دعوت کردن،آداب دعوت کردن
نویسنده:داگمارف.کرام
ترجمه و تالیف : سپیده خلیلی
دعوت کردن
برقراری دوستی، رفت و آمد با چند دوست صمیمی و سپس گروه همسالان و انتخاب کسی به عنوان دوست محرم راز، برای بچه ها بسیار مهم است؛ زیرا زیربنای توانایی برقراری ارتباط را پایه ریزی می کند، به زندگی رنگی دیگر می دهد و شخصیت فرد را قوی می کند. شما به عنوان پدر یا مادر می توانید شرایط مناسب را برای کودک فراهم کنید. اولین قدم برقراری روابط دوستانه، رابطه میان اعضای خانواده است. دومین قدم به مهمانی رفتن و دعوت از مهمان است که سبب می شود کودک نه تنها آداب دوستی را بیاموزد، بلکه درک سریع تری از بازی های قاعده دار پیدا کند و قوانین بازی را رعایت کند؛ به خصوص اگر بچه با کودک خوشرفتاری در مهمانی رو به رو شود، از طریق یادگیری مشاهده ای، سعی می کند که از رفتار او پیروی کند؛ بنابراین، رفت و آمدهای خود را با دیگران دست کم نگیرید.
میزبان و مهمان بودن را تمرین کنید
اختیار باز گذاشتن در خانه به روی مهمان های فرزندانمان، کاملاً در دست ماست. اگر در را باز بگذاریم، از طرفی شرایط دوستی را برای فرزند خود فراهم می کنیم و از طرف دیگر نسبت به افرادی که با او رفت و آمد می کنند و تأثیر این رفت و آمد، شناخت پیدا می کنیم. پاسخ به این سؤال که " این لطف پدر و مادر تا کی و چقدر باید ادامه پیدا کند و چه موقع پدر و مادر دیگر تحمل رفت و آمدهای فرزندشان را نخواهند داشت؟ " کار دشواری
است؛ ولی به هر حال باید یک حد تعادل برای آن پیدا کرد.
آب گوشت را زیاد کنید
بچه های مهدکودکی دوست دارند یکدیگر را برای ناهار دعوت کنند و این کارگاهی به دوستی های عمیق مادران آنها منجر می شود. دعوت از دوست به خصوص در این زمانه که تعداد تک فرزندان رو به افزایش است، بسیار ضروری به نظر می رسد. تقریباً هر مادری این جمله را از دهان فرزندش شنیده است: غذا، دور هم بیشتر مزه می دهد؛ برای همین، کودک خود را تشویق کنید که دوستان خود را به صرف غذا به خانه دعوت کند و این دعوت را به نوبت به مادر دیگری محول کنید. حتی اگر کودکتان تمایلی به این کار نداشت، خودتان با مربی مهد کودک تماس بگیرید و نام دوست های کودکتان را از او بپرسید و سعی کنید با آنها و خانواده شان آشنا شوید. سپس یک دوره دوستانه برگزار کنید.
در مورد دانش آموزان، بیشتر وقت ها هیچ حساب و کتابی وجود ندارد. در روزهای مدرسه، گاهی ممکن است فرزندتان با سه نفر دیگر برای ناهار به خانه بیاید و شما را غافلگیر کند. در این صورت، بهتر است آب آبگوشت و نان سر سفره را زیاد کنید و از مهمان های او بخواهید که به خانه هایشان تلفن بزنند و خبر دهند. در چنین مواقعی دو راه دارید: یا می توانید پس از رفتن مهمان ها با فرزند خود دعوا کنید که دیگر این کار را تکرار نکند یا از مهمان های او استقبال کنید و به فرزند خود اجازه دهید که باز هم مهمان به خانه بیاورد. پذیرایی بی تشریفات و خودمانی از مهمان او، مسلماً شما را زیاد به زحمت نمی اندازد؛ ولی این فایده را دارد که می دانید فرزندتان با چه کسی معاشرت می کند.
حالا اگر دوستی فرزند شما را به خانه اش دعوت کرد، بهتر است گاه گاهی به او اجازه بدهید که برود؛ ولی نه همیشه. و قبل از آن، به مادردوستش تلفن بزنید و از او بپرسید که با این مهمانی موافق است یا نه، البته نگذارید که این مهمانی ها جای دور هم غذاخوردن خانواده را بگیرند.
مهمان هایی که شب می مانند
حتی بعضی از بچه های مهدکودکی هم دوست دارند که شب در خانه کسی مهمان باشند و همان جا بخوابند، به هر حال، مهمان باید بی دردسر و مهمانی بی مزاحمت برای اعضای خانواده میزبان برگزار شود. در چنین شب هایی یک کیسه خواب یا یک رختخواب اضافه برای مهمان در اتاق فرزندتان بیندازید.هرچه جا کمتر باشد، به بچه ها بیشتر خوش می گذرد. فقط گاهی به آنها سر بزنید؛ چون بعضی از مهمان های کوچک، وقتی همه جا ساکت شد، هوای خانه به سرشان می زند و از ماندن پشیمان می شوند، و پشیمانی خود را گاه به گریه های بی صدا و گاه با فریادهای بلند ابراز می کنند.
از زمانی که کودک به مدرسه می رود، بلافاصله باید مهمانی رفتن های شبانه را به آخر هفته بیندازید. به مهمانی فرستادن بچه ها این حسن را دارد که پدر و مادر بعد از مدت ها می توانند با هم تنها باشند؛ زیرا هریک از ما به غیر از مسئولیت پدر یا مادر بودن، وظیفه همسری نیز به عهده داریم؛ وظیفه ای که پس از به دنیا آمدن فرزند، بیشتر وقت ها فراموش می شود.
در ضمن این را هم بدانید که هر رفتی، یک آمدی هم دارد؛ بنابراین، اگر کودک خود را به مهمانی می فرستید، دفعه بعد نوبت شماست که پذیرای دوست او باشید.
بعدازظهرها و تنها ماندن در خانه
در بعدازظهرهای تابستان، یا وقتی بچه ای از مدرسه به خانه می آید، پس از استراحت و انجام تکالیفش ابراز تنهایی یا بی حوصلگی می کند. در این صورت بیشتر بچه ها به تلویزیون یا کامپیوتر پناه می برند؛ به طوری که این کار به نوعی عادت تبدیل و فرد دچار " اعتیاد الکترونیکی" می شود؛ در حالی که می توان او را با بازی های گوناگون، کتاب های مختلف، خوردن چای و بیسکویت، تماشای یک آلبوم قدیمی، درست کردن پازل، انجام نقاشی و کاردستی و ... سرگرم کرد. در مورد بچه های بزرگ تر می توان با دعوت یک دوست به خانه، ساختن یک وسیله، بازی شطرنج و اینگونه کارها او را سرگرم کرد.
اگر پدر و مادر هر دو کار می کنند و فرزندشان مجبور است زمان زیادی را تنها بماند، بهتر است از یک بزرگسال دیگر که می تواند یکی از اقوام و آشنایان باشد، کمک بگیریم. به این صورت که یا فرزندتان را نزد او بفرستید یا او را به خانه دعوت کنید. اگر نتوانستید چنین کسی را از میان آشنایان خود پیدا کنید، باید از کسانی که شغل آنها پرستاری از کودک است، استفاده کنید.
به هر حال، نگذارید که کودک از تنها ماندن در خانه رنج ببرد و اگر اعتراض کرد؛ صحبت های او را جدی بگیرید.
کسی با بچه های کثیف بازی نمی کند
گاهی پدر و مادر واقعاً نمی دانند که چه کنند! از یک طرف با مسئله طبقاتی جامعه رو به رو هستند و از طرف دیگر معتقدند که نباید مرزی وجود داشته باشد؛ اما مایل هم نیستند که فرزندشان با دوست نابابی رفت و آمد کند؛ چون بسیاری از انحرافات بچه ها، ناشی از معاشرت با دوستان ناباب است؛ به طوری که ممکن است به حال و حتی آینده او آسیبی جبران ناپذیر وارد شود. البته نمی توانید فرزند خود را در خلاء بزرگ کنید؛ او باید در طول عمرش با همه جور آدم و از همه طبقات اجتماعی ارتباط داشته باشد. مهم این است که دوستانش را بشناسید و بدانید که فرهنگ خانوادگی او تقریباً شبیه فرهنگ شما یا بهتر از آن است. این ارتباط می تواند جنبه های مثبت
متقابلی برای هر دوی آنها داشته باشد. دوست، نقش مهمی در زندگی فرد بازی می کند و هرچه معاشرت با او بیشتر باشد، نقش او پررنگ تر خواهد بود؛ بنابراین، بهتر است مسیر دوستی فرزند خود را به خانواده هایی بکشانید که تا حدودی روی آنها شناخت دارید. دوستی پدر و مادرها و فرزندانشان با هم این فایده را هم دارد که همه از این معاشرت لذت می برند و بچه ها بیشتر زیر نظر پدر و مادرها قرار می گیرند. البته همه دوستی های فرزندتان، حتی آنهایی را که معتقدید فرزندتان از آن تأثیر مثبت می گیرد، باید با سیاست کنترل کنید تا در آینده، زمانی که فرزندتان به سوی گروه همسالان کشیده می شود، از بابت اعضای گروه نگران نباشید.
جشن تولد بچه ها
هر بچه ای که جشن تولد می گیرد، دعوت کردن از مهمان و پذیرایی از او را می آموزد و تجربه یک جشن دوستانه را کسب می کند؛ تجربه ای که می تواند برای آینده او شروع خوبی باشد، به طور کلی، جشن ها فرصت های خاصی هستند که همه آدم ها سعی می کنند در آن، بهترین قسمت های شخصیت خود را نشان دهند. همه برای شادی یک خانواده دور هم جمع می شوند تا در شادی آنها شریک شوند، شاید در سال های اول، کودک نتواند میزبان خوبی باشد؛ ولی از همان زمان هم از این که همه به خاطر او در جشن شرکت کرده اند، احساس غرور می کند. کودکان خاطره های جشن های تولد خود را فراموش نمی کنند. هرچند این جشن ها برای پدر و مادر زحمت زیادی دارد و ممکن است از این بترسند که مبادا نتوانند همه بچه ها را کنترل کنند و اتفاقی برای کسی بیفتد؛ ولی با همه اینها، تأثیر مثبت این جشن ها و خاطره ای که از آن در ذهن کودک می ماند، ارزش برگزاری اش را دارد.
دعوت کردن
بهتر است دعوت را کتبی انجام دهید؛ چون بچه های کوچک فراموشکار هستند و دعوت شفاهی را به خاطر نمی سپارند. در ضمن، هنگام دعوت کتبی، علاوه بر نشانی و شماره تلفن، می توانید زمان و مدت جشن را هم یادآور شوید؛ مثلاً برای بچه های زیر سه سال، در ساعت حضور در جشن کافی است برای بچه های سه تا شش سال، سه تا چهار ساعت و برای دبستانی ها چهار تا پنج ساعت. برای این که مهمان ها را به آمدن تشویق کنید، می توانید در همان کارت دعوت، اعلام کنید که چه برنامه هایی دارید( صندلی بازی، نمایش عروسکی، مسابقه های گوناگون و...) در آخر هم برای یادگاری به هر کودکی یک هدیه کوچک بدهید( بادکنک، عکس برگردان، لوازم التحریر و ...) هنگامی که بزرگسالی برای بردن مهمان کوچک شما می آید، بهتر است از او دعوت کنید که یک چای با شما بنوشد. وقتی کارت دعوت را پخش کردید، بخواهید که هر کودکی آمدن یا نیامدنش را مشخص کند. اگر کودک دبستانی است، بگذارید خودش متن کارت را بنویسد و حتی اگر فرصت دارد، کارت دعوت بسازد. در مورد بچه های کوچک تر که نمی توانند بنویسند، بگذارید یک نقاشی یا کاردستی درست کنند و از آن به عنوان کارت دعوت استفاده کنید. کارت ها را خیلی زودتر از زمان موعود پخش نکنید؛ چون کودک تحمل انتظار طولانی را ندارد. اگر در وسط هفته تولدی را جشن می گیرید، یک هفته قبل از آن، زمان مناسبی برای دعوت کردن است و اگر جشن در آخر هفته برگزار می شود، باید از دو هفته قبل خبر دهید؛ چون معمولاً هر خانواده ای برای آخر هفته خود برنامه خاصی دارد.
میزبان بودن
در روز جشن تولد فرزندتان، در اصل میزبان اوست و خودش مهمان دعوت کرده؛ ولی متأسفانه بیشتر بچه ها این نقش را در طول جشن فراموش می کنند؛ چون انتظار دارند که در آن روز فقط خودشان مورد توجه همه باشند و دیگران به خواسته های آنها عمل کنند؛ ولی وظیفه پذیرایی از مهمان به عهده میزبان است و اگر از عهده این کار بر نیاید، دست کم باید به آن ها حرف زور نگوید و برای خود و مهمان هایش به یک اندازه حق قایل شود.
یک جشن تولد می تواند فقط با یک لیوان شیر یا نوشیدنی و یک کیک برگزار شود و می تواند بسیار باشکوه باشد. در مورد کودکان زیر سه سال، به حال کودک فرقی نمی کند که مهمان ها با چه پذیرایی شوند و در مورد کودکان بزرگ تر، در درجه اول آنها دوست دارند که روز خوشی را داشته باشند و در سن بالاتر است که ممکن است به نوع پذیرایی حساس شوند؛ ولی همیشه بهترین راه، رعایت حد وسط و تعادل است.
در مورد بازی های جشن و شرکت کنندگان آن توجه داشته باشید که هر چه سن کودک کمتر باشد، نسبت به مسئله باختن در مسابقه حساس تر است و زودتر به گریه می افتد؛ بنابراین اگر کودکی که صاحب جشن است، بازنده شد و قهر کرد، به او بفهمانید که چون صاحب جشن است، دلیل نمی شود که فقط او برنده باشد. می توانید با تأکید بر جنبه های مثبتی که نقش او در روز تولدش دارد، ناراحتی باختن را از دلش درآورید و به هیچ وجه با بی عدالتی از فرزند خود حمایت نکنید.
وقتی از کودک شما دعوت می شود
مهمان های کوچک هم باید در مهمانی مراقب رفتار خود باشند؛ وگرنه مهمانی به هم می ریزد. اگر می خواهید به دعوتی پاسخ مثبت بدهید، بهترین راه استفاده از تلفن است و میزبان باید بداند که برای چند نفر باید تدارک ببیند. وقت شناسی و به موقع رفتن به مهمانی از وظایف مهمان است.
در مورد کودکان قبل از دبستان، زودرفتن به مهمانی، درست به اندازه دیر رفتن بد است؛ بنابراین اگر کودکتان زودتر از موقع، لباس پوشید و منتظر رفتن ایستاد، به او ساعت رفتن را یادآوری کنید.
مهمانی کوچولوها
اگر می خواهید برای یک کودک زیر چهار سال مهمانی بگیرید، حتماً باید کودک و مادرش را با هم دعوت کنید؛ چون از چهارسالگی به بعد است که بچه ها واقعاً می توانند یک بعداز ظهر را با هم بازی کنند. بچه های کوچک تر تحمل یک جا نشستن را ندارند و بچه های دبستانی به جشن تولدی با برنامه نیاز دارند. پس قبل از جشن، درباره برنامه آن فکر کنید، تعدادی بازی پیدا کنید و فراموش نکنید که شما باید حد و مرز هر کاری را مشخص کنید. به بچه های کوچک تر هم توضیح دهید که جشن را به هم نریزند.
پیشنهادهایی برای مهمانی
تعداد مهمان در اصل باید به اندازه سال های تولد کودک باشد؛ ولی این را نمی توان در مورد کودکان پیش دبستانی رعایت کرد. چون در این سن بچه ها از جشن های شلوغ بیشتر لذت می برند و دوست دارند که حتماً روز خاطره انگیزی داشته باشند. بسیاری از پدر و مادرها ترجیح می دهند که سر و ته جشن را با بردن کودک به سینما، استخر، نمایش عروسکی یا شهربازی و غیره... هم بیاورند؛ ولی بچه ها توقع زیادی از یک جشن تولد ندارند. آنها هم مثل نسل های قبل از خود عاشق بازی کردن هستند و بازی، بیشتر در جمع لذت بخش است؛ بنابراین، فکر نکنید که با خرج کردن پول از راه های دیگر برای کودک، می توانید به همان اندازه که کودک در جمع کودکان
دیگر لذت می برد، او را شاد کنید. در عوض با کودک خود مشورت کنید که چگونه جشن را برگزار کنید. در درجه اول انتخاب بازی مهم است. بازی هایی که برای کودکان دیگر هم آشنا باشد؛ وگرنه مجبور می شوید در طول جشن، مدت زیادی درباره بازی توضیح دهید و حوصله بچه ها سر می رود. بازی ها می توانند با دو گروه اجرا شوند؛ مثل مسابقه طناب کشی. می توانند گروه بندی نشده باشند؛ مثل صندلی بازی یا نوبتی باشند که در این بازی ها بهتر است، تعداد بچه ها چهار تا پنج نفر باشد تا زود به زود نوبت به همه برسد.
پذیرایی و جایزه های کوچک برای برنده
بچه ها مثل بزرگ ترها تشریفاتی نیستند. یک لیوان شیرکاکائو یا آب میوه و شربت و یک کیک و چند تا شمع آنها را راضی می کند. اگر به این چیزها چند بادکنک رنگی هم اضافه شود، دیگر همه چیز تکمیل است. بسیاری از بچه های کوچک، بعد از خوردن یک لیوان نوشیدنی و کیک، میلی به خوردن شام ندارند؛ ولی در مورد بچه های بزرگ تر، نزدیک غروب یک ساندویچ یا یک تکه پیتزا می تواند طرفدار داشته باشد و تقریباً همه بچه ها این غذاها را دوست دارند. پس بهتر است سراغ غذاهای خیلی خاص نروید. اما درباره جوایزی که معمولاً در آخر هر بازی یا مسابقه به برنده می دهند، دقت کنید که از اشیای کوچک ولی دوست داشتنی باشند، هیچ گاه یک هدیه ی بزرگ را جایزه یک مسابقه قرار ندهید؛ چون ممکن است تولد به میدان مبارزه تبدیل شود و خیلی از دوستی ها به دشمنی . بهتر است با افزایش سن کودک، جایزه را حذف کنید؛ چون خود جشن می تواند جایزه ای برای مهمان باشد. البته یک کاسه پر از پاستیل میوه ای رنگارنگ با چیزی از این قبیل هم می تواند انگیزه برنده شدن باشد.
هدیه ها
در این مورد هم مانند جایزه ها توجه داشته باشید که حتماً نباید زیباترین، بهترین و گرانبهاترین هدیه از طرف شما باشد. البته خیلی خوب است که کسی بتواند هدیه ای پیدا کند که دقیقاً مورد نیاز آن فرد باشد؛ هدیه ای در حد توان مالی خانواده و در حدی که هدیه گیرنده خود را مدیون احساس نکند و بتواند در صورت تمایل آن را جبران کند؛ وگرنه از آن لذت نخواهد برد؛ اما در مواردی که عده ای دوست صمیمی با هم به تولدی دعوت می شوند، اگر پول هایشان را روی هم بگذارند و با هم یک هدیه بزرگ بخرند، مشکلی ایجاد نمی شود؛ بنابراین برای هر جشنی مقدار مشخصی پول در نظر بگیرید.
وقتی جشن تولد به پارتی تبدیل می شود
در دوران نوجوانی، یعنی حدود دوازده سالگی به بعد، بیشتر وقت ها جشن گرفتن کار سختی می شود. بعضی از بچه ها هوس پارتی گرفتن می کنند و بعضی ها یک دفعه تصمیم می گیرند که دیگر جشن تولد نگیرند؛ بنابراین فرزندتان را مجبور نکنید که جشن بگیرد؛ ولی اگر مجبور شدید که به خواست فرزندتان پارتی بگیرید، فراموش نکنید که پدر و مادرهای دیگر به اعتماد شما فرزندانشان را به خانه شما می فرستند قبل از مهمانی به آنها اطلاع دهید و در طول مهمانی در کنار بچه ها حضور داشته باشید. حتی اگر فرزندتان از شما بخواهد که خانه را ترک کنید، این کار را انجام ندهید. برای این که در همان روز با او درگیر نشوید، از قبل با فرزندتان صحبت کنید و حد و مرز و قوانینی برای مهمانی قایل شوید؛ ولی به هیچ وجه کنترل محسوس یا نامحسوس خود را از دست ندهید. البته این گونه مهمانی ها برای بچه های دوازده ساله معمولاً بدون مشکل و برای دوازده سال به بالا با مشکلاتی همراه می شود، گاه مهمان تصمیم می گیرد که شب در خانه شما بخوابد و گاه فرزند خودتان به ماندن او اصرار دارد؛ در این صورت تصمیم گیری را به بچه ها محول نکنید. این شما و والدین مهمان هستید که باید تصمیم بگیرید که به او اجازه بدهید یا نه.
مهمانی های فامیلی
هدف از مهمانی های فامیلی این است که رابطه افراد یک فامیل حفظ و تقویت شود. در زمان قدیم، افراد یک فامیل دور هم و در یک محدوده زندگی می کردند؛ به طوری که نام آن محله یا محدوده به نام آن فامیل بود. وقتی پسری ازدواج می کرد، یک یا دو اتاق از خانه پدری به او اختصاص می یافت؛ به این ترتیب، دخترعموها و پسرعموها، تقریباً در یک شرایط و در کنار هم بزرگ می شدند. به ندرت خانواده ای تک فرزند بود و هیچ بچه ای احساس تنهایی نمی کرد؛ ولی امروزه دیگر وضع چنین نیست. پسرها دیگر موظف نیستند که شغل پدرها را دنبال کنند و در خانه پدری زندگی نمی کنند؛ بنابراین به یک اندازه از وضع مالی و شرایط زندگی برخوردار نیستند و گاه بسیار دور از هم زندگی می کنند. کودک امروزی به خوشبختی کودک دیروز نیست و به اندازه او از محبت پدر و مادربزرگ، دایی، عمه، خاله، عمو و فرزندانشان برخوردار نیست؛ محبتی که با هیچ ثروتی به دست نمی آید و هیچ چیزی نمی تواند جایگزین آن شود. پس نباید به دلیل بعضی از ملاحظات، مهمانی های فامیلی را کنار گذاشت. بچه ها هم از این رفت و آمد لذت می برند؛ به شرطی که بچه دیگری در آن مهمانی حضور داشته باشد و مجبور نشوند دائم پای صحبت بزرگ ترها بنشینند. بچه ها دوست ندارند که در این مهمانی ها به آنها هشدار بدهند، مورد انتقاد قرار گیرند و دائم آنها را با دیگری مقایسه کنند؛ وگرنه این جور مهمانی ها را جلسه نقد و بررسی خود می شمارند. پس بهتر است از دو راه وارد شوید: اول این که مهمانی ها را با حضور بچه ها برگزار کنید و اگر فرزندتان نخواست که در آن شرکت کند، به او اصرار کنید. دوم، با خانواده های دیگر هماهنگ شوید تا آنها نیز فرزندان خود را بیاورند. اگر بتوانید در مهمانی یک فوق برنامه برای بچه ها تدارک ببینید تا به آنها خوش بگذرد، بار دیگر با کمال میل شرکت خواهند کرد. فایده رفت و آمد فامیلی به قدری است که به زحمت آن می ارزد. در این مهمانی هاست که کودکان می آموزند در کنار بزرگ ترها حرکت کنند، بد و خوب را از خانواده هایی شبیه خانواده خود بیاموزند، به ارزش های فامیلی پی ببرند و در نهایت دوست یا دوستانی از بین همسالان در فامیل خود پیدا کنند.
لباس های غیررسمی و لباس های رسمی
خیلی لذت بخش است که هرکسی بتواند برای فرزند خود لباسی زیبا و مناسب سن و سال او انتخاب کند. تا وقتی که فرزندتان کوچک است و می گذارد که شما به جای او انتخاب کنید، از این فرصت لذت ببرید؛ ولی سال به سال این فرصت محدودتر می شود؛ زیرا پدیده ای به نام " شتاب" در جهان امروز وجود دارد؛ به طوری که در بچه های هشت- نه ساله نیز آثار بلوغ دیده می شود. و طبیعی است که گروه همسالان تعیین می کنند که چه پوششی مناسب است و نه پدر و مادر. لباس خریدن برای یک نوجوان یکی از کارهای طاقت فرسا و پرهزینه است. شما به عنوان پدر یا مادر باید با این مرحله رشد فرزندتان با صبر و حوصله و ملایمت برخورد کنید. نگذارید کارتان دائم به دعوا و مشاجره بکشد؛ چون در این مورد، بازنده شما خواهید بود.
فقط متفاوت نباشد
هر بچه ای از این که با بچه های دیگر فرق داشته باشد، وحشت دارد، وقتی مدرسه ای تعطیل می شود، کافی است جلو در بایستید و به قیافه های بچه هایی که از در بیرون می آیند، نگاه کنید. بیشتر پسرها کفش های ورزشی می پوشند و بندهای آن را توی کفش فرو می کنند، شلوارهایشان گشاد و اتو نشده است و با یک کمربند، به زور آن را روی باسن خود نگه می دارند، موهای آنها هم همه تقریباً یک مدل است. دخترها معمولاً مثل هم مقنعه سر می کنند،کیف و کتابشان را شبیه هم در بغل می گیرند آنها هم پوشیدن کفش های ورزشی را به کفش های رسمی تر ترجیح می دهند.
بیشتر پدر و مادرها از سبک لباس پوشیدن فرزند خود دلخور هستند؛ ولی مجبورند برای همین لباس ها، بهای زیادی بپردازند و دم نزنند؛ چون نوجوانشان به هر حال کاری می کند که شبیه نوجوان های دیگر باشد.
مرز سلامتی کجاست؟
آزادی هر فرزندی باید حد و مرزی داشته باشد. آنجا که پای سلامتی او به میان می آید، وظیفه شماست که نگذارید فقط به دلیل پیروی از دیگران، سلامتی خود را به خطر بیندازد، خالکوبی، کاشتن ناخن، رنگ کردن مو و ... اگرچه به صورت فراگیر درآمده، ولی عوارضی دارد که نوجوان زیر 18 سال ممکن است آن را درک نکند؛ چون نوجوانی و جوانی سن خطر کردن است و این کارها ممکن است سلامتی فرد را به خطر بیندازد. از جنبه دیگر، انسان های سطحی و بی فکر برای جلب نظر دیگران به هر کاری دست می زنند و بسیاری از این کارها چه در غرب و چه در شرق نمادی از بی فکری است( مانند سوراخ کردن قسمت های مختلف صورت و مرصع کردن آن). یا پوشیدن لباس های محرک برای دخترها، در درجه اول خود آن دختر را از نظر بیننده زیر سؤال می برد و او را به این فکر می اندازد:" منظور این دختر از پوشیدن این لباس چیست؟" از این که هر مذکری با نگاه خود به حریم او تجاوز کند، چه لذتی می برد؟
به هر حال، این خواسته زیادی نیست اگر به عنوان یک بزرگ تر از بچه ها بخواهید لباسی که می پوشند تمیز باشد، دکمه هایش سر جایش باشد و درزهای لباس شکافته نباشند. جوراب و لباس زیرشان را هرروز عوض کنند یا بشویند، دندان هایشان را مسواک بزنند، به حمام بروند و خلاصه این که تمیز باشند. اگر به این نکته ها توجه کنند، اشکالی ندارد که یادشان برود شلوارشان را از روی باسن بالاتر بکشند تا پاچه هایش روی زمین نکشد.
کسی هست که معقول لباس بپوشد؟
تجربه نشان می دهد که هنگام رفتن به عروسی یا یک مراسم رسمی، بچه ها دوست دارند که لباس های بهتر و منظم تری بپوشند و به قول خودشان " شیک" به نظر برسند؛ بنابراین با فرزند خود قراری بگذارید: وقتی می خواهد به مدرسه برود یا با دوستانش به جایی می رود، می تواند آن طور لباس بپوشد که دوست دارد؛ ولی وقتی با شما به رستوران یا مهمانی های فامیلی می آید آن طور که باید، لباس بپوشد. هر دو طرف از این معامله نفع خواهید برد. شما انرژی خود را از دست نمی دهید و اعصابتان خرد نمی شود و فرزندتان، هم از دوستانش فاصله نمی گیرد و هم می آموزد که در چه جایی باید چه لباسی بپوشد. این کار توان قضاوت او را تقویت می کند و می آموزد که در لباس های قراردادی هم می تواند راحت و بی دردسر تکان بخورد؛ به طوری که اگر در آینده بیشتر مجبور شد که آن طور لباس بپوشد، احساس خفگی نکند و ظاهرش نشان ندهد که چقدر از پوشیدن این لباس ها در عذاب است.
لباس رسمی پسرها تا حدودی مشخص است و هرکسی می داند که پوشیدن شلوار جین و کفش کتانی مناسب مهمانی های رسمی نیست. در مورد دخترها انتخاب کمی سخت تر است؛ چون تنوع لباسی برای دخترها بیشتر است؛ ولی به هر حال یک قانون وجود دارد که در همه جای دنیا یکسان است: لباس هایی را که یقه ای بسیار باز دارند، یا لباسی که شانه های فرد در آن برهنه است و به طور کلی لباس های محرک را نباید در طول روز پوشید؛ حتی اگر هدف شیک پوشی است، پوشیدن این لباس ها در روز نشانه بی اطلاعی فرد از معنی شیک پوشیدن است.(1) از طرف دیگر پوشیدن لباس اسپرت برای رفتن به جشن هم بی احترامی به میزبانی است که برای جشن زحمت کشیده.
اگر برای خرید لباس همراه فرزند خود می روید، اول بگذارید که او انتخاب کند یا از روی مجله ای سفارش دوخت آن را بدهد، به این ترتیب، مجبور نمی شوید که از مغازه ای به مغازه دیگر بروید. پس از این انتخاب می توانید یک بار با فرزندتان برای خرید به توافق برسید و بعد، از دردسرهای خرید راحت شوید.
منبع:ف.کرام ،داگمار،ترجمه وتالیف:خلیلی،سپیده ،آموزش آداب معاشرت به کودکان و نوجوانان،موسسه نشر پنجره،1388
صله رحم در آیات قرآن
از کارهاى بسیار نیک و اعمال پسندیده که حضرت حق و انبیاء و امامان نسبت به آن اصرار ورزیده اند صله رحم است. اسلام نسبت به صله رحم و کمک و حمایت و محبت نسبت به خویشاوندان اهمیت فوق العاده اى قائل شده است و قطع رحم و بریدن رابطه از خویشان و بستگان را شدیدا نهى کرده است. ملامحسن فیض که عمرى را با قرآن مجید و روایات بسر برد، صله رحم را به زیارت ارحام، و رفع کمبودهاى مادى، حل مشکلات اقتصادى، کمک به کار و کسب، و ازدواج پسران و دختران آنان معنا فرموده، اگر در آیات قرآن مجید و روایات دقت شود، از مسئله صله رحم همین معانى استفاده مى شود.
روش انبیاء، و اخـلاق امامان شیعه در صله رحم انجام همین واقـعیات عـالى بوده است. قرآن مجید به صله رحم سفارش مى کند و آن را عمل صاحبان خرد مى داند، و قطع با رحم را به عنوان فسق و قاطع را فاسق مى شمارد. در سوره مبارکه نساء حکم مى کند تقواى الهى را نسبت به خداوند و ارحام مراعات کنید، خیلى عجیب است که ارحام را پس از خود ذکر فرموده است («و اتَّقوا الله الَّذى تساءلونَ به الارحام؛ و از خدایی که به (نام) او از یکدیگر درخواست می کنید و در مورد ارحام از خدا پروا کنید»، نساء/1 ). رعایت تقواى الهى نسبت به ارحام رعایت آبرو و هویت آنها و شتافتن به دیدارشان و رفع نواقص زندگى آنهاست.
در سوره مبارکه رعد مسائلى را به عنوان خصوصیات صاحبان خرد بیان مى کند و سود قیامتى آن را پیشواز ملائکه از آنان در محشر و سلام فرشتگان به ایشان، و عاقبت بخیرى مى داند، از جمله آن مسائل صله رحم است.
«و الَّذین یصلون ما امر الله به ان یوصل؛ و کسانی که هرآنچه را خداوند به پیوستن آن فرمان داده می پیوندند» (رعد/21). در سوره رعد درباره قطع رحم آیه اى کمرشکن قرار دارد : . . .و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یُفسدون فى الأرض اولئک لهم اللَّعنةُ و لهم سوء الدّار؛ و آنان که قطع مى کنند آنچه را خدا به پیوند آن دستور داده، و فساد در زمین مى نمایند بر اینان است لعنت و براى آنان است دوزخ» (رعد/25). صله رحم چه اندازه اهمیت دارد، که انجامش موجب استقبال فرشتگان از انسان در قیامت، و سلام آنها، و عاقبت بخیرى و قطعش باعث لعنت، و سوء عاقبت، و ممنوعیت از نجات است.
رفع کمبود اقتصادى ارحام با پرداخت مال به آنان همراه با حفظ آبرو و هویت و کرامتشان بهره اى عظیم دارد. «و مثل الَّذین ینفقون اموالهمُ ابتغاء مرضات الله و تثبیتاً من انفسهم کمثل جنَّة برَبوة اصابها وابل فآتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطلٌّ و الله بما تعملون بصیرٌ؛ و مثل آنان که مال خود را در راه به دست آوردن رضاى حق انفاق مى کنند، و با کمال اطمینان، دل به لطف حق شاد دارند، مانند بوستانى است که در جاى بلندى باشد، و بارانهاى زیادى به موقع بر آن ببارد، و حاصلى دو برابر دهد، و اگر باران بسیار نیاید، اندک اندک بارد تا به ثمر رسد، خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (بقره/265).
قرآن مجید در آیات انفاق، رسیدگى به اقوام و ارحام را بر دیگران مقدم نموده، و سپس از یتیم و مسکین و فقیر و مانده از راه و ورشکسته نام برده به عنوان نمونه به این آیه شریفه عنایت کنید: «و آتى المال على حبِّه ذوى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السَّبیل و السائلین و فى الرِّقابِ ؛ و مال خود را با آن که دوستش دارد به خویشاوندان نیازمند و یتیمان و درماندگان و به راه مانده و مستمندان و براتی آزادی دربندماندگان ببخشد» ( بقره/177).
در سوره بقره در رابطه با قطع رحم مى فرماید: «الَّذِینَ یَنقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَقِهِ وَ یَقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصلَ وَ یُفْسِدُونَ فى الأَرْضِ أُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ؛ (فاسقان آنها هستند که) پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، مى شکنند، و پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى نمایند، و در جهان فساد مى کنند، اینها زیانکارانند» (بقره،27).
در این آیه به یکی از نشانه های فاسقان اشاره کرده مى گوید: آنها پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى کنند. گر چه بسیارى از مفسران این آیه را ناظر به خصوص به قطع رحم و بریدن رابطه خویشاوندى دانسته اند، ولى دقت در مفهوم آیه نشان مى دهد که معنى وسیعتر و عمومى ترى دارد که مساله قطع رحم یکى از مصداقهاى آن است. زیرا آیه مى گوید: فاسقان پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار بماند قطع مى کنند، این پیوندها شامل پیوند خویشاوندى، پیوند دوستى، پیوندهاى اجتماعى، پیوند و ارتباط با رهبران الهى و پیوند و رابطه با خدا است، و به این ترتیب نباید معنى آیه را منحصر به قطع رحم و زیر پا گذاشتن رابطه هاى خویشاوندى دانست.
اهمیت صله رحم تا آنجا است که پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله وسلّم مى فرماید: «صلة الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار و ان کان اهلها غیر اخیار؛ پیوند با خویشاوندان شهرها را آباد مى سازد و بر عمرها مى افزاید هر چند انجام دهندگان آن از نیکان هم نباشند». در سوره محمد صلى الله علیه وآله وسلّم آیه 22 و 23 مى فرماید: «فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامکم * اولئک الذین لعنهم الله؛ پس (ای منافقان!) اگر روی گرداندید، آیا جز این انتظار می رود که در زمین تباهی کنید و قطع رحم نمایید؟* اینان کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده». کوتاه سخن اینکه: قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم زنندگان پیوند خویشاوندى تعبیرات شدیدى دارد، و احادیث اسلامى نیز آنها را سخت مذمت کرده است.
منبع: http://www.tahoor.com
برکات و آداب مهمانی
نویسنده:حسین جعفری
دین اسلام در همه موارد فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برنامههای مهمی دارد. جامعه کنونی ما در زمینه مهمانیها با معضلاتی در گیر است که با تأملی در نکات سفارش شده از سوی اسلام میتوان به راحتی آنها را حل کرد.
بر اساس روایتها، پذیرایی از مهمان اهمیت ویژهای دارد.
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: هنگامی که خدا اراده نیکی به جمعیتی کند، هدیهِ گران بهایی برای آنان میفرستد. عرض کردند: ای پیامبر خدا! چه هدیهای؟ فرمود: مهمان که با روزی خویش وارد میشود و گناهان خانواده را با خود میبرد و گناهان بخشوده میشوند.(1)
اهمیت مهمان نوازی به حدی است که پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: مهمان، راهنمای راه بهشت است.(2)
آثار مهمان نوازی
1. افزایش روزی
رسیدگی به مهمانان کاری پسندیده است و آثار وبرکات فراوانی به همراه دارد. در پرتو این کارشایسته، عنایتهای ویژه حق تعالی نصیب انسان میشود و روزی میزبان افزایش مییابد. در عرف جامعه نیز مشهور است که مهمان، روزیاش را با خود میآورد. به گفته صائب:
رزق ما آید به پای مهمان از خوان غیب
میزبان ماست هر کس میشود مهمان ما
2. آمرزش گناهان
گرامی داشتن مهمان موجب آمرزش گناهان انسان نیز میشود. امام صادق (ع) میفرماید: هر که مسلمان را خوراک دهد، خدا او را بیامرزد.(3) امام علی (علیه السلام) نیز میفرماید: مؤمنی که صدای پای مهمان را بشنود و به واسطه آمدن اوخوشحال شود، گناهانش آمرزیده میشود حتی اگر به اندازه مسافت بین زمین و آسمان باشد.(4)
3. صله رحم
به برکت مهمانی، زمینهِ ایجاد دوستیها و رفت و آمدها فراهم میشود. در یک مهمانی صمیمی، حضور دوستان و آشنایان و رابطه گرم آنان با یکدیگر صفابخش خواهد بود و سبب تحقق سنت زیبای صله رحم میشود؛ سنتی که بسیار به آن سفارش شده است و انجام دادن آن آثار مثبت فراوانی به همراه دارد.
4. کاهش بیماریهای روحی
حضور در مراسم مهمانی، سبب ایجاد صمیمیت و مهر و محبت بین افراد میشود و آنان را از دلزدگی و تنهایی رهایی میبخشد. این کار پسندیده تأثیر بسیار خوبی در شادابی و طراوت روحی انسانها و افزایش اجتماع گرایی آنها دارد و آنان را از ابتلا به بیماریها روحی حفظ میکند. نبود رفت و آمدها و مهمانیهای دوستانه، آثار منفی جبران ناپذیری به همراه دارد؛ بنابر این برای ایجاد فضای نشاطآمیز در بین افراد خانواده و نیز جامعه، باید روابط گرم و صمیمی فرد با دوستان و آشنایان را حفظ و از ایجاد فضای افسرده در میان یکدیگر جلوگیری کنیم.
خانهِ من چون کمان پاک است از اسباب عیش
پَر در آرد میهمان چون تیر در کاشانهام
5. تبادل افکار و تجارب
مراسم مهمانی، فرصت بسیار مناسبی برای تبادل افکار و اندیشهها و تجربههای افراد به یکدیگر است. به دلیل حضور دسته جمعی افراد در این مراسم میتوان در زمینههای گوناگون بحث کرد واز دیدگاههای یکدیگر بهره برد. در زمانهای دیگر معمولاً ایجاد چنین فضای دوستانه و اندیشمندانه کمتر اتفاق میافتد. بنابر این، باید از این فرصتها بیشترین بهره را برد. همچنین در مهمانیها افراد از مشکلات یکدیگر با خبر میشوند و درصدد حل آن بر میآیند.
آداب مهمانی اسلامی
1. سادگی و پرهیز از تکلّف
باید کوشید تا مراسم مهمانی، رنگ خدایی ومعنوی داشته باشد. یکی از مواردی که به این مراسم رنگ و بوی الهی میبخشد، سادگی و پرهیز از تجمل گرایی است.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: افراد با ایمان از برادر مؤمن خود خجالت نمیکشند و من نمیدانم کدام یک از این دو شگفتتر است: کسی که هنگام ورود برادر خود او را به تکلّف میاندازد و یا کسی که خود به سراغ تکلف برای مهمان میرود؟!
2. اعتدال و پرهیز از اسراف
معمولاً عادت داریم در مهمانیها غذاهای متنوع و بیش از نیاز افراد فراهم و سفرهای رنگین را آماده سازیم؛ باید بکوشیم از این ویژگی زشت بپرهیزیم و آن را به صفت پسندیده اعتدال نزدیک کنیم. با رعایت اعتدال در مراسم اطعام، میتوان جلوی بسیاری از اسرافها را گرفت و آن را برای نیازمندان صرف کرد. امام رضا(علیه السلام) میفرماید: مردی، امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به خانه خود دعوت کرد، حضرت فرمود: میآیم در صورتی که سه کار را به عهده بگیری و بپذیری. پرسید: آن سه کار چیست؟ فرمود: از خارج منزل چیزی برایم نیاوری، در منزل چیزی از من پنهان نکنی و بر خانواده خود تنگ نگیری و سهم خوراک آنان را کم نکنی. او قبول کرد علی(علیه السلام) هم دعوتش را پذیرفت.(5) رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: هیچ کس نباید بیش از توانش خود را برای مهمانی به زحمت اندازد.(6)
هر کس به خوان قسمت خود رزق میخورد
از کم بضاعتی خجل از میهمان مباش
هر آنچه دادهِ قسمت بُود رو آن پیش آر
گران مکن به دل خود قدوم مهمان را
3. حضور نیازمندان
بیگمان یکی از موارد نیکوی اطعام و افطاریدادن کمک به نیازمندان و مستمندان است؛ باید کوشید تا این هدف مقدس در همه مهمانیها تحقق یابد و مجلس اطعام با حضور محرومان، معنوی و روحانی شود. اگر ما در مراسم اطعام به ویژه افطاریها، نیازمندان را فراموش کنیم، ارزش اخروی آن کاهش مییابد.
متأسفانه در مجالس اطعام و افطاریها، نیازمندان حضور کمتری دارند، در حالی که پاداش اطعام نیازمندان از بهترین و زیباترین ثوابهای اخروی به شمار میآید.
ضیافتی که در آن توانگران باشند
شکنجهای است فقیران بیبضاعت را
امام علی(علیه السلام) در نامه خود به عثمان بن حنیف، کارگزار خویش در بصره، نوشت: گمان نمیبردم تودعوت کسانی را بپذیری که نیازمندان را میرانند و توانگران را دعوت میکنند.(7)
4. احیای سنتها
ابزار ماشینی موجود در منازل از بار سنگین زنان کاسته است و آنان با آسودگی خاطر میتوانند به فعالیت بپردازند. این امر از جهاتی مفید است و از اتلاف وقت جلوگیری میکند، ولی برخی آثار منفی نیز به همراه دارد: پیش از این در مراسم مهمانی، دوستان و آشنایان با کمک یکدیگر، غذا را تهیه میکردند و... ولی امروزه با شکل گرفتن رستورانها و سفارش غذاهای آماده، طراوت و شادابی مهمانیهای گذشته کم و آداب سطحی جایگزین رسوم زیبای پیشین شدهکه امید است با توجهی شایسته، سنتهای نیک گذشته را زنده کنیم.
5. شکر نعمت
دارایی انسانها وسیله خوبی برای کسب پاداشهای الهی است. در صورت داشتن ثروت کافی میتوان با برپایی مراسم مهمانی و اطعام، درِ خانه را به روی انسانهای نیازمند بگشاییم و خدا را به جهت نعمتش شکر گزار باشیم.
امام علی(علیه السلام) هنگامی که خانه بزرگ علاء بن زیاد را دید، به او فرمود: این خانه بزرگ در دنیا به چه کار تو میآید، وقتی در آخرت به آن محتاجتری؟ آری! اگر بخواهی میتوانی به وسیله چنین خانهای به آخرت دستیابی به شرط آن که در این خانه از مهمانی پذیرایی کنی، به خویشاوندانت رسیدگی نمایی و حقوق آنان را ادا کنی. در این صورت، به وسیله این خانه به آخرت دست یافتهای،(8) آن حضرت در جای دیگر میفرماید: هر که خداوند به او ثروتی دهد، باید با آن به خویشان خود رسیدگی کند و مهمانداری نماید.(9)
پی نوشت :
1. بحار الانوار، ج 75، ص 461.
2. همان، ص 460.
3. بحار الانوار، ج 74، ص 367.
4. مستدرک الوسائل، ج 16، ص 257.
5. بحار الانوار، ج 75، ص 451.
6. کنز العمال، ج 9، ص 110؛ میزان الحکمه، ج 7، ص 3277.
7. نهج البلاغه، نامه 45.
8. نهج البلاغه، خطبه 209.
9. همان، خطبه 142.اغه، خطبه 209.
9. همان، خطبه 142.
آداب میهمانی
اهمیت گرامی داشتن میهمان
پیامبر می فرماید: «هرکه ایمان آورده به خدای و به روز قیامت، گو مهمان را گرامی دار».(1)
سخاوت در مهمان نوازی
گفته اند: زمانی عبدالله بن عباس (2) به سفری می رفت. باران، اندک اندک باریدن گرفت. نزدیک خیمه رسید. صاحب خیمه به استقبال او آمد و با خوش رویی او را به خیمه خود برد و کفش از پای او در آورد و آب آورد تا دست و پای او بشست.
صاحب خیمه که تنگدست بود از زن خود پرسید: چیزی هست که این مهمان بزرگ را پذیرایی کنم؟
زن گفت: هیچ چیز نداریم مگر یک بُز که پسرمان را شیر می دهد.
مرد گفت: برو بز را بیاور تا بکشم و برای مهمان غذا فراهم کنیم.
زن گفت: اگر بز را بکشی پسرمان از بی شیری هلاک می شود؛ چون من شیر ندارم.
مرد گفت: عار دارم از اینکه مهمان ما، شب بی شام بخوابد. خدای بزرگ این طفلک را بی روزی نخواهد گذاشت. برخیز پیش از آنکه شب شود بز را بیاور.
زن بز را بیاورد، مرد بز را بکشت و زن غذایی نیکو پخت و آورد تا بخوردند و بخفتند. چون بامداد برخاستند و نماز کردند، عبدالله بن عباس آهسته به غلام خود گفت چه قدر زر همراه داری؟
غلام گفت: پانصد دینار.
ابن عباس گفت: برو، به این مرد صاحب خیمه بده.
غلام گفت: ای سرور من، بهای بز یک خرده زر (3) بیشتر نیست. دو ــ سه برابر بهای آن را به او بده. او تو را نمی شناسد.
ابن عباس گفت: اگر او مرا نمی شناسد. من خود را می شناسم. او با تهیدستی خود، همه دارایی خود را که یک بُز بود صرف ما کرد، اگر ما پانصد دینار به او بدهیم یک دهم مال خود را هم به او نداده ایم. ای غلام برو و همه پانصد دینار طلا را به او بده و از او بسیار معذرت خواهی کن.
غلام رفت و پانصد سکّه طلا را به آن مرد داد و بسیار معذرت خواست.
آن مرد از آن مال فراوان، شتر و گاو و گوسفند بسیار خرید و از آن پس با زنش عمر را در نیک نامی و وسعت روزی و سخاوت گذراندند.(4)
ارزش میهمانی
آورده اند که روزی خلیفه ای، دستور داد که مجرمی را در حضور او گردن بزنند. مجرم گفت: تو را به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله سوگند می دهم که اوّل مرا به یک جرعه آب مهمان کن و بعد هرچه خواهی بکن؛ که بسیار تشنه ام. به فرمان خلیفه، او را آب دادند. آن مرد خورد و به رسم عرب گفت: خداوند به تو خیر افزون دهد! من با این یک جرعه آب مهمان تو بودم. اگر بنا بر رسم جوانمردی، مهمان کشتن واجب است، دستور کشتن مرا بده؛ و گرنه مرا ببخش تا توبه کنم. خلیفه گفت: راست گفتی؛ حق مهمان بسیار بزرگ است، تو را بخشیدم، توبه کن که پس از این دیگر چنین گناهی نکنی.(5)
استقبال و پذیرایی از مهمان
چون مهمانان به خانه تو آمدند، به پیشواز هریک برو و از هرکس به فراخور مقامش استقبال کن و خوش آمد بگو. اگر فصل میوه باشد پیش از غذا انواع میوه های تر و خشک برایشان بیاور و مدتی صبر کن، آن گاه مهمانان را به سر سفره ببر و تو خود منشین تا هنگامی که مهمانان بگویند. چون یک بار گفتند: بنشین و با ما همراهی کن. بگو: شایسته نیست که من بنشینم، بگذارید که خدمت کنم. و چون دیگر بار گفتند، بنشین و با ایشان غذا بخور. امّا پایین تر از همه بنشین، مگر اینکه مهمانی بسیار بزرگ باشد که نشستن ممکن نشود.(6)
هرکه به مهمانی تو آید؛ به تازه رویی او را بنواز. و منزلت هر کس به مقدار جایگاهش نگاه دار و شناسنده منزلت خود باش.(7)
حق میهمان را ادا کردن
مردم بیگانه را هر روز به مهمانی دعوت مکن؛ زیرا هر روز نمی توانی حق مهمان را به شایستگی ادا کنی. ببین تا در یک ماه چند بار می خواهی مهمانی بدهی، به جای سه بار، یک بار مهمانی بده اما حق مهمان ادا کن.(8)
نگاه نکردن در لقمه مهمان
خلیفه بغداد با عربی بیابان نشین غذا می خورد و این مرد عرب نزد خلیفه مهمان بود و هرگز شهر را ندیده بود. هنگام خوردن، چشم خلیفه به مویی در لقمه عرب افتاد. گفت: آن مو را از لقمه خود دور کن. مرد عرب لقمه را بر سفره نهاد و از خوردن دست کشید و گفت: کسی که آن قدر در لقمه مهمان خود نگاه کند که مویی به این کوچکی را ببیند، شایسته مهمان داری نیست!(9)
تعارف بی جا نکردن
از مهمانان عذر خواهی مکن؛ که عذرخواهی، اخلاق بازاریان است؛ هر لحظه مگو که: «فلانی خوب بخور، چرا چیزی نمی خوری؟ به جان تو که خجالت نکش؛ من نتوانستم در خور شما چیزی فراهم کنم، ان شاء الله بار دیگر از خجالت شما بیرون خواهم آمد.» این سخن بزرگان نیست، سخن کسی است که در چند سال، یک بار مهمانی کند مانند بازاریان؛ زیرا مردم خود از این نوع سخنان شرمنده می شوند و نمی توانند غذا بخورند و نیم سیر از سفره بر می خیزند.(10)
مهمان شناسی
بدان که نگاه داشتن حق مهمان، واجب است؛ اما مهمانی که شایسته حق شناسی باشد؛ درست نیست که هر فرومایه ای را به خانه بری و احترام بسیار بدو بگذاری که این مهمان من است؛ باید بدانی که این تواضع و احترام را با چه کسی باید کرد.(11)
آداب مهمانی رفتن
مهمان هرکس مشو؛ زیرا به بزرگی و حشمت تو زیان می رساند و چون به مهمانی رفتی، بسیار گرسنه مرو؛ و سیر نیز مرو؛ زیرا اگر نتوانی غذا بخوری میزبان رنجیده می شود و اگر پرخوری هم بکنی زشت و ناپسند است. و چون به خانه میزبان رفتی، در جایی بنشین که شایسته تو باشد. و اگر به خانه آشنایانی رفتی که می توانی در آنجا دستوری بدهی، برای غذا و نوشیدنی، خدمتکاران را به زحمت مینداز، و به آنان مگو که: «این ظرف را آنجا بگذار و این غذا را به فلانی بده»؛ یعنی اینکه من اهل این خانه هستم. مهمان فضول نباش و با غذای دیگران به دیگر کسان خوش خدمتی مکن. و به چاکران خود از باقی مانده غذا چیزی مده که به خانه برند که این کار ننگ است و گفته اند: چیزی از مهمانی با خود به خانه بردن خواری است.(12)
خوش رویی و استقبال از میهمان
چون مهمان را به خانه آوری، ایشان را استقبال می نما و اظهار بهجت و خوش دلی می کن و رعایت هر کس چنانکه لایق و سزای اوست به جای آر.
بیت
اگر دوست مهمان بود یا نه دوست
شب و روز تیمار مهمان به تست (13)
منت پذیر میهمان بودن
پس چون این همه کرده باشی خود را بر مهمان حقی مدان، بلکه حق مهمان بر خود دان. و بر مهمان منت منه، بلکه از مهمان منت دار باش. و بعد از وقوع کمال مهمان داری و استکمال حق گزاری به ارتکاب اسباب معذرت و عذرخواهی احساس خویش را مضاعف ساز.
هر که را بینی به گیتی، روزی خود می خورد
گر زخوان تست نانش ور ز خوان خویشتن
پس تُرا منت بباید داشت از مهمان خویش
کو خورد از خوان انعام تو نان خویشتن (14)
اکرام میهمان
در بنی تمیم، شخصی پسر کسی بکشت. پدر مقتول، قاتل را بگرفت و محبوس گردانیده به طلب جلاد رفت تا جلاد بیاورد و به قصاص مشغول گردد.
اتفاقاً طفلی در خانه این شخص پاره ای نان در دست داشت و به قاتل داد. پس شخص قاتل آن نان در دست داشت و می خورد.
درین حالت، پدر مقتول با جلاد برسید. از او پرسید که این نان را از کجا آورده ای؟ گفت: این طفل از خانه تو بیرون آورد و به من داد.
بعد از اسماع این سخن، گفت: هرکه نان ما خورد آزار ما از او برخاست و او را عذر خواسته، از خانه خویش روان کرد.
خورد عیاری بدان دل خسته یار
با وثاقش برد دست بسته یار
شد که تیغ آرد زند بر گردنش
پاره ای نان داد آن ساعت زنش
چون بیامد مرد با تیغ آن زمان
دید آن خسته را در دست نان
گفت این نانت که داد ای هیچ کس
گفت این نانم عیالت داد و بس
مرد چون بشنید این پاسخ تمام
گفت بر ما شد کنون خونت حرام
زان که هر شخصی که نان ما شکست
سوی او با تیغ نتوان برد دست
نیست از نان خواره ما را جان دریغ
من چگونه خون تو ریزم به تیغ
خالقا تا سر به راه آورده ام
نان تو بر خوان تو می خورده ام
چون کسی می بشکند نان کسی
حق گزاری می کند آنجا بسی
چون تو بحر جود داری صد هزار
نان تو بس خورده ام ای حق گزار
یا اله العالمین درمانده ام
غرق چون بر خشک کشتی رانده ام
دست من گیر و مرا فریاد رس
دست بر سر چند باشم چون مگس
پس حق و حرمت مهمان، بزرگ دان.(15)
خرده بر میهمان نگرفتن
اگر مهمان هزار حرکت خارج کند تا در خانه تو باشد به رویش منه و فروگذار، و خرم و آهسته و خندان باش.
و به واسطه حرکات ناملایم مهمان، گره بر ابرو مفکن، در این صورت صبور و شکیبا باش و خود را و مهمان را ملول مساز تا در دایره بی مروتان و به خود نادیدگان داخل نگردی.
گره را زابروی بر گوشه نه
که بر گوشه بهتر کمان را گره
به آهستگی ناز مهمان بکش
که در کار گرمی نبودست خویش
چراغ ار به نرمی بر افروختی
نه خود را نه پروانه را سوختی
شکیب آورد بندها را کلید
شکیبنده را کس پشیمان ندید (16)
پینوشتها:
1ــ مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج1، صص 19 و 20.
2ــ عبدالله بن عباس: مشهور به ابن عباس، پسر عموی پیغمبر اکرم (ص) و صحابی معروف است که در فقه، تفسیر، شعر و انساب تبحّر و شهرت یافت.
3ــ خرده زر: بُراده طلا، پول کم ارزش.
4ــ روش دلاوری و جنگاوری (بازنویسی آداب الحرب و الشجاعة)، صص 96 و 98.
5ــ پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، صص 68 و 69.
6ــ همان، صص 65 و 66.
7ــ خردنامه، ص 95.
8ــ پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص 65.
9ــ گنجینه لطایف (بازنویسی لطایف الطوایف)، ص 64.
10ــ پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص 66.
11ــ همان، ص 69.
12ــ همان.
13ــ انیس الناس، ص 275.
14ــ همان، ص 278.
15ــ همان، ص 282ــ284.
16ــ انیس الناس، ص 285.
منبع:گنجینه شماره 82
رسم غلط در باب میزبان و میهمان
نویسنده: علامه شهید مرتضى مطهرى(رحمت الله علیه)
قرآن در اینجا به ما مىگوید نه رودربایستى بیجا از افراد داشته باشید و نه نازک نارنجى باشید و بیخود به شما بربخورد، اگر مىخواهید به خانه کسى وارد شوید چنانچه قبلا از شما دعوت کردهاند و وقت گرفتهاید داخل مىشوید و اگر بدون اطلاع قبلى درخانه کسى را مىزنید، معنایش این است که من مىخواهم داخل خانه تو شوم، صاحبخانه اگر در شرایطى قرار گرفته که نمىتواند بپذیرد، بدون رودربایستى بگوید من در منزل هستم - نه اینکه نیستم - ولى متاسفانه الآن کار دارم و نمىتوانم شما را بپذیرم (خیلى اتفاق مىافتد که انسان کار لازمى دارد و آن کسى که آمده کار چندان لازمى ندارد)، تو که از من وقت نگرفتى، حالا برو و یک وقت دیگرى بیا، و این را صریح بگوید. اگر صاحبخانه صریح گفت، او هم باید آنقدر شهامت و شجاعت و مردانگى داشته باشدکه بدش نیاید.
رسم غلط در جامعه ما در باب مهمان و میزبان
اما امروز شما مىبینید که کار بر عکس است: نه صاحبخانه آن شهامت و صراحت و صداقت را دارد که بگوید من کار دارم و نمىتوانم تو را بپذیرم، و نه آن کسى که وارد مىشود آنقدر انسانیت دارد که اگر صاحبخانه گفت تو را نمىپذیرم، به او برنخورد، و لهذا الان در جامعه ما رسم بر این است که یکى از این سه حالت رخ مىدهد:
حالت اول: این است که صاحبخانه به دروغ به بچهها مىگوید بگوئید نیست، یعنى گناه کبیره مرتکب مىشود. این که مىگوید «در خانه نیست»
دروغ است و دروغ گناه کبیره است.
حالت دوم «توریه»: کنند و حال آنکه توریه در جایى است که دروغ لازم است یعنى از نگفتنش مفسده برمىخیزد، مثلاین که کسى آمده و یک کاردى هم به دست دارد و مىخواهد [ به ناحق ] کسى را بکشد و مىپرسد فلان کس اینجاست یا نه؟ باید گفت اینجا نیست. در اینجا مىگویند براى اینکه عادت به دروغ گفتن نکنى در دلت غیر از آن چیز را خطور بده، بگو «نیست» و در دلت خطور بده که در «اینجا» نیست. نه اینکه انسان هر دروغى که دلش مىخواهد بگوید و توریه کند! به بچهها مىگوید «بگویید نیست، ولى بچهها!وقتى مىگویید نیست یعنى در این درگاهى اتاق نیست».اینجا که مىتوانى راست بگویى چرا توریه مىکنى؟ بگو هستم ولى نمىتوانم بپذیرم.
روزى ملا نصر الدین، مهمانى را همراه خود تا در خانه آورد و خود به داخل خانه رفت. زنش با او دعوا کرد که چرا مهمان آوردى و ما چیزى نداریم که به او بدهیم و کار بدى کردى (مثل اغلب زنها که همیشه در این امور تحکم مىکنند). ملا گفت چه بکنم؟ گفت من که اصلا پذیرایى نمىکنم. درماند که چه کند. به بچهها گفت بروید بگویید ملا در خانه نیست. مهمان گفت ما با هم آمدیم. در اینجا ملا خودش صدایش را بلند کرد و گفت: شاید خانه دو در داشته و از آن در دیگر بیرون رفته است!
اغلب در این جور موارد، کارها ملا نصر الدین است، یعنى وقتى مىآیند مىگویند «آقا نیست» خود مهمان مىفهمد که دروغ مىگوید، چون وقتى یک کسى دم در مىآید و مىگوید بروم ببینم آقا خانه هست یا نه، معلوم است تو که از داخل خانه مىآیى مىدانى هست یا نه، این «بروم ببینم آقا خانه هست یا نه» یعنى بروم ببینم آقا مىگوید که راستش را بگویم یا دروغش را بگویم. قضیه این جور است، و تعجب است، با اینکه همه مىدانند، مهمان مىداند میزبان هم مىداند، باز هم این دروغ تکرار مىشود!
1. پس یک شکل قضیه این است که یک دروغ گفته مىشود.
2. یک شکل دیگر قضیه این است که صاحبخانه مىگوید:
«بفرمایید»،خیلى هم نفاق به خرج مىدهد: خیلى خوش آمدید! صفا آوردید!اما در دلش دائما فحش مىدهد که این چه بلایى بود که این ساعت رسید، ما هزار کار داریم، عجب مردم بىتربیت بىادبى هستند، چه خروسهاى بىمحلى و چه مزاحمهایى! بعد هم که مهمان بیرون رفت جلوى زن و بچهاش صد تا فحش مىدهد.
دیگر آن بچه چه از آب در مىآید! بچهاى که مىبیند پدرش اینقدر شهامت ندارد که به مهمان بگوید «آقا من نمىتوانم تو را بپذیرم» و جلوى مهمان خیلى کوچک و بزرگ مىشود و خوش آمد مىگوید وپشت سرش فحش مىدهد.
حالت سوم: قضیه این است که میزبان و صاحبخانه کارش را خوب انجام مىدهد و دم در مىآید مىگوید «آقا من متاسفم از اینکه نمىتوانم شما را بپذیرم، الآن کار واجبى دارم» یا یک نفر رامىفرستد که به او بگوید من الآن کار لازمى دارم و نمىتوانم شما رابپذیرم. صاحبخانه کارش خوب است، ولى ضعف اخلاق، مال وارد و مهمان است [ زیرا ] به او برمىخورد، هر جا که مىنشیند مىگوید در خانه فلان کس رفتم و مرا نپذیرفت، نمىگوید من با اجازه قبلى نرفته بودم، نمىگوید او که نپذیرفت عذر داشت. تو باید بنا رابگذارى بر این که او عذر داشته، و باید خوشت بیاید که میزبان تو یک شخص با شهامت و صریحى بوده که به تو دروغ نگفت و راستش را گفت. این هم شکل سوم.
آنچه [ امروز ] عمل مىشود یا آن دو شکل است [ مربوط به ] میزبان و یا این یک شکل است مربوط به مهمان.
ولى شکل چهارم که اسلام آن شکل را مىپسندد دیگر درجامعه ما وجود ندارد، و آن این است که اگر میزبان وقت ندارد ونمىتواند او را بپذیرد، در کمال صراحت بگوید «آقا معذورم، نمىتوانم شما را بپذیرم» و مهمان هم بدون اینکه به او بربخورد برگردد و برود. قرآن این شکل چهارم را دستور مىدهد، مىفرماید «و اذا قیل لکم ارجعوا فارجعوا» و اگر به شما گفتند نمىتوانیم شمارا بپذیریم، برگردید «هو ازکى لکم» این برایتان پاکتر است - این شکل چهارم از آن سه شکل برایتان بهتر است - «و الله بما تعملون علیم» خدا به کارهاى شما آگاه و داناست.
قرآن فرمود اگر به خانهاى غیر خانه خودتان رفتید بدون اجازه وارد نشوید (خانه یعنى محل سکونت). آیا هر محل سکونتى و جایى که انسانهایى در آن هستند [ همین حکم را دارد ] ؟اگر من مىخواهم وارد یک مغازه شوم اول باید پشت در بایستم و اجازه بگیرم و بعد وارد شوم؟ یا اگر کسى مىخواهد داخل یک پاساژ بشود باید اجازه بگیرد و وارد شود؟ براى ورود به یک کاروانسرا یا یک آسیا [ بایداجازه گرفت ] یا این امر اختصاص دارد به خانههاى مسکونى یعنى محل زندگى خصوصى؟ قرآن مىفرماید این حکم مربوط به محل زندگى خصوصى است و لو محل کار خصوصى، ولى اماکن عمومى این حکم را ندارد، در اماکن عمومى که در باز است براى عموم، دیگر نیازى به اجازه گرفتن نیست.
پی نوشت :
[1]. آشنایى با قرآن جلد 4 صفحه 77.
منبع:www.balagh.net