عید فطر روز پیروزى بر طاغوت نفس
نویسنده:محمد محمدى اشتهاردى
واژه «عید» از ریشه عود گرفته شدهو به معناى بازگشت است، و واژه « فطر» از فطرتگرفته شده و به معناى سرشت است. بنابراین عید فطر; یعنى بازگشتبه فطرت و سرشت.
بازگشت از این نظر که آیا رابطه ما با فطرت پاک انسانى به طور صحیح برقرار استیا نه؟ آیا آن اعماق روح و فطرت پاکى که خداوند به ما داده و بر اثر حجابهاىجهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، در کلاس ماه رمضان زنگارها زدودهشدهاند یا نه؟ که اگر چنین استباید ابتداى نجات و آغاز پیروزى بر طاغوت نفس رادر نماز عید فطر اعلام بدارند و جشن بگیرند. به عنوان این که: آن چه را در ماهرمضان آموختهاند و در راه خودسازى و بهسازى به کار بردهاند ابراز بدارند، باکلمات و حرکات، بلکه در قلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعار آمیخته باشعور و فریاد برون و درون که:
« الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر و لله الحمد والحمدلله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا; خدا بزرگتر از آن است که توصیفگردد. آرى چنین است، معبودى جز خداى یکتا و بىهمتا نیست، و خدا بزرگتر از آناست که وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاک خدا دارد به خاطر آن که ما رادر راستاى پاکسازى و بهسازى هدایت کرده، و شکر او را که جمعیت ما و امت ما رابرترین جمعیت و امت قرار داده است.» رمضان اندک اندک پایان مىپذیرد، و بهانتهاى خود مىرسد، مسلمانان در مکتب رمضان و روزه، در پرتو آیات قرآن و نیایشهاو تقویت صبر و اراده، پس از فراگیرى و آموزش به خودسازى پرداختهاند; اینک جشنمىگیرند که در راه پر دستانداز جهاد اکبر، با گامهاى استوار عبور کردهاند و بهمقصود رسیدهاند. چرا که براى انسان بازگشتبه خویشتن، فرا رسیدن بهار معنویتاست; مانند درختانى که پس از گذران زمستان سرد زمستانى، به بهار رسیدهاند و درمسیر حرکت قرار گرفتهاند، به راستى چه عیدى شیرینتر و چه پیروزىاى شکوهمندتر ازبازگشتبه خویشتن، و پیروزى بر طاغوت نفس اماره؟ که فطرت را زیر پاى سهمگین خود منکوب کرده است.
چهار عید در اسلام در اسلام به طور رسمى چهار عید وجود دارد که عبارتاند از:
عید قربان، عید غدیر، عید جمعه و عید فطر، عید قربان جشن ایثار و فداکارى است،و مسلمان در این رابطه به خویشتن باز مىگردد که آیا به باطن و ماهیت چنین عیدىرسیده استیا نه آن گونه که ابراهیم خلیل(ع) قهرمان توحید رسید، و حسین بنعلى(ع) آن را در کربلا تکمیل کرد. عید غدیر جشن ولایت و امامت است و انسان مسلمانبا ژرفاندیشى به خویشتن مىنگرد که آیا انتخاب او در مسئله بسیار مهم رهبرى،صحیح بوده استیا نه؟ که در بینش اسلام ناب، مسئله بسیار عمیقى است، و از ارکانزیربنایى نظام اسلام است، که اگر او نباشد هیچ یک از مفاهیم اسلام، ارزش و اصالتخود را نمىتوانند نشان دهند. عید جمعه بازگشتبه خویشتن است که نقش اساسى درپیشبرد اهداف، و وصول به مقصود دارد، و به راستى که برقرارى اتحاد و یکرنگى وهمدلى مسلمانان، وسیعترین و ژرفترین برکات را براى آنها به ارمغان خواهد آورد.
ولى آیا مىدانید که اگر عید فطرت و خودسازى نباشد، عیدهاى دیگر تکمیل نخواهدشد. اگر چنین عیدى در زندگى انسان تحقق یابد همه روز، روز عید است چنانکهامیرمومنان على(ع) فرمود: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه، و کلیوم لا یعصى الله فیه فهو عید; (1) امروز تنها عید کسانى است که روزه آنها در پیشگاهخدا پذیرفته شود، و عبادتهاى شبانه آنها مورد پذیرش خداوند شده باشد، و هر روزىکه گناه نکنى روز عید تو است.» حضرت على(ع) این سخن را از سرچشمه وحى گرفتهبود، چرا که وقتى خطبه رسول خدا(ص) را در مسجد پیرامون فضایل ماه رمضان شنید، از آن حضرت پرسید: «بهترین کار در ماه رمضان چیست؟» پیامبر(ص) پاسخ داد:
«الورع عن محارم الله عزوجل; (2) ورع و پرهیزکارى از آن چه خداوند حرام نموده استمىباشد; یعنى همان خودسازى و بازگشتبه فطرت پاک توحیدى».
مسئله عید و فطرت در قرآن
براى این که مسئله «بازگشتبه فطرت» را که ماهیتعید فطر را تبیین مىکند، بهتر بفهمیم و به اهمیت آن، بهتر و عمیقتر پى ببریم،مسئله عید و فطرت را به طور خلاصه از دیدگاه قرآن، مورد بررسى قرار مىدهیم.
در قرآن مجید کلمه عید یک بار آمده، که در رابطه با حضرت عیسى(ع) و حواریون وشاگردان مخصوص او است، به این ترتیب که: آن شاگردان مخصوص براى تکمیل ایمان خودبه عیسى(ع) گفتند: «آیا پروردگار تو مىتواند غذایى از آسمان (مائده) براى مابفرستد؟» حضرت عیسى(ع) از این تقاضا که بوى شک و تردید مىداد، نگران شد و بهآنها فرمود:
«از خدا بترسید اگر ایمان دارید.» ولى به زودى حضرت عیسى(ع) دریافت کهمقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عیسى(ع) است، تا در پرتو دیدار آن، قلبشان پاکو سرشار از اطمینان و یقین گردد، از این رو به خدا عرض کرد: «اللهم ربنا انزلعلینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیه منک; (3) خداوندا مائدهاى از آسمان بر ما بفرست تا عیدى براى اول و آخر ما باشد و نشانهاى از تو.
» و از آن جا که روز نزول مائده روز بازگشتبه پیروزى و پاکى و ایمان به خدابوده است، حضرت مسیح(ع) آن را «عید» نامیده است، و مطابق روایات چون«مائده» در روز یک شنبه نازل شده، مسیحیان این روز را مانند جمعه مامسلمانان، روز عید مىدانند و تعطیل مىکنند. نتیجه این که در قرآن کلمه «عید» به عنوان تکمیل ایمان، و وصول به مرحله یقین که اساس خودسازى است، مطرح شده است. بنابراین ما که پیرو قرآن هستیم، باید به مسئله عید به عنوان محور پاکسازى وبهسازى بنگریم. عید فطر وقتى براى ما عید واقعى است که در مسیر خودسازى، پیروزشده باشیم، و تحول عمیقى در ما پدیدار شده باشد.
اما در مورد فطرت، باید توجه داشت که قرآن با صراحت، خداشناسى و دین رامسئلهاى فطرى مىشمرد. آیات متعددى در قرآن به این مطلب دلالت دارد، از جمله درآیه 30 روم مىخوانیم: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التى فطر الناس علیهالاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم; اى پیامبر! روى خود را متوجه آیین خالصپروردگار کن، این فطرتى است که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونى درآفرینش خدا نیست.» این آیه با صراحتبیان کننده آن است که دین اسلام بر اساسفطرت و سرشت و نهاد انسان مىباشد، و دستورهاى آن همه و همه هماهنگ با درون ذاتوجود انسان است، و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیتهاىناسالم، محفوظ باشد، همان را مىخواهد که آیین ناب اسلام آن را مىخواهد، و خداوندآئینش را بر اساس نیازهاى فطرى بشر تدوین نموده است. و اگر انسان داراى فطرتنخستین، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هیچگونه تردید و دغدغه، راهتوحید و دستورهاى صحیح الهى را مىپسندد و برمىگزیند، معناى جهاد اکبر و مبارزهبىامان با طاغوت نفس این است که پردهها و حجابها و زنگارها را از روى فطرت پاکبرداریم و آن را پیروى کنیم.
فطرت در تعبیرات دانشمندان بر دو گونه است: فطرت عقل و فطرت دل.
فطرت عقل یعنى استدلال روشن عقلى، که انسان بعد از رسیدن به کمال عقل بامشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستى، بىدرنگ به این حقیقت منتقل مىشود کهمحال است، این نظام و اسرار شگفتانگیز معلول مبدئى فاقد عقل و شعور باشد و این«عقل فطرى» بدون نیاز به استاد و معلم به مقصود مىرسد، ولى فطرت مفهوم دیگرىنیز دارد که از آن تعبیر به «فطرت دل» مىشود، که تفسیر فطرى بودن دین با اینتعبیر، صحیحتر و مناسبتر به نظر مىرسد. و منظور از آن این است که انسان وقتى بهاعماق جانش مىنگرد، نور حق را مىبیند، و ندایى را با گوش دل مىشنود، ندایى کهاو را به سوى مبدا علم و قدرت بىنظیر هستى دعوت مىکند، که گاهى از آن تعبیر به«درک وجدانى» مىشود، مانند آن که وقتى انسان یک گل زیبا را مىبیند، بدونمقدمه و استدلال به زیبایى آن پى مىبرد و از آن لذت مىبرد. اینک پس از این بیانبه اصل بحثباز مىگردیم که «عید فطر» به معناى بازگشتبه فطرت است، یعنىمساله جهاد اکبر و خودسازى در ماه رمضان، انسان را به مقامى مىرساند کهپردههاى جهل، هواپرستى و خرافات و هرگونه موانع ضد فطرت، از سر راه فطرتبرداشته مىشود، و انسان مسلمان در این هنگام به فطرت ناب خود که از درون ذاتوجودش مىجوشد باز مىگردد، همان فطرتى که آیینه صاف خدانما و حق نما است; همانپیامبر باطن که اگر از اسارت زنجیرهاى جهل و هواپرستى آزاد گردد، راهنماى کاملو دقیق انسان به سوى کمالات است. و به طور روشن موجب سعادت انسان مىگردد.
هرگاه انسان در پرتو فیوضات و برکات ماه رمضان و عبادت روزه، به این درجهرسید، به حقیقت مفهوم عید فطر رسیده است، و آغاز ماه رمضان در واقع براى او عیداست و باید جشن پیروزى بگیرد، وگرنه هرگز براى او عید نخواهد بود.
جالب این که در آیه مذکور، دین « قیم» و استوار و به عبارت دیگر خالص و ناب،آن دینى است که با فطرت بىآلایش و سالم آمیخته شده باشد.
نکته قابل توجه این که شواهد زنده متعدد عینى وجود دارد که نشاندهنده فطرىبودن ایمان به حق است; مانند واقعیتهاى تاریخى که نشان مىدهد، در میان هر ملتىدر هر دورهاى اعتقاد به خداشناسى و مذهب وجود داشته است، چنانکه شواهدباستانشناسى و آثار و علائم به جا مانده از دورههاى قبل از تاریخ بیان کننده اینواقعیت است.
مطالعات روانى و اکتشافات روانکاوى در ابعاد روح انسان نیز شاهد دیگرى برفطرى بودن اعتقادات دینى است، روانشناسان چهار تمایل عالى و اصیل را به عنوانابعاد چهارگانه روح معرفى مىکنند که عبارتاند از حس دانایى، حس زیبایى، حسنیکى، و حس مذهبى. که این خود نیز دریچه دیگرى بر فطرى بودن دین است. (4)
شاهد دیگر بر واقعیت فطرى بودن دین حق، «ناکامى تبلیغات ضد مذهبى» است، کهدر همه جاى دنیا مشاهده مىشود، فروپاشى شوروى و کمونیسم در عصر حاضر یکى ازنمونههاى آن است.
و هم چنین تجربیات شخصى در سختىهاو رنجها شاهد دیگر بر توجه انسان به خواستفطرت یعنى خداجویى و پناه آوردن به حق است، که در قرآن در آیات گوناگونى به اینمطلب اشاره شده است.
این بحث را با چند گفتار از پیامبر(صلی الله علیه واله) و امامان معصوم(علیهم السلام) پایان مىبریم:
در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) مىخوانیم فرمود: «کل مولود یولد علىالفطره حتى لیکون ابواهما اللذان یهودانه و ینصرانه; (5) هر نوزادى بر فطرت اسلام ودین خالى از شرک آفریده شده است، و رنگهایى همچون یهودیت و نصرانیت انحرافى استکه از طریق پدر و مادر به آنها انتقال مىیابد.» و امیر مومنان در ضمن گفتارىمىفرماید: «فبعث فیهم رسله، و واتر الیهم انبیائه لتستادوهم میثاق فطرته; (6) خداوند رسولان خود را به سوى انسانها فرستاد و انبیاى خود را یکى پس از دیگرىماموریت داد تا وفاى به پیمان فطرت را از آنها مطالبه کند.» نتیجه این کهنباید فطرت را که همانند آیینه خدانما و حقجو، در درون، ما را راهنمایى مىکند،و آیین حق را نشان مىدهد به باد فراموشى بسپاریم، بلکه باید در پرتو جهاد اکبربه ویژه در ماه رمضان خود را به این مرحله برسانیم تا از این پیامبر و چراغفروزان درون بهرهمند گردیم.
پىنوشتها
1- سید رضى، نهج البلاغه، حکمت428.
2- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص295.
3- مائده (4- آیه 114.
4- شرح این مطلب در کتاب «حس مذهبى یا بعد چهارم روح انسانى» ترجمه مهندسبیانى آمده است.
5- علامه طبرسى، تفسیر جمع الجوامع، ذیل آیه 30 روم.
6- سید رضى، نهج البلاغه، خطبه اول.
عید فطر در قرآن کریم
نویسنده : محمدناصر حسینی علایی
عید چیست؟
عید در لغت از ماده عود به معنی بازگشت است، و لذا به روزهایی که مشکلات از قوم و جمعیتی بر طرف میشود و بازگشت به پیروزیها و راحتیهای نخستین میکند عید گفته میشود، و در اعیاد اسلامی به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان باز میگردد و آلودگیها که بر خلاف فطرت است، از میان میرود، عید گفته شده است. (1)
بسیاری از آیات قرآن بر اجتماعی بودن شئون اسلامی دلالت میکند و صفت اجتماعی بودن در تمامی احکام و قوانین اسلامی حاکم است. شارع مقدس اسلام در مسئله جهاد، اجتماعی بودن را به طور مستقیم تشریع کرده و دستور داده حضور در جهاد و دفاع، به آن مقداری که دشمن دفع شود واجب است.
روزه و حج بر هر کسی که مستطیع و قادر به انجام آن دو باشد و عذری نداشته باشد واجب است، اجتماعیت، در این دو واجب به طور مستقیم نیست. بلکه لازمه آن دو است، چون وقتی روزهدار روزه گرفت قهراً در طول رمضان در مساجد رفت و آمد خواهد کرد و در آخر در روز عید فطر، این اجتماع به حد کامل میرسد، و نیز وقتی مکلف به زیارت خانه خدا گردید قهراً با سایر مسلمانان یک جا جمع میشود، و در روز عید قربان این اجتماع به حد کامل میرسد. و نیز نمازهای پنجگانه یومیه را بر هر مکلفی واجب کرده، و جماعت را در آن واجب نساخته، ولی این رخصت را در روز جمعه تدارک و تلافی کرده و اجتماع برای نماز جمعه را بر همه واجب ساخته است.
عید فطر در قرآن با مراجعه به قرآن شریف آیاتی را میتوان یافت که به طور مستقیم و با کمی دقت بر عید فطر و آداب آن توجه دارند و نشان میدهند که این مسئله از دید قرآن پنهان نمانده است. آن آیات عبارتنداز:
1- آیه 185 سوره مبارکه بقره:
در این آیه خداوند متعال ضمن معرفی ماه مبارک رمضان و نزول قرآن در آن به برخی از احکام مربوط به این ماه شریف اشاره کرده و میفرماید: هر یک از شما که هلال ماه رمضان را مشاهده کرد باید روزه بگیرد و کسی که در حال سفر و یا مریض بود و ماه رمضان را درک کرد در روزهای دیگر باید، روزه فوت شده را جبران کند. در ادامه میفرماید: خداوند این احکام را به خاطر راحتی شما و نه به خاطر به سختی افتادنتان تشریع نموده است و این که عدد را تکمیل کنید و خدا را به خاطر هدایت بزرگ بدارید.
«یریدالله بکم الیسر ولایرید بکم العسر و لتکملواالعدة و لتکبروالله علی ماهدئکم و لعلکم تشکرون».
ولتکموا... عطف به یرید و مبین علت غائی است. خداوند در تشریع احکام برای شما آسانی خواسته نه سختگیری، تا روزه ایام معدود را به هر صورتی که بتوانید چه در ماه رمضان یا غیر آن به کمال رسانید ممکن است ولتکملوا، عطف به فعل مقدر یا فلیصمه باشد: تا از این امر «فلیصمه» (و هر امری) آنچه آسانست و بتوانید، انجام دهید و آن را تکمیل نمایید، چون امر ولتکموا بعد از امر به روزه ماه رمضان است کمال ظاهری آن معنای اتمام میباشد. و کمال معنوی آن انجام با شرایط و آداب آن است تا با گذشت ایام اراده ایمانی، حاکم بر انگیزهها و شهوات گردد و انسان را برتر آرد و اراده خدا ذهن را فراگیر و یاد عظمت او زنده و فعال گردد یادی که بر طریق هدایت استوار شود:
و لتکبروالله علی ماهداک و در پرتو آن، نعمتها مشخص و شکرگزاری شود.
در روایات منظور از تکبیر در جمله: و لتکبرواالله علی ما هدیکم تعظیم، و منظور از هدایت، ولایت است.
این که هدایت به معنای ولایت باشد از باب تطبیق کلی بر مصداق است و ممکن است از قبیل همان قسم بیاناتی باشد که نامش را تاویل گذاشتهاند، چنانکه در بعضی از روایات آمده و در معنای دو کلمه یسر و عسر فرمودهاند: یسر ولایت و عسر مخالفت با خدا و دوستی با دشمنان خداست.
پس معنای آیه این است که تا خداوند را بزرگ بداری و اجلالش کنی به خاطر آن هدایت و راهنمایی که برای شما در دینتان بیان کرد و به خاطر آن که به شما توفیق داد تا ماه رمضان را روزه بدارید این ماه اختصاصی شما امت مسلمان میباشد و امم دیگر از آن بیبهرهاند.
بیشتر دانشمندان گفتهاند که مقصود از ولتکبراالله، تکبیرهایی است که در شب عید فطر وارد شده است که این تکبیرها بعد از چهار نماز مغرب و عشاء و صبح روز عید و نماز عید فطر گفته میشود. در عید فطر این گونه میگویند: «اللهاکبر اللهاکبر لااله الاالله و اللهاکبر اللهاکبر و للهالحمد الحمد علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا.» (2)
توضیح- برخی برای روز عید این تکبیرها را بعد از نماز ظهر و عصر روز عید نیز ذکر کردهاند. حضرت امام خمینی و آیةالله اراکی جزء این دسته از فقها میباشند مستند این حکم، روایتی است از قول امام صادق علیهالسلام که فرمود: در عید فطر هم تکبیر هست، عرضه داشتم تکبیر که غیر از روز قربان نیست، فرمود: چرا در عید فطر هم هست، لیکن مستحب است که در مغرب و عشاء و فجر و ظهر و عصر و دو رکعت نماز عید گفته شود. (3)
همچنین سعید نقاش از امام صادق علیهالسلام روایت کرده است که فرمود: برای من در شب عید فطر تکبیر هست، اما واجب نیست بلکه مستحب است، میگوید، پرسیدم این تکبیر در چه وقت مستحب است؟ فرمود در شب عید در مغرب و عشا و در نماز صبح و نماز عید آنگاه قطع میشود، عرضه داشتم: چگونه تکبیر بگویم؟ فرمود: میگویی اللهاکبر، اللهاکبر، لااله الاالله، و اللهاکبر، اللهاکبر و لله الحمد، اللهاکبر علی ما هدانا و منظور از کلام خدا که میفرماید: و لتکموا العدة همین است، چون معنایش این است که نماز کامل کنید. و خدا را در برابر این که هدایتتان کرده تکبیر کنید (4) و تکبیر همین است که بگویید: اللهاکبر، لااله الاالله، و اللهاکبر، و لله الحمد راوی میگوید در روایت دیگری آمده که تکبیر آخر را چهار بار باید گفت.
مرحوم علامه طباطبائی ضمن بیان دو روایت یاد شده در حل تعارض بین آن دو مینویسد: اختلاف این دو روایت که یکی تکبیر را در ظهر و عصر نیز مستحب میداند و دیگری نمیداند ممکن است حمل شود بر مراتب استحباب، یعنی دومی مستحب باشد، و اولی مستحبتر، و این که فرمود: منظور از (و لتکملوا العدة) اکمال نماز است شاید منظور این باشد با خواندن نماز عید، عدد روزه را تکمیل کنید و باز خود تکبیرات را بگویید. که خدا شما را هدایت کرد، و این با معنائی که ما از ظاهر جمله، ولتکبرواالله علی ما هدیکم ... فهمیدیم منافات ندارد، برای این که کلام امام استفاده حکم استحبابی از مورد وجوب است. (5)
شافعی معتقد است که باید اللهاکبر را سه بار گفت و از زمانیکه ماه دیده میشود و تا زمانیکه امام به نماز میایستد این تکبیرها تکرار شود. وقتی امام بیرون آمد همراه تکبیر او باید تکبیر گفت در حالی که در عید قربان باید همین تکبیرها را پشت سر ده نماز خواند که اولین آنها نماز ظهر روز عید قربان تا ده نماز بعد از آن میباشد. کسانی که در شهرها هستند پشت سر ده نماز این تکبیرها را میگویند و کسانی که در منا میباشند پشت سر 15نماز که اول آنها نماز ظهر عید قربان است این تکبیرها را تکرار میکنند. (6)
2- آیات 14 و 15 سوره مبارکه که اعلی:
در آیات مورد بحث به نجات اهل ایمان و عوامل این نجات اشاره میکند، نخست میفرماید: مسلماً رستگار میشود کسی که خود را تزکیه کند (قد افلح من تزکی) و نام پروردگارش را به یاد آورد و به دنبال آن نماز بخواند (و ذکر اسم ربه فصلی)
به این ترتیب عامل فلاح و رستگاری و پیروزی و نجات را سه چیز میشمرد: تزکیه و ذکر نام خداوند و سپس بجا آوردن نماز، در این که منظور از تزکیه چیست تفسیرهای گوناگونی ذکر کردهاند: نخست این که منظور پاکسازی روح از شرک است، به قرینه آیات قبل، و نیز به قرینه منظور پاکسازی دل از رذائل اخلاقی و انجام اعمال صالح است، به قرینه آیات فلاح در قرآن مجید از جمله آیات آغاز سوره مومنون که فلاح را در گرو اعمال صالح میشمرد، و به قرینه آیه 9 سوره شمس که بعد از ذکر مسئله تقوا و فجور میفرماید: قد افلح من زکیها: رستگار شد کسی که نفس خود را از فجور و اعمال زشت پاک کرد و به زینت تقوا بیاراست.
دیگر این که منظور زکات فطره در روز عید فطر است که نخست باید زکات را پرداخت و بعد نماز عید را بجا آورد.
قابل توجه این که: در آیات فوق نخست سخن از تزکیه و بعد ذکر پروردگار و سپس نماز است.
به گفته بعضی از مفسران مراحلی عملی مکلف سه مرحله است: نخست ازاله عقائد فاسده از قلب سپس حضور معرفةالله و صفات و اسماء او در دل و سوم اشتغال به خدمت. آیات فوق در سه جمله کوتاه اشاره به این سه مرحله کرده است.
این نکته نیز قابل توجه است که نماز را فرع بر ذکر پروردگار میشمرد، این به خاطر آن است که تا به یاد او نیفتد و نور ایمان در دل او پرتو افکن نشود به نماز نمیایستد به علاوه نمازی ارزشمند است که توأم با ذکر او و ناشی از یاد او باشد، و این که بعضی ذکر پروردگار را تنها به معنی اللهاکبر یا بسمالله الرحمن الرحیم که در آغاز نماز گفته میشود تفسیر کردهاند در حقیقت بیان مصداقهای از آن است.
همان طور که میدانیم وظیفه پیغمبر تزکیه است. دلهای مستمد و حق طلب و حقیقت خواه آیات را میشنوند، متأثر میشوند، میپذیرند و میگروند، و دلهاشان از نجاست شرک، با آب توحید پاک و پاکیزه میشود.
و ذکر اسم ربه فصلی- اسامی پروردگار همگی اوصاف ذات مقدسش هستند. ذکر ممکن است به زبان باشد، مثل معنی رحمن و رحیم و آثار رحمت واسعه خداوند در همه کائنات و در وجود خودمان بیندیشیم. توجه به معانی رحمت و علو و عظمت یا خالق و رازق بودن قادر متعال قهراً و قطعا خضوع و خشوع میآورد. برجستهترین نمونه اظهار خشوع نماز است. ببینید چگونه در سه کلمه، جمیع مراحل را جمع فرموده است.
1- پاک شدن از شرک و اخلاق رذیله به توحید و ایمان و باور داشتن اصول عقاید (تزکی).
2- در آثار قدرت و حکمت پروردگار و نعمتهای مادی و معنوی و جسمی و روحی اندیشیدن که هر ساعتی از این تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است. علاوه بر این ذکر قلبی، با زبان نیز کلمه شهادت گفتن (و ذکر اسم ربه).
3- اظهار شکستگی و فروتنی و کوچکی در پیشگاه پروردگار نمودن و به عبادت و پرستش پرداختن (فصلی) هر کس این سه مرحله را پیمود بسر منزل فلاح و رستگاری میرسد و این است معنی (قد افلح من تزکی).
عدهای بر اساس روایات رسیده معتقدند که منظور از «تزکی» دادن زکات فطره و خواندن نماز عید است (7)، بعضی نیز تزکیه را در اینجا به معنی دادن صدقه مالی دانستهاند. مهم این است که تزکیه معنی وسیعی دارد که همه این مفاهیم را در برمیگیرد، هم پاکسازی روح از آلودگی شرک و هم پاکسازی از اخلاق رذیله، و هم پاکسازی عمل از محرمات، و هر گونه ریا، و هم پاکسازی مال و جان به وسیله دادن زکات در راه خدا، زیرا طبق آیه اخذ من اموالهم صدقه تطهر هم تزکیهم بها: (از اموال آنها صدقهای (زکات) بگیر تا آنها را به وسیله آن پاکسازی و تزکیه کنی) دادن زکات سبب پاکی روح و جان است. بنابراین، تمام تفسیرها ممکن است در معنی گسترده آیه جمع باشد.
چند روایت که در ذیل این روایت آمده است را مرور میکنیم: عبدالله بن مسعود گفته است که مقصود از آیه «ذکر اسم ربه فصلی» آن است که انسان زکات مال خود را بدهد و نماز را اقامه کند و بر این اساس مرتباً میگفت:« رحم الله امرءا تصدق ثم صلی یعنی خدا بیامرزد کسی را که صدقه بدهد و نماز بخواند. سپس آیه یاد شده را تلاوت کرد.
عدهای دیگر گفتهاند منظور از صدقه همان زکات فطره است که در اول ماه شوال پرداخت میشود. و تکبیرهای روز عید و نماز عید فطر را نیز شامل میشود. و به عبدالله بن عمر نافع میگفت: آیا صدقه دادهای؟ اگر پاسخ میداد بله صدقه دادهام به وی میگفت پس بیا به مصلی برویم و نماز بخوانیم و اگر پاسخ میداد: صدقه ندادهام به او میگفت صدقه بده تا به مصلی برویم و نماز بخوانیم. سپس آیه یاد شده را تلاوت میکرد.
ابوخالد گفت: نزد ابوالعالیه رفتم، به من گفت روز عید قبل از آن که برای نماز بروی به اینجا میآیی؟ پاسخ دادم: بله وقتی روز عید فرارسید به نزد وری رفتم، از من پرسید آیا افطار کردهای؟ پاسخ دادم: بله پرسید آیا غسل کردهای؟ گفتم: بله گفت: آیا صدقه دادهای گفتم بله گفت تو را به این خاطر به اینجا فرا خواندهام که در ابتدا این اعمال را انجام دهی و پس از آن به مصلی بروی، آنگاه این آیه را خواند و گفت مردم مدینه هیچ صدقهای را برتر از آن ندیدند که کسی به کس دیگر آب دهد. (8)
شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید معنای آیه قد افلح من تزکی چیست؟ فرمود: این است که هر کس زکات فطره بدهد، رستگار میشود. پرسید معنای آیه و ذکر اسم ربه فصلی چیست؟ فرمود این است که (برای نماز عید) به سوی جبانه برود و نماز بخواند و منظور از جبانه، صحرا است. (9)
رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره در روزهای عید فطر قبل از رفتن به مصلی فطره را تقسیم میکرد و این آیه را میخواند: «قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی.» (10)
آداب نماز عیدخداوند متعال در فرازی از آیه 31 سوره اعراف میفرماید: «خذوا زینتکم عند کل مسجد...» یعنی هنگام رفتن به مسجد زینتهای خود را بردارید. این خطاب به همه فرزندان آدم به عنوان یک قانون همیشگی که شامل اعصار قرون میشود که زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید.
این جمله میتواند هم اشاره به زینتهای جسمانی باشد که شامل پوشیدن لباسهای مرتب و پاک و تمیز و شانه زدن موها، و به کار بردن عطر و مانند آن میشود، و هم شامل زینتهای معنوی، یعنی صفات انسانی و ملکات اخلاقی و پاکی نیت و اخلاص و اگر میبینیم در بعضی از روایات اسلامی تنها اشاره به لباس خوب یا شانه کردن موها شده و اگر میبینیم تنها سخن از مراسم نماز عید و نماز جمعه به میان آمده است، دلیل بر انحصار نیست بلکه هدف بیان مصداقهای روشن است و همچنین اگر میبینیم که در بعضی دیگر از روایات، زینت به معنی رهبران و پیشوایان شایسته تفسیر شده دلیل بر وسعت مفهوم آیه است که همه زینتهای ظاهری و باطنی را در بر میگیرد.
در کتاب المقنع گفته است: «سنت در افطار عید قربان این است که بعد از نماز انجام شود و در عید فطر قبل از نماز. (11)
از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: اگر در روز عید فطر برای رسول خدا صلی الله علیه و آله عطر میآوردند اول به زنان خود میداد. (12)
پی نوشت :
1- تفسیر نمونه، ج 5، ص131.
2- تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 2، ص 18.
3- مستدرک الوسائل، جلد 6، ص 137.
4- وسایلالشیعه، ج 7، ص 455/ الکافی، کلینی ج4، ص 166.
5- المیزان، علامه طباطبایی، ج2، ص 28.
6- تفسیر ابوالفتوح رازی، ج2 ، ص 68.
7- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 93، ص 104، ح 3.
8- تفسیر ابوالفتوح رازی، ج12، ص 62.
9- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص 501، ح 1474.
10- تفسیرالمیزان، ج20، ص 271.
11- همان ج 6، ص 337.
12- من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 174، ح 2055.
منبع: http://whc.ir
ورود به : از بندگی تا پاکیزگی - ویژه نامه عید سعید فطر
موضوعات ویژه نامه عید سعید فطر
ورود به میهمان قدسیان - ویژه نامه معراج پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
شرح ویژه نامه معراج پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
توجیهات عقلانی و وحیانی معراج پیامبر (ص)
آیا معراج با علوم روز سازگار است؟
معراج پیامبر اکرم (ص) از دو نگاه
شبهه افسانه بودن معراج پیامبراکرم (ص)
شبهه عدم جسمانی بودن معراج رسول الله
چندرسانه ای
• ظهور محدودیت جبراییل در معراج
• پیامبر اسلام(ص)، معراج /حجت الاسلام قرائتی
تمامی حقوق این اثر متعلق به موسسه فرهنگی و هنری نور راسخون وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه می باشد.
ورود به سیده بطحا - ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
ویژگی های معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)(1)
ویژگی های شخصیتی حضرت خدیجه (س) (1)
پیامک های وفات حضرت خدیجه علیها السلام
چند رسانه ای
• روضه ی حضرت خدیجه علیهاالسلام
• روضه حضرت خدیجه علیها السلام 1
• روضه حضرت خدیجه علیها السلام 2
کارت پستال
• کارت پستال وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
سایر مقالات
• سیمای حضرت خدیجه سلام الله علیها
• درگذشت حضرت خدیجه علیهاالسلام
• خدیجه طاهره ، به روایتی دیگر
• مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدا و رسول اکرم
• شمه اى از فضایل حضرت خدیجه سلام الله علیها