سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) به مدت سه شب باسخنرانی حجت الاسلام کشکولی و مداحی مداحان اهلبیت برگزار میگردد

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

سایت درحال بروز رسانی میباشد

حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء

هیئت سیدالشهداء(ع)


1

دیگر صفحات

حجت الاسلام سروری

شوق وصال

آرشیو مطالب

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

آستان امامزاده سید ابوالحسن(ع)

پایگاه شهدای دستگردقداده

شهدای دستگرد قداده

کارنامه عملى وهابیت (1)

 

1. قتل و غارت وهّابیّان در منطقه نجد:

محمّد بن عبد الوهّاب با اعلام جهاد علیه مسلمانان به اتهام کفر، شرک و بدعت، اعراب بادیه نشین را تحریک کرد و به کمک ابن سعود، لشکرى فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهاى مسلمان نشین، مردم را به خاک و خون کشید و اموال آنان را به عنوان غنایم جنگى غارت نمود(2). در این بخش به چند نمونه از کشتار بى‌رحمانه وهّابیّت که در منطقه نجد و اطراف ریاض انجام گرفته، اشاره مى‌کنیم.

الف: کشتار مسلمانان و قطع نخل‌ها و غارت مغازه‌ها:

ابن بشر عثمان بن عبد اللّه، مورخ آل سعود در باره آغاز دعوت وهّابیّت در منطقه نجد و کشت و کشتار مردم بى‌گناه به اتهام شرک مى‌نویسد:

عبد العزیز همراه با عدّه‌اى به قصد جهاد با اهل سرزمین «ثادق» حرکت کرد و آنان را به محاصره درآورد و بخشى از نخلستان‌هاى آنان را قطع کرد و تعدادى هم از مردان آنان را به قتل رساند(3). سپس عبد العزیز به قصد جهاد به سمت «خُرج» حرکت کرد و در منطقه «دُلَم» هشت نفر از مردان را به کشت و مغازه‌ها را که مملوّ از اموال بود، غارت کرد و آن‌گاه به سرزمین «نَعْجان»، «ثَرْمَدا»، «دُلَم» و «خُرْج» رفت و عدّه‌اى را کشت و شتران بسیارى به غنیمت گرفت(4).

ب: به آتش کشیدن محصولات زراعى:

ابن بشر در ادامه مى‌نویسد:

عبدالعزیز به قصد جهاد وارد «منفوحه» شد و محصولات زراعى آنان را به آتش کشید و بخش عظیمى از جواهرات، گوسفندان و شتران را به غنیمت گرفت و ده نفر را نیز کشت(5).

ج: سقط جنین زنان باردار:

لشکر عبد العزیز شبانگاه وارد منطقه «حَرْمه» شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبد اللّه پسر عبد العزیز، تیراندازان به صورت دسته جمعى به طرف شهر تیراندازى کردند و صداى مهیب تیرها، شهر را به لرزه درآورد به گونه‌اى که بعضى از زنان حامله، سقط کردند و مردم به وحشت افتاده و شهر به محاصره درآمد و مردم شهر، نه توان مقاومت و نه امکان فرار از شهر را داشتند(6).

د: کشته شدن مردم ریاض در اثر گرسنگى و تشنگى:

ابن بشر در باره حمله وهّابیّت به ریاض مى‌نویسد:

ففرّ أهل الریاض فی ساقته الرجال والنساء والأطفال لا یلوى أحد على أحد، هربوا على وجوههم إلى البریّه فی السهباء قاصدین الخروج وذلک فی فصل الصیف، فهلک منهم خلق کثیر جوعا وعطشا(7)؛ اهل ریاض، همه مردان، زنان و کودکان با شنیدن حمله لشکر وهّابیّت از ترس و وحشت، پا به فرار گذاشتند، از آن جایى که این حمله در فصل تابستان بود، جمعیّت زیادى در اثر گرسنگى و تشنگى جان سپردند.

ه: کشتار فراریان:

ابن بشر در ادامه مى‌گوید:

فلمّا دخل عبد العزیز الریاض وجدها خالیه من أهلها إلاّ قلیلاً فساروا فی أثرهم یقتلون ویغنمون.

ثمّ إنّ عبد العزیز جعل فی البیوت ضبّاطا یحفظون ما فیها. وحاز جمیع ما فى البلد من الأموال والسلاح والطعام والأمتاع وغیر ذلک وملک بیوتها ونخیلها إلاّ قلیلاً(8)؛ وقتى عبد العزیز وارد ریاض شد دید جز اندکى از مردم، کسى در شهر نمانده، فراریان را دنبال کرد و عدّه‌اى را کشت و اموالى را که با خود داشتند به غنیمت گرفت.

و به شرطه‌ها دستور داد از خانه‌هاى خالى از صاحبانشان، محافظت کنند و آن‌گاه تمام اموال، اسلحه‌ها، مواد غذایى و وسایل خانه‌ها را به غنیمت گرفت و غالب خانه‌ها و نخلستان‌ها را به تصرّف خود درآورد.

و: کشتن مؤذن به جرم درود بر پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله :

زینى دحلان مفتى مکّه مکرمه مى‌نویسد:

ویمنعون من الصلاه علیه صلى اللّه علیه وسلم على المنابر، بعد الأذان؛ حتى أنّ رجلاً صالحا کان أعمى ، وکان موءذّنا وصلى على النبی صلى الله علیه وسلم بعد الأذان، بعد أن کان المنع منهم ، فأتوا به إلى ابن عبد الوهاب فأمر به أن یقتل فقتل، ولو تتبّعت لک ما کانوا یفعلونه من أمثال ذلک، لملأت الدفاتر والأوراق. وفی هذا القدر کفایه واللّه سبحانه وتعالى أعلم؛ وهّابى‌ها از درود فرستان به پیامبر گرامى [ صلى‌الله‌علیه‌و‌آله ] بر روى منابر و پس از اذان، ممانعت مى‌کردند، مرد صالح نابینایى که اذان مى‌گفت و پس از اذان به رسول اکرم[ صلى‌الله‌علیه‌و‌آله ] صلوات فرستاد، آن را نزد محمد بن عبد الوهّاب آوردند و او دستور داد مؤذن نابینا را به جرم درود بر حضرت، کشتند.

زینى دحلان در ادامه مى‌گوید: اگر مانند این کارهاى زشت وهّابى‌ها را بخواهم بنویسم، دفترها مملوّ خواهد شد(10). با این که درود به پیامبر گرامى صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نص قرآن و دستور الهى است که مى‌فرماید: «إِنَّ اللّه‌َ وَمَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیما»(11). در آیه شریفه هیچ‌گونه قید مکانى و زمانى براى درود به حضرت ذکر نشده یعنى هر وقت و هر کجا مى‌شود به پیامبر گرامى درود فرستاد.

2. کشتار بى‌رحمانه شیعیان کربلا:

کشتار وهّابیان در کربلاى معلّى در سال 1216، به راستى صفحه تاریخ را سیاه کرده و قلب هر خواننده را به درد مى‌آورد.

دکتر منیر عجلانى مى‌نویسد:

دخل اثنا عشر ألف جندی ولم یکن فی البلده، إلا عدد قلیل من الرجال المستضعفین لأن رجال کربلاء کانوا قد خرجوا یوم ذاک إلى النجف الأشرف لزیاره قبر الإمام أمیر الموءمنین یوم الغدیر، فقتل الوهّابیّون کل من وجدوهم، فقدر عدد الضحایا فی یوم واحد بثلاثه آلاف، وأما السلب فکان فوق الوصف ویقال أن مائتى بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینه(12)؛ دوازده هزار نفر سپاه وهّابیّان به فرماندهى سعود، فرزند عبد العزیز وارد کربلا شدند در حالى که بیشتر مردم کربلا به مناسبت عید غدیر به نجف اشرف به زیارت امیر المؤمنین[ علیه‌السلام [رفته بودند و در شهر جز عدّه اندکى از پیرها و ناتوان‌ها نمانده بودند.

سپاه وهّابیّان به هر کس که برخوردند، کشتند و آمار کشته‌ها به مرز سه هزار نفر رسید و اموال غارت شده از کربلا قابل وصف نبود و گفته مى‌شد که آن روز 200 شتر بار سنگین از کربلا به غارت بردند.

محمد قارى غروى در تاریخ نجف از مجموعه شیخ خضر، نقل مى‌کند:

وهّابیّان صندوق قبر حبیب بن مظاهر را که از چوب بود شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند. آن‌ها مى‌خواستند صندوق قبر شریف حسین را هم بشکنند، اما چون داراى شبکه‌هاى آهنین بود، توفیق نیافتند(13). شیخ عثمان بن بشر مورّخ دیگر وهابى که خود اهل نجد بوده مى‌نویسد:

گنبد روى قبر (سید الشهداء) را ویران ساختند، و صندوق روى قبر را که زمرّد، یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند، و آنچه در شهر از مال، سلاح، لباس، فرش، طلا، نقره و قرآن‌هاى نفیس یافتند غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند(14). صلاح الدین مختار که خود وهّابى است مى‌نویسد:

در سال 1216 امیر سعود با لشگر انبوهى از مردم نجد، عشایر جنوب، حجاز و دیگر نقاط به قصد عراق حرکت کرد. در ماه ذى‌قعده به کربلا رسید. او تمام برج و باروى شهر را خراب کرد و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، کشت و نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شد. آن‌گاه خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیّه را به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین لشگریان تقسیم نمود(15). شیخ عثمان نجدى از مورّخان وهّابى مى‌نویسد:

وهّابیان به صورت غافل‌گیرانه وارد کربلا شدند و بسیارى از اهل آن‌جا را در کوچه و بازار و خانه‌ها کشتند؛ روى قبر حسین علیه‌السلام را خراب کردند و آن چه در داخل قبّه بود به چپاول بردند و هرچه در شهر از اموال، اسلحه، لباس، فرش، طلا و قرآن‌هاى نفیس یافتند، ربودند. نزدیک ظهر در حالى که قریب به دو هزار نفر از اهالى کربلا را کشته بودند، از شهر خارج شدند(16). برخى مى‌نویسند: «وهّابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند»(17). میرزا ابوطالب اصفهانى در سفرنامه خود مى‌نویسد:

هنگام برگشت از لندن و عبور از کربلا و نجف، دیدم که قریب بیست و پنج هزار نفر وهّابى وارد کربلا شدند و شعار «اقتلوا المشرکین واذبحوا الکافرین»(18) سر مى‌دادند. آنان بیش از پنج هزار نفر را کشتند و زخمى‌ها حساب نداشت، صحن مقدّس امام حسین علیه‌السلام از لاشه کشتگان پر و خون از بدن‌هاى سر بریده شده، روان بود.

پس از یازده ماه بار دیگر به کربلا رفتم، دیدم که مردم، آن حادثه دل خراش را نقل مى‌کنند و گریه سرمى‌دهند به‌گونه‌اى که از شنیدن آن، موها بر اندام راست مى‌شد(19).

3. حمله به نجف اشرف:

حمله وهّابى‌ها به عراق از 1214 ه آغاز شد. چون در آن سال وهّابى‌ها به نجف اشرف حمله نمودند، ولى عرب خزاعل جلو آن‌ها را گرفتند و سیصد نفر از آن‌ها را کشتند(20). در سال 1215 نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهّر حضرت امیر علیه‌السلام عازم نجف اشرف شدند که در مسیر با عدّه‌اى از اعراب درگیر شدند و شکست خوردند(21). در مدّت نزدیک به ده سال چندین بار حملات شدیدى به شهر کربلا و نجف انجام دادند(22). در سال 1216 وهّابیّان پس از کشتار بى‌رحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینى علیه‌السلام با همان لشگر راهى نجف اشرف شدند، ولى مردم نجف به‌سبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخواستند؛ حتّى زن‌ها از منزل‌ها بیرون آمدند و مردان خود را تشجیع و تحریک به دفاع کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهّابیّان نشوند، در نتیجه سپاه وهّابى‌ها نتوانستند به شهر نجف وارد شوند(23). در سال 1220 یا 1221 وهّابى‌ها به سرکردگى «سعود» به نجف اشرف حمله بردند، ولى چون شهر داراى برج و بارو بود، و در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مى‌کرد، به علاوه جمعى از مردم و طلاب علوم دینى در حدود دویست نفر تحت رهبرى شیخ جعفر نجفى (کاشف الغطاء) از مراجع اعلم عصر که خود مردى دلیر بود، شبانه روز مشغول دفاع از شهر بودند، کارى از پیش نبردند.

خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و او بر هر دروازه نجف و در هر برجى جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود.

شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، و سید جواد عاملى صاحب مفتاح الکرامه و شیخ مهدى ملاکتاب از جمله علماى مدافع شهر بودند که از مردان بلند آوازه مى‌باشند.

قواى سعود در این حمله پانزده هزار وهابى جسور جنگجو بود. وهّابى‌ها چندان که سعى کردند نتوانستند وارد شهر شوند، و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مى‌کردند.

در یکى از روزها برخى از وهّابى‌ها از دیوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود شهر را اشغال کنند، ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند، و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف چون مدافعان از درون شهر و برج و باروها وهّابى‌ها را زیر آتش داشتند، توانستند هفتصد نفر از آن‌ها را به قتل رسانند. سرانجام سعود با بقیه نفراتش ناامید از نجف اشرف بازگشت.

اهالى نجف قبل از رسیدن قواى سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به بغداد و از آنجا به کاظمین منتقل ساختند و در محزن آنجا به ودیعت نهادند، و بدین گونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند.

ابن بشر مورخ نجدى راجع به حمله سعود به نجف در تاریخ نجد مى‌نویسد:

«در سال 1220 سعود با سپاه انبوهى از نجد و نواحى آن در بیرون شهر معروف در عراق (نجف اشرف) فرود آمد، و سپاه مسلمین (وهّابى‌ها) را در اطراف شهر پراکنده ساخت، و دستور داد باروى شهر را خراب کنند.

چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقى عریض و عمیق برخورد کردند و نتوانستند از آن عبور کنند. در جنگى که میان طرفین روى داد در اثر تیراندازى از روى باروها و برجهاى شهر، جمعى از مسلمین (وهّابى‌ها) کشته شدند. آن‌ها نیز از شهر عقب نشستند، و به غارت نواحى اطراف پرداختند»(24). سعود در سال بعد یعنى 1222 نیز بار دیگر با بیست هزار جنگجوى جسور وهابى به نجف اشرف حمله برد، ولى چون دید مدافعان شهر به رهبرى کاشف الغطاء با توپ و تفنک آماده دفاع هستند نجف را رها ساخت، و به شهر «حله» روى آورد(25).

4. تخریب آثار بزرگان در مکه:

وهّابیون در سال 1218 پس از مسلط شدن بر مکّه تمام آثار بزرگان دین را تخریب نمودند. در «مُعَلّى» قبّه زادگاه پیامبر گرامى صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را و همچنین قبّه زادگاه على بن ابى طالب علیه‌السلام و حضرت خدیجه و حتى ابوبکر را ویران و باخاک یکسان کردند.

آثار باستانى که در اطراف خانه خدا و بر روى زمزم را تخریب کرده و در تمام مناطقى که مسلط مى‌شدند آثار صالحین را نابود مى‌کردند و هنگام تخریب طبل مى‌زدند و به رقص و آواز خوانى مى‌پرداختند(26). رفاعى یکى از علماى بزرگ اهل سنّت کویت خطاب به علماى وهابى مى‌نویسد:

رضیتم ولم تعارضوا هدم بیت السیّده خدیجه الکبرى أمّ المؤمنین والحبیبه الأولى لرسول ربّ العالمین صلى اللّه علیه وآله، المکان الذی هو مهبط الوحی الأوّل علیه من ربّ العزّه والجلال، وسکتم على هذا الهدم راضین أن یکون المکان بعد هدمه دورات میاه وبیوت خلاء ومیضات، فأین الخوف من اللّه؟ وأین الحیاء من رسوله الکریم علیه الصلاه والسلام(27)؛ شما به تخریب خانه ام المؤمنین خدیجه کبرى اوّلین حبیبه پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله رضایت دادید و هیچ عکس العمل نشان ندادید با این که آن مکان محل نزول وحى قرآن بود. و در برابر این جنایت سکوت انتخاب کردید و رضایت دادید که آن مکان مقدس به توالت و دستشویى مبدل شود. پس چرا از خدا نمى‌ترسید؟ و از پیامبر کریم حیا نمى‌کنید؟

رفاعى در ادامه مى‌نویسد:

زادگاه رسول اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را ویران و به محل خرید وفروش حیوانات تبدیل شد که با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابى‌ها در آمد و به کتابخانه مبدّل گردید ... شما وهّابیان در این سال‌هاى اخیر تصمیم گرفتید نیّات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده کنید، تمام تلاش خود را جهت نابودى محل ولادت رسول گرامى صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم به کار بستید، حتّى از شخصیّت‌ها و علماء بزرگ سعودى مجوّز ویران کردن آن مکان مقدس را گرفتید، ولى ملک فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه کرد و شما را از این کار ننگین باز داشت.

این چه کار بى ادبانه‌اى است که از شما سر مى‌زند؟!

این چه بى وفایى است که در حق رسول گرامى صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ! روا مى‌دارید در حالى که خداوند به وسیله آن حضرت، ما و شما و اجداد ما را از تاریکى‌هاى شرک به سوى نور اسلام هدایت فرمود؟!

بدانید که به هنگام مشاهده رسول گرامى صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم در کنار حوض، جز بى‌حیایى نصیب شما نخواهد شد. و به یقین بدانید که نتیجه شقاوت خود را در نابودى آثار پاک آن نبى مکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم که موجب رنجش گردیده است، مشاهده خواهید کرد(28). رفاعى در جاى دیگر مى‌نویسد:

آثار قبور صحابه و امّهات المؤمنین و آل البیت را نابود کرده و قبر آمنه بنت وهب مادر گرامى رسول اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را با بنزین به آتش کشیدید واثرى از آن‌ها باقى نگذاشتید(29).

5. آتش زدن کتابخانه‌هاى بزرگ:

دردناک‌ترین چیزى که وهّابیّت مرتکب شد و آثار قبیح آن براى همیشه باقى است، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبه العربیّه» بود که بیش از 60 هزار عنوان کتاب گرانقدر و کم نظیر و بیش از 40 هزار نسخه خطّى منحصر به فرد داشت که در میان آن‌ها برخى از آثار خطّى دوران جاهلیّت، یهودیان، کفّار قریش و همچنین آثار خطّى على علیه‌السلام ، ابوبکر، عمر، خالد بن ولید، طارق بن زیاد و برخى از صحابه پیامبر گرامى صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم و قرآن مجید به خطّ «عبد اللّه بن مسعود» وجود داشت.

و نیز در همین کتابخانه انواع سلاح‌هاى رسول اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم و بت‌هایى که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود، مانند «لات»، «عُزّى»، «مَناه» و «هُبَل» موجود بود.

«ناصر السعید» از قول یکى از مورّخان نقل مى‌کند که هنگام تسلط وهّابیان، این کتابخانه را به بهانه وجود کفریّات در آن به آتش کشیده و به خاکستر تبدیل کردند(30).

6. تصرف مدینه منوره:

سعود در سال 1220 یا 1221 در هجوم خود به مدینه پس از یک‌سال و نیم محاصره سرانجام آن شهر مقدّس را متصرّف شد. تمام اشیاء گران بهایى که در حرم پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله بود را غارت نمود. فقط از بیم عموم مسلمین از تعرّض به قبر مقدّس پیغمبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله خوددارى کردند.

آن‌ها چهار صندوق مملوّ از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گران‌بها را به غارت بردند. از جمله، چهار شمعدان زمرّدین بود که به جاى شمع، در آن‌ها یک قطعه الماس شب‌نما و درخشنده بود، و حدود یک صد قبضه شمشیر با غلاف‌هاى مصلاّ به طلاى خالص و مرصع به الماس و یاقوت با دسته‌هایى از زمرّد و یَشْم که به هیچ‌وجه نمى‌شد آن‌ها را قیمت گذارى کرد(31). دریادار سرتیپ «ایّوب صبرى» سرپرست مدرسه عالى نیروى دریایى در دولت عثمانى مى‌نویسد:

سعود بن عبد العزیز، پس از تصرّف مدینه منوّره، همه اهالى مدینه را در مسجد النبى گرد آورد و درهاى مسجد را بست و این‌گونه سخن آغاز نمود: هان اى مردم مدینه! براساس آیه شریفه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» دین و آیین شما امروز به کمال رسید، به نعمت اسلام مشرّف شدید، حضرت احدیّت از شما راضى و خشنود گردید، دیگر ادیان باطل نیاکان خود را رها کنید و هرگز از آن‌ها به نیکى یاد نکنید، از درود و رحمت فرستادن بر آن‌ها به شدّت پرهیز نمایید، زیرا همه آن‌ها به آیین شرک درگذشته‌اند(32).

پی نوشت:

(1) ر. ک: کتاب شناسى توصیفى تألیفات علماى شیعه در پاسخ به شبهات و کتاب‌هاى اهل سنّت، که رساله کارشناسى ارشد دانش پژوه گرامى جناب آقاى طاهر عباس از کشور پاکستان است که این جانب (نگارنده) به عنوان استاد داورِ این رساله بودم و به حقّ از بهترین رساله‌هایى بود که در سال‌هاى اخیر مشاهده کردم.

(2) ر. ک: تاریخ نجد، فصل سوم غزوات،ص 95؛ تاریخ آل سعود، ج 1، ص 31 و تاریخچه نقد و بررسى وهّابى‌ها، 13 ـ 76.

(3) «سار عبد العزیز رحمه‌الله غازیا بجمیع المسلمین وقصد بلد ثادق ونازلهم وحاصرهم ووقع بینهم قتال وقطع شیئا من نخیلهم فأقام على ذلک أیّاما، وقتل من أهل البلد ثمانیه رجال، وقتل من المسلمین ثمانیه رجال». عنوان المجد، ص 34.

(4) غزا عبد العزیز إلى الخرج فأوقع بأهل الدُلَم وقتل من أهلها ثمانیه رجال ونهبوا بها دکاکین فیها أموال، ثمّ أغاروا على أهل بلد نَعْجان وقتلوا عوده بن على ورجع إلى وطنه، ثمّ بعد أیّام سار عبد العزیز بجیوشه إلى بلد (ثَرْمَدا) وقتل من أهلها أربعه رجال وأصیب من الغزو مبارک بن مزروع. ثمّ إنّ عبد العزیز کرّ راجعا وقصد (الدُلَم) و(الخُرْج) فقاتل أهلها وقتل من فزعهم سبعه رجال وغنم علیهم إبلاً کثیرا. عنوان المجد، ص 43.

(5) غزا عبد العزیز منفوحه وأشعل فی زروعها النار؟! وأخذ کثیرا من حللهم وغنم منهم إبلاً کثیرا وقتل من الأعراب عشره رجال.» عنوان المجد، ص 43.

(6) أتوا بلاد حَرْمه فی اللیل وهم هاجعون . . . فلمّا انفجر الصبح أمر عبد اللّه على صاحب بُندق یثورها، فثوروا البنادق دفعه واحده فارتجتّ البلد بأهلها وسقط بعض الحوامل، ففزعوا وإذا البلاد قدضبطت علیهم ولیس لهم قدره ولا مخرج. عنوان المجد، ص 67.

(7) عنوان المجد، ص 60.

(8) همان.

(10) فتنه الوهابیه، ص 20.

(11) الأحزاب: 56.

(12) تاریخ العربیه السعودیه، ص 126.

(13) نزهه الغرى فى تاریخ النجف الغرى السرى، ص 52.

(14) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1، ص 121.

(15) تاریخ مملکه السعودیه، ج 3، ص 73.

(16) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1، ص 121، حوادث سال 1216.

(17) تاریخچه نقد و بررسى وهّابى‌ها، ص 162.

(18) مشرکان را بکشید و کافران را ذبح کنید.

(19) مسیر طالبى، ص 408.

(20) وهابیان، ص 337.

(21) ماضى النجف وحاضرها، ج 1، ص 325.

(22) تاریخ المملکه السعودیّه، ج 1، ص 92.

(23) ماضى النجف وحاضرها، ج 1، ص 325.

(24) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1 ، ص 137.

(25) رجوع شوده به: مفتاح الکرامه، ج 5 ص512، مقدمه محقق توانا على دوانى بر کتاب فرقه وهابى سید محمد حسن قزوینى، ص 41.

(26) کشف الارتیاب، ص 27، به نقل از تاریخ «الجبرتى».

(27) نصیحه لإخواننا علماء نجد» ص 59. تألیف: یوسف بن السیّد هاشم الرفاعى، با مقدمه دکتر محمّد سعید رمضان البوطی.

(28) حاولتم ولا زلتم تحاولون وجعلتم دأبکم هدم البقعه الباقیه من آثار رسول اللّه صلى اللّه تعالى علیه وآله وسلم ألا وهی (البقعه الشریفه التی ولد فیها)، التی هُدمت، ثمّ جُعلت سوقا للبهائم، ثمّ حولها بالحیله الصالحون إلى مکتبه هی (مکتبه مکّه المکرّمه).

فصرتم یرمون المکان بعیون الشرّ والتهدید والانتقام، وتتربّصون به الدوائر وطالبتم صراحه بهدمه واستعدیتم السلطه وحرضّتموها على ذلک بعد اتّخاذ قرار بذلک من هیئه کبار علمائکم قبل سنوات قلیله (وعندی شریط صریح بذلک) غیر أنّ خادم الحرمین الشریفین الملک فهد العاقل الحکیم العارف بالعواقب تجاهل طلبکم وجمّده.

فیا سوء الأدب وقلّه الوفاء لهذا النبیّ الکریم الذی أخرجنا اللّه به وإیّاکم والأجداد من الظلمات إلى النور! ویا قلّه الحیاء منه یوم الورود على حوضه الشریف! ویا بؤس وشقاء فرقه تکره نبیّها سواء بالقول أو بالعمل وتحقّره وتسعى لمحو آثاره!. نصیحه لإخواننا علماء نجد، ص 60.

(29) هدمتم معالم قبور الصحابه وأمّهات المؤمنین وآل البیت الکرام رضی اللّه عنهم وترکتموها قاعا صفصفا وشواهدا حجاره مبعثره لا یُعلم ولا یُعرف قبر هذا من هذا؛ بل سُکب على بعضها البنزین فلا حول و لاقوّه إلاّ باللّه. ثمّ ذکر فی الهامش: قبر السیدّه آمنه بنت وهب أم الحبیب المصطفى نبیّ هذه الأمّه [ صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ]. نصیحه لإخواننا علماء نجد: 38.

(30) ر.ک: کتاب تاریخ آل سعود، ج 1، ص 158، کشف الارتیاب، ص 55، 187، 324، أعیان الشیعه، ج 2، ص 7، الصحیح من سیره النبیّ الأعظم، ج 1، ص 81 و آل سعود من أین إلى أین، ص 47.

(31) فرقه وهابى و پاسخ به شبهات آن‌ها، مقدمه على دوانى، ص 40.

(32) تاریخ وهّابیان، 107، تاریخ الوهّابیّه، چاپ مصر، ص 126.


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|پنج شنبه 94/5/1 | نظر

اعمال شب و روز عید فطر

از جمله لیالی شریفه شب عید فطر می باشد و در فضیلت و ثواب عبادت و احیای آن احادیث ‌بسیار وارد شده و روایت‌ شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست. برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است :

1- در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود .

2- آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست از حق تعالی و بیتوته در مسجد احیا گردد.

3- بعد از نماز مغرب و عشاء ، نماز صبح و نمازعید فطر ذکر؛" الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا " گفته شود.

4- بعد از نماز مغرب و نافله آن، دست ها را به سوی آسمان بلند کرده و بگوید:" یا ذاالمن و الطول یا ذاالجود یا مصطفی محمد و ناصره صل علی محمد و آل محمد و اغفرلی کل ذنب احصیته وهو عندک فی کتاب مبین." پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید: " اتوب الی الله " پس هر حاجت که دارد از حق تعالی بخواهد که ان شاء الله تعالی بر آورده خواهد شد. در روایتی از ‌شیخ آمده که: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید" یا ذاالحول یا ذاالطول یا مصطفیا محمدا و ناصره صل علی محمد و آل محمد واغفرلی کل ذنب اذنبته و نسیته انا و هو عندک فی کتاب مبین." سپس صد مرتبه " اتوب الی الله " بگو.

5- زیارت امام حسین علیه السلام که فضیلت ‌بسیار دارد.

6- ده مرتبه ذکر" یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد و آله خیرالوری سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة." که از اعمال شب جمعه است، گفته شود.

7- ده رکعت نماز که در شب آخر ماه رمضان اقامه می شود که به صورت پنج نماز دو رکعتی ، در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید ده بار خوانده شود. و در رکوع و سجود ده مرتبه ذکر" سبحان الله والحمدلله و لا اله الاالله والله اکبر" گفته شود. پس از نماز هزار مرتبه استغفار کند و بعد از آن سر به سجده گذارد و بگوید:" یا حی یا قیوم یا ذاالجلال و الاکرام یا رحمان الدنیا والاخرة و رحیمهما یا ارحم الراحمین یا اله الاولین والآخرین اغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتنا و صیامنا و قیامنا."

8- بعد از نماز مغرب و نافله آن دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، یک مرتبه توحید بخواند. بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه ذکر" اتوب الی الله " گفته شود. پس از آن بگوید: " یا ذاالمن والجود یا ذاالمن والطول یا مصطفی محمد صلی الله علیه وآله صل علی محمد وآله و افعل بی کذا و کذا و به جای کذا حاجات خود را بطلبد و روایت است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت ‌بجا می‌آورد پس سراز سجده برمی‌داشت و می‌فرمود به حق آن خداوندی که جانم به دست قدرت او است هر که این نماز را بخواند، هر حاجتی از خدا بطلبد البته عطا کند و اگر به عدد ریگ های بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد. و در روایت دیگر به جای هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده است. شیخ و سید بعد از نماز این دعا را نقل کرده‌اند: " یاالله یاالله یاالله یا رحمان یاالله یا رحیم یاالله یا ملک یاالله یا قدوس یاالله یا سلام یاالله یا مؤمن یاالله یا مهیمن یاالله یا عزیز یاالله یا جبار یا الله یا متکبر یاالله یا خالق یاالله یا بارئ یاالله یا مصور یاالله یا عالم یاالله یا عظیم یاالله یا علیم یاالله یا کریم یاالله یا حلیم یاالله یا حکیم یاالله یا سمیع یاالله یا بصیر یاالله یا قریب یاالله یا مجیب یاالله یا جواد یاالله یا ماجد یاالله یا ملی یاالله یا وفی یاالله یا مولی یاالله یا قاضی یاالله یا سریع یاالله یا شدید یاالله یا رئوف یاالله یا رقیب یاالله یا مجید یاالله یا حفیظ یاالله یا محیط یاالله یا سیدالسادات یاالله یا اول یاالله یا آخر یاالله یا ظاهر یاالله یا باطن یاالله یا فاخر یاالله یا قاهر یا الله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا ودود یاالله یا نور یاالله یا رافع یاالله یا مانع یاالله یا دافع یاالله یا فاتح یاالله یا نفاح [نفاع] یاالله یا جلیل یاالله یا جمیل یاالله یا شهید یاالله یا شاهد یاالله یا مغیث ‌یاالله یا حبیب یاالله یا فاطر یاالله یا مطهر یاالله یا ملک یاالله یا مقتدر یاالله یا قابض یاالله یا باسط یاالله یا محیی یاالله یا ممیت ‌یاالله یا باعث‌ یاالله یا وارث یاالله یا معطی یاالله یا مفضل یاالله یا منعم یاالله یا حق یاالله یا مبین یاالله یا طیب یاالله یا محسن یاالله یا مجمل یاالله یا مبدئ یاالله یا معید یاالله یا بارئ یاالله یا بدیع یاالله یا هادی یاالله یا کافی یاالله یا شافی یاالله یا علی یاالله یاعظیم یاالله یا حنان یاالله یا منان یاالله یا ذاالطول یاالله یا متعالی یاالله یا عدل یاالله یا ذاالمعارج یاالله یا صادق یاالله یا صدوق یاالله یا دیان یاالله یا باقی یاالله یا واقی یاالله یا ذاالجلال یاالله یا ذاالاکرام یاالله یا محمود یاالله یا معبود یاالله یا صانع یاالله یا معین یاالله یا مکون یاالله یا فعال یاالله یا لطیف یاالله یا غفور یاالله یا شکور یاالله یا نور یاالله یا قدیر یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله اسالک ان تصلی علی محمد و آل محمد و تمن علی برضاک و تعفو عنی بحلمک و توسع علی من رزقک الحلال الطیب من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدک لیس لی احد سواک ولا احد اساله غیرک یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم. 

پس به سجده می‌روی و می‌گویی: یاالله یاالله یاالله یا رب یا رب یا رب یا منزل البرکات بک تنزل کل حاجة اسالک بکل اسم فی مخزون الغیب عندک والاسماء المشهورات عندک المکتوبة علی سرادق عرشک ان تصلی علی محمد وآل محمد وان تقبل منی شهررمضان و تکتبنی من الوافدین الی بیتک الحرام و تصفح لی عن الذنوب العظام و تستخرج لی یا رب کنوزک یا رحمان."

9- چهارده رکعت نماز اقامه کند. بعد از هر دو رکعت سلام دهد و در هر رکعت بعد از حمد، یک بار آیةالکرسی و سه مرتبه توحید خوانده شود. برای هر رکعت، ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر که در آن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء می شود.

10- شیخ در مصباح فرموده که در آخر شب غسل کن و بر سجاده خود تا طلوع فجر بنشین و عبادت کن.

اعمال روز عید:


1- بعد از نماز صبح و نماز عید آن تکبیراتی را که در شب عید ذکر شد، گفته شود.

2- پرداخت زکات فطره پیش از نماز عید.

4- انجام غسل روز عید. که زمان آن بعد از طلوع فجر تا زمان به جا آوردن نماز عید است. در هنگام غسل بگو: " اللهم ایمانا بک و تصدیقا بکتابک واتباع سنة نبیک محمد صلی الله علیه و آله." و پس از غسل بگو:" اللهم اجعله کفارة لذنوبی و طهر دینی اللهم اذهب عنی الدنس."

5- برای اقامه نماز عید لباس نیکو پوشیده و از عطر استفاده نمایید.

6- پیش از نماز عید، در اول روز افطار کنی. و بهتر آن است که به خرما یا به شیرینی باشد. و شیخ مفید فرموده مستحب است خوردن مقدار کمی از تربت‌ سیدالشهداء علیه السلام که برای هر دردی شفا است.

7- قبل از خروج از منزل برای نماز عید، دعایی را که از امام باقر علیه السلام روایت شده را بخوانی: " اللهم من تهیا فی هذاالیوم او تعبا او اعد واستعد لوفادة الی مخلوق رجاء رفده و نوافله و فواضله و عطایاه فان الیک یا سیدی تهیئتی و تعبئتی و اعدادی و استعدادی رجاء رفدک و جوائزک و نوافلک و فواضلک و فضائلک و عطایاک و قد غدوت الی عید من اعیاد امة نبیک محمد صلوات الله علیه و علی آله و لم افد الیک الیوم بعمل صالح اثق به قدمته ولا توجهت ‌بمخلوق املته ولکن اتیتک خاضعا مقرا بذنوبی و اسائتی الی نفسی فیا عظیم یا عظیم یا عظیم اغفرلی العظیم من ذنوبی فانه لا یغفرالذنوب العظام الا انت ‌یا لا اله الا انت ‌یا ارحم الراحمین."

8- اقامه نماز عید.

9- زیارت امام حسین علیه السلام.

10- دعای ندبه خوانده شود. سید بن طاوس فرموده که چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:" اعوذ بک من نار حرها لا یطفی و جدیدها لا یبلی وعطشانها لا یروی" پس گونه راست را بر خاک بگذارد و بگوید:" الهی لا تقلب وجهی فی النار بعد سجودی وتعفیری لک بغیرمن منی علیک بل لک المن علی" سپس گونه چپ را بر خاک بگذارد و بگوید: " ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف" پس به حال سجده شود و بگوید:" ان کنت‌ بئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک یا کریم " پس از آن صد بار بگوید: العفو العفو. 

منبع: http://whc.ir


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|سه شنبه 94/4/23 | نظر

تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر

نویسنده : آیت الله جوادی آملی

ماه مبارک رمضان یک وحدت جمعی دارد ؛ گذشته از اینکه هر روز تکلیف جدا و مستقل دارد و روزه گرفتن اش لازم است ، مجموع این ماه یک وحدت خاصّ دارد که قرآن کریم از او اینچنین یاد کرده است : مَنْ شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمْهُ (1). کسی که در ماه مبارک رمضان شاهد و حاضر بود و مسافر بود ، این شهر را ، این ماه را روزه بگیرد . لذا وظائف خاصّی برای شب هاست ؛ دستورهای مخصوصی برای روزهاست ؛ این وحدت جمعی ماه مبارک رمضان با فرارسیدن اوّل شوّال ، فطر او فرا می رسد . 

بنابراین همانطوری که هر روز پایانش افطار است ، این ماه هم پایانش افطار است و روز عید فطر افطار این ماه است ؛ این مطلب اوّل . 

مطلب دوّم آن است که این روز را خدای سبحان عید رسمی مؤمنین قرار داد . از دعای نورانی امام سجاد در وداع ماه مبارک رمضان بر می آید ، چنین که در دعاهای قنوت نماز عید فطر هم بر می آید که خداوند این روز را عید قرار داد ؛ که جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عِیداً (2)، لِلمُؤمِنینَ عِیداً (3).

مطلب بعدی آن است که عید به معنای نشاط و سرور نیست ! چون سُروراً عطف بر عید شده است و جدای از اوست . در صحیفة سجادیّه دارد عِیداً وَ سُروراً ؛ این عید گرچه با (یا) استعمال شده است ، ولی اصل اش (واو) ای است نه یائی ! شاید یائی هم اصلاً نباشد ! این عادَ یَعُودُوا است ؛ که معاد هم از همین لغت است ، و مُعید بودن خدای سبحان هم از همین لغت است . که عید از عُود و رجوع مجدّد است . خدای سبحان نام مبارکی دارد به نام مبداء و مُبدع و نام مبارک دیگرش مُعید است که او بر می گرداند . یوم عید یوم رجوع إلَی الله است . 

لذا دستورهائی که مربوط به خطبه ها و سخنان امام نماز عید هست ، این است که : شما وقتی از منزل هایتان بیرون می روید به طرف مصلّی ، آن حالت زنده شدن از قبر را در نظر بگیرید که یک ترسیمی از معاد است . منتها خدای سبحان اگر بخواهد به صورت مُعید تجلّی تامّ داشته باشد ، جریان معاد پیش می آید ؛ و اگر گوشه ای از آن نام تجلّی بکند ، « عید فطر » ظهور می کند . این عود و رجوع بنده است به طرف خدای سبحان. 

کسانی که روزة این ماه را گرفتند و توفیق انجام وظیفه داشتند ، بر می گردند ، جائزة خود را از خدای سبحان دریافت می کنند . لذا شب عید فطر و روز عید فطر به عنوان « لِیلَهُ الجَوائِز » یا « یُومُ الجَوائِز » هست که اگر گفته شده است : 

روز عید است و من مانده در این تدبیرم

که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم 

همین است که انسان بر می گردد به طرف خدای سبحان ، پاداش اش را دریافت می کند . 

مطلب بعدی آن است که : کسانی که به وظائف این ماه پر فیض موفّق شدند و عمل کردند ، آنها که خُوفاً مِنَ النّار روزه گرفتند ، یا شب های این ماه را زنده نگه داشتند ، جائزه ای که از فرشتگان الهی دریافت می کنند ، نجات از نار است . 

آنهائی که برای رسیدن به بهشت وظائف ماه مبارک رمضان را انجام دادند ، جائزه ای که از فرشتگان رحمت دریافت می کنند ، وصول به بهشت است . إن شآءَ الله این جائزه را حفظ می کنند !

و آنهائی که شُوقاً إلَی الله ، حُبّاً لله ، شُکراً لله عبادت کردند ، عُودشان به طرف خود خدای سبحان است و جائزه را از دست بی دستی خدای سبحان دریافت می کنند و آن هم محبوبیّت است و کرامت ، که مقام شامخ محبّت را به آنها عطاء می کند ؛ وقتی محبوب الهی شدند ، هم از گزند دوزخ مصون اند ، هم از فیض و فُوز بهشت طرفی می بندند . بنابراین سه گروه به خدا بر می گردند ؛ هر گروه جائزة خاصّ خودشان را هم دریافت می کنند . 

و در قرآن کریم فرمود : ما این یک ماه را که وحدت جمعی دارد بر شما لازم کردیم که روزه بگیرید ؛ لِتُکمِلُوا العِدَّه وَ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلی مَا هَداکُمْ (4). شما باید این سی روز را به کمال برسانید ، این ماه را به کمال برسانید ، و بعد خدا را تکبیر بگوئید ؛ بگوئید خدا اَکبَرِ مِنْ کُلِّ شِیء(5) یا اَکبَرِ مِنْ أنْ یُوصَفْ (6) است که شما را هدایت کرده است . لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلی مَا هَداکُمْ . 

لذا وظیفه آن است که بعد از نماز مغرب و نماز عشاء و نماز صبح و نماز عید فطر این تکبیر اَللهُ اَکبَرُ عَلی مَا هَدانا (7) را انسان بازگو کند . لِتُکمِلُوا العِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلی مَا هَداکُمْ . خدا را انسان به بزرگی یاد کند که او را هدایت کرده است . معلوم می شود یکی از بهترین و بارزترین مصادیق هدایت ، همین این دستور روزه گرفتن است و انجام وظائف شبهای این ماه پر برکت ! 

و شاید در نوبت های قبل هم به عرضتان رسید که هم در دعاهای ما آمده ، هم در روایات ما آمده که : ماه مبارک رمضان قُرَّهُ الشُّهُور و رأسُ السَّنَه (8) است . آغاز سال برای سالکان صالح ماه مبارک رمضان است . کسی که اهل سیر و سلوک است ، ذخیرة یک ساله را از ماه مبارک رمضان فراهم می کند . هم مشکل ماه مبارک رمضان را تأمین می کند ، هم مشکل یازده ماه دیگر را ! 

بنابراین باید جائزه ای که در شب و روز عید فطر می گیریم ، آنقدر قوی و زیاد باشد که بتواند مشکل یازده ماه دیگر ما را هم حل کند ؛ که إن شآءَ الله امیدواریم اینچنین باشد . جوائز الهی این است ! وَ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلی مَا هَداکُمْ . 

مطلب بعدی آن است که بیشترین دعا را در بین این چهارده معصوم (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) ، وجود مبارک امام سجاد دارد. حالا یا از ائمة دیگر جمع آوری نشده ، یا جمع آوری شده بود و به ما نرسید ، یا اصلاً آنها این تجلّی دعا را واگذار کرده بودند به وجود مبارک امام سجاد ! شما ببینید دعاهائی که وجود مبارک امام باقر (سلام الله علیه) در مراسم عید فطر دارند ، همان هائی است که امام سجاد فرمود ؛ وقتی می خواستند برای نماز عید فطر خارج بشوند ، همان دعائی را می خواندند که امام سجاد دارد ! 

وجود مبارک امام سجاد در بخش وداع ماه مبارک رمضان به خدا عرض می کند : خدایا ! ما الآن تقریباً داریم مصیبت می بینیم که عزیزترین دوست ما از ما رخت بر می گردد ، هجرت می کند ؛ وَاجبُر مُصیبَتَنَا فِی شَهرِنا (9). خوب ما با این ماه مأنوس شدیم ، این ماه ما را حفظ کرده است ؛ حصن حصین ای بود . مجاری ادراکی ما و تحریکی ما در این شهر طهور و تَمحیص به طهارت و پاکیزگی راه یافته است و الآن داریم این دوست عزیز را از دست می دهیم . شما در روز عید فطر این مصیبت مان را جبران بکنید . جائزه ای عطا بکنید که این مصیبت ما تسلّی پیدا کند . وَاجْبُر مُصیبَتَنَا فِی شَهرِنا ، آن را در روز عید فطر بکنید . 

این گونه از لطائف نیایش که در دعاهای امام سجاد (سلام الله علیه) هست ، در ادعیة ائمة بعدی هم ظهور کرده ؛ امام باقر (سلام الله علیه) هم همین را دارد . 

مطلب مهمی که وظیفة همة ما در همة مراحل ، مخصوصاً در این عیدهاست ، این است که دعا برای وجود مبارک ولی عصر و استقرار حکومت مهدوی با کرامت و عزّت از خدا بخواهیم ! چون در همین این دعاهای امام سجاد آمده است که خدایا ! شما عید فطر را روزی قرار دادی که امّت اسلامی کنار هم جمع می شوند . و مُهتشد اینهاست ، مجمع اینهاست . و برای اینها آن نشاط را هم فراهم بکنید . نشاط امّت اسلامی در استقرار عدل است . لِیَقُومَ النّاسُ بِالقِسط(10) است . اگر إن شآءَ الله فقر و فساد و تبعیض رخت بر می بندد ، جامعة اسلامی لبخندی بر لبانش می نشیند . 

وجود مبارک امام باقر وقتی برای نماز عید فطر بیرون می آمدند ، از منزل خارج می شدند ، دعاهائی که مربوط به امام زمان است ، داشتند ؛ که خدایا ! اَللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَیکَ فِی دُولَهٍ کَریمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإسلامَ وَ اَهلَه (11). چنین که خود وجود مبارک ولی عصر هم این دعاها را دارد . 

دعای دیگری مربوط به وجود مبارک امام زمان (أرواحنا فداه) است که آن حضرت در روز عید فطر ، بعد از نماز صبح با این جلال و شکوه به لقای خدا می رفت ! بالأخره انسان باید جائزه را از دست خدای سبحان دریافت کند ، ترقّی کند و بگیرد . 

دعای نورانی امام مهدی موجود موعود (علیه أفضلُ صلواتِ المُصلّین) بعد از نماز صبح روز عید فطر این است ؛ عرض می کند : خدایا ! من می خواهم به حضور شما بار یابم . امّا با جلال و شکوه می آیم که محفوظ بمانم . اَللّهُمَّ إنّی اَتَوَجَّهُ إلِیکَ بِمُحَمَّدٍ (صَلَّ اللهُ عَلیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) اَمامِی وَ بِعَلِیّ‌ِ (عَلَیهِ الصَّلاهُ وَالسَّلام) عَنْ یَمینِی وَ خَلفِی وَ بِاَئِمَّتِی عَنْ یَسارِیْ اَستَتِرُوا بِهِمْ مِنْ عَذابِکْ (12). خدایا ! ما با این جلال و شکوه به حضور تو بار می یابم که از قهر و غضب ات نجات پیدا کنم . اینها تعلیم ماست . یعنی من طرزی حرکت می کنم که وجود مبارک پیغمبر (صلّ الله علیه و سلّم) جلوی من باشد . و علی بن أبیطالب طرف راست و پشت سر مرا حفظ کند . و ائمة دیگر طرف چپ مرا حفظ بکنند . من مُحاط و محفوف به نبوّت و رسالت و ولایت و امامت باشم . من در این مجمع و این مجموعه به حضور تو بار می یابم ، به وسیلة اینها از قهر تو نجات پیدا کنم . 

این تعلیم ماست که ما چگونه به ذات أقدس إله عرض حاجت کنیم ، به کی متوسّل بشویم ، کی را شفیع قرار بدهیم و از نبوّت آنها ، از رسالت آنها ، از ولایت آنها ، از امامت آنها ، از عصمت آنها ، از حجّت بالغه بودن آنها مدد بگیریم . خود وجود مبارک ولی عصر خود را محفوف به اینها می داند . 

ما هم اینچنین به خدای سبحان عرض بکنیم : پروردگارا ! امّت اسلامی پشت سر پیامبر اکرم (علیه و علی آله آلاف التحیّه والکرم) در حالی که محفوف به امامت و ولایت است ، در پناه اینها به تو پناهنده می شود . اینها امام ما و اَمام ما هستند در دنیا و برزخ و قیامت ، در عید فطر ، در گرفتن جائزه ؛

که إن شآءَ الله امیدواریم اعمال و عبادات همگان به احسن وجه مقبول باشد ! و خدای سبحان آن دولت کریمه ای را که امام باقر مسئلت کرده است و همگان خواهان آنیم ، نصیب ما بفرماید ! و این نظام اسلامی را به نظام ولی عصر (أرواحنا فداه) متّصل بفرماید ! اَللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلِیکَ فِی دُولَهٍ کَریمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإسلامَ وَ اَهلَه وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهلَه وَ تَجعَلُنَا فِیها مِمَّنْ تَنتَصِرُ لِدینِکَ وَ لا تَستَبدِلْ بِنَا غِیرَنا .

پی نوشت : 

(1) سورة بقره / آیة 185

(2) من لا یحضره الفقیه / جلد 1 / صفحة 513 / بابُ صَلاهُ العیدین 

(3) صحیفة سجادیّه / دعای 45 / قسمت 52 ـ وَ کانَ دُعائُهُ (ع) فِی وِداعِ شَهرِ رَمَضان ؛ اَلَّذِی جَعَلتَهُ لِلمُؤمِنینَ عِیداً وَ سُروراً 

(4) سورة بقره / آیة 185

(5) کافی / جلد 1 / صفحة 118 / بابُ مَعانی الأسماء وَاشتِقاقِها 

(6) مستدرک الوسائل / جلد 5 / صفحة 328 / بابُ کَراهَه أنْ یُقال اَللهُ اَکبَرُ مِنْ کُلِّ شِیء ، بَلْ یُقالُ مِنْ أنْ یُوصَف

(7) کافی / جلد 4 / صفحة 166 / بابُ التَّکبیرِ لِیلَهِ الفِطر وَ یُومِه

(8) تهذیب الأحکام / جلد 4 / صفحة 333 / بابُ الزِّیادات

(9) صحیفة سجادیّه / دعای 45 / قسمت 48 ـ وَ کانَ دُعائُهُ (ع) فِی وِداعِ شَهرِ رَمضان

(10) سورة حدید / آیة 25

(11) بحار الأنوار / جلد 88 / صفحة 6 / باب 2 ـ اَدعیهُ عِیدِ الفِطر وَ زَوائِدُ الآداب

(12) تهذیب الأحکام / جلد 3 / صفحة 140 / بابُ صَلاهِ العیدین

منبع:http://www.iec-md.org


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|سه شنبه 94/4/23 | نظر

                                                                                                                              سیره تربیتی امام سجاد(ع) در عید فطر

با مروری کوتاه به سیره تربیتی ائمه اطهار(علیه السلام) در می‌یابیم که آن بزرگواران از ماه مبارک رمضان به عنوان یک دانشگاه تربیتی بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسانهای با استعداد در روز عید فطر هدایا و جوائز مادّی و معنوی به آنان عطا می‌کردند و به این ترتیب این ماه را به یک آموزشگاه و کلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبدیل نموده و به پرورش یافته‌گان این مکتب در محدوده وسع و اختیاراتش نسبت به شایستگی افراد، عطایائی در نظر گرفته و آنان را تشویق می‌کردند. در اینجا گوشه‌ای از سیره تربیتی و آموزنده امام سجاد(علیه السلام) را به روایت سیدبن طاووس می‌خوانیم: امام صادق(علیه السلام) فرمود: شیوه حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) در ماه رمضان چنان بود که هرگاه غلامان یا کنیزان آن حضرت خطائی را مرتکب می‌شدند آنان را تنبیه نمی‌کرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتری ثبت کرده و تخلّفات هر کس را با نام و موضوع مشخص می‌نمود. در آخر ماه همه غلامان و کنیزان را جمع کرده و در میان آنان می‌ایستاد. 

آنگاه از روی نوشته تمام کارهای خلاف آنان را که در طول ماه رمضان مرتکب شده بودند برایشان گوشزد می‌کرد و به تک تک آنان می‌فرمود: فلانی تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفی کردی و من ترا تنبیه نکردم!آیا به یاد می‌آوری؟ می‌گفت: بلی ای پسر رسول خدا! و تا آخرین نفر این مطالب را متذکر می‌شد و آنان به اشتباهات و خطاهای خود اعتراف می‌کردند. آنگاه به آنان می‌فرمود: «ارفعوا اصواتکم و قولوا یا علی بن الحسین! انّ ربّک قد احصی علیک کلّما عملت کما احصیت علینا کلّما قد عملنا و لدیه کتابٌ ینطق علیک بالحقّ لایغادر صغیرةً و لا کبیرةٌ ممّا اتیت الّا احصاها و تجد کلما عملت لدیه حاضراً...؛با صدای بلند بگوئید: ای علی بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنانکه تو اعمال ما را نوشته‌ای نزد خداوند نامه اعمالی هست که با تو به حق سخن می‌گوید و هیچ عمل ریز و درشتی را فروگزاری نمی‌کند و هرچه انجام داده‌ای به حساب آورده و تمام آنچه را که انجام داده‌ای نزد او حاضر و آماده خواهی یافت، چنانکه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم. پس ما را ببخش همچنانکه دوست داری خدا تو را ببخشد. ای علی بن الحسین! به یاد آر آن حقارت و ذلّتی را که فردای قیامت در پیشگاه خدای حکیم و عادل خواهی داشت. 

آن پروردگار عادل و حکیمی که ذرّه‌ای و کمتر از ذرّه‌ای به کسی ظلم و ستم روا نمی‌دارد و اعمال بندگان را همچنانکه انجام داده‌اند به آنان عرضه خواهد کرد و حساب و گواهی خدا کافی است ... ببخش و عفو کن تا پادشاه روز قیامت از تو عفو کرده و درگذرد چنانکه خودش در قرآن می‌فرماید: «ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبّون ان یغفر اللّه لکم واللّه غفورٌ رحیمٌ؛ باید ببخشند و درگذرند. آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد؟ او خداوند آمرزنده و مهربان است. امام سجاد(علیه السلام) این کلمات را برای خویش و غلامان و کنیزانش تلقین می‌کرد و آنان با هم تکرار می‌کردند و خود امام(علیه السلام) که در میان آنان ایستاده بود و می‌گریست و با لحنی ملتمسانه می‌گفت: «ربّ انّک امرتنا ان نعفوا عمّن ظلمنا فقد ظلمنا انفسنا فنحن قدعفونا عمّن ظلمنا کما امرت فاعف عنّا فانّک اولی بذلک منّا و من المأمورین...؛ پروردگارا، تو به ما فرمودی از ستمکاران خویش درگذریم و ما براستی بر خود ستم کرده‌ایم. همان طور که فرمودی، ما از کسانی که ستم کرده‌اند درگذشتیم، تو هم از ما درگذر که تو در عفو کردن از ما و از ماموران برتری. تو به ما فرمودی سائلی را از درگاه خود محروم نکنیم و هم اکنون ما سائلان و گدایان در آستانه در خانه‌ات زانو زده و احسان و عطای تو را می‌طلبیم، بر ما منّت بگذار و محروممان نگردان، که تو در این کار شایسته‌تر از ما و از مأموران هستی. خدایا! من اکرام کردم تو هم به من اکرام کن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما ای صاحب احسان و کرامت. پس از این برنامه عرفانی حضرت سجاد(علیه السلام) خطاب به غلامان و کنیزان خویش می‌فرمود: من شما را عفو کردم، آیا شما هم من و بدرفتاریهای مرا که فرمانروای بدی برای شما و بنده فرومایه‌ای برای فرمانروای بخشاینده عادل و نیکوکار بودم، بخشیدید؟! 

همگی یکصدا می‌گفتند: با اینکه ما از تو جز خوبی ندیده‌ایم ترا بخشیدیم. آنگاه به آنان می‌فرمود: بگوئید خداوندا! از علی بن الحسین درگذر! همان طور که او از ما در گذشت، او را از آتش جهنم آزاد کن همان طور که او ما را از بردگی آزاد کرد. آنان دعا می‌کردند و امام سجاد(علیه السلام) هم آمین می‌گفت. و در پایان می فرمود: بروید، من از شما در گذشتم و آزادتان کردم به امید اینکه خدا نیز از من درگذرد و آزادم کند. در روز عید فطر چندان به آنها جایزه و هدایا می‌بخشید که از دیگران بی‌نیاز می‌شدند. هر سال در شب آخر ماه مبارک رمضان در هنگام افطار حدود بیست بنده آزاد می‌کرد و می‌گفت: «انّ للّه تعالی فی کلّ لیلةٍ من شهر رمضان عند الافطار سبعین الف عتیقٌ من النّار کلّاً قد استوجبوا النّار؛ خداوند متعال در هر شب ماه مبارک رمضان هفتاد هزار کس را از آتش جهنم آزاد می‌کند که همگی مستحق عذاب بوده‌اند آن حضرت هیچ بنده‌ای را بیش از یک سال به بندگی نمی‌گرفت. 

هرگاه کسی را در اول سال و یا در وسط آن مالک می‌شد در شب عید فطر آزاد می‌کرد. این عمل روش هر ساله او بود. بندگان سیاه را که هیچگونه نیازی به آنان نداشت می‌خرید و در عرفات بعد از مراسم عرفه همه را آزاد ساخته و هدایای قابل توجهی را به آنان عطاء می‌کرد. 

با توجّه به این روایت نسبتاً طولانی در می‌یابیم که رهبران الهی و پیشوایان معصوم ما چقدر در ترویج فرهنگ اسلامی و آموختن آن به انسانهای تشنه معرفت تلاش نموده و نه تنها در ماه رمضان و عید فطر در آزادی جسم آنان می‌کوشیدند بلکه افکار و اندیشه‌های آنان را نیز از بند جهل و غفلت و خرافه پرستی رها می‌ساختند و به‌دین گونه بود که تربیت یافتگان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) از پستی ذلّت به اوج عزت می‌رسیدند و بردگان گرفتار به رهبران جامعه و عارفان خدا جوی مبدل می‌گشتند. که فهرست مفصلی از اینان را می‌توان در کتابهای رجالی، تاریخی و سیره مطالعه نمود. /س


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|سه شنبه 94/4/23 | نظر

عید فطر روز پیروزى بر طاغوت نفس

نویسنده:محمد محمدى اشتهاردى 

واژه «عید» از ریشه عود گرفته شده‌و به معناى بازگشت است، و واژه « فطر» از فطرت‌گرفته شده و به معناى سرشت است. بنابراین عید فطر; یعنى بازگشت‌به فطرت و سرشت. 

بازگشت از این نظر که آیا رابطه ما با فطرت پاک انسانى به طور صحیح برقرار است‌یا نه؟ آیا آن اعماق روح و فطرت پاکى که خداوند به ما داده و بر اثر حجاب‌هاى‌جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، در کلاس ماه رمضان زنگارها زدوده‌شده‌اند یا نه؟ که اگر چنین است‌باید ابتداى نجات و آغاز پیروزى بر طاغوت نفس رادر نماز عید فطر اعلام بدارند و جشن بگیرند. به عنوان این که: آن چه را در ماه‌رمضان آموخته‌اند و در راه خودسازى و بهسازى به کار برده‌اند ابراز بدارند، باکلمات و حرکات، بلکه در قلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعار آمیخته باشعور و فریاد برون و درون که: 

« الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر و لله الحمد والحمدلله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا; خدا بزرگ‌تر از آن است که توصیف‌گردد. آرى چنین است، معبودى جز خداى یکتا و بى‌همتا نیست، و خدا بزرگ‌تر از آن‌است که وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاک خدا دارد به خاطر آن که ما رادر راستاى پاکسازى و بهسازى هدایت کرده، و شکر او را که جمعیت ما و امت ما رابرترین جمعیت و امت قرار داده است.» رمضان اندک اندک پایان مى‌پذیرد، و به‌انتهاى خود مى‌رسد، مسلمانان در مکتب رمضان و روزه، در پرتو آیات قرآن و نیایش‌هاو تقویت صبر و اراده، پس از فراگیرى و آموزش به خودسازى پرداخته‌اند; اینک جشن‌مى‌گیرند که در راه پر دست‌انداز جهاد اکبر، با گام‌هاى استوار عبور کرده‌اند و به‌مقصود رسیده‌اند. چرا که براى انسان بازگشت‌به خویشتن، فرا رسیدن بهار معنویت‌است; مانند درختانى که پس از گذران زمستان سرد زمستانى، به بهار رسیده‌اند و درمسیر حرکت قرار گرفته‌اند، به راستى چه عیدى شیرین‌تر و چه پیروزى‌اى شکوهمندتر ازبازگشت‌به خویشتن، و پیروزى بر طاغوت نفس اماره؟ که فطرت را زیر پاى سهمگین خود منکوب کرده است. 

چهار عید در اسلام در اسلام به طور رسمى چهار عید وجود دارد که عبارت‌اند از: 

عید قربان، عید غدیر، عید جمعه و عید فطر، عید قربان جشن ایثار و فداکارى است،و مسلمان در این رابطه به خویشتن باز مى‌گردد که آیا به باطن و ماهیت چنین عیدى‌رسیده است‌یا نه آن گونه که ابراهیم خلیل(ع) قهرمان توحید رسید، و حسین بن‌على(ع) آن را در کربلا تکمیل کرد. عید غدیر جشن ولایت و امامت است و انسان مسلمان‌با ژرف‌اندیشى به خویشتن مى‌نگرد که آیا انتخاب او در مسئله بسیار مهم رهبرى،صحیح بوده است‌یا نه؟ که در بینش اسلام ناب، مسئله بسیار عمیقى است، و از ارکان‌زیربنایى نظام اسلام است، که اگر او نباشد هیچ یک از مفاهیم اسلام، ارزش و اصالت‌خود را نمى‌توانند نشان دهند. عید جمعه بازگشت‌به خویشتن است که نقش اساسى درپیشبرد اهداف، و وصول به مقصود دارد، و به راستى که برقرارى اتحاد و یک‌رنگى وهمدلى مسلمانان، وسیعترین و ژرف‌ترین برکات را براى آنها به ارمغان خواهد آورد. 

ولى آیا مى‌دانید که اگر عید فطرت و خودسازى نباشد، عیدهاى دیگر تکمیل نخواهدشد. اگر چنین عیدى در زندگى انسان تحقق یابد همه روز، روز عید است چنان‌که‌امیرمومنان على(ع) فرمود: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه، و کل‌یوم لا یعصى الله فیه فهو عید; (1) امروز تنها عید کسانى است که روزه آنها در پیشگاه‌خدا پذیرفته شود، و عبادت‌هاى شبانه آنها مورد پذیرش خداوند شده باشد، و هر روزى‌که گناه نکنى روز عید تو است.» حضرت على(ع) این سخن را از سرچشمه وحى گرفته‌بود، چرا که وقتى خطبه رسول خدا(ص) را در مسجد پیرامون فضایل ماه رمضان شنید، از آن حضرت پرسید: «بهترین کار در ماه رمضان چیست؟» پیامبر(ص) پاسخ داد: 

«الورع عن محارم الله عزوجل; (2) ورع و پرهیزکارى از آن چه خداوند حرام نموده است‌مى‌باشد; یعنى همان خودسازى و بازگشت‌به فطرت پاک توحیدى‌». 

مسئله عید و فطرت در قرآن 

براى این که مسئله «بازگشت‌به فطرت‌» را که ماهیت‌عید فطر را تبیین مى‌کند، بهتر بفهمیم و به اهمیت آن، بهتر و عمیق‌تر پى ببریم،مسئله عید و فطرت را به طور خلاصه از دیدگاه قرآن، مورد بررسى قرار مى‌دهیم. 

در قرآن مجید کلمه عید یک بار آمده، که در رابطه با حضرت عیسى(ع) و حواریون وشاگردان مخصوص او است، به این ترتیب که: آن شاگردان مخصوص براى تکمیل ایمان خودبه عیسى(ع) گفتند: «آیا پروردگار تو مى‌تواند غذایى از آسمان (مائده) براى مابفرستد؟» حضرت عیسى(ع) از این تقاضا که بوى شک و تردید مى‌داد، نگران شد و به‌آنها فرمود: 

«از خدا بترسید اگر ایمان دارید.» ولى به زودى حضرت عیسى(ع) دریافت که‌مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عیسى(ع) است، تا در پرتو دیدار آن، قلبشان پاک‌و سرشار از اطمینان و یقین گردد، از این رو به خدا عرض کرد: «اللهم ربنا انزل‌علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیه منک; (3) خداوندا مائده‌اى از آسمان بر ما بفرست تا عیدى براى اول و آخر ما باشد و نشانه‌اى از تو. 

» و از آن جا که روز نزول مائده روز بازگشت‌به پیروزى و پاکى و ایمان به خدابوده است، حضرت مسیح(ع) آن را «عید» نامیده است، و مطابق روایات چون‌«مائده‌» در روز یک شنبه نازل شده، مسیحیان این روز را مانند جمعه مامسلمانان، روز عید مى‌دانند و تعطیل مى‌کنند. نتیجه این که در قرآن کلمه «عید» به عنوان تکمیل ایمان، و وصول به مرحله یقین که اساس خودسازى است، مطرح شده است. بنابراین ما که پیرو قرآن هستیم، باید به مسئله عید به عنوان محور پاکسازى وبهسازى بنگریم. عید فطر وقتى براى ما عید واقعى است که در مسیر خودسازى، پیروزشده باشیم، و تحول عمیقى در ما پدیدار شده باشد. 

اما در مورد فطرت، باید توجه داشت که قرآن با صراحت، خداشناسى و دین رامسئله‌اى فطرى مى‌شمرد. آیات متعددى در قرآن به این مطلب دلالت دارد، از جمله درآیه 30 روم مى‌خوانیم: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التى فطر الناس علیهالاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم; اى پیامبر! روى خود را متوجه آیین خالص‌پروردگار کن، این فطرتى است که خداوند انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونى درآفرینش خدا نیست.» این آیه با صراحت‌بیان کننده آن است که دین اسلام بر اساس‌فطرت و سرشت و نهاد انسان مى‌باشد، و دستورهاى آن همه و همه هماهنگ با درون ذات‌وجود انسان است، و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیت‌هاى‌ناسالم، محفوظ باشد، همان را مى‌خواهد که آیین ناب اسلام آن را مى‌خواهد، و خداوندآئینش را بر اساس نیازهاى فطرى بشر تدوین نموده است. و اگر انسان داراى فطرت‌نخستین، به دور از حجاب‌ها و زنگارها باشد، بدون هیچ‌گونه تردید و دغدغه، راه‌توحید و دستورهاى صحیح الهى را مى‌پسندد و برمى‌گزیند، معناى جهاد اکبر و مبارزه‌بى‌امان با طاغوت نفس این است که پرده‌ها و حجاب‌ها و زنگارها را از روى فطرت پاک‌برداریم و آن را پیروى کنیم. 

فطرت در تعبیرات دانشمندان بر دو گونه است: فطرت عقل و فطرت دل. 

فطرت عقل یعنى استدلال روشن عقلى، که انسان بعد از رسیدن به کمال عقل بامشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستى، بى‌درنگ به این حقیقت منتقل مى‌شود که‌محال است، این نظام و اسرار شگفت‌انگیز معلول مبدئى فاقد عقل و شعور باشد و این‌«عقل فطرى‌» بدون نیاز به استاد و معلم به مقصود مى‌رسد، ولى فطرت مفهوم دیگرى‌نیز دارد که از آن تعبیر به «فطرت دل‌» مى‌شود، که تفسیر فطرى بودن دین با این‌تعبیر، صحیح‌تر و مناسب‌تر به نظر مى‌رسد. و منظور از آن این است که انسان وقتى به‌اعماق جانش مى‌نگرد، نور حق را مى‌بیند، و ندایى را با گوش دل مى‌شنود، ندایى که‌او را به سوى مبدا علم و قدرت بى‌نظیر هستى دعوت مى‌کند، که گاهى از آن تعبیر به‌«درک وجدانى‌» مى‌شود، مانند آن که وقتى انسان یک گل زیبا را مى‌بیند، بدون‌مقدمه و استدلال به زیبایى آن پى مى‌برد و از آن لذت مى‌برد. اینک پس از این بیان‌به اصل بحث‌باز مى‌گردیم که «عید فطر» به معناى بازگشت‌به فطرت است، یعنى‌مساله جهاد اکبر و خودسازى در ماه رمضان، انسان را به مقامى مى‌رساند که‌پرده‌هاى جهل، هواپرستى و خرافات و هرگونه موانع ضد فطرت، از سر راه فطرت‌برداشته مى‌شود، و انسان مسلمان در این هنگام به فط‌رت ناب خود که از درون ذات‌وجودش مى‌جوشد باز مى‌گردد، همان فطرتى که آیینه صاف خدانما و حق نما است; همان‌پیامبر باطن که اگر از اسارت زنجیرهاى جهل و هواپرستى آزاد گردد، راهنماى کامل‌و دقیق انسان به سوى کمالات است. و به طور روشن موجب سعادت انسان مى‌گردد. 

هرگاه انسان در پرتو فیوضات و برکات ماه رمضان و عبادت روزه، به این درجه‌رسید، به حقیقت مفهوم عید فطر رسیده است، و آغاز ماه رمضان در واقع براى او عیداست و باید جشن پیروزى بگیرد، وگرنه هرگز براى او عید نخواهد بود. 

جالب این که در آیه مذکور، دین « قیم‌» و استوار و به عبارت دیگر خالص و ناب،آن دینى است که با فطرت بى‌آلایش و سالم آمیخته شده باشد. 

نکته قابل توجه این که شواهد زنده متعدد عینى وجود دارد که نشان‌دهنده فطرى‌بودن ایمان به حق است; مانند واقعیت‌هاى تاریخى که نشان مى‌دهد، در میان هر ملتى‌در هر دوره‌اى اعتقاد به خداشناسى و مذهب وجود داشته است، چنان‌که شواهدباستان‌شناسى و آثار و علائم به جا مانده از دوره‌هاى قبل از تاریخ بیان کننده این‌واقعیت است.

مطالعات روانى و اکتشافات روان‌کاوى در ابعاد روح انسان نیز شاهد دیگرى برفطرى بودن اعتقادات دینى است، روان‌شناسان چهار تمایل عالى و اصیل را به عنوان‌ابعاد چهارگانه روح معرفى مى‌کنند که عبارت‌اند از حس دانایى، حس زیبایى، حس‌نیکى، و حس مذهبى. که این خود نیز دریچه دیگرى بر فطرى بودن دین است. (4) 

شاهد دیگر بر واقعیت فطرى بودن دین حق، «ناکامى تبلیغات ضد مذهبى‌» است، که‌در همه جاى دنیا مشاهده مى‌شود، فروپاشى شوروى و کمونیسم در عصر حاضر یکى ازنمونه‌هاى آن است. 

و هم چنین تجربیات شخصى در سختى‌هاو رنج‌ها شاهد دیگر بر توجه انسان به خواست‌فطرت یعنى خداجویى و پناه آوردن به حق است، که در قرآن در آیات گوناگونى به این‌مطلب اشاره شده است. 

این بحث را با چند گفتار از پیامبر(صلی الله علیه واله) و امامان معصوم(علیهم السلام) پایان مى‌بریم: 

در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) مى‌خوانیم فرمود: «کل مولود یولد على‌الفطره حتى لیکون ابواهما اللذان یهودانه و ینصرانه; (5) هر نوزادى بر فطرت اسلام ودین خالى از شرک آفریده شده است، و رنگ‌هایى همچون یهودیت و نصرانیت انحرافى است‌که از طریق پدر و مادر به آنها انتقال مى‌یابد.» و امیر مومنان در ضمن گفتارى‌مى‌فرماید: «فبعث فیهم رسله، و واتر الیهم انبیائه لتستادوهم میثاق فطرته; (6) خداوند رسولان خود را به سوى انسان‌ها فرستاد و انبیاى خود را یکى پس از دیگرى‌ماموریت داد تا وفاى به پیمان فطرت را از آنها مطالبه کند.» نتیجه این که‌نباید فطرت را که همانند آیینه خدانما و حق‌جو، در درون، ما را راهنمایى مى‌کند،و آیین حق را نشان مى‌دهد به باد فراموشى بسپاریم، بلکه باید در پرتو جهاد اکبربه ویژه در ماه رمضان خود را به این مرحله برسانیم تا از این پیامبر و چراغ‌فروزان درون بهره‌مند گردیم. 

پى‌نوشت‌ها 

1- سید رضى، نهج البلاغه، حکمت‌428. 

2- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج‌1، ص‌295. 

3- مائده (4- آیه 114. 

4- شرح این مطلب در کتاب «حس مذهبى یا بعد چهارم روح انسانى‌» ترجمه مهندس‌بیانى آمده است. 

5- علامه طبرسى، تفسیر جمع الجوامع، ذیل آیه 30 روم. 

6- سید رضى، نهج البلاغه، خطبه اول.


روابط عمومی فرهنگسرای دستگردقداده|سه شنبه 94/4/23 | نظر

کانال تلگرام

کانال تلگرام حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا

عضویت درسامانه پیامکی

مطالب اخیر

برچسب‌ها

دستگردقداده (217), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء (70), هیئت سیدالشهداء (40), کانون فرهنگی قرآنی مصباح (35), حسینیه سیدالشهداء (31), فرهنگسرای دستگردقداده (25), کانون مصباح دستگردقداده (25), هیئت سیدالشهداء دستگردقداده (24), دستگرد قداده (22), سیدالشهداء (20), مصباح (18), هیئت (17), حسینیه (17), کانون (17), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداءدستگردقداده (15), دستگرد (11), فرهنگسرای سیدالشهداء (11), کانون مصباح (10), هیئت سیدالشهداءدستگردقداده (9), عیدسعیدقربان (9), دعای ندبه (9), دعای (8), میلادامام حسن مجتبی(ع) (8), ولادت امام رضا(ع) (8), ولادت امام هادی(ع) (8), ندبه (7), فرهنگسرای (7), حضرت (7), حسینیه دستگردقداده (6), امام (6), قداده (6), هیئت سیدالشهداء(ع) (6), ولادت حضرت معصومه (6), کانون فرهنگی مصباح (6), کانون فرهنگی مصباح دستگردقداده (5), ویژه نامه روزعرفه (5), ماه (5), فرهنگسرای دستگرد (5), فرهنگی (5), سیدالشهدا (5), دهه کرامت (5), رجب (4), شهادت امام محمدباقر (4), فاطمیه (4), مبعث (4), میلاد (4), رسول (4), اکرم (4), ولادت امام موسی کاظم(ع) (4), ولادت (4), کانون فرهنگی قرآنی مصباح دستگردقداده (4), کانون مصباح دستگرد (3), ولادت امام کاظم(ع) (3), ویژه نامه (3), امام حسن(ع) (3), حسینیه سیدالشهداءدستگردقداده (3), ویژه نامه ها (3), فرهنگسرای دستگرد قداده (3), علی (3), شهادت امام صادق(ع) (3), عیدقربان (3), زهرا (3), شهادت (3), شهادت امام جواد (3), سروری (2), سیزده (2), سالروز تخریب بقیع (2), شهادت امام صادق (2), فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق(ع) (2), فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (2), فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), محرم (2), قرآن (2), قرآنی (2), نامه (2), نبوی (2), های (2), فاطمه (2), حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده (2), حسین (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدا (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (2), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (2), رمضان (2), الاسلام (2), امر به معروف و نهی از منکر (2), پیامبر (2), حجت (2), اشعار (2), اطلاعیه (2), تابلو اعلانات (2), ولادت امام رضا (2), وفرهنگسرای (2), کلیپ تکان دهنده زمان می گذرد (2), کوتاه (2), کاظم (2), کانون فرهنگی قرانی مصباح (2), هیئت سیدالشهدا (2), ویژه (2), کانون فرهنگی قرآنی (1), کانون مصیاح دستگردقداده (1), کدام (1), کرامات حضرت معصومه علیها السلام (1), کراماتی از امام رضا(علیه السلام) (1), کریمه اهلبیت(ع) (1), کسب قدرت (1), کشکولی (1), کانون مصباح دستگرد قداده (1), وفرهنگسرای سیدالشهداء (1), هیئت سیدالشهداء(ع)دستگردقداده (1), هیئت سیدالشهداءدستگردقداه (1), و (1), و نهی از منکر (1), ولادت امام هادى(ع) (1), ولادت پیامبر اکرم به روایت اهل تسنن (1), ولادت حضرت فاطمه معصومه (1), ویژه نامه آثار و (1), ویژه نامه اسباب بازی (1), ویژه نامه امر به معروف و نهی از منکر (1), ولایت (1), ولایتعهدی امام رضا(ع) (1), وهابی ها چه می گویند؟ (1), وهابیت (1), وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏ (1), وهابیت و تخریب قبور متبرکه (1), ویژه نامه روزه و علم (1), ویژه نامه سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه ع (1), ویژه نامه سالروز ویران شدن قبرستان بقیع (1), ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام (1), ویژه نامه عید سعید فطر (1), ویژه نامه میهمانی (1), ویژه نامه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها (1), ویژه نامه ولادت (1), ویژه نامه ولادت امام رضا(ع) (1), ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (1), یک پیوند آسمانی (1), کارت پستال وفات حضرت خدیجه (1), کارنامه عملى وهابیت (1), تابلو اعلانات محرم (1), تاریخچه و فلسفه عید قربان -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده -کا (1), تجدید عهد با غریب طوس (1), تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر (1), تحکیم خانواده (1), تخریب بقیع (1), تخریب بقیع امتداد دشمنی با مکتب وحی (1), تخریب بهشت (1), تخریب قبور ائمه بقیع و نقش بهائیت (1), تربیت (1), تغذیه در ماه خدا (1), تنهاترین سردار (1), جشن مبعث (1), جمعه (1), جنگ با خدا (1), جنگ بازی (1), جوانان (1), چرا مذهب جعفرى ؟! (1), چگونگی ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) (1), چند رسانه ای (1), چند رسانه ای (1), چون صبح نورانی - ویژه نامه شب های قدر (1), حاج (1), حاج احمدشفیعی (1), حجاب (1), با موضوع رمضان (1), با کیفیت HD (پیشنهاد ویژه) (1), بازتاب انوار وحی درگفتار پیشوای هشتم (1), باشگاه نام آوران دستگردقداده (1), بحث کوتاهى درباره ثامن الائمة، على بن موسى الرضا(علیهما السلام) (1), برخى از ویژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در کلام امام صادق (علیه (1), بررسی (1), برکات و آداب‌ مهمانی‌ (1), برگى از فضایل امام حسن(ع)‌ (1), برکات (1), بسته 143 تابلواعلانات، هفته چهارم آذر 1395 (1), بسیار (1), بقیع (1), بقیع ؛ در گذر تاریخ (1), بوستان مهردستگردقداده (1), بوی عطـر نرگس می پیچد … (1), پاسخ به شبهات و هابیون (1), پدر (1), پذیرش (1), پسرفت (1), پوستر دعای ندبه (1), پوستر عیدغدیر (1), اعلامیه (1), اعمال روز مباهله -فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), اعمال روزعرفه (1), اعمال شب و روز عرفه - حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -کانون فرهنگ (1), اعمال شب و روز عید فطر (1), اعمال شب و روز عید قربان (1), اعمال مشترک دهه اوّل ماه ذی الحجه (1), افسانه ازدواج ها (1), امام حسن؛اسوه صلابت و پایداری (1), امام حسین(ع) (1), امام رضا (ع) و تشیع ایران (1), امام رضا(ع) (1), امام رضا(علیه السلام) و خدمات فرهنگی (1), امام صدق (1), امام صدق - ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق(ع) (1), امام علی(ع) (1), امام کاظم(ع) (1), امر به معروف (1), 12 ربیع الاول (1), 15 عمل درپانزدهمین شب شعبان (1), 21 خرداد ماه 1394 (1), 21 مهر - 18 ذی الحجه مصادف با عید سعید غدیر-حسینیه دستگرد قداده- (1), 28صفر (1), 46 اصل در مدیریت (1), آثار و برکات زیارت امام رضا (1), آداب عید سعید فطر (1), آداب مهمانی و ضیافت (1), آداب میهمانی (1), آستان قدس رضوی (1), آغاز هفته وحدت (1), آموزش (1), آیینه رضوی (1), ابوالفضل (1), اجتماعی (1), احادیث امام محمدباقر (1), احمد (1), اربعین حسینی (1), از (1), از بندگی (1), از خون (1), از دیدگاه (1), از دیدگاه ائمه علیهم السلام (1), از فاطمه ای که معصومه بود (1), از محراب تا معراج -ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام (1), ازدواج (1), اسبابی برای انتقال (1), است؟ (1), استخردانشگاه صنعتی اصفهان (1), حدیث (1), حدیث معراج (1), تا پاکیزگی (1), حسینیه سیدالشهدا (1), حسینیه دستگرد (1), انتظار (1), انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان (1), اول (1), ایام (1), الگو (1), المبیت (1), امام حسن (ع)؛اسوه حسن و کرامت (1), امام حسن مجتبی علیه السلام (1), حضرت زهرا(ع) (1), حضرت معصومه(س) (1), حضرت مهدی(ع) (1), حلول (1), حلول ماه مبارک رمضان (1), خانواده (1), خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام-فرهنگسرای سیدالشهداء د (1), خم (1), خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی (1), خورشید شرق ؛ نگین خراسان (1), داستانها (1), داستانهای (1), دانلود (1), دانلود فایلهای صوتی-محرم1393 حسینیه دستگرد قداده (1), در اربعین چه گذشت؟ -حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء -دستگردقداده (1), در باب میزبان و میهمان (1), درس هائی از ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی (1), درس هایی از قرآن (1), درفراق امام مهدی(عج) (1), رهنمود های تربیتی امام موسی کاظم (1), روز (1), روز پیروزى بر طاغوت نفس (1), روزه (1), ریشه‏هاى تاریخى وهّابیّت (1), زمان (1), زندگانی (1), زندگانی کریم اهل بیت(ع) (1), زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام (1), زندگینامه امام صادق (علیه السلام)(1) (1), دعای روز مباهله-حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگرد قداده (1), دعوا (1), دعوت کردن،آداب دعوت کردن (1), دل نوشته ای در غربت امام زمان (عج) (1), دهه (1), حسینیه وفرهنگسرای سیدالشهدالشهداء (1), دستگردقداده-حسینیه سیدالشهداء دستگردقداده-فرهنگسرای دستگردقداده (1), دعاهای روز های ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان (1), دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان(2) (1), دعاهای ماه مبارک رمضان (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء دستگردقداده (1), حسینیه و فرهنگسرای سیدالشهداء(ع) (1), حسینیه وفرهنگسرای دستگردقداده (1), میلادامام علی (1), میهمان (1), ندبه امام صادق(ع) (1), نماهنگ (1), نکات تغذیه ای (1), معراج پیامبر اکرم (1), معرفت (1), مقام شفاعت حضرت معصومه (1), منزلت کریمه اهل بیت نزد علما و مراجع (1), منشور نسل جوان در سیره امام صادق (علیه السلام) (1),