سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) به مدت سه شب باسخنرانی حجت الاسلام کشکولی و مداحی مداحان اهلبیت برگزار میگردد

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

هیئت سیدالشهداء(ع)


1

دیگر صفحات

حجت الاسلام سروری

شوق وصال

آرشیو مطالب

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

پایگاه شهدای دستگردقداده

شهدای دستگرد قداده

ساقی جود و کرم - ویژه نامه شهادت امام جواد علیه السلام

ساقی جود و کرم - ویژه نامه شهادت امام جواد علیه السلام

برخی موضوعات ویژه نامه شهادت امام جواد علیه السلام

«جهت ورود بر روی موضوعات کلید کنید»


زندگی نامه امام محمد تقی علیه السلام

 هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز به

 عنوان تاریخ تولد آن حضرت نقل شده است،

 ولی میان شیعیان دهم رجب سال 195

 هجری مشهور است. ...      



امام جواد(علیه السلام) تجسم صلابت

 در میان خانواده امام رضا(علیه السلام)

 و در محافل شیعه از حضرت امام‏جواد(ع)

 به عنوان مولودى پرخیر و برکت‏یاد مى‏شود;...

 

 


نقش امام جواد(علیه السلام) در نظام ولایی

بی گمان بازخوانی جایگاه و نقش امام جواد(ع)

در نظام ولایی برای پاسخ گویی به برخی از

پرسش ها و شبهاتی که از سوی مخالفان...

 

 


امام جواد علیه السلام پاسدار حریم وحى

 حضرت امام محمدتقى علیه السلام در دهم

 ماه رجب سال 195 ه. ق در مدینه منوره چشم

 به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت

 رضا علیه السلام ....



مناظرات امام جواد (علیه السلام)

 چنانکه گفته شد، از آنجا که امام جواد نخستین

 امامى بود که در خرد سالى به منصب امامت رسید (1) ،

 حضرت مناظرات و بحث و گفتگوهایى ...

 

 


حرکت فرهنگی و سیاسی امام جواد (علیه السلام)

 امام جواد (علیه السلام) همانند پدر بزرگوارشان

 در دو جبههُ سیاست و فکر و فرهنگ قرار داشت

 موضعگیرها و شبهه افکنی های فرقه هایی ...

 

 


معاونت فرهنگی واجتماعی حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء 


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|شنبه 94/6/21 | بدون نظر

بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام)

بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام)

نویسنده: آیت الله العظمی حسین مظاهرى(دامت برکاته)


اسم آن بزرگوار على و کنیه او ابو الحسن الثانی و لقب مشهور او رضا است. عمر مبارک آن حضرت پنجاه و پنج سال بود. (1) در یازده ذى القعده سال 148 هجرى به دنیا آمد (2) و در سال 203 هجرى (3) در آخر ماه صفر به دست مأمون عباسى مسموم و شهید شد. 

مدت امامت آن بزرگوار بیست سال بود (4) ، که تقریبا هفده سال آن را در مدینه، ملجأ عوام و منجى انام و معلم علما و مروج دین بود. سه سال آخر، او را از مدینه جبرا به طوس بردند و در طوس تا توانست از حریم دین حراست کرد تا سر انجام به دست مأمون شهید شد. 


مقام علمى حضرت رضا(ع) 

از متون اسلامى مى‌توان نتیجه گرفت که آن حضرت عالم بما سوى الله، واسطه فیض این عالم، معدن کلمات پروردگار، صندوق انوار الهى و خزینه علم خداوند متعال است. احتجاجات و مباحثات حضرت رضا(ع) با فرقه‌هاى مختلف در مجلس مأمون، مقام علمى آن حضرت را آشکار مى‌کند. چنانکه بارها مأمون مى‌گفت: ما اعلم احدا افضل من هذا الرجل على وجه الارض. 

هیچ کس را در روى زمین داناتر از حضرت رضا نمى‌دانم. 

فرید وجدى در دایرة المعارف خود، در ذیل کلمه رضا مى‌گوید: «مأمون سى و سه هزار نفر از بزرگان طوایف و فرق مختلفه را جمع کرد و از آنان خواست که لایق‌ترین افراد را از میان خود انتخاب کنند تا ولایتعهدى را به او وگذارنماید. همه آن سى و سه هزار نفر، در على بن موسى الرضا اتفاق نمودند.» 

در این باب از حضرت رضا(ع) مطلبى نقل است که مقام عبودیت آن بزرگوار را بر ما روشن مى‌کند . آن حضرت به دعبل خزاعى شاعر معروف عبایى داد و فرمود: «قدر آن را بدان که در این عبا هزار شب و هر شبى، هزار رکعت نماز خوانده است.» 

آنان که حضرت رضا(ع) را از مدینه به طوس آوردند، همه از کثرت عبادت و تضرع و انابه و زارى وتهجد و مواظبت کامل آن حضرت در عبادت سخن گفته‌اند. 


تواضع حضرت رضا(ع)

یاسر، خادم آن حضرت مى‌گوید: حضرت رضا همیشه با خدمه و کارگرهاى خود غذا مى‌خورد و دوست داشت که با آنها بنشیند و صحبت و درددل کند. بعضى از ناآگاهان به این کار حضرت ایراد مى‌کردند و حضرت مى‌فرمود: ان الرب تبارک و تعالى واحد و الأب واحد و الام واحدة و الجزاء بالاعمال. (5) 

پروردگار، پدر، و مادر، یکى است و فضیلت فقط و فقط به کردار است. 


ادب و اخلاق حضرت رضا(ع) 

ابراهیم بن عباس که در مسافرت از مدینه تا طوس خدمت آن حضرت بوده است، چنین مى‌گوید : «ندیدم به احدى ظلم کند، هیچ وقت کلام کسى را قطع نمى‌کرد. هیچ حاجتى را رد نمى‌نمود . 

پاى خود را مقابل احدى دراز نمى‌کرد و در مقابل احدى تکیه نمى‌داد و با هیچ کس سخن جسارت آمیز نمى‌گفت.» (6) 


سخاوت حضرت رضا(ع) 

قضیه‌اى که کلینى رحمه الله در این باره نقل کرده است، ذکر مى‌کنیم. راوى مى‌گوید: «با جمعى بسیار خدمت حضرت رضا بودیم که ابن سبیلى آمد و چنین گفت: یابن رسول الله! من دوست شما و پدران شما هستم. نفقه خود را در راه حج گم کرده‌ام. نفقه راه به من عنایت کنید، چون به خراسان رسیدم براى شما صدقه مى‌دهم، زیرا آنجا مکنت دارم. حضرت رضا(ع) داخل اتاق شده پس از چندى از بالاى در، دویست دینار به او داد و خواهش کرد برود و فرمود: لازم نیست صدقه بدهى. چون حضرت آمد، از ایشان پرسیدند: پول را از بالاى در دادید و خواهش نمودید که برود تا او را نبینید. فرمود: من خواستم ذلت سؤال را در صورت او نبینم. آیا نشنیده‌اید که رسول اکرم فرموده است: صدقه پنهانى، معادل هفتاد حج است، و گناه آشکار موجب خذلان، و گناه پنهانى را خداوند مى‌آمرزد.» (7) آنچه نوشته شد، نمونه‌اى از فضایل حضرت رضا(ع) بود. ذکر این گونه فضایل براى حضرت رضا (ع) مقام و شأنى نیست. بنابراین بهتر است که مقدارى از وقایع مسافرت جبرى آن بزرگوار از مدینه به طوس را ذکر کنیم: 

ممالک اسلامى، بعد از مرگ هارون الرشید در طغیان بودند و شورشهاى فراوانى پدید آمد. هنگامى که مأمون برادرش را نابود کرد و توانست زمام امت اسلامى را به دست بگیرد، صلاح را در آن دید که سران ممالک اسلامى را جمع کند، تا بدینوسیله بتواند فتنه‌ها را خاموش نماید. پس سى و سه هزار نفر از بزرگان بلاد را به نام مستشار در مرکز جمع نمود، و ولایتعهدى را به طور جبر و تهدید به حضرت رضا واگذار کرد، و بدین وسیله توانست به ممالک اسلامى آرامش بخشد. 

هنگامى که شورها فرو خفت، افرادى که به عنوان مستشار خوانده شده بودند، متفرق و بسیارى از آنان مورد بى‌مهرى و یا احیانا زندان و تبعید قرار گرفتند و کشته شدند. از جمله آن افراد که صلاح دانستند او را شهید کنند، حضرت رضا(ع) است. نکاتى که لازم به تذکر است : 

1ـ حضرت رضا(ع) در موارد متعددى ذکر کرده که سفرش به خراسان، قبول ولایتعهدى و ورود به دستگاه مأمون بر ایشان تحمیل شده بود. (8) تشکیل مجلس عزا در مدینه موقع حرکت، گریه‌هاى آن بزرگوار در مکه و خدا حافظى با بیت الله قبل از موقع آمدن عمال مأمون، گریه‌هاى او کنار قبر جد بزرگوارش و خدا حافظى با او بعد از آمدن آنان، قبول نکردن مکرر ولایتعهدى تا آنکه تهدید مى‌شود و سپس قبول کردن آن مشروط بر اینکه در امور مملکتى هیچ دخالتى نکند، همه مبین این مطلب است که این جریان جبرا به حضرت رضا(ع) تحمیل شده است. (9) 

2ـ مأمون دستور داده بود که حضرت رضا را از راه فارس به مرو ببرند (10) و سفر ایشان حتى الامکان در شب صورت گیرد. آیا این دستور، خود دلیل بر این نیست که محبت اهل بیت در دلها جایى داشته و مأمون از اینکه حضرت رضا وارد شهرهاى پرجمعیت و شیعه نشین شود، در هراس بوده است، و یا نمى‌خواسته که حضرت رضا(ع) در دلها جایى باز کند؟ 

ممانعت مأمون از برگزارى نماز عید فطر توسط حضرت، (11) احتمال دوم را تأیید مى‌کند. 

3ـ حضرت رضا از برخوردش با مأمون فوق العاده ناراحت بود، چنانکه هر وقت که از نماز جمعه باز مى‌گشت، با حالت خستگى از خداوند متعال طلب مرگ مى‌کرد. 

آیا درخلوت حضرت رضا را زجر مى‌دادند؟ آیا اعمال منافقانه روى آن بزرگوار اثر مى‌گذارده است؟ آیا مطلب دیگرى بوده؟ نمى‌دانیم، ولى ناراحتى فوق العاده حضرت رضا(ع) از مسافرت امرى مسلم است. 

4ـ آمدن حضرت رضا علیه السلام به مرو براى اسلام بسیار مفید بود، زیرا طوس براى بیگانگان میدان علم بود و اگر حضرت رضا در طوس نبود، کسى وجود نداشت که شبهات آنان را رفع کند و اگر آن شبهات رفع نمى‌شد، براى عالم اسلام خطرناک بود. 

5 ـ حضرت رضا (ع) در بین راه به نیشابور رسیدند. نیشابور فوق العاده پرجمعیت و شیعه نشین بوده است. همه مردم به استقبال حضرت رضا(ع) آمدند و مى‌خواستند که آن بزرگوار خود را در میان مردم آشکار کند و براى آنان روایت بگوید. عقل و درایت حکم مى‌کند که حجت خداوند متعال در آن وضع حساس باید بهترین سوغات را به آنها عنایت کند. 

حضرت رضا صبر نمود تا شوق مردم به نهایت رسید، پس از آن سر از هودج بیرون آورد و چنین فرمود: 

حدثنى ابى موسى الکاظم عن ابیه جعفر بن محمد الصادق عن ابیه محمد الباقر عن ابیه زین العابدین عن ابیه الحسین عن ابیه على بن ابى‌طالب قال حدثنى رسول الله صلى الله علیه و آله قال حدثنى جبرئیل قال سمعت عن الله تعالى قال کلمة لا اله الا الله حصنى فمن قال لا اله الا الله دخل فی حصنى و من دخل فی حصنى امن من عذابى! 

پدرم و او از پدرش تا به رسول اکرم واو از جبرئیل و او از خداوند متعال نقل کرد که خداوند فرموده است: کله لا اله الا الله، قلعه محکم من است و هر که در آن داخل شود، از عذاب من در امان است. 

سپس حضرت سر را در هودج بردند و چند قدمى رفتند. دوباره سر را از هودج بیرون آوردند و فرمودند: بشرطها و شروطها و انا من شروطها. (12) 

گفتن: لا اله الا الله که موجب سعادت است شرایط اساسى دارد، و یکى از شرایط اساسى آن من هستم، یعنى اقرار به ولایت. 

جا دارد که چند کلمه‌اى درباره این روایت شریف بحث شود: 

کلمه لا اله الا الله، اقرار به آن و عمل نمودن به آن، موجب سعادت است. کلمه لا اله الا الله در حقیقت همان اثر آن است. همان کتابى است که مایه سعادت جامعه بشرى است، ولى از نظر قرآن، کلمه لا اله الا الله منهاى ولایت، ناقص و بلکه هیچ است. 

پروردگار عالم وقتى امیر المؤمنین(ع) را به ولایت منسوب نمود، آیه اکمال را فرو فرستاد : الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا. (13) 

در این روز کامل نمودم براى شما دین شما را و اتمام نمودم براى شما نعمت خود را و راضى شدم که اسلام ـ توأم با ولایت ـ دین شما باشد. 

قبل از نصب امیر المؤمنین به ولایت، آیه تبلیغ به پیامبر چنین خطاب مى‌کند: 

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته. (14) 

اى پیامبر! آنچه را به تو نازل شد ـ نصب امیر المؤمنین به ولایت ـ به مردم بگو و اگر تبلیغ نکنى ، رسالت خود را نرسانیده‌اى. 

حضرت رضا با جمله شرطها و شروطها همان آیه اکمال و آیه تبلیغ را یاد آورى مى‌کند و مى‌فرماید : شرط اساسى کلمه لا اله الا الله، ولایت است. 

چیزى را که باید متوجه باشیم، معنى و حقیقت ولایت است. ولایت از نظر لغت، معانى متعددى دارد و از جمله به معنى دوست هم آمده است همه باید اهل بیت را دوست بدارند، و محبت اهل بیت نعمت بزرگى است، چنانچه بغض اهل بیت خذلان بزرگى است. سنى و شیعه این روایت را از پیامبر گرامى نقل مى‌کنند که فرمود: الا من مات على حب آل محمد مات شهیدا الا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له، الا و من مات على حب آل محمد مات تائبا، الا و من مات على حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان، الا من مات على بغض آل محمد مات کافرا، الا و من مات على بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة. (15) 

«آگاه باشید کسى که با محبت آل محمد بمیرد، شهید مرده است. آگاه باشید کسى که با محبت آل محمد بمیرد، آمرزیده است. آگاه باشید کسى که با محبت آل محمد بمیرد، آمرزیده است . آگاه باشید کسى که با محبت آل محمد بمیرد، مؤمن کامل مرده است. آگاه باشید کسى که با بغض آل محمد بمیرد، بوى بهشت به دماغ او نمى‌رسد.» 

و از جمله معانى ولایت، سرپرستى است. کسى که سرپرست دل او على بن ابى‌طالب (ع) باشد، ولایت دارد. کسى که از صفات رذیله مهذب شده باشد، ولایت دارد. کسى که سرپرست دلش طاغوتهاى برونى و درونى، شیطانهاى درونى و برونى، هوى‌ها، هوسها، آمال و آرزوهاى بیجا باشد، کسى که هواى او، عقیده شخصى او، خواست او مقدم برخواست اهل بیت باشد، بى‌ولایت بلکه بى‌محبت به اهل بیت است. از این جهت است که امام سجاد(ع) مى‌فرماید: «ولایت و محبت بدون متابعت معنایى ندارد. کسى که خداوند متعال را معصیت کند و با این وصف اظهار محبت خدا کند، اظهار او بیجا است و از عجایب روزگار است.» از این جهت مى‌توان گفت که معناى اول و دوم ولایت به یک معنى مى‌رسد، ولایت اهل بیت ادامه ولایت خداوند متعال است. خداوند متعال مى‌فرماید : الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور... اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون . (16) . 

«خدا سرپرست افراد مؤمن است. آنان را از تاریکیها ـ تاریکى کفر و ضلالت تاریکى هوى و هوس، تاریکى صفات رذیله، تاریکى شیطانهاـبیرون مى‌برد به سوى نور ـ نور ایمان، نور خدا، نور صفات خوب، نور ولایتـ و سرپست کافران طاغوت استـطاغوت هوى و هوس، طاغوت درون و برون، طاغوت صفات رذیلهـ آن طاغوتها آنان را از نور به تاریکیها مى‌برند و سرنوشت آنان آتش همیشگى است.» 

و این است معنى روایت حضرت رضا(ع) که فرمود است: «کسى که داخل در لا اله الا الله شود، سرپرست دلش الله باشد ـ عقیده‌اش، عملش، گفتارش و کردارش، نمایانگر این است که تأثیرى در عالم جز از ناحیه الله نیست ـ و ادامه آن سرپرستى ولایت باشد، در قلعه محکم خداوندى است.» بنابراین باید گفت که حضرت رضا(ع) به یک جمله تمام ایمان، تمام سعادت، تمام قرآن و تمام سنت را عرضه کرده است. 

نظیر همین جمله با شرحى که داده شد از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است. 

چون آیه شریفه و انذر عشیرتک الاقربین، (17) یعنى: خویشان نزدیک خود را سنجش کن.» نازل شد، پیامبر(ص) بزرگان قریش را دعوت کرد و فرمود : 

«اگر یک جمله بگویید، سعادتمند خواهید شد. بگویید لا اله الا الله و هر که اول بگوید بعد از من وصى من است.» اول کسى که جواب آن حضرت را داد، امیر المؤمنین (ع) بود. 

حضرت رسول سه مرتبه کلام خود را تکرار کرد و جز امیر المؤمنین کسى جواب نداد.پیامبر اکرم در همان جلسه فرمودند:« على، بعد از من وصى و جانشین من است.» (18) این کلام با کلام فرزندش حضرت رضا شباهت دارد. 

در خاتمه، قسمتى از قصیده دعبل را که در مرو براى حضرت(ع) خوانده است، یادآور مى‌شویم . قصیده بسیار مفصل است و صاحب کشف الغمه همه آن را ضبط نموده است. چند بیتى از آن را اینجا مى‌آوریم. دعبل خدمت حضرت رسید و اشعارش را خواند تا بدین جا رسید: 

افاطم لوخلت الحسین مجدلا 

و قد مات عطشانا بشط فرات 

اى فاطمه! کاش با حسینت در کربلا بودى، که در کنار نهر فرات تشنه جان داد. 

تا اینکه رسید به قبر موسى بن جعفر(ع) در بغداد و چنین گفت: 

و قبر ببغداد لنفس زکیة 

تضمنها الرحمن فی الغرفات 

اى فاطمه! از قبر بیرون آى و گریه کن، براى قبرى که در بغداد است قبر نفس پاکى که انوار رحمانى آن را فرا گرفته است. 

حضرت رضا فرمود: دعبل! من هم شعرى مى‌گویم، همین جا آن را درج کن. 

و قبر بطوس یا لها من مصیبة 

الحت على الأحشاء بالزفرات 

إلى الحشر حتى یبعث الله قائما 

یفرج عنا الغم و الکربات 

فاطمه! گریه کن براى قبرى که به طوس است. دل او را غصه‌ها پاره پاره کرده است. این غصه‌ها ادامه دارد تا روز قیامت، نه بلکه، تا قیام آل محمد که همه غمها و غصه‌هاى اهل بیت را مى‌زداید. 

دعبل مى‌گوید: یابن رسول الله! ما در طوس از شما اهل بیت قبرى سراغ نداریم. 

حضرت فرمودند: آن قبر من است، زمانى نخواهد گذشت که من در طوس مدفون مى‌شوم. هر که مرا زیارت کند، در بهشت با من است و از این جهان آمرزیده خواهد رفت. (19) دعبل ادامه مى‌دهد: 

خروج امام لا محالة واقع 

یقوم على اسم الله و البرکات 

یمیز فینا کل حق و باطل 

و یجزی على النعماء و النقمات 

قیام پیشوا ـ امام ـ قطعا واقع مى‌شود با نام خدا و با فیض و برکات خدا مى‌آید. حق و باطل با وجود او در میان مردم ظاهر مى‌شود و خوبان و بدان به جزاى کردارشان خواهند رسید . 

چون به اینجا رسید، حضرت رضا بلند شد و براى احترام دست روى سر نهاد و سر فرود آورد، گریه کرد و فرمود: دعبل این امام را مى‌شناسى؟ دعبل گفت: مى‌دانم که امامى از شما قیام مى‌کند و به دست او پرچم اسلام روى زمین افراشته مى‌شود و عدالت اسلامى، سرتاسر جهان را مى‌گیرد. فرمود: دعبل، امام بعد از من، محمد پسر من است و بعداز او پسرش على است و بعد از پسرش حسن و بعد از حسن پسر او حجت، قام آل محمد منتظر مطاع است. منتظر است در غیبت، مطاع است وقت ظهور.او است که جهان را از عدالت انباشته مى‌کند، پس از آنکه از ظلم انبوه بود. سپس حضرت صد دینار و یک لباس به دعبل عنایت کردند. (20) 

چون دعبل به قم آمد، هر دینارى را از او صد دینار خریدند و هرچه کردند که لباس را به هزار دینار از او بخرند نداد، ولى چون از قم بیرون رفت، بعضى از اهل قم لباس را به زور از او گرفتند. (21) 

در خاتمه اشاره‌اى به حضرت معصومه سلام الله علیها مى‌کنیم: بانویى که شأن و مقامى عالى نزد خداى متعال دارد. بانویى که دختر امام، خواهر امام و عمه امام است. بانویى که برکات حوزه علمیه قم از گذشته تا به حال، به واسطه وجود مکرمه او است. بانویى که حضرت رضا (ع) درباره‌اش فرموده است: «هر که او را زیارت کند، بهشت براى او واجب است.» (22) 

این بانو در سال 183 هجرى متولد شد، و چون برادر بزرگوارش به مرو برده شد، براى زیارت برادر از مدینه حرکت نمود! و چون به قم رسید، بیمار شد. چند روزى بیمار بود تا سرانجام در قم از دنیا رفت. سال وفات ایشان 201 از هجرت است. (23) پس سن مبارک ایشان تقریبا هیجده سال است. در زیر گنبد آن بانوى محترمه چند نفر از دختران و نوه‌هاى امام جواد(ع) مدفونند. (24) از بزرگان و کملین و اصحاب ائمه طاهرین علیهم السلام در قم، فراوان مدفون شده‌اند. 

پی نوشت : 

1)اصول کافى، ج 1، ص .486 

2)اصول کافى، ج 1، ص .486 

3)اصول کافى، ج 1، ص .486 

4)اصول کافى، ج 1، ص .492 

5)کافى، ج 8، ص .230 

6)اعلام الورى، ص .314 

7)مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 360 و .361 

8)امام رضا علیه السلام در پاسخ احمد بن محمد بزنطى مى‌نویسد: «...و اما اینکه اجازه ملاقات خواسته‌اى، آمدن نزد من دشوار است، و اینها اکنون بر من سخت گرفته‌اند، و فعلا برایت ممکن نیست، انشاء الله بزودى ملاقات میسر خواهد شد.» نقل از حیاة الامام الرضا علیه السلام، ص 315 و رجال ممقانى، ج 1، ص 97 و عیون الاخبار، ج 2، ص .212 

9)در کتاب حیاة الامام الرضا آمده مأمون در پاسخ درباریان و گروهى از عباسیان راجع به ولایتعهدى چنین گفت: این مرد از ما پنهان و دور بود و براى خود دعوت مى‌کرد. ما مى‌خواستیم او را ولیعهد خویش قرار دهیم تا دعوتش براى ما باشد، و به سلطنت و خلافت ما اعتراف نماید، و شیفتگان او دریابند که آنچه او ادعا مى‌کرد در او نیست، و این امر ـخلافتـ مخصوص ماست نه او! و ما بیمناک بودیم اگر او را به حال خود باقى‌گذاریم، آشوبى براى ما برپا سازد که نتوانیم جلوى آن را بگیریم... «عیون اخبار، ج 2، ص 170 و بحار، ج 49، ص 831». 

10)اصول کافى، ج 1، ص .489 

11)اصول کافى، ج 1، ص 489 ـ490، ارشاد مفید، ص 314ـ .213 

امام رضا علیه السلام به برخى از یاران خود درباره مأمون فرمود: به گفتار او مغرور نشویدو فریب نخورید. سوگند به خدا کسى جز مأمون قاتل من نخواهد بود، اما من ناگزیرم شکیبایى ورزم تا وقت در رسد. 

«بحار، ج 49، ص 891» شاهد بر فریبکارى مأمون رجاء بن ابى‌الضحاک (فرستاده مخصوص مأمون) است که گفت: مأمون مرا مأمور کرد به مدینه بروم و على بن موسى الرضا علیهما السلام را حرکت دهم و دستور داد روز و شب مراقب او باشم و محافظت او را به دیگرى وانگذارم (نقل از اصول کافى، ج 1، ص 498.) 

12)عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 131 ـ .134 

13)مائده، قسمتى از آیه 3، در غایة المرام در باب 39 شش حدیث از احادیث اهل سنت نقل شده است که این آیه در روز غدیر خم که پیغمبر خدا على علیه السلام را به امامت معرفى کرد، درباره على علیه السلام نازل شده و در بیشتر آنها است که پیغمبر گفت: «الله اکبر على اکمال الدین و تمام النعمة و رضى الرب برسالتى و الولایة لعلی» نقل از کشف الاسرار، ص .136 

14)در الغدیر، ج 1 از ابن ابى‌حاتم و ابن مردویه و واحدى نیشابورى از ابو سعید خدرى و حافظ حاکم حسکانى در شواهد التنزیل از ابن عباس و جابر انصارى و ابو اسحاق حموینى در فرائد السمطین، قاضى شوکانى در تفسیر خود فتح القدیر از ابن مردویه و او از ابن مسعود نقل مى‌کند که این آیه در روز غدیر نازل شده و دلالت بر ولایت و جانشینى على علیه السلام دارد. نقل از کتاب «پرتوى از امامت و ولایت». 

15)تفسیر کبیر فخررازى، ج 27، ص 166، کشاف زمخشرى، ج 4، ذیل آیه 32 شورى، نقل از کتاب ولاء و ولایتها تألیف شهید استاد مرتضى مطهرى(ره). 

16)سوره بقره، .257 

17)شعراء/ .214 

18)همین قضیه «انذار عشیره» را که ذکر کردیم، طبرى در جزء ثانى از کتاب تاریخ الامم و الملوک به طرق مختلفه مذکور داشته و تاریخ طبرى از تواریخى است که علماء فن تواریخ و سیر از آن مدحها کردند... و علاوه بر طبرى جمع کثیرى از بزرگان محدثین و مورخین و اهل سیر این قضیه را نقل کردند، مثل: ابن اسحاق و ابن ابى‌حاتم و ابن مردویه و ابى‌نعیم و بیهقى در سنن و دلائل خود و ثعلبى در تفسیر کبیر و ابن اثیر در جزء ثانى این قضیه را از مسلمات دانسته و... «نقل از کشف الاسرار، ص 151 ـ 152 تألیف امام خمینى قدس سره» . 

19)اعلام الورى، ص .329 330 

20)اعلام الورى، ص .33 

21)اعلام الورى، ص 330 مناقب ابن شهرآشوب، ص .339 

22)عوالم، ج 21، ص 331، ثواب الاعمال، ص 124، ج 1، کامل الزیارات، ص 324 ـ وسائل، ج 10، ص 451 «سعد بن سعد از امام رضا علیه السلام راجع به فاطمه دختر موسى بن جعفر علیهما السلام پرسش نمود. حضرت فرمود: من زارها فله الجنة» امام صادق علیه السلام فرمود: زیارت او با بهشت برابرى مى‌کند، یعنى زائرش به بهشت مى‌رود. (بحار، ج 2، ص 267 المستدرک، ج 2، ص 227، ج 1) و نیز امام رضا علیه السلام فرمود من زاارها عارفا بحقها و جبت له الجنة: هر که او را زیارت کند در حالى که به حق او شناخت و معرفت داشته باشد، بهشت بر او وجب مى‌گردد. (عوالم، ج 21، ص 330) امام جواد علیه السلام فرمود: هر که قبر عمه‌ام را در قم زیارت کند، به بهشت خواهد رفت. عوالم، ج 21 ص 331) محدث قمى(ره) در منتهى الآمال، ج 2 در بخش احوالات حضرت معصومه علیها السلام مى‌نویسد: قاضى نور الله ره در مجالس المؤمنین فرموده از امام جعفر صادق علیه السلام روایت است که گفت: «آگاه باش به درستى که از براى خدا حرمى است و آن مکه است و از براى حضرت رسول صلى الله علیه و آله حرمى است و آن در مدینه است و از براى امیر المؤمنین علیه السلام حرمى است و آن کوفه است. آگاه باش به درستى که حرم من و اولاد بعد از من قم است، آگاه باش: به درستى که قم کوفه صغیره است، و همانا از براى بهشت هشت در است، سه در آنها به سوى قم است و وفات کند در قم زنى که او از اولاد من باشد و نام او فاطمه دختر موسى علیه السلام است، که داخل مى‌شوند به سبب شفاعت او شیعه من جمیع ایشان در بهشت.» 

23)وسیلة المعصومیة، ص .66 

24)مانند زینب و ام محمد و میمونه دختران حضرت امام جواد علیه السلام و بریهه دختر موسى مبرقع و... «منتهى الآمال، ج 2». 


منبع: زندگى چهارده معصوم (علیهم السلام)


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|دوشنبه 94/6/2 | بدون نظر

تجدید عهد با غریب طوس

تجدید عهد با غریب طوس


دارالشفاست مرقد سلطان دین رضا 

باید که رو به جانب دارالشفا کنیم 

باشد سزا که بر در طب الرضا رویم 

وانگاه درد خویش در آنجا دوا کنیم 

ما را اگر بساحت قدسش اجازه داد 

آنجا ولا برای همه دست و پا کنیم 

مهمان شویم جمله بدار الضیافه‌اش 

بر خوان او نشسته دمی را صفا کنیم 

بالجمله روز از شعف و شب ز روی جد 

خود را در آستان رضا جابجا کنیم 

چون پیروی بساحت کیوان رسید گفت 

باید به پیروان علی اقتدا کنیم 

در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری، خورشید ولایت ،‌بار دیگر در مدینه تابیدن گرفت و شعاع نورانی و روح بخش خود را به اقصی نقاط عالم منتشر ساخت . نام او «علی‌» و کنیه‌اش «ابوالحسن‌» بود . ایشان پس از شهادت پدر ارجمندش در زندان بغداد (سال 183 هجری) در سن 35 سالگی عهده‌دار مقام امامت و ولایت‌شد . مدت امامت آن بزرگوار 20 سال طول کشید که 10 سال آن با خلافت «هارون الرشید» ، 5 سال با خلافت «محمد امین‌» و 5 سال آخر با خلافت «مامون‌» مقارن بود . 

امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مامون در زادگاه خود شهر مقدس مدینه اقامت داشت که پس از به حکومت رسیدن مامون - با حیله و نیرنگ - به خراسان دعوت شد . در این دوران، مامون حاکمیت‌خود را با خطرات جدی مواجه می‌دید، از جمله: شورشهای علویان در نقاط مختلف، طرفداری خراسانیان از اهل بیت علیهم السلام و گسترش نفوذ و فعالیتهای امام علیه السلام در بین شیعیان . از این رو، مامون با تحمیل ولایت عهدی خود بر آن حضرت علاوه بر کنترل و مایل نمودن علویان و خراسانیان به سمت‌خود، قصد داشت فعالیتهای امام رضا علیه السلام را در مرو کنترل نماید و با اقدامات منفی خود چهره ایشان را مخدوش کند و از محبوبیت او بکاهد . 

نقل شده که سلیمان مروزی عالم مشهور علم کلام به نزد مامون آمد . مامون پس از احترام و انعام او از وی درخواست کرد که با امام رضا علیه السلام به مناظره بپردازد . سلیمان که به علم و دانش خود مغرور بود، گفت: ای امیرمؤمنان ترس آن دارم که از عهده این کار برنیاید و مقامش پایین آید . مامون گفت: هدف من نیز چیزی جز این نیست که راه را بر او ببندی; چرا که من می‌دانم تو در علم و مناظره توانا هستی . سلیمان که از نیت مامون آگاه شد، این کار را پذیرفت . ولی در نهایت، برخلاف نقشه از قبل تعیین شده، ضعف و ناتوانی سلیمان بر همگان آشکار شد . 


زیارت قبور اولیاء 

زیارت قبور اولیای الهی و تبرک جستن به آثار و مقابر شریف آن بزرگواران یکی از سنتهای دیرین و پراهمیت در بین مسلمانان است که امروزه بر اساس تفکرات باطل و بی‌اساس برخی فرقه‌های اسلامی و همچنین تفکرات مبتنی بر حس گرایی که در پوشش روشنفکری و تمدن، بر جوامع اسلامی عرضه می‌شود، ممکن است‌برای انسانهایی که نسبت‌به مبانی دینی و اعتقادی از درک عمیقی برخوردار نیستند، ذهنیتها و تصورات ناصواب نسبت‌به این امر اعتقادی به وجود آید . از این رو، برآنیم تا در این مقال به بررسی موضوع زیارت قبور پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام مخصوصا زیارت بارگاه شریف علی بن موسی الرضا علیه السلام و بررسی برخی شبهات موجود بپردازیم . 


زیارت وسیله قرب الهی 

بنابر آنچه از متون روایی و دینی استفاده می‌شود، زیارت قبور اولیای الهی منشا آثار و برکات دنیوی و اخروی فراوانی است و مسلمانان به حکم آیه «اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة‌» ; (1) «تقوای الهی پیشه کنید و وسیله‌ای [برای تقرب] به سوی او بجوئید .» اولیای الهی را بهترین وسیله برای تقرب به خداوند می‌دانند . 

از این رو، بارها رنج و مشقت‌سفر را به جان می‌خرند و به زیارت قبور آنان مشرف می‌شوند و به پیمان و عهد قلبی و درونی که با پیامبران و امامان خویش بسته‌اند، عمل می‌کنند . امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می‌فرماید: «ان لکل امام عهدا فی عنق اولیائه وشیعته وان من تمام الوفاء بالعهد وحسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیقا بما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة; (2) همانا برای هر امامی عهد و پیمانی است‌بر عهده پیروان و شیعیانشان و وفای کامل به این عهد و ادا نمودن آن به وجه نیکو در گروی زیارت قبور آنان است، پس هر کس از روی رغبت و میل به زیارت آنان و برای تصدیق آنچه که آنها در آن رغبت داشتند، آنان را زیارت کند، امامان و پیشوایانشان در روز قیامت‌شفیع آنان خواهند بود .» 

همچنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «من اتانی زائرا کنت‌شفیعه یوم القیامة; (3) هر کس به زیارت من بیاید در روز قیامت‌شفیع او خواهم بود .» زیارت در واقع، تجدید عهد و پیوند زدن قلب و روح به انسانهایی است که خلیفة الله حقیقی در زمین هستند; کسانی که به حقیقت ندای «انی جاعل فی الارض خلیفة‌» (4) را جامه عمل پوشانیده‌اند، و سفره جود و کرمشان برای عموم مردم گسترده و باب لطف و رحمتشان بر همگان گشوده است; انسانهایی که در وصف آنان گفته می‌شود: «السلام علی ائمة الهدی ومصابیح الدجی واعلام التقی وذوی النهی; (5) سلام بر امامان هدایت، و روشنگران تاریکی، و نشانه‌های تقوا و پرهیزگاری، و صاحبان عقل .» 


نقد شبهات موهوم 

یکی از سنتهای مسلمانان و مخصوصا شیعیان، زیارت قبور پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمة علیهم السلام و اولیای الهی است که در طول سال به زیارت این قبور مشرف شده و با پیوند خوردن با فضای معنوی آن مکانهای مقدس، روح خویش را طراوت بخشیده، از ثمرات و آثار معنوی آن بهره می‌گیرند و برای رفع مشکلات خویش آن بزرگواران را واسطه قرار می‌دهند و در بسیاری اوقات که با دلهای پاک و فارغ از دنیا به سوی ایشان روی می‌آورند، حاجتهای خود را گرفته، سرشار از عشق و امید به زندگی عادی ادامه می‌دهند . در این میان، شیاطین انسان نما و فریب خوردگان و رانده‌شدگان از رحمت‌حق با کوبیدن بر طبل یاس و ناامیدی قصد دارند با انتشار شبهات بی‌اساس چهره این امر معنوی و اعتقادی را مخدوش کنند و به اسم روشنفکری و روشنگری تاریکیهای ظلمانی و شیطانی خود را گسترش دهند . «الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا» ; (6) «آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده، با این حال می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند .» 

از این رو، بر انسانهای آگاه و دانا و دردمند لازم است تا با پرده برداشتن از این دسیسه‌های شوم، راه حق و حقیقت را بر سالکان روشن‌تر و رسیدن به قرب الهی را آسان‌تر سازند . در این راستا، ما نیز برآنیم تا یکی از شبهاتی را که از طرف فرقه وهابیت که سوغات انگلیسیها برای جوامع اسلامی است، (7) و همچنین از طرف برخی غرب زدگان به اصطلاح روشنفکر مطرح شده، بیان نماییم و به تبیین پاسخی مناسب بپردازیم . 

شبهه این است: چطور ممکن است انسانهایی که قرنها پیش مرده‌اند به زیارتشان برویم و آنان را واسطه بین خود و خداوند قرار دهیم؟ و همچنین آیا این عمل نوعی بدعت و شرک محسوب نمی‌شود؟ 

پاسخ را در چند بخش بیان می‌کنیم: 

1 . یکی از ارکان و علل پیدایش این شبهه اعتقاد به عدم حیات پس از مرگ است که قرآن کریم در موارد متعدد آن را ابطال نموده است . نقل شده که روزی ابی بن کعب (یا عاص بن وائل) که منکر معاد بوده است در بیابان قطعه‌ای استخوان پوسیده پیدا کرد و فکر کرد که دلیل محکمی برای عقیده‌اش پیدا کرده است . با تکبر و غرور قطعه استخوان را برداشت، در حالی که با خود می‌گفت: «لاخصمن محمدا; با محمد صلی الله علیه و آله به دشمنی برمی‌خیزم .» به سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و فریاد زد: بگو ببینم چه کسی قدرت دارد بر این استخوان پوسیده لباس حیات بپوشاند؟! سپس قسمتی از آن استخوان را پودر کرد و بر زمین پاشید . در این هنگام، این آیه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد: «وضرب لنا مثلا ونسی خلقه قال من یحیی العظام وهی رمیم‌» (8); «برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت چه کسی این استخوانها را زنده می‌کند در حالی که پوسیده است .» خداوند با عبارت «ونسی خلقه‌» پاسخ محکمی به منکرین معاد داده است; به این معنی که اگر آن شخص خلقت‌خود را فراموش نمی‌کرد و توجه می‌کرد که خداوند او را از هیچ آفریده است، چنین استبعادی نمی‌کرد; چرا که خلقت اولیه بسی سخت‌تر از خلقت مجدد است . 

هیچ گاه انسان به وسیله مرگ، نابود و فانی نمی‌شود تا نتوان به زیارت او رفت و او را واسطه قرار داد; چنان که خداوند متعال می‌فرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون‌» ; (9) «[ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگان‌اند; بلکه آنها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند .» 

2 . بخشی از این شبهه زاییده فکر وهابیت است که قصد دارند با پوشاندن لباس بدعت و شرک بر قامت زیارت و استشفاء و تبرک جستن به قبور اولیای الهی، این مسئله مهم اعتقادی را خدشه‌دار کنند; لذا دولت وهابی سعودی برای جلوگیری از انجام این امور، مامورانی را در لباس آمران به معروف و ناهیان از منکر در اطراف این مقابر شریف مستقر کرده که با کمال خشونت و گاه در لباس اخلاق و نصیحت‌با زائران این مشاهد مشرفه رفتار می‌کنند . استدلال آنان این است که بوسیدن قبور و ضرائح و تبرک جستن به آنها نوعی عبادت نسبت‌به آنها محسوب می‌شود و حال آنکه عبادت مخصوص خداست . 

پاسخ آنها این است که اگر هر احترام و بوسیدنی عبادت بود، لازم می‌آمد بوسیدن اطفال و کتاب خدا هم شرک و حرام باشد . روشن است که هیچ مسلمانی به وسیله زیارت و بوسیدن مقابر شریفه، قصدش این نیست که به آنان نسبت‌خدایی بدهد و آنان را عبادت کند تا شرک لازم بیاید . تبرک جستن به آثار و قبور اولیای الهی به ویژه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در متون تاریخی و روایی به طور متعدد نقل شده است . که در ادامه به مواردی از آنها در کتب اهل سنت اشاره می‌کنیم: 

الف) سائب بن یزید نقل می‌کند: خاله‌ام مرا خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله برد و گفت: فرزند خواهرم بیمار است . آن حضرت وضو گرفت و از خدا برای من طلب خیر وسلامتی نمود و در زمانی که وضو می‌گرفت، از آب وضویش نوشیدم . (10) 

ب) مسلم در صحیح خود از انس نقل می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله سر خود را می‌تراشید و یارانش در اطرافش بودند و هر تاری از موی ایشان در دست‌یکی از یاران بود . (11) 

ج) صحابی جلیل القدر، بلال حبشی که به عللی مدینه را ترک کرد و در نواحی شمال به امر مرزبانی مشغول بود، در خواب دید که پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای بلال! آیا وقت آن نرسیده است که ما را زیارت کنی؟ وی با حالت اندوه از خواب بیدار شد و بر مرکب خود سوار شد و آهنگ مدینه کرد . هنگامی که کنار قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، شروع به گریه کرد و صورت خود را بر قبر می‌مالید و وقتی حسن و حسین علیهم السلام را دید هر دو را بوسید . (12) 


زیارت بارگاه رضوی 

فضیلت زیارت امام هشتم علیه السلام در وصف نمی‌گنجد و قلم از تحریر آن عاجز است و انسانهای عادی را توان درک آن نیست . مشهد مقدس آن امام بزرگ محل نزول و صعود ملائک مقرب الهی است . در حدیثی از خود آن حضرت نقل شده که فرمودند: «ان بخراسان لبقعة یاتی علیها زمان تصیر مختلف الملائکة، فلا یزال فوج ینزل من السماء وفوج یصعد الی ان ینفخ فی الصور، فقیل له: یا ابن رسول الله وایة بقعة هذه؟ قال: هی بارض طوس وهی والله روضة من ریاض الجنة; (13) همانا در خراسان مکانی است که در آینده محل رفت و آمد فرشتگان خواهد شد . پیوسته گروهی از ملائک از آسمان به این مکان فرود می‌آیند و گروهی از آنجا به آسمان صعود می‌کنند تا زمانی که در صور دمیده شود . به ایشان عرض شد: ای فرزند رسول خدا! این چه مکانی است؟ ایشان فرمودند: این مکان در سرزمین طوس واقع شده و به خدا قسم! باغی از باغهای بهشت است .» 

مصاف عالم امکان زملک تا ملکوت 

که از ملوک و ملک پاسبان و دربان داشت 

همین عظمت و بزرگی، زیارت آن مرقد شریف را دارای آثار و برکاتی کرده که در ادامه قطره‌ای از آن اقیانوس فضائل را ذکر می‌کنیم و جان خسته از فراقمان را طراوت می‌بخشیم: 

1 . مهم‌ترین فضیلت زیارت آن امام همام علیه السلام انس و همنشینی با آن امام است . چه ندارد آن که رضا دارد و چه دارد آن که از رضا محروم است . 

شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت 

فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت 

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر 

کنایتیست که از روزگار هجران گفت 

2 . از آنجا که علی بن موسی الرضا علیه السلام مظهر کرامت و بزرگی است، هر کس که به زیارت ایشان برود، در دنیای پس از مرگ که دیار فقر و نیاز است، با کمال لطف و مهربانی به دیدار او خواهد آمد . ابن اسحاق نهاوندی نقل می‌کند که امام رضا علیه السلام فرمود: «من زارنی علی بعد داری اتیته یوم القیامة فی ثلاث مواطن حتی اخلصه من اهوالها اذا تطایرت الکتب یمینا وشمالا، وعند الصراط، وعند المیزان; (14) کسی که با وجود دوری مرقدم مرا زیارت کند، روز قیامت در سه مکان به دیدارش می‌روم تا او را از سختی آن روز نجات دهم; در آن زمان که نامه‌های اعمال خوب و بد گشوده می‌شود، و هنگام عبور از پل صراط، و هنگام سنجیدن اعمال .» 

3 . از فضائل دیگر این است که ثواب و اجر و پاداش زیارت آن حضرت با زیارت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برابر شده است . امام موسی بن جعفر علیهما السلام فرمودند: 

«ان ابنی علیا مقتول بالسم ظلما مدفون الی جنب هارون بطوس من زاره کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله; (15) همانا پسرم، علی، با ظلم و جور به واسطه سم کشته می‌شود و در کنار هارون در طوس دفن خواهد شد . هر کس او را زیارت کند، مانند کسی است که پیامبر را زیارت کرده است .» 

4 . زیارت قبر و مزار شریف آن حضرت برابر با ثواب هزار حج و هزار عمره است . امام رضا علیه السلام می‌فرماید: «فمن زارنی فی تلک البقعة کان کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله وکتب الله له ثواب الف حجة مبرورة والف عمرة مقبولة; (16) هر کس که مرا در آن مکان زیارت کند، مانند کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده است و خداوند ثواب هزار حج و هزار عمره مقبول را برایش می‌نویسد .» 

البته، ذکر دو نکته هم در اینجا ضروری است: 

الف) ممکن است‌به ذهن خطور کند که چگونه ممکن است چنین ثواب عظیمی پاداش یک عمل به ظاهر ساده باشد؟

پاسخ این است که اسماء و صفات خداوند از جمله رحمان و رحیم بودن او بی‌نهایت است و باب لطف و رحمت او همیشه و در همه جا به روی انسانها گشوده است و یکی از درهای رحمت‌حق، مزار شریف ائمه اطهار علیهم السلام است و جای هیچ تعجبی نیست که خداوند برای تعظیم مقام آن بزرگواران چنین اجر و پاداشی قرار دهد; چنان که ثواب نماز جماعت هنگامی که مامومین از ده نفر تجاوز کنند، آن قدر زیاد است که هیچ کس جز ذات حق توان شمارش آن را ندارد . (17) 

ب) در برخی روایات ثواب زیارت آن حضرت هفتاد حج‌یا بیشتر ذکر شده است . 

علت این اختلاف را می‌توان در تفاوت زائرین آن حضرت و درک و معرفتی که نسبت‌به آن حضرت دارند، جستجو کرد . حالات افراد و زمانهای گوناگون نیز در کثرت و قلت ثواب تاثیر مستقیم دارد; چنان که گاهی شخص با توجه و حضور قلب بیشتری به زیارت آن امام علیه السلام می‌رود و یا در زمانهای مخصوص مثل شب قدر توفیق زیارت برای او حاصل می‌شود . 

5 . ثواب جهاد و شهادت در راه خدا در جمله فضائل زیارت بارگاه رضوی است . روزی امام رضا علیه السلام که در سنین نوجوانی بودند از کنار پدرشان گذشتند، امام هفتم فرمودند: این فرزندم در سرزمین غربت از دنیا می‌رود . «فمن زاره مسلما لامره عارفا بحقه کان عندالله عزوجل کشهداء بدر; (18) کسی که او را زیارت کند در حالی که تسلیم به امر او بوده و معرفت‌به حق او داشته باشد، نزد خداوند، مانند شهداء بدر خواهد بود .» 

6 . از دیگر آثار مهم زیارت آن حضرت راه یافتن به حریم مغفرت الهی و رهایی از آتش دوزخ و وارد شدن در بهشت موعود الهی است . حمدان نقل می‌کند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: «کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر; هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده‌اش بخشیده می‌شود .» 

حمدان می‌گوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را برای او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیده‌ام و نیز مطلب دیگری شنیدم که برایت نقل می‌کنم: از امام علیه السلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابی بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه وما تاخر فاذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلی الله علیه و آله حتی یفرغ الله من حساب الخلائق; (19) هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده می‌شود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلی الله علیه و آله برای ایشان نصب می‌شود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند .» 

همچنین علی بن مهزیار نقل می‌کند که خدمت امام جواد علیه السلام عرض کردم: «ما لمن اتی قبر الرضاء علیه السلام; برای کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند چه ثوابی قرار داده شده است؟» امام فرمودند: «الجنة والله; (20) قسم به خدا! پاداش او بهشت است .» 


آداب حضور 

زیارت بارگاه و مشهد شریف علی بن موسی الرضا علیه السلام اگر چه امری نیکوست، ولی شرائط و آدابی برای آن ذکر شده که عمل کردن به آنها موجب می‌شود، زیارت به درجات بالاتری از فضیلت‌برسد و شخص در زمره زائران واقعی آن امام قرار گیرد; چه اینکه عمل نکردن به آنها موجب نقصان ثواب و فضیلت‌خواهد شد . 

اولین و مهم‌ترین ادب زیارت، پاکی و طهارت ظاهری و باطنی است و لازم است‌برای وارد شدن به آن مکان مقدس دل و جان خویش را پاک سازیم و با عمل به آواز خوش «فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی‌» ; (21) «نعلین (علاقه غیرخدایی) را از خود به دور کن که اکنون در وادی مقدسی قدم نهادی .» خود را جهت کسب فضائل آن مکان شریف آماده نماییم . 

از این رو، امر شده که هر گاه قصد کردی برای زیارت آن حضرت از خانه خارج شوی، غسل کن و در هنگام غسل چنین بگو: «اللهم طهرنی وطهرلی قلبی واشرح لی صدری واجر علی لسانی مدحتک والثناء علیک فانه لاقوة الا بک . اللهم اجعله لی طهورا وشفاء; (22) خدایا! مرا پاک کن و قلب مرا پاکیزه گردان و سینه‌ام را وسعت‌بخش و مدح و ثناء خودت را بر زبانم جاری ساز که قدرتی جز آنچه تو عطا کنی نیست . خداوندا! این زیارت را وسیله طهارت و سلامتی‌ام قرار ده .» 

قابلیت و طهارتی که شخص در درون خویش ایجاد کرده، او را به کسب معنویات این زیارت موفق می‌نماید . 

از دیگر آداب زیارت و تشرف به محضر آن امام، معرفت و شناخت مقام و منزلت و جایگاه ایشان است که خود راهی است‌برای رسیدن به درجات زائران حقیقی . بزنطی می‌گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که می‌فرمود: «ما زارنی احد من اولیائی عارفا بحقی الا تشفعت فیه یوم القیامة; (23) هیچ یک از اولیاء و پیروان من، مرا زیارت نمی‌کند، در حالی که به حق من معرفت دارد، مگر اینکه در روز قیامت او را شفاعت می‌کنم .» 

حال ممکن است‌سؤال شود که حق امام چیست؟ امام موسی بن جعفر علیه السلام در این باره می‌فرماید: «فمن زاره فی غربته وهو یعلم انه امام بعد ابیه مفترض الطاعة من الله عزوجل کان کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله; (24) هر کس امام رضا را در [دیار] غربت زیارت کند، در حالی که اعتقاد دارد به اینکه امام واجب الطاعة بعد از پدرش از جانب خداوند است، مانند کسی است که پیامبر صلی الله علیه و آله را زیارت کرده است .» 

پس باید پرده غفلت را کنار زنیم و حق شناسانه به دیدارش رویم تا مبادا شیطان ما را این چنین بفریبد که معصیت‌خدای رضا را مرتکب شو و آنگاه با زیارت بنده خدا از غضب خدا در امان بمان . امام علیه السلام شفیع کسی می‌شود که اتصالش به جانب حق منقطع نگردد و در معاصی و گناهان غوطه ور نباشد . این که در طول زندگی گناه و معصیت را پیشه کنیم و امید شفاعت آن امام را در سر بپرورانیم از دسیسه‌های هولناک شیطان است که موجب می‌شود برخی، از شیعه و پیرو اهل بیت‌بودن، جز نامی را یدک نکشند و به این نام و عنوان دل خوش باشند . 


کرامات رضوی 

معجزات و کرامات امام رضا علیه السلام بیش از آن است که بتوان به شماره درآورد و نقل آن به حد تواتر رسیده است; چنان که شیخ حر عاملی می‌نویسد: «معجزات امام رضا علیه السلام از حد تواتر تجاوز کرده است .» (25) چه بسیار انسانهایی که با تشرف به بارگاه ملکوتی آن امام از دریای بی‌کران کرامت آن حضرت بهره و نصیبی برده‌اند که در ادامه برگهایی از تاریخ را ورق زده، مواردی چند از آن را نقل می‌کنیم: 

الف) شیخ صدوق می‌گوید: وقتی رکن الدوله (یکی از وزرای حکومت آل بویه) را از رفتن به زیارت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام باخبر ساختم، به من گفت: مرقد آن امام مشهد مبارکی است . بارها آن را زیارت کرده‌ام و حاجتهای زیادی از ایشان گرفته‌ام . هنگامی که به آنجا رفتی برای من دعا کن و به جای من زیارت نما که در آن مکان دعا اجابت می‌شود . (26) 

ب) ابن ابی حاتم تمیمی از علمای بزرگ اهل سنت می‌گوید: بارها او (علی بن موسی الرضا) را زیارت کردم . هر گاه مشکلی برایم پیش می‌آمد، نزد قبر او که صلوات خدا بر او و جدش باد، می‌رفتم و از خداوند برطرف شدن آن مشکل را طلب می‌کردم و خداوند به برکت آن امام دعایم را اجابت می‌کرد، و این امر را بارها تجربه کرده‌ام . خدا ما را بر محبت محمد پیامبر و اهل بیتش که صلوات خدا بر همه آنها باد بمیراند! (27) 

ج) ابومنصور عبدالرزاق وقتی فهمید که حاکم طوس (معروف به بیوردی) فرزندی ندارد، به او گفت: چرا به زیارت امام رضا علیه السلام نمی‌روی تا در آنجا از خداوند فرزندی طلب کنی؟ من بارها در آنجا حوائجی از خداوند خواستم و خدا حاجاتم را به برکت آن امام عطا نمود . حاکم طوس می‌گوید: قصد مشهد کردم و به نزد امام رضا علیه السلام رفتم و از خداوند حاجتم را خواستم . خداوند فرزند پسری به من عطا کرد . (28) 


نجوای عاشقانه 

ای بالانشین که دریچه‌های آسمان به سمت رواقهای بارگاه تو باز می‌شود! تشنه شفاعت‌خویش را پیاله رضایتی ببخش و در سایه زیارت خوانی‌اش رضایش کن! 

ای آبروی آسمان و زمین که همه منظومه‌ها گرد گنبد طلایی تو در طوافند! دلهای شب زده ما را به نور ایمان شکوفا کن و با حرف و حدیث‌خلوت خدا آشنا! 

ای تمنای روشن آسمان! کمتر از آهوی بی‌پناه نیستم، مرا هم ضمانت کن! به سرا پرده خویشت‌بخوانم و هم صحبت کبوتران آستانه‌ات کن! 

ای غریب نواز! زخمهای بی‌شماره‌ام به دستهای نوازش تو محتاج است . ای تکیه گاه هشتمین که دقیقه‌ها با آهنگ نقاره خانه تو کوک می‌شوند! بی‌پناه خویش را دریاب! 

پی نوشت : 

1) مائده/35 . 

2) بحارالانوار، مجلسی، موسسة الوفاء، ج‌97، ص‌116 . 

3) همان، ص 142 . 

4) بقرة/30 . 

5) تهذیب الاحکام، ج‌6، ص‌96، ح‌1 (زیارت جامعه) . 

6) کهف/104 . 

7) ر . ک: کتاب خاطرات سیاسی تاریخی مستر همفر در کشورهای اسلامی، ترجمه علی کاظمی . 

8) یس/78 . 

9) آل عمران/169 . 

10) صحیح البخاری، دارالجیل، بیروت، ج‌4، ص‌227 (از مهم‌ترین منابع روایی اهل سنت است و همان طور که از اسم آن روشن است تمام روایات آن را صحیح می‌شمارند) . 

11) صحیح مسلم، ج‌4، کتاب فضائل الصحابة (این کتاب نیز از مهم‌ترین منابع روایی اهل سنت است که به خاطر اعتقاد به صحت روایات آن نامش را صحیح نهاده‌اند) . 

12) اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، ج‌1، ص‌208 (ابن اثیر یکی از بزرگان اهل سنت است که در قرن هفتم وفات یافته است) . 

13) عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، دارالعلم، قم، ج‌2، ص‌255; امالی شیخ صدوق، کتابخانه اسلامیة، ص‌63; بحارالانوار، مجلسی، همان، ج‌99، ص‌31 . 

14) کامل الزیارات، ابن قولویه القمی، مکتبة الصدوق، ص‌319; عیون اخبار الرضا، ج‌2، ص‌255; بحارالانوار، همان، ص‌40 . 

15) عیون اخبار الرضا، ج‌2، ص‌260; وسائل الشیعه، ج‌14، ص‌558 . 

16) بحارالانوار، ج‌99، ص‌44 . 

17) این روایت را تمام مراجع در رساله‌های عملیه خود آورده‌اند . پس روشن می‌شود که این روایت از چه اعتبار و اهمیتی برخوردار است . 

18) کامل الزیارات، ص‌304; بحارالانوار، ج‌99، ص‌41 . 

19) کامل الزیارات، ص‌320; بحارالانوار، ج‌99، ص‌40 . 

20) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، مکتبة البوذر جمهری، ص‌95; بحارالانوار، همان، ص‌39 . 

21) طه/12 . 

22) بحارالانوار، ج‌99، ص‌44 . 

23) امالی شیخ صدوقی، همان، ص‌119; بحارالانوار، همان، ص‌33 . 

24) امالی شیخ صدوق، ص‌587; بحارالانوار، ج‌99، ص‌42 . 

25) اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، المطبعة العلمیة، ج‌6، ص‌117 . 

26) عیون اخبار الرضا، ص‌279; اثبات الهداة، ج‌6، ص‌103 . 

27) کتاب الثقات، ابی حاتم تمیمی، دارالفکر، ج‌8، ص‌457 . 

28) عیون اخبار الرضا، ص‌279


منبع: پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|دوشنبه 94/6/2 | بدون نظر

سرچشمه دانش

سرچشمه دانش

نویسنده: محمدرضا حسینی


مقدمه 

پیشوایان معصوم شیعه هر کدام به نوبه خود سرچشمه کمالات و منبع فضایل و صفات عالی انسانی محسوب می‌شوند. نه تنها شیعه بلکه افراد و گروه‌های مختلفی که با آن بزرگان در ارتباط بوده‌اند به این نکته اذعان دارند. حتی مخالفین و معاندین آنان گاهی در لابلای سخنان خویش این حقیقت را ابراز کرده‌اند. یکی از کارگزاران حکومتی مامون به نام رجاء بن ضحاک - که مامور آوردن امام هشتم‌علیه السلام از مدینه به خراسان بود - می‌گوید: هنگامی که امام رضاعلیه السلام را به دستور مامون از مدینه به خراسان آوردم، مامون از رفتار و حالات و خصوصیات وی از من سؤالاتی کرد و من آنچه را که در طول سفر و در اوقات شبانه روز از علی بن موسی الرضاعلیه السلام دیده بودم به خلیفه گزارش دادم. مامون به من گفت: «یابن ابی الضحاک! هذا خیر اهل الارض و اعلمهم و اعبدهم فلا تخبر احدا بما شاهدته منه; ای پسر ضحاک! این شخص بهترین، داناترین و عابدترین فرد روی زمین است، آنچه را که از فضائل و مناقب و صفات والای او دیده‌ای نزد کسی فاش نکن [تا اینکه فضائل او توسط من منتشر شود.]» (1) 

ائمه اطهارعلیهم السلام معدن علم و سرچشمه دانش حکمت و اخلاق و معارف عالی انسانی بوده و به تمام علوم مورد نیاز بشر آگاهی کامل دارند. به فرموده امام هشتم‌علیه السلام تمام نیازمندی‌های فرزندان آدم در نزد امام معصوم‌علیه السلام می‌باشد، و جمیع علوم مختلف بشری نزد آن‌هاست. (2) 


عالم آل محمد صلی الله علیه و آله 

امام کاظم‌علیه السلام همواره با اشاره به امام رضاعلیه السلام به فرزندان خویش می‌فرمود: این برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است، پس از وی پرسش‌ها و مجهولات خویش را بپرسید و آنچه به شما یاد می‌دهد آن را حفظ کنید، از پدرم (امام صادق‌علیه السلام) چندین بار شنیدم که فرمود: عالم آل محمدصلی الله علیه وآله در صلب توست و ای کاش او را درک می‌کردم. (3) 


برترین دانشمند 

مرحوم شیخ صدوق می‌گوید: مامون در هر جا که احتمال می‌داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضاعلیه السلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت کرده و او را با امام هشتم‌علیه السلام وارد بحث می‌نمود. او در این زمینه تلاش‌های فراوانی به عمل آورد که اندیشمندان و نظریه‌پردازان فرقه‌ها و گروه‌های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در مباحثه علمی بر حضرت رضاعلیه السلام پیروز شوند و این به جهت‌حسد و کینه باطنی وی نسبت‌به آن حضرت بود. اما امام رضاعلیه السلام در تمام آن جلسات و مناظره‌های سنگین و پیچیده علمی بر تمام دانشمندان عصر غلبه کرد. آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نپرداخت مگر اینکه در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم‌علیه السلام اعتراف نمود و در برابر استدلال‌های قوی و محکم او سر تعظیم فرود آورد. (4) 

شیخ طبرسی از هروی نقل کرده است که هیچ کس را دانشمندتر از علی بن موسی الرضاعلیه السلام ندیدم و هیچ دانشمندی نیز او را ندید مگر این که همانند من به فضل و دانش او شهادت داد. (5) 

خود امام رضاعلیه السلام در مورد دانش بی‌کران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و متفکرین علوم مختلف می‌فرماید: «زمانی من در روضه (مسجدالنبی‌صلی الله علیه وآله) می‌نشستم و در آن دوران دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آن‌ها در پاسخ پرسشی عاجز می‌گشت و دیگران هم نمی‌توانستند از عهده برآیند، همگی به من اشاره می‌کردند و مسائل مشکل را پیش من می‌فرستادند و من پاسخ همه آن‌ها را می‌دادم.» (6) 

آن حضرت در گفتار دیگری می‌فرماید: «آن گاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صابئین با زبان عبری خودشان و بر هربذان با زبان فارسی‌شان و بر رومیان با منطق خودشان و بر اصحاب مقالات و اندیشه‌های مختلف به طریقه خودشان استدلال کنم و آن گاه که هر دسته‌ای را محکوم نمودم و دلیلشان را باطل ساختم و آنان از عقیده و پندارهای خویش دست کشیده و بر گفتار من گرویدند، مامون در خواهد یافت که مسندی که بر آن تکیه زده حق او نیست و در آن هنگام از کرده خود پشیمان خواهد شد.» سپس فرمود: «و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.» (7) 


نمونه‌های دانش و اندیشه امام هشتم علیه السلام 

سخن گفتن از علوم و اندیشه‌های بی‌کران امامان معصوم; آن یکه‌تازان میدان علم و عمل کار آسانی نیست. ما در این نوشتار به مناسبت ولادت هشتمین کوکب فروزان امامت و در حد مجال به نمونه‌هایی از دانش سرشار و اندیشه‌های تابناک آن گوهر نبوی می‌پردازیم. 


آشنایی با زبان‌های مختلف 


شیخ صدوق‌رحمه الله به نقل از ابوالصلت هروی می‌نویسد: امام رضاعلیه السلام با هر گروه و ملیتی از مردم با زبان مادری او سخن می‌گفت. به خدا سوگند او از خود آن‌ها به زبان محلی‌شان داناتر بود و از خودشان فصیح‌تر صحبت می‌کرد. روزی به او گفتم: «یابن رسول الله انی لاعجب من معرفتک بهذه اللغات علی اختلافها، فقال: یا اباالصلت انا حجة الله علی خلقه; و ما کان الله لیتخذ حجة علی قوم و هو لا یعرف لغاتهم او ما بلغک قول امیرالمؤمنین‌علیه السلام; اوتینا فصل الخطاب فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات; ای پسر رسول خدا، من از آشنایی شما به این همه زبان‌های مختلف در شگفتم! [چطور ممکن است‌یک انسان به این همه زبان‌های رایج و ملت‌های مختلف آشنایی کامل داشته باشد؟!] آن حضرت در پاسخ فرمود: ای اباصلت! من حجت‌خداوند بر تمامی مردم روی زمین هستم، و پروردگار متعال حجت و خلیفه خویش بر قومی نمی‌گرداند کسی را که زبان و گویش آن‌ها را بلد نباشد، آیا سخن امیرمؤمنان‌علیه السلام را نشنیده‌ای که فرمود: به ما فصل الخطاب عطا شده است و آیا فصل الخطاب غیر از آشنایی به لغات و زبان‌های گوناگون، چیزی دیگر است؟!» (8) 


خبر از آینده 

کلیم بن عمران می‌گوید: به امام رضاعلیه السلام گفتم: از خداوند بخواه برایت فرزندی عطا کند. حضرت فرمود: «من صاحب فرزندی خواهم شد و او وارث و یادگار من خواهد بود.» بعد از مدتی امام جوادعلیه السلام به دنیا آمد، حضرت رضاعلیه السلام به اصحابش فرمود: «فرزندی به دنیا آمد که شبیه موسی بن عمران شکافنده دریاست و مانند عیسی بن مریم مادرش پاک و مطهر است.» (9) 

همچنین صفوان بن یحیی نقل می‌کند: روزی نزد امام هشتم‌علیه السلام نشسته بودم که حسین بن خالد صیرفی وارد شد. وی به قصد مشورت و نظرخواهی به امام رضاعلیه السلام گفت: می‌خواهم سفری به منطقه عریض داشته باشم. حضرت فرمود: «آن جایی را که به عافیت و امنیت و سلامتی دسترسی داری ترک نکن.» (یعنی به سفر نرو که احتمال خطر هست.) او از گفتار امام‌علیه السلام قانع نشد و به قصد سفر به عریض به راه افتاد، اتفاقا در راه با دزدان و راهزنان مواجه شده و تمام اموال و دارایی‌هایش به سرقت رفت و راستی گفتار حضرت بر او روشن گردید. (10) 


استدلال قرآنی 

حضرت رضاعلیه السلام هنگامی که در یکی از مناظرات خویش در مجلس مامون، جایگاه والای عترت پیامبرصلی الله علیه وآله را با استدلال به آیات قرآن تشریح می‌کرد; در ضمن شمارش آیاتی که در مورد فضیلت اهل بیت‌علیهم السلام است، چنین فرمود: «اما هفتمین آیه این است: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما»; (11) «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای کسانی که ایمان آورده‌اید بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم فرمان او باشید.» 

مسلمانان گفتند: یا رسول الله! ما معنی تسلیم را فهمیدیم که باید تسلیم فرمان شما باشیم، اما چگونه صلوات بگوئیم. فرمود: بگوئید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.» 

سپس امام رضاعلیه السلام خطاب به حاضرین مجلس فرمود: آیا در این سخن خلافی هست؟ گفتند: نه. در این هنگام مامون گفت: این سخن اجماعی است و هیچ اختلافی در میان امت اسلام نیست. آیا در مورد آل و فضیلت آل محمد، سخنی واضح‌تر و صریح‌تر می‌توانید از قرآن بیان کنید؟ حضرت رضاعلیه السلام فرمود: بلی، شما به من بگویید، آیه شریفه «یس، والقرآن الحکیم، انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم‌»; (12) «یس! سوگند به قرآن حکیم که تو قطعا از رسولان خداوند هستی و بر راهی مستقیم قرار داری.» مقصود از «یس‌» چیست؟ 

دانشمندان مجلس گفتند: «معنی یس، محمدصلی الله علیه وآله است و کسی در آن شکی ندارد.» امام هشتم‌علیه السلام فرمود: «در این آیه خداوند متعال بر محمد و آل محمد فضیلتی عطا کرده است و کسی را یارای درک حقیقت آن نیست مگر از راه تعقل و اندیشه، برای اینکه خداوند متعال در کتاب مقدس خویش، به غیر از انبیاءعلیهم السلام بر هیچ کس سلام و درود نفرستاده و و «سلام علی موسی و هارون‌» (15) و در هیچ جای قرآن نفرمود: سلام علی آل نوح و سلام علی آل ابراهیم و سلام علی آل موسی و هارون. فقط فرمود: «سلام علی آل یس‌» (16) یعنی آل محمد صلوات الله علیهم.» مامون بعد از شنیدن این بیان عالی و استدلال قرآنی، خطاب به حاضرین مجلس گفت: «اکنون فهمیدم که شرح این آیات و بیان آن‌ها در نزد معدن نبوت و اهل‌بیت پیامبرصلی الله علیه وآله می‌باشد.» (17) 

حضرت رضاعلیه السلام در همان مجلس، در شمار آیاتی که برای فضیلت و برتری اهل‌بیت‌علیهم السلام نقل می‌کرد آیه «فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون‌»; (18) «اگر نمی‌دانید از آگاهان بپرسید.» را تلاوت کرده و فرمود: «ما اهل ذکر هستیم، اگر نمی‌دانید از ما خانواده بپرسید.» دانشمندانی که در مجلس حضور داشتند گفتند: «مقصود خداوند در این آیه از اهل ذکر یهود و نصاری هستند. » امام هشتم فرمود: «سبحان الله! اگر ما پرسیدیم، و آن‌ها هم به دین خودشان دعوت کردند و گفتند: دین ما بهتر از دین اسلام است، آیا چنین کاری بر ما جایز است؟» مامون پرسید: «یا اباالحسن! ممکن است این سخن را بشکافید و شرح دهید، تا خلاف ادعای این‌ها ثابت‌شود؟» حضرت رضاعلیه السلام فرمود: «بلی، ذکر، رسول الله است و ما (اهل‌بیت) اهل آن حضرت هستیم و این نکته در کتاب خدا بیان شده است. 

آن جا که در سوره طلاق می‌فرماید: «فاتقوا الله یا اولی الالباب الذین امنوا قد انزل الله الیکم ذکرا رسولا یتلوا علیکم آیات الله مبینات‌»; (19) «از مخالفت فرمان خداوند بپرهیزید، ای خردمندانی که ایمان آورده‌اید! زیرا خداوند ذکر را بر شما فرستاده، رسولی که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت می‌کند.» پس ذکر، رسول الله است و ما هم اهل ذکر هستیم.» (20) 


نظریه شرطی‌سازی در تربیت 

امروزه در علوم روانشناسی و تربیتی نظریه شرطی سازی جایگاه ویژه‌ای یافته است. نظریه‌پردازان این علوم اعتقاد دارند که شرطی‌سازی یکی از روش‌های موثر در ایجاد زمینه‌های رشد و تربیت افراد در وصول به اهداف عالی تربیتی است. برای توفیق بیشتر در ایجاد عادات و سجایای پسندیده در کودکان و نوجوانان می‌توان از این شیوه کارآمد بهره گرفت. به عنوان مثال ربط دادن خوشی‌ها و شادکامی‌های زندگی با اهداف مطلوب و مورد نظر مربیان می‌تواند متربیان را به طور غیر مستقیم به سوی خواسته‌های مورد نظر مربی سوق دهد. حضرت رضاعلیه السلام در گفتاری حکیمانه به این روش اشاره کرده و فرمود: «بروا اهالیکم و اولادکم جمعة الی جمعة; (21) جمعه به جمعه (در روزهای جمعه) به همسر و فرزندان خویش نیکی کنید.» 

برای این که بتوانیم روز جمعه را در نظر اعضای خانواده خوشایند و زیبا و دوست‌داشتنی جلوه دهیم می‌توانیم در آن روز به آن‌ها بیشتر توجه کرده و با تامین نیازهای مادی و رفاهی و عاطفی آنان به این خواسته تربیتی اسلامی به طور غیر مستقیم نائل شویم. 

البته نیکی کردن به خانواده همیشه خوب است، اما امام هشتم‌علیه السلام که به نیکی کردن در روز جمعه تاکید و تصریح می‌کند، برای این است که روز جمعه یکی از اعیاد مسلمین و روز شادی و نشاط است و خانواده یک فرد مسلمان باید خاطره خوش و با نشاطی از آن روز داشته باشد و با رسیدن جمعه ناخودآگاه مسرور و شادمان گردد. مدیر یک خانواده می‌تواند غیر مستقیم با نیکی کردن و توسعه بیشتر به رفاه خانواده در روز جمعه، این شادی و نشاط را به کانون گرم و صمیمی خانواده خویش به ارمغان آورد. 


بهداشت و تغذیه 

از آن حضرت در مورد تغذیه مناسب و سلامت افراد سخنان ارزنده‌ای به ما رسیده است که به مواردی اشاره می‌کنیم: محمد بن سنان نقل کرده است که امام رضاعلیه السلام فرمود: «همسران باردارتان را کندر دهید، اگر فرزند آن‌ها پسر باشد، پاکیزه قلب و دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زیبا می‌شود و مورد توجه شوهر آینده‌اش خواهد بود.» (22) 

بدیهی است که این نوع خوراکی‌ها علت تامه پدید آمدن این صفات نیست‌بلکه عوامل دیگری نیز در این مورد دخالت دارند. 

در سیره تربیتی امام رضاعلیه السلام علاوه بر تاکید بر سایر ابعاد معنوی انسان، به رعایت‌بهداشت و تغذیه سالم و نیز سایر عوامل غیر مادی مؤثر در سلامتی مانند صدقه و عقیقه توجه خاصی شده است. 

آن حضرت، در بخشی از مطالبی که برای مامون نوشته است می‌فرماید: «والعقیقة عن المولود للذکر و الانثی واجبة و کذلک تسمیته و حلق راسه یوم السابع و یتصدق بوزن الشعر ذهبا او فضة و الختان سنة واجبة للرجال; عقیقه برای پسر و دختر، نامگذاری، تراشیدن موهای سر نوزاد در روز هفتم و معادل وزن موها طلا و یا نقره صدقه دادن لازم است و ختنه پسر بچه‌ها واجب است.» (23) 

آن حضرت در سخن دیگری به نقل از پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله فرمود: «فرزندانتان را در روز هفتم ختنه کنید، زیرا ختنه باعث پاکی بیشتر و رشد سریعتر آنان می‌شود.» (24) 

تغذیه سالم و مقوی را امام رضاعلیه السلام در مورد فرزندش نیز عملا مراعات می‌کرد. یحیی صنعانی می‌گوید: در منا به محضر امام رضاعلیه السلام وارد شدم، دیدم که جوادعلیه السلام در دامان حضرت نشسته و حضرت به او موز می‌دهد. (25) 


تفکر سیاسی 

الف) صفوان بن یحیی می‌گوید: پس از شهادت حضرت امام کاظم‌علیه السلام، حضرت امام رضاعلیه السلام خطبه خوانده و امامت‌خود را آشکار ساخت، ما از عواقب این امر ترسیدیم، به حضور حضرت رضاعلیه السلام رفتم و عرض کردم: «شما جریان امامت‌خود را آشکار نمودید و ما از گزند این طاغوت (هارون) ترس داریم.» 

امام فرمود: «او هر چه سعی دارد انجام دهد، قدرت تسلط بر من نخواهد یافت.» 

صفوان می‌گوید: بعدا ما از منبع موثقی دریافتیم که یحیی بن خالد برمکی (وزیر هارون) به هارون گفت: این علی پسر موسی بن جعفرعلیهما السلام برای خود ادعای امامت می‌کند. هارون در پاسخ وی گفته است: آنچه که در مورد پدرش انجام دادیم نتیجه نگرفتیم، آیا می‌خواهی همه آن‌ها را بکشیم؟!» (26) 

ب) امام هشتم‌علیه السلام با هوشیاری و دوراندیشی خاص توانست‌بعد از مرگ هارون و در دوران نزاع فرقه‌ها و آشوب‌های سیاسی و فرهنگی و کشمکش‌های سیاسی میان امین و مامون، به ارشاد و تعلیم و تربیت افراد همت گمارد و حتی بعد از استقرار حکومت مامون، آن حضرت با موضع‌گیری‌های حکیمانه نقش تربیتی خویش را ادامه داد. 

مامون که در میان خلفای عباسی از همه داناتر و زیرک بود، از علوم مختلف عصر خویش آگاهی داشت و از تمام استعدادهای موجود برای پیشبرد قدرت خویش بهره می‌گرفت. وی با چهره عوام فریب و شیطانی خود طرح‌های حساب شده‌ای را برای شکستن قداست و عظمت امام هشتم‌علیه السلام پی‌ریزی می‌کرد. یکی از نقشه‌های شوم وی طرح مساله ولایتعهدی بود که در آن اهداف مختلفی همچون درهم شکستن معنویت و قداست امامان شیعه، مشروعیت‌بخشیدن به حکومت‌خودکامه خویش، تخطئه شیعیان، کنترل مرکز مبارزات مخالفین، جدایی بین امام و مردم و سایر موارد را پیش‌بینی کرده بود. 

حضرت آیت الله خامنه‌ای در پیامی که به نخستین کنگره جهانی حضرت رضاعلیه السلام صادر نموده است‌به بعضی از علل این طرح و توضیح اهداف آن پرداخته و می‌فرماید: «در این حادثه، امام هشتم علی بن موسی الرضاعلیهما السلام در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می‌توانست‌سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مامون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود به طور کامل شکست داد و نه تنها تشیع ضعیف یا ریشه‌کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت‌ترین سال‌های تاریخ تشیع شد و نفس تازه‌ای در مبارزات علویان دمیده شد و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم‌علیه السلام و شیوه حکیمانه‌ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.» (27) 

همچنین تدبیرهای موفق و اندیشه‌های روشن آن حضرت در قضایای دیگری نیز به چشم می‌خورد. مثلا تیزبینی و هوشیاری سیاسی آن حضرت در نماز عید به وضوح روشن است. با اینکه طراح این مراسم خود مامون بود و حضرت با پیشنهاد وی به مصلی می‌رفت اما حرکت هوشمندانه و روشنگر امام رضاعلیه السلام به گونه‌ای بود که مامون دستور جلوگیری از اقامه نماز را صادر کرد. 


حسن ختام 

امام رضاعلیه السلام هنگام عزیمت‌به خراسان در مسیر خود به نیشابور رسید، جمعیت‌بسیاری از آن حضرت استقبال کردند، هنگامی که خواست‌به سوی «مرو» برود، جماعتی از علمای اهل تسنن بر سر راه آن حضرت آمدند تا آن حضرت را زیارت کنند و خواستند تا حدیثی از آباء گرامش که صاحبان اندیشه توحیدی بودند نقل کند، امام دستور داد پرده را کنار زدند، مردم در حال هجوم بودند و سر و صدا می‌کردند، امام از مردم خواست تا ساکت گردند، آنگاه فرمود: «پدرم از پدرش تا امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام و او از پیامبرصلی الله علیه وآله و او از جبرئیل نقل کرد که خداوند فرمود: «کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی; کلمه توحید، حصار محکم من است، هر کس داخل آن گردید، از عذاب من ایمن خواهد شد.» امام بعد از اندکی تامل به آن‌ها فرمود: این موضوع شروطی دارد. «و انا من شروطها; پذیرش امامت من از جمله شرایط آن است.» 20 هزار و به نقلی 24 هزار نفر این سخن را نوشتند. (28) 

پی نوشت : 

1) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 2، ص 182. 

2) همان، ج 1، ص 169. 

3) اعلام الوری، ج 2، ص 64; بحارالانوار، ج 49، ص 100. 

4) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 152. 

5) اعلام الوری، ج 2 ،ص 64; کشف الغمه، ج 2، ص 317. 

6) کشف الغمه، ج 2، ص 317; بحارالانوار، ج 49، ص 100. 

7) بحارالانوار، ج 49، ص 174. 

8) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 230. 

9) بحارالانوار، ج 50، ص 15. 

10) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 232. 

11) احزاب / 56. 

12) یس / 1 - 4. 

13) صافات / 79. 

14) صافات / 109. 

15) صافات / 120. 

16) صافات / 130. 

17) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 185; تفسیر صافی، ج 4، ص 124. 

18) انبیاء / 7. 

19) طلاق / 10. 

20) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 187. 

21) فقه‌الرضا، ص 407. 

22) وسائل الشیعه، ج 15، ص 136. 

23) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 2، ص 123. 

24) بحارالانوار، ج 101، ص 112. 

25) الکافی، ج 6، ص 360. 

26) سوگنامه آل محمدصلی الله علیه وآله، ص 110. 

27) پیام به نخستین کنگره جهانی حضرت رضاعلیه السلام. 

28) اعیان الشیعه، ج 2، ص 18 


منبع: میراث حدیث شیعه


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|دوشنبه 94/6/2 | بدون نظر

امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی

امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی


امام رضا علیه السلامروز یازدهم ذیقعدة سال 148 ق. در مدینه متولد شد. نام مادرش «تکتم» بود که بعد از تولد حضرت، از طرف امام کاظم علیه السلامطاهره نام گرفت. نام مادر حضرت را «نجمه» نیز گفته‌اند. نقش انگشتری آن حضرت «ماشاءالله ولا قوة الاّ بالله» بوده است. 

اسم حضرت: علی، کنیه: ابوالحسن الثانی، لقب: رضا، شروع امامت: سال 183 در سن 35 سالگی. مدت امامت: 19 یا 20 سال. فرزندان: دو پسر به نام جوادعلیه السلام فرزند دیگر به نام حسین. رافعی می‌نویسد: امام رضا علیه السلامدر سفری به قزوین آمده، در خانه داود بن سلیمان مخفی شده است. وی از امام نقل کرده است: «فرزندی از حضرت که دو سال یا کمتر داشته در قزوین مدفون است.» این همان امامزاده حسین است که اکنون در قزوین بارگاهی دارد. به احتمال، این مسافرت در سال 193 ق. مقارن با مرگ رشید صورت گرفته است.[1] 

شهادت: امام تا سال 201 ق. در مدینه بود، در رمضان آن سال وارد مرو شده و در سن 55 سالگی، آخر صفر سال 203 ق. به علت خوردن انگور مسموم – به اجبار مأمون – مسموم شده و در طوس به خاک سپرده شد. 


خلفای معاصر امام 

ده سال از مدت امامت حضرت با هارون الرشید (193 – 1علیه السلام 0 ). 

پنج سال با محمد امین پسر هارون (198 – 193). 

ده سال با عبدالله مأمون پسر دیگر هارون (218 – 193) که با برادرش جنگید. 

امام در حدود 20 سال از مأمون بزرگتر بود. 


افکار بیگانه در عصر رضوی 

ترجمه آثار علمی بیگانگان از زمان امویان شروع شد و در عصر عباسیان بویژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسید. (همانگونه که در این زمان وسعت کشور اسلامی به بالاترین حد خود در طول تاریخ رسید) مأمون نامه ای به پادشاه روم نوشت و مجموعه‌ای از علوم قدیم و آثار ارسطو را درخواست کرد و جمعی از دانشمندان مانند «حجاج بن مطر» و «ابن بطریق» و «سلما» سرپرست «بیت الحکمة» کتابخانه بزرگ بغداد را مأمور ترجمه آنها نمود. 

«خالد بن یزید»، طب وشیمی را (می‌خواست از راه شیمی طلای مصنوعی به دست آورد) «حنین بن اسحاق» بعضی از کتب سقراط و جالینوس را، ابن مقفع، کلیله و دمنه و همین طور کتاب اقلیدس را، به عربی برگرداندند. خود مأمون نیز ترجمه می‌کرد. یعقوب ابن اسحاق کندی که در طب، فلسفه، حساب، منطق، هندسه و نجوم خبره بود و درتألیفات خود از روش ارسطو پیروی می‌کرد، بسیاری از کتاب‌های فلسفه را به عربی برگرداند و مشکلات آن را توضیح داد. 

کسانی را به قسطنطنیه فرستاد تا کتاب‌های کمیاب فلسفه، هندسه، موسیقی و طب را بیاورند. محمد بن موسی خوارزمی – ریاضی دان بزرگ – جبر را از حساب جدا کرد. «دارالحکمه» کتابخانه بزرگی بود که به احتمال قوی هارون آن را بنیانگذاری و مأمون تقویت کرد و همچنان باقی بود تا بغداد به دست مغولان افتاد. آنان که از تمدن و فرهنگ بویی نبرده بودند آن را به آتش کشیدند. 


امام رضا علیه السلامو هجوم فرهنگی بیگانه 

به دنبال نهضت ترجمه آنچه مایة نگرانی بود اینکه در بین این مترجمان افرادی متعصب و سرسخت از مذاهب دیگر مانند زردشتی، صائبی، نسطوری، برهمنهای هند، رومیان وجود داشتند و این فرصتی بود برای نشر افکار مسموم خود و القاء آن به جوانان و افراد ساده دل و همین‌طور محتوای خود این کتب نیز می‌توانست شبهاتی به همراه داشته باشد. 

امام رضا علیه السلامبا آگاهی از این خطر و با حضور فعال در جلسات بحثهای علمی که توسط مأمون برگزار می‌شد، سعی کردند جلو هرگونه انحراف احتمالی را بگیرند و برتری اهل‌بیت: را نشان دهند.[2] 


هدف مأمون از برگزاری بحث‌های علمی 

در اینجا چند عقیده وجود دارد. از جمله: 

الف) اینکه هدف محکومیت امام بود. دلیلش اینکه مأمون به «سلیمان مروزی» گفت: هدف من از برگزاری جلسة بحث چیزی جز این نیست که راه را بر او – امام رضا علیه السلامببندی.[3] 

شاهد دیگر کلام امام که فرمود: هنگامی که با اهل تورات به توراتشان، با اهل انجیل به انجیل‌شان، باا هل زبور با زبورشان، با ستاره پرستان به شیوة عبرانیشان، با موبدان به شیوه پارسیشان با رومیان به سبک خودشان استدلال کرده همه را به تصدیق سخن خود وادار کنم، مأمون خواهد فهمید که راه خطا را برگزیده و یقیناً پشیمان خواهد شد.[4] 

آنچه این احتمال را تقویت می‌کند آن است که دربار مأمون تا پیش از شهادت امام، پیوسته محل برگزاری این مناظره‌ها بود؛ ولی پس از آن دیگر اثری ازاین مجالس علمی و بحث‌های کلامی دیده نشد. وقتی این محافل در از میان بردن شخصیت امام ناکام ماند، مأمون در اندیشة حذف فیزیکی امام فرورفت و سرانجام ایشان را مسموم ساخت. 

ب) مأمون خود، آدم بی‌فضلی نبود و تمایل داشت به عنوان یک زمامدار عالم در جامعة اسلامی معرفی گردد و مورد توجه قرارگیرد. او شهرت به علم دوستی داشت و فیلسوف خلفای عباسی شناخته می‌شد.[5] 


مناظرات امام با پیروان ادیان 

این مناظرات فراوان است و شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا» و علامه مجلسی در جلد 49 بحارالانوار و استاد عزیزالله عطاردی در کتاب مسند الامام الرضا جلد دوم آورده‌اند مهمترین این مناظرات عبارت است از: 

1. مناظره با جاثلیق (این کلمه لقب پیشوای عیسویان بود.) 

2. مناظره با رأس الجالوت (این کلمه لقب پیشوای یهود بود.) 

3. مناظره با هربز اکبر (این کلمه لقب پیشوای زردشتی بود.) 

4. با عمران صائبی (از پیروان حضرت یحییعلیه السلام ) 

5. با سلیمان مروزی؛ وی عالم بزرگ علم کلام در خطة خراسان بود. 

6. علی بن محمد بن جهم؛ ناصبی و دشمن اهل‌بیت:. 

7. مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره. 


تدوین حدیث در عصر امام 

امام رضا علیه السلامنیز پیروان و خواص خویش را امر به تدوین علم و احادیث می‌نمود. در مصادر روایی، کتبی به حضرت نسبت داده شده‌ است و جزء مؤلفات حضرت آورده‌اند از جمله: 

صحیفة الرضا علیه السلام 


این کتاب را «مسند الامام الرضا» نیز نامیده‌اند و بسیاری از رواة فریقین این را نقل نموده و در بعضی از مصادر، اسامی بعضی از رواة آن آمده است و نسخه‌های متعدد از آن در «صنعاء» و در «قم» تحت عنوان «کتاب ابن ابی‌الجعد» که کنیة «احمد بن عامر بن سلیمان الطائی» است، در تهران و مشهد وجود دارد.[6] 


الرسالة الذهبیة 

رساله‌ای در مسائل طبّی که امام به درخواست مأمون نوشته است و مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنویسند. لذا رساله ذهبیه نامیده شد.[7] 

مجالس الرضا علیه السلام مع اهل الایمان 

مأمون مجالس علمی و مناظرات دینی و علمی بین امام و علماء ادیان دیگر برقرار می‌نمود. امامعلیه السلام نیز فرصت را غنیمت شمرده و حقانیت، تشیع و اسلام را به اثبات می‌رساند و اعتقادات دیگران را با استدلال رد می‌نمود که بعداً یکی از پیروان امام آن مجالس را گردآوری نمود. نجاشی می‌گوید: «حسین بن محمد بن الفضل... ابو محمد شیخ من الهاشمیین، ثقة، ... صنّف مجالس الرضا علیه السلاممع اهل الادیان.» 

امالی الامام الرضا علیه السلام 

این صحیفه را «ابوالحسن علی بن علی الخزاعی» برادر شاعر بزرگ شیعی یعنی دعبل خزاعی نقل کرده است. شیخ طوسی به همین سند از این کتاب روایت نقل نموده است. 

محقق بزرگوار سید محمد رضا جلالی حسینی احتمال داده است که این همان کتابی باشد که نجاشی آن را ذکر کرده است. در مقدمه المعجم المفهرس الالفاظ احادیث البحار 20 مورد از تألیفات امام رضا علیه السلام را نام می‌برد.[8] 


کتاب الاهلیلجة 

علامة سید محسن امین فرمود: «فیه حجج بالغة و مطالب جلیلة فی علم الکلام»کتب دیگری نیز برای امام شمرده اند که عبارت است از: کتابی که وریزة بن محمد روایت کرده. کتابی به روایت علی بن مهدی، نسخه متبوعة بزرگی به روایت محمد بن عبدالله و نسخه‌های دیگر و «مسائل» به روایت معاویة بن سعید و «مسائل» به روایت حسن بن علی الوشاء و مسائل و کتب دیگری که در مجموع به بیست نسخه می رسد. 

البته برخی در صحت انتساب این کتب به امام تردید کرده‌اند از جمله: دکتر مجید معارف می‌گوید: «برخی از محققان آثاری به امام نسبت داده‌اند، از جمله: فقه رضوی، رساله ذهبیه در طب، رسالة محض الاسلام، پاسخ به مسائل ابن سنان و کتاب علل ابن شاذان که انتساب آنها مورد تردید است. » و در این بارة ارجاع داده است به تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلاماز محمد جواد فضل الله، معرفة الحدیث محمد باقر بهبودی، سیرة الائمّه هاشم معروف حسنی و مجموعه آثار نخستین کنگره امام رضا علیه السلام. وی می‌گوید: آنچه به آنان منتسب گردیده نوعاً از مجعولات غلات می‌باشد. زیرا شرایط امامان اجازه این امور را به آنان نمی‌داده است.[9] 


شاگردان امام رضا علیه السلام و تدوین حدیث 

آیت الله العظمی بروجردی1در کتاب جامع الاحادیث می‌فرماید: 

«ان عدد الکتب التی جمعت احادیث الشیعه فی زمان الامام الثامنعلیه السلام وصل الی الاربعمأئة، ثم قام جمع من فضلاء اصحاب الطبقة السادسة من اصحاب الامام الرضا علیه السلام فی جمیع هذه الاحادیث الشریفة المتفرقة فی تلک الکتب ثم جمع تلامذتهم الاجلاء من امثال علی بن مهزیار الاهوازی والحسین ابن سعید الاهوازی تلک الاحادیث فی کتابین فکانا مرجعاً لعلماء الشیعة حتی قام ثقة الاسلام کلینی فی تألیف کتابه «الکافی» و الشیخ الصدوق فی کتابه «من لایحضره الفقیه» و الشیخ الطوسی فی کتابه «التهذیب» و «الاستبصار» و بهذا قد جمعت فی‌هذه الکتب الابعة الجوامع الحدیثیه الاولیة والثانویة باحسن وجه فکانت مرجعاً لعلماء الشیعة فی تلک الاعصار و الامصار و لان جمیع احادیث تلک الاصول اجتمعت فی هذه الکتب الاربعة، قلت المراجعة لتلک الاصول تدریجیاً حتی ترکت.»[10] 

در زمان امام رضا علیه السلام 20 نفر از اصحاب امام کتاب حدیثی تألیف کرده‌اند. از جملة آنان می‌توان از حسین بن سعید (30 کتاب)، صفوان بن یحیی (16 کتاب) و محمد بن عمر الواقدی (28 کتاب) و موسی بن القاسم (15 کتاب) نام برد. شیخ طوسی آمار رجال امام را به 318 راوی رسانده است.[11] 

پی نوشت : 

1. حیات فکری و سیاسی، ص 426. 

2. سیره پیشوایان، ص 509. 

3. سیره، ص 512 و 513. 

4. همان. 

5. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 483. 

6. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44. 

7. اعیان الشیعه، ج 2، ص 26. وی می‌گوید: «له مؤلفان کثیره» بعد هفت مورد را نام ‌می‌برد. 

8. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44 و 45. 

9. تاریخ عمومی حدیث .... و مجموعه معارف، ص 313 – 314. 

10. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 1، ص 13. 

11. دروس فی‌نصوص الحدیثیة، مهریزی، ص 91. 


منبع: پایگاه آستان قدس رضوی


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|دوشنبه 94/6/2 | بدون نظر

کانال تلگرام

کانال تلگرام حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا

عضویت درسامانه پیامکی

مطالب اخیر

برچسب‌ها

دستگردقداده (217), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء (70), هیئت سیدالشهداء (40), کانون فرهنگی قرآنی مصباح (35), حسینیه سیدالشهداء (31), فرهنگسرای دستگردقداده (25), کانون مصباح دستگردقداده (25), هیئت سیدالشهداء دستگردقداده (24), دستگرد قداده (22), سیدالشهداء (20), مصباح (18), هیئت (17), حسینیه (17), کانون (17), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداءدستگردقداده (15), دستگرد (11), فرهنگسرای سیدالشهداء (11), کانون مصباح (10), هیئت سیدالشهداءدستگردقداده (9), عیدسعیدقربان (9), دعای ندبه (9), دعای (8), میلادامام حسن مجتبی(ع) (8), ولادت امام رضا(ع) (8), ولادت امام هادی(ع) (8), ندبه (7), فرهنگسرای (7), حضرت (7), حسینیه دستگردقداده (6), امام (6), قداده (6), هیئت سیدالشهداء(ع) (6), ولادت حضرت معصومه (6), کانون فرهنگی مصباح (6), کانون فرهنگی مصباح دستگردقداده (5), ویژه نامه روزعرفه (5), ماه (5), فرهنگسرای دستگرد (5), فرهنگی (5), سیدالشهدا (5), دهه کرامت (5), رجب (4), شهادت امام محمدباقر (4), فاطمیه (4), مبعث (4), میلاد (4), رسول (4), اکرم (4), ولادت امام موسی کاظم(ع) (4), ولادت (4), کانون فرهنگی قرآنی مصباح دستگردقداده (4), کانون مصباح دستگرد (3), ولادت امام کاظم(ع) (3), ویژه نامه (3), امام حسن(ع) (3), حسینیه سیدالشهداءدستگردقداده (3), ویژه نامه ها (3), فرهنگسرای دستگرد قداده (3), علی (3), شهادت امام صادق(ع) (3), عیدقربان (3), زهرا (3), شهادت (3), شهادت امام جواد (3), سروری (2), سیزده (2), سالروز تخریب بقیع (2), شهادت امام صادق (2), فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع) (2), فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (2), فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), محرم (2), قرآن (2), قرآنی (2), نامه (2), نبوی (2), های (2), فاطمه (2), حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده (2), حسین (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (2), رمضان (2), الاسلام (2), امر به معروف و نهی از منکر (2), پیامبر (2), حجت (2), اشعار (2), اطلاعیه (2), تابلو اعلانات (2), ولادت امام رضا (2), وفرهنگسرای (2), کلیپ تکان دهنده زمان می گذرد (2), کوتاه (2), کاظم (2), کانون فرهنگی قرانی مصباح (2), هیئت سیدالشهدا (2), ویژه (2), کانون فرهنگی قرآنی (1), کانون مصیاح دستگردقداده (1), کدام (1), کرامات حضرت معصومه علیها السلام (1), کراماتی از امام رضا(علیه السلام) (1), کریمه اهلبیت(ع) (1), کسب قدرت (1), کشکولی (1), کانون مصباح دستگرد قداده (1), وفرهنگسرای سیدالشهداء (1), هیئت سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (1), هیئت سیدالشهداءدستگردقداه (1), و (1), و نهی از منکر (1), ولادت امام هادى(ع) (1), ولادت پیامبر اکرم به روایت اهل تسنن (1), ولادت حضرت فاطمه معصومه (1), ویژه نامه آثار و (1), ویژه نامه اسباب بازی (1), ویژه نامه امر به معروف و نهی از منکر (1), ولایت (1), ولایتعهدی امام رضا(ع) (1), وهابی ها چه می گویند؟ (1), وهابیت (1), وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏ (1), وهابیت و تخریب قبور متبرکه (1), ویژه نامه روزه و علم (1), ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه ع (1), ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع (1), ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام (1), ویژه نامه عید سعید فطر (1), ویژه نامه میهمانی (1), ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها (1), ویژه نامه ولادت (1), ویژه نامه ولادت امام رضا(ع) (1), ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (1), یک پیوند آسمانی (1), کارت پستال وفات حضرت خدیجه (1), کارنامه عملى وهابیت (1), تابلو اعلانات محرم (1), تاریخچه و فلسفه عید قربان -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده -کا (1), تجدید عهد با غریب طوس (1), تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر (1), تحکیم خانواده (1), تخریب بقیع (1), تخریب بقیع امتداد دشمنی با مکتب وحی (1), تخریب بهشت (1), تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت (1), تربیت (1), تغذیه در ماه خدا (1), تنهاترین سردار (1), جشن مبعث (1), جمعه (1), جنگ با خدا (1), جنگ بازی (1), جوانان (1), چرا مذهب جعفرى ؟! (1), چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) (1), چند رسانه ای (1), چند رسانه ای (1), چون صبح نورانی - ویژه نامه شب های قدر (1), حاج (1), حاج احمدشفیعی (1), حجاب (1), با موضوع رمضان (1), با کیفیت HD (پیشنهاد ویژه) (1), بازتاب انوار وحی درگفتار پیشوای هشتم (1), باشگاه نام آوران دستگردقداده (1), بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام) (1), برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه (1), بررسی (1), برکات و آداب‌ مهمانی‌ (1), برگى از فضایل امام حسن(ع)‌ (1), برکات (1), بسته 143 تابلواعلانات، هفته چهارم آذر 1395 (1), بسیار (1), بقیع (1), بقیع ؛ در گذر تاریخ (1), بوستان مهردستگردقداده (1), بوی عطـر نرگس می پیچد … (1), پاسخ به شبهات و هابیون (1), پدر (1), پذیرش (1), پسرفت (1), پوستر دعای ندبه (1), پوستر عیدغدیر (1), اعلامیه (1), اعمال روز مباهله -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), اعمال روزعرفه (1), اعمال شب و روز عرفه - حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -کانون فرهنگ (1), اعمال شب و روز عید فطر (1), اعمال شب و روز عید قربان (1), اعمال مشترک دهه اوّل ماه ذی الحجه (1), افسانه ازدواج ها (1), امام حسن؛اسوه صلابت و پایداری (1), امام حسین(ع) (1), امام رضا (ع) و تشیع ایران (1), امام رضا(ع) (1), امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی (1), امام صدق (1), امام صدق - ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق(ع) (1), امام علی(ع) (1), امام کاظم(ع) (1), امر به معروف (1), 12 ربیع الاول (1), 15 عمل درپانزدهمین شب شعبان (1), 21 خرداد ماه 1394 (1), 21 مهر - 18 ذی الحجه مصادف با عید سعید غدیر-حسینیه دستگرد قداده- (1), 28صفر (1), 46 اصل در مدیریت (1), آثار و برکات زیارت امام رضا (1), آداب عید سعید فطر (1), آداب مهمانی و ضیافت (1), آداب میهمانی (1), آستان قدس رضوی (1), آغاز هفته وحدت (1), آموزش (1), آیینه رضوی (1), ابوالفضل (1), اجتماعی (1), احادیث امام محمدباقر (1), احمد (1), اربعین حسینی (1), از (1), از بندگی (1), از خون (1), از دیدگاه (1), از دیدگاه ائمه علیهم السلام (1), از فاطمه ای که معصومه بود (1), از محراب تا معراج -ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام (1), ازدواج (1), اسبابی برای انتقال (1), است؟ (1), استخردانشگاه صنعتی اصفهان (1), حدیث (1), حدیث معراج (1), تا پاکیزگی (1), حسینیه سیدالشهدا (1), حسینیه دستگرد (1), انتظار (1), انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان (1), اول (1), ایام (1), الگو (1), المبیت (1), امام حسن (ع)؛اسوه حسن و کرامت (1), امام حسن مجتبی علیه السلام (1), حضرت زهرا(ع) (1), حضرت معصومه(س) (1), حضرت مهدی(ع) (1), حلول (1), حلول ماه مبارک رمضان (1), خانواده (1), خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام-فرهنگسرای سیدالشهداء د (1), خم (1), خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی (1), خورشید شرق ؛ نگین خراسان (1), داستانها (1), داستانهای (1), دانلود (1), دانلود فایلهای صوتی-محرم1393 حسینیه دستگرد قداده (1), در اربعین چه گذشت؟ -حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -دستگردقداده (1), در باب میزبان و میهمان (1), درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (1), درس هایی از قرآن (1), درفراق امام مهدی(عج) (1), رهنمود های تربیتی امام موسی کاظم (1), روز (1), روز پیروزى بر طاغوت نفس (1), روزه (1), ریشه‏هاى تاریخى وهّابیّت (1), زمان (1), زندگانی (1), زندگانی کریم اهل بیت(ع) (1), زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام (1), زندگینامه امام صادق (علیه السلام)(1) (1), دعای روز مباهله-حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), دعوا (1), دعوت کردن،آداب دعوت کردن (1), دل نوشته ای در غربت امام زمان (عج) (1), دهه (1), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدالشهداء (1), دستگردقداده-حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده-فرهنگسرای دستگردقداده (1), دعاهای روز های ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان(2) (1), دعاهای ماه مبارک رمضان (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (1), حسینیه وفرهنگسرای دستگردقداده (1), میلادامام علی (1), میهمان (1), ندبه امام صادق(ع) (1), نماهنگ (1), نکات تغذیه ای (1), معراج پیامبر اکرم (1), معرفت (1), مقام شفاعت حضرت معصومه (1), منزلت کریمه اهل بیت نزد علما و مراجع (1), منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام) (1),