ویژه نامه میهمانی و صله رحم
برخی موضوعات ویژه نامه میهمانی و صله رحم. « جهت ورود بر روی موضوعات کلید کنید »
تمامی حقوق این اثر متعلق به موسسه فرهنگی و هنری نور راسخون وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه می باشد.
ضرورت قدرت در امر به معروف و نهی از منکر (2)
نویسنده: رضا وطن دوست
2) روایات
با یک نگاه کلی به گفتار و رفتار پیشوایان معصوم (ع)، روشن می گردد که آنان در دو بعد علمی و عملی، بر اجرای فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر تأکید بسیار داشتند.
الف- بعد عملی
پیشوایان ما با تبیین جایگاه و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و نیز بیان ضوابط و شرایط آن، از خود گنجینه ای ارزشمند به جای گذاشته و با طرح همه جانبه ی این فریضه، هم راه اجتهاد و استنباط را بر اهل نظر گشودند و هم راه تحریف و سوء برداشت ها را بر تحریف گران و کژاندیشان بستند. اگر این مجموعه ی گران سنگ که در طول دوران رسالت و امامت شکل گرفت نبود، از کجا معلوم که برخی خوارج گونه، برخورد تحجرآمیز با فریضه امر به معروف و نهی از منکر داشتند و از کجا معلوم که برخی راحت طلبان، با بی میلی و بی مهری با این فریضه برخورد نمی کردند و با این فریضه از سوی طرفداران آزادی بی حد و حصر مورد هجمه واقع نمی شد.
در اهمیت بخشیدن به بعد علمی این فریضه همین بس که حر عاملی (ع)، تنها در کتاب گران سنگ وسائل الشیعه، حدود هشتاد باب گشوده و در آن بیش از هفتصد روایت آورده است. این در حالی است که، بیش از این مقدار در کتاب های روایی، فقهی، تفسیری، اجتماعی و اخلاقی آمده است.
این روایات، که متواتر، معتبر و مشتمل بر تأکیدات بسیار است، در دو گروه قابل قسمت است. نخست گروهی که بر اصل وجوب، اهمیت و ضرورت این فریضه دلالت دارد و گروه دوم، روایاتی است که مشتمل بر هشدار در کوتاهی از انجام این فریضه است.
برخی از روایات گروه نخست عبارتند از:
1) و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر الاکنفثه فی بحر لجی (فیض الاسلام، ح366، ص 1264)؛ تمام کارهای نیکو و جهاد در راه خدا نزد امر به معروف و نهی از منکر چونان آب دهان است بر دریای پهناور.
با آن که جهاد در راه خدا ستون دین (نک: آمدی، بی تا، 354/1)، مایه ی عزت اسلام (همان، 37/4) و شریف ترین کارها پس از اسلام است (کلینی، بی تا، 37/5) و نیز با آن که جهاد دری از درهای بهشت است (همان، 37/5)، امر به معروف و نهی از منکر برتر از جهاد معرفی شده است. این برتری از آن روست که جهاد حرکتی برون مرزی است و این حرکت در صورتی پیروز است که از عقبه ای مستحکم برخوردار باشد و از پشت جبهه تدارک شود و نیازهای آن تأمین گردد. طبیعی است که اگر با کوتاهی در این فریضه، در پشت جبهه اختلالی پیش آید، جهاد نیز مختل می گردد و آن گونه که باید صورت نمی گیرد.
2) ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضه عظیمه بها تقام الفرائض (کلینی، بی تا، 56/6، طوسی، 181/6؛ حرعاملی ، بی تا، 397/11)؛ امر به معروف و نهی از منکر است که می تواند امنیت و آرامش جامعه را تأمین کند؛ همان طور که امام باقر (ع) در ادامه ی این حدیث فرمود: با این فریضه، راه ها امن می گردد، تجارت و داد و ستد مردم حلال گشته ظلم و ستم از جامعه برچیده می شود و از دشمنان انتقام گرفته می شود.
3) ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لخلقان من خلق الله (فیض الاسلام، خ155، ص490)؛ امر به معروف و نهی از منکر دو صفت از صفات خدا هستند.
4) من امر بالمعروف و نهی عن المنکر فهو خلیفه الله فی ارضه و خلیفه رسول الله و خلیفه کتابه (طبرسی، 1406 ه، 1-807/2)؛ هرکس به معروف ها امر کند و از منکرها باز دارد، او خلیفه ی خدا در زمین و خلیفه رسول خدا و کتاب اوست.
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به حدی است که در سخن امام علی (ع)، این فریضه ای صفات و اخلاق خدا به شمار آمده است. درست به همین دلیل است که هرکس به این دوصفت انصاف یافته و با پیروی از خداوند، به معروف ها امر کند و از منکرها نهی نماید به عنوان خلیفه ی خدا تلقی می گردد که مفاد حدیث دوم است.
گروه دوم از روایات نیز مشتمل بر احادیث معتبر و برخوردار از تواتر معنوی است که در خصوص کوتاهی در انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر هشدارهایی کوبنده داده است.
1) ویل لقوم لا یدینون الله بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر (طوسی، 1400 ه، 176، کلینی، بی تا، 56/5 ؛ حرعاملی، بی تا، 397/11)؛ وای به حال مردمی که با امر به معروف و نهی از منکر دین خدا را برنمی گزینند.
همان طور که روشن است این سخن، حاکی از آن است که امر به معروف و نهی از منکر، از جمله راه های دین داری است و هرکس در انجام این فریضه کوتاهی کند، این کوتاهی نشان از ضعف و یا فقدان ایمان (ایمان کامل) او است؛ چنان که پیامبر اکرم (ص) فرمود:
خداوند دشمن دارد مومن ضعیفی را که دین ندارد. پرسیده شد: او کدام مومن ضعیفی است که دین ندارد؟! فرمود: او که از بدی ها نهی نمی کند (حرعاملی، بی تا، 397)
2) اذا امتی تواکلت الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فلیأذنوا بوقایع من الله (همان، 394)؛ هرگاه امت من، امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر وانهند (و از پذیرش این مسؤولیت، شانه خالی کنند) حتماً با عذابی از سوی خدا روبرو خواهند شد.
3) فان الله سبحانه لم یلعن القرن الذی الماضی بین ایدیکم الا لترکهم بالمعروف و النهی عن المنکر فلعن الله السفهاء لرکوب العاصی و الحکماء لترک المتناهی (فیض الاسلام، بی تا، خ 234، ص8087)؛ خداوند متعال پیشینیان را از رحمت خود دور نساخت مگر به این دلیل که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. خداوند سفیهان را به خاطر گناه و دیگران را به سبب ترک نهی از منکر از رحمتش دور ساخت.
4) لا تزال امتی بخیر ما امروا بالمعروف و نهو عن المنکر و تعاونوا علی البر فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات (حرعاملی، بی تا، 398/11)؛ امت من همواره در خیر و نیکی است تا آن گاه که یکدیگر را به معروف ها امر و از منکرها باز دارند و یکدیگر را در انجام نیکی ها یاری نمایند و اگر چنین نکردند برکت از آنان گرفته می شود.
از احادیث یاد شده، و دیگر احادیث مشابه، می توان نتیجه گرفت که کوتاهی در انجام این فریضه کیفرهای سخت و محرومیت از برکات الهی را در پی دارد و نیز موجب می شود قبح گناه ریخته و سنت ها شکسته شود، جامعه ی خودی تضعیف و دشمن تقویت گردد و برای هجمه ی بیگانگان و سلطه ی اشرار زمینه فراهم گردد.
ب- بعد عملی
پیشوایان معصوم (ع) افزون بر تحلیل علمی و تبیین جایگاه فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر، در رفتار و سیره ی عملی خود نیز اهتمام زیادی به این فریضه داشتند. آنچه در زیارت نامه ی امامان (ع) به ویژه در زیارت جامعه آمده است، گویای این مطلب که همگی شهادت می دهیم: آنان نماز برپا می داشتند، به معروف ها امر از منکرها باز می داشتند.
در این جا به چند مورد که نشان از اهتمام امامان (ع) به بعد عملی این فریضه است، اشاره می شود.
1) موقعیت مبارزه ی مستقیم به شکل نبرد مسلحانه، در میان امامان (ع) تنها برای امام علی (ع) و امام حسین (ع) پیش آمد و جالب این است که در هر دو مورد، امر به معروف و نهی از منکر، اصلی ترین عامل مبارزه در این نبرد بود.
در جنگ صفین، کسی به امام علی (ع) پیشنهاد صلح با معاویه داد، آن حضرت علی (ع) در دلیل بر رد این پیشنهاد مبارزه با معاویه را اقامه ی امر به معروف و نهی از منکر اعلام کرد و فرمود:
ان الله تعالی لم یرض من اولیائه ان یعص فی الارض و هم سکوت مذعنون لایأمرون بالمعروف و لا ینهون عن المنکر وجدت القتال أهون علی من معالجه الاغلال فی جهنم (علامه امینی، بی تا، 47/10، ابن ابی الحدید، بی تا، 208/2)؛ خداوند از اولیای خود، رضایت ندارد که در زمین معصیت شود و آنان بدانند و سکوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نکنند. (به همین جهت است که) من جنگ را برخودم آسان تر از تحمل غلهای جهنم یافتم.
امام حسین (ع) در وصیت نامه ی خود به برادرش محمد حنیفه، در اشاره به فلسفه ی قیام خود، روی امر به معروف و نهی از منکر تأکید کرده، می فرماید.
انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظلماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی اریدان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر (بحرانی، 1407، 179؛ مجلسی 1403، ه417/12)؛ من از روی خودخواهی یا برای خوشگذرانی و یا برای فساد و ستم گری قیام نکردم، بلکه برای مصلحت خواهی در امت جدم قیام کردم، می خواهم که با معروف ها امر و از منکر نهی کنم.
2) روشن است آن چه به تبعید ابوذر انجامید «امر به معروف و نهی از منکر» بود (نک: مجلسی، 1403، ه، 417/12)؛ با آن که او مورد خشم دستگاه خلافت واقع شد و به رغم آن که اعلام کرده بودند، کسی حق بدرقه و مشایعت او را ندارد، امام علی (ع) با فرزندان خود به مشایعت او شتافت و در تمجید از او و رفتار خدا پسندانه ی او فرمود:
ای اباذر! تو به خاطر خدا خشم کردی. پس به او که به خاطرش خشم کردی امیدوار باش. این مردم به خاطر دنیاشان از تو در هراس اند، ولی تو به خاطر خود از آنان ترس داری. پس آنچه که آنها به خاطر آن از تو می ترسند به خودشان واگذار و از آنچه که خود از آن بیم داری فرار کن. چه قدر آنها به آنچه که از آن منع شان می کردی محتاج اند و تو چه قدر به آن چه تو را از آن منع می کردند بی نیازی (فیض الاسلام، خ 130، ص 403).
3) امامان معصوم (ع) نه تنها خود به معروف ها امر می کردند و از منکرها باز می داشتند بلکه حرکت هایی که به منظور انجام این فریضه صورت می گرفت را نیز تأیید می کردند. قیام زیدبن علی (ع) از جمله این قیام ها بود که مورد تأیید امام باقر (نک: شیخ صدوق، بی تا، 415 و مجلسی، 1403 ه، 403/46) و امام صادق (نک: مامقانی، بی تا، 469/1 و خوئی، بی تا، 358/7) قرار داشت.
یکی دیگر از این حرکت ها، حرکت یکی از نوادگان امام مجتبی (ع)، معروف به شهید فخ است که مورد تأیید امام کاظم (ع) بود. آن حضرت علیه السلام درباره ی آن شهید فرمود:
انا لله و اناالیه راجعون مضی و لله مسلماً صالحاً صواماً قواماً آمراً بالعروف و ناهیاً عن المنکر (ابولفرج اصفهانی، بی تا، 302؛ مجلسی، 1403 ه، 165/48)؛ ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم، به خدا سوگند او در حالی از دنیا رفت که مسلمان، صالح، روزه دار، نماز شب خوان، آمر به معروف و ناهی از منکر بود.
امر به معروف و ضرورت کسب قدرت
قدرت از مولفه های بسیار مهم و اساسی است که به گونه های مختلف در عرصه ی زندگی فردی و اجتماعی بشر حضوری جدی دارد. نیروی فیزیکی و جسمانی، استعدادهای هنری، توان علمی و اقتصادی، قدرت نظامی، سیاسی و اجتماعی نمونه های عینی از قدرت بشر است که در شکل های مختلف رخ می نماید.
این مفهوم در علوم انسانی از زوایای مختلفی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و در علوم اجتماعی و از جمله علم سیاست و مدیریت در نظام کلان جامعه، نقش محوری دارد. اسلام برخلاف منفی گرایان نسبت به قدرت، که فساد و تباهی را ذاتی قدرت دانسته و ظلم و ستم گری را از قدرت جداناپذیر می دانند (قادری، 1379، 5، کواکبی، 1364، 150، صعب، 1985 م، 173/8)؛ لئویلد،42/1) قدرت را در زندگی فردی و اجتماعی امری مثبت و ضروری می داند؛ زیرا کسب قدرت برای دفاع از حریم توحید، چیره شدن بر دشمنان، برقراری امنیت و حل مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، امری لازم است.
آیات قرآن (نک: انفال 160، اسراء 80، ص 35) احادیث (نک: فیض الاسلام، خ40، ص 125) و سیره ی پیشوایان معصوم (ع) (نک: قمی، بی تا 321/2؛ محمدی ری شهری، بی تا، 180/4 و طبری، بی تا، 156/2)، تأیید و تأکیدی بر این مطلب است.
قدرت هر چند موضوعی گسترده است که در عرصه ی زندگی فردی و اجتماعی مورد توجه بوده و از زوایای گوناگون قابل بحث و گفتگو است، اما آن چه در این مجال مورد توجه است، ضرورت فراهم آوردن قدرت و به کارگیری آن در اجرای فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر است، زیرا بدون برخورداری از پشتوانه ی قدرت، اجرای این فریضه ناممکن است و یا عملی است بی حاصل.
به رغم وجود غنای منابع اسلامی در ضرورت استفاده از قدرت در اجرای این فریضه، باید اذعان داشت که نه عوامل فکری – فرهنگی چندان که باید به این اصل توجه دارند و نه عوامل اجرایی از این اصل، چنان که شایسته است سود جسته اند. اما خوشبختانه منابع اسلامی سرشار از سفارش به اصل قدرت در اجرای این فریضه است که در این مجال به بخشی از آن اشاره خواهد شد.
الف- لغت
از جمله راه هایی که ما را به ضرورت برخورداری از قدرت لازم در اجرای امر به معروف و نهی از منکر راهنمایی می کند، توجه به معنا و مفهوم واژه های «امر» و «نهی» است. اگر نیک بیندیشیم، به این واقعیت پی خواهیم برد که قدرت در متن این فریضه نهفته است. همانطور که یاد شد، «امر» در لغت به معنای حکم، فرمان و دستور است، که توأم با نوعی الزام بر انجام کار است (نک: راغب اصفهانی، ص24، قیومی، 1987، م، 21) چنان که واژه ی «نهی» نیز به معنای فرمان، دستور و نوعی الزام به ترک عمل است (راغب اصفهانی، ص 507)
بدیهی است واژه های «امر» و «نهی» زمانی بر مفاهیم یاد شده دلالت می کنند که توأم با قدرت بوده و امر و نهی کننده از اقتدار لازم برخوردار باشد. واژه های «امیر»، «امراء» و «امیرالمرئه» شاهدی روشن بر این ادعاست، زیرا اقتدار و برتری آنها زمانی صادق است که از قدرت و برتری لازم برخوردار باشند.
از این جاست که آنچه اصولیان در علم اصول آورده اند روشن می گردد که می گویند: علو و برتری در معنای امر نهفته است (خراسانی، 1413 ه، 308/1-305)
ب- قرآن
آن گاه که در آیات مرتبط به امر به معروف و نهی از منکر دقت می کنیم خواهیم یافت که قرآن به روشنی بر ضرورت قدرت و به کارگیری آن در اجرای این فریضه دلالت می کند.
1) و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر (آل عمران، 104)؛ باید از میان شما امتی باشد که به نیکی ها دعوت کند، به معروف ها امر کرده و از زشتی ها باز دارند.
هرچند در این که «من» در این آیه بیانیه است با تبعیضیه اختلاف است، ولی مهم مفاد آیه است که در هر دو صورت بر ضرورت ستادی عمل کردن در فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارد. اگر «من» برای تبعیض باشد، مفاد آیه این خواهد بود که باید از برخی شماها، گرهی پدید آید و این گروه به خوبی ها دعوت کند، و اگر آن طور که شیخ طوسی (نک: شیخ طوسی، بی تا، 548/2) و زجاج (الزجاج، بی تا، 452/1) می گویند «من» نه برای تبعیض که برای تبیین مخاطب است، مفاد آیه یاد شده چنین خواهد بود که: باید از تمامی شماها امتی شکل گیرد و این امت به خوبی ها دعوت کند و به معروف ها امر کند.
در فرض دوم، آیه ی یاد شده نظیر آیه ی «فاجتنبوا الرّجس من الاوثان» (حج، 30) خواهد بود که «من» برای بیان پلیدی است نه برای تبعیض. زیرا مفاد این آیه، ضرورت پرهیز از تمام پلیدی های بتهاست نه پرهیز از برخی پلیدی های آنان (نک: طبرسی، بی تا، 1-806/1).
نکته ی دیگر قابل توجه این است که باید دید چرا به جای واژه هایی همچون «عده»، «طائفه»، «فرقه»، «جماعت» و مانند آن، از واژه ی «امت» استفاده شده است. این از آن روست که در این واژه، قدرتی نهفته است که در هیچ یک از واژه های یاد شده نیست، زیرا امت به معنای برخورداری جامعه بزرگ اسلامی از هدف و رهبری واحد است (شیخ طوسی، بی تا، 549/2-548 و طبرسی، بی تا، 806).
نکته ی دیگر قابل توجه این است که باید دید چرا به جای واژه های همچون «عده»، «طائفه»، «فرقه»، «جماعت» و مانند آن، از واژه ی «امت» استفاده شده است. این از آن روست که در این واژه، قدرتی نهفته است که در هیچ یک از واژه های یاد شده نیست، زیرا امت به معنای برخورداری جامعه ی بزرگ اسلامی از هدف و رهبری واحد است (شیخ طوسی، بی تا، 549/2-548) و طبرسی، بی تا، 806) و روشن است که چنین جامعه ای از قدرت بالایی برخوردار است. درست به همین دلیل است که گفته شده، یکی از معانی «امت» قدرت است (همان).
2) و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوّکم و آخرین من دونهم لا نعلمونهم الله یعلمهم (انفال، 60)؛ هرچه در توان دارید از نیرو و اسب های آماده بسیج کنید تا دشمن خدا، دشمن خود و نیز دیگر دشمنان، که آنان را نمی شناسید، بترسانید.
هرچند این آیه درباره ی جهاد و نبرد علیه دشمنان بیرونی است ولی فراموش نمی کنیم که فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر نیز نوعی جهاد علیه مفسدان و دشمنان تبهکار داخلی است. شاید فراز و «آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم» اشاره به این مطلب باشد که هرچند جامعه اسلامی، مفسدان معروف ستیز و سنت شکنان قانون گریز را دشمن نداند، ولی قرآن، آنها را نیز نوعی دشمن معرفی کرده است.
آنچه در برخی آموزه های اسلامی آمده است که در صورت نیاز به حمل سلاح و استفاده از آن در نهی از منکر، می توان از آن استفاده کرد (شیخ طوسی، بی تا، 549/2، امین، بی تا، 64/3) مویدی بر این مطلب است که از آیه ی یاد شده برداشت می گردد. (1)
پی نوشت ها :
1) در این باره که کسب قدرت در اجرای فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر امری ضروری است. نک: حج، 141، حجرات 9.
منبع:اندیشه حوزه، ش80-79
ادامه دارد...
ضرورت قدرت در امر به معروف و نهی از منکر (1)
نویسنده: رضا وطن دوست
چکیده
در شریعت اسلام فرایضی وجود دارند که مشروط و مبتنی بر اموری چند است که در صورت عدم تحقق آن امور یا فرایض به مرز وجوب نمی سرند و اگر به مرز وجوب برسند قابل اجرا نمی باشند. در این میان فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر، در مقایسه با موضوع داشتن قدرت، اهمیت ویژه ای دارد، زیرا در صورت عدم برخورداری از قدرت لازم، این فریضه، هم در مقام اثبات با مشکلاتی مواجه می گردد و هم در مقام ثبوت قابل اجرا نمی باشد و اگر اجرا شود از کارآمدی کم تری برخوردار خواهد شد.
موضوع برخورداری از قدرت لازم در اجرای فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر، با اهمیتی که دارد، مغفول مانده است؛ نه صاحب نظران در مباحث نظری آن چنان که شایسته است، به این موضوع توجه دارند و نه متولیان اجرای این فریضه، به این موضوع توجه کافی معطوف کرده و از آن سود جسته اند.
نگارنده در این جستار با نگاهی دوباره، این فریضه را مفهوم شناسی کرده و ضرورت و اهمیت آن را مورد تأکید قرار می دهد و با الهام از آموزه های اسلامی، بایستگی برخورداری از قدرت لازم در اجرای این فریضه را به اثبات می رساند.
پیامبر رحمت و بیداری (ص)، آمران به معروف و ناهیان از منکر را خلیفه ی خود و خدا در اجتماع معرفی کرده است که فرمود: من امر بالمعروف و نهی عن المنکر فهو خلیفه الله و خلیفه رسول الله.
مقدمه
امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ متعالی اسلام از جایگاه و اهمیتی والا برخوردار است، زیرا این فریضه، وسیله ای راه گشا و نوید بخش است که هم به بقا و تعالی مکتب می انجامد و هم عطری دل انگیز که حاکی از سعادت و سلامت فرد و جامعه است، در فضای زندگی بشر می پراکند. بی گمان، اگر این فریضه اجرا و احیا شود، هم بهشت را به زمین می آورد و هم زمینان را به بهشت می برد. درست به همین دلیل است که این فریضه، در آموزه های اسلامی درصدر دیگر فرایض واقع شده و در قرآن، ملاک برتری امت اسلامی بر دیگر ملت ها معرفی شده است. اما باید دانست که هرچند امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای بزرگ است و همگان وظیفه دارند یکدیگر را به معروف ها واداشته و از منکرها بازدارند، ولی بی تردید، جدیت و فعالیت یافتن این فریضه، مبتنی بر اصلی اساسی به نام قدرت است.
این جستار، که نگاهی به ضرورت کسب قدرت در اجرای فریضه ای امر به معروف و نهی از منکر دارد، می کوشد تا پس از اشاره به مفهوم شناسی و ضرورت این فریضه در جامعه، به تبیین ضرورت قدرت و کارآمدی آن در این فریضه بپردازد.
مفهوم شناسی
در عنوان این فریضه واژگانی مانند «امر»، «نهی»، «معروف» و «منکر» وجود دارند که هرکدام نیازمند توضیحی کوتاه است.
الف- امر
امر دو گونه است، مصدر و اسم مصدر (راغب اصفهانی، بی تا، 24) امر مصدری امری قولی و به معنای دستور، فرمان و طلب ایجاد شیء است و جمع آن «اوامر» است. امر اسم مصدری امری فعلی و به معنای کار، حادثه و شأن است و جمع آن «امور» است. آنچه در عنوان این فریضه آمده است، امری مصدری و به معنای دستور است.
ب- نهی
نهی به معنای منع و زجر قولی است و یا به معنای منع و زجر عملی است. نهی در صورت اول، امر عدمی و به معنای بازداشتن دیگران از ارتکاب به رفتار ناپسند می باشد، و در صورت دوم، امری وجود دارد به معنای جلوگیری نفس از انجام فعل (کف النفس) است. آنچه در عنوان این فریضه آمده است نهی به معنای اول است.
ج- معروف
معروف در لغت به معنای هر عملی است که شایستگی آن در دین یا خرد آدمی محرز گشته و به نیکی شناخته شده است (راغب اصفهانی، ص331)، و در آیات قرآن مانند: «فأمسکوهنّ بمعروف» (بقره، 231)، «عاشروهنّ بالمعروف» (نساء، 19)و «قولوا لهم قولاً معروفا» (نساء، 21) به معنای رفتار و گفتاری است که بالطبع و فطرت آدمی همسو گشته و نزد عقل سلیم و شرع مقدس به نیکی شناخته شده باشد (طباطبایی، بی تا، 232/2)
د- منکر
منکر ضد معروف بوده و به معنای عملی است که نزد شرع و عقل به نیکی شناخته نشده است (راغب اصفهانی، ص55). منکر در قرآن مانند آیات «فانّه یأمر بالفحشاء و المنکر» (نور، 21) و «انّهم لیقولون منکراً من القول» (مجادله، 2)، به معنای هر عملی است که به نیکی شناخته نشده باشد که از آن، به حرام یا مکروه تعبیر می شود.
جایگاه و اهمیت
فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر از جمله فروعاتی است که هم ضرورت عقلانی دارد و هم از اهمیت و جایگاه ویژه و حیانی برخوردار است.
الف- ضرورت عقلانی
از آن رو که انسان موجودی اجتماعی است، سرنوشت هر فرد با سرنوشت دیگران گره خورده است، به گونه ای که هر فردی در جامعه، هم از رفتار دیگران متأثر می شود و هم بر دیگران تأثیر می گذارد؛ از این رو افزون بر اصلاح نفس، باید در اصلاح دیگران نیز بکوشد، چرا که بی توجهی به رفتار دیگران، نوعی بی اعتنایی به سرنوشت خویش است؛ اگر فساد و آلودگی فراگیر شود و جامعه را به ورطه ی تباهی سوق دهد، او نیز از این خطر مصون نمانده و آتش فساد، دامن او را خواهد گرفت.
پیامبر اکرم (ص) در اشاره به ضرورت عقلانی این فریضه، جامعه را به منزله ی یک کشتی می داند که سرنشینان آن از سرنوشتی واحد برخوردارند، اگر فردی کشتی را سوراخ کند و آب در آن نفوذ کرده و غرق شود، نه تنها فرد خطاکار که تمامی سرنشینان آن غرق خواهند شد (رازی، بی تا، 482/4).
پیامبر اکرم (ص) با ذکر این مثل، عقلی بودن امر به معروف و نهی از منکر را اثبات کرده است و دنبال آن، نظارت را تکلیف همگان می داند که از پیوند سرنوشت افراد در جامعه نشأت گرفته است.
مطلب دیگری که عقلانی بودن این فریضه را تأیید می کند این است که امر به معروف و نهی از منکر، راه و رسم پیامبران (ع) است (حرعاملی، بی تا، 355/11).
همان طور که بعثت پیامبران ضرورتی عقلی است، ادامه ی راه آنان در قالب امر به معروف و نهی از منکر نیز ضرورتی عقلی است.
توضیح آن که پیامبران (ص)، با تبیین احکام الهی، تابلوهای نجات بخش در مسیر راه بشر نصب کرده اند تا با استفاده از آنها راه خود را بپیماید و به منزل مقصود نایل آید، اما طبیعی است که با گذشت زمان و فاصله گرفتن از عصر رسالت و نیز با تبلیغ مرام بی دینی، ممکن است گردی بر آن تابلوها نشسته و آنها را کم رنگ سازد.
این جاست که یا باید دست روی دست گذاشت و یا باید به زدودن گرد و غبار از چهره ی آنها پرداخت تا بشر بتواند با استفاده از پیام آنها مسیر خود را بپیماید و به این سو و آن سو منحرف نگردد.
به همان دلایل عقلی که پیامبران (ص) به رسالت مبعوث گشته و به نصب تابلوها در مسیر بشر مأموریت یافتند، زدودن گرد و غبار از آن تابلوها امری لازم و بایسته است. روشن است که امر به معروف و نهی از منکر مهم ترین و بارزترین وسیله در این باره است که می توان با اجرا و احیای آن، این تابلوها را شفاف و گویا نگه داشت (جعفری، 1377، 237/1)
علامه طباطبایی قدس سره در این باره که امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران (ع) بوده و باید این راه زنده نگه داشت می گوید:
از تجربیات قطعی بشر این است که با گذشت زمان، اندوخته های فکری انسان، رو به فراموشی می رود مگر آن که پیوسته نسبت به آنها یادآوری شود و در عمل تکرار گردد. از همین جاست که پیوند «علم و عمل» روشن می گردد. علم، آدمی را به عمل راهنمایی می کند و عمل به آگاهی و بینش انسان می افزاید.
در جامعه ی اسلامی همه باید برای پاسداری از فرهنگ و معرفت خویش بکوشند. نگهبانی از حریم مکتب و فرهنگ به آن است که خلاف کاران را از سقوط به ورطه ی هلاکت باز دارند و با امر به معروف و نهی از منکر، زمینه ساز رفتار شایسته و تحقق فرهنگ متعالی اسلام بشوند (طباطبایی، 373/11).
این مطلب را که می توان فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر را به مبانی عقلی مستند ساخت، در فقه نیز مورد بحث و توجه واقع شده است و بزرگانی مانند شیخ طوسی (قدس سره) (شیخ طوسی، 1400 ه، 147)، علامه حلی، (علامه حلی، 1413 ه، 457/4-456) شهید اول (قدس سره) (عاملی، بی تا، 47/2)؛ شهید ثانی (زین الدین بن علی، 1423، ه، 453/1)، کاشف الغطاء )کاشف الغطاء 1380، 426/4)، حمصی رازی قدس سره (حمصی رازی، 1412 ه، 213/2) قطب الدین رواندی قدس سره (راوندی، 1397 ه، 357/1) و امام خمینی (ره) (امام خمینی، بی تا 204/1) بر این عقیده اند که با کاوش های عقلی نیز می توان ضرورت این فریضه را به اثبات رساند.
گزیده ی سخن آن که، آن سان که براساس قاعده ی لطف، بعثت پیامبران (ص) امری بایسته است، امر به معروف و نهی از منکر نیز بر همین اساس لازم و واجب است، زیرا با این فریضه است که افراد به آیین حق پرستی دعوت می شوند و با اجرای آن، دیگر فرایض امکان تحقق می یابند و در پرتو آن، راه ها امن گشته و از ستم پیش گیری می شود (کلینی، بی تا، 55/5).
ب- اهمیت و ضرورت وحیانی
از مهم ترین و ضرورت ترین واجب در میان فروعات اسلامی، فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر است. آیات روشن گر قرآن از یک سو و روایات معتبر و متواتر از دیگر سو، هر نوع تردیدی را در این باره برطرف می کند.
1) قرآن
آیات قرآن که به طور مستقیم و غیر مستقیم بر مطلوبیت و یا ضرورت امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارند بسیارند، اما از آن رو که ذکر تمامی این آیات و تحلیل آنها در این مجال امکان پذیر نیست، این آیات را به دو گروه تقسیم کرده و از هر کدام نمونه هایی را یاد می کنیم.
گروه نخست آیاتی است که با صراحت دستور داده است تا مومنان امر به معروف و نهی از منکر را از زمره ی فرائض دانسته و به عنوان یک وظیفه ی دینی، یکدیگر را به معروف ها واداشته و از منکرها باز دارند.
1) و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون (آل عمران، 104)؛ باید که از شما، امتی شکل گیرد به نیکی دعوت کنند، به کار شایسته وادارند و از زشتی باز دارند.
این آیه از دو جهت بر ضرورت فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر دلالت می کند؛ نخست آن که واژه ی «ولتکن» امر است و در برگردان فارسی به «باید» ترجمه می شود. دوم، از آن رو که این آیه، فلاح و رستگاری امت اسلامی را وامدار فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر دانسته است، امر به معروف و نهی از منکر امری لازم و بایسته است، چرا که اجرای این فریضه است که رستگاری امت اسلامی را امکان پذیر می کند.
2) کنتم خیر امه اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله (آل عمران، 110)؛ شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمده اید، به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند باز می دارید و به خدا ایمان دارید.
این آیه نیز از دو جهت بر ضرورت اجرای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ی اسلامی دلالت دارد. نخست از آن جهت که این آیه، ابتدا امت اسلامی را امتی برتر معرفی کرده است و سپس این برتری را امر به معروف و نهی از منکر دانسته است. بدیهی است این برتری تا زمانی حفظ می شود که سبب این برتری حفظ شود.
جهت دوم آن است که در این آیه، امر به معروف و نهی از منکر در کنار ایمان به خدا و مقدم بر آن ذکر شده است و این، نشان از اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ی اسلامی دارد.
3) الذّین ان مکناهم فی الارض اقاموالصلاه و آتوالزکاه و امر بالمعروف و نهوا عن المنکر (حج، 41)، آنان، کسانی اند که هرگاه به آنان توانایی دهیم نماز برپا می دارند، زکات می دهند، به معروف امر می کنند و از منکر نهی.
4) و المؤمنون و المومنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و یطیعون الله و رسوله (توبه، 71)؛ مردان و زنان مسلمان بر یکدیگر ولایت دارند که یکدیگر را به کار شایسته وا می دارند و از کار ناپسند باز می دارند، نماز بر پا می دارند و زکات می دهند و خدا و رسولش را پیروی می کنند. (1)
همان طور که روشن است در این دو آیه، امر به معروف و نهی از منکر مانند نماز و پرداخت زکات از ویژگی های اهل ایمان ذکر شده است. یعنی امر به معروف و نهی از منکر نیز مانند نماز و زکات امری واجب است.
گروه دوم، آیاتی است که نشان از سرزنش، نفرین، مجازات و هلاک افرادی دارد که در خصوص امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی کرده و آن گونه که باید به وظیفه ی خود عمل نمی کنند.
1) لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود و عیسی ابن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون (مائده، 78)؛ از میان فرزندان اسرائیل، آنان که کفر ورزیدند، در زبان داود و عیسی پسر مریم مورد لعنت قرار گرفتند، این بدان خاطر بود که عصیان ورزیده و (از فرمان خدا) تجاوز می کردند و از کار زشتی که آن را مرتکب می شدند، یکدیگر را باز نمی داشتند، راستی چه بد بود آن چه که می کردند.
2) و سئلهم عن القریه الّتی کانت حاضر البحر اذ یعدون فی السّبت اذ تأتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعاً و یوم لا یسبتون لا تأتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون (اعراف، 165-163)؛ از آنها (یهود) درباره ی شهری که در ساحل دریا بود بپرس، آن هنگام که به [حکم] روز شنبه تجاوز می کردند، همان هنگام که ماهیانشان در روز شنبه روی آب می آمدند... پس هنگامی که آن چه را بدان تذکر داده شده بودند از یاد بردند، کسانی را که از کار بدباز می داشتند نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند به سزای آن که نافرمانی می کردند به عذابی شدید گرفتار ساختیم.
3) لولا یناهم الرّبانیّون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السّحت لبئس ما کانوا یصنعون (مائده، 63)؛ چرا دانشمندان مسیحی و علمای یهود، آنها را از گفتار گناه آلود و حرام خوردگی باز نمی دارند؟! راستی چه بد است آن چه را که انجام می دادند.
آن چه که در یک نگاه کلی از این آیات می توان استفاده کرد این است که اهمیت امر به معروف و نهی از منکر تا آن جاست که در افراد در صورت هرگونه کوتاهی در انجام این وظیفه، نه تنها سرزنش می شوند (نک: مائده، 63) و مورد لعن قرار می گیرند (نک: مائده، 78)، که به سخت ترین مجازات ها نیز مجازات خواهند شد (نک: مائده، 165-163)
لازم به یادآوری است، هرچند آیات یاد شده درباره ی کوتاهی پیشینیان و مجازات آنهاست، ولی بدیهی است که این حکم، اختصاص به آنان ندارد و دیگران را نیز در بر می گیرد، زیرا حکم خدا درباره ی همگان یکسان بوده و استثنا نمی پذیرد. سخن امام (ع) سخنی گویا در این باره است که فرمود:
پیشینیان از آن جهت هلاک گشتند که مرتکب گناه شدند و دیگران آنان را از گناه باز نمی داشتند. در این هنگام بلاها و کیفرهای الهی بر آنان فرود آمد، پس شما ای مردم، به معروف ها امر کنید و از منکرها بازدارید تا به سرنوشت پیشنیان گرفتار نشوید (کلینی، بی تا، 17/5).
پی نوشت ها :
1) افزون بر آیات یاد شده نک: اعراف 199-157؛ توبه، 112-111) لقمان، 17
منبع:اندیشه حوزه، ش80-79
ادامه دارد...
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه ائمه علیهم السلام
الف ) جایگاه امربه معروف ونهی ازمنکر
قال الباقرعلیه السلام:
«ان الامربالمعروف والنهی عن المنکر سبیل الانبیاء ومنهاج الصالحین، فریضه عظیمه بها تقام الفرائض وتأمن المذاهب وتحل المکاسب وترد المظالم وتعمر الارض ونتیصب الاعداء ویستقیم الامر
امربه معروف ونهی ازمنکر ، راه انبیاء روش صالحان است ، فریضه بزرگی است که فرائض دیگر به
وسیله آن اقامه می شود وراه و روش انسان را مصون ازخطا وکسب وکار اورا حلال می کند ، ستمها را جبران وزمین راآباد می سازد ، به وسیله این فریضه از دشمنان ، عدالت وانصاف خواسته می شود وهمه امور استوار ودرمسیر درست قرار گیرد».
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم):
« ما اعمال البر عند الجهاد فی سبیل الله الاکنفثه فی بحر بحی وما جمیع اعمال البروالجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهی عن المنکر الا کنفثه فی بحرلجی2
همه کارهای نیک نسبت به جهاد در راه خدا ، مانند قطره ای است دربرابر دریای پهناور ، و همه
کارهای نیک به جهاد در راه خدا دربرابر امربه معروف ونهی ازمنکر چون قطره ای در برابر دریای
پهناور».2
ب) جایگاه آمربه معروف وناهی ازمنکر
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):
« من امر بالمعروف ونهی عن المنکر فهو خلیفه الله فی الارضه وخلیفه رسول الله وخلیفه کتابه 3
کسی که امربه معروف ونهی ازمنکر کند،جانشین خداوند درزمین وجانشین رسول خدا وجانشین کتاب خدا می باشد ».
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):
« من امربالمعروف او نهی عن المنکر اودل علی خیر اوالثاربه ، فهو شریک4
کسی که امربه معروف یا نهی ازمنکر نماید یا برکار خیرراهنمایی کند یا اشاره به آن نماید، او
(آمریاناهی)درآن کارنیک با انجام دهنده اش شریک خواهد بود.
قال علی علیه السلام :
«من کانت فیه ثلاث سلمت لله الدنیا والاخره ، یأمربالمعروف ویأتمربه وینهی عن المنکر وینتهی عنه و یحافظ علی حدود الله اجل علا5
هرکس سه خصلت دراوباشد ، دنیا وآخرتش سالم می شود
اول ؛ امربه معروف کند و خود نیز بدان عمل نماید.
دوم ؛ نهی ازمنکر کند وخود هم ترک نماید.
سوم ؛ نگهبان حدود خداوند بزرگ باشد».
ج ) ویژگی آمربه معروف وناهی ازمنکر
قال الصادق علیه السلام:
«صاحب الامر بالمعروف یحتاج إلی ان یکون عالمًا بالحلال والحرام 6
آمر به معروف درکار خود، نیازمند به شناخت حلال وحرام می باشد».
سئل ابوعبدالله علیه االسلام :
عن الامربالمعروف والنهی عن المنکی أواجب علی الامه جمیعًا ؟
قال لا ، فقیل لم ؟ قال ؛ انماهو علی التقوی المطاع بالمعروف من المنکر لا علی لاضعیف الذی لا
یهتدی سبی ً لا7
ازحضرت امام صادق علیه السلام سؤال شد :
که آیا امربه معروف ونهی ازمنکر به عموم امت واجب است؟ آن حضرت فرمودند ، چند سؤال شد پسبرچه کسانی واجب است ، آن حضرت فرمود ؛ این تکلیف برعهده کسی است که ، توانمند ، مورداطاعات ، عالم به معروف ومنکر باشد ، نه برفردضغیفی که خود، راه به جایی نمی برد».
قال الصادق علیه السلام :
«الامر بالمعروف والنهی عن المنکر واجبان علی من امکنه ذلک ، ولم یخف علی نفسه ولا علی «
اصحابه8
امربه معروف ونهی ازمنکر به کسی که واجب است که قدرت براقامه آن داشته باشد وهمچنین برخود ( وبراصحاب خود نترسد )یعنی خوف ضرر جانی برای خودش ونزدیکانش نداشته باشد».
قال علی علیه السلام:
«کن أمراً بالمعروف وعام ً لا به ولا تکن ممن یأمر وینهی عنه فتبؤ باثمه وتتعرض ربه 9
همواره امرکننده به معروف ونیکیها باش وهمچنین خودت عامل به معروف باش نکند که توازکسانی باشی که مردم را به نیکی دعوت کنی درحالی که خودت ترک کننده معروف باشی که دراین صورت رفتار گناهی شدی که به واسطه آن مورد خشم پروردگارت قرار خواهی گرفت».
قال علی علیه السلام :
«لعن الله الامرین بالمعروف ،التارکین له والناهین عن المنکر العاملین به10
نفرین خدا برآنان باد که امربه معروف می کنند وخود، آن را ترک می نمایند ونهی ازمنکر می کنند وخود مرتکب آن می شوند».
د) ارتباط دین به امربه معروف ونهی ازمنکر
قال علی علیه السلام :
« غایه الدین ، الامر بالمعروف والنهی عن المنکر واقامه الحدود 11
نهایت دین ، امربه معروف به خوبیها ونهی ازمنکر گناه وزشتیها وبرپاداشتن حدود الهی است».
قال علی علیه السلام:
« قوام الشریعه الامربالمعروف والنهی عن المنکر واقامه الحدود 12
قوام وپایداری دین به امربه معروف ونهی ازمنکر واقامه حدود الهی می باشد».
ه ) ارتباط دین داری با امربه معروف ونهی ازمنکر
قال الصادق علیه السلام :
« لا دین لمن یدین الله بالامر بالمعروف والنهی عن المنکر 13
کسی که با اقامه امربه معروف ونهی ازمنکر به وظیفه وتکلیف الهی خود عمل نکند دین ندارد ».
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):
« ان الله یبفض المؤمن الضعیف الذی لا دین له ، فقیل وما المؤمن الضعیف الذی لا دین له ؟ قال، الذی لا ینهی عن المنکر14
بدرستیکه خداوند متعال مومن ضعیفی را که دین ندارد دشمن می دارد ، ازپیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد ، یا رسول الله مومن ضعیفی که دین ندارد چه کسی است ، آن حضرت فرمودند،(مؤمن ضعیف بی دین) کسی است که نهی ازمنکر نمیکند». قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):
« لا ینبغی لنفس مؤمنه تری من یعصی الله فلا تنکر علیه 15
شایسته نیست که مؤمنی ببیند که معصیت خدا انجام می شود ونهی ازآن معصیت بکند ».
و) آثار امربه معروف ونهی ازمنکر
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):
« لا یزال الناس بخیر ما امروا بالمعروف ونهوا عن المنکر وتعاونوا علی البروالتقوی16
خیر وبرکت درمیان مردم ازبین نمی رود تا زمانی که امربه معروف ونهی ازمنکر کنند و همدیگر
رابرخوبی یاری دهند».
قال الصادق علیه السلام :
« ان للجنه بابًا یقول له باب المعروف فلا یدخله الااهل المعروف 17
بهشت را دربی است بنام درب معروف ، که جزاهل معروف ازآن وارد نمی شوند».
قال الباقر علیه السلام :
« الامر بالمعروف والنهی عن المنکر خلقان من خلق الله فمن نصرها اغره الله ومن خذلهما خذاء الله 18
امربه معروف ونهی ازمنکر دوخلق وخوی ازاخلاق الهی هستند، هرکس با علش آندو را یاری کند
خداوند اورا عزیز می گرداند وآن کس که به این دوفریضه بی اعتنا باشد خداوند اورا ذلیل خواهدکرد».
ز ) آثار ترک امربه معروف ونهی ازمنکر
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم):
« اذا لم یأمروا بالمعروف ولم ینهوا عن المنکر ، ولم یتبعوا الاخیار من اهل بیتی ، سلط الله علیهم
اشرارهم ، فیدعوا عند ذلک خیاد هم فلا ستجاب لهدر19
هرزمان که امربه معروف ونهی ازمنکر انجام نشود(ترک شود) وازبرگزیدگان ازاهل بیت من بیعت
شود، خداوند اشرار رابرآن مردم مسلط خواهد کرد ودراین زمان حتی اگر نیکان آنها نیز دعا کنند
خداوند دعایشان را مستجاب نخواهد کرد».
قال الصادق علیه السلام :
« من کان له جار ویعمل بالمعاصی فلم ینهه فهو شریکه 20
هرکس همسایه ای دارد که اهل معصیت است و اورا نهی نمی کند درگناه اوشریک است ».
قال الصادق علیه السلام :
«إذا رأی المنکر فلم ینکره وهو یقدر علیه ، فقد اجب ان یعصی الله ،و من اجل ان یعصی الله فقد بارز الله بالعداوه21
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم):
«کیف بکم إذا فسدت نسائکم و فسق شبابکم وهم تأمروا بالمعروف ولم تنهوا عن المنکر؟ فقیل له
ویکون ذلک یا رسول الله؟ قال نعم وشر من ذلک ، کیف بکم إذا امرتم بالمنکر ونهیتم عن المعروف؟فقیل له یا رسول الله ویکون ذلک ؟ قال نعم وشر من ذلک ، کیف بکم إذا رایتم المعروف منکراً والمنکر معروفًا22
چگونه خواهید بود ، وقتی که زنهای شما فاسد شوند وجوانهای شما فاسق ، درحالی که امربه
معروف ونهی ازمنکر ننمائید؟ گفته شد ؛ یا رسول الله آیا واقعًا چنین خواهد شد ؟ آن حضرت فرمودند ؛ بلی وحتی بدتر ازاین هم خواهد شد چگونه خواهید بود دروقتی که امربه معروف وزشتی کنید ونهی از خوبی نمائید. گفته شد ؛ یا رسول الله آیا چنین خواهد شد ؟ آن حضرت فرمود: آری وبدتر از این هم خواهد شد وآن وقتی است که خوبی ومعروف را زشتی قلمداد کنید ومنکر زشتی راخوب».
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم):
« اذا ترکت امتی الامربالمعروف والنهی عن المنکر فلیؤدن بوقاع من الله جل الله 23
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم):
« لا تزال لا اله الا الله تنفع من قالها وترد علیهم العذاب والنقمه ، مالم یستخفوا بحقها قالوا یا رسول الله وما الاستخفاف بحقها ؟ قال یظهر العمل بمعاصی الله فلا ینکر ولا یغیر24
همواره کلمه لا اله الا الله برای گوینده اش نفع دارد وعذاب و بلاها را دفع می کند مگر اینکه حق اینکلمه مراعات نگردد، سؤال شد ، یارسول الله ، چه موقع حق این کلمه مراعات نمی گردد، آن حضرت فرمودند:زمانی که عمل به گناه ها آشکار گردد وکسی نهی ازآن نکند وآنرا تغییرندهند ».
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم):
« لایزال الناس بخیر ماامروا بالمعروف ونهوا عن المنکر وتعاونوا علی البر والتقوی فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت عنهم البرکات وتسلط بعضهم علی بعض ولم یکن لهم ناصر فی الارض ولا فی السماء25
خیروبرکت درمیان مردم ازبین نمی رود تازمانی که امربه معروف ونهی ازمنکر کنندوهمدیگر را
برخوبی یاری دهند وهرگاه این امور را انجام ندهند، برکات ازآنها گرفته می شود و بعضی ازآنها بر
بعض دیگر سلطه پیدا می کنند و هیچ یاوری درزمین وآسمان برای آنها نخواهد بود».
قال علی علیه السلام :
« من ترک انکار المنکر بقلبه ویده ولسانه فهو میت بین الاحیاء26
کسی که انکار منکر را با قلب ودست وزبانش ترک کند در واقع مرده ای است دربین زندگان ».
ح ) آثار سکوت ورضایت برانجام منکر
قال علی علیه السلام :
« الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم وعلی کل داخل فی باطل اثمان ، اثم العمل به واثم الرضا به27
آن کسی که به کار جمعیتی راضی باشد . همچون کسی است که درآن کاردخالت دارد با این تفاوت که آن کس که درکارباطل دخالت دارد وگناه می کند : 1- گناه عمل 2- گناه رضایت»
قال علی علیه السلام :
« ما من قوم عملوا بالمعاصی وبینهم من بقدر این ینکر علیهم فلم یفعل الا یوشک ان یعمهم الله بعذاب من عنده28
وهیچ قومی معصیت نمی کند درحالی که دربین آنان کسی هست که قدرت جلوگیری ازگناه آنان رادارد واقوام به پیشگیری ازمعصیت آنان نمی کند مگر آنکه ممکن ا ست عذاب خداوند عموم مردم را دربرگیرد».
قال علی علیه السلام :
« من استحسن قبیحًا کان شریکًا فیه 29
هرکس کارزشتی را ، زیبا بداند، درگناه انجام آن کار زشت شریک می باشد.»
قال الباقر علیه السلام :
« من شهد امراً فکرهه کان کمن غاب عنه، ومن غاب عن أمر فریضه کان کمن شهده 30
کسیکه شاهد گناهی باشد ونسبت به آن ناخوشایند باشد مثل کسی است که حضور درکنار این امرقبیح نداد و کسیکه حضور درزمان انجام گناه ندارد اما بعد که فهمید راضی وخشنود ازانجام آن باشد مثل این است که درزمان گناه شاهد برانجام آن بوده است».
ط ) با اهل معاصی چگونه برخورد کنیم
قال علی علیه السلام :
« أمرنا رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره31
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مارا فرمان داده است تا با گناهکاران با جریان خشمگین برخورد کنیم ».
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)
«تقربوا الی الله ببغض اهل المعاصی ، وألقوهم بوجوه مکفهره و اتمسوا رضا الله بسخطهم ، وتقربوا الی الله بالتباعد منهم32
با دشمنی اهل گناه به خداوند متعال تقرب ونزدیکی بجویید وبا آنان(اهل گناه) باچهره ای خشمگینی برخورد نمایید و رضای خدا را درناراحتی اهل معصیت طلب نمایند و با دوری از آنان (اهل گناه) به خداوند متعال نزدیک شوید .
ی ) ارتباط بین عمل آمروناهی ازمنکر دروجوب امرو نهی
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)
« امروا بالمعروف وان لم تفعلوه وانهوا عن المنکر وان لم تجنبوه کله 33
امربه معروف کنید اگر چه به آن عمل نمی کنید ونهی ازمنکر کنید اگر چه همه منکرات راترک
نمی کنید».
قیل یا رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم):
« لا نامربالمعروف حتی نعمل به کله ولا ننهی عن المنکر حتی ننتهی ،عنه کله فقال(صلی الله علیه و آله و سلم) لا ، بل تامروا بالمعروف وان لم تنتهوا عن کله، وانهوا عن المنکر وان لم تنتهوا عن کله34
درمحضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته شد :
مابه معروفی امرمی کنیم که خود ،آن را هیچ ترک نکرده باشیم وازمنکری نهی می نمائیم که خویشتن هیچ وقت آن مرتکب نشده باشیم ، آن حضرت فرمود: این کار را نکنید بلکه به معروفی که احیانًا ترکش کرده اید هم امر کنید واز منکری کنید که گاهی مرتکبش می شوید نهی نمائید ونهی ازمنکر کنید اگر چه ازهمه بدیها اجتناب نمی کنید».
ک ) امربه منکر و نهی ازمعروف !!
قال الصادق علیه السلام :
« ویل لمن یأمر بالمنکر وینهی عن المعروف 35
وای برحال کسیکه امربه زشتیها وگناه ونهی ازخوبیها و واجبات می کنند».
قال رجل :
یا رسول الله فاخبر نی ای الاعمال ابغض الی الله قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) الشرک بالله ، قال ثم ماذا ؟ قال قطیعه الرحم قال ،ثم ماذا ؟ قال ، الامربالمنکر والنهی عن المنکر36
مردی به رسول الله عرضه داشت بمن خبربده که مبغوض ترین ودشمن ترین اعمال پیش خدا چه عملی است ؟ آن حضرت فرمود شرکت به خدا سپس آن مرد عرضه داشت پس ازشرکت چه عملی مبغوض ترین است .آن حضرت فرمود : قطع رحم وترک خویشاوندان سپس آن مرد گفت: پس از آنچه عملی ، آن حضرت فرمود ، امربه زشتی ونهی ازخوبی».
ل) امربه معروف ونهی ازمنکر موجب تقویت مؤمنان است
قال علی علیه السلام :
« فمن امر بالمعروف شه ظهور المومنین ومن نهی ، عن المنکر ادغم النوف المنافقین 37
پس هرکس امربه معروف کند موجب قدرتمندی مومنین می شود وهرکس نهی ازمنکر نماید موجب به خاک مالیدن بینی منافقین خواهد شد».
م ) امربه معروف و نهی ازمنکر موجب نقصان روزی ورسیدن اجل نمی شود
قال علی علیه السلام :
« ان الامر بالمعروف والنهی ، عن المنکر لخلقان ، من خلق الله سبحانه ، وانهما لا یقربان من اجل ، ولا ینقصان من رزق38
همانا امربه معروف ونهی ازمنکر دو صفت ازاوصاف الهی است این دو فریضه نه اجل انسان رانزدیک می کند ونه روزی راکم می کند».
ن ) امربه معروف ونهی ازمنکر و نیاز به صبر
قال علی علیه السلام :
« قال قوله تعالی ، واصبرعلی ما اصابک …
من المشقه والأذی فی الامر بالمعروف ونهی عن المنکر39
درتفسیر آیه فرمودند: منظور ازنیاز به صبر، صبر درمقابل سختیها وآزارهایی است که درامر به معروف ونهی ازمنکر می باشد».
س) امربه معروف ونهی ازمنکر فلسفه قیام عاشورا
قال الحسین بن علی علیه السلام :
« هذا ما او فی به الحسین بن علی علیهما السلام الی اخیه محمد بن الحنفیه ؛ انما خرجت لطلب
… الاصلاح فی امه جدی ارید ان امربالمعروف والنهی عن المنکر
وصیت امام حسین به برادرش محمد بن حنفیه
همانا من فقط خارج می شوم برای اصلاح امت جدم وقصد واراده کردم که امربه معروف ونهی ازمنکرنمایم».
پی نوشت :
. 1 وسائل الشیعة ج 11 ص 395
. 2 وافى ، ج 2 ص 28
. 3 تفسیرمجمع البیان ج 2، ص 484
. 4 وسائل الشیعة ج 11 ص 398
. 5 شرح غرر الحکم ج 5 ص 440
. 6 مصباح الشریعه ص 272
. 7 وسائل الشیعة ج 11 ص 400
. 8 وسائل الشیعة ج 11 ص 398
. 9 نهج البلاغه ،حکمت 128
. 10 نهج البلاغه ،خطبه 129
. 11 غرر الحکم ، روایت ، 6373
. 12 مستدرک الوسائل ج 2 ص 359
. 13 بحارالانوار ج 10 ص 86
. 14 وسائل الشیعة ج 11 ص 399
. 15 کترالعمال ج 3
. 16 وسائل الشیعة ج 11 ص 398
. 17 وسائل الشیعة ج 11 ص 529
. 18 وسائل الشیعة ج 11 ص 398
. 19 لئالى الاخبارج 5 ص 263
. 20 لئالى الاخبار ج 5 ص 263
. 21 مستدرک الوسائل ج 2ص 257
. 22 وسائل الشیعة ج 6 ص 296
. 23 وسائل الشیعة ج 11 ص 394 بحارالانوار ج 10 ص 78
24 الترغیب والترهیب ج 3 ص 231 میزان الحکمه ج 6 .
. 25 وسائل الشیعة ج 11 ص 399
. 26 محجه البیضاء ج 4 ص 105
. 27 نهج البلاغه ، حکمت 154
28 وسائل الشیعة ج 11 ص.
. 29 بحارالانوار ج 78 ص 82
. 30 بحارالانوار ج 100 ، ص 81
. 31 وسائل الشیعة ج 11 ص 413
32 کترالعمال ج 3 ص میزان الحکمه ج 6 .
33 کترالعمال ج 3 ص میزان الحکمه ج 6 .
. 34 وسائل الشیعة ج 11 ص 420
. 35 بحارالانوار ج 100 ص 87
. 36 وسائل الشیعة ج 6 ص 396
. 37 نهج البلاغه حکمت 3
. 38 نهج البلاغه حکمت 366
. 39 تفسیرنور الثقلین ج 4 ص 207
منابع مأخذ
1 - نهج البلاغه ، سید رضی
2 - تفسیر مجمع البیان ، ابوعلی فضل بن الحسن بن طبری
3 - تفسیر نورالثقلین ،عبدعلی بن جمعه العروسی الجویزی
4 - بحارالانوار ، محمد باقر مجلسی
5- وسائل الشیعه ، محمدبن حسن الحرعاملی
6- مستدرک الوسائل ، علامه حاج میرزا حسین نوری طبرسی
7- غررالحکم ، محمد تمیمی الآمری(شرح آقا جمال خوانساری)
8- میزان الحکمه ، محمد محمدی ری شهری
9- مصابح الشریعه
10 لئالی الاخبار ، شیخ محمد بنی تویسرکانی
11 - کنز العمال ، علاء الدین علی المتقی بن حسام الهندی
12 - محجه البیضاء ، محسن فیض کاشانی
13 - الترغیب والترهیب
14 - وافی ، علامه فیض کاشانی
منبع: www.kh-setadehya.ir