیه دستگرد قداده (1), در اربعین چه گذشت؟ -حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -دستگردقداده (1), در باب میزبان و میهمان (1), درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (1), درس هایی از قرآن (1), درفراق امام مهدی(عج) (1), رهنمود های تربیتی امام موسی کاظم (1), روز (1), روز پیروزى بر طاغوت نفس (1), روزه (1), ریشه‏هاى تاریخى وهّابیّت (1), زمان (1), زندگانی (1), زندگانی کریم اهل بیت(ع) (1), زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام (1), زندگینامه امام صادق (علیه السلام)(1) (1), دعای روز مباهله-حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), دعوا (1), دعوت کردن،آداب دعوت کردن (1), دل نوشته ای در غربت امام زمان (عج) (1), دهه (1), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدالشهداء (1), دستگردقداده-حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده-فرهنگسرای دستگردقداده (1), دعاهای روز های ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان(2) (1), دعاهای ماه مبارک رمضان (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (1), حسینیه وفرهنگسرای دستگردقداده (1), میلادامام علی (1), میهمان (1), ندبه امام صادق(ع) (1), نماهنگ (1), نکات تغذیه ای (1), معراج پیامبر اکرم (1), معرفت (1), مقام شفاعت حضرت معصومه (1), منزلت کریمه اهل بیت نزد علما و مراجع (1), منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام) (1),