ماه رجب ، جویباری از بهشت
ایام مقدس
اگرچه اجزاء زمان همانند یکدیگرند، خداوند متعال برخی امور یکسان را از طریق اعطای حرمت و قداست افزونتری به آنها، از ویژگی خاصی برخوردار ساخته که دیگر امور از این خصوصیتبیبهرهاند، امتیاز دادن به پارهای از ماهها به لحاظ برخورداری این ایام از حرمتی بیشتر، از آن جهت است که خداوند متعال حرمت را در این اوقات سختتر و ناخوشایندتر از هتک حرمت در سایر ماهها مقدر فرموده که عصیان در برابر حق و ارتکاب گناه در چنین ایامی مجازاتی شدیدتر در پی داشته و اعمال حسنه در آنها پاداشی دو چندان را برای صاحبش به ارمغان میآورد، برخی مؤمنان و وارستگان به درک و حرمت نهادن چنین اوقاتی شائقند و سعی بر آن دارند که از طریق ذکر، عبادت و دعا این مقطع از زمان را احیا کرده و در واقع یک تمایل درونی برای برخورداری از فضائل چنین لحظاتی گرانبها را در خود احساس مینمایند و به شکوفایی آن مبادرت میورزند، وقتی خداوند متعال خواستار آن است که با بنده خود از در دوستی و عاطفه درآید او را در اوقات و فرصت های پرفضیلتبا اعمالی برتر، والا و شایسته مشغول مینماید.
بنابراین آن که آهنگ دریافت مهر الهی را در اعماق قلب خویش میپروراند ضرورت دارد تمام توان خویش را به کار گیرد تا در چنین اوقات فروزانی در غفلتبه سر نبرد چرا که چنان اوقات شریفی موسم خیرات و سوداگریهایی است که منافع فراوانی را برای او به دنبال میآورد، در غیر این صورت از پیروزی و رستگاری محروم میماند و از قافله پرهیزگاران فاصله میگیرد .
رشته رحمت
هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازدهگانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداستبرخوردار میباشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم» (1) یعنی برخوردار از حرمتیاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام میباشد . رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودهاند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلتبه پایه آن نمیرسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور میگردد .» (2)
امام هفتم (علیه السّلام) فرمودهاند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرینتر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد . (3) از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب» میگویند زیرا که رحمتخداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته میشود پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبة (4) .
اعراب وقتی که دریاها مواج میشد، رودها جاری میگردید و درختان رشد و نمو میکرد میگفتند موسم رجب است و آن را تعظیم مینمودند و طی آن از جنگ و خونریزی اجتناب مینمودند و «رجبته ترجیبا» به معنای بزرگداشت میباشد و این ماه را به «مضر» اضافه میکردند و میگفتند: «رجب مضر» زیرا قبیله «مضر» بیش از سایر قبایل به این ماه حرمت مینهادند . (5) در روایات منقول از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت (علیهم السّلام) نام هایی برای «رجب» ذکر شده است از جمله آنها «رجب الفرد الاصب» میباشد، زیرا در این ماه رحمت الهی همچون بارانی که از آسمان میآید بر بندگانش فرو میریزد، به این ماه «اصم» هم گفتهاند زیرا از نظر فضیلت کمتر ماهی به آن میرسد و حتی در زمان جاهلیت مورد تعظیم و احترام اعراب بوده و حرمت آن را نگه میداشتهاند . رجب به «شهر الاستغفار» هم معروف است زیرا در این زمان عباد خداوند با طلب آمرزش و مغفرت از سیئات فاصله میگیرند و به رحمت الهی نزدیک میشوند و در واقع در این جویبار روح و روان خویش را از هرگونه آلودگی منزه ساخته و رذائل و خباثتها را از قلب خود میزدایند، در برخی منابع روایی این ماه را «شهر امیرالمؤمنین (علیه السّلام)» نامیدهاند یعنی ماه ولایت زیرا در سیزدهم رجب ولادت آن امام متقین و پیشوای پرهیزگاران روی داده است همچنان که شعبان را ماه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و رمضان را ماه خدا گفتهاند، رجب را «حبل الهی» نیز نامیدهاند، زیرا ریسمان رحمت الهی و لطف ربوبی برای بندگان از عالم ملکوت آویخته میشود تا هر کس بخواهد توسط آن به مقام قرب راهی یابد، (6) از خاتم رسولان روایتشده است: خداوند را در آسمان هفتم فرشتهای به نام «داعی» است، هرگاه ماه رجب فرا برسد در تمامی لیالی آن از آغاز تا بامداد این ملک چنین ندا میدهد: ذاکران، مطیعان، مستغفران، توبه جویان، مژده، مژده، بشارت، بشارت، من مانوس با کسی هستم که با من همنشین شود و مطیع کسی هستم که از من پیروی کند، بخشنده آنم که از من طلب بخشش کند، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است، هر کس مرا در این ماه بخواند او را اجابت میکنم و هر فردی که از من چیزی بخواهد خواستهاش را برآورده مینمایم، هر کس از من راه بخواهد، هدایتش مینمایم، این ماه را رشته پیوند میان خود و بندگانم قرار دادهام، هر که بدان دستیازد، به من رسد . (7)
اوقات مراقبت
ماه رجب حاوی ارزشهایی معنوی و فواید ملکوتی است که متاسفانه به تدریجسنتحسنه توجه به قداست ایام سال در نزد مردم کم میشود و رو به تحلیل میرود، در گذشته در زندگی مردم و بخصوص اهل ایمان و تقوا این آداب روحانی جاری و ساری بود و کودکان و فرزندان با انس نسبتبه چنین مواقعی تربیت میشدند و طراوت و عطر اذکار و عبادات و مراسم معنوی ماه رجب با رگ و پوستخانوادهها عجین میگشت، اصولا این که دارد ماه رجب فرا میرسد مشخص بود، گویی به استقبال آن میرفتند و برای چنین موسمی لحظه شماری میکردند، برای رؤیت ماه در شب اول میکوشیدند و اهل محل با شادمانی ضمن احوالپرسی عادی تاکید میکردند ماه رجب آمد، اعمالش را بجا آورید . در واقع ماه رجب و شعبان مقدمات و پیش درآمدهای ماه مبارک رمضان هستند . استاد شهید آیة الله مرتضی مطهری ذیل تفسیر سوره ملک میگوید: «ما که بچه بودیم در منزل خود ما - من از هفت و هشتسالگی کاملا یادم است - اصلا این که ماه رجب دارد میآید مشخص بود، میگفتند یک هفته به ماه رجب مانده . . . سه روز مانده، امشب احتمالا اول ماه رجب استبرویم برای استهلال در مسجد که جمع میشدند همه صحبتها از آمدن ماه رجب بود . . . من از بچگی این را میدیدم، مرحوم ابوی ما و مرحوم والده ما غیر از اول و آخر ماه رجب و غیر از ایام البیض، نجشنبهها و جمعهها روزه بودند و بلکه مرحوم ابوی ما در بعضی از سالها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه میگرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل میکردند . . . اصلا این ماه، ماه استغفار و توبه وعبادت است . . .» (8)
پوینده طریق بندگی و سالک راه ملکوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت که شیر روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقلیم توحید آشنایی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هایی جانبخش نوشیده و طالب قرب، کرامت، تعالی و فضیلت میباشد گاه رسیدن پربرکتسال همچون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هایی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در این مواقع بسر میبرد تا از آب گوارا و نوشین حیات و معنویتسیراب شده و روح و روان خود را جانی نوین و طیب و طاهر ببخشد و با نظافتخانه دل و آراستن درون، خود را برای میهمانی خدا و درک لیلةالقدر ماه مبارک مهیا کند . آنان که در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمیدارند چه خوب قدر چنین ایامی را میدانند و بسیار سختتر و هوشیارتر و جدیتر از دنیاطلبان که به دنبال آن هستند تا مبادا سودی فانی و متاعی ارزانی از این نشئه از دستشان بیرون رود، مراقبند تا نکند نفعی باقی و تجارتی راقی برای آخرت، از کفشان ربوده گردد که زیان و نقصان را در این میبینند از این روست که حضرت امام خمینی در چنین مناسبت هایی عنایت افزونتری به خلوت و انس با خدای بیهمتا و دوری از اغیار و کثرت این دیار نشان میدادند .
بر کسی که میخواهد به تصفیه درون بپردازد لازم است که برای دستیابی به خرسندی خداوند تمامی توش و توان خود را به کار گیرد و برای خالص نمودن اعمال و احوال خویش و مصون نگه داشتن آنها از هر گزندی، در ایام ماه رجب مبادرت ورزد که اگر بندهای به اندک عملی به این شیوه و با این خصوصیات توفیق یابد او را کفایت میکند زیرا پاداشی که پروردگار برای عمل ناب و عاری از آلودگی خودخواهی و شرک و نفاق، در نظر گرفته از حساب و شماره بیرون است .
عروج معنوی
نماز راستین و نیز باطن این عبادت به روح آدمی صعود میدهد چنانچه در منابع روایی نماز معراج مؤمن معرفی شده است اما بجا آوردن این فریضه در ماه رجب ترقی معنوی آدمی را مضاعف میسازد و موجب میشود که او با موفقیت افزونتری از نردبان آسمان بالا رود و با عرشیان و قدسیان مانوس گردد، رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس در ماه رجب شصت رکعت نماز به جای آورد، هر شب دو رکعت و در هر رکعتیک بار حمد و سه بار قل یا ایها الکافرون و یک بار قل هو الله احد را بخواند و پس از سلام دستها را بالا ببرد و دعایی را که سفارش شده زمزمه کند . (9) پس از اقامه این نمازها سزاوار است که تا وقت فرارسیدن نماز شب به اموری بپردازد که با حال روحی او انطباق داشته باشد و آن گاه نماز شب به جای آورد و پس از رکعت هشتم به سجده رود و در این حال دعایی را که در کتاب اقبال الاعمال به نقل از امام معصوم (علیه السّلام) آمده بخواند و از مضامین آن غافل نماند و پس از نماز وتر نیز دعایی را که در ماخذ یاد شده درج شده زمزمه کند . (10)
سید بن طاووس در کتاب معروف خود، اقبال الاعمال، از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که آن حضرت فرمودهاند هر که در ماه رجب یک روز روزه بدارد و چهار رکعت نماز گزارد و دررکعت اول صد مرتبه آیةالکرسی و در رکعت دوم دویست مرتبه قل هو الله احد، مرگش فرا نخواهد رسید تا آن که جای خود را در بهشت مشاهده کند و یا برایش این جایگاه رفیع را ببینند . (11)
تمرین تزکیه
فضیلتها و ثواب هایی که برای روزه داری در ماه رجب ذکر شده آنقدر زیاد و قابل عنایت میباشد که غفلت از آن با خسرانی مبین توام است، ابن بابویه (شیخ صدوق) به سند معتبر از سالم روایت کرده که گفت: به محضر امام صادق (علیه السّلام) مشرف شدم در حالی که چند روز به اواخر ماه رجب مانده بود، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: آیا در این ماه روزه گرفتهای؟ عرض کردم: نه، فرمودند آنقدر ثواب را از دست دادهای که اندازهاش را جز خداوند نمیداند همانا این ماهی است که خداوند آن را بر ایام دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و برای روزه داران آن کرامتش را واجب گردانیده است، عرض کردم: یابن رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اگر در اوقات باقی مانده روزه بدارم آیا به برخی از ثوابهای روزه داران میرسم؟ فرمودند: ای سالم، هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خداوند او را از شدت سکرات مرگ، هراس بعد از موت و از عذاب قبر مصون گرداند، و کسی که دو روز آخر رجب را صائم باشد بر صراط به سهولت عبور کند و آن فردی که سه روز از آخر این ماه را روزه بدارد از وحشت روز قیامت و از هول و هراس آن روز ایمن گردد و مجوز بیزاری از آتش دوزخ را به وی بدهند . (12) حضرت امام کاظم (علیه السّلام) فرمودهاند: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد آتش جهنم از او فاصله میگیرد و هر کس سه روز آن را روزه بگیرد بهشتبر او واجب میشود . (13) و در روایتی دیگر از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که هر کس تمامی روزهای رجب را روزه بدارد سروش آسمانی چنین مژدهاش میدهد: بنده خدا گذشته هایت همه بخشوده شد، اینک کار خویش را از نو شروع کن . . . در فرازی از این روایت آمده است که از آن حضرت پرسیدند اگر کسی به هر عذر پذیرفتهای نتواند آن را روزه دارد از چه راهی میتواند به چنین پاداشی دستیابد؟ فرمود: اگر به جای هر روزه نانی صدقه دهد به همین پاداش بلکه بیش از آن خواهد رسید، ثوابی که اگر همه آسمانیان و اهل زمین برای اندازهگیری آن اجتماع کنند حتی یک دهم آن را نمیتوانند احصی کنند . (14)
متفکر شهید آیة الله مطهری خاطر نشان نموده است: یادم است در ماه مبارک رجب در سال 1321 ه . ش - که تابستان بود و به اصفهان رفته بودیم - میرفتیم به درس آقای حاج آقا رحیم ارباب . . . که از بزرگان هستند من این ذکر را اول بار از این مرد شنیدم (ذکری که در سطور بالا آن را درج کردیم)، میدیدم که خیلی کند صحبت میکند و ا ذکار را بالخصوص خیلی با تانی و حضور قلب میگوید . . . میدیدم این مرد مرتب اینها را میگفت، چون پیرمرد بود و نمیتوانست روزه بگیرد آن را با این (ذکر) جبران میکرد و باز یادم نمیرود که در همان سالها روز بیست و پنجم رجب بود . . . ما در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم، بعد از ظهر بود، خوابیده بودیم، از خواب که بیدار شدیم یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی (15) را شنیدم، ما در آن مدرسه غریبه بودیم، به عنوان تابستان رفته بودیم ولی طلبههای آن مدرسه به دفعات از ایشان خواهش کرده بودند، آمده بود برای طلبهها موعظه میکرد و بعد هم ذکر مصیبت، حدیث دارد که در قیامت فریاد میکشند: «این الرجبیون» رجبیون کجایند! این مرد با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد: آن وقتی که بگویند: این الرجبیون و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم در ماه رجب هیچ چیز نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟ غرض این است: این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما به کلی دارد فراموش میشود، ماه رجب میآید بزرگهایمان [متوجه نمیشوند] تا چه رسد به بچهها کم کم اگر به بچهها بگوئیم ماههای قمری را از محرم تا ذی الحجه بشمار نمیتوانند، اصلا فراموش میکنند که چنین ماههایی هم وجود داشتها است، ولی به هر حال تکلیف هرگز از ما ساقط نمیشود . (16)
از اعمال مهم و ارزشمند ماه رجب خواندن اذکار و ادعیهای است که از سوی معصومین روایت گردیده است . به پیروی از امام سجاد (علیه السّلام) در همه این ماه در سجدهها خواندن دعای: عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک تاکید شده است و نیز هر صبح و شام پس از هر نماز خواندن دعای: یا من ارجوه لکل خیر . . . توصیه گردیده است فضیلت زیارت خانه خدا و زیارت قبور اهل بیت (علیهم السّلام) خصوصا زیارت حضرت امامرضا (علیه السّلام) در ماه رجب بسیار زیاد است . (17) شیخ مفید گفته است: عمره رجبیه فضیلتبسیاری دارد و در فضائل آن روایات فراوان وارد شده است، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: عمره بر مردم واجب است مثل حج و افضل عمره، عمره رجب است . (18) هم چنین خواندن زیارت امام حسین (علیه السّلام) در آغاز و میان این ماه توصیه شده است (19) در چند روایت نیز بیان شده که زیارت امام رضا (علیه السّلام) در ماه رجب میباشد .
دعای رجبیه از جمله ادعیه کوتاه و مختصر، اما عمیق و پرمعناست که از ناحیه مقدسه امام مهدی (عج) صادر شده است امام عصر در آغاز توقیع شریف خطاب به ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید - نایب خاص آن حضرت - دستور فرمودند که شیعه در هر روز از ایام ماه رجب این دعا را بخواند . (20) زیارت رجبیه نیز از ناحیه مقدسه حضرت حجة بن حسن عسکری صادر شده و شیخ طوسی از ابوالقاسم حسین بن روح - نایب خاص حضرت مهدی (عج) - روایت کرده که فرمود زیارت کن در مشهد هر امامی که باشی آن پیشوا را در ماه رجب به این زیارت . (21)
فرازهای فضیلت
شب اول ماه رجب بسیار شریف است و از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایتشده که هر که درک کند این ماه را، و در اول، وسط و آخر آن غسل کند، از گناهان بیرون میآید، زیارت حضرت امام حسین (علیه السّلام) هم توصیه شده و نیز اقامه بیست رکعت نماز، بعد از نماز مغرب به ترتیبی که در کتب ادعیه ذکر شده نیز مورد تاکید قرار گرفته و شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» روایت کرده است از ابوالبختری وهب بن وهب از امام صادق (علیه السّلام) از جدش حضرت علی (علیه السّلام) که آن امام را خوش میآمد که خود را در چهار شب در حال احیاء نگه دارد که یکی از آن شبها، اولین شب رجب بود، خواندن دعاهای ویژه به هنگام دیدن ماه رجب چیزی است که درباره آن سفارش شده است، بجاست که سالک طریق حق در این دعا شعبان و رمضان را هم به یاد آورد و از خداوند بخواهد تا او را آمادگی و توانایی بدهد تا آن دو ماه را به شایستگی پذیرا شود و حق آنها را ادا کند . (22) روزه گرفتن در اولین روز این ماه نیز ثواب بسیاری دارد و روایتشده که حضرت نوح (علیه السّلام) در این روز به کشتی سوار گردید و دستور داد کسانی که با او همراهند روزه بگیرند، علاوه بر آن به جای آوردن نماز سلمان و خواندن دعاهایی ویژه که در کتاب «اقبال الاعمال» آمده است، از مهمترین اعمال این روز است .
اگر نخستین شب رجب، شب جمعه باشد «لیلة الرغائب» نام دارد که سزاوار است اعمال آن به جای آورده شود، از مصطفای پیامبران حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایتشده که آن حضرت فرمودند از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید که فرشتگان آن را لیلةالرغائب نامیدهاند، آنگاه که یک سوم این شب سیر میشود ملائکه در کعبه و اطرافش اجتماع میکنند در این حال خداوند بدانان فرماید: فرشتگان من چه خواستهای دارید؟ جواب میدهند: تقاضای ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی، خداوند میفرماید: بخشیدم . رجب طلایهدار انس و محبتبا خدای یکتاست و حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) طلیعه آن ماه خجسته، آفتاب دین ودانش از مطلع رجب جان افسردگان خاکی را گرمی روحانی میافزاید، کیست که با ماه رجب انسی داشته باشد و پنجمین فروغ امامت را نشناسد و کیست که امام رجب را اقتدا کرده باشد و ماه امام را درنیافته باشد، در روز جمعه نخستین روز ماه رجب سال 57 هجری کودکی در مدینه دیده به جهان گشود که او را محمد نامیدند و ابوجعفر کنیه و باقرالعلوم لقبش بود و به هنگام تولد او هالهای از شکوه و عظمت این نوزاد نورانی را فرا گرفت . (23)
در روز سوم رجب سال 254 هجری حضرت امام هادی (علیه السّلام) پس از 33 سال مجاهدت علمی و فرهنگی و صیانت از دیانت در حالی که 41 سال و چند ماه از عمر بابرکتش میگذشتبا دسیسه معتز عباسی توسط سم به شهادت رسید و پس از آن که امام عسکری (علیه السّلام) بر پدر خود نماز گذارد پیکر پاک آن حضرت در خانهاش در سامرا دفن گردید که بارگاه مبارکشان در نهایتبلندپایگی و درخشندگی تا امروز به آسمان فخر میفروشد . (24)
نسیم صبح جمعه دهم رجب سال 195 هجری میوزد و مشعلی دوباره در راهبری عاشقان ولایت گشوده میشود، حیاتی سراسر بخشش و کرامت جهان را در بر میگیرد و جوادالائمه آن چراغ عالمافروز تقوا و احسان بر عرصه جهان قدم مینهد، گویی که تمام کائنات به این وجود ملکوتی حسرت میبرند و ملائکه برای تماشای سیمای سرشار از معنویت او صف بستهاند، جلوهای از اشراق انوار هدایتبر طالبان کمال پرتو افشانی میکند چه این که نوری از درون نوری دیگر پدید آمده است و توسط آن منازل معرفت الهی گشوده میشود حضرت امام رضا (علیه السّلام) خطاب به شیعیان پس از ولادت فرزندشان فرمودند: خداوند فرزندی نصیبم کرد که همچون موسی بن عمران شکافنده دریاهاست و مادرشان به سان مادر عیسی پاک و مقدس است ولی او به ظلم کشته میشود، به طوری که فرشتگان آسمان بر او میگریند و خداوند بر دشمن او و هر کس که به وی ستم نماید غضب میکند و به عذاب الیم گرفتار مینماید . (25)
مستحب است در شب سیزدهم رجب انسان دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت آن حمد یک مرتبه و سوره یاسین و تبارک الملک و توحید بخواند . روز جمعه سیزدهم رجب، سال سی بعد از حادثه عامالفیل فاطمه بنت اسد در خانه کعبه فرزندی را به دنیا آورد که عرشیان و قدسیان از این بابت در موجی از شعف و شادی فرو رفتند و اهل زمین در حیرت قرار گرفته، نوزادی که شیوه ولادتش نقطه عطفی در سیر تاریخی بشر پدید آورد و خداوند در آن حد برایش اعتبار قائل گردید که در حریم مطهر خود او را پاک به دنیا آورد ولیاقت آن را داشت که از خدا نیز نامی گیرد و «علی» نامیده میشود . شان و شکوه و حق و حقوق هر روز با میزان ظهور الطاف و عنایات الهی در آن سنجیده میشود و در سیزده رجب با ولادت حضرت علی (علیه السّلام) لطف الهی در پایهای تجلی کرده که به راستی توصیف آن بلکه درک و دریافت آن از توان ما بیرون است زیرا ولایت آن بزرگوار رکن ایمان بلکه روح ایمان است، پس بجاست که شیعیان روز تولد آن پیشوای پرهیزگاران و تقسیم کننده بهشت و دوزخ و پناه محرومان را عید بزرگ خود بشمارند و بالاترین شان و شکوه را برای آن قائل شوند و خداوند را در برابر چنین نعمتی سپاس گویند . خوشا به حال کسانی که در چنین ایام پربرکتی در کنار کعبه یعنی زادگاه حضرت علی (علیه السّلام) به انجام مراسم عمره توفیق یابند و در زادروز مولود کعبه به نشانه ارج نهادن بر پایمردی قهرمان توحید، پروانه وار بر گرد سمبل توحید طواف کنند .
روز سیزدهم رجب نخستین روز از «ایام البیض» است که تا روز پانزدهم ادامه دارد و چون ماه از آغاز تا پایان این ایام به درستی میدرخشد بدین عنوان شهرت یافته است . (26) ثواب بسیاری برای روزهداری در ایام البیض وارد شده و اگر کسی بخواهد عمل ام داوود را به جای آورد باید این روز را صائم باشد، اعتکاف در این سه روز فضیلت دارد و رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودهاند: هر کس از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب معتکف شود، گناهانش آمرزیده میگردد . (27)
در کتاب «اقبال الاعمال» آمده استحضرت آدم از خداوند پرسید خدایا محبوبترین روزها و گرامیترین زمانها نزد تو کدامند؟ خداوند به وی وحی کرد: محبوبترین روزها نزد من پانزدهم رجب است، ای آدم در این روز بکوش تا با قربانی کردن، میهمانی دادن، روزه داشتن، نیایش کردن، بخشش خواستن و لا اله الا الله گفتن به من تقرب جویی، چنین تقدیر کردهام که فرزندی از احفاد تو را به پیامبری برانگیزم و روز نیمه رجب را به او و امتش اختصاص دهم که در آن روز چیزی از من نخواهند جز آن که بدانان ببخشم . . . حال که نیمه رجب چنین شکوهی دارد بر سالک عاقل است که به خود آید و چنین فرصتخوبی را برای درمان گناهان گذشتهاش و برای جبران اوقات از دست رفتهاش غنیمتبشمرد و آن را به آسانی از دست ندهد و بکوشد تا با اخلاص در یک روز خرابیهای عمر را بازسازد . خواندن دعای استفتاح (عمل ام داوود) با همه شطر و شرطهایش، زیارت امام حسین، به جای آوردن چهار رکعت نمازی که حضرت امیر (علیه السّلام) در این روز به جای میآورد و پس از آن خواندن دعای یا مذل کل جبار و سپس نیازهای خود را از خدا خواستن، به جای آوردن نیمه دوم نماز سلمان، صلوات بر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرستادن، روز مذکور را با توسل به اولیای الهی به پایان بردن از جمله اعمال این زمان است . (28)
ناگفته نماند که 15 رجب آغاز مهاجرت مسلمانان مکه به حبشه در سال پنجم بعثت است و در همین روز بود که قبله مسلمانان از بیتالمقدس به جانب بیت الله الحرام و خانه کعبه تغییر یافت . در 15 رجب سال 62 هجری حضرت زینب کبری (س) رحلتیافت همان بانویی که استوار و مقاوم به دفاع از حق و تهاجم به ستم پرداخت و ناروایی امویان را افشا نمود و با تازیانه کلماتش در دل کارگزاران یزید هراس افکند، کوله بار اسارت را بر دوش کشید و کاروانی را که لطف خدا بدرقه آن بود از شهری به شهری دیگر هدایت کرد و در صیانت از نهضت عاشورا کوشید بانویی که به هیچ ذلتی تن نداد و نمونه آشکاری از انسانیت و پرهیزگاری گشت و در رسانیدن پیام امام سوم کوتاهی نکرد .
در روز 25 رجب سال 183 ه . ق هفتمین فروغ امامت توسط هارون - خلیفه عباسی - به شهادت رسید و بدین گونه فروغی فروزان پس از سالهای متمادی تحمل حبس و شکنجه و فشارهای سیاسی و مجاهدتهای ارزشمند در مسیر انسان سازی جامعه اسلامی، عبد صالحی با چنگال انسان فاجری در بارگاه قدس و ملکوت آرام گرفت .
شب و روز بیست و هفتم رجب یکی از شبها و روزهای بسیار ارجمند و بلکه ارزشمندترین شب و روز سال در کتاب «اقبال الاعمال» از امام جواد روایتشده است که آن حضرت فرمود: در رجب شبی است که برای مردم از هر چه آفتاب بر آن تابیده بهتر است و آن شب بیست و هفتم این ماه است که فردای آن روز بعثت پیامبر روی داد و به جای آوردن اعمال ویژه آن پاداش برابر شصتسال عبادت دارد . (29)
در روز 27 رجب نفخهای آسمانی همراز روحی گشته که با عالم ملکوت انس دارد، ستارهای که با طلوعش آتشکدهها را به دست فنا سپرد و کنگرههای کاخ استبداد کسری را فرو ریخت، اینک پیام رسالت را نجوا میکند راهی از نور در امتداد آسمان تا زمین مکه و افق تا افق فرشتگان صف در صف ایستادهاند و غار حرا در هالهای از نور با خورشیدی در میان، جبرئیل آرام بر زمین گام میگذارد، نبض زمان تند میزند، شب میگریزد و چلچراغ دستی به استقبال میگشاید . سرانجام روز موعود فرارسید و وعدههای الهی تحقق یافت، بعثت پیامبر اسلام همچون آذرخشی کویر منحط و خفقان گرفته انسانیت را پرتو افشانی نمود و طلیعه وحی با فرمان قاطع «اقرا» نمودار گشت و موجی از نور الوهیت در غار حرا برخاست و جام جان پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را لبریز از معنویت و روانش را از انوار معرفت مبتهج نمود . در کتب ادعیه اعمالی از قبیل روزه داری، غسل کردن، زیارت حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت علی (علیه السّلام) و به جای آوردن دوازده رکعت نماز قبل از ظهر، خواندن دعای: «یا من امر بالعفو و التجاوز . . .» توسل به معصومین برای این روز ذکر شده است که به جای آوردن آن ثوابی عظیم دارد . در آخرین روز ماه رجب ضرورت دارد که سالک طریق عبودیت اعمال و عبادات یک ماهه خودش را به خدای واگذارد و عذرخواهانه زبان به پوزش بگشاید و از پیشگاه پیامبران و امامان توسل جوید و آنان را شفیع خویش سازد و نیمه سوم نماز سلمان را به جای آورد . (30)
پینوشتها:
1) اشاره استبه آیه 36 از سوره توبه: منها اربعة حرم . . . .
2) فضائل الاشهر الثلاثه، ابن بابویه قمی، تحقیق غلامرضا عرفانیان، ص24 .
3) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج97، ص37 .
4) مفاتیح الجنان، ص228 .
5) فصلنامه میقات حج، سال چهاردهم، شماره 16، تابستان 1375، ص22 و 23 .
6) در این مورد بنگرید به کتاب بحارالانوار، ج97، ص26 - 55; تحفالعقول ابن سعید حرانی، ص304 - 511 .
7) المراقبات فی اعمال السنة، میرزا جواد ملکی تبریزی، (متن ترجمه) ص70 .
8) آشنایی با قرآن، شهید مطهری، ج8، ص233 .
9) این دعا در مآخذ قبل و نیز آثاری چون اقبال الاعمال ; تحفه حلوانی و مفاتیح الجنان آمده است .
10) المراقبات، ص78 - 79 .
11) مفاتیح الجنان، ص24 .
12) فضائل الاشهر الثلاثة ابن بابویه قمی، ص18 .
13) بحارالانوار، ج97، ص37، ماخذ قبل، ص23 .
14) امالی شیخ صدوق، ترجمه آیت الله کمرهای، ص539 - 540 .
15) در خصوص شرح حال این عالم وارسته و استاد اخلاق نگاه کنید به کتاب ناصح صالح از نگارنده .
16) آشنایی با قرآن، ج8، ص234 - 235 .
17) مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، ج8، ص7 .
18) شرح زیارت رجبیه، شیخ محمد باقر بیرجندی، ص129 - 130 .
19) المراقبات، ص108 .
20) شیخ طوسی در مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، سید بن طاووس در اقبال الاعمال و شیخ عبدالله کفعمی در کتاب مصباح و نیز علامه مجلسی در بحارالانوار این دعا را روایت کردهاند .
21) نک: مصباح الزائر، سید بن طاووس و تحفة الزائر علامه مجلسی و نیز منابع پیشین .
22) المراقبات، ص78، مفاتیح ص243 - 244 .
23) مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص557 .
24) نک: تاریخ یعقوبی، ج2، ص503; حیات الامام الهادی، باقر شریف قرشی، ص348 .
25) نک: اصول کافی، ج2، بحارالانوار، ج50 و ارشاد شیخ مفید .
26) تفسیر روح البیان، ج3، ص422 .
27) کنزالعمال، حسام الدین هندی، حدیث 24007 .
28) المراقبات، ص116 .
29) در ماخذ قبل، ص117 - 121 این اعمال ذکر شده است .
30) المراقبات، ص122 .
منبع: http://www.hawzah.net
فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع)
نویسنده: سید جواد حسینی
تمام فرقه های اسلامی اتفاق نظر دارند که امام صادق(ع)در بسیاری از علوم، از کلام و اعتقادات گرفته تا فقه و تفسیر و مسائل اخلاقی، پیشگام و پیشتاز بود؛ تا آنجا که چهار هزار نفر از خزائن علوم آن حضرت خوشه چینی کردند. شیخ مفید می گوید:
«راویان حدیث، اصحاب مورد اطمینان حضرت صادق(ع) را با همه اختلافاتی که داشتند، تا چهار هزار نفر شماره کرده اند.»(1)
آنان هرچه از امام می شنیدند، طبق دستور خود حضرت آن را می نوشتند. رساله های متعدد و کتاب های بی شماری منسوب به آن حضرت و شاگردان او نقل شده است که تعدادشان بیش از چهارصد اثر است.(2)
آنچه پیش رو دارید، نمونه هایی از روایات تفسیری است که در مورد تفسیر و تأویل قرآن از آن حضرت به یادگار مانده است. امید که راهگشا و سازنده باشد.
نکاتی درباره قرآن
امام صادق(ع) نکات کلیدی و مهمی درباره قرآن بیان فرموده است که در هر زمان می تواند راهگشا و کارساز باشد.
1. قرآن، جامع علوم
یکی از پرسش های همیشگی این است که: آیا قرآن تمام علوم بشری را در خود جای داده است؟ از ظاهر آیات قرآن فهمیده می شود که
قرآن، بیانگر هر تری و خشکی:«لا رطبٍ و لا یابسٍ»(3)، و تبیان هر چیزی است.(4)
علامه طباطبائی می گوید: مراد از «هر چیزی»، امور مربوط به هدایت بشر است؛ یعنی معارف حقیقی مربوط به دنیا، مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهی، قصه ها و مواعظ.(5)
در تفسیر نمونه می خوانیم:
با توجه به وسعت مفهوم «کل شیء»، به خوبی می توان استدلال کرد که در قرآن بیان همه چیز است، ولی از این نکته که قرآن کتاب تربیتی و انسان سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است، روشن می شود که منظور از «همه چیز» تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن دایرة المعارف بزرگی است که تمام جزئیات علوم ریاضی، جغرافیایی، شیمی، فیزیک و مانند آن در آن آمده است. البته قرآن دعوت کلی به کسب همه علوم و دانش ها کرده و تمام دانش ها مشمول این دعوت کلی است. به علاوه، گاه گاهی به تناسب بحث های توحیدی و تربیتی، پرده از روی قسمت های حساسی از علوم و دانش ها برداشته است، ولی با این حال، آنچه قرآن برای آن نازل شده و هدف اصلی و نهایی قرآن را تشکیل می دهد، همان مسئله انسان سازی است و در این زمینه چیزی را فروگذار نکرده است.(6)
تمام این سخنان به نوعی برگرفته از سخنان امامان خصوصاً حضرت صادق(ع) ذیل این آیه است. از امام صادق(ع)نقل شده است که فرمود:«إن الله تبارک و تعالی أنزل فی القرآن تبیان کل شیء(7) حتی و الله ما ترک الله شیئاً یحتاج إلیه العباد حتی لا یستطیع عبدٌ أن یقول لو کان هذا انزل فی القرآن إلا و قد انزل الله فیه(8)؛ خداوند تبارک و تعالی در قرآن هر چیزی را بیان کرده است. به خدا سوگند، چیزی که مورد نیاز مردم بوده است، کم نگذارده است، تا کسی نگوید اگر فلان مطلب درست بود، در قرآن نازل می شد، مگر اینکه در قرآن نازل شده است.»(9)
چنان که پدر بزرگوارش حضرت امام باقر(ع) نیز فرمود:
«خداوند متعال چیزی را که مورد نیاز این امت است، در کتابش فروگذار نکرده است و برای رسولش تبیین کرده است و برای هر چیزی حدی قرار داده و دلیل روشنی برای آن نهاده و برای هر کسی که از این حد تجاوز کند، حد و مجازاتی قرار داده است.»
معلی بن خنیس از امام صادق(ع)نقل کرده است که فرمود:
«هیچ امری نیست که دو نفر با هم در آن اختلاف کنند، مگر آنکه اصلی برای ( حل) آن در قرآن وجود دارد، ولی عقول مردان به آن نمی رسد.»(10)
از این روایت و روایات دیگری که از حضرت صادق (ع)رسیده، می توان برداشت کرد که همه چیز در قرآن بیان شده است، منتها فهم تمام آن در حیطه فهم بشر غیرمعصوم نیست.
عبد الاعلی بن اعین می گوید: از امام صادق(ع)شنیدم که می فرمود:
«من کتاب خدا را می دانم. در آن آغاز خلقت و آنچه تا قیامت خواهد بود، آمده است. در آن خبر آسمان و زمین، خبر بهشت و جهنم، و خبر گذشته و حال وجود دارد و من این را به گونه ای که به کف دستم نگاه می کنم، می دانم. به راستی خداوند فرمود:«فیه تبیان کل شیء»؛ «در قرآن بیان همه چیز است.»(11)
در حدیث دیگر فرمود: «به راستی می دانم آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است. می دانم آنچه در بهشت است، و می دانم آنچه در دوزخ است، و می دانم آنچه تا قیامت خواهد بود.»
آن گاه لحظه ای ساکت شد. سپس احساس کرد که شنوندگان تعجب کرده اند و این سخن برایشان گران آمده است؛ بنابراین فرمود: همه اینها را از کتاب خداوند عز و جل می دانم؛ زیرا خدای تعالی درباره کتابش می فرماید:«تبیاناً لکل شیء»(12)
این روایات در کنار روایاتی که قرآن را دارای بطونی می دانند که فقط پیامبر اکرم(ص) و ائمه به آن آگاهی دارند، نتیجه می دهند که مسائل و علوم فراوانی در بطن قرآن وجود دارد که به جز ائمه کسی به آنها دسترسی ندارد.
ابواسامه می گوید: در محضر امام صادق(ع)بودم و در نزد او مردی از مغیریه(13) هم حضور داشت که از سنت ها و مستحبات پرسش کرد. حضرت فرمود:
«هیچ چیزی نیست که فرزند آدم به آن محتاج باشد، مگر اینکه از طرف خداوند و رسولش رسیده است. اگر چنین نبود، خداوند به وسیله ما احتجاج نمی کرد به آنچه احتجاج کرده است.»
مغیری گفت: به چه احتجاج کرده است؟! حضرت صادق(ع) فرمود:«امروز دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم»(14).
( از این سخن معلوم می شود که خداوند با طرح امامت، دین را کامل و حجت را هم بر مردم تمام کرده است.)
2. تازگی قرآن
در عصر ما این پرسش فراوان مطرح می شود که: چگونه کتابی که مربوط به 1400 سال قبل است، می تواند جامعه پیشرفته قرن حاضر را اداره کند؟ از حضرت امام صادق(ع)نیز سؤال شد که: چگونه قرآن با وجود انتشار یافتن و گذشت زمان، جز تازگی چیزی بر آن اضافه نمی شود؟ فرمود:
«لانّ الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمانٍ و لا لناس دون ناسٍ فهو فی کل زمان جدیدٌ و عند کل قومٍ غضٌ إلی یوم القیامة(15)؛ برای اینکه خدای بلند مرتبه آن را برای زمان خاص و مردمی خاص
قرار نداده. بدین رو، قرآن در هر زمان تازه و در نزد هر قومی جدید است تا روز قیامت».
یعنی خداوند قرآن را به گونه ای نازل فرموده که با همه زمان ها سازگار باشد و نیازهای همه انسان ها را برآورده سازد؛ چرا که قرآن با بیان قواعد و قوانین کلی و حضور امامت در کنار آن و ادامه اجتهاد در زمان غیبت، به گونه ای نازل شده است که قابلیت دارد با استخراج و تطبیق بر مصداق های جدید، جواب گوی نیاز هر عصر و زمانی باشد.
3. آموختن قرآن
آشنایی با قرآن- که کامل ترین کتاب الهی است- به عنوان واجب کفایی، لازم و واجب است. حضرت صادق (ع)فرمود:
«ینبغی أن لا یموت المؤمنُ حتی یتعلم القرآنَ او یکونَ فی تعلمه؛ سزاوار است که مؤمن نمیرد، مگر آنکه قرآن را فراگرفته باشد یا در حال فراگیری آن باشد.»
ظاهراً مراد از تعلم، صرف روخوانی نیست، بلکه فراگیری مضامین قرآن و آشنایی با دستورهای آن و در نتیجه، عمل کردن به آن است. شاهد این مدعا، تفسیری است که حضرت در ذیل آیه تلاوت بیان کرده است؛ آنجا که درباره سخن خداوند:«الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته»(16) فرمود:
«آیات قرآن را به ترتیل می خوانند و معانی آن را می فهمند و به احکام قرآن عمل می کنند، و به وعده اش امید می بندند و از عذاب های آن می ترسند، و به قصه های آن تمثل می جویند، و از مثل های آن عبرت می گیرند، و اوامر آن را انجام می دهند، و از نواهی آن دوری می کنند. به خدا سوگند که تلاوت فقط حفظ آیات قرآن و بیان حروف و تلاوت سوره های آن نیست... مردم حروف قرآن را حفظ کردند( و زیبا خواندند)، ولی حدود آن را تباه کردند؛ بلکه ( هدف از تلاوت)، تدبر در آیات قرآن است که خداوند فرمود: کتاب مبارکی بر تو نازل کردیم تا در آن تدبر کنند.(17)».(18)
وقتی که تلاوت فقط خواندن نباشد و همراه با فهم و تدبر و عمل باشد، به طریق اولی تعلم آن نیز باید توأم با درک و عمل باشد.
4. پناه بردن و گوش دادن به قرآن
قرآن کریم می فرماید:
«فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم»(19)؛
«هرگاه قرآن خواندی، پس به خدا از شیطان رجیم پناه ببر.»
از امام صادق(ع)درباره استعاذه و پناه بردن به خداوند در آغاز هر سوره، سؤال شد. فرمود:
«نعم فتعوذ بالله من الشیطان الرجیم( و ذکر ان الرجیم اخبث الشیاطین)؛ بلی. پس، از شیطان رانده شده، به خدا پناه ببر،( و یادآور شد که رجیم، خبیث ترین شیاطین است.)»(20).
و همچنین آن حضرت درباره لزوم گوش فرادادن به قرآن به هنگام تلاوت آن به وسیله دیگران فرمود:
«نعم إذا قری ء القرآنُ عندک فقد وجب علیک الاستماع و الإنصاتُ؛(21) بلی، وقتی قرآن در نزد شما خوانده می شود، واجب و لازم است که گوش کنید و ساکت باشید.»
5. منع تفسیر به رأی
از انحرافات خطرناکی که در جامعه بعد از پیامبراکرم (ع)به وجود آمد و تا امروز ادامه داشته است، تفسیر به رأی و تحمیل آرا بر قرآن است. پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«قال الله جل جلاله: ما آمن بی من فسّر برأیه کلامی؛ خداوند جلیل فرموده است: به من ایمان نیاورده است کسی که مرا ( قرآن) تفسیر به رأی کند.»
امام صادق(ع)نیز بر این امر به عنوان امر کلیدی تأکید ورزیده است؛ از جمله فرموده:
«من فسر القرآن برأیه فأصاب لم یؤجر و ان أخطا کان إثمه علیه؛ کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند و به واقع هم برسد، اجر ندارد و اگر خطا کند، گناهکار است.»(22)
معارف دینی قرآنی
1. تفسیر آیه نَفر
مردی انصاری از امام صادق(ع)پرسید: گروهی از مردم روایت کرده اند که رسول خدا (ص)فرمود:«انّ اختلاف امتی رحمةٌ؛ اختلاف امت من رحمت است». حضرت فرمود: راست می گویند. عرض کردم: اگر اختلاف آنها رحمت است، پس اجتماع و اتفاقشان عذاب است؟ حضرت فرمود:«مقصود چیزی نیست که تو رفته ای و دیگران رفته اند، اینکه خدا فرمود:«فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفةٌ لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا الیهم»(23)؛ «چرا از هر طایفه، گروهی کوچ نمی کنند تا در دین تفقه کنند و بعد از برگشتن، قومشان را( از عذاب الهی) بترسانند.» پس خداوند به مردم امر کرده است که به سوی رسول خدا بکوچند و نزد او رفت و آمد کنند تا بیاموزند، آن گاه به سوی قوم خویش برگردند و آنها را ( از مسائل دینی) آگاه سازند. همانا مقصود پیامبر ( از اختلاف)، رفت و آمد به شهرها [ی دور و نزدیک] است، نه اختلاف در دین؛ زیرا دین، یکی است. همانا دین، یکی است.»(24)
با تفسیر امام، دو شبهه مهم حل می شود:
مراد از «اختلاف امتی...»، اختلاف و نزاع امت نیست، بلکه مقصود رفت و آمد مردم از شهرهای دور و نزدیک به محضر پیامبراکرم(ص) برای فراگیری مسائل دینی است.
شبهه دوم که اکنون نیز گاهی مطرح می شود، این است که: چرا فقط به انذار و ترساندن اشاره شده؛ در حالی که علما در کنار انذار، بشارت هم می دهند و چنانکه پیامبراکرم(ص) «بشیر و نذیر» بود، علما نیز وارث همان پیامبرند؟! امام صادق(ع) این شبهه را این گونه حل می کند که مراد از «لینذروا»، «یعلموهم» است و در تعلیم، هم تبشیر وجود دارد و هم انذار، هم بیان اوامر خداوند است
همراه با پاداش های آن، و هم بیان نواهی است که ارتکاب آن مستوجب عذاب است.
2. معنای شاکله
امام صادق(ع) فرمود:
«همانا اهل جهنم در جهنم خالد و جاودان اند؛ چون نیات آنها در دنیا این بود که اگر دنیا ابدی بود، تا ابد خدا را عصیان کنند و همانا اهل بهشت در آن جاودان اند؛ چون نیات آنها در دنیا این بود که اگر در دنیا باقی بمانند، همیشه خدا را اطاعت کنند. براساس نیت است که هر دو گروه مخلدند.»
سپس آن حضرت این آیه را تلاوت کرد:«قل کل یعمل علی شاکلته». و فرمود:«علی نیته؛(25) اینکه هرکس بر شاکله اش عمل می کند؛ یعنی براساس نیتش عمل می کند.»
با این تفسیر، معنای روایاتی که نیت را اساس کارها می داند، روشن می شود؛ از جمله «إنما الاعمال بالنیات؛ همانا اعمال براساس نیات است»و «النیةُ اساس العمل»(26).
3. هدف خلقت
از بحث هایی که همیشه مطرح بوده است، این مطلب است که: انسان برای چه آفریده شده است و هدف از خلقت او چیست؟
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر، ننمایی وطنم؟
امام علی(ع) فرمود:
«خداوند رحمت کند انسانی را که آنچه لازم است، برای نفس خود تهیه کند و خویشتن را برای قبر آماده سازد؛ انسانی که بداند از کجا آمده و در کدام راه است و به سوی کدام مقصد باز می گردد.»(27)
امروزه نیز این پرسش به صورت جدی در تمام جوامع مطرح است. «ژان خوارستی» دانشمند آلمانی، می گوید:
«هرچه بشریت ترقی می کند، این سؤال بیشتر مطرح می شود که چرا باید بمیرد و منظور از این آمدن و رفتن چیست؟ و به قول سقراط: زندگی بررسی نشده، ارزش زیستن ندارد.»(28)
قرآن کریم گاه هدف خلقت را رسیدن به بندگی می داند:
«و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون»(29).
«ما خلقت الجن و الانس» این بخوان
جز عبادت نیست مقصود از جهان
و گاه هدف، شناخت قدرت الهی بیان شده است:
«الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شیء قدیر»(30).
و زمانی امتحان و آزمایش دانسته شده است که می فرماید:
«الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم احسن عملاً»(31)؛
«خدایی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک، بهتر عمل می کنید.»
در آیه ای دیگر نیز هدف خلقت را قرب و رحمت الهی دانسته، می فرماید:
«و لا یزالون مختلفین إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم»(32)؛
«مردم پیوسته در اختلاف اند، مگر آنانی که خدا به آنان رحمت آورده و برای همین آنها را آفریده است.»
این پرسش در زمان حضرت صادق نیز مطرح بود. ملحدی از حضرتش پرسید: خدا برای چه هدفی خلق را آفریده است؛ در حالی که احتیاجی به آنها ندارد و مجبور به خلق مخلوق نیز نبود و عبث و بیهودگی و بازیچه گرفتن ملخوق، لایق شأن او نیست؟ حضرت فرمود:
«خلقهم لإظهار حکمته و انفاذ علمه و امضاء تدبیره؛ خداوند مخلوقات را آفرید تا حکمت خویش را بنمایاند، و علمش را نشان دهد، و تدبیرش را به تأیید برساند.»(33)
همان طور که در آیه قرآن آمده است:«خدا همان است که هفت آسمان و همانند آنها هفت زمین آفرید. او فرمان( خود) را در میان آنها فرود می آورد تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست. به راستی، دانش وی هر چیزی را در برگرفته است.»(34)
امام صادق(ع) در ذیل آیه «و لا یزالون مختلفین إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم»(35) فرمود:
«خلقهم لیفعلوا ما یستوجبون به رحمة الله فیرحمهم؛ خداوند آنها را آفرید تا آنچه را که با آن مستحق رحمت الهی می شوند، انجام دهند، پس او به آنها رحمت آورد.»(36)
در کلام حضرت صادق(ع) هدف خلقت، اظهار حکمت الهی، شناخت علم بی پایان الهی، تثبیت تدبیر او، امتحان مردم و رسیدن به رحمت و قرب الهی است.
در جمع بندی نهایی، اهداف مذکور را می توان چنین خلاصه کرد: خداوند به انسان اختیار داد و او را بر سر دو راهی گذاشت تا با انتخاب خود، راه شناخت و پرستش خدا را برگزیند و در سایه آن به رحمت الهی و سعادت دست یابد. و چون هرگونه رحمتی در نزدیکی به خداست، می توان گفت: هدف نهایی از آفرینش انسان، همان قرب الهی است و آزمایش انسان و پرستش خدا، وسیله و لازمه رسیدن به این هدف نهایی است.(37)
4. قلب سلیم و مختوم
حضرت صادق (ع)در تفسیر آیه «إلا من أتی الله بقلب سلیم»، فرمود:
«قلب سلیم، قلبی است که خدای خویش را ملاقات کند، در حالی که در آن( محبت) غیر از خدا نباشد و هر قلبی که در آن شرک و یا شک باشد، ( از ارزش) ساقط است.»(38).
آن حضرت در جای دیگر فرمود:
«هو القلب الذی سلم من حب الدنیا؛ قلب سلیم قلبی است که از حب دنیا سالم باشد.»
اما «ختم قلب» چیست؟ امام صادق(ع) فرمود:
«برای تو قلب و گوش هایی است و به راستی خداوند هرگاه اراده هدایت کسی را داشته باشد، گوش های قلب او را باز می کند و هرگاه غیر آن( گمراهی فرد) را اراده کند، بر گوش های قلب او مهر می زند که هرگز رستگار نخواهد شد و این است سخن خداوند که فرمود:«أم علی قلوبٍ اقفالها»؛(39)«یا بر قلب ها، قفل ها زده شده است.»
5. گناهان کبیره در قرآن
عمرو بن عبید بر امام صادق(ع) وارد شد و این آیه را خواند:«إن تجتنبوا کبائر ما تنهون»(40) و سپس عرض کرد: دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب خدا برایم بیان فرمایید. آن حضرت در پاسخ این آیات و روایات را تلاوت فرمود:
1. شرک به خدا:«إن الله لا یغفرأن یشرک به»(41)؛ «خداوند شرک را نمی آمرزد».
2. یأس از رحمت الهی:«لا ییأس من روح الله»(42)؛ «از رحمت خدا ناامید نمی شود.»
3. عاق والدین؛ چون عاق، جبار شقی است:«و برّاً بوالدتی و لم یجعلنی جباراً شقیا»(43)؛ «و نیکی به پدر و مادر، و خدا مرا جبار و شقی نیافرید.»
4. قتل نفس:«... و من یقتل مؤمناً متعمداً...»(44)؛«...هرکس مؤمنی را عمداً به قتل برساند...».
5. خوردن مال یتیم:«إن الذین یأکلون اموال الیتامی ظلماً»(45)؛ «کسانی که مال یتیم را از روی ظلم می خورند.»
6. فرار از جنگ:«و من یولهم یومئذ دبرهُ»(46)؛«و هرکس در آن هنگام به آنها پشت کند.»
7. خوردن ربا:«الذین یأکلون الربا»(47)؛ «کسانی که ربا می خورند.»
8. سحر:«و لقد علموا لمن اشتراه»(48)؛ «و می دانستند هرکس خریدار این گونه متاع باشد...».
9. زنا:«و لا تقربوا الزنی»(49)؛ «نزدیک زنا نشوید.»
10. قسم ناحق:«إن الذین یشترون بعهد الله و ایمانهم ثمناً قلیلاً»(50)؛ «بی تردید کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند.»
11. خیانت:«و من یغلل یأت بما غلّ»(51)؛«هرکس خیانت کند، به همراه خیانت می آید.»
12. ندادن زکات:«و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله»(52)؛ «کسانی که طلا و نقره ذخیره می کنند و در راه خدا انفاق نمی کنند.»
13. شهادت ناحق و کتمان شهادت:«و من یکتمها فإنه آثمٌ قلبه»(53)؛ «و هرکس کتمان شهادت کند، به دل گناهکار است.»
14. شرب خمر: پیامبر فرمود:«شارب خمر، مثل بت پرست است.»
15. ترک نماز: پیامبر فرمود:«هرکس نماز را عمداً ترک کند، از عهد خدا و رسول او بیزاری و برائت جسته است.»
16. نقض عهد و قطع صله رحم:«الذین ینقضون عهد الله:(54)؛ «آنانی که عهد خدا را نقض کردند.»
17. سخن لغو و بیهوده( موسیقی و ...):«و اجتنبوا قول الزور»(55)؛ «از قول زور، دوری کنید.»
18. جرئت بر خدا:«افأمنوا مکر الله»(56)؛ «آیا آنها خود را از مکر الهی در امان می دانند؟».
19. کفران نعمت:«و لئن کفرتم إن عذابی لشدیدٌ»(57)؛ «اگر کفران کنید، عذابم سخت است.»
20. کم فروشی:«ویل للمطففین»(58)؛ «وای بر کم فروشان!»
21. لواط:«الذین یجتنبون کبائر الاثم:(59)؛ «آنهایی که از گناهان بزرگ دوری می کنند.»
22. بدعت: پیامبر(ص) فرمود:«کسی که به چهره بدعت گذار تبسم کند، او را بر نابودی دینش یاری کرده است.»
با شنیدن این سخنان، عمرو از نزد امام صادق(ع) خارج شد، در حالی که گریه می کرد و می گفت: هلاک شد کسی که میراث شما را غارت کرد و در فضل و علم به منازعه با شما برخاست.(60)
امامت در قرآن
یکی از پرسش هایی که امروزه مطرح است و وهابیت نیز به شدت به آن دامن می زند، این است که چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟ این پرسش در زمان حضرت صادق (ع)نیز مطرح شد. راوی پرسید: مقصود از این آیه چیست؟«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(61)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا و رسول خدا و صاحبان امر را اطاعت کنید.»
حضرت صادق(ع) فرمود:
«إیانا عنی خاصة، امر جمیع المؤمنینَ إلی یوم القیامة بطاعتنا؛ خدا فقط ما( اهل بیت) را قصد کرده است و مؤمنان را تا روز قیامت دستور داده که از ما اطاعت کنند.»
در جای دیگر فرمود: این آیه درباره علی بن ابی طالب، حسن و حسین(ع) نازل شده است. راوی پرسید: مردم می گویند: چرا نام علی و اهل بیت در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمود: به آنها بگو: خداوند در قرآن امر به نماز کرد، ولی نفرمود: سه رکعت و یا چهار رکعت است؛ تا اینکه پیامبر تفسیر فرمود( و تعداد رکعات نماز را
بیان کرد)، و آیه زکات نازل شد و خداوند اسم نبرد که از هر چهل درهم، یک درهم است تا اینکه پیامبر آن را تفسیر کرد، و درباره حج آیه نازل شد و نفرمود هفت بار دور خانه طواف کنید؛ تا اینکه رسول خدا آن را تفسیر کرد و آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»[ نیز] درباره علی، حسن و حسین(ع) نازل شد، ( ولی اسمی از آنها برده نشده است). سپس رسول خدا(ص) درباره علی فرمود:«من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» و فرمود:«اوصیکم بکتاب الله و اهل بیتی...؛ شما را به قرآن و اهل بیتم توصیه می کنم؛ زیرا من از خدا خواستم که آن دو از هم جدا نشوند تا در حوض ( کوثر) بر من وارد شوند. خدا نیز آن را به من عطا کرد»و فرمود:«شما به اهل بیت من چیزی یاد ندهید؛ زیرا آنها داناتر از شما هستند»، فرمود:«آنها، شما را از باب هدایت خارج نمی سازند و به گمراهی داخل نمی کنند.»
اگر رسول خدا ساکت می شد و بیان نمی کرد که اهل بیتش چه کسانی هستند، به راستی آل فلان و آل فلان، خود را اهل بیت معرفی می کردند، ( و لکن پیامبر بیان کرد) و قرآن در تأیید او فرمود:«همانا خدا اراده کرده است پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک و پاکیزه قرار دهد»(62)؛ در حالی که علی، حسن، حسین و فاطمه(ع) جمع بودند. پس پیامبر آنها را زیر عبا قرار داد و فرمود:«خدایا! برای هر پیامبر، اهل و ثقل بوده است: و هولاء اهل بیتی و ثقلی...؛ اینها اهل بیت و ثقل من هستند...».
ام سلمه عرض کرد: من جزء اهل بیت شما نیستم؟ پیامبر اکرم (ص)فرمود:
«تو بر خیر هستی، ولکن اهل بیت من همین ها هستند.»(63)
در حدیث دیگر فرمود:
«مراد از اولی الامر، علی و حسن و حسین، سپس علی بن حسین و بعد محمد بن علی است، سپس امر چنین ادامه می یابد؛ چرا که زمین خالی از امام نمی شود.»(64)
فضیل از امام صادق(ع) پرسید: مقصود از آیه «إنما انت منذرٌ و لکل قوم هاد»؛ «تو فقط ترساننده هستی و برای هر قومی هدایتگری است، چیست؟ فرمود:
«کل امام هاد للقرآن الذی هو فیهم؛ مقصود امامی است که مردم را به قرآنی که بین آنهاست، هدایت می کند.»(65)
در موارد فراوان حضرت صادق(ع) مصداق های حقیقی آیات قرآن را «امامان» دانسته است.
حضرت صادق(ع) فرمود:«أفمن اتبع رضوان الله...»(66)، «همان ائمه هستند» و فرمود:«و یقول الاشهاد»(67)؛ «اشهاد، ما هستیم»، و فرمود:«من کل أمه شهیداً»(68)، «و ما گواهان بر این امتیم» و اینکه خدا فرمود:«فی جنب الله»(69)، «جنب الله ماییم»، و سخن خدا که فرمود:«و کونوا مع
الصادقین»(70)، «با صادقان باشید، به این معناست که با آل محمد باشید.» و سخن خدا که فرمود:«إنما أعظکم بواحدة»(71)، «مقصود، ولایت است.»(72)
بریده بن معاویه از سخن خداوند که می فرماید:«و ما یعلم تأویله إلا الله و الراسخون فی العلم»(73)؛ «تأویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند»پرسید. حضرت صادق(ع) و یا حضرت باقر(ع) فرمود:«فرسول الله افضل الراسخین فی العلم...؛ رسول خدا برترین راسخان است که خداوند به او تمام آنچه لازم بود، نازل فرمود و تأویل آن را هم به او تعلیم داد و نمی شود که خداوند چیزی را نازل کند و تأویل آن را نیاموزد و اوصیای پیامبر بعد از او تمام آن( تأویلات) را می دانند.» آن گاه فرمود:«قرآن خاص و عام، محکم و متشابه، و ناسخ و منسوخ دارد که راسخان در علم( فقط) آن را می دانند.»(74)
منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 77.
برخى از ویژگىهاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه السلام)
نویسنده: عبد الکریم پاکنیا
حضرت صادق علیه السلام ششمین پیشواى شیعیان جهان در 17 ربیع الاول سال 83 ه . ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود . پدر بزرگوارش حضرت امام محمد باقر علیه السلام و مادر گرامىاشام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابىبکر مىباشد . اسم آن حضرت جعفر و کنیهاش ابو عبدالله و ابو اسماعیل و القاب شریفش صادق، صابر، فاضل و طاهر است (1) .
امامت آن حضرت که همزمان با شهادت پدر ارجمندش از سال 114 شروع شد، با حکومت 5 تن از خلفاى اموى و عباسى به ترتیب هشام بن عبدالملک (نهمین خلیفه اموى)، ابراهیم بن ولید (دهمین خلیفه اموى) و مروان بن محمد آخرین خلیفه اموى (126- 132) و عبد الله سفاح (اولین خلیفه عباسى) و ابوجعفر منصور دوانیقى (دومین خلیفه عباسى) مصادف بود . آن بزرگوار در 25 شوال سال 148 ه . ق در سن 65 سالگى توسط منصور دوانیقى مسموم شد، در مدینه منوره به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد .
امام صادق علیه السلام در مدت 34 سال امامت پربرکتخویش نقش شایستهاى در گسترش فرهنگ حیاتبخش اسلام انجام داد . آن حضرت با استفاده از فرصتبدست آمده در عصر خویش (درگیرى و نزاع میان بنى امیه و بنى عباس) وسیعترین دانشگاه اسلامى را پىریزى نمود; در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار نفر شاگرد پرورش یافتند که برخى از آنان از رهبران فکرى تشیع به شمار مىآیند . هشام بن حکم، عبد الله بن ابى جعفر، هشام بن سالم، محمد بن مسلم، مفضل بن عمر و جابر بن حیان از آن جملهاند .
کوفه یکى از مهمترین کانونهاى تجمع پرورش یافتگان دانشگاه جعفرى علیه السلام بود . حسن بن على بن زیاد وشاء که از شاگردان امام رضا علیه السلام است نقل مىکند که: در مسجد کوفه 900 نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگى از جعفر بن محمد علیه السلام حدیث نقل مىکردند (2) . در مکتب آن حضرت نه تنها شیعیان بلکه غیر شیعیان نیز حضور مىیافتند . پیشوایان چهارگانه اهل سنتبا واسطه یا مستقیما از امام صادق علیه السلام بهره بردهاند .
آن حضرت شاگردان خویش را بر اساس ذوق و استعداد آنان تقسیم نموده و در همان رشته تشویق و تعلیم مىنمود . و این گونه بود که مکتب تشیع در اثر تلاشهاى فرهنگى امام صادق علیه السلام به صورت چشمگیرى گسترش یافت و به اکثر قلمروهاى اسلامى رسید و بسیارى از مسلمانان در آن دوران طلایى به مکتب اهل بیت علیهم السلام گرویدند .
آن حضرت با استفاده از وضعیت موجود وکلاى متعددى را در مناطق مختلف مستقر نمود و توسط پرورش یافتگان مکتب خویش دستور العملهاى فردى، اخلاقى و اجتماعى را به مسلمانان آموزش داد و مکتب اهل بیت علیهم السلام را با زیباترین و محکمترین دلائل به جهان اسلام معرفى نمود .
رهنمودهاى راهگشاى آن حضرت در زمینههاى سلوک فردى و اجتماعى، معاشرت با دیگران، برخورد با نسل نو و جوانان، مسائل حقوقى، آداب ازدواج، موضعگیرى در مقابل حکومتها و سیاستمداران زمان، آموزههاى علمى، تربیتى، پزشکى و دهها موضوع دیگر، زینتبخش صفحات زندگى آن حضرت و برگ زرینى در تاریخ شیعه مىباشد . در این نوشتار گزیدهاى از سخنان آن حضرت را در بیان ویژگىهاى مورد انتظار از شیعیان و مؤمنان حقیقى گرد آورده و به علاقمندان حضرتش تقدیم مىداریم . بدیهى است که اینها همه ویژگىها و صفات پیروان اهل بیت علیهم السلام نیست و بیان همه آنها نیازمند یک کتاب مستقل مىباشد .
استقامت و پایدارى
بدون تردید پشتکار و پایدارى در راه هدف، از عوامل پیروزى و توفیق انسان به شمار مىرود . کسانى در زندگى به خواستهها و آرزوهاى خود نائل گشتهاند که در راه آن نهایت تلاش و استقامت را نمودهاند . امام صادق علیه السلام یکى از مهمترین نشانههاى شیعه را استقامت در راه حق مىداند و رسیدن به سعادت حقیقى را در گرو این خصیصه پسندیده قلمداد مىکند و مىفرماید: «لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکة ولاظلهم الغمام ولاشرقوا نهارا ولاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم، ولما سالوا الله شیئا الا اعطاهم (3) ; اگر شیعیان ما در راه حق استقامت ورزند فرشتگان آسمان با آنان دست مىدهند، ابرها [ى رحمت] بر سر آنان سایه مىافکنند و سیمایشان همانند روز روشن مىدرخشد و از زمین و آسمان روزى مىخورند و هیچ خواستهاى از خداوند نخواهند داشت مگر اینکه خداى متعال به آنان عطا مىکند .»
عظمت نفس و دورى از ذلت
شخصیت هرکس در گرو عزت نفس اوست . انسان به عزت نفس و تکریم شخصیت از همه چیز حتى از آب و غذا بیشتر نیازمند است، چرا که رنج گرسنگى و تشنگى برطرف مىشود اما تحقیر شخصیت و آزردگى روح و روان به این سادگى رفع نمىشود و چه بسا که تا آخر عمر انسان را بیازارد . خداوند متعال انسان را عزیز آفریده و هیچگاه به او اجازه تحقیر دیگران و یا شخصیتخویش را نداده است . این سخن در مورد پیروان مکتب تشیع از اهمیت ویژهاى برخوردار است . آنان طبق رهنمود امام صادق علیه السلام هیچگاه نباید خود را ذلیل کنند، بلکه باید از کارهاى تحقیرآمیز و ذلت آور اجتناب نمایند . آن حضرت شیعیان را از کسالت، تنبلى، دست درازى به سوى دیگران، طمع کارى، زیادهطلبى و سایر امور ذلتآور مبرا مىداند و مىفرماید: «شیعتنا لا یهرون هریر الکلب ولا یطمعون طمع الغراب . . . ولا یسالون لنا مبغضا ولو ماتوا جوعا (4) ; شیعیان ما [از فرط ذلت] همانند سگ زوزه نمىکشند و مانند کلاغ طمع نمىکنند . . . آنان هیچگاه به سوى دشمنان ما دست [ذلت] دراز نمىکنند گرچه از گرسنگى بمیرند .» خداوند متعال نیز تن دادن به کارهاى ذلتآور را از صفات منافقین شمرده و عزت را منحصر به ذات خویش مىداند: «بشر المنافقین بان لهم عذابا الیما الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ایبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا» (5) ; «به منافقان بشارت ده که عذاب دردناکى در انتظار آنهاست . همانها که کافران را بجاى مؤمنان دوستخود انتخاب مىکنند . آیا عزت [و آبرو] را نزد آنان مىجویند با اینکه همه عزتها از آن خداست؟»
زهد و سادهزیستى
از آنجا که دلبستگى به دنیا و تعلقات آن مانع رسیدن به کمال حقیقى است، نیک مردان الهى همیشه زهد و قناعت را در متن برنامه خود دارند و سادهزیستى، بىپیرایگى و پرهیز از جلوههاى دنیوى و دل نبستن به مظاهر دنیا و زرق و برق آن از شاخصترین ویژگىهاى آنان است . مطمئنا آنان این شیوه پسندیده را از زندگى پیامبران، اولیاء الهى و عالمان عارف آموختهاند . پیروان حقیقى اهل بیت علیهم السلام خصلت زیباى زهد و ساده زیستى را از آن گرامیان آموخته و این سخن گهربار امام صادق علیه السلام را همیشه آویزه گوش خود دارند که فرمود: «ان احببت ان تجاور الجلیل فى داره وتسکن الفردوس فى جواره فلتهن علیک الدنیا واجعل الموت نصب عینک ولا تدخر شیئا لغد واعلم ان لک ما قدمت وعلیک ما اخرت (6) ; اگر دوست دارى که در درگاه الهى با خداوند متعال همنشین شوى و در بهشت در جوار حضرت باریتعالى مسکن گزینى، باید دنیا [و مظاهر آن] در نظر تو خوار باشد و مرگ را همیشه نصب العین خود قرار بده و براى خود چیزى ذخیره نکن و بدان آنچه قبلا [از اعمال صالح ] تقدیم داشتهاى به حال تو سودمند خواهد بود و از کارهاى نیک که انجام آن را به تاخیر انداختهاى ضرر خواهى کرد .»
تلاش براى اصلاح دیگران
از جمله ویژگىهاى مورد انتظار براى شیعیان راستین، هدایت و اصلاح افراد منحرف به طریق صحیح مىباشد . آنان نه تنها خود راه حقیقت مىپیمایند بلکه از اعماق جان خویش دوست دارند دیگران هم ، چنین باشند . پیروان اهل بیت علیهم السلام تنها بدنبال نجات خویش نیستند بلکه شب و روز در اندیشه اصلاح و راهنمایى گمراهان و آلودگان به انواع انحرافات مىباشند . آنان با الهام از رهنمودهاى پیشواى ششم علیه السلام با بکارگیرى شیوههاى صحیح و پسندیده به اصلاح افراد مىپردازند و با اخلاق نیک در جذب گنه کاران تلاش مىکنند و این کلام زیباى رئیس مذهب جعفرى را هیچگاه فراموش نمىکنند که فرمود: «لا تقل فى المذنبین من اهل دعوتکم الا خیرا، واستکینوا الى الله فى توفیقهم وسلوا التوبة لهم (7) ; در مورد همکیشان بدکار خود جز خوبى [و نیکى] چیزى نگو و از خداوند توفیق هدایت و توبه آنان را بخواهید .»
سیره امام صادق علیه السلام نیز در این رابطه مىتواند راهگشاى شیعیان باشد . آن حضرت هنگامى که متوجه شد، شقرانى (8) (فردى گنهکار و شرابخوار) نمىتواند از دربار منصور دوانیقى سهم خود را دریافت کند، به آنجا رفت و سهم شقرانى را گرفت و به وى تسلیم نمود . آن حضرت هنگام پرداخت وجه به شقرانى با لحنى ملاطفتآمیز و مهربان، خطاى وى را به او گوشزد کرده و فرمود: کار خوب از هر کسى خوب است ولى از تو بواسطه انتسابى که به ما اهل بیت دارى خوبتر و زیباتر است و کار بد از هر کسى بد است، ولى از تو به خاطر همین انتساب، زشتتر و قبیحتر است . امام صادق علیه السلام این جمله را فرمود و گذشت . شقرانى با شنیدن این جمله دانست که امام از سر او و گناهش آگاه است و از اینکه امام با این حال به یارى او شتافته و ابراز محبت نمود و با رفتارى کاملا منطقى و پسندیده وى را به گناهش متوجه ساخت، شدیدا نزد وجدان خود شرمسار گشت و خود را ملامت نمود (9) .
امانت و صداقت
از مهمترین و بارزترین ویژگىهاى مورد انتظار براى شیعیان و مؤمنان، دو صفت والاى امانتدارى و راستگویى است . این دو خصلت آنچنان اهمیت دارد که اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعهاى را مىتوان با تقویت و ترویج آن دو در میان افراد جامعه پىریزى نمود و مشکلات را حل کرد و سعادت جوامع را تظمین نمود . امام صادق علیه السلام گذشته از توصیههایى کلى به عموم شیعیان در این رابطه، به برخى از یارانش در این مورد پیام ویژه مىفرستاد . اهتمام آن حضرت به ترویج و احیاى این دو ویژگى انسانى واخلاقى در میان شیعیان، جایگاه آنها را در میان تمام صفات پسندیده و فضائل اخلاقى روشن مىسازد .
امام صادق علیه السلام به ابى کهمس فرمود: «اذا اتیت عبد الله فاقراه السلام وقل له: ان جعفر بن محمد یقول لک: انظر ما بلغ به على عند رسول الله صلى الله علیه و آله فالزمه، فان علیا علیه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله صلى الله علیه و آله بصدق الحدیث واداء الامانة (10) ; هرگاه پیش عبدالله [بن ابى یعفور] رفتى، سلام [مرا] به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مىگوید: دقت کن در آن چیزى که به وسیله آن على علیه السلام در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله سرافراز شد [و او را به آن مقامات عالى رساند . ] پس [تو هم ] آنها را براى خودت لازم بدان [و رفتار خویش را با آن اوصاف زیبا بیاراى]، مطمئنا على علیه السلام با راستگویى و امانتدارى در نزد پیامبر صلى الله علیه و آله به آن درجه و عظمت رسید .»
حضرت امام خمینى رحمه الله در شرح این حدیث مىفرماید: «هان! اى عزیز! تفکر کن در این حدیثشریف! بین مقام صدق لهجه و رد امانت تا کجاست که على بن ابى طالب علیهما السلام را بدان مقام بلند رسانید . از این حدیث معلوم مىشود که رسول خدا صلى الله علیه و آله این دو صفت را از هر چیز بیشتر دوست مىداشتند که در بین تمام صفات کمالیه مولى علیه السلام این دو او را مقرب کرده است و بدان مقام ارجمند رسانده است . جناب صادق علیه السلام نیز در بین تمام افعال و اوصاف، این امر را که در نظر مبارکشان خیلى اهمیت داشته، به ابن ابى یعفور که مخلص و جان نثار آن بزرگوار بوده پیغام داده و سفارش فرموده به ملازمت آنها . (11) »
حضرت صادق علیه السلام در حدیث دیگرى اهمیت این دو صفت را چنین بیان مىدارد: «لا تنظروا الى طول رکوع الرجل وسجوده فان ذلک شىء اعتاده، فلو ترکه استوحش لذلک ولکن انظروا الى صدق حدیثه واداء امانته (12) ; به طول رکوع و سجود شخص ننگرید زیرا به آن عادت کرده و اگر ترک کند به خاطر آن وحشت مىکند، بلکه به راستى گفتار و امانتدارى او بنگرید .»
آرى شیعه راستین را با عبادت و اطاعتهاى ظاهرى نمىتوان شناختبلکه باید در عرصه امتحان، راستى و امانتدارى او ثابتشود . چه بسا افرادى که با انجام عبادتهاى سنگین و اعمال طولانى و ریایى، خود را مؤمن و پیرو اهل بیت علیهم السلام قلمداد مىکنند، اما در مقام راستى و امانتدارى نمىتوانند از عهده آن برآمده و مغلوب شیطان مىشوند .
ولایت پذیرى
یکى دیگر از ویژگىهاى شیعیان از منظر حضرت صادق علیه السلام پذیرش ولایت و رهبرى امامان معصوم علیهم السلام به عنوان تداوم رسالت نبوى صلى الله علیه و آله مىباشد . شیعه حقیقى آنچنان به ولایت اهل بیت علیهم السلام دلبسته است که شادى و حزن، خوشى و ناخوشى و تمام لذائذ و شدائد زندگى را با ولایت و محبت ائمه اطهار علیهم السلام پیوند مىزند . محبت اهل بیت علیهم السلام آنچنان در جان و دل وى رسوخ کرده که تمام گفتار، رفتار و کردار او با ملاکها و معیارهاى اهل بیت علیهم السلام سنجیده مىشود و آنان به عنوان حجتشرعى براى او هستند .
امام صادق علیه السلام فرمود: «رحم الله شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا وعجنوا بماء ولایتنا یحزنون لحزننا ویفرحون لفرحنا (13) ; خداوند شیعیان ما را رحمت کند که از زیادى سرشت ما آفریده شدهاند و با آب ولایت ما عجین گشتهاند . آنان به خاطر اندوه [و غصههاى] ما غمناک مىشوند و با شادى ما شاد مىگردند .»
امام صادق علیه السلام علاوه بر سفارشهاى مکرر به ولایت پذیرى پیروان خویش، در مکتب تربیتى خویش شیعیانى ولایى تربیت نموده و آنان را به این کار تشویق مىکرد .
داستان ذیل بیانگر این حقیقت است:
عبدالله بن ابى یعفور یکى از شیعیان مخلص و فداکار است که در پذیرش ولایت ائمه اطهار علیهم السلام اسوهاى کامل و نمونهاى بارز براى تمام شیعیان مىباشد . او با همه عظمت علمى و موقعیت اجتماعى که در میان قوم خود داشت، در برابر فرمان امام علیه السلام تسلیم محض بود . در این مورد داستان مشهورى از وى نقل شده که نهایت اخلاص و اطاعت وى را از ائمه اطهار علیهم السلام نشان مىدهد . وى روزى در حضور پیشواى ششم علیه السلام نشسته بود و از وجود حضرتش بهرهمند مىشد . عبدالله، ضمن ارائه سخنانى به امام علیه السلام کلامى را اظهار نمود که مورد عنایتحضرت قرار گرفت . این سخن وى که از عمق جان و منتهاى ایمان وى ریشه مىگرفت مىتواند درسى زیبا و الگویى مناسب براى تمام پیروان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام باشد .
او به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: «والله لو فلقت رمانة بنصفین فقلت هذا حرام وهذا حلال لشهدت ان الذى قلتحلال، حلال; وان الذى قلتحرام، حرام; فقال: رحمک الله، رحمک الله (14) ; سوگند به خدا! اگر انارى را از وسط دو نصف کنى و بفرمایى که نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام است، مطمئنا گواهى خواهم داد که: آنچه را گفتى حلال، حلال است و آن نصفى را که فرمودى حرام، حرام است [و هیچگونه چون و چرا نخواهم کرد . ] امام صادق علیه السلام فرمود: خدا تو را رحمت کند، خدا تو را رحمت کند .»
شهرت گریزى
مؤمن و شیعه واقعى بر این باور است که کار و عمل انسان باید براى جلب رضایتحضرت حق باشد و به غیر از این عمل وى ارزش حقیقى نخواهد داشت . کسانى که براى خوشایند دیگران و جلب رضایت آنان - که در مسیر حق نیستند - تلاش مىکنند، کارى بیهوده و عبث انجام مىدهند . اساسا خودپرستى با خداپرستى در تضاد است . از منظر امام صادق علیه السلام عمل ریایى که براى خشنودى خداوند متعال نبوده و تنها براى ارضاى نفس و یا خوشایند دیگران انجام مىگیرد، نزد خداوند عالم پشیزى ارزش ندارد . آن وجود گرامى در یک سخن بلیغ فرمود: «کل البر مقبول الا ما کان رئاء (15) ; تمام نیکىها پذیرفته مىشود مگر اعمالى که بخاطر ریا [و نشان دادن به دیگران] انجام گرفته باشد .»
پیشواى ششم در توضیح سخن خویش به عبدالله بن جندب (16) مىفرماید: «لا تتصدق على اعین الناس لیزکوک، فانک ان فعلت ذلک فقد استوفیت اجرک، ولکن اذا اعطیت بیمینک فلا تطلع علیها شمالک (17) ; هیچگاه صدقه [و کارهاى نیک] را جلو چشم مردم انجام مده به قصد اینکه تو را [مردى] پاکیزه انگارند، که اگر به این [سخن] عمل کنى اجر و پاداش خود را به نحو کامل دریافتخواهى کرد، ولى [به خاطر داشته باش] که اگر با دست راستخود بخشش مىکنى دست چپ خود را مطلع نساز . (18) »
رسیدگى به خانواده
توسعه دادن به زندگى خانوادگى و خوشرفتارى با اعضاى خانواده یکى دیگر از ویژگىهاى مورد انتظار براى مؤمن و شیعه کامل مىباشد . پیرو حقیقى امام صادق علیه السلام هیچگاه نسبتبه خانوادهخود، تنگ نظر، سخت گیر و بدرفتار نیست . او تلاش مىکند که به نحو شایستهاى با همسر و فرزندان خود معاشرت نماید و در صورت امکان به رفاه و امور معیشتى خانواده گسترش دهد .
امام صادق علیه السلام مىفرماید: «ان عیال المرء اسراءه فمن انعم الله علیه نعمة فلیوسع على اسرائه فان لم یفعل اوشک ان تزول تلک النعمة (19) ; اعضاى خانواده یک مرد [همانند اسیر اویند . پس هر کسى که خداوند متعال نعمتى به او عطا کند، باید به خانواده [و زیردستان] خود گشایشى در زندگى ایجاد کند که اگر چنین نکند ممکن است این نعمت از دست او خارج شود .»
در روایتى دیگر امام صادق علیه السلام شیعیان را به خوشرفتارى با خانواده سفارش نموده و آنرا موجب طولانى شدن عمر مىداند و مىفرماید: «من حسن بره فى اهل بیته زید فى عمره (20) ; هر کس با خانواده خود خوشرفتارى نماید عمرش طولانى خواهد شد .»
رعایت ادب در معاشرت با دیگران
ادب و مواظبت بر فضائل اخلاقى از بزرگترین سرمایههاى معنوى براى هر انسان محسوب مىشود .
انسان با رعایت آداب اخلاقى و اجتماعى جایگاه خود را در جامعه تحکیم بخشیده و دلها را به سوى خود جذب مىکند . دوست و دشمن، افراد با ادب را ستوده و از اعماق جان به آنان به دیده احترام مىنگرند .
امام صادق علیه السلام رعایت اصول اخلاقى و توجه به آداب انسانى را از ویژگىهاى مکتب تشیع دانسته و آن را بر شیعیان راستین امرى ضرورى و لازم مىشمارد و مىفرماید: «لیس منا من لم یوقر کبیرنا ولم یرحم صغیرنا (21) ; شیعه ما نیست کسى که بزرگترها را احترام نکند و به کوچکترها ترحم ننماید .»
همیارى با برادران دینى
تعاون و همیارى در بین پیروان اهل بیت علیهم السلام گذشته از اینکه موجب نزدیکى دلها و ایجاد انس و محبت مىشود، از مهمترین عوامل اقتدار و تحکیم ارتباط در میان آنان مىباشد .
آنان با کنار گذاشتن اختلاف نظرها و سلیقههاى مختلف و احترام به همدیگر در پیشبرد و نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نهایتسعى خود را مبذول مىدارند . شیعیان حقیقى با دورى از هواى نفس و رد خواستهاى شیطانى مخالفین مکتب متعالى تشیع، با همدیگر مانوس شده و در راه ترویج معارف اسلامى و آموزههاى اهل بیت علیهم السلام تلاش مىکنند . امام صادق علیه السلام در این مورد به یکى از یاران خود مىفرماید: «بلغ معاشر شیعتنا وقل لهم: لا تذهبن بکم المذاهب، فوالله لا تنال ولایتنا الا بالورع والاجتهاد فى الدنیا ومواساة الاخوان فى الله (22) ; به شیعیان ما برسان و بگو: مبادا گروهها [ى منحرف ] شما را اغفال کنند، به خدا سوگند! به ولایت ما اهل بیت نمىتوان رسید مگر با تقوى و تلاش در دنیا و همکارى با برادران دینى در راه خدا .»
دورى از مجالس گناه
یکى از عوامل تاثیر گذار در روح و روان انسان محیط اطراف اوست . عوامل انحرافى از جمله محفلهاى آلوده و اجتماعات ضد ارزشى که افراد گنهکار و فاسد آنها مىگردانند، تاثیرات فراوانى را در افراد شرکت کننده باقى مىگذارد و آنان خواهى نخواهى همرنگ با اهل فسق و فجور و معصیت مىشوند .
بدین جهت امام صادق علیه السلام مؤمنین را از شرکت در این محافل نهى کرده و آنان را از رفتن به چنین مکانهایى برحذر مىدارد، مگر اینکه براى تغییر وضعیت موجود باشد . آن حضرت مىفرماید: «لا ینبغى للمؤمن ان یجلس مجلسا یعصى الله فیه ولا یقدر على تغییره (23) ; براى مؤمن شایسته نیست که در مجلسى بنشیند که در آن معصیتخداوند انجام مىشود و او توانایى تغییر آن را ندارد .»
استفاده از فرصتها
فرصتهاى بدست آمده در زندگى کم است و سریعا از دست انسان خارج مىشود . انسان موفق کسى است که از هر فرصتبدست آمده - گرچه کوتاه مدت باشد - براى رسیدن به هدف خویش بهره گیرد . پیشواى ششم در این زمینه به پیروان خود فرمود: «من انتظر عاجلة الفرصة مؤاجلة الاستقصاء سلبته الایام فرصته، لان من شان الایام السلب وسبیل الزمن الفوت (24) ; هر کس [در فرصتهاى بدست آمده که کوتاه و گذرا هستند] به انتظار فرصتهاى کاملترى در آینده بنشیند، روزگار آن فرصت [کوتاه] را نیز از او خواهد گرفت; چرا که عادت روزگار سلب [فرصتها] و روش زمانه از دست رفتن است .»
تلاوت قرآن
قرآن کلام الهى، و جلوهاى از قدرت و علم و حکمت پروردگار است و آیات نورانى آن نشانگر عظمتخداوند متعال مىباشد . قرآن برنامه زندگى یک مسلمان و معارف آن گنجینهاى بىپایان است . قرآن عهدنامهاى میان خداوند و مردم مىباشد .
امام صادق علیه السلام با اشاره به این عهدنامه گرانبها، به مسلمانان سفارش مىکند که هر روز پنجاه آیه از این کتاب را تلاوت کنند: «القرآن عهد الله الى خلقه، فقد ینبغى للمرء المسلم ان ینظر فى عهده وان یقرء منه فى کل یوم خمسین آیة (25) ; قرآن عهدنامه خداوند متعال به انسانها مىباشد، براى مسلمان شایسته است که به این عهدنامه بنگرد و در هر روز پنجاه آیه از آن را تلاوت کند .»
آن حضرت در سخن دیگرى به کیفیت تلاوت و آداب قرائت قرآن پرداخته و فرمود: «علیکم بالقرآن! فما وجدتم آیة نجابها من کان قبلکم فاعملوا به، وما وجدتموه هلک من کان قبلکم فاجتنبوه (26) ; بر شما باد تلاوت قرآن، پس هر آیهاى یافتید که کسانى قبل از شما [با عمل به آن ] نجات یافتهاند، شما هم به آن عمل کنید و هر آیهاى را مشاهده کردید که بیانگر عوامل هلاکت [و نابودى ] پیشینیان است، شما هم از آن [عوامل ] پرهیز کنید .»
پی نوشت :
1) کشف الغمه فى معرفة الائمه، ج2، ص154 .
2) رجال نجاشى، ص39 .
3) تحف العقول، ص302 .
4) همان، ص303; از آنجایى که هریر به معناى پارس کردن سگ به روى میهمان نیز آمده است، مىتوان از این حدیث صفت دیگرى را براى شیعیان برشمرد و آن پرخاش نکردن و عصبانى نشدن در معاشرتهاست .
5) نساء/138 و 139 .
6) تحف العقول، ص304 .
7) همان .
8) وى از فرزندان صالح شقرانى یکى از اصحاب رسول الله صلى الله علیه و آله مىباشد . صالح در اوایل برده بود که پیامبر صلى الله علیه و آله آزادش نمود، بدین جهتبعنوان آزاده شده پیامبر لقب گرفت .
9) بحار الانوار، ج47، ص349; داستان راستان، ص152 .
10) اصول کافى، کتاب الایمان والکفر، باب الصدق و اداء الامانة، حدیث 5 .
11) چهل حدیث، امام خمینى رحمه الله، ص477 .
12) کافى، ج 2، ص 105 .
13) شجره طوبى، ج1، ص3 .
14) رجال کشى، ص 249 .
15) تحف العقول، ص303 .
16) عبدالله بن جندب بجلى کوفى مردى جلیل القدر، مورد اعتماد ائمه اطهار علیهم السلام و همنشین امام باقر، امام صادق، امام کاظم و حضرت رضا علیهم السلام بود . عبدالله که شخصیتى فقیه، محدث و اهل عبادت بود، از طرف امام کاظم و امام رضا علیهما السلام سمت وکالت را به عهده داشت . بعد از فوت وى على بن مهزیار جانشین وى گردید .
17) تحف العقول، ص305 .
18) این سخن کنایه از نهایت پنهان کارى در انجام کارهاى نیک مىباشد .
19) - کشف الغمه، ج2، ص207 .
20) همان، ص208 .
21) بحار الانوار، ج75، ص138 .
22) تحف العقول، ص303 .
23) وسائل الشیعه، ج11، ص503 .
24) بحار الانوار، ج78، ص268 .
25) کافى، ج 2، ص 609 .
26) وسائل الشیعه، ج4 .
منبع: گنجینه معرفت
7 خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی را در این گزارش بخوانید.
به گزارش راسخون به نقل از باشگاه خبرنگاران، 7 خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی را در این گزارش بخوانید.
1- حضرت امام باقر(ع) فرمود : کسی که بعد از وضوء آیة الکرسی بخواند خداوند ثواب چهل سال عبادت را به او عنایت می فرماید و چهل درجه او را بالا می برد و چهل حورالعین را به تزویج او در می آورد.
2-رسول خدا(ص)(علیه افضل الصلوات) فرمودند : هر کس آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجبی بخواند خدای تعالی قابض روح او خواهد بود و مثل کسی است که جنگ کرده باشد با کفار در خدمت انبیاء تا به شرف شهادت فایض شده باشد.
3-اگر کسی آیة الکرسی را بخواند و به پاهایش بدمد در راه رفتن خسته نمی شود.
4-اگر کسی در جایی بی آب باشد و از هلاکت بترسد 66 بار آیة الکرسی بخواند حاجتش برآورده می شود.
5- برداشتن عذاب قبر : اگر کسی مشتی خاک بردارد و 7 بار آیة الکرسی بخواند و در قبر مرده ریزد آن مرده را کیفر نکنند و به رحمت الهی رسد.
6-پیامبر اکرم (ص) فرمودند : اگر کسی در شب یکشنبه دو رکعت نماز با حمد و آیة الکرسی و توحید هر کدام یک بار بخواند فردای قیامت وقتی پا به عرصه ی قیامت می نهد صورتش مثل ماه شب می درخشد و از طرفی هم پروردگار عالم در دنیا عقلی به او عطا می کند که او را تا زمان مردن همراهی می کند.
7-دوازده مرتبه آیة الکرسی خواندن در سفر و حضر مانند این است که دوازده لشکر مجهز برای حفاظت از هر حادثه از جانب خدا گماشته شده است.
تذکر : این 7 مورد تنها 7 قطره از دریای پهناور آیة الکرسی می باشد . سوره ای کوچک در قرآن که در دل بزرگترین سوره ی قرآن جای دارد و پیامبر (ص) خواندن مدام آن را به امیر المومنین علی(ع) بی نهایت توصیه می فرمود.
/2759/