غربت ائمه بقیع(علیهم السلام)
نویسنده:براتعلى چگینی
منبع:روزنامه رسالت
فضیلت بقیع
در فضیلت بقیع احادیث و روایات متعددى از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل گردیده است از جمله اینکه در حدیثى فرمودند:”از بقیع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت مىشوند.”و در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در بقیع حضوریافتند و اهل قبور را بدینگونه خطاب مىکردند: “درود بر شما، خداوند ما و شما را بیامرزد شما پیشاهنگان ما بودید و ما هم در پى شما خواهیم آمد.”
حرم ائمه بقیع در کتب تاریخ به عنوان مشهد و حرم اهل بیت(علیه السلام) معروف گردیده است و در این حرم مطهر قبر چهار تن از ائمه هدی- امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهمالسلام- در کنار هم و به فاصله 2 تا 3 مترى این قبرها، قبر عباس عموى گرامى رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفته و در کنار آن نیز قبر دیگرى است که متعلق به فاطمه بنت اسد مىباشد. قبل از ویرانى ساختمان این حرم مطهر همه قبور ششگانه در زیر گنبد و داراى ضریح زیبایى بودند. همچنین مدفن تعدادى از همسران، فرزندان، اقوام و عشیره پیامبر اکرم و جمع کثیرى از صحابه و یاران آن حضرت و تعداد بىشمارى از شهدا و علما در این قبرستان قرار دارند.
پیشینه قبرستان بقیع
بقیع اولین مدفن و مزارى است که به دستور رسولاکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و بهوسیله مسلمانان صدراسلام بهوجودآمده است. در بقیع اولین کسى که از انصار دفن شده اسعدبن زراره و از مهاجرین عثمان بن مظعون مىباشد. سمهودى مىگوید: پس از فوت ابراهیم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن حضرت به صحابه فرمودند:”ابراهیم رابه سلف ما عثمان لاحق کنید و در کنار او به خاک بسپارید.” او مىگوید پس از دفن شدن ابراهیم در بقیع، مردم مدینه علاقهمند شدند پیکر اقوام و عشیره خود را در آنجا دفن کنند و هر یک از قبایل مدینه درختان و ریشههاى بخشى از بقیع را قطع و زمین آن را براى همین منظور آماده نمودند.
تخریب بقیع
روز هشتم شوال سال 1344هجرى قمرى روزى سیاه براى مسلمانان جهان بهشمار مىرود. در این روزها وهابیان دینناشناس حرم امامان معصوم بقیع را با خاک یکسان کردند. بنابر نقل مورخان آنچنان بقیع خراب گردید که به تپهاى از پارهسنگ و پارهآجر تبدیل شد و از کینه وهابیان به گونهاى زیر و رو گشت که به منطقهاى زلزله زده شباهت پیدا کرد. لازم به ذکر است آفات بزرگ و خطرناک در میان تمام مذاهب و آئینها کجفهمى و تندروىها وبرداشتهاى غلط وانحرافى است که به اصطلاح قرائتهاى خود ساخته از دین مىباشد که از زمانهاى مختلف در میان پیروان همان مذاهب بهوجود آمده و موجب تضعیف و تفرقه در آن مذهب شده است. یکى از این نمونههاى بارز انحرافات فکرى و برداشتهاى غلط گروه خوارج هستند. از جمله اوصاف آنها که در روایات به آنها اشاره شده، کثرت عبادت و تقید آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است بهطورى که عبادت سایر مسلمانان نسبت به عبادت آنها حقیر و کم مىباشد. ویژگى بعدى آنها این بود که بهخاطر غرور و تحجر حاضر نبودند از هیچ ناصحى نصیحت بپذیرند. از دیگر ویژگى خوارج تکفیر مسلمانان بود تا جایى که هر مسلمان متعهدى را که با عقیده و تفکرات انحرافى آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام مىدانستند.
پس از گذشت چندین قرن از ظهور خوارج و در آستانه قرن هشتم بود که نمونهاى دیگر از این انحرافات در جامعه اسلامى ظاهر شد و آن ظهور احمدبن تیمیه بود که در شام مطالبى را در مسائل اسلامى خلاف مسلمات اسلام و مخالف با فتاواى علما و پیشینیان به شکلهاى سخنرانى و مکتوب منتشر کرد. در این هنگام بود که بسیارى از علما و دانشمندان از شام و مصر و بغداد در مخالفت با نظریات او به میدان آمده و به نقد عقاید او پرداخته و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر کردند. ابن تیمیه پس از چندین بار زندانى شدن در مصر و شام، سرانجام در سال 728 هـ ق در زندان دمشق از دنیا رفت. اوضاع به همین گونه گذشت تا اینکه در قرن یازدهم در شهر نجد حجاز شخصى به نام محمدبن عبدالوهاب ظهور کرد و پس از چهار قرن بار دیگر به ترویج عقاید و افکار ابن تیمیه پرداخت. از آنجا که مردم شهر نجد افرادى دور از تمدن و معارف بودند عبدالوهاب در فعالیت خود موفق شد. یکى از مهمترین فتاواى فقهى وهابیان ،حرمت سفر براى زیارت قبور پیامبران و صالحان و حرمت تبرک وتوسل به آنان و ساختن حرم و بارگاه بر قبور آنهاست. بنابراین هرگونه توسل و تبرک جستن به ساحت پیامبران و ائمه معصومین(علیه السلام) اظهار شرک و کفر و بتپرستى محسوب و موجب حلال شدن مال و جان چنین افرادى است.
مرحوم آیتالله امین عاملى در کتابش پیرامون عقاید وهابیان مىنویسد: “اعتقاد وهابیان درباره عموم مسلمانان این است که مسلمین پس از ایمان به کفر برگشتهاند و پس از توحید به شرک گراییدهاند زیرا آنان در دین بدعت گذاشتهاند و بهجهت زیارت و تبرک جستن به انبیا و صالحین به کفر و شرک روى آوردهاند لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است.”جالب اینکه صنعانى وهابى در رسالهاش با عنوان تطهیر الاعتقادبه این حقیقت اعتراف کرده که زیارت مرقدها و آثار اولیاى خدا سیره مسلمین بوده است و آنان از زمانهاى گذشته این کار را انجام مىدادند.(1)براساس این افکار غلط و نادرست بود که آنها به هرجا و هر شهر و دیارى که دست مىیافتند قبل از هر چیز به تخریب مشاهد شریفه و بقاع متبرکه مىپرداختند، کشتار وهابیان در عتبات عالیات صحنهاى سیاه در تاریخ اسلام است.
در سال 1216 هـ ق امیرسعود با لشکرى بسیار به شهر کربلا حملهور شد و تعداد بیست هزار نفر از اهالى کربلا و زوار کشته شدند، خزانه حرم و تمام تزئینات و جواهرات حرم به تاراج رفتند. همچنین آنان به هنگام تسلط بر طائف و مکه قبور جد و عموى پیامبر، خدیجه همسر پیامبر و بسیارى از اماکن مقدسه را ویران کردند. در ماه رمضان 1344 هـ ق وارد مدینه شدند و پس از گذشت چند روز در هشتم شوال گنبد و بارگاه ائمه معصومین(علیه السلام) در بقیع را بهطورکلى منهدم کردند و از این حرم و قبور به جز قطعه سنگهایى که در اطراف قبور نصب کردند اثر وعلامتى باقى نماند. به کارگرانى که این عمل ننگین را انجام دادند مبلغ هزار ریال سعودى دستمزد پرداخت گردید. در این ماجرا تنها حرم پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) محفوظ ماند و وهابیان در ادامه هتاکىهاى خود تصمیم داشتند قبر مطهر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز تخریب کنند اما از بازتاب این کار در جهان اسلام و برانگیخته شدن احساسات مسلمانان بر ضد خویش ترسیدند و بهطور موقت از این عمل منصرف شدند. غارت اموال و طلا و جواهرات خزانه عظیم حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه بقیع یکى دیگر از اعمال شنیع این گروهک بوده است. (2)
بعضى از نویسندگان و هابى این مصونیت را اینگونه توجیه مىکنند: “که ما این گنبد را به عنوان یکى از گنبدهاى مسجد مىشناسیم نه به عنوان گنبد و بارگاه حرم پیامبر والا...” یکى از جهانگردان غربى به نام میسترکه به فاصله کوتاهى از ویرانى این حرم بقیع را دیده، ویرانى و خرابى آنجا را اینگونه ترسیم مىکند: “چون وارد بقیع شدم، آنجا را همانند شهرى دیدم که زلزله شدیدى در آن بهوقوع پیوسته و به ویرانهاى تبدیل شده است،زیرا در جاى جاى بقیع به جز قطعات سنگ و کلوخ بههم ریخته و تیرهاى چوب کهنه چیز دیگرى نمىتوان دید. ولى این ویرانىها و خرابىها در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعى بلکه با عزم و اراده انسانها بهوجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاههاى زیبا و سفیدرنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام بود،با خاک یکسان گردیده است.”
پىنوشتها:
1- تبدید الظلام، ص 389
2- لمعات الشهاب فى سیره محمدبن عبدالوهاب، ص 108
بقیع ؛ در گذر تاریخ
نویسنده : محمدامین پورامینى
لغت
بقیع در لغت به زمین گسترده و بزرگى گویند که داراى درخت باشد که یکى از آنها، بقیع "غرقد" است. غرقد، نام درختى است که در آن محیط بوده است، گرچه بعدها آن درختان را کندند، ولى اسم آن باقى ماند و این زمین، معروف به بقیع الغرقد شد.
مساحت
این قبرستان از زمان رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله تا کنون باقى است و حدود ده هزار نفر از یاران پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآله را در خود جاى داده است.
بقیع، زمین مستطیل شکلى در شرق مدینه است که 100 در 150 متر بوده، ولى بارها توسعه پیدا کرده است. برخى آن را در اصل 80 در 80 متر دانستهاند که بعدها با اضافه شدن حش کوکب و... به آن، به 150 در 100 متر رسید.
آغاز
ابورافع مىگوید: رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله در صدد تهیه مکانى براى دفن یاران خود بود و جاهاى مختلفى را در اطراف مدینه ملاحظه کرد تا آن که به بقیع الغرقد رسید و فرمود: به من دستور داده شده که این مکان را قرار دهم.
اولین مدفن در بقیع
از برخى روایات، استفاده مىشود که اولین کسى که در بقیع دفن شد، عثمان بن مظعون بود؛ همانگونه که از حضرت امیرمؤمنان على علیهالسلام روایت شده که اولین کسى که در بقیع دفن شده، عثمان بن مظعون و پس از او، جناب ابراهیم علیهالسلام، پسر پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآله بود. از برخى روایات نیز فهمیده مىشود که اولین کسى که در بقیع دفن شد، اسعد بن زراره بود. او به هنگام ساخت مسجد النبى، از دنیا رفت. ممکن است گفته شود که اولین کسانى که در بقیع دفن شدند، از مهاجران، عثمان بن مظعون و از انصار، اسعد بن زراره بوده است، و یا آن که گفته مىشود که اسعد بن زراره، در بقیع دفن شد؛ پیش از آنکه آن مکان، به عنوان قبرستان عمومى، در نظر گرفته شود.
وقفى نبودن بقیع
بقیع، یک زمین وقفى نیست؛ چون ملک کسى نبوده است و وقفیت، فرع ملکیت است؛ وپس از تصمیم براى دفن، مردم درختان آن را کندند و عدهاى هم آمدند و براى خود در آن خانه ساختند. بنابراین جلوگیرى وهابیون از بازسازى بقیع تحت عنوان وقف بودن بقیع، بهانهاى بیش نیست، علاوه بر آنکه خصوص امامان بقیع در خانه شخصى عقیل بن ابى طالب دفن گردیدند.
فضیلت بقیع
بقیع به خاطر قدوم مبارک رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام و دفن چهار تن از امامان علیهمالسلام و سایر مؤمنان، شهیدان و نیکان، داراى شرافت زیادى است. ابوحجر اسلمى از رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله، چنین روایت کرده است: کسى که در مکه یا مدینه بمیرد، مورد حساب واقع نگردد و مهاجر به سوى خدا محسوب شود و روز قیامت، با اصحاب بدر محشور مىشود همچنین از رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله، چنین روایت شده است که روز قیامت، هفتاد هزار نفر از بقیع، بىحساب راهى بهشت مىشوند؛ در حالى که صورت آنها چون ماه شب چهاردهم، مىدرخشد.
نزول یک آیه در بقیع
سیوطى از انس روایت مىکند که دو آیه "فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً" در بقیع نازل شد.
پیامبر اکرم(ص) و بقیع
رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله، به قبرستان بقیع مىرفت و مشغول دعا مىشد و براى مردگان، طلب رحمت و آمرزش مىکرد. علاوه بر این، آن حضرت هر پنجشنبه، به همراه عدهاى از مردم، به بقیع مىرفت. از این رو، فقیهان ما، فتواى مستحب بودن زیارت قبور را دادهاند. علاوه بر این، گاهى پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآله، آخر شب به تنهایى به بقیع مىرفت و براى اهل بقیع، دعا مىکرد. جالب اینجاست که جایگاه ایستادن رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله در بقیع، کنار قبور فعلى ائمه بقیع بوده است. جعفر خالد بن عوسجى، نقل مىکند که شبى در گوشه خانه عقیل بن ابیطالب، مشغول دعا بودم که امام صادق علیهالسلام از کنارم عبور کرد و مىخواست به سمت عریض برود که فرمود: این جایى که ایستادهاى، جایگاه شبانه رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله در بقیع بوده است و مىدانیم که اهل بیت علیهمالسلام، در خانه عقیل به خاک سپرده شدند.
همچنین در برخى روایات، از حضور رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله، در شب نیمه شعبان در بقیع و نیز از سجود رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله در بقیع، نماز رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله در بقیع، خواندن نماز باران در بقیع و دعاى آن حضرت در آنجا مطالبى نقل شده است. سلمان فارسى نیز مهر نبوت رسول خدا را در قبرستان بقیع دید. برخى روایات نیز از زبان رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله در قبرستان بقیع نقل شده است که برخى از آنها در فضیلت امیرمؤمنان على علیهالسلام و امام مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف است.
بقیع و عترت پیامبر(ص)
امیرمؤمنان على علیهالسلام، یک شب در بقیع، درباره اسرار حرف "با" بسم اللّه الرحمن الرحیم، تا طلوع فجر سخن گفت و به پایان هم نرسید.
محل نماز حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها در قبرستان بقیع، مشخص بود. شیخ صدوق سفارش مىکرد که پس از زیارت امامان بقیع، در مسجدى که در آن جاست و گفته مىشود که مکانى است که حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها در آن نماز گزاردهاند، دو رکعت نماز بخوانید. ظاهراً مقصود، همان بیت الاحزان است که در نزدیکى قبور امامان بقیع بوده است و وهابیان آن را تخریب کردند. بیت الاحزان حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها را باید خانه اسرار آن حضرت نامید. این جا، جایى بود که حضرت على علیهالسلام آن را براى حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها ساخته بود و آن حضرت با حسنین علیهماالسلام، در آنجا حضور مىیافت و تا شب، به گریه مىپرداخت.
امامان بقیع نیز درباره بقیع، گفتوگوهایى دارند که تفصیل آن در جاى خود آمده است.
عنایت مسلمانان به زیارت بقیع
عالمان شیعه و سنى در کتابهاى خود، مردم را به زیارت قبرستان بقیع ترغیب نمودهاند. علاوه بر فقیهان و عالمان بزرگ شیعى، شخصیتهایى از اهل سنت چون عبدالکریم بن عطاء اللّه مالکى، محمد بن شربینى، بکرى دامیاطى، فاکهى، نووى، غزالى، صالحى شامى و... به آن تصریح کردهاند.
آداب زیارت قبور ائمه بقیع(ع)
مستحب است که براى این زیارت، سه کار انجام شود؛ غسل، زیارت و خواندن هشت رکعت نماز (براى هر امام، دو رکعت.)
بنا به تصریح برخى از مراجع بزرگوار، ادب زیارت حکم مىکند که براى زیارت ائمه در قبرستان بقیع، با پاى برهنه و بدون کفش وارد شوند و زیارت کنند.
پیراستن حرم امامان بقیع(ع)
مسلمانان از دیرباز، اقدام به بازسازى و ساختن گنبد براى شخصیتهاى بزرگ اسلامى کردند که گنبد سبز پیامبر و گنبدهایى که در عراق، ایران، سوریه و... وجود دارند، شاهد این مطلب هستند و تنها وهایبان، به خاطر تحجر و کجفهمى، با این کار مخالفت کردهاند.
یکى از کسانى که اقدام به ساخت گنبد بر مزار امامان بقیع علیهمالسلام نمود، ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسى قمى اردستانى مجدالملک است. او در آخر قرن پنجم، کشته شد. همچنین الناصر لِدین اللّه، خلیفه عباسى، در سال 560 ق. اقدام به تعمیر گنبد امامان بقیع علیهمالسلام کرد و نیز ابوطالب عبداللّه بن حسین بن میرزا رفیعالدین حسینى مرعشى نیز اقدام به تعمیر و بازسازى حرم امامان بقیع نمود.
در دوره قاجاریه، محمد بن على امین السلطنه، اقدام به نهادن ضریحى از فولاد بر روى قبور نمود. او قصد داشت ضریحى نقرهاى نیز براى آنها قرار دهد که مانع کار او شدند.
سید على قطب هزار جیبى نیز آخرین ضریح فولادى را ـ که در اصفهان ساخته شده بود ـ به مدینه برد و با زحمت و سه سال معطلى در جده، بر قبور مطهر ائمه بقیع علیهمالسلام نهاد که این ضریح نیز در سال 1343 ق. توسط وهابیان از جا کنده شد و قطعاتى از آن، تا سال 1385 ه.ش بر دیوار شهداى احد وجود داشت.
مرحوم سید محسن امین مىنویسد: سلطان عبدالمجید عثمانى ـ که گنبد قبر مطهر پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآله را ساخت ـدستور داده بود که براى امامان بقیع نیز گنبدى همانند گنبد پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآله بسازند؛ ولى با مخالفت برخى از اهل مدینه مواجه شد. غیر از قبور مطهر امامان بقیع، بیتالاحزان، قبر حلیمه سعدیه، قبور دختران و همسران پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآله، قبر مالک و قبور عمههاى پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآله نیز داراى گنبد بودند که همه آنها توسط سلفیان تخریب شد.
فاجعه تخریب بقیع
همانگونه که گفته شد مسلمانان از آغاز، به قبور بزرگانشان توجه داشتند و بر فراز آنها، گنبدهایى مىساختند که از جمله آنها، گنبد قبر مطهر رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله است که از اول تا کنون، بوده است. مزار بزرگان و امامان بقیع علیهمالسلام نیز از این قاعده مستثنى نیست. ابن جبیر (قرن 6) در سفرنامه خود، بقیع را به زیبایى توصیف کرده، از گنبد زیبا و بسیار بلند ائمه بقیع، یاد کرده است. پس از او، ابن بطوطه نیز همان توصیف را دارد.
سمهودى نیز از گنبد ائمه اهلبیت علیهمالسلام، به عنوان گنبد باعظمت و بلند یاد کرده است؛ اما جریان واپسگرا و متحجر وهابى، در 8 شوال سال 1344ق. اقدام به تخریب آن نمود و به احساسات میلیونها نفر از مسلمانان، توجهى نکرد. جالب این جاست که آنها اقدام به نگهدارى از لباسها و اسباب منزل، خانه، شمشیر و تختخواب آلسعود نمودهاند و از آثار یهودیان مدینه نیز تا کنون محافظت کردهاند؛ ولى آثار رسول خدا و اهلبیت او علیهمالسلام را خراب کردند!!
عکسالعمل مسلمانان در تخریب بقیع
تخریب بقیع، با عکسالعمل شدید مسلمانان و به ویژه شیعیان جهان مواجه گردید. مسلمانان ایران، عراق، قفقاز، آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان، تاتارستان، ترکیه، افغانستان، چین، مغولستان و هندوستان، در برابر این مسئله موضعگیرى؛ کردند دولت و مجلس آن روز ایران نیز در این زمینه، موضعگیرى رسمى کرد. همچنین فقیهان و بزرگانى چون آیةاللّهالعظمى سید ابوالحسن اصفهانى، آیةاللّه شیخ محمد خالصى و آیةاللّه شهید سید حسن مدرس، این اقدام را محکوم کردند.
در کنفرانس کشورهاى اسلامى، مرحوم شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، سید امین حسینى مفتى فلسطین، و سید محمدتقى طالقانى (آل احمد) نماینده آیةاللّهالعظمى بروجردى در مدینه، شرکت کردند. همچنین مراجع و بزرگانى دیگرى مانند آیات عظام حاج شیخ عبدالکرى حائرى، حاج آقا حسین قمى، سید محسن حکیم، سید هبةالدین شهرستانى و امام خمینى قدسسرهم، در این مورد موضعگیرى کردند و امام خمینى در این زمینه، نامهاى خطاب به شاه عربستان نگاشت.
اجساد جاویدان
بدن سالم 2 تن از فرزندان امام جعفر صادق علیهالسلام ـ پس از گذشت بیش از 1000 سال از وفاتشان در بقیع دفن شده است.
یکى از آنان، اسماعیل بن جعفر علیهالسلام است که قبر ایشان پیش از درب اصلى فعلىِ قبرستان بقیع بوده است. به هنگام ایجاد خیابان ابوذر ـ که امتداد آن به بقیع رسید ـ مجبور به نقل جسد على و جعفر شدند که به هنگام خاکبردارى، قبر ویران گردید و جسد سالم ایشان یافت شد که به درون قبرستان بقیع منتقل و در ضلع شرقى شهداى حره، دفن شد. علامت قبر ایشان، پس از مدتى توسط وهابیان برداشته شد!
على بن جعفر عریضى، فرزند دیگر امام صادق علیهالسلام است که تا دوره امام جواد علیهالسلام زنده بود. قبر ایشان در عریض ـ یکى از روستاهاى اطراف مدینه منوره و نزدیک به منطقه احد ـ قرار داشت که اینجانب به زیارت آن رفته بودم، و چند سال پیش، عوامل مزدور وهابیت، اقدام به تخریب قبر ایشان نمودند؛ ولى ـ بنا به شهادت برخى از موثقین مثل حجةالاسلاموالمسلمین شیخ حسن راضى از علماى احساء و حجةالاسلام والمسلمین شیخ حسین رضوانى مسئول وقت دفتر نماینگى بعثه مقام معظم رهبرى در مدینه ـ با جسد سالم ایشان مواجه شدند که با انتقال جسد مطهرشان به قبرستان بقیع، نزدیک قبور اهل بیت علیهمالسلام دفن گردید.
منبع: شیعه نیوز /س
تخریب بقیع؛ امتداد دشمنی با مکتب وحی
نویسنده: حجة الاسلام سید محمد باقر علوی تهرانی
پیدایش وهابیت
وهابیت گروهی است که حاکمیت دینی آنان بر کشور عربستان به معاضدت و مساعدت انگلستان صورت گرفت. پیر استعمار از لحاظ مکتب و آیین، نصرانی است. خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) در خصوص دشمنی دیرینه قوم نصاری با اسلام فرموده است: «وَلَن تَرضَی عَنکَ الیَهُودُ وَلاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِع مِلَّتُهُم»(1) ای رسول ما! هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا از آنان و آئین تحریف یافته آنان پیروی کنی.
وهابیت که برگرفته از تفکرات آل عبدالوهاب است، در سال 1200 هجری قمری در عربستان حاکمیت دینی یافت در حالی که خاندان آل سعود حاکمیت سیاسی کشور عربستان را عهده دار بوده و هست. محمدبن عبدالوهاب، بنیانگذار تفکر وهابیت است. او فهم غلطی از دین اسلام داشت که اشتباهات فاحش و بسیار وی در عقاید و افکار و نوشته هایش آشکار است. او مبانی فرقه خود را از عقائد و افکار این تیمیه و این قیم جوزی گرفته است. ابن تیمیه، از بزرگان علما حنبلی در قرن هفتم و هشتم است. ابن تیمیه، برخی از رفتارهای دینی مانند زیارت و توسل را بدعت و شرک می دانست. او معتقد بود کارهایی مانند دعا، تضرع، طلب، حاجت، استغاثه و امثال آنها که نزد قبور بقیع انجام می گیرد باید منع شود و آنچه به عنوان مسجد در اطراف قبرها بنا گردیده باید ویران گردد. نیز اگر باز هم امور یاد شده انجام یابد، لازم است اثر قبر محو شود و هیچ نشانی از آن باقی نماند.
به شهادت تاریخ رفتاری که تاکنون از این فرقه صادر شده، جز برای از بین بردن مبانی اسلام و مخدوش کردن چهره آن، ثمره دیگری نداشته است.
تخریب قبور ائمه بقیع (ع)
روز هشتم شوال سالگرد حادثه ای جانکاه و تأسف بار در جهان اسلام است. واقعه ای که توسط فرقه متعصب، ضاله و تندروی وهابیت در سال 1344 هجری قمری- 87 سال قبل- در شهر مدینه ایجاد شد و آن تخریب مزار ائمه بقیع سلام الله علیهم اجمعین بود. بقیع قبرستانی است در شهر مدینه الرسول که مزار و مدفن 4 امام از امامان شیعه است: امام حسن مجتبی(ع)، امام زین العابدین (ع)، امام محمد باقر(ع)، امام جعفر صادق(ع)، به شواهد دقیق و مستند و بدون خدشه عینی و تاریخی، مزار این امامان تا این تاریخ، دارای گنبد و بارگاه بوده است اما متأسفانه بدست این فرقه با خاک یکسان گردیده است. در این سطور قصد داریم به بررسی این رفتار وهابیت بپردازیم.
مودت، مزد رسالت
این فاجعه تحقیقاً به معنای نادیده گرفتن آیه معروف مودت است. مودتی که از سوی خداوند متعال، مزد رسالت پیامبر اسلام معرفی شده و قرآن در این باره فرموده:« قُل لاَّ اَساَلُکُم عَلَیهِ إِلاَّ المَوَدَهُ فِی القُربِی»(2) ای رسول ما! بگو که من هیچگونه اجر و پاداشی از شما در برابر این رسالت درخواست نمی کنم، جز مودت اهل بیت. سوالی که باید از سران و بزرگان وهابیت پرسید این است که شما اگر بخواهید به این آیه شریفه عمل کنید و مودت خود را به ذوی القربی نشان دهید - که مسلماً این ذوی القربی، فرزندان حضرت زهرا(س) که امامان شیعه هستند، می باشند- آیا این اظهار مودت با تخریب حرم مطهر آنان سازگار است؟ آیا تخریب به معنای نادیده گرفتن این آیه نیست؟ آیا به معنای بی اجر و مزد کردن رسالت پیامبر اکرم نیست؟ البته این جماعت فقط به تخریب حرم بسنده نکرده و به تخریب شخصیت و جایگاه ائمه معصومین (ع) نیز پرداخته اند چرا که اساساً اعتقادات غلطی نسبت به معارف اسلام دارند.
حرم مطهر امامان از جمله شعائر الهی است
خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است:«وَمَن یُعَظِّم شَعَائِرَ الله فَإِنَّهَا مِن تَقوَی القُلُوب» هرکس شعائر الهی را تعظیم و تکریم نماید آن نشانه تقوای دلهاست.(3) شعائر جمیع شعیره به معنای علامت و نشانه است. مسلماً و قطعاً و بدون تردید مراد از شعائر الله، نشانه ها و علامتهای وجود خداوند نیست. چرا که همه ی عالم نشانه وجود خداوند است و اکرام و تعظیم هر آنچه که در نظام هستی موجود است، نشانه تقوی نیست. علما و دانشمندان نیز قائل به این امر نیستند.
مراد از شعائر الله، نشانه ها و علامتهای دین خداست که اگر این نشانه ها اکرام شود و تعظیم گردد، نشانه تقوی است. بر این اساس، شعائرالله در آیات زیر تفسیر شده است.
«إِنَّ الصَّفَا وَالمَروَهَ مِن شَعائِرِ اللهِ» (4) دو کوه صفا و مروه از نشانه های الهی است.
«وَالبُدنَ جَعنَا لَکُم مِن شَعائِرِاللهِ» (5) شتر فربه را برای شما از نشانه های الهی قرار دادیم.
بدستور الیه در مناسک حج و در اعمال حج قرآن، زمانی که فرد قصد احرام دارد باید از میقات آماده شود و لباس احرام بپوشد و لبیک گویان راهی انجام اعمال شود. صورت دیگری نیز برای احرام این حج وجود دارد که احرام حالت قبلی را ندارد. در این حالت، فرد باید شتری را آماده و تجهیز کند و همراه خود بیاورد تا اعمال را انجام دهد و سپس آن را ذبح کند. در مورد این شتر چند نکته باید رعایت شود. اول اینکه از آن سواری نگیرند. دوم اینکه آن را خرید و فروش نکنند و سوم، علامتی بر روی آن بگذارند تا اگر گم شد، مردم بدانند که این شتر برای قربانی در حج قرآن آماده شده و آن را خرید و فروش نکنند. این شتر از آن جهت که برای قربانی آماده می شود تا آیین الهی بجا آورده شود، از مصادیق شعائر الهی بحساب می آید. طبق آیه شریفه، چون نمادی برای انجام اطاعت فرمان خداوند است، قابل تکریم است و این تکریم همان مواردی است که ذکر شد. مفصل این بحث در مباحث فقهی و در باب حج قابل پیگیری است.
اما...
آیا مزار اهل بیت که فرزندان رسول خدا هستند و در عبودیت و بندگی حضرت حق و نیز در فضائل و مناقب بی همتا و بی بدیل هستند از شعائر الهی نیست؟ مؤمنان و مجاهدان دین خدا در سایه تلاش آنان و مجاهدتهای آنان به دین مبین اسلام گرایش پیدا کردند، پس چگونه است که مزار آنان از شعائر نباشد؟ کدام عقل سلیمی می پذیرد که قربانی کردن با خصوصیات ذکر شده از شعائر باشد، تکریم و تعظیم آن لازم است. آیا این تکریم با تخریب حرم مطهر آنان سازگار است؟ ما از وهابیون سوال می کنیم که آیا حفظ این بقاع را از مصادیق آیه نمی دانید؟
مکانهای مقدس از منظر قرآن و عقل
سوال دیگری که از آنان داریم اینست که ساختن بنا یا مسجد بر قبور اولیا الهی چه اشکالی دارد؟
از دو منظر قرآن و عقل به بررسی این امر می پردازیم.
* از منظر قرآن
- حضرت حق درباره ی حضرت ابراهیم این بزرگ منادی توحید فرموده است:«وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ اِبراهِیمَ مُصَلَّی»(6) از مقام ابراهیم عبادتگاهی برگیرید. خداوند امر کرد که بر محل استقرار حضرت ابراهیم(ع)، در آنجا که ایستاد و به کمک حضرت اسماعیل(ع) کعبه را بنیان نهاد، بنایی ساخته شود. نام آن را مقام ابراهیم گذاردند تا یاد آن پیامبر الهی زنده بماند. چون خداوند امر کرده، پس این کار به هیچ وجه شرک نیست بلکه توحید عبادی است و عین اطاعت از خدای سبحان است.
- در مورد اصحاب کهف، وقتی داستان آنان معلوم گردید، قرآن چنین نقل می کند:
«فَقالُوا ابنُوا عَلَیهِم بُنیَاناً رَّبُهُم أَعلَمُ بِهِم قَالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلَی أَمرِهِم لَنَتَّخَذَنَّ عَلَیهُم مَسجِداً»(7) درباره مدفن آنها نزاع کردند که چه کنیم؟ گروهی گفتند بر روی قبر آنها بنایی بسازیم. گروه دیگر که در این کار پیروز شده بودند گفتند مدفن آنان را مسجد می سازیم. قرآن کریم هر دو نظریه را مطرح می کند بدون آنکه از کار آنها انتقاد کند و یا لحن اعتراض آمیزی نسبت به نظر آنها داشته باشد. جریان را نقل کرده و با آن مخالفت نکرده، یعنی درست بودن آن عمل را امضاء فرموده است.
پس اولاً خداوند با اینکه بر مزار اهل ایمان مسجدی ساخته شود تا او را عبادت کنند موضع مخالفی ندارد و آن را عملی شرک آلود نمی داند. ثانیاً ساختن مسجد بر مزار اولیا الهی، عملی بوده که در امتهای پیشین نیز رایج بوده است.
*از منظر عقل:
عقل هم مخالفتی ندارد. در کشورهای مختلف برای یادبود سربازانی که در راه دفاع از میهن خود کشته شده اند، بنایی بر سر مزار آنان می سازند تا این جانفشانی را تکریم کرده و قدردان زحمات کشته شدگان باشند. این عمل نه تنها مذموم نیست بلکه از نظر عقل ممدوح و قابل ستایش است.
فتوای بزرگان وهابیت
وهابیت در خصوص صدور فتاوی بدون مبنا، هیچگونه ابایی ندارند. نمی دانیم که این فرقه دست ساز انگلیسی بر چه اساسی فتوی صادر می کند. نمونه بارز آن که منجر به تخریب قبور امامان بقیع شده اینست:
ابن قیم جوزی از شاگردان این تیمیه در کتاب زادالمعاد فی هدی خیر العباد، در صفحه 661 چنین فتوا داده است:«یَجبُ هَدمُ المَشاهِدِ الّتی بنیت علی القبور و لا یجوز ابقاعها بعد القدرة علی هَدمِها و إبطالِهَا یَوماَ واحِداً» ویران کردن نشانی که روی قبور ساخته شده، واجب است و پس از رسیدن به قدرت باید منهدم و ویران شود و باقی گذاشتن آن حتی برای یک روز هم جایز نیست.
ای فتوی نه فقط متعلق به او بلکه متعلق به همه کسانی است که به این فرقه اعتقاد دارند. اما ذکر سند از این شخص صورت گرفته است. نکته بسیار مهمی که از این فتوی آشکار می شود اینست که وهابیت اگر هنوز مزار پیامبر اکرم را تخریب نکرده، چون قدرت لازم برای انجام این کار را ندارد. از جهان اسلام - شیعه و سنی- می ترسند و گرنه طبق این فتوی، ابائی از تخریب ندارند.
پی نوشت ها :
1)بقره/120.
2)شوری/23.
3) حج/32.
4) بقره/158.
5) حج/36.
6)بقره/125.
7) کهف/21.
منبع: ماهنامه راه قرآن، شماره35.
تخریب بهشت - ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع
برخی موضوعات ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع -جهت ورود بر روی موضوعات کلید کنید
تمامی حقوق این اثر متعلق به موسسه فرهنگی و هنری نور راسخون وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه می باشد.
عید فطر و نقش آن در تحولات فردی و اجتماعی
نویسنده : عبدالکریم پاکنیا
روز بازگشتبه فطرت
در فرهنگ اسلامی اولین روز ماه شوال به عنوان عید فطر و جشن بازگشتبه فطرت معین شده است، زیرا مسلمانان روزهدار در طول ماه رمضان با ارتباطهای پی در پی با خداوند متعال و استغفار از گناهان به تصفیه روح و جان خویش همت گماشته و از تمام آلودگیهای ظاهری و باطنی که بر خلاف فطرت آنهاست، خود را پاک نموده و به فطرت واقعی خود برمیگردند. امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز از همین زاویه به عید فطر مینگرد و با اشاره به روز عید میفرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه وشکر قیامه وکل یوم لا یعصی الله فهو عید (1) ; این عید کسی است که خدا روزهاش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرمانی نشود، آن روز عید است. »
بلی روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتیها و پلیدیها و روز غلبه بر شیاطین، روز عید است . عید فطر روز بازگشتبه فطرت است، این معنا رامیتوان از لغت «عید فطر» هم فهمید، چرا که «عید» به معنای بازگشت و «فطر» به معنای «فطرت و طبیعت» است .
مسلمانان در این روز در اثر یک ماه ضیافت و مهمانی خداوند به صفای باطن دستیافته و در حقیقت، شخصیت واقعی خویش را بازیافتهاند، آری، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهای جهل و نادانی و غفلتبه انواع گناهان و معصیتها مبتلا شده و از حقیقتخود دور میشود و در نتیجه دچار خودفراموشی و خدا فراموشی میگردد . اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضای معنوی آن ماه و تلاشهای خویش به یک زندگی نوین دست مییابد، که میتوان آن را «بازگشتبه خویشتن» نامید .
در روز عید فطر گوئی یک مسلمان از نو متولد میشود، چرا که طبق گفتار امیرمؤمنان علیه السلام، روزهداران در شب عید فطر از تمام آلودگیها و پلیدیها پاک شدهاند و کمترین پاداش خود را که پاکی و پاکیزگی است دریافت نمودهاند . آن حضرت چنین میفرماید: «واعلموا عباد الله! ان ادنی ما للصائمین والصائمات ان ینادیهم ملک فی آخر یوم من شهر رمضان: ابشروا عباد الله! فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون (2) ; ای بندگان خدا! بدانید که کوچکترین چیزی که برای مردان و زنان روزهدار است، این است که فرشتهای در روز آخر ما مبارک رمضان به آنها ندا میدهد: ای بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال ] تمام گناهان گذشته شما را آمرزید، پس بنگرید که بعد از این چگونه عمل خواهید کرد .»
شیخ مفید مینویسد: اینکه روز اول ماه شوال عید اهل ایمان قرار داده شده است، به خاطر این است که آنان برای قبولی اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از اینکه خداوند متعال گناهانشان را بخشیده و بر عیبهای آنان پرده کشیده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسیده است که ثوابهای بسیاری برای روزهداران عطا خواهد کرد و از اینکه مؤمنین در اثر تلاشهای شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهی نزدیک شدهاند، حالتسرور و نشاط دارند . در این روز غسل معین شده و این علامت پاکی از گناهان میباشد، عطر زدن و بوی خوش استعمال کردن و لباس زیبا و تمیز پوشیدن و به صحرا رفتن و زیر آسمان نماز خواندن همهاش علامتشادی و سرور و از روی حکمت میباشد (3).
مراتب روزهداران در عید فطر
بدون تردید تک تک مسلمانان با فرا رسیدن عید سعید فطر نوعی شادی و لذت درونی در خود احساس میکنند، اما استقبال مسلمانان از روز عید فطر یکنواخت و مساوی نیست . زیرا هر کسی نسبتبه معرفت و ایمان خود به این عید بزرگ و با عظمت مینگرد و از آن بهره میگیرد . زمینهها، ذهنیتها، مراتب ایمان و عوامل دیگری در نگرش و انگیزه افراد دخالت دارد .
به همین جهت عارف واصل میرزا جواد آقا ملکی تبریزیقدس سره (4) روزه دارانی را که به عید سعید فطر وارد میشوند، به پنج گروه تقسیم میکند و نوع نگرش آنان رانسبتبه این روز با عظمت توضیح میدهد . ایشان در مورد پایینترین مراتب استقبال کنندگان از عید فطر مینویسد: «گروهی از روزهداران حقیقت روزه را نشناختهاند و با زحمت و تکلف از خوردن و آشامیدن و سایر مبطلات خود داری میکنند و این را نوعی طاعت میشمارند و خود را منتدار خداوند میدانند . آنان از اعضاء و جوارح خود مراقبت نکرده و با دروغ و غیبت و بهتان و افترا و دشنام، به آزار دیگران پرداخته و زحمات خود را هدر میکنند و در نزد خدای عالمیان منزلتی ندارند، مگر اینکه حضورشان در روز عید برای حسن ظن به عنایتخدای بزرگ باشد و در نمازگاه خود در روز عید فطر از گناهان استغفار نموده و طلب آمرزش کنند .»
وی عالیترین مرتبه استقبال کنندگان از عید فطر را از آن روزهداران عارفی میداند که لذت ندای خدای «جل جلاله» ، رنج گرسنگی و تشنگی و شب زنده داری را از یاد آنان برده و با شوق و شکر بلکه با وجد و سکر (5) آن را پیشواز نموده، در سرعتسیر و سلوک و پیشروی به سوی خیر، جدیتبه خرج داده و از عمق جان به ندای رب الارباب لبیک گفتهاند .
خداوند متعال اعمال را از این گروه به حسن قبول میپذیرد و آنها را به مقام قرب نزدیک مینماید و در پیشگاه صدق در جوار خود با اولیاء و اصفیاء مینشاند و از «جام اوفی» به آنها میچشاند و به مقام «او ادنی» میرساند (6) . آری، در حقیقت در سحرگاه عید فطر اولیاء الهی با حضرت حق چنین نجوا دارند:
ای عید عاشقان به حقیقت جمال تو
هر لحظه عیدیی رسدم از وصال تو
عید کسان غره شوال و عید من
آن ساعتی بود که ببینم جمال تو
حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی در مورد ابعاد اقتصادی و اجتماعی عید فطر می توان به پرداخت زکات فطره به عنوان عاملی ارزشمند برای فقرزدایی، توسعه اقتصادی و حل مشکلات اجتماعی در جامعه اسلامی اشاره نمود . افزون بر اینکه در کنار کمک به فقراء، موارد مصرف دیگری نیز برای زکات فطره در اسلام منظور شده است که از جمله آنها احیای روحیه همیاری و تعاون، رسیدگی به وضع بهداشتی، درمانی و فرهنگی مسلمانان میباشد . از زکات فطره میتوان قرض بدهکاران حقیقی و افرادی را که در راه معصیت و خلاف بدهکار نشدهاند، پرداخت نمود . در ساختن مسجد، مدرسه، پلها و راهها و بیمارستانها و برطرف کردن سایر نیازهای مسلمانان نیز میتوان از این بودجه مردمی استفاده کرد .
همچنین با این بودجه میتوان باورهای دینی و اعتقادات مسلمانان ضعیف الایمان را تقویت نمود و کسانی را که در معرض شبهات و وسوسههای دشمنان قرار دارند یاری کرد .
مسلمانان با عمل به این موارد که با پرداخت زکات فطره انجام میشود، در حقیقتبه بخشی از دعاهای ماه رمضان - که در مدت یکماه بعد از نماز زمزمه میکردند - ، در روز عید فطر جامه عمل میپوشانند . گذشته از اینها، پرداخت زکات فطره که با نیت عبادت و تقرب به خداوند متعال انجام میشود، نوعی بهرهگیری از مادیات برای رسیدن به معنویات است .
بدین جهت گفتهاند که قبول روزه موکول به پرداخت زکات فطره میباشد، چرا که دادن زکات موجب جدایی از تعلقات مادی و هواهای دنیوی و نفسانی است و انسان مؤمن برای دوام فطرت الهی خویش و بازگشتبه عهد فطری «الست» از هر آنچه رنگ تعلق دارد، باید رها و آزاد باشد و زنجیر مادیات را از پای خود برکند تا سبک بال به سوی خداوند گام نهد . همچنانکه امام علی علیه السلام فرمود:
«تخففوا تلحقوا (7) ; سبکبال باشید تا [به مقصد] برسید .»
رسیدن به وصال حق باگران باری و تعلقات بسیار سازگار نیست . خداوند متعال میفرماید: «قد افلح من تزکی وذکر اسم ربه فصلی» (8) ; «همانا رستگار شد کسی که [با پرداخت زکات، ] خود را تزکیه نمود و آنکه نام پروردگارش را یاد نموده و سپس نماز خواند .»
یکی از مصادیق این آیه، عید فطر و زکات فطره میباشد . در روایات آمده است که همواره رسول خدا صلی الله علیه و آله روزهای عید فطر قبل از رفتن به مصلی فطره را تقسیم میکرد و این آیه را میخواند (9) .
تعظیم شعائر اسلامی
خداوند متعال میفرماید: «ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» (10) ; «هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست .»
تعظیم شعائر الهی یکی دیگر از ویژگیهای عید سعید فطر میباشد . شعار تکبیر و تهلیل و تحمید و تقدیس از جمله اعمالی است که به روز عید جلوه خاصی میبخشد .
یک مسلمان باید از راههای مختلف ندای حیاتبخش توحید را به گوش جهانیان برساند، که یکی از آن راهها بیان شعارهای مذهبی است . رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید: «زینوا اعیادکم بالتکبیر (11) ; عیدهای خود را با [شعار] تکبیر زینت دهید .» و در حدیث دیگری میفرماید: «زینوا العیدین بالتهلیل والتکبیر والتحمید والتقدیس (12) ; عیدهای فطر و قربان را با شعارهای لا اله الا الله و الله اکبر و الحمدلله و سبحان الله زینت دهید .»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خود نیز چنین میکرد . آن حضرت در روز عید فطر از منزل بیرون میآمد و تا رسیدن به مصلا با صدای بلند، شعار «لا اله الا الله» و «الله اکبر» سر میداد و حتی در میان خطبهها و قبل و بعد از آن با صدای رسا این کلمات را تکرار مینمود . حضرت رضا علیه السلام در مورد علت تکبیرهای زیاد در روز عید فطر میفرماید: «تکبیر، تعظیم و زرگداشتخداوند متعال است و نوعی تشکر از هدایتها و نعمتهای پروردگار جهانیان میباشد . (13) »
تقویت وحدت مسلمانان
اجتماع روز عید فطر میتواند در پیوند و همدلی مسلمانان نقش آفرین باشد . آنان در گردهمایی روز عید فطر و قرار گرفتن در کنار هم، از نظرات، مشکلات و گرفتاریهای همدیگر آگاه میشوند . در این گردهمایی بغضها و کینهها تبدیل به دوستی و همدلی میشود و مؤمنان در یک صف واحد احساس اتحاد و نزدیکی بیشتری به همدیگر میکنند .
عید فطر از سویی حکایت از پیوند معنوی انسان با خدای خویش دارد و از سوی دیگر حکایتگر ارتباط وی با همکیشان خود است.
حضرت سجاد علیه السلام روز عید فطر را روز جشن و شادی و اجتماع و همیاری مسلمانان نسبتبه یکدیگر میداند و میفرماید: «اللهم انا نتوب الیک فی یوم فطرنا الذی جعلته للمؤمنین عیدا وسرورا ولاهل ملتک مجمعا ومحتشدا (14) ; پروردگارا! ما به سوی تو برمیگردیم در روز عید فطرمان که آن را برای اهل ایمان روز عید و شادی و برای اهل ملتخودت روز اجتماع و همیاری قرار دادی .»
حضرت رضا علیه السلام در مورد نقش عید فطر در تحولات معنوی، اقتصادی و اجتماعی جامعه میفرماید: «انما جعل یوم الفطر العید، لیکون للمسلمین مجتمعا یجتمعون فیه ویبرزون لله عزوجل فیمجدونه علی ما من علیهم، فیکون یوم عید ویوم اجتماع ویوم زکات ویوم رغبة ویوم تضرع و . . . فاحب الله عزوجل ان یکون لهم فی ذلک مجمع یحمدونه فیه ویقدسونه (15) ; روز فطر، عید مقرر شده تا مسلمانان در این روز گرد هم آیند و برای خداوند ظهور کنند و او را به خاطر نعمتهایش تعظیم کنند . پس این روز، روز عید، روز اجتماع، روز فطر، روز زکات، روز رغبت و روز تضرع و . . . است . پس خداوند بزرگ دوست دارد که مسلمانان در چنین روزی اجتماعی داشته و در آن، او را ستایش کرده و مقدس بدارند .»
عید فطر و حرکتهای سیاسی
در طول تاریخ، اجتماع روز عید فطر آنچنان مهم و تحول آفرین بوده که رهبران سیاسی نیز از آن بهره گرفتهاند . در این مورد میتوان از حرکتسیاسی ابومسلم خراسانی و شورش وی بر علیه دستگاه خلافتبنی امیه نام برد . وی به سلیمان بن کثیر دستور داد به اقامه نماز عید فطر و ایراد خطبه بر علیه امویان بپردازد .
سلیمان نیز انقلاب و شورش بر علیه سلطنت اموی را در خطبه نماز عید فطر اعلام کرد . به این ترتیب آنان در سال 129 ق در روز عید فطر در شهرهای ماوراء النهر به پا خاسته و قیام خود را اعلام کردند (16) و در مدت کوتاهی سلسله بنی امیه را منقرض ساختند .
حرکت امام رضا علیه السلام برای نماز عید
در این میان حرکت معنوی، اجتماعی و سیاسی حضرت رضا علیه السلام برای نماز عید اهمیتخاصی در تاریخ اسلام دارد . این حماسه جاویدان نشان میدهد که اگر پیشوایان معصوم علیهم السلام و بزرگان دین و رهبران صالح در جوامع مسلمان فرصت مییافتند و میتوانستند از نمازهای عید فطر و قربان بهره برداری کنند، چه نتایج پرباری برای مسلمانان داشت .
برای آشنایی خوانندگان گرامی با عظمت این حرکت و نقش آن در تحولات معنوی و سیاسی جهان اسلام و همچنین توجه به سیره اهل بیت علیهم السلام در اجرای مراسم عید فطر و قربان خلاصهای از آن واقعه را میخوانیم:
بعد از جریان ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام، عید فرا رسید . مامون با اصرار زیاد از آن حضرت خواست تا برای اجرای مراسم عید حضور یابد و ضمن اقامه نماز عید خطبه بخواند . امام رضا علیه السلام به فرستاده مامون فرمود: شروطی را که میان من و تو در پذیرفتن امر ولایتعهدی بود، خودت میدانی [ . بنا، بر این بود که من از این گونه امور معاف باشم] . مامون پیغام داد که: من میخواهم با این عمل دل مردم آرامش یابد و فضیلتشما را بشناسند .
پیغامها از سوی مامون و امتناع حضرت رضا علیه السلام پیوسته ادامه داشت تا آنکه حضرت رضا علیه السلام در اثر پافشاری خلیفه فرمود: دوست دارم مرا از این امر معاف داری و اگر معاف نمیداری، من همچنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام برای نماز عید بیرون میآمدند، خواهم آمد . مامون گفت: هر طور که دوست داری بیرون بیا و مراسم عید را به انجام برسان . آنگاه دستور داد سرداران و تمام مردم صبح زود در مقابل منزل مسکونی حضرت رضا علیه السلام اجتماع نمایند . با انتشار این خبر مردم مرو مشتاقانه برای شرکت در مراسم و بهرهگیری از وجود حضرت رضا علیه السلام خود را آماده کردند . هنگامی که خورشید طلوع کرد، امام علیه السلام غسل نمود و عمامه سفیدی را که از پنبه تهیه شده بود بر سر گذاشت و یک سر آن را روی سینه و سر دیگر را میان دو شانه انداخت . دامن را به کمر زد و به همه پیروان و دوستدارانش دستور داد چنان کنند . آنگاه عصای پیکان داری به دست گرفت و از منزل بیرون آمد . آن حضرت در حالی که پا برهنه بود و پیراهن و سایر لباسهایش را به کمر زده بود، به همراه غلامان و یاران نزدیک خویش - که آنان نیز چنین کرده بودند - به همین شکل از منزل به سوی مصلا حرکت کردند .
موقع خروج از منزل، امام رضا علیه السلام سر به سوی آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گفت، این تکبیرها آن چنان با صلابت و روحانیتخاصی ادا میشد که گویی آسمان و در و دیوار با نوای حضرتش هم آواز هستند . سرداران و نظامیان و سایر مردم که با آمادگی و آراستگی تمام در بیرون منزل صف کشیده بودند، هنگامی که امام رضا(ع) و یارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پیروی از امام رضا علیه السلام و هماهنگ با او فریاد تکبیر سردادند .
شهر مرو یکپارچه فریاد تکبیر سر داد و به دنبال آن از گریه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بیت علیه السلام به لرزه در آمد، سرداران هنگامی که حضرت را با آن حال دیدند از مرکبهای خود پیاده شدند و کفشهای خود را در آورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام علیه السلام به راه افتادند . حضرت رضا علیه السلام پیاده راه میرفت و هر ده قدم یک بار میایستاد و سه تکبیر میگفت .
یاسر خادم میگوید: در این حال ما خیال میکردیم که آسمان و زمین و کوه با او هم آواز گشته است، شهر مرو یکپارچه گریه و شیون بود، فضل بن سهل ذوالریاستین با مشاهده این اوضاع به مامون گفت: اگر [امام ] رضا علیه السلام با این وضع به مصلا برسد، مردم مجذوب او خواهند شد [و ممکن استبا یک اشاره طومار حکومت را در هم پیچند، ] به نظر من بهتر است که از او بخواهی تا برگردد .
مامون هم فورا کسی را فرستاد واز حضرت رضا علیه السلام در خواست نمود تا از میانه راه برگردد . امام رضا علیه السلام هم کفشهای خود را طلبید و سوار مرکب شده، به منزل مراجعت کرد . (17)
این روایت گذشته از اینکه تدبیر و دوراندیشی حضرت رضا (ع) را برای شکستسیاستهای شیطانی مامون نشان میدهد، چگونگی اجرای مراسم باشکوه عید در سیره اهل بیت7 و کیفیتیک نماز واقعی عید را بیان میکند
پی نوشت :
1) نهج البلاغه، حکمت 428 .
2) امالی شیخ صدوق، ص100 .
3) مسار الشیعة، ص30 .
4) ایشان که استاد اخلاق و عرفان برجستهای در حوزه علمیه قم بود، در سال 1343ق به دیار حق شتافت . در مکتب تربیتی این عارف فرزانه بزرگان فراوانی تربیتشدند که از جمله آنها میتوان از حضرت امام خمینیقدس سره، آیت الله مرعشی نجفیقدس سره، شیخ اسماعیل تائب تبریزی، آخوند ملا علی معصومی و میرزا عبد الله شالچی تبریزی نام برد . در مورد مقام عرفانی و جذبه این استاد کامل عرفان همین قدر کافی استبدانیم که حضرت امام خمینیقدس سره آنگاه که پس از یکدوره طولانی تبعید، در اوج عزت و افتخار از پاریس به ایران مراجعت کرده و به شهر قم وارد شد، در اولین فرصتبه مزار شیخان رفته و در کنار قبر استادش حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی حاضر شده و در کنار آن نشست، آنگاه به نشانه تواضع و حقشناسی، تحت الحنک عمامه خود را باز کرد - و با آنکه همیشه دستمال همراه داشت - با گوشه عمامه خود غبار سنگ استاد عارف را زدود و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداخت .
5) سکر، یک اصطلاح عرفانی است و عبارت است از یک نوع کیفیت نفسانی که موجب انبساط روح است و آن بواسطه غلبه سروری است که هرگاه عشق و محبتسالک به آخرین درجه برسد، بر وی عارض میشود . او در آن حال بر قوای حیوانی و نفسانی خویش چیره میگردد و حالتبهت و سکر و حیرت پدید میآید و این حالت، عارف سالک را مبهوت و متحیر و سرگردان میکند . در شرح کلمات باباطاهر آمده است که سکر حقیقی آن است که سالک در فنا مقام گیرد .(فرهنگ علوم عقلی، ص300).
6) برگرفته از المراقبات، ص334 .
7) نهج البلاغه، خطبه 21 .
8) اعلی/14 و 15 .
9) تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 سوره اعلی .
10) حج/31 .
11) کنزالعمال، ح24094 .
12) همان، ح24095 .
13) عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص122 .
14) صحیفه سجادیه، دعای 45 .
15) وسائل الشیعه، ج7، ص481، ح4 .
16) تاریخ طبری، ج6، ص26 .
17) اصول کافی، مولد ابی الحسن الرضا علیه السلام، حدیث 7 .
برگرفته از : ماهنامه مبلغان، شماره 35
منبع: سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
/س